بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7676
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی هدف از نوشتن این مطلب فقط برای خلاص شدنم از وسوسه های شیطان است. استاد؛ متاسفانه فقط شما را به عنوان طبیب جان خود میشناسم. می خواستم با شما تلفنی صحبت کنم تا حرفهای شما بیشتر در عمق جانم نفوذ کند. اما شرم داشتم که به خاطر هیچ و پوچ وقت شما را بگیرم هرچند خود این مطلب نیز اطاله کلام است. مرا ببخشید چاره دیگری نداشتم . استاد عزیزم متاسفم که مجبورم با جزئیات مطالبم را بنویسم. خرداد ماه بعد از مشورتی که با شما داشتم رضایت کامل برای ترخیص فرزندم دادم. همان طور که می دانید به رحمت خدا رفت شاید این حادثه برای خیلی ها تعجب برانگیز بود و به گفته بعضی ها ما قتل انجام دادیم به لطف خدا سعی کردیم در این مصیبت صبر کنیم هرچند باز هم تحملش سخت است . از همان خردادماه انگار تمام بدبختی های عالم به سراغم آمد. فرزندم را از دست دادم همسرم بیکار شد( بعلت تعدیل نیرو که علت اصلی آن تاثیر سوء اقتصاد بر شرکتشان بود والبته با نگاه کاملا متفاوت بامن بیکاری خود را پذیرفت نظرشون این است که تا به حال خداوند روزی مرا اینجا قرار داده بود و حالا جای دیگر)و منهم به خاطر یک ماه مرخصی که گرفته بودم ورشکست شدم (در هفته نامه مشغول بکار بودم علت ورشکستگی وضعیت خراب اقتصادی از لحاظ کاغذ و بعد بی تدبیری یکی از همکاران و شاید اگر بخواهم نگاهم را عقلانی و منطقی کنم امتحان الهی) تمام شرایط مصادف بود با نقل و مکان اینجانب به خانه پدری همسرم. از همان خرداد ماه من و همسرم بعد از آن وقایع که کمی روحیه خود را بدست آوردیم سعی کردیم به زندگی عادی خود برگردیم و درد بی فرزندی خود را به روی همدیگر نیاوریم انگار هیچ اتفاق تلخی نیفتاده است ولی متاسفانه زندگی به روال عادی برنگشت. دست به هرکاری زدیم با شکست روبرو شدیم تا جایی که اگر یادتان باشد 4 ماهه پیش وقتی تلفنی با شما صحبت کردم گفتم از مشکلات دنیایی خسته شدم انگار تمام بشو نیست و من فرصت خود را دارم ازدست می دهم به لطف خداوند مباحث را شروع کردم اما از لحاظ فکری نتوانستم خودم را از افکار سوء نجات دهم. هر دوی ما تا توانستیم دعا و استغفار کردیم اما نتیجه ای نداد حالا حرفهای دیگران کم کم دارد روی ما اثر منفی می گذارد به من می گن این خانه برای شما شگون نداشته یا می گن دچار سحر و جادو شده اید تا از این خانه نروید آش همین است و کاسه همان . یک روز تصمیم گرفتیم از این خونه برویم اما با کدام پول؟ نمی خواهم ادعا کنم در این 6 سال گدشته زندگیم در اوج رفاه بودم اما زندگی بدی نداشتم ولی در این 9 ماه طعم تلخ فقر را چشیدم هرچند صورت خود را با سیلی سرخ نگه میداریم و نمی گذاریم کسی متوجه این فقر شود و اگرنزدیکان همسرم حرفی می زنند صرفا به خاطر شرایط ایجاد شده همسرم است و راجع به من چیزی نمی دانند و از طرفی خانواده خودم اصلا از بیکاری همسرم خبر ندارند و فقط شرایط مرا می دانند که البته اهمیتی نمی دهند چون فکر می کنند همسرم مشغول به کار است و درآمد خموبی داردو من چون در آمدم از همسرم خیلی بیشتر بود در این چند سال همیشه پیش خانواده ام ادعایم این بود که درآمد آنچنانی ندارم و فقط کارم جنبه سرگرمی است ( علتش این بود که اگر یادتان باشد در زمان خواستگاری یکی از ایرادهایی که خانواده من می گرفتن بحث درآمد بود.) فکر می کردم اگر به مشکلات فکر نکنم ولی تلاش کنم و توکل همه چیز حل می شود ولی نشد! حالا کم کم گذشته به یادم می آید که چقدر پدر و مادرم با این وصلت مخالف بودن و می گفتن روزگار طوری نیست که بتوانی با فقر و نداری زندگی کنی در واقع بعد از 6 سال درست با چیزی روبرو شدم که خانواده ام از آن به شدت وحشت داشتند وحالا گاهی حس پشیمانی از انتخابم به سراغم می آید !