بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح احادیث، دعا و کتب

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33115
متن پرسش

با سلام: استاد من برهان صدیقین، سی جلسه حمد و چندین دور مصباح الهدایه رو خدمتتون بودم و کتاب مصباح الهدایه اکثرا کنار منه در همه جا. استاد معنی اسم شریف مرید رو میشه برام توضیح بدید در ومیض ۶ هست. یعنی با رعایت همه ی موارد و نکاتی که در توحید باید رعایت بشه و پس از تنزیه، تقدیس و تحمید و تهلیل واقعا حضرت حق (جل جلاله و عظم شانه) مرید خواسته های موحدین هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر در حدیث گرانقدر «قرب نوافل» نداریم که سالک در فنای خود تا آن‌جا جلو می‌رود که به لطف الهی حضرت معبود چشم و گوش او می‌شود و او به نور حق می‌بیند و می‌شنود؟ بدین معنا که سالک اراده کند همان می‌شود که حضرت حق اراده کرده است و یا حضرت حق اراده کند، عملاً سالک است که در خود چنین اراده‌ای را می‌یابد. امری که ما در این تاریخ در حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یافتیم که چگونه به اراده الهی، آن کرد که حضرت ربّ اراده کرده است. موفق باشید

33085
متن پرسش

سلام استاد جان: خدا قوت! استاد جان برای متخلق به اخلاق الهی شدن و خوش اخلاق شدن در خانه، محل کار، جامعه و... سیر مطالب و اصوات خودتون چگونه است؟ چه صوت یا مطالبی به ترتیب اولویت پیشنهاد می کنید؟ آیا شرح مکارم اخلاق کفایت می کنه؟ آیا این شرح نیاز به پیش نیاز نیست؟ بعد از این شرح هم مطالب دیگه ای هست برای استفاده کردن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه اصل همه خوش‌بینی‌ها و درک سایرین به حساب می‌آید، «تفکر» است و در این رابطه آری! معارف توحیدی و از جمله «معرفت نفس» از یک طرف و توصیه‌های اخلاقیِ اصیل مانند آنچه حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه فرمودند؛ و مباحث مکارم الاخلاق از طرف دیگر، کارساز است. موفق باشید

33077
متن پرسش

با سلام: در دعای «اللهم نور ظاهری بطاعتک و باطنی به محبتک و قلبی به معرفتک و روحی بمشاهدتک...» چرا از کلمه ی نور استفاده شده؟ مثلا از اجعلنی یا ادخلنی بکار نرفته چرا مقام و یا جایگاه محبت را باطن می‌داند اما معرفت را قلب و در آخر مقام برای اتصال با حضرتش را سر آنهم مستقل می‌داند؟ ممنون میشم اگر توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ارزشمند فوق متذکر آن است که باید از حضرت حق تقاضا کنیم در همه ابعاد مورد عنایت الطاف او باشیم، هم در ظاهر منوّر به نور اطاعت او بشویم مانند خانمی که رعایت عفاف را می‌کند و هم در محبت و معرفت که امری است درونی از او تقاضا می‌کنیم که باطن ما را منوّر به محبت و معرفت خودش بگرداند و از آن مهم‌تر مقام روح است که فوق مقام قلب می‌باشد و طلب رؤیت حضرت حق را از او داریم. موفق باشید

33053
متن پرسش

با سلام: درباره حدیث «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» آیا خداوند نیازمند معرفی است؟ آیا خواستن خداوند محدود کردن خداوند نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل صورت گرفته است از جمله در «فصّ آدمی» که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» مطرح کرده‌اند که خداوند در آینه مخلوقات، وجهی از حضور خود را احساس می‌کند و یا به تعبیر بعضی از اساتید، حضور خود را در مخلوقات می‌چشد. موفق باشید

