بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27057
متن پرسش
سلام علیکم: آیا عقل بدون معلم می تواند به رشد و بالندگی برسد و حقایق را کشف کند ویژه اینکه حضرت امیر (ع) یکی از اهداف بعثت و ارسال انبیاء را اِثاره دفائن عقول می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای پرورندان عقل، انسان‌ها نیاز به راهی دارند تا عقل رشد کند و قرآن و روایت و سیره‌ی ائمه، همان راه پرورش عقل است. موفق باشید

27019
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تبریک سال نو و ایام مبارک رجب و شعبان؛ در قرآن آیه ۴۶ سوره حج داریم که «قلوب یعقلون بها» .چرا در کلام الله، قلب را محل تفکر و تعقل بیان می کند؟ آیا به این علت است که تا زمانی معرفتی برای انسان تبدیل به یقین قلبی نشود، انسان به آن عمل نمی کند و آن را با باور انجام نمی دهد و در عین حال قلب می تواند به شهود و انس با حقایق و معارف برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی عجیبی است. اکثر کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» و قسمت‌های مهم کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر همین آیه تکیه دارد که چگونه باید انسان در رجوع به عالم، قلبی پیدا کند که آن قلب، توانِ تعقل داشته باشد مثل پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». موفق باشید

26945
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان همانگونه که به کرات فرمودید، از برهان و استدلال به درک قبلی و یقین قلبی و شهود قلبی همانطور که قرآن فرموده «قلوب یعقلون بها» رسید و در وجود حقایق بوسیله قلب تدبر و تعمق کرد و ادراک قلبی را به صحنه آورد و بوسیله قلوب با وضعیت ها و حوادث روبرو شد؟مدتی است واقعا میل و رغبت ام به مباحث عقلی و استدلالی و صغری کبری های منطقی در اصول عقاید و در تبیین حقایق و معارف اسلامی و انقلابی، کم شده است و بیشتر دنبال آنم که بوسیله قلبم در صحنه حاضر شوم و حضور قلبی در صحنه داشته باشم ویژه اینکه جمله ای از حضرتعالی در کتاب جوان و انتخاب بزرگ، یک تلنگر به من بود که انسان های مومن انقلاب اسلامی را دوست دارند چون باعث سیر و توجه روح به عالم غیب می شود و با مدیریت اجتماعی ولی فقیه، از سردرگمی زندگی های غیر دینی نجات می یابند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در همین سیری که قرار دارید با جدیّت کامل، ادبیات عرب و سپس فلسفه‌ی اسلامی را ادامه دهید تا حساب‌شده وارد معارف سلوکی و قلبی بگردید. موفق باشید

26940
متن پرسش
سلام علیکم: مدت یک سال است که در سر خود احساس می کنم که چند نفر مدام در حال صحبت اند. من خود آنان را شیطان فرض کرده ام. به شدت توسط آنان مورد آزار قرار می گیرم. ماه هاست که مدام در سرم می گویند امام زمان وجود ندارد و من فقط با تعویذ توانسته‌ام اعتقاد خود را حفظ کنم. مدام دار حال فریب بنده اند برای انجام کار های شرورانه و فحشا که فقط با ذکر خودم را از گزند کسانی که در سرم صحبت می کنند در امان بمانم. چندین بار به روانپزشک مراجعه کردم و دارو گرفتم بدون این که درمان داشته باشد. از شما می خواهم راهی برای درمان این مسیله پیدا کنید تا بتوانم اعتقاد خود را حفظ کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بد نیست به راه‌کارهایی که در کتاب‌های «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» و «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد شده، سری بزنید. موفق باشید