برای خلاصی از این افکار منفی کتاب جایگاه رزق در هستی را مجددا خواندم کمی تحمل کردم و مدام این فکر را در ذهنم تکرار می کنم این امتحان الهی است اما این حرفها فقط مثل مسکن عمل میکند چند روزی آرامم می کند و بس. به خودم می گم حتما دلیلی دارد که اگر تلاش می کنیم به نتیجه نمی رسیم ولی متاسفانه عمق این حرفها در جانم بی تاثیر است به هر دری زدیم گشایشی ندیدم اگر ضرر ندهیم خودش خیلی هنر است سودش پیشکش. نگاههای ترحم آمیز دیگران به خاطر نداشتن فرزند از یک سو، بچه دار نشدن ما و احتمال خطر مجدد همان واقعه از سوی پزشکان عذابم می دهد فشار مالی و هروز شرمنده دیدن همسرم از سوی دیگر طاقتم را کم می کند خودم به هر دری که زدم با در بسته روبروشدم .پیشنهاد خنده دار همکاران قدیمی که چشم امید دارند تا کاری دست و پا کنم و مجدداهمه دور هم جمع شویم مرا به وسوسه می اندازد آنها پیشنهاد فال و دعا و.. را دارند اما نمی تونم مثل آنها فکر کنم چطور می توانم با همین اعتقادات ناچیز نخ نمایم به سراغ فالگیر و پیشگو و این مسائل بروم (کتاب جایگاه جن، شیطان و جادوگر در عالم را مطالعه کردم شاید برای همین است که حرفشان برایم خنده دار است) باور این حرفها سخت به نظر می آید اما من اصلا انتظار چنین مسائل و مشکلاتی را در زندگیم نداشتم باورم نمی شود من در این ازدواج به خدای خود توکل کردم در روز عقدم عاجزانه به خدا گفتم در این وصلت حتی چوب کبریت زندگیم را از خودت می خواهم ولی...؟بارها به خودم میگم من یاد گرفتم که بفهمم نه خوشی های دنیا می ماند نه سختی های آن ولی وقتی کم میارم و دعام مستجاب نمیشه گشایشی نمی بینم با تمام اعماق وجودم می فهمم که دارم نا امیدم میشم و گله و شکایت من به خدا فقط کار شیطان است اما خیلی سخته که نمی دونم در این شرایط سخت چکار باید بکنم؟ و چقدرسخته به جای اینکه از لحاظ معنویت رشد پیدا کنم راه رهایی خود را نفهمم و از پس این امتحان بر نیایم وخدایی نکرده گرفتار این رمال و فالگیر و.. شوم! استاد عزیز تر از جانم چگونه بپذیرم این همه بدبیاری فقط برای نقل مکان است؟ در حالی که معتقدم حتما گناهی کردم که دعایم مستجاب نمی شود یا گناهی سبب تاخیر در اجابت شده است که اگر این طور باشد نمی دانم چیست؟ هرچند بارها استغفار کردم. یا اصلا بحث استجابت نیست زمان اجابتش فرانرسیده .اگر این امتحان الهی است چطور خود را در این امتحان رشد دهم و از این همه وسوسه و نا امیدی رها شوم؟هرچند نمیدانم تاکی می توانم این شرایط را تحمل کنم؟ نمی خواهم درمطالعاتم مجددا وقفه ایجاد شود شاید باور نکنید اما خیلی سخت است وقتی انسان دعا کند اجابت نشود و همان موقع شیطان او را در ورطه نا امیدی و شک بیندازد بارها در این مدت چنین اتفاقی افتاده اما لطف خدا شاملم بوده سریع بر این نا امیدی غلبه کردم اما خیلی امیدوار نیستم لطفا هم مرا موعظه بفرمایید و هم راه درمان را نشانم دهیدکه چطور بتوانم از این گرفتاری ها خود را نجات دهم؟ با تشکر فراوان و التماس دعای خیر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده، هر اندازه ابزارها را از جلو شما بردارد بیشتر خودش را به شما نشان می‌دهد. سعی کنید از همه‌ی نسبت‌ها و عنوان‌ها و رودربایستی‌ها خود را آزاد کنید و به ساده‌ترین زندگی راضی شوید و خدا را شکر کنید که آن خانه را فعلاً برای شما فراهم کرده. اگر توانستید این فقر زیبا را بشناسید و در نهایت رضایت‌مندی آن را از حضرت حق بپذیرید در آن صورت راهی خاص به سوی خدا برای خود گشوده‌اید. او می‌تواند سالک خود را به جایی برساند که در مقابل سختی‌ها شاکر شود و خوشی و سختی برایش مساوی گردد – زیرا آن سالک برکات سختی‌ها را چشیده-. از رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: ««أَوَّلُ مَنْ یُدْعَى إِلَى الْجَنَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى کُلِّ حَال‏» نخستین کسانى که روز قیامت به طرف بهشت خوانده مى‏شوند کسانى هستند که در هر حال خدا را سپاسگزارند. حقیقتاً « إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ » بهشت را در درون سختی‌ها قرار داده‌اند. چقدر خوشحال می‌شوم اگر حتی از این سختی‌ها هم شکایتی در درون خود نداشته باشید تا با نعمت‌های آسمانی آشنا شوید. موفق باشید