32993
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون رو درباره این مطلب می خواستم. سيلى زدن موسى به ملك الموت شيخين در صحيحشان با اسناد خود به ابو هريره روايت نموده‌اند كه گفت: ملك الموت براى قبض جان موسى عليه السلام بيامد و به وى گفت: أجِبْ رَبَّكَ! «دعوت پروردگارت را اجابت كن!» ابو هريره گفت: موسى يك سيلى به چهرۀ ملك الموت چنان بنواخت تا چشمش از كاسه بيرون پريد. ملك الموت به سوى خداوند تعالى بازگشت و گفت: تو مرا فرستادى به سوى بنده‌ات كه ميل به مردن ندارد و چشم مرا از حدقه بيرون كرده است! ابو هريره گفت: خداوند چشم ملك الموت را برگردانيد و به او گفت: برگرد به نزد بندۀ من و به او بگو: زندگى را مى‌خواهى؟! اگر زندگى را مى‌خواهى دستت را بر پشت گاو نر بگذار، آن مقدار از موهاى بدن او كه در زير دستت پنهان شده است به تعداد هر موئى يك سال عمر خواهى نمود - تا آخر حديث و احمد حنبل اين حديث را در «مسندش» از ابو هريره تخريج نموده است. و در آن اين طور وارد است كه: عادت و دأب ملك الموت اين گونه بود كه براى قبض روح مردم به طور آشكارا مى‌آمد. پس نزد موسى آمد و وى به او سيلى زد و چشمش بيرون آمد. تا آخر حديث

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان تعجب می‌کند که کسی با معارف عالیه قرآن آشنا باشد و این تخیّلات را به مردم تحویل دهد و بیچاره مردمی که با این حرف‌ها بخواهند دین اسلام را چنین بپندارند و بپذیرند!!! اساساً مگر ملک‌الموت جز همان اسمِ قابض حضرت ربّ العالمین است؟ که به تعبیر قرآن در توصیف جایگاه ملک‌الموت خداوند به رسولش می‌فرماید: «قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» (سجده/۱۱) بگو: «فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مى‌ستاند، آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‌شويد. موفق باشید

32984
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد در صلوات خاصه امام رئوف علیه السلام داریم «و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری» استاد منظور از «و من تحت الثری» چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تحت الثری» به معنای زیر زمین است و در دعای مذکور سلام می‌دهیم بر امامی که در همه مراتب هستی حاضرند چه فوق زمین و چه مراتب مادون آن که بیشتر مربوط به افکار انسان‌هایی است که خود را از عوالم بالا محروم کرده‌اند. موفق باشید

32970
متن پرسش

۱. سلام و عرض ادب. بهترین تفسیر عرفانی مثل تفسیری که امام خمینی از سوره حمد کردند چیست؟ ۲. سیر مطالعاتی عرفان چی هست به جز دروس فلسفی که در اون حرکت جوهری و بحثهای فلسفی شده باشد؟ ۳. کدام یک از سخنرانی های استاد از پایه به بحثهای عرفانی پرداخته اند؟ ۴. آیا استاد کتبی نظیر فصوص و فتوحات ابن عربی هم تدریس کرده اند بفرمایید؟ ۵. برای قوی شدن فضیلت اخلاقی توکل بایستی چکار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفسیر قرآن مشهور به ابن عربی که در واقع از آنِ جناب عبدالرّزاق کاشانی است. ۲. «فصوص الحکم» ابن عربی در این مورد مشهور است. ۳. شرح مقالات آیت الله محمد شجاعی ۴. فصوص را آری! ولی فتوحات را نه. ۵. شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هستhttps://lobolmizan.ir/sound/660 . موفق باشید

32927
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. به نظر شما جنبه توحیدی و عرفانی در کتاب جامع السعادت بیشتر است یا معراج السعاده؟ به طور کلی کتاب اخلاقی مثل کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی چی پیشنهاد می‌دهید؟ ( کتاب جزو کتب اخلاق حساب بیاد نه عرفان اما مقداری هم مطالب عرفانی و توحیدی داشته باشد) ۲. معنی تکوینی چیست؟ در متون عرفانی به چه معناست؟ ۳. به نظر شما کتاب یا کتاب های خوب برای آشنا شدن با زندگی تاریخی امام خمینی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «جامع السعادات» مبنای کتاب «معراج السعاده» است. ولی هر دو کتاب در جای خود قابل استفاده می‌باشند بستگی به ذوق افراد دارد که با کدامیک از آن دو بهتر می‌توانند رابطه برقرار کنند. مطالعه کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام، نیاز به مقدمات عرفانی دارد. ۲. نظر به وجه «وجودیِ» انسان و مخلوقات را نظر به وجه «تکوینیِ» آن‌ها گفته می‌شود. ۳. بر اساس اطلاعاتی که بنده دارم جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» و یا کتاب «سایه آفتاب» از آقای محمد حسن رحیمیان کتاب‌های خوبی است ولی احتمالاً کتاب‌های بهتری به بازار آمده است که بنده اطلاع نداشته باشم. موفق باشید

