بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15928
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. برای دانش آموزان نخبه یا مستعد نخبگی (متوسط به بالا) دبیرستانی (4 سال آخر - قبل دانشگاه) چه موضوعات (ریز) معرفتی رو پیشنهاد می کنید، که اونها رو تا حدودی واکسینه کنه؟ برای دانشگاهی ها چطور؟ لازمه عرض کنم این دانش آموزان پسر هستند که قراره تا دانشگاه و بعد هم در دانشگاه با ما همراه باشن. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» إن‌شاءاللّه کارساز خواهند بود. موفق باشید

15900
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. در تفسیر حضرت روح الله (ره) بنا بر اشراقی که بر قلب وی نازل گشت: 14 طاق کسری خسرو پرویز در هنگام ولادت پیامبر (ص) دچار شکست شد و به تعبیر خود امام این شکست طاق‌ها یعنی بعد از 14 قرن، سلطنت در ایران دچار اضمحلال خواهد شد. حال یعنی در سال 1400 باید منتظر اتفاق هایی در عالم بود؟ این وقآیع مربوط به علائم ظهور کامل امام زمان (عج) است؟ ۲) چه کنیم تا آمادگی و ظرفیت درک آن دوران وحوادثی که اتفاق می افتد را داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت امام در آن جمله، قرنِ چهاردهم بعد از بعثت بود، نه سال 1400. و در قرن چهاردهم انقلاب بزرگ اسلامی رخ داد و چرخشی در تاریخ ایجاد شد تا ما با عهدی که با انقلاب و رهبری می‌بندیم، حیات خود را به تاریخ بعثت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متصل گردانیم. موفق باشید

15894
متن پرسش
سلام استاد. خدا قوت: دو سوال دقیق خدمتتان داشتم که اگر منّت نهید و به طور کلّی پاسخ بفرمایید. تفصیلش را بنده انجام می دهم تا وقتتان گرفته نشود. 1. ویژگی یک حوزه انقلابی به طور کلی چه چیزهایی می باشد؟ 2. ویژگی یک طلبه عصر انقلاب چیست؟ شاخصه طلبه انقلابی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی انقلابی و طلبه‌ی انقلابی، نظر به پایداریِ حقیقت و پاسداشت حقیقت دارد در مقابل جریان‌های فکری عالَم که حقیقت را نسبی می‌داند. و رویکرد چنین حوزه‌ای و چنین طلبه‌ای مقابله با روح جهان استکباری است و طلبه‌ی انقلابی با تأکید بر معارف الهی و آمادگی جهت ارائه‌ی اسلام، وارد حوزه شده است. موفق باشید

15845
متن پرسش
سلام استاد: یه تضادی برام پیش اومده از یک طرف عقلم بهم میگه انسان اگر خود را دوست داشته باشد به طرف زیبایی ها حرکت می کند و پرواز به سوی آسمان می کند و در واقع قدم اول برای دوست داشتن خدا دوست داشتن خود است و اگر انسانی خود را تحقیر کند آن وقت است که دست به هر اشتباه و گناهی می زند. کسی که خود را دوست دارد چون می داند زیباست هیچ وقت نسبت به مردم متکبر نمی شود چون نیازی ندارد و یا شیطانی که خود را زیبا نمی دانست از این که خدا مخلوقی بالاتر از او آفریده بود دست به طغیان زد. از سوی دیگر تو دعاها ما فقط ذکر بزرگی خدا و اهل البیت (ع) را انجام می دهیم و انگار من بنده خدا هیچ زیبایی ندارم (شاید مکر شیطان در من اثر کرده) و در محافل مذهبی ابدا و اصلا روی دوست داشتن خود تاکید نمی شود و فقط منبع نور دیده می شود. در حالی که اگر قدم اول یعنی زیبا دانستن خود انسان (همین که خدا ارزش قائل شده و من را آفریده و برایم راهنما گذاشته و ثانیه به ثانیه برایم برنامه ریزی می کند) تاکید بشه شاید انسان سرعت حرکتش به اوج زیبایی ها چند برابر هم بشود. این در حالی است که از خود گذشتن و خود را فراموش کردن تو حرفهای عرفا تاکید شده است. سوال دوم هم بپرسم استاد من بر خلاف تفکر شما که خوشبینی به مسئولین کشور دارید احساس می کنم بدجور دارن به کشور و مردم خیانت میکنن. مثلا تو حوزه شهر که یکم آشنایی دارم می دونم فروش تراکم به ضرر شهر و در واقع خیانت به آیندگان است ولی مدیران شهری که دین مداری شون گوش فلک را پر کرده رویه فعلی را ادامه میدن با این که بهتر از هرکس عاقبتش را میدونن. ربای بانک ها و روند غلط پروش بچه ها در آموزش و پرورش و... هم بگذریم. استاد پس نقش ولایت فقیه در این میان چیست؟ فقط باید صبر کرد تا مردم به میزان رشدی برسن تا بشود اصلاحی انجام داد؟ حذف ربا و تغییر تو روند آموزش و پروش و... اینقدر سخته که تو 40 سال از گذشت انقلاب نمیشه کاری کرد؟ تشکر....
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام دستورات شرع مقدس و ادعیه‌ی مأثور با نظر به خلیفة اللهی انسان و اشرف مخلوقات‌بودنِ او مطرح است، به آن معنا که انسان متوجه‌ی کمالات و ظرفیت خود می‌باشد و با رعایت دستورات الهی آن کمالات را حفظ و رشد می‌دهد 2- بنده 20 سال پیش در مورد این مشکلات، عرایضی را مطرح کردم که صوت آن سخنان هنوز در خدمت عزیزان هست. عمده آن است که متوجه باشیم این مشکلات، مشکلاتِ تاریخی ما است و با تغییر فکر و فرهنگ مردم حل می‌شود و نه با دستور و بخش‌نامه. و عظمت رهبری عزیز انقلاب آن است که متوجه‌اند باید بسترهای فرهنگیِ لازم را جهت رفع این مشکلات فراهم کرد. موفق باشید

15798
متن پرسش
سلام: در اکثر سوالات سایت شما سلوک و فنا را در راهی که حضرت امام خمینی (ره) در این زمانه گشوده اند می دانید همان راهی که شهدا رفتند و راه صد ساله را یک شبه طی کردند. از شما می خواهم بگویید اصلا این راه چیست من که می خواهم در این راه باشم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این راه در این زمان، جز آموختن معارف الهی و دفاع از انقلاب و رهبری با آرامش تمام و آمادگی جهت سربازی انقلاب اسلامی چه در جبهه‌ی فرهنگی و چه در جبهه‌ی نظامی نیست. و این در صورتی است که با توجه به معادلاتِ جهانی و فهم افول تمدن غربی، خود را در تاریخ دیگری که ادامه‌ی غرب نیست، احساس کنیم. شعور تاریخی یک‌نوع احساسِ قدسی است از تجلیِ اسماء الهی مطابق ظرف تاریخی که در آن هستیم، مثل احساس خداوند که قلبْ متذکر آن است. موفق باشید