7649
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت. بنده حدود 4-5 ماه است که به واسطه راهنمایی های دوستی و با کمک فایلهای صوتی جنابعالی بطور عمیق تر از گذشته با دین و تفکر درباره معارف آن آشنا شده ام. از قرار گرفتن در این مسیر بسیار خشنودم. مشکل اینجاست که تفکر درباره قیامت و نزدیک بودن مرگ موجب شده که من به نوعی بی انگیزگی درباره زندگی دنیا برسم. گاهی دچار احساس پوچی میشوم. از زندگی ام و نعمت های فراوانی که خداوند به من عطا فرموده لذت نمیبرم و در عمق وجودم احساس غم دارم. پس از تلاش بسیار برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه ام (طب سنتی) پذیرفته شدم . ولی اکنون که زمان شروع درس و مطالعات گسترده است انگیزه ام را از دست داده ام. همه چیز برایم رنگ باخته. فکر میکنم صرف این همه وقت و انرژی برای آموختن در مورد جسمی که فانی ست بیهوده است... شاید باید وقتم را صرف آموختن معارف دیگری کنم... لطفا راهنماییم فرمایید تا از نا امیدی نجات پیدا کنم. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این‌که باید وقت خود را صرف معارف الهی کنید حرفی نیست ولی در همان راستا برای تعالی در قیامت و آبادکردن قیامت باید راه‌های خدمت به خلق را نیز در پیش بگیرید و فکر می‌کنم این رشته‌ای که می‌فرمایید یکی از راه‌های خوب خدمت به خلق است تا حق ، خود را بر شما بنمایاند. موفق باشید
7661
متن پرسش
سلام علیکم.گاهی در بین افراد خانواده کدورتهایی حاصل می شود که نشات گرفته از اتفاقات جزئی است که جنابعالی در بحث مکارم الاخلاق فرمودیدو هرچه تلاش می شود که برطرف شود از طرف مخاطبین بازخورد مثبت دریافت نمی شود،چه باید کردتا صفا و صمیمیت درخانواده ها برقرار شود؟موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما با حوصله‌ی زیاد سعی کنید نمونه‌ی مکارم الاخلاق باشید و به بقیه فرصت دهید تا به لطف الهی خود را بالا بیاورند. موفق باشید
7633
متن پرسش
با سلام با توجه به تساوی من زن و مرد چرا از 14 معصوم فقط یکی از انها زن بوده و مابقی شان مرد می باشند؟ همچنین بروز و ظهور خصوصیاتی همچون ترس و ... در زن و مرد متفاوت بوده در حالی که من همگی آنها یکی و متعلق به خدا می باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که امام باید در امور اجتماعی از جمله در جهاد شرکت داشته باشد و جبهه را فرماندهی کند اقتضا می‌کند که باید امام مرد باشد. ولی در اسلام از نظر مقام قدسی بین زن و مرد تفاوتی نیست که بنده در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام 2- اگر انسان‌ها اعم از زن و مرد در زیر سایه‌ی اسلام قرار گیرند ضعف‌هایشان برطرف می‌شود وگرنه بعضی ضعف‌ها در مردها هست که در زن‌ها نیست و بالعکس. موفق باشید
7640