32916
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) لطف خدا شامل حالمان شد و در این روزگار پر از فتنه؛ حدیث امام صادق علیه‌السلام که فرمود، در آخر الزمان، حقیقت همانند نور آفتاب روشن است، راه حقیقت را یافتیم و با شما آشنا شدیم. مبنای محکمی ندارم و ذهنم بسیار مشوش می‌گردد و محکم و استوار نیستم، تصمیم گرفتم کتب شهید مطهری و امام خمینی و شما استاد بزرگوار را با هم پیش ببرم (حداکثرش اینکه در طول ۶ سال اول طلبگی) البته جدای از بحث های دیگه که پیش می‌برم (مانند تفسیر المیزان) سیر ترتیبی کتابی امام خمینی و شما استاد عزیز را چگونه پیش ببرم؟ اگر سوای این سیر نظر و پیشنهادی دارید، حتماً بفرمایید که بسیار محتاجم لطف خدا شامل حال شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها می‌توانید با کتاب‌های «مصباح‌الهدایه» و «شرح دعای سحر» از امام خمینی، کار را ادامه دهید و بعد از آن‌ها در فرصتی مناسب با مطالعه «فصوص الحکم» ابن عربی، بهتر می‌توانید با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مرتبط شوید. موفق باشید

32828
متن پرسش

سلام و عرض ادب: روایتی هست از پیامبر که مسلمانان را از مصاحبت با کسی که او را همسنگ خود نمی‌داند منع کرده اند اینجا دقیقا معنای همسنگ و مصاحبت چیست؟ ضمن این که روایاتی هست با بهتر از خودت نشست و برخاست کن این مسئله ایست که ذهن تعدادی را درگیر کرده. ممنون میشم پاسخ بدید اجرتون با امام حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متن روایت در میان بود، بهتر می‌شد نظر بدهیم. شاید منظور آن باشد که انسان مؤمن همواره باید نظر به وجه متعالی خود داشته باشد. موفق باشید

32826
متن پرسش

با سلام: استاد لطفا و در مورد مراحل سیر و سلوک کتابی ترتیب بدهید بسیار ساده و همه فهم. مثلا مقام فنا در عرفان اصولا بسیار پیچیده توضیح داده شده است که رسیدن به آن بدون فهمش واقعا کاری نشد است!! و خداوند کاری نشد را از انسانها خواسته است؟ چرا قابل فهم صحبت نمی‌شود واقعا عجیبه برام!!! یعنی ما عوام واقعا اینقدر عقل نداریم، یا شماها لفظ قلم حرف می‌زنید؟ اگر کمبود از ماست که بسی جای افسوس و ضرر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله مرحوم آیت الله محمد شجاعی در سه جلد کتاب «مقالات» همان‌طور که جنابعالی به دنبال آن هستید، راهِ سلوکی خوبی را در مقابل ما گشوده‌اند و توسط بنده نیز آن کتاب‌ها شرح شده است که می‌توانید صوت آن را از جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 بگیرید. إن‌شاءالله استماع همان صوت‌ها، راه‌گشا می‌باشد. موفق باشید

32756
متن پرسش

 با سلام: خوبید؟ ان شاءالله همیشه سلامت باشید. ان شاءالله خداوند به توفیقات شما بیفزاید.  سوالی داشتم درباره این حدیث بی‌نظیر که معصوم سلام الله علیه می‌فرماید: هرکس بعد از نماز عصر هر روز سوره نبا را ۵ مرتبه بخواند خواند او را به محبت الهی دچار می‌کند.» نظر شما رو می‌خواستم درباره این حدیث بدونم. سوال دیگه ای هم داشتم که می‌خواستم بدونم دعای معراج سند محکم دارد که به این دعا مداومت کنم؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماّ این روایات وقتی آثار و نتایج خود را برای انسان پیش می‌آورد که متوجه شرایط خاص طرح آن روایات و نحوه نگاهی که باید به آن سوره داشت را، مدّ نظر بیاوریم تا إن‌شاءالله مؤثر بیفتد. ۲. نمی‌دانم. در این مورد تحقیق نکرده‌ام. موفق باشید