15792
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد معظم جناب آقای طاهرزاده: ببخشید آقای طاهرزاده با عرض پوزش ولی جواب شما ابهام را برایم نزدود و به طور کامل قانع نکرد. 1. اگر می گویید سالک الی الله همواره آرزوی کمال بالاتر را دارد، این سخن شما مناسب سالکی است که در حال سیر است و به کمال مطلق نرسیده نه کسی که فناء ذاتی که بالاتر از ان قادر به تصور نیست و نهایت آرزو و کمال و رستگاری انسان است و همچنین نه مناسب عارفی کامل بلکه به قول شما کامل مکمل و هیچ بنده ندیدم که عارفی کامل مکمل تاسف استفاده نکردن از استادی را بخورد زیرا معمولا سالکین رحل اقامت خود را برآستان کامل ترین و برترین استاد موجود می افکنند و به طوری که از آن استاد هم بعد ها کمال مدح و ستایش را دارند و خیلی او را می ستایند همانند قضیه علامه طهرانی با آقای حداد و مقداری دور از ذهن است که آقای خمینی بداند عظمت مرحوم ملکی تبریزی را بعد برود سراغ کسی دیگر که بعدا باعث تاسف استفاده نکردن از او بشود. بعد کامل مکمل یعنی اسفار اربعه را تمام کردن در صورتی که کامل مکمل شدن یعنی رسیدن به تمام درجات عالم بقاء و رسیدن به بقاء اتم و تمکن در عالم بقاء در صورتیکه این درجه به ندرت برای اولیا الهی و کملین عرفا حاصل می شود و همچنین از سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) نقل است که انسان کامل به معنای کسی که اسفار اربعه اش تمام شده در هر قرن شاید یک یا دو نفر پیدا شود شاید هم نه. که البته مصداق حقیقی آن در این قرن امثال حضرت سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) و حضرت سید هاشم حداد و علامه طباطبایی 2. یک اصل واضحی است که هر عارف کامل استادی کامل باید داشته باشد مگر مجذوبین سالک. پس اگر ممکن است بفرمایید استاد آقای خمینی کیست؟ زیرا مرحوم ملکی تبریزی نبوده و پیش آقای شاه آبادی هم که عرفان نظری میخوندند پس ایشون از کدام استاد کاملی استفاده کرده که معلوم نیست و جایی گفته نشده. 3. حرف شما مبنی بر سخن شریف امام علی (ع) به آن شخص، جواب سوال مرا نداد و سوالم بی جواب ماند. شما می گویید انسان کامل که معصوم نیست. ما هم مگر غیر این را می گوییم منتهی بنابر مطالب راقی و عالی گفته شده توسط پسر علامه طهرانی انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست و این سه مورد را قبلا عرض کردم که یکی از آن ها مربوط به مسایل اجتماعی است. و قطعا اگر آقای خمینی انسان کامل بودند مورد فریب و اغفال بعضی افراد افراد وافع نمی شدند پس دیگر در اینصورت طبق صحبت شما که ایشان کامل بودند پس اگر قرار است انسان کامل در این موضوعات خطا کند و فرق بین وفادار و متعهد و متعهد نما را تشخیص ندهد دیگر چه فرقی بین او و انسان های عادی است؟ تازه سخن صریح ایشان است که من گول ظاهر بعضی افراد را خوردم و تمجید هایی کردم که بعدا آن اشخاص حقیقتشان را آشکار کردند. و قطعا از آن جایی که انسان کامل اشراف تام و کامل بر نفوس اشخاص دارد ایشان هم باطن آن شخص را بر خلاف ظاهری که داشت تشخیص می داد و به دنبال آن هیچ وقت آن شخص از مرتبطین صمیمی و مورد وثوق و اعتماد ایشان نمی شد. اگر ایشان کامل بود پس باید اشراف بر وجود این شخص داشت و روابط حسنه ای با آن شخص نداشت مگر اینکه باز هم توجیهاتی بکنیم و بگوییم ان وقت شخص خوبی بوده و نیت خیر داشته در صورتی که از صحبت خود آقای خمینی در وصیت نامهشان نتیجه بدست می آید که آن وقتی که ایشان از آن کس تمجید نموده آن شخص باز هم انسان درستی نبوده چون خود آقای خمینی تقریبا اینطور میگه که به اشتباه تمجیداتی کردم یعنی انسان های خوبی نبودند و من به ظاهرشان نظر دادم و تمجید کردم. وگر نه اگر مثلا بنی صدر قبلا انسان خوبی بود و نیت خیر داشت اگر آقای خمینی تمجید هم می کرد خوب اشکال ندارد زیرا آن وقت خوب بوده و بعد نیتش عوض شده ولی از وصیت نامه امام این مطلب نتیجه گرفته نمی شود. و زیرا اگر گفته شود که انسان کامل که معصوم نیست و اشتباه می کند که در اینصورت دیگر باید گفت همه افراد جامعه کامل مکملند و دیگر هیچ تمایزی بین عرفا حقیقی و دیگران وجود ندارد. البته باز هم به نظرم سخنانم تاثیری در نظرات شما ندارد و شما باز هم توجیهات و تأویلاتی می کنید تا کمال ایشان را ثابت کنید. البته خدایی نکرده از ارزش ایشان کم نشود و بحث من در مورد کمال ایشون است وگرنه به قول علامه طهرانی اگر تا قیامت از نقاط مثبت و فضایل ایشان گفته شود تمام نمی شود. حال نظر شما چیست و خواهشا با دیده انصاف بنگرید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی هم‌نظر نباشم. بنده طبق آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت می‌بینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با ما سخن می‌گوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت می‌کند و شهیدان را آینه‌ی تمام‌نمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همان‌طور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس می‌کند تنها و تنها راهِ گشوده‌شده‌ای است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند و بقیه‌ی راه‌ها در عینِ محترم‌بودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی می‌برند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته ‌باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود به‌سر می‌بردند. موفق باشید

15767
متن پرسش
با سلام: گاه مشاهده می شود که برخی از خانواده های عزیز شهدا و یا فرزندان آنها از مسیر ولایت و انقلاب فاصله گرفته اند و در خصوط سیاسی خاصی گرفتار شده اند. لطفا راهنمایی بفرمائید که چگونه و با چه بیان و از کجا می توان شروع کرد تا بتوانیم روی عقیده و اندیشه آنان تاثیر گذار باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن‌ها را متوجه نقش بزرگ پدرانشان نسبت به بصیرتی که در رابطه با انقلاب داشتند، نمود تا احساس کنند خودشان نیز رسالت تاریخی نسبت به انقلاب و اسلام دارند. موفق باشید