26881
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیه ای هست که اشاره می کند به آرامش «الا بذکرالله تطمئن القلوب» من هرچه در خودم و در جوامع دیدم نقض این آیه هست. دیدم انسانی که فشار روحی بر او غلبه می کند موقع گرفتاری به راه‌های گوناگونی چون موسیقی، سیگار و اعتیاد و... اگه هم آدم مثبتی باشه ورزش و... یعنی واقعا تو اون لحظه نعوذبالله نمی خوام کفر بگم ولی خدا نمی تونه آرومم کنه؟ چرا؟ می دونم اشکال از من هست ولی چه کار کنم این مشکل رفع بشه؟ سوال دومم اینه که الان خیلی از روانشناسان می گن برای آرامش، مراقبه کنید، من دوست دارم با نماز خوندن و دعا این حس برام پیش بیاد اما متاسفانه اینجوری نیست باید چه کنم؟ سوال سومم اینه که مثبت اندیشی در دین هم جایی داره؟ من بیشتر سعی می کنم واقع بین باشم این اشتباهه؟ ممنونم از اینکه وقت می گذارید برای جواب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا است با خدا آشنا شویم تا در این عرصه‌ها بتوانیم به او پناه ببریم و تجربه‌ی باورِ توحیدی برایمان پیش آید مثل این روزها که اگر کسی روح توحیدیِ لازم را داشته باشد، در عین رعایت بهداشت، حاکمیت را به خدا می‌دهد و نه به ویروس کرونا. ۲. خوب است در این مورد سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید. ۳. اعتماد به خدا به یک معنا مثبت‌اندیشی است، ولی با توهّم‌زدگی فرق دارد. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید

26864
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد اگر ممکن است در مورد این فراز از سخن حضرت امام (ره) توضیح بفرمایید ما به فضل خدا کتاب مصباح را با توضیحات شما در حال خواندنیم و در کنارش برخی فرمایشات حضرت امام (ره) را که در کتاب «امامت و انسان کامل» از ایشان جمع آوری شده مطالعه می کنیم این مطلب برامون جدیده و نمیتونیم تحلیلش کنیم: «عقلی که در عوالم نازله ظاهر شده به اعتبار اتحاد ظاهر و مظهر متعلق ثواب و عقاب واقع می شود و معاد هر موجودی به واسطه اوست بلکه به معاد اوست لذا موجودات تا به عالم عقل متصل نشوند یا در آن فانی نگردند به سوی حق بازگشت نخواهند نمود هرچند که معاد همه موجودات توسط انسان کامل است که این عقل مرتبه عقل اوست.» متشکرم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام انسان کامل، مقام عقل است و از طرفی آنچه انسان‌ها در خود به عنوان عقل می‌یابند، نازله‌ی مقام همان عقل است که از جهتی مقام انسان کامل نیز می‌باشد و عقل انسان‌ها متوجه‌ی بدی و خوبی در این عالَم هست و این یعنی توجه به ثواب و عقاب و معاد و این‌که نتیجه‌ی هر عملی به کجا ختم می‌شود. پس معاد هرکس در رابطه با عقل اوست و عقل است که به سوی حق، برگشت دارد. موفق باشید  

26851
متن پرسش
سلام خدمت حضرت عالی: استاد، من بعضی از اوقات حال روحیم خیلی خوبه حال عبادت دارم و به برنامه‌های درسیم هم راحت می رسم و انجام میدم اما پایدار نیست و بعدا گاهی که کم هم نیست حال روحیم خراب میشه و دیگه اون حال عبادت خوب را ندارم. لطفا راهنمیایی بفرمائید؟
متن پاسخ

باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحثی در اخلاق و سیر و سلوک داریم تحت عنوان «قبض و بسط». در قبضِ قلب، شوق عبادات انسان کم می شود و از جهتی قلب به عبادات پشت می کند که به آن ادبار قلب می گویند. برعکسِ آن را اقبال قلب می نامند که با تجلی اسم جمال حق ظهور می کند در حالی که در ادبار، اسم جلال تجلی می نماید. موفق باشید

26800
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در این شب های ولادت حضرت علی (ع) به نظرم آمد خداوند با این ویروس کرونا بنا داشته است، ما را متوجه غرور ها و منیت های خودمان کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. ولی امیدوار باشید کشور عزیز ایران اسلامی به الهام الهی، راهِ مقابله با آن ویروس را به جهان ارائه دهد و از آن مهم‌تر بصیرتی برای ما باشد. عزیزی نکاتی فرموده بود و بنده نیز عرایض مختصری در استقبال از سخن او داشتم که ذیلاً تقدیم می‌کنم. موفق باشید

 [Forwarded from مجید افقری]

آیا خطر کرونا برای همه طیف های جامعه ما یکسان است.