32713
متن پرسش

سلام: چطور ممکنه کسی پا در کفش خدا کنه یا طلب چیزی رو داشته باشه که اختصاص به خداوند داره؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت حق، خودش آنچه را به خود اختصاص دارد عطا کند، باز خودش عطا کرده. خود خداوند می‌فرماید: «عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي، أَنَا حَيٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُكَ حَيّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِيٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُكَ غَنِيّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ يَكُونُ أَجْعَلُكَ مَهْمَا تَشَاءُ يَكُونُ.» بنده ‌من، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى كه من زنده هستم و نمى‌ميرم تو هم هميشه زنده باشى. همان طورى كه من غنى هستم فقير نمى‌شوم تو هم هميشه غنى باشى. همان طورى كه من هر چه را اراده كنم مى‌شود تو را هم همين طور سازم. موفق باشید

32707
متن پرسش

سلام وقت بخیر: بعد از خواندن کتاب جایگاه رزق در عالم هستی این سوال برام پیش آمده که علت اینکه ایشان دو گونه رزق رو که در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده، برخلاف نظر دیگران که می گویند رزق دوگونه یعنی یک نوع رزق که بدنبال انسان می آید و نیاز به تلاش نیست و نوع دوم که باید انسان به دنبال او رفت، ایشان در این کتاب می فرمایند رزق دوگونه یعنی رزقی که مقدر هست و رزقی که مقدر نیست درصورتی که رزق به چیزی گفته میشه که انسان ازاون برخوردار بشه اگه بهش نرسی که رزق نیست. خواستم بپرسم برچه مبنایی نظرشان راجع به رزق اینگونه است؟ ممنون میشم اگر پاسخ بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که این نوع روایات می‌فرمایند رزق نوع دوم از نوع نیازهای اصلی انسان نیست ولی از آن جهت نام رزق به آن نهاده شده که انسان می‌تواند از آن برخوردار شود هرچند نیاز اصلی او نباشد. موفق باشید

32705
متن پرسش

سلام علیکم: در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است که «إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ» حديث امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند. چرا روایت به صورت کلی بیان شده؟ و منظور از شبه عبده الشمس و القمر چیست؟ در پناه حضرت حق باشید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین روزها ملاحظه نمی‌کنید چه کسانی دل به انقلاب و رهبری سپرده‌اند که انسان باور نمی‌کند؟ گویا روایت مذکور متذکر این امر مهم است و باید روی این روایات فکر کرد تا گمان نکنیم تنها ما نظر به حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» داریم. موفق باشید

32702
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار طاعات قبول: در کتاب امام ذکر شده «مثل الولایه المطلقه کمثل الهیولی من الاحمدی من العلویه البیظاء» سوالم اینه بالاترین مقام ولایت ذات هویت غیبی یا روح ولایت محمدی صلوات الله علیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد. و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» به خوبی به این امر پرداخته‌اند. موفق باشید

32694
متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد عزیز طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه احدیت. استاد عزیزم سؤالی از محضرتان داشتم، اینکه در تمامی دعای های مخصوص ده شب آخر رمضان از خدا می خواهیم که "وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ... " آیا این همراه شدن روح با شهدا می تواند علاوه به بهره مندی در آخرت به معنای شنیدن بشارتشان در همین دنیا از سوی ما نیز باشد؟ (مطابق آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)؟ با تشکر از محضرتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طلبی است که انسان ظرفیت تحقق آن را دارا می‌باشد و در این راستا چنین طلبی را به میان می‌آورد تا در حضوری که شهدا در خود و در عالم داشتند، حاضر شوند و شنیدن بشارت شهدا از عمق جان، یکی از ابعاد آن است. شنیدن‌هایی که به گفته مولوی: «دمبدم زمزمه بی الف و لام بگو» است. موفق باشید

32688
متن پرسش

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» با توجه به حدیث فوق منظور از حجت کیست؟ آیا شامل همه ی پیامبران می‌شود مانند یوسف و... یعنی هر پیامبری حجت زمان خودش است؟ اگر چنین است حد فاصل تاریخی بین حضرت اسماعیل (ع) تا پیامبر اسلام که نه پیامبری بوده و نه امام چگونه توجیه می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حجّت خدا در زمین بوده و در همان زمان هم حضرت موسی «علیه‌السلام» و جانشینان آن حضرت و حضرت عیسی «علیه‌السلام» و حواریون بوده‌اند. موفق باشید