15766
متن پرسش
با سلام: ببخشید آقای طاهرزاده یک سوال ازتون داشتم و آن اینکه شما می گویید بنیانگزار انقلاب حضرت آیت الله خمینی عارف کامل و مکمل است. در صورتی که در همایش نور مجرد حدود 3 سال پیش که بزرگداشت علامه طهرانی بود، در آن همایش یکی از سخنرانان که فکر کنم حضرت حجت الاسلام آقای وکیلی بود سخنی را از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نقل کرد، بدین صورت که آقای خامنه ای گفتند من یک روز از آقای خمینی پرسیدم که آیا شما از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کردید؟ گفت ایشون با یک تاسف و حسرت گفتند نه. چون من در آن موقع در خدمت آقای شاه آبادی در عرفان نظری کار می کردیم و الفاظ پر طمطراق عرفان نظری ذهن مرا گرفته بود و یک جلسه به درس مرحوم ملکی تبریزی رفتم ولی اون جلسه به من ننشست و من رو نگرفت و من دیگه نرفتم. با توجه به این سخن اگر ایشون کامل بود دیگه جای تاسف و ناراحتی نداره که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده نکرده اند. مهم این است که انسان به مقصد برسد چه حالا از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کند چه از غیره و ذلک. در پیش مرحوم شاه آبادی هم که حدود 7 سال عرفان نظری خوانده اند. پس چگونه ایشان کامل بودند؟ و استادشان که بوده؟ چطور حرف شما و حرف ایشان را می شود با هم جمع کرد. بعد در ضمن در آخر وصیت نامه آقای خمینی آمده که: (من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفا دار می نمایاندند.) در صورتی که ایشان به کمال رسیده بودند نباید از دغل بعضی ها اغفال می شدند و از آنان تعریف می کردند چون پسر علامه طهرانی در یکی از کتابهایش درباره انسان کامل توضیح داده و می گوید انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست. ا. تربیت افراد. یعنی اگر مشکلی هم پیش بیاید نقص مربوط به شاگرد است و استاد در ادا کردن وظیفه اش کوتاهی نمی کند. 2. در مسایل اجتماعی 3. اوامر و نواهی و احکام و مبادی و ملاکات شرعی. بنابر این اگر آقای خمینی کامل بودند در این موضوع یعنی فریب خوردن از بعضی افراد و متعهد نمایان حکومت که جزو بخش مسایل اجتماعی است اشتباه نمی کردند. کما اینکه حکایتی از علامه طهرانی در نوشتجات پسرشان آمده که اتقان مطالب گفته شده را بیشتر می کند. و آن اینکه: بیاد دارم که در اواخر سلطنت پهلوی و دوران شور و هیجان مبارزات و مجاهدت های مردم ایران شبی به اتفاق مرحوم والد (ره) از مسجد قائم به سمت منزل پیاده حرکت می کردیم. در بین راه چشم ایشان به دکه روزنامه فروشی افتاد که عکس یکی از افرادی را که در خارج با مرحوم آیت الله خمینی (ره) بسیار نزدیک و از زمره تعداد قلیل مرتبطین مورد اعتماد و وثوق ایشان به شمار می رفت، در روزنامه چاپ کرده بودند. ایشان ایستادند و از بنده سوال کردند که این شخص کیست که عکس او را در اینجا انداخته اند؟ عرض کردم فلان شخص است و از نزدیکان آیت الله خمینی به شمار می رود. ایشان پس از نگاهی عمیق رو کردند به من و فرمودند: عن قریب است که از این مرد بلائی بر سر ایران بیاید که دیگر جبران نخواهد شد.) پاورقی کتاب: این شخص سید ابوالحسن بنی صدر بود که با رأیی حدود یازده میلیون به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و با حکم آیت الله خمینی (ره) به عنوان رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا منصوب شد و در نهایت بعد از جنایت و خیانت های فراوان در سی و یک خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی و امضا آن توسط رهبری وقت عزل شد. کتاب اسرار ملکوت. جلد 2 ص 27. پایان مطلب) همانطور که دیدید در این مورد علامه طهرانی که از کملین عرفا و نوادر اولیا الهی و به شهادت آقای حداد که بعد از معصومین کسی را مانند آقای قاضی و بعد از مرحوم قاضی کسی را مانند آ سید محمد حسین (علامه طهرانی) ندیدم؛ مورد اغفال و فریب وفا داری و تعهد ظاهری بنی صدرقرار نگرفت و به محض برخورد با این موضوع حقیقت را آشکار کردند. علی کل حال اینطور که از این قرائن و شواهد ناگفته دیگر بر می آید گویا رهبر کبیر انقلاب حضرت آقای خمینی رضوان الله علیه در عین مقام والا و ارزشمندشان به کمال نرسیده بودند ولی به عکس در عرفان نظری بی شک ایشان از بزرگترین های اهل این رشته در طول تاریخ بودند. حال آقای طاهرزاده از شما خواهشمندم که نظر واقعیتان که از ته دل است را بفرمایید و بگویید که آیا به نظر شما ممکن است ایشان کامل نباشند یا حداقل در حد احتمال. آخر به خصوص از جمله خودشان در وصیت نامه مبنی بر اغفال شدن و فریب خوردنشان از وفاداری ظاهری بعضی افراد و تمجید کردن از آن ها می شود گفت تا حدودی عدم کمال ایشان را ثابت می کند یا تاسف و حیرتی که از استفاده نکردن از مرحوم ملکی تبریزی خورده اند و شواهد دیگر. ببخشید از طولانی شدن نوشتار. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم‌رفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در محضر حق عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب می‌آیند؟ تازه مگر امام علی«علیه‌السلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوش‌بین کرد؟ آیا می‌توان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکمل‌بودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید 

15747
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بنده بعد از تأمل در کارنامه جریان روشنفکری دینی و تقابل آنها با انقلاب اسلامی و این که اینها چه طور هم باعث آشوب فکری و سیاسی در مملکت شده اند و هم دلسردن کردن خیلی از جوانان از انقلاب و نظام، به یک نتیجه رسیدم و آن این که از نظر اخلاقی در مسند علم و اندیشه قرار گرفتن چه جرأت و جسارت بزرگی می خواهد، آن هم نه فقط از این جهت که انسان نسبت به اندیشه هایی که در جامعه نشر می دهد مسئول است، بلکه هم از این جهت که این که چه حرفی را کجا و با چه جهتی و علیه چه کسی و کسانی بیان کند نیز ظاهرا در قضاوت اخلاقی در مورد صحت اندیشمندی او دخیل است. البته درستی این رأی هنگامی روشن تر می شود که آن نگاه تاریخی قرآن در بیان امثال دکتر فردید را مبنی بر نسبت بین وجود و اندیشه و تاریخ در نظر داشته باشیم، و بر آن مبنا که تاریخ را تجلی مشیت حق می داند، نقطه تعالی فکر و معیار تام عمل اخلاقی را در یافتن مشیت خاص الهی در هر زمانه و همراهی با آن مشیت و ساختن و سوختن با آن تعریف کنیم به جای این که در مقابل آن مشیت دعوی انا الحق کرده و به عیب جویی و گلایه از عوارض و آفات ناگزیر راه بپردازیم. البته آن چه برای بنده حقیقتا در این نگاه مایه بسی تأمل و عبرت است، اعجازآور بودن رسالت متفکرین در هر زمانه و سنگینی آن است. یعنی اگر فقط صحت رأی و گفته ما در یک فضای انتزاعی و تر و تمیز آکادمیک، ملاک نهایی صحت آن رأی و گفته نیست (چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ اخلاقی)، بلکه تأیید و همراهی آن رأی و گفته با مشیت خاص الهی در هر زمانه نیز ملاک صحت آنها است، آنگاه گناه روشنفکران دینی چه قدر بزرگ است!! واقعا وقتی آشوبی که اینها در فضای فکر و اندیشه ایجاد کرده اند را در نظر می گیریم و محجوب و مغفول قرار دادن انقلاب اسلامی در اذهان خیل کثیری از جوانان، با خود می گویم اینها چه طور در عین این که مدعی عرفان و اخلاق هستند، در حال ارتکاب به سیئاتی بزرگ هستند و خود در نمی یابند! آخر استاد آیا گناهی بزرگ تر از تقابل با مشیت خاص الهی در زمانه می توان تصور کرد؟ حالا با این تأملات، کار من نوعی چه قدر سخت و دشوار است! گویی برای حسن عاقبت در ساحت اندیشمندی و اندیشه ورزی دیگر صرفا طی موفق چند مقطع تحصیلی و خواندن چند صد کتاب و گرفتن نمرات خوب و حتی رسیدن به سرچشمه های عرفان و حکمت نظری نیز کافی نیست! بلکه باید عزمی داشت در حد مجاهدین و بصیرتی در حد اولیاء و صبری در حد ایّوب! و... حالا شاید عمق افسوس آوینی را می فهمیم بعد از رحلت امام که می گفت: «باز ماییم و عقلمان»! یا شمه ای از حقیقت آن فریاد علوی که اهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِيقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ... عذرخواهم از تصدیع! جای دیگری برای درد دل نیافتم. التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که در این تاریخ، اراده‌ای خاص از طرف حضرت حق برای شروعِ تاریخی غیر از تاریخ ادامه‌ی مدرنیته، از طرف انقلاب اسلامی شروع شده و همچنان ادامه می‌یابد، حتی اگر مثل صاحبانِ سقیفه از جهاتی در حجاب رود ولی همچنان از طریق انسان‌های متعهد ادامه می‌یابد. عرایضی در این رابطه طی 3 جلسه خدمت جبهه‌ی فرهنگی خاتم در مشهد مقدس شده است تحت عنوان «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله». که صوت و متن آن را می‌توانید در قسمت «یادداشت ویژه» دنبال فرمایید. موفق باشید