اول باید این نکته را ذکر کنم این نوشته به معنای نادیده گرفتن و کم اهمیت جلوه دادن این ویروس نیست بلکه شاید این ویروس پرده از برخی توهمات ذهنی ما برداشته.

چرا عده ای این قدر احساس خفگی و ترس می کنند؟ چرا قبل از مرگ می میریم و جز سیاهی جلوی چشم خود هیچ چیزی نمی بینیم.

همه ی ما خیالات و توهماتی در پس ذهن داریم و شاید سالها با آن زندگی می کنیم و به آن پرو بال می دهیم و مثل خود انسان که از کودکی به نوجوانی و جوانی می رسد. این تخیلات هم با آدم رشد می کند و قد می کشد. البته  به این معنا نیست که داشتن چنین خیالاتی حتما بد است نه اصلا اگر آدم دارای قوه خیال نباشد اصلا عزم و حرکتی در کار نیست.

اما بعضی خیالات بنیادشان بر آب است و عمری را بر باد می دهند.

یکی از این خیالاتی که ما یا خود آن را داشته یا از دوستان آشنایان آن را بارهاشنیده ایم این است که می خواهم بروم خارج یا در آینده می روم خارج، اما در این که خارج کیست، چیست، کجاست خیلی بحثی نداشته ایم.

همه ی ما در لابلای اخبار و اطلاعاتی که دنبال کرده یا شنیده ایم کم و بیش به مفهوم مهاجرت آگاهی اجمالی پیداکرده ایم.

سالانه هزاران خانواده ایرانی با مراجعه به سفارتخانه کشورهایی که از نظرشان آنجا از نظر سطح زندگی  بهتر از کشور خودشان است بار سفر می بندند و از ایران می روند. «اگر آمریکا و اروپا شد که چه بهتر اگر نشد همین گرجستان و ارمنستان هم غنیمتی است.»

قطعا دلایلی که باعث می شود فرد دست به مهاجرت بزند حداقل برای خود فرد موجه است می خواهد دلیل آن اقتصادی، سیاسی و یا حتی فرهنگی باشد. اما هرچه که هست در اکثر این دلایل یک وجه اشتراکی وجود دارد و آن این است که خارج بهتر از این جاست. در این که در برخی شاخصه ها وضعیت زندگی در برخی کشورهای به اصطلاح پیشرفته بهتر از ماست خیلی بحثی ندارم حتی اگر کسی بگوید در همه ی شاخصه ها آنها بهتر از ما هستند من باز مناقشه ای ندارم چون موضوع بحثم این نیست. 

آنچه که من روی آن مساله دارم این رویا پردازی و خیال پردازی ماست این مطلق انگاری، این که آنجا جایی است که اگر برویم دیگر مشکلاتی نیست و می توانیم بهترین خانه و اتومبیل و درآمد را داشته باشیم و در صحت و سلامت بتوانیم در این بهشت دنیایی سالها خوش باشیم و در آرامش زندگی کنیم.

این آرزوها فقط مخصوص کسانی نیست که موفق به مهاجرت می شوند بلکه به قول معروف اینها مشتی است نمونه خروار. کسانی که موفق به مهاجرت نشده اند و چنین آرزویی در دل دارند بسیار بیشتراند و شاید جامعه هدف و افرادی که می خواهیم در مورد آنها بنویسیم همین هستند.

آری افرادی که در داخل زندگی می کنند و چنین رویاها و اوهامی در سر می پرورانند وجود این ویروس برای آنها کشنده تر است.

به خاطر این که این ویروس همه جایی است و جهانی است و اوهام و رویاها به واسطه ی آن فروریخته و دیگر آن جایی وجود ندارد و همه جا این جاست دیگر آن جایی که گوشه ی ذهن پر خیالش پرورانده بود که برود و خوش باشد و عیش کند دیگر وجود ندارد دیگر آن جا در ذهنش وجود ندارد با این که شاید پایش را از شهر خودش هم بیرون نگذاشته است اما عمری با این خیال زندگی کرده و حالا با پوچ بودن وهمی بودن بخشی از خودش روبرو شده.

آری عزیز جان کرونا می تواند تذکری به من و تو باشد که چقدر در گیر اوهام هستیم و چقدر در وادی حقیقت سیر می کنیم.