32684
متن پرسش

سلام: در یکی از گفتارهای جنابعالی در خصوص زمان شناسی و آگاهی به علم زمان، اشاره به داستانی ظاهرا منقول از امام حسن عسکری در خصوص «پادشاه و شخص عالم به علم زمان» کردید. که در این داستان پادشاه هر از چندگاهی از آن عالم جویای روح حاکم بر زمان می‌شود. خواهشمندم منبع روایت رو ذکر کنید تا با تحقیق بیشتر به مطالعه آن بپردازم. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس حدیث در  الكافي، ج‏ ۸، ص: ۳۶۳  می‌‌باشد. ذیلاً متن حدیث خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

متن حدیث عبارت است از: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلَهُ حُمْرَانُ فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لَوْ حَدَّثْتَنَا مَتَى يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَسُرِرْنَا بِهِ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ إِنَّ لَكَ أَصْدِقَاءَ وَ إِخْوَاناً وَ مَعَارِفَ إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِيمَا مَضَى مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ كَانَ لَهُ ابْنٌ لَمْ يَكُنْ يَرْغَبُ فِي عِلْمِ أَبِيهِ وَ لَا يَسْأَلُهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ يَأْتِيهِ وَ يَسْأَلُهُ وَ يَأْخُذُ عَنْهُ فَحَضَرَ الرَّجُلَ الْمَوْتُ فَدَعَا ابْنَهُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَدْ كُنْتَ تَزْهَدُ فِيمَا عِنْدِي وَ تَقِلُّ رَغْبَتُكَ فِيهِ وَ لَمْ تَكُنْ تَسْأَلُنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ لِي جَارٌ قَدْ كَانَ يَأْتِينِي وَ يَسْأَلُنِي وَ يَأْخُذُ مِنِّي وَ يَحْفَظُ عَنِّي فَإِنِ احْتَجْتَ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَأْتِهِ وَ عَرَّفَهُ جَارَهُ فَهَلَكَ الرَّجُلُ وَ بَقِيَ ابْنُهُ فَرَأَى مَلِكُ ذَلِكَ الزَّمَانِ رُؤْيَا فَسَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ فَقِيلَ لَهُ قَدْ هَلَكَ فَقَالَ الْمَلِكُ هَلْ تَرَكَ وَلَداً فَقِيلَ لَهُ نَعَمْ تَرَكَ ابْناً فَقَالَ ائْتُونِي بِهِ فَبُعِثَ إِلَيْهِ لِيَأْتِيَ الْمَلِكَ فَقَالَ الْغُلَامُ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي لِمَا يَدْعُونِي الْمَلِكُ وَ مَا عِنْدِي عِلْمٌ وَ لَئِنْ سَأَلَنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ لَأَفْتَضِحَنَّ فَذَكَرَ مَا كَانَ أَوْصَاهُ أَبُوهُ بِهِ فَأَتَى الرَّجُلَ الَّذِي كَانَ يَأْخُذُ الْعِلْمَ مِنْ أَبِيهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ الْمَلِكَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ يَسْأَلُنِي وَ لَسْتُ أَدْرِي فِيمَ بَعَثَ إِلَيَّ وَ قَدْ كَانَ أَبِي أَمَرَنِي أَنْ آتِيَكَ إِنِ احْتَجْتُ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ لَكِنِّي أَدْرِي فِيمَا بَعَثَ إِلَيْكَ فَإِنْ أَخْبَرْتُكَ فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ لَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَقَالَ نَعَمْ فَاسْتَحْلَفَهُ وَ اسْتَوْثَقَ مِنْهُ أَنْ يَفِيَ لَهُ فَأَوْثَقَ لَهُ الْغُلَامُ فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ هَذَا زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَتَاهُ الْغُلَامُ فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ هَلْ تَدْرِي لِمَ أَرْسَلْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ أَرْسَلْتَ إِلَيَّ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي عَنْ رُؤْيَا رَأَيْتَهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَمَرَ لَهُ بِجَائِزَةٍ فَقَبَضَهَا الْغُلَامُ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ أَبَى أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ وَ قَالَ لَعَلِّي لَا أُنْفِدُ هَذَا الْمَالَ وَ لَا آكُلُهُ حَتَّى أَهْلِكَ وَ لَعَلِّي لَا أَحْتَاجُ وَ لَا أُسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا الَّذِي سُئِلْتُ عَنْهُ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَدْعُوهُ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي عِلْمٌ آتِيهِ بِهِ وَ مَا أَدْرِي كَيْفَ أَصْنَعُ بِصَاحِبِي وَ قَدْ غَدَرْتُ‏