15661
متن پرسش
سلام استاد: مدتی است که با شما از طریق آثارتون انس گرفتم و به دنبال عمیق تر کردن این ارتباط هستم، چه فکری و چه قلبی. راستش امروز فیلم پدر و مادر پسر 15 ساله ای رو دیدم که فرزندشون دختر بچه افغانستانی رو به قتل رسونده بود که احتمالا در جریان هستید خیلی از دیدن چهره این پدر و مادر متاثر شدم، پدرو مادری که رنج زندگی از چهرشون مشخص بود به نظرم صرفا هر بار در مواجهه با این ناهنجاری ها بخوایم ابراز تاسف بکنیم فقط و بگیم طرف از حیوان پست تر بوده، پاک کردن صورت مسئلست... و بسیاری که امروز این خانواده رو میکوبن نمیدونن که فرزندانشون هر لحظه در خطر چنین اتفاقاتی هستن. وقتی آدم به بچه های امروز و حتی وضعیت خود ما نگاه میکنه واقعا میفهمه چقدر شرایط سخته، از همون بچگی ابزار و امکاناتیو دارن که تحریک کننده شهوته، پایین اومدن سن بلوغ هم نشان از همین موضوع داره، یعنی بچه قبل از اینکه بدی و خوبی را تشخیص بده و عقل نقش پررنگی رو پیدا کرده باشه به بلوغ جنسی میرسه. یکی دیگه از مشکلاتی که ما امروز با اون مواجهیم اینه که واقعا دنیای والدین با دنیای فرزندان متفاوته و اصلا نمیدونن که فرزندانشون دارن به چه سمتی میرن، و یک دلیل اون هم پیشرفت بسیار سریع تکنولوژیه که این گسست نسل ها رو ایجاد کرده. پسر عموی من هم مدتیه که دچار مشکلات روحی شده در حالی که فقط 16 سالشه، میبرنش دکتر، در توهماته و مبتلا به گناهان سنگین و...راستش جدیدا این فضاها رو می بینم سریع متوجه تمدن غرب میشم و بلایی که داره سر بشریت میاره، ترویج بی بندو باری و لذت گرایی بدون هیچ حد و مرزی و اون هم در پوشش علم و تکنولوژی. 1. سوالم از شما اینجاست که واقعا چجوری میشه این معضل رو حل کرد و ایراد اصلی کار کجاست؟ 2. چه تدابیری در تربیت فرزند باید داشت؟ آیا صرفا مباحث دینی کافیه؟ نیاز به شناخت دنیای مدرن هم هست؟ سوالات زیاده تو ذهنم... و اما آخرین سوال که خیلی وقته برام حل نشده اینه که، بحث تفاوت ها در آزمایش ها رو چطور میشه فهم کرد؟ مطمئنا فردی که امروز در این دنیای وا نفسا و پیچیده متولد میشه، شرایط بسیار سخت تری خواهد داشت نسبت به کسی که چند قرن پیش به دنیا اومده، و اینکه گاهی این سوال برام پیش میاد که اگر اون بچه مثلا در یک خانواده دیگه به دنیا میومد شاید سرنوشتش این نبود و یا اینکه من هم اگر تو همون مسیر بزرگو تربیت می شدم سرنوشت اونو داشتم و اینجا خوب نمیتونم عدالت الهی رو فهم کنم... سوالات بسیاری تو ذهنم هست و گفتنش گرفتن وقت شماست راهنمایی بفرمایید یا مسیری نشون بدید تا برم سراغش و پاسخ هام رو دریافت کنم. با تشکر از محبت شما استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از قبل با تجلی نور انقلاب اسلامی راه عبور ما را از این معضلات گشوده است. ما هنوز برای نجات خود از این ورطه‌ها، انقلاب اسلامی و سیره‌ی حضرت امام را در رسانه‌ها و نظام آموزشی جدّی نگرفته‌ایم 2- تنها با روحیه‌ی انقلابی و تقابل با استکبار، خانواده‌ها می‌توانند فرزندان خود را در این تاریخ از این مشکلات نجات دهند و آن‌ها را به انسان‌های غیرت‌مند در مقابل فسادهای موجود تبدیل نمایند. موفق باشید   

15656
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: به نظر شما آیا مبارزه‌ای که الان با بدحجابی و با دیگر معضلات اجتماعی میشه، صحیحه؟ و اسلام تا چه حد با این جور مبارزه‌ها (منظورم مثلا گذاشتن پلیس نامحسوس و گرفتن بد حجاب و.. است چیست؟ و آیا این کارها به نظرتان در این شرایط فعلی به نفع یا به ضرر کشور و دین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تنها باید در مقابل هنجارشکنی‌ها که عموماً توسط زنانی انجام می‌شود که مأمورند فضای جامعه را به هم بزنند، سخت‌گیری کنیم. مثل آن‌که در اسلام می‌فرماید اگر کسی در کوچه و بازار بدمستی کرد با او برخورد نماییم. موفق باشید

15609
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اخیرا آیت الله جوادی آملی سخنانی داشته اند که موجب انتقاد شدید بعضی از علما شده است. نظر شما در این مورد چیست؟ متن بخشی از سخنان: «اگر وجود مبارک صدیقه کبری (س) می‌خواست الان سخنرانی بکند، دیگر مثل خطبه‌ای که در مدینه ایراد فرمود، خطبه نمی‌گفت، چون امروز «علی» حاکم است و خیلی با دوران قبل تفاوت دارد. اگر امروز حضرت فاطمه زهرا (س) می‌خواستند خطبه بخوانند، دیگر جای گلایه برای آن حضرت نبود، بلکه جای شکر بود، بنابراین ما هم باید مثل ایشان در فاطیمه حرف بزنیم. وقتی غدیر حاکم است دیگر نباید کاری غیر از غدیر انجام بدهیم. الان هیچ کس نمی‌تواند نام سقیفه را ببرد، چون سقیفه مرده است و غدیر زنده. تا وقتی که غدیر زنده باشد، کسی در مورد مرده حرف نمی‌زند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد از استاد نشنیدم. ولی باید منظور استاد را فهمید که می‌خواهند ما متوجه شویم حضور غدیر در این تاریخ، با انقلاب اسلامی محقق شده است و به جایِ درگیری با جریان سقیفه‌سازان، غدیر را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه‌ی جهان اسلام بیاوریم و بدین لحاظ است که شما ملاحظه می‌کنید مردمان جهان اسلام، تحت تأثیر انقلاب اسلامی مقابل حاکمان ظالم خود ایستاده‌اند. حال اگر بحث سقیفه را در این تاریخ پیش بکشیم آیا انقلاب اسلامی که انعکاس غدیر است در این کشورها مورد استقبال قرار خواهد گرفت؟ موفق باشید     