ما همگی اوهام زیادی در ذهن و جان خود پرورانده ایم و روزی چیزی مثل همین ویروس باعث می شود که ما با خود دوباره روبرو شویم و خالی بودن وجود خود را دوباره بنگریم و یاس و وحشت در ما غلبه می کند.

اگر امروز سراب ها را آب بنگریم اگر موجودات را وجود بنگریم اگر اعتباریات را اصیل بپنداریم چنین سختی هایی از این پس بیشتر با آن روبرو خواهیم شد.

و تنها چیزی که می تواند ما را از این معرکه ی سخت و جان فرسا نجات دهد تفکر است. 

تفکراست که نمی گزارد سراب را آب ببینی و وقتی سراب را آب ندیدی خوشحالی و نشاط وهمی هم سراغ تو نمی آید و به همین دلیل یاس بعد از روبرو شدن با واقع هم دیگر نداری.

حوادث و مسائلی این چنین شاید فرصتی است که خود را دوباره ببینیم و خود را دوباره آزاد از بسیاری از نسبت ها حس کنیم نسبت هایی که همچون غل و زنجیر پای ما را گرفته و پر پرواز ما را بی فایده کرده است

 [Forwarded from طاهرزاده]

با سلام: انصافاً قضیه از همین قرار است که در ناکجاآبادها به دنبالِ آبادانی می‌گردیم، غافل از آن‌که حقیقت، از همه‌چیز به ما نزدیک‌تر است. کافی است راهِ رجوع به حقیقت را که همان مأواگزیدن در محضر خدا است، آن هم از طریقِ آنچه به ما عطا فرموده است را بیابیم. 

26763
متن پرسش
با سلام: منظور شما از این جمله چیست؟ (حق تعالی را به حکم موطن خیال در صورتی می‌یابی همان‌گونه که در موطن نظرِ عقلی او را منزه از صورت می‌فهمی). منظور از این که حق تعالی را در موطن خیال در یک صورت می یابی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله‌ی بسیار مهمی است که باید با قواعد آن آشنا بود. حداقل به این روایت فکر کنید که از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «رأیت ربّی باحسن صورته» یا به عرایضی که در رابطه با تشییع‌کنندگان پیکر شهید حاج قاسم عرض شد مبنی بر آن‌که حاج قاسم عامل ظهور خداوند در میان صحنه‌ی تشییع‌کنندگان شد. موفق باشید

26732
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده ابتدای ماه رجب سوال پرسیدم ولی جواب داده نشد. بنده قبل از ماه رجب ذکر صلوات را ذکر غالب خود قرار داده بودم. به نظرتون ماه رجب ذکر غالبم را استغفار یا لا اله الا الله قرار بدهم؟ کدام ذکر بهتر در زنده نگه داشتن قلب موثر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی این اذکار مفید و کارساز است؛ بستگی به احوال و ذوق خودتان دارد که قلب‌تان در کدام ذکر بیشتر حاضر می‌شود. موفق باشید

26707
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: در شرح حدیث جنود عقل و جهل عنوان شد اولین مخلوق عقل است آیا بعد از عقل، قلب خلق شد؟ یا نه عقل جزیی در خودش مقام قلب و نیز خیال را نیز داشت و عقل باید آنها را رشد و کنترل کند تا در نهایت بشود قلب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً منظور از عقل، در آن روایت، کامل‌ترین مخلوق است که وقتی بر جان انسان تجلی کند شامل همه‌ی ابعاد اصیل انسان می‌شود. موفق باشید

26644
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: اگر فردی به فرد دیگر در این دنیا محبت زیاد داشته باشد و با او بودن را هم تجربه کند اگر میان این دو فاصله افتاد برای محب فراق پیش می آید حال مگر اولیا خدا ملاقات الهی را تجربه کرده اند که بعد از دوری به فراق مبتلا شده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی مولایمان علی «علیه‌السلام»: «انّ للقلوب اقبالاً و ادباراً» که به اصطلاح عرفا، «بسط» و «قبض» برای قلب هست. موفق باشید