بِهِ وَ لَمْ أَفِ لَهُ ثُمَّ قَالَ لآَتِيَنَّهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَأَعْتَذِرَنَّ إِلَيْهِ وَ لَأَحْلِفَنَّ لَهُ فَلَعَلَّهُ يُخْبِرُنِي فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ إِنِّي قَدْ صَنَعْتُ الَّذِي صَنَعْتُ وَ لَمْ أَفِ لَكَ بِمَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ قَدِ احْتَجْتُ إِلَيْكَ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ أَنْ لَا تَخْذُلَنِي وَ أَنَا أُوثِقُ لَكَ أَنْ لَا يَخْرُجَ لِي شَيْ‏ءٌ إِلَّا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ الْمَلِكُ وَ لَسْتُ أَدْرِي عَمَّا يَسْأَلُنِي فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ إِنَّ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لِمَا بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ إِنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ تَدَبَّرَ فِي رَأْيِهِ فِي أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ أَوْ لَا يَفِيَ لَهُ فَهَمَّ مَرَّةً أَنْ يَفْعَلَ وَ مَرَّةً أَنْ لَا يَفْعَلَ ثُمَّ قَالَ لَعَلِّي أَنْ لَا أَحْتَاجَ إِلَيْهِ بَعْدَ هَذِهِ الْمَرَّةِ أَبَداً وَ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى الْغَدْرِ وَ تَرْكِ الْوَفَاءِ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ صَاحِبِهِ وَ قَالَ بَعْدَ غَدْرٍ مَرَّتَيْنِ كَيْفَ أَصْنَعُ وَ لَيْسَ عِنْدِي عِلْمٌ ثُمَّ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى إِتْيَانِ الرَّجُلِ فَأَتَاهُ فَنَاشَدَهُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَأَلَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ هَذِهِ الْمَرَّةَ يَفِي مِنْهُ وَ أَوْثَقَ لَهُ وَ قَالَ لَا تَدَعْنِي عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَإِنِّي لَا أَعُودُ إِلَى الْغَدْرِ وَ سَأَفِي لَكَ فَاسْتَوْثَقَ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّهُ يَدْعُوكَ يَسْأَلُكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَإِذَا سَأَلَكَ فَأَخْبِرْهُ أَنَّهُ زَمَانُ الْمِيزَانِ قَالَ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ لِمَ بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْمِيزَانِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْطَلَقَ بِهَا إِلَى الرَّجُلِ فَوَضَعَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قَالَ قَدْ جِئْتُكَ بِمَا خَرَجَ لِي فَقَاسِمْنِيهِ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ إِنَّ الزَّمَانَ الْأَوَّلَ كَانَ زَمَانَ الذِّئْبِ وَ إِنَّكَ كُنْتَ مِنَ الذِّئَابِ وَ إِنَّ الزَّمَانَ الثَّانِيَ كَانَ زَمَانَ الْكَبْشِ يَهُمُّ وَ لَا يَفْعَلُ وَ كَذَلِكَ كُنْتَ أَنْتَ تَهُمُّ وَ لَا تَفِي وَ كَانَ هَذَا زَمَانَ الْمِيزَانِ وَ كُنْتَ فِيهِ عَلَى الْوَفَاءِ فَاقْبِضْ مَالَكَ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ وَ رَدَّهُ عَلَيْه‏.