15593
متن پرسش
با عرض سلام: استاد عزیز بنده 4 ساله با آثار شما آشنا شده ام و یه دوره کامل آثار شما را مطاله و گوش داده ام با این وجود دو سوال داشتم: 1. بنده با اینکه نظامی هستم و لباس حفظ ارکان انقلاب به تن دارم چه پیشنهادی برای رشد علمی معنوی معرفتی بنده در این مقام دارید همانطور که برای طلاب ایراد فرموده اید 2. چه کنم و چطور شما را یاری کنم تا من هم جزیی از شما و گروه شما باشم البته اگر قابل بدانید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همه‌ی ما باید تلاش کنیم نسبت خود را با حق و حقیقت، هرچه بهتر شکل دهیم. پیشنهاد بنده آن است که سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را که بنده نیز شرح داده‌ام دنبال بفرمایید. صوت شرح کتاب مذکور را از جناب آقای مهندس نظری می‌توانید بگیرید. 2- همه‌ی ما در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، خود را یک گروه می‌دانیم. موفق باشید

15602
متن پرسش
سلام: چگونه می توان معضل گسست بین علم و عمل را که از نشانه های عصر ماست حل کرد؟ الان خیلی چیزها را می دانیم برای حیات ابدی ما خطر آفرین است اما به ترس عملی نمی رسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع بسیار حساس و عمیقی است و ریشه در تنگنایِ تاریخی ما دارد. و تنها با جدّی‌گرفتنِ اهداف انقلاب اسلامی و عبور از غرب‌زدگی به تاریخ ما برمی‌گردد. فریادها و دلسوزی‌های جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» برای عبور از این مشکل تاریخی است. موفق باشید

15600
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد هنوز هم سر در گم نتایج رفتن به سوریه ایم و به جمع بندی نرسیدیم داعیتان خواهیم بود اگر شرحی کامل بر همه وجوه این موضوع بفرمایید. اختلاف دوستان بر سر نداشتن برکت کاملی برای شهادت در قیاس با کار فرهنگی است. 1. دوستان همسرانی بعضا تنها چه از نظر دنیوی چه معنوی و ادامه حیات معنوی در بازگشت به خانه پدری دارند؟ 2. رضایت ولی چه جایگاهی دارد چون نامه ارتش برای اعزام مبنی بر داوطلبانه بودن نفر است؟ 3. آیا شهادت در این معرکه در قیاس با یافتن عقیده توحیدی برتر (به شرط توفیق) بسیار افق کم و محدودی است؟ 4. آیا قبل از شهادت در معرکه حتما باید عقیده کاملا تصحیح شده باشد؟ 6. آیا اگر کسی صرف شهادت برود و آرزویش شهادت باشد شما از این آرزو و آن حدیث عبادت کننده ای که برای خدا حماری متصور بود برای خوردن علفهایش او را ناقص العقیده یا فاقدالعقیده می بینید؟ برای تمام شدن سردرگمی خود حضزتعالی نجاتمان دهید و جمع بندی بفرمایید. (تصاویر حرم مطهر و بندگان بی سرپرست و یتیم خداوند متعال به هر دین و آیینی و اسارت اسلام به دست صهیونیست و انجام وظیفه ولو قدر قطره ای از دریا برای ظهور و بردگی زنان و کودکان و زنده سوزی نوع انسان و ذبح کسی که گویای لا اله الا الله است جانمان را به تنگ آورده. امن یجیب المظر اذا دعا و یکشف السوء. آیا مولایمان نفرمود خلخال از پای زن یهودی درآوردند جا دارد که انسان دق کند و ملامت نشود) موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  حقیقتاً نمی‌توان یک قاعده برای همه‌ی افراد در این موضوع مطرح کرد. آری! حضور در چنین جبهه‌ای حضور در جبهه‌ی حق مقابل باطل است و مسلّم اگر کسی به صرف شهادت قدم در این راه بگذارد، از آن‌جایی که بسیاری از مشکلات با خون شهید حل می‌شود و نه با شمشیر و دست و بازوی او، چنین کسی به ثواب شهادت می‌رسد ولی باز هرکسی باید شرایط خود را بسنجد، زیرا ظاهراً به صراحت وجوب آن مطرح نیست و در همین رابطه هست که باید موقعیت خود را و همسر و فرزندتان را نیز در نظر بگیرید. موفق باشید

15545
متن پرسش
با عرض سلام: استاد من یه سوال دارم و اون اینه که چرا هر وقت پای استاد دکتر رضا داوری اردکانی میاد شما سخنان ایشان را هرچند غلط دوست دارید توجیه کنید. به عنوان نمونه در همین توافقنامه برجام رهبری آن را خسارت محض نامیدند ولی صحبت ها و نوشته های ایشون در این مورد کاملا خلاف و آشکارا ایشان نگاه دیگری داشتند ولی شما باز هم آن را توجیه کردید. استاد بنده هرگز دوست ندارم ایشان را از صحنه فکری و فرهنگی حذف شوند و هیچ وقت قصد ندارم نکات خوب و ارزشمندی که در نوشته های ایشان هست را انکار کنم اما معتقدم وقتی کسی از سیاست زدگی و ایدولوژی زدگی حرف میزنه خود به نظر و حرف خودش پای بند باشه به نظر من یه جوان انقلابی وقتی قلبش را به خامنه ای عزیز می دهد افقی را در جلوی خود می بینه که اصلا داوری ها برای او دیگر موضوعی ندارند. ببخشید اگر یک مقدار تند شدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون دکتر داوری را یک متفکر واقعی می‌دانم، سعی بر آن است که عمقِ سخن ایشان را درک کنم و به صورت سطحی و با فضای ژورنالیستی، سخنان ایشان را تفسیر ننمایم. کجا مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» توافق‌نامه را به صورت مطلق و بدون شرط، خسارت محض دانستند؟!! موفق باشید

15504
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید. غرض از مزاحمت، در حال فکر در مورد انقلاب اسلامی بودم که یک سری افکار در ذهنم آمد ولی نمی دانم چقدر درست است: این انقلاب اگر اشراق به قلب حضرت امام (ره) بود، پس: 1. باید مردمی که پذیرفتند این انقلاب را نحوه ای از این اشراق را در سایه امام (ره) داشته باشند. درست است؟ 2. اگر شماره 1 درست باشد، می توانیم بگوییم یقظه ی عرفانی برای برخی در انقلاب پیش آمد در ذیل شخصیت امام؟ مثلا امثال شهید آوینی و چمران و... 3. آیا به طور فرضی امکان دارد که این انقلاب شکست بخورد؟ اگر آری، با اراده الهی بودن تناقض پیدا نمی کند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات 1 و 2 کاملاً درست است ولی هرگز این انقلاب به عنوان اراده‌ی الهی از تاریخ محو نمی‌شود، هرچند ممکن است به جهت ضعف‌ها و غفلت‌های ما مدتی در حجاب رود ولی باز، با خودآگاهیِ ملت به آن رجوع می‌شود و سیر خود را تا ظهور دولت دوست ادامه می‌دهد. هنر ما آن است که نسبت خود را با انقلاب اسلامی نهادینه و کامل کنیم. موفق باشید