26647
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: مدتی هست برایم سوال شده که در اذکار و همچنین در نماز وقتی ما ذکری می گوییم مخاطب ذکر کیست؟ مثلا وقتی می گوییم سبحان الله، الرحمن الرحیم و ... اینها رو برای کی می گوییم؟ اینا اعتراف هست؟ یادآوری هست؟ آموزش هست؟ مسلما برای خدا که نمی گوییم چون خدا خودش اینها رو میدونه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن اذکار، القائات توحیدی است به قلب، تا قلب متذکر چنین حضوری در عالَم باشد و از فطرت خود که در این نحوه‌بودن است خارج نشود. موفق باشید

26547
متن پرسش
با سلام: کدام خطورات ذهنی جزء شخصیت انسان است؟ آیا تمام خطورات ذهنی جزء شخصیت انسان است؟ آیا می توان گفت که ارتباط انسان و خطورات ذهنی حضوری (وجودی) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید برای جواب‌گرفتنِ این سؤالات، خوب است کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. در آن صورت، بهتر نسبت به تجزیه و تحلیل معارف می‌توانید فکر کنید. موفق باشید

26546
متن پرسش
با سلام: آیا درست است بگوییم که فرشتگان همان قوای عقلی هستند؟ سوال دوم: آیا می توان گفت که مثلا تصور عقلی درخت یک فرشته است؟ و آیا می توان گفت که مفاهیم کلی عقلی مانند مفهوم درخت جزو شخصیت انسان (همان من) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه. در مثال می‌توان گفت نسبت به انسان قوای عقلی مانند فرشتگان‌اند ولی موضوع در دو جایگاه مختلف است ۲. نه. صورتِ ذهنیِ درخت، نظر به یک امر خارجی است، چه ربطی به فرشته دارد؟! ۳. نه. موفق باشید

26545
متن پرسش
با سلام: در بسیاری از نوشته های شما روی امور وهمی خیلی تاکید می کنید. منظور شما وهم اخلاقی است یا قوه وهم که معانی را صورت می دهد؟ یا چیزی دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه شده است مبنی بر آن‌که وَهمِ مورد بحث، امری است اخلاقی، و این غیر از قوه‌ی واهمه است که یکی از قوای ادراکی می‌باشد. موفق باشید

26361
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد بنده یه مدت گناه کبیره را ترک می کنم و اصلا سراغ گناه کبیره نمی روم، اما یکدفعه مرتکب گناه کبیره می شوم و تمام ساخته هایم را با آن گناه خراب می کنم و عذاب وجدان می گیرم، و بعد دوباره یه مدت گناه کبیره نمی کنم و دوباره یکدفعه دچار گناه کبیره می شوم و همه سعی و تلاش و مراقبتم از بین می رود، این حال و روز من است، لطفا بفرمایید بنده برای اینکه دیگر هیچ وقت گناه کبیره نکنم چکار کنم، آیا ذکری هست، چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌که نور «توبه» به سراغ‌تان می‌آید خوب است. با رعایت تقوا و مشغول‌شدن به معارف الهی، مشکل حل می‌شود. توصیه‌ی بنده مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» است که بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

26235
متن پرسش
حامد عطاریان: سلام: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی بر این مطلب که باید خود را ذیل شخصیت امام تعریف کنیم، تاکید داشته اید و فرموده اید باید ایشان را مبنای علمی و عملی خود در زمانه فعلی قرار داد. حال اگر سخنی از رهبری یا از امام شنیدیم که به نظر ما خلاف واقع بود ما باید چه رویکردی داشته باشیم. باید بدون این که خود آن مطلب را قبول داشته باشیم بپذیریم؟ یا به نقد آن سخن بپردازیم؟ آیا این صحبت شما به معنای تقلید در اعتقادات نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که آن بزرگان، عقل ما را خطاب قرار می‌دهند باید به صورت عقلانی و در کلیّت سخن آن‌ها را پذیرفت. موفق باشید