32659
متن پرسش

سلام: ببخشید برای فهم عمیق و کامل کتب امام خمینی، مخصوصا کتاب مصباح‌الهدایه، چه مقدماتی لازم است و چگونه می‌توانم آنها را یاد بگیرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها إن‌شاءالله مقدمات خوبی جهت آن امر می‌باشد. کتاب‌های مذکور همراه با شرح صوتی آن‌ها در سایت هست. موفق باشید

32638
متن پرسش

سلام خدمت استاد: در حال خواندن کتاب سر صلات امام این حدیث از پیغمبر اکرم در کتاب آمده بود که فرمودند: ‏‏کٰانَ اَخی مُوسیٰ عَیْنُهُ الْیُمْنیٰ عَمْیٰاءَ وَ اَخی عیسیٰ عَیْنُهُ‏‎ ‎‏الْیُسْریٰ عَمْیٰاءَ وَ اَنَا ذُوالْعَیْنَیْن. و امام در تفسیر این حدیث شریف آورده اند: جناب موسی را کثرت غلبه بر وحدت‏‎ ‎‏داشت، و جناب عیسی را وحدت غالب بر کثرت بود؛ و رسول ختمی را مقام ‏‎ ‎‏برزخیت کبری، که حد وسط و صراط مستقیم است، بود.‏ می خواستم بدانم معنای غلبه کثرت بر وحدت یا غلبه وحدت بر کثرت چیست و چگونه حد وسط و صراط مستقیم حاصل می شود؟ البته اگر وقت شما ضیغ است بنده پیگیر سخنرانی هایتان هستم و در صحبت هایتان به نوعی پاسخ به این مسئله را نیز لحاظ بفرمائید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوع در «فصوص‌الحکم» جناب ابن عربی مطرح است. آری! جناب حضرت موسی «علیه‌السلام» به میان آمدند تا به حکم نبوت تکلیف کثرات و نسبت انسان را با عالَم کثرت معلوم کنند و عملاً فقه در جهان یهودیت غلبه یافت و حضرت عیسی «علیه‌السلام» به عنوان ادامه دین حضرت موسی «علیه‌السلام» آمدند تا در کنار دیانت حضرت موسی «علیه‌السلام» متذکر بواطن عالم شوند و محبّت در کنار تکلیف به میان آید و به همین جهت عیسویان در کنار عهد جدید که حضرت عیسی «علیه‌السلام» آوردند، مقیّد به عهد عتیق یعنی تورات نیز می‌باشند و دیانت حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» جمعِ بین «تکلیف» و «حضور» در بواطن عالم است و نماد آن را در ائمه «علیهم‌السلام» ملاحظه می‌کنید که در عین رعایت تمام دستورات شرع، دارای قدسی‌ترین حضور در عالم غیب و معانی هستند. و این سیره همه محمّدیین است. موفق باشید

32592
متن پرسش

سلام: فرمود؛ ما خسته‌اییم، خسته به معنای واقعی. عجب است از این سایت که به‌جای پرسش و به گفت‌گو نشستن با متفکری چون شما، شده‌است مخزن الاسرار دل‌های شکسته و بیشتر حیران کننده‌ی متحیرین و شاید شما استجاب دعای رب زدنی تحیرای ما باشید. از طرفی روح در بدنم نمی‌گنجد و حس پرواز با دیگران و در میان خلق به انواع کارها پرداختن و سخن گفتن و مصداق حدیث تجلسون و تحدثون بودن تمام وجودم را پر کرده است، و از طرفی خسته از همه چیز و همه‌کس و مخصوصا از خود آنگاه که میان اجتماع حاضرم و کوله‌بارم سنگین می‌شود و دلم می‌خواهد تا ابدالابد به گوشه‌ای بنشینم و بنشینم و بنشینم و این می‌سوزاندم که هر کار کنم در خسرانم، توان حرکت ندارم، توان نشستن حتی، حال می‌فهمم که شهدا عجایب این عالمند. وقتتان را گرفتم، ببخشید. اما چه کنم واقعا؟ نه توان حرکت دارم و نه مکانی برای نشستن و ماندن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وقتی با مطالعات دقیق و رجوع به تفاسیر قرآن در اندیشه منطقی، خود را بپرورانیم توان حضور در اجتماع انسان‌ها و گفتگو با آن‌ها در ما رشد می‌کند. البته در کار ورزش و إعمال اراده‌های ممتد به بدن، نباید کوتاهی کرد. در سخن حضرت صادق «علیه‌السلام» نیز بیندیشید که می‌فرمایند: «مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ اَلْمَشْيِ» خداوند در هیچ چیزی مثل راه‌رفتن عبادت نشد که البته این نوع پیاده‌روی وقتی معنا دارد که یا به سوی کعبه باشد و یا جهت رشد فکری و معنوی. موفق باشید