15509
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پیرامون سوال 15500 و جوابی که قید فرمودید چه دلیلی (عقلی یا نقلی) ما داریم که ما برخلاف سیره حضرات اهل بیت (ع) در زمان امویان و عباسیان که منش تقیه را برای حفظ جان و مال شیعیان در پیش گرفته بودند و مبارزه با طاغوت زمان خویش را تحت لوای تقیه برده بودند ما در خصوص استکبار جهانی علی الخصوص آمریکا تقیه را کنار گذاشته ایم و به مبارزه علنی در همه جبهه ها با آن پرداخته ایم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما امروز هم بر اساس تقیّه‌ی مدارایی کاری با ملت‌ها نداریم و نهایتاً متذکر راهی هستیم که باید طی کنند. ولی وقتی استکبار مانع حیات دینی ما است، برای ادامه‌ی خود باید با استکبار مقابله کرد. به همان معنایی که ائمه«علیهم‌السلام» در عین رعایت تقیّه، تسلیم فرهنگ حاکمان جور نمی‌شدند و این حاکمان بودند که مانع امامان می‌گشتند و آن‌ها را به زندان می‌انداختند و به شهادت می‌رساندند. تقیّه به معنای آن نیست که تسلیم فرهنگ جور شویم. موفق باشید

15500
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: من یک طلبه انقلابی هستم. ولی چندی است که خصوصا بعد از نتایج انتخابات 7 اسفند تهران، یک سوال ذهن من را مشغول کرده: آیا به نظر شما بهتر نبود که ما بعد از انقلاب به جای اینکه تمرکز اصلی خود را بر روی مقابله مستقیم با استکبار جهانی یعنی آمریکا بگذاریم، و با مقابله مستقیم با جبهه کفر تمرکز آنها را به سمت خود جلب کنیم، با اتخاذ رویکرد تقیه که منش اصلی شیعه در زمان غیبت می باشد و روایات بسیاری هم پیرامون آن وارد شده است، به بازسازی درونی جامعه خود می پرداختیم و مبانی اسلامی (غیر از جهاد) و سبک زندگی اسلامی جامعه خود که در زمان طاغوت رو به زوال بود را درست می کردیم؟ به نظر شما آیا روایات تقیه شامل الان جامعه ما در مقابل استکبار جهانی نمی شود که ما با علنی کردن و مبارزه آشکارمان با جبهه استکبار و صهیونیست جهانی موجب شده ایم آنها هم تمرکز اصلیشان را بر روی ایران اسلامی ما بگذارند و خدای نکرده به خاطر اینکه با کنار گذاشتن تقیه، توجه ما از ساختن درون به مبارزه با بیرون جلب شده، خودمان زمینه را برای آندلیسه کردن کشورمان فراهم آورده ایم. که شاید اثرات ابتدایی آن در رای نیاوردن علمایی همچون آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی دامت برکاتهما در انتخابات تهران در حال نمایان شدن است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقیّه همیشه لازم است و نظام اسلامی تنها خواست که از زیر اردوگاه استکبار درآید و این تحمل برای نظام استکباری، نبود. به همین جهت ابتدا سعی کردند با قائله‌هایی مثل قائله‌ی کردستان و گنبد و منافقین، نظام اسلامی را ساقط کنند و سپس جنگ آن‌چنانی را به ما تحمیل کردند که البته خداوند برکات فراوانی برای ملت ایران در مقابل این توطئه‌ها مقدر کرد و چهره‌ی جهانی از انقلاب ظهور داد. این‌طور نیست که ما آندلسی شویم. مسئله بسیار از همه جهات متفاوت است. در اعتکاف ماه رجب ملاحظه خواهید کرد بر خلاف ظاهر چند چهره‌ی ناهنجار، چه رویش‌هایی در جوانان ما واقع شده است! موفق باشید