26087
متن پرسش
سلام: من پسری جوان هستم که در شهر تهران زندگی می کنم. حدود یک سال است که اتفاقاتی عجیب برایم اتفاق می افتد و همین موضوع باعث شد که از طریق این سایت از حضرت استاد سوال کنم. موضوع این است که زندگی من به طور معمولی پیش می رفت که یک شب هنگام خواب احساس عجیبی کردم. مانند این که روحم از بدنم خارج شده است. این را به وضوح می توانستم حس کنم. ولی خیلی ترسیدم و سعی کردم تکانی بخورم و بیدار شدم. در آینده باز هم این اتفاق برایم افتاد و شدت آن هر دفعه بیشتر می شد به طوری که صداهای ترسناکی از بیرون می شنیدم و احساس سبکی می کردم. تا این که در روز های اخیر شدت آن بسیار زیاد شده به طوری که عالم غیب را می بینم. انسان های ناشناس و دوستان خود را می بینم. می توانم با آنها حرف بزنم و حتی آنها را لمس می کنم. گویی واقعا آنجا هستند و من در عالمی دیگر هستم. ولی حقیقتا بنده از این موضوع می ترسم و حتی هر بار که این اتفاق می افتد سعی می کنم سریعا خود را بیدار کنم. سوال من این است که این اتفاقات نشانه چیست و آیا من گناه خاصی نزد بارگاه خداوندی انجام دادم که این وقایع رخ می دهد یا شاید هم یک نشانه خوب است؟ خواهش می کنم و تمنا می کنم این نامه را به دست استاد برسانید شاید دفعه بعد نتوانم به جسمم برگردم این موضوع واقعا حیاتی است. اجر همه شما با خداوند. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه خوب است از آن جهت که انسان بُعدِ مجرد خود را در این رابطه‌ها احساس می‌کند. ولی خطر ان‌جا است که در این موارد شیطان وارد می‌شود و در قوه‌ی واهمه‌ی ما صورت‌های غیر واقعی ایجاد می‌کند. با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و با تقویت بدن، خود را جلو ببرید. موفق باشید

26045
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: سوال اول: همانطورکه می دانید نفس و جان ما بعد از خواندن آراء مختلف یا خوردن غذای مسموم روحی دچار مسمومیت می شود گویی که این افکار در عمق ذهن ما لانه می کند و هر چقدر تلاش می کنیم خارج کنیم سخت است چه راهکاری برای درمان و اعتدال مزاج روحی و روانی ما پیشنعاد می کنید که از این حال و هوا در بیاییم و به زندگی طبیعی «قل انما انابشر مثلکم» دربیاییم؟ سوال دوم: چرا مخالفان فلسفه یا حتی عرفان بعضی از آنها شاگردان حضرت آیت الله جوادی مثل احمدی یا شاگردان آیت الله حسن زاده هستند. مگر در کلاس درس چه نحوی به آنها تدریس می شود که این عزیزان که ماشاء الله خیل کثیری هم از آنها یا علامه هستند یا آیت الله و بحث خارج و گویا لقب علامه در این روزگار شبه نقل و نبات شده است سوای اینکه شاگردان علامه حسن زاده با علامه جوادی آملی باشند، این اتفاق میمونی در حوزه نیست و باعث گمراهی نسل جوان می شوند!؟ سوال سوم: شناخت پروردگار اثبات اصل وجود خدا یقینی است یا ظنی، اگر علم کلام را ملاک قرار دهیم که هنوز در حدوثش و قدمش درمانده است اگر فلسفه را ملاک قرار دهیم که بر برهان علیتش و ضرورت علی و معلولی اش هزاران شبهه وارد کردند اگر عرفان را ملاک قرار دهیم که شهود و قابل اقامه برهان نیست. با این حساب ما بیچاره ها چه کنیم؟ شناخت ما یقینی است یاظنی؟ و ایمانی که بر اساس ظن است چه ایمانی از آب درمی آید؟ سوال چهارم: اثبات خداوند برای جنابعالی یقینی برهانی است یا ظنی؟ سایر اعتقادات چی؟البته منظورم تفتیش عقاید نیست می خواهم بدانم در این شلم و شوربایی که مخالفین فلاسفه و عرفان و مادیگراها و مکاتب دیگر درست کرده اند امکان حصول یقین عقلی هست یا نه؟ سوال پنجم: عزیزانی که مخالف فلسفه و عرفان هستند وقتی در بیوگرافی شان مطالعه می کنم نوشته شده فلانی متولد سال فلان متکلم، فیلسوف و فلان بهمان معاصر است که ... که درس فلسفه خود را نزد علامه طباطبایی یا علامه جوادی یا فلان آیت الله خوانده این خیلی باعث فشار روحی می شود که بله اینها به افساد فلسفه پی برده اند ولی استاد طاهرزاده و من و مریدان فلسفه از آنها بهتر می فهمیم واقعا پاسخ جواب چیست؟ تشکر یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این موارد هر اندازه انسان خود را به امور متعالی مشغول کند از خیالاتِ واهی آزاد می‌گردد. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زده شود. ۲. نمی‌دانم. شاید نتوانسته‌اند مطلب را درست بگیرند و با آن فکر کنند. ۳. ایمان به خدا فطری است و با تذکر انسان‌ها، آن‌ها متوجه‌ی توحید فطری خود می‌شوند به همان روش قرآنی.