32517
متن پرسش

سلام علیکم: ضمن تبریک سال نو خدمت استاد گرامی خیلی مختصر سوالی داشتم از خدمتتون اینکه «در روایات، بارِ «تأدیب» و «تربیت» بچه به عهده پدر و هر صحبتی که هست صحبت از وظیفه پدر است. مادر به‌عنوان وسیله‌ای که بین پدر و بچه واسطه می‌شود نقش ایفا می‌کند و چون خداوند این بار را بر دوش پدر قرار داده بعداً هم از پدر بازخواست خواهد کرد» صحبت درستی‌ست؟ اگر درست است چرا و اگر غلط چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به راحتی نمی‌توان این نتیجه را گفت. زیرا والدین با حرکات و سخنان خود در تربیت کودک و نوجوان نقش دارند و او در این سن از هر دو متأثر می‌شود. پس تربیت کودک و نوجوان به عهده هر دو می‌باشد. موفق باشید

32487
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. استاد عزیز من بابت پاسخی که به پرسش ۲۷۶۴۵ داده اید حقا تعجب می‌کنم! شما نمی‌توانید این طور صریح بگویید: من نمی‌توانم به این نوع نگاهها فکر کنم. سؤال من از شما این است که آیا این نوع نگاه ها از من درآوردی اساتید است؟! می‌فرمایید خیر. عرض می‌کنیم: آیا این نگاهها که علائم ظهور را بیان می‌کنند از دو لب مبارک معصوم بیرون آمده است؟ می‌فرمایید: بله؛ و روایات ظهور را به ما نشان می‌دهید. با این حال چرا می‌فرمایید نمی‌توانم به آنها فکر کنم؟! نمی‌توانیم که بگوییم این نگاهها دروغ است. چطور است که از مقام معظم رهبری می‌پذیریم وقتی درباره حدیث یتحابون بروح الله بیاناتی دارند؟ ولی درباره دیگر احادیث ظهور از جمله سفیانی که به تعبیر آیت الله بهجت رحمت الله علیه این یک علامت را دیگر نمی‌شود کاری کرد، می‌گوییم نمی‌توانیم فکر کنیم؟! چرا باید میان نگاه خود و نگاهی که معصومین جلوی روی ما گذاشته اند، افتراق و جدایی ببینیم؟! حداقل برای استاد طاهرزاده ای که در قلمروی ناظران از منظر عرفان اسلامی است شاید مناسب نباشد که درباره این مساله ای اینقدر ذهنها را مشوش ساخته بگوید من نمی‌توانم به این نوع نگاهها فکر کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «تحلیل تاریخی نشان‌های ظهور» از حجت‌الاسلام دکتر مصطفی صادقی رجوع فرمایید. زیرا بنا به تحقیق ایشان، این روایات یا اموری است که باید تأویل نمود و یا ریشه در تحریفات عباسیان دارد از آن جهت که می‌خواسته‌اند مهدیِ عباسی را به عنوان مهدی امّت جا بیندازند. و از این جهت عرض شد بنده نباید وارد شوم که نیاز به کار تحقیقی دارد، نه آن‌که با یک سؤال و جواب بتوان مسئله را روشن نمود. موفق باشید

32486
متن پرسش

سلام: در فص شیثی روایت کوتاهی آوردید «فرزند سر پدرش است» چرا نگفته فرزند سر مادرش است یا فرزند سر والدینش هست؟ مگر فرزند طلب عین ثابته مادرش نبوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله «الوَلَدُ سرُّ أَبیه»‏ (فرزند، راز پدر خویش است)، به عنوان سخن معصوم در منابع روایی که امروزه در دسترس ما است وجود نداشته، بلکه گفته‌ای مشهور است که در مواردی به آن استناد می‌شود. اما مولانا که متوفای قرن هفتم بوده و شاید به منابعی دست‌رسی داشته که اکنون در دست‌رس ما نیست، این عبارت را در کتاب مثنوی خود به عنوان حدیثی از پیامبر اسلام (ص) اعلام کرده است:  «بهر این فرمود آن شاه نَبیه / مصطفى که الوَلَد سِرُّ أبِیه» و ابن عربی با توجه به این سخن موضوع خود را در آن فصّ مطرح فرموده است. موفق باشید

نمایش چاپی