15490
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر دامت توفیقاته: به حول و قوه الهی جمعی از طلبه های قم درصدد هستیم در کنار تحصیل دروس حوزوی و پیگیری مباحث معرفتی، در جهت گفتمان سازی مکتب امام و حرکت به سمت حل مشکلات انقلاب قدمی برداریم آنچه به ذهنمان رسید این بود که در قدم اول می بایست بچه های انقلاب دور هم بنشینند و با رویکردی راهبردی و ناظر به حل مشکلات به گفتگو و مباحثه بپردازند و این جلسات مباحثه که موضوعش انقلاب اسلامی است را مهم و ارزشمند بشمارند تا از قبل مباحثه بر روی مسائل واقعی و اساسی انقلاب، اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی که یک اندیشه جامع و کامل و فاخر و حرکت آفرین است از مرحله اجمال به تفصیل برسد. در همین رابطه متن زیر و سوالاتی خدمت حضرت عالی ارائه می شود امیدواریم با پاسخ به این پرسش ها ما را در این تکلیف مقدس و الهی یاری بفرمایید. البته این سوالات بخشی از مسائلی است که می بایست با نگاه عمیق به آنها پرداخت. ابتدا متنی در زمینه تبیین ضرورت پرداختن به مباحثه پیرامون مسائل انقلاب و تدوین نظام سوالات ارائه شده و در ادامه سوالات طرح می شود. اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی (حرکت به سمت تفصیل دادن اندیشه های انقلابی - اسلامی مرتکز در ذهن بچه های انقلاب) ما اجمالا فهمی راجع به انقلاب و اسلام و آینده آنها و وضعیت موجود و ضرورت حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب داریم. تقریبا این فهم اجمالی روی اکثر بچه حزب اللهی های ما نصب است شاهد آن این است که هر کسی در گوشه ای برای خود کاری به نام انقلاب و انقلابی گری تعریف کرده و مشغول انجام آن است البته به میزانی که این فهم اجمالی به سمت تفصیل بیشتری حرکت کرده است قاعدتا موفقیت هم بیشتر بوده است. چرا همین فهم اجمالی کافی نیست؟ عظمت اسلام و انقلاب از یک طرف و آلوده شدن اسلام ناب به تقریرهای غلط در طول تاریخ از طرف دیگر پیچیدگی های فوق العاده طراحی های دشمن، ناتوانی اندیشه ای و راهبردی بچه های انقلاب در مواجهه با طراحی های دشمن و تبیین عظمت اسلام و انقلاب و..... همه ی این موارد، صدها و بلکه هزاران سوال و مسئله را برای ما پیش می آورد که بدون توجه به آنها و حل اساسی تک تک آنها راه به سمت مطلوب باز نمی شود و ما همچنان در مرحله احساس مشکل و سرودن مشکلات باقی خواهیم ماند. در این شرایط، ما مجبوریم برای درمان دردهای خود و تجهیز جبهه انقلاب برای گذر از مشکلات و رسیدن به نقطه مطلوب چاره اندیشی کنیم. یکی از آسیب های مهم و فراگیر در بین بچه های انقلاب این است که روی شناخت مشکل و مسئله کمتر وقت می گذارند و ذهن ها بیشتر معطوف به عمل است و به همین خاطر هم عموما اقدامات میدانی اثر بخشی مورد انتظار را ندارند. به نظر می رسد اولین قدم در حل مشکلات انقلاب این است که باید تمام سوالات و مسئله های موجود مربوط به حرکت انقلاب فهرست شود تا با تحلیل و مباحثه بر روی آنها و سنخ شناسی هر کدام از سوالات و مسائل، به شیوه ای معقول و منطقی و با طرحی واقعی و جامع به سمت حل آن ها حرکت کنیم. اگر نتوانیم سوالات و مسئله های واقعی انقلاب را کشف و به زبانی فنی و دقیق بیان کنیم راهی به سمت حل واقعی مشکلات پیش رویمان گشوده نمی شود. نشناختن درد و بیماری باعث شده رجما بالغیب تیرهایی را به فضا پرتاب کنیم و این کوری در هدف ما را مستعد بازی خوردن در زمین دشمن کرده است و در نتیجه به دست خودمان یکی یکی سنگرهای انقلاب را تقدیم دشمن می کنیم. صد انداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، ما را مقرر اندیشه های دیگران بار آورده است نمی توانیم به مسائل واقعی خودمان و حل آنها فکر کنیم. در این نظام آموزشی و تربیتی، سوال و جواب معلوم است و کافی است ما این سوال و جواب ها را حفظ کنیم تا عنوان دانشمند و دکتر و ... بر ما اطلاق شود. وقتی تربیت نشده ایم که خودمان سوال طراحی کرده و پاسخ دهیم چه انتظاری داریم که مشکلات واقعی صحنه زندگی و تمدنی خود را حل کنیم. با توجه به این نکات و البته نکات فراوان دیگر، ما به این جمع بندی می رسیم که باید سوالات و مسئله های انقلاب را در عرصه های مختلف جمع کرده و با تحلیل و ارزیابی و تدوین نظام سوالات و مسائل به سمت حل آنها پیش برویم. از باب مثال می توان به موضوعاتی که می بایست پیرامون آنها به تدوین سوال و مسئله پرداخت، اشاره نمود البته همه این موضوعات باید با عینک راهبردی دیده شود تا نظام مسائل و پرسش ها با جهت گیری حل مشکلات انقلاب تدوین شود. اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ساختار و قانون امام زمان (ع) و ظهور، امام خمینی (ره)، حضرت آقا، انقلابیون، مردم، آمریکا، تمدن غرب، غرب شناسان و مسئله غرب شناسی، نخبگان و مسئله نخبگی، دانش، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی، فهم و نگاه و اندیشه راهبردی، نهاد رهبری و شعور رهبرانه، تصویر نقطه مطلوب، تشکیلات و جمع انقلابی، حوزه علمیه، ادراک و اراده، مقوله حل مشکل، سبک زندگی انقلابی، نهادهای انقلابی، ماموریت گرایی، زن در دنیای معاصر سوالات پیرامون امام خمینی (ره) 1. کدام یک از نقاط تاریک نظام طاغوت برای امام اهمیت بیشتری داشت و امام سعی می کرد آنها را مقابل چشم مردم قرار دهد؟ 2. آیا امام قبل از انقلاب با امام بعد از انقلاب تفاوتی داشت؟ اگر بله این تفاوت در چه زمینه هایی بود؟ 3. آیا امام طرح کلانی برای مبارزه و اداره انقلاب داشت؟ یا صرفا انجام وظیفه می کرد و راه خودش باز می شد؟ 4. آیا امام از همان دوران جوانی خیز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی داشت؟ آیا می توان گفت امام در دوره ای که مشغول تالیف و تدریس دروس متداول حوزوی بوده، به دنبال مبارزه بوده است؟ 5. چرا امام قبل از سال 42 وارد مبارزه با شاه نشد؟ امام این نگاه اجتماعی و سیاسی را از کجا آورده است؟ با توجه به اینکه آقا در خاطره ای می فرمایند که امام در دوره ای که مشغول تدریس دروس حوزوی بودند کاملا منزوی بودند و فقط مسیر مسجد سلماسی تا منزل را طی می کردند و خیلی بروز و ظهور نداشتند. 6. تفاوت امام با بقیه علما از یک طرف و مبارزین از طرف دیگر چیست؟ 7. شیوه مبارزه امام با فساد اقتصادی و سیاسی و ... در کشور بعد از انقلاب چگونه بود؟ گاهی گفته می شود امام در مسئله مبارزه با فساد نسبت به رهبری قاطع تر عمل می کردند. این ادعا چقدر درست است؟ 8. آیا امام فلسفه غرب خوانده بود؟ یکی از اساتید در نوشته ای ادعا کرده بودند که علامه طباطبایی (ره) به مطالعه فلسفه غرب علاقه مند بودند به خلاف امام که هیچ علاقه ای به مطالعه فلسفه غرب نداشتند. 9. اینکه برخی ادعا می کنند چون امام فلسفه غرب نخوانده بود مواجهه ایشان با غرب، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی بوده است و لایه های فلسفی و فکری غرب را نشانه نرفته بودند، چقدر صحت دارد؟ 10. راز مماشات امام با برخی جریانات و افراد غیر انقلابی و حتی انقلابیون منفعل چه بوده است؟ برخی می گویند مصلحت حفظ نظام اسلامی اقتضا می کرده است آیا می توان مدعی شد که اگر با این افراد و جریانات انقلابی برخورد می شد امروز مانعی مثل اینها را نداشتیم؟ با توجه به اینکه خود امام در اواخر عمرشان تصریح می کنند که ما باید از اول انقلابی عمل می کردیم. 11. منظور امام از وحدت ملی که بارها روی آن تاکید داشتند چه بود؟ برخی می گویند منش و روش امام در بحث وحدت باید مد نظر باشد و برخی دیگر مدعی هستند که جایگاه امام چون رهبری کلان جامعه بود می توانستند چنین منشی داشته باشند ولی وقتی در مسئولیت عملیاتی و اجرایی قرار می گیریم وحدت یعنی مماشات با این افراد غیر انقلابی در عمل و این یعنی خوابیدن یا کند شدن حرکت انقلابی. کدامیک از این نظرات درست است؟ 12. چگونه می توانیم به یک فهم مشترک از کلمات امام برسیم به گونه ای که هر کس برداشت شخصی از کلمات ایشان نکند؟ 13. امام از یک طرف انتقادهای جدی به روند حرکت روحانیت در طول تاریخ دارد و از طرفی علمای سلف را می ستاید، چگونه این دو جمع می شود؟ نگاه امام به تاریخ حرکت شیعه و به خصوص روحانیت چگونه است؟ 14. نگاه امام به مسئله ورزش در کشور چه بود؟ طرح امام برای آینده ورزش کشور چه بود؟ آیا ورزش قهرمانی به این شکل امروزی، مطلوب امام بود؟ 15. آیا نگاه امام به هنر تاکتیکی بود یا برای هنر اصالتی قائل بودند؟ 16. هدف و راهبرد کلان انقلاب در عرصه جهانی از منظر امام چه بود؟ طرح امام برای اصلاح نظام ظالمانه جهان چه بود؟ سوالات پیرامون اقتصاد 1. آیا ما فقط فقه الاقتصاد داریم یا علم اقتصاد اسلامی هم می توانیم داشته باشیم؟ 2. شاخصه های اقتصاد تراز انقلاب اسلامی و مکتب امام چیست؟ 3. حد رفاه و توسعه اقتصادی در اسلام چیست؟ قرار است مردم تا چه اندازه ای در رفاه و گشایش اقتصادی باشند؟ آیا رفاه و حرکت به سمت آن با سنت ابتلاء و سختی و امتحان انسانها منافات ندارد؟ اینکه قرآن می فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یا روایاتی که تصریح می کنند که «مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند در حالیکه خداوند راحتی را در دنیا قرار نداده است» با مسئله رفاه و توسعه اقتصادی منافات ندارد؟ 4. آیا برای اداره اقتصادی کشور و حل مشکلات، طرح کلانی داریم؟ یا با سعی و خطا پیش می رویم؟ 5. آیا امکان دارد مشکلات اقتصادی را بدون توجه به عرصه های دیگر مثل فرهنگ و تفکر و اخلاق و ... حل کرد؟ رابطه مشکلات اقتصادی با این عرصه ها چیست؟ 6. آیا این تصویر از گذشته که ما مردمی فقیر و بدبخت و قحطی زده بوده ایم درست است؟ 7. از چه زمانی این شکل از مشکلات اقتصادی دامن گیر ما شده است؟ علت و خاستگاه مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ مسئله غرب شناسی 1. غرب شناسی از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد کشور شد؟ 2. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ 3. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 4. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 5. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی که حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. 6. نقش اراده انسانی در تحولات اجتماعی و تاریخی از منظر غرب شناسی و غرب شناسان چگونه است؟ آیا غرب شناسی فلسفی به نوعی جبر تاریخی معتقد است؟ 7. آیا غرب شناسی فلسفی، بصیرت سیاسی اجتماعی ما را تقویت می کند یا بر عکس ما را به کج فهمی سیاسی مبتلا می کند؟ با توجه به مواردی مثل دکتر داوری که در عین غرب شناسی عمیق فلسفی در عرصه سیاسی به افرادی مثل آقای خاتمی و عارف متمایل هستند. نسبت این موضع گیری های سیاسی با آن تفکر عمیق فلسفی چیست؟ مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای این‌که بخواهید به تک‌تک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤال‌ها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا به‌خوبی با قدرت تفکری که حاصل می‌شود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربه‌ی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت می‌کند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفت‌النفس فتح‌الفتوح می‌باشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار می‌دهد. و در رابطه با «غرب‌شناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن می‌تواند جمع‌بندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همه‌ی مطالب فوق، بر روی سایت هست. می‌ماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید

15459
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید: با این که حضرت آقا و سایر علما و خطابه های ایران و جهان اسلام از آینده ی بسیار متعالی انقلاب اسلامی صحبت می کنند، در جامعه متاستفانه ما چیزهای دیگری می بینیم مثل دین گریزی و... این دو تضاد را چگونه می توان تفسیر کرد؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دین‌گریزی ریشه در تبلیغات غرب دارد. غربی که در حال حاضر به‌شدت در بحران است و روز به روز بحران آن شدیدتر می‌شود و لذا چیزی نمی‌گذرد که از هیبت و آبرو می‌افتد و با حضور انقلاب اسلامی، تغییر اساسی پیش می‌آید. عمده صبر و مقاومت و تقوای نیروهای انقلاب است که کار را به ثمر می‌رساند. موفق باشید  

15454
متن پرسش
به نام خدا و با سلام: جناب استاد قربانت شوم چرا بعضی وقتها مسایل را می پیچانید. وقتی هاشمی صراحتا می گوید دوره موشک گذشته است و رهبری هم صراحتا می گوید اگر کسی چنین بگوید دیگر جایی برای هاشمی گذاشتن یعنی چه؟ اگر هاشمی یا رهبری در پرده و لفافه گفته بودند آنوقت یک حرفی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم کدام جواب مورد نظر شماست؟! در جواب سؤال شماره‌ی 15431 نکته‌ای را عرض کردم. در ضمن عنایت داشته باشید مقام معظم رهبری در همین صحبت اخیرشان نیز موضوع را در دو باب مدّ نظرها قرار دادند که اگر کسی ناآگاهانه این سخن را گفته باشد، ناآگاه است بدین معنا که خائن نیست. و اگر آگاهانه گفته باشد، خائن است. ما نیز سعی کنیم برای جلوبردنِ انقلاب، همین روش و ادبیات را به‌کار گیریم. پس چرا می‌فرمایید بنده مسائل را می‌پیچانم؟! باید مواظب بود راه ادامه‌ی انقلاب را پیدا کرد و نه راه ادامه‌ی برداشت‌های خودمان را. موفق باشید 

15468
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: چرا حضرت آقا که همیشه از تمام کاندید های انتخابات حمایت می کردند و می گفتند همه ی آنها جزو جمهوری اسلامی هستند در انتخابات خبرگان در واقع از سه کاندید بیشتر حمایت کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به جهت شخصیت خاص آن بزرگان است و نه آن‌که بخواهند بقیه‌ی اعضای انتخاب‌شده را نفی کنند. موفق باشید

15432
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید اگر نیروی انقلاب اسلامی، تولیدات فکری اش را در فضای مجازی قرار دهد؛ این مسئله باعث نمی شود، دشمنان ما که پدید آورنده کل این تکنولوژی هستند، از اطلاعات ما سوء استفاده کنند و علیه ما برنامه ریزی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این دقت‌ها که باید داشته باشیم، وظیفه‌ی حضور در فضای مجازی از دوش ما برداشته نمی‌شود. موفق باشید

15443
متن پرسش
سلام: طلبه پایه 8 و 9 سؤالاتی دارم که نظر شما برای من مهم است. بزرگواری بفرمایید پاسخ دهید. 1. نظام سازی چیست؟ 2. رابطه نظام سازی با تحول در علوم انسانی چیست؟ 3. با وجود فهمیدن نظام سازی که ظاهرا ابزار آن اجتهاد هست، داشتن مدرک دکتری در رشته خاصی نیاز هست؟ اگر نیاز هست آیا این نیاز بستگی به نوع رشته تخصصی دارد؟ یا به روش نظام سازی؟ یا هر دو؟ نکته: اگر درباره ابزار نظام سازی که «اجتهاد» را گفتم،‌ انتقادی، تکملة ای و ... . دارید دریغ نفرمایید. موفق و پیروز باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تحقق انقلاب اسلامی، اراده‌ی تغییر مناسبات غربی به مناسبات الهی شکل گرفته است. در این مورد ابتدا باید متوجه‌ی ضعف مناسبات غربی و علوم انسانی آن فکر و فرهنگ شد و سپس جایگزینی آن را با فرهنگ اسلامی به مطالعه نشست. حال با توجه به این دو امر، هر قدمی که در این راستا برداشته شود، آن قدم، قدمِ نظام‌سازی مطابق انقلاب اسلامی خواهد بود. و هرکس مطابق شرایط و استعدادی که دارد باید قدم بردارد چه در مسیر اجتهاد و چه در مسیر دکترا و چه در مسیر تبلیغ و وعظ و یا کارآفرینی. موفق باشید

نمایش چاپی