بقیه‌ی سوالات طلب‌تان باشد. چون از جواب سؤالات کاربران محترم باز می‌مانم و اساساً بنا بر این است مباحثی که در کتاب‌ها هست، مورد سؤال قرار گیرد. این نوع سؤالات نیاز به کتاب‌های مفصلی دارد که بحمداللّه در معرض مطالعه‌ی عزیزان هست. موفق باشید

26033
متن پرسش
سلام: تعبیر «ضمیر ناخودآگاه» کدام یک از ابعاد انسان در مبانی عرفان اسلامی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم هم شامل نفس و هم شامل قلب شود، بستگی به درجه‌ی افراد دارد. موفق باشید

26020
متن پرسش
سلام: آنجایی که پیامبر از خیال هم عبور کردند و جبرائیل نتوانست جلوتر برود، پیامبر چگونه حقایق را مشاهده می کردند؟ با توجه به اینکه از خیال عبور کردند آیا بدون صورت می دیدند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابعاد وجودی پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یکی هم رؤیت حقایق در موطن خیال است و با عبور از جبرائیل از موطن خیال عبور نکرده‌اند، بلکه همواره با قلب و عقل و خیال خود هستند. موفق باشید

26011
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طی مدتی که خواستم بهتر بشم به مشکلاتی برخورد کردم که ازتون خواهش می کنم راه حل این مشکلات را بگویید. ۱. در رابطه با مراقبه که در کتاب لب الباب در مرحله سوم مراقبه گفته شده که اگر ما خدا را نمی بینیم او ما را می بیند. وقتی می خواهم این مراقبه را رعایت کنم باید خیلی روی این فکر تمرکز کنم که خدا دارد ما را می بیند که این فکر باعث میشه کل ذهنم مشغول شه و کار دیگری نمی توانم بکنم یا در حین کار دیگری اشتباه های زیادی از من سر می زند و مجبورم که مراقبه نداشته باشم اگر بخواهم تمرکز داشته باشم باید این فکر را از ذهنم خارج کنم. ۲. مسئله دیگری که به آن برخورد کردم استرس و فشار ناشی از مراقبه است. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم به خصوص در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم هم باشند استرس بسیار زیاد شده بطوری که قدرت تصمیم گیری درست را از دست می دهم و حتی ساده ترین کار ها را هم نمی تونم بکنم در صورتی که اگه مراقبه نداشته باشم و به خودم فشار نیارم و ذهنم را آزاد کنم و مثل بقیه افراد آزاد باشم و هر کاری رو انجام بدم (از یاد خدا غافل باشم) اون استرس و عدم تمرکز از بین میره. احساس راحتی بیشتری می کنم. در واقع یک حس معذب بودن در هنگام مراقبه هست که راحتی را از آدم می گیرد. مگر ما آیه نداریم «الا بذکر الله طمئنا القلوب» پس چرا مراقبه که همون یاد خدا هست برای من در محیط های مختلف بالاخص در اجتماع و بالاخص در محیطی که نامحرم حضور داره برعکس کار میکنه؟ برای مثال وقتی در اجتماع و بیرون از خانه در کوچه و خیابان ذکر می گوییم قلب بیشتر تحت فشار و استرس هست نسب به روزی که چشمانم و افکارم را رها می کنم تا هر کار دلشان می خواهد بکنند. «برای خودم به تجربه ثابت شده هرچه پاک ترم به خدا نزدیک ترم و سبکی قلب دارم مثلا بعد از نماز ٫ در جامعه و اجتماع استرس و فشار بیشتری متحمل میشم و خجالتی تر و محجوب به حیا تر میشم و رفتارم تدافعی تر می شود و هرچه قلبم کدر تر میشه یا قساوت قلبم بیشتر میشه مثلا بعد از گناه یا غفلت های زیاد از یاد خدا در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم حضور دارد کمتر دچار فشار و استرس میشم و انگار خودم را رها کردم که هر کاری می خواهم بکنم و رفتارم تهاجمی تر می شود.» و این فشار تا جایی زیاده که واقعا توان ادامه مراقبه را ندارم و می خواهم رها کنم چرا که لحظه به لحظه در فشار و استرس هستم. ۳. موضوع بعدی در رابطه با نفی خواطر است که بعضی اوقات هجوم افکار غیر قابل کنترل میشن با اینکه مدت زیادیه که می خواهم کنترل کنم ولی بازم در نفی خواطر ناتوانم بطوری که در خطورات سقوط می کنم و هیچ راه نجاتی ندارم. ۴. احساس می کنم رذایلی مثل عجب و غرور و ریا و تکبر ریشه در خواطرم دارد که نمی توانم کنترلشان کنم چرا که بعضی از اوقات در حین انجام عملی با نیت خالص ناگهان مثل صاعقه ای فکر ریا کارانه میاید و می رود و کل زحمت من را خراب کرده و احساس عجب و ریا در من خیلی آزارم می دهد به طوری که همش فکر می کنم که دیگران در مورد من دارند فکر می کند و من در فکر اینکه دیگران به چه فکر می کنند زندانی شدم. ۵. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم و هر وقت پاک ترم و سبک ترم احساس فرار از اجتماع رو دارم و دوست دارم تنها بشم به شکلی که خیلی از دوستانم در دانشگاه گلایه می کنند چرا اینقدر می خواهی تنها باشی. وقتی احساس نزدیکی و حضور قلب دارم همنشینی با دیگران خیلی برایم آزار دهنده چرا که تمام حالت حضور و نزدیکی به خدا را از من می گیرند. در کل می خواهم از جامعه فرار کنم و وقتی قلبم از گناهان تیره و کدر است راحت تر می توانم با دیگران باشم و در اجتماع حضور پیدا کنم و دیگر انزوا طلب نیستم ( مرتبط با مسئله ۲) استاد من مدت زیادیه که با این مشکلات سروکار دارم بعضی اوقات به خودم میگم رها کن سلوک و مراقبه و... مثل مردم عادی زندگی کن تا اینقدر سختی نکشی. خواهش مندم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  باید عنایت داشته باشید که موضوع مراقبه و توجه به حضور حضرت ربّ العالمین به همان معنایی است که انسان به طور کلّی متذکر موضوع باشد، نه آن‌که بخواهد در جزء جزء مسائل متوجه‌ی آن امر شود و از کار و بار خود باز بماند. مثل آن‌که شما تصمیم بگیرید به خانه‌ی دوستتان بروید و در حین رفتن ممکن است دهها فکر و کار دیگر انجام دهید، ولی این افکار و کارها، کلیّتِ  توجه به رفتن به خانه‌ی دوستتان را از شما نمی‌گیرد در حدّی که مثلاً به جای دیگری بروید. مراقبه یعنی همواره در فضای نظرِ خداوند به خود، اعمال‌ روزمرّه‌ی خود را انجام دهیم. در این مورد بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید.

25974
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد در میان درسها فرمودید معارف باید به‌قلب برسد مثلا می بینیم در نماز قلب بازی می کند می رود و میاید. یک دفعه می بینیم حمد نماز را نبود. استاد برایم سوال است که آن قوه ای که قلب را رصد می کند و می فهمد که الان بود یا نبود اینکه مثلا بررسی می کند می فهمد قلب حالت قبض دارد یا بسط آن چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خودت هستی که می‌خواهی إن‌شاءاللّه این کثرات را به سوی وحدت آوری. به همین جهت صبرِ در عبادات توصیه شده است. کتاب حضرت روح اللّه در این رابطه یعنی «آداب الصلواة» راه‌گشاست. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!