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت استاد محترم حضرت استاد طاهر زاده ، آیا پیروی از توصیه و امر مادر ، انتخاب بزرگ انسان (جوان) می باشد یا خیر ؟؟ بنده 27 ساله و مجرد ، فوق لیسانس حقوق بین الملل دارم ، با وجود اینکه از صنفِ وکالت اصلا خوشم نمی اید ، مادر محترمم ، اصرار دارند که بنده در آزمون وکالت شرکت کنم و این حرفه را انجام دهم . با وجود کراهتی که بنده از این حرفه دارم ، آیا انجام امر ایشان ، انتخاب بزرگ است ؟ چگونه می توانم ، هدف دینیِ خود را داشته باشم و جهت دهی زندگی ام به سمت انتخاب بزرگ باشد ؟ آیا این بینش درست است که با خود و خدایم بگویم : «وکالت میکنم برای دفاع از حق و گرفتن از ظالم و دادن به مظلوم و تشکیل زندگی دادن و هزینه کردن درآمد در راه خدا ؟ و ... از این جور توجیهات ؟! استاد محترم ، علاقه و خواسته خودم این است که ، رشته تحصیلی ام را ادامه دهم (دکترا ، البته به عنوان یک وسیله برای هدف اصلی) ، برای خدمات بیشتر به اسلام و دینم و پر کردن فضاهایی که در این زمینه وجود دارد . خواسته خودم این است که حوزه علمیه و حقوق بین الملل را -به عنوان وسیله- انتخاب و دنبال کنم ، تا بتوانم به نقاطی که عرصه بین الملل و حتی دانشگاه ، پاسخ داده نشده و کم کاری شده است ، پاسخ داده و خدمت کنم و ... از این جور تصورات ! جناب استاد و پدر گرامی ، مدتها است (نزدیک 1 سال و اندی) که جوانیم درگیر این مشغله ذهنیست . کدام را انتخاب کنم ؟ امر مادرم (بسیار بر والدینم احترام قایل هستم و تا کنون بحمدالله همه زندگیم خوب است) یا آنچه خودم تصور میکنم درست است !؟؟ و اگر هیچکدام صحیح نیست ، چونه زندگیم را دینی کنم و به سمت حقیقت مطلق سوق و جهت دهی کنم ؟ با تشکر و آرزوی سعادتمندی و سلامتی روز افزون فرزند جوانتان ، اشکان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اطاعت از والدین غیر از آن است که در چیزهایی که صاحب‌نظر نیستند هم از آن‌ها اطاعت کنیم. قرآن می‌فرماید: « فَلا تُطِعْهُما» از آن‌ها در امری که علمی در آن نیست اطاعت نکن، در عین احترامی که به آن‌ها می‌گذارید. ولی اگر خودتان به آن نتیجه رسیده‌اید که با نیت خدمت به مظلوم حقوق بخوانید بحث دیگری است. در هر حال در هر دو رشته امکان خدمت به خلق و رضایت حق فراهم است. موفق باشید
7610
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلا م چند سوال در باره ذکر داشتم لطفا هر کدام را جداگانه پاسخ فرمایید 1- ایا بهتر است در طول روز یک ذکر را زیاد تکرار کنیم و یا چنر ذکر را بگوییم مثلا آیا بهتر است 1000 بار صلوات بفرستیم ویا بهتر است مثلا 100 بار صلوات 100با ر تهلیل 100 بار تکبیر وهمین طور تسبیح ودیگر ذکر ها را بگوییم 2- در حین رانندگی به مباحث معرفتی گوش می دهم و ذکرهم می گوییم آیا درست است و فایده دارد و یا با ید با توجه به مباحث گوش دهم و یا با توجه بیشتر ذکر را بگو یم3- علامه حسن زاده روایتی را در کتاب نور علی نور آورده که از غرر روایات می داند که امام صادق علیه السلام فرمود در تعجبم از کسی که از چهار چیز بیم دارد چگونه به چهار چیز پناه نمی برد که موضوع ترس واندوه و مورد مکر و حیله واقع شدن و طالب دنیا بودن را مطرح می کند و به عنوام نمونه می فرماید در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین پناه نمی برد فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و یا عجبت لمن اراد الدنیا و زینتها کیف لا یفزع الی قوله ما شاء الله لا قوه الا بالله فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها ان ترن انا اقل منک ما لا و ولدا فعسی ربی ان یوتین خیرا من جنتک و عسی موجبه حال سوالم این است که این اذکار به چه صورت است آیا عدد خاصی و زمان خاصی دارد و یا به طور مکرر در طول روز باید تکرار کرد دوم این که چرا امام فرموده است فانی سمعت الله عزوجل و نفرموده قال الله تعالی و سوال آخر اگر کسی ذکر ماشالله ..... را بگوید تا از دنیا و نعمتهایش بهرهمند تر شود و هم برای خود و خانواده استفاده کند و هم با انفاق و دیگر امور خیر به خدا تقرب یابد مانع تکامل آدمی می شود با کمال تشکر خداوند به شما جزای خیر را بدهد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- هر دو کار خوب است بستگی به حال و حضور خودتان دارد که با کدام ذکر جلو می‌روید ولی این سه ذکر به اضافه‌ی سبحان‌اللّه خوب است که در روز فراموش نشود 2- خوب است 3- نظر قلب و زبان به این اذکار در حدّی که قلب متذکر باشد کافی است. شاید نیاز نباشد به تعداد خاص گفته شود مگر آن‌که بخواهید به خودتان برنامه بدهید که آن هم خوب است. می‌فرمایید چرا می‌فرمایند: «سمعتُ اللّه عزوجل»؟ فدایشان شوم این ذوات مقدس با گوش مبارک قلب‌شان قرآن را شنیده‌اند. چرا نگویند «سمعتُ». به نظرم نه‌تنها اشکال ندارد خوب هم هست که انسان از خدا طلب نعمت‌های دنیایی را برای آخرت خود بکند. سعی کنید این سؤالات را با دادن آدرس ایمیل بفرمایید که اگر برای سایرین مفید نیست در معرض دید عموم قرار نگیرد. موفق باشید
7570
متن پرسش
هو العلیم: سلام علیکم، استاد گرانمایه جناب حاج آقای طاهرزاده. با توجه به سؤال وجواب٧٥٦٢ با آیه مبارکه "لیس من اهلک“ ،فززند حضرت نوح علیه سلام ، در نداشتن پیوند مکتبی ،اعتقادی ومذهبی موجب قطع رحم می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر؛ تنها اگر محارب باشد رعایت رحم‌بودنش را نباید کرد و باید با او مقاتله کرد. در این مورد هم بهتر است رحم محارب ما را کس دیگری به قتل برساند به جهت آثار وضعی که دارد. امام به فرزند خلیفه‌ای که به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» توهین کرده بود، فرمودند حکمش قتل است ولی خودت او را به قتل نرسان وگرنه عمرت کوتاه می‌شود. موفق باشید
7572
متن پرسش
استاد گرانقدر با سلام و آرزوی سلامتی، متاسفانه برادران شوهرم، همسرانی بی حجاب دارند و خودشان هم اهل نماز و رعایت احکام دین نیستند، از آنجا که امکان قطع ارتباط وجود ندارد، در مراوده با ایشان چه باید کرد که هم بر خودمان(بویژه پسرکوچکم) اثر منفی نداشته باشد و هم ذره ای آنان را مقید تر کنیم. بطور کلی اکنون شرایط در خانواده ها بگونه ای شده که جو فامیل یک دست نیست و خانواده های متدین مجبور به ارتباط با اقوام نزدیکی هستند که رعایت احکام دین را نمی کنند آیا قطع رابطه اگر امکان پذیر باشد را توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ابداً فکر قطع رابطه نکنید، با خوش‌رویی تمام با آن‌ها برخورد کنید. خودشان بد نیستند، کارهایشان بد است. همین را به فرزندتان تفهیم کنید، إن‌شاءاللّه فضای عالم طوری است که این افراد متنبه می‌شوند. موفق باشید
7562
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز و ارجمند ، با توجه به آیه " انه عمل غیر صالح" و ارتباط خویشاوندان نسبی ، در صورت إمکان تبین بفرمایید . ١- بعضا مشاهده می شود ، أفرادی از یک خانواده ، مخالف نظام اسلامی ،ترک انجام واجبات ، همراهی با غرب ،خصوصا با امریکا و اسراًئیل و همراهی با فتنه ٨٨ ، چگونه بأید ارتباط داشت که ، صله رحم حفظ شود و موجب گمراهی مان از توحید ناب که همان ولایت أهل بیت علیهم السلام است، نشویم ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت که محارب نیستند نباید قطع رحم کرد. ولی باید نشان داد نظر شما با آن‌ها متفاوت است و اگر زمینه هم بود آن‌ها را متذکر نمود. ولی به جهت موضع‌گیری‌های غیر الهی‌شان باید آن‌ها را عمل غیر صالح بدانیم و فکر نکنیم چون خویشاوند هستند اعمال غیر الهی آن‌ها برای ما قابل پذیرش است. موفق باشید
7523
متن پرسش
سلام علیکم. شهید بهشتی نسبت به طلبه های دیگر زندگی نسبتا اشرافی داشتند. چطور با وجود مبارزه طلبی ایشون چنین زندگی مرفهی داشتند و در محله ثروت مند نشین زندگی میکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در زندگی شخصی همان سادگی را داشتند که همه‌ی طلبه‌ها داشتنتد ولی چون قبل از انقلاب موقعیت خاصی داشتند و مدتی نماینده‌ی آیت‌الله بروجردی در هامبورک بودند به اقتضای آن موقیعت زندگی خاصی باید می‌داشتند؛ رفقای ما قبل از انقلاب خدمت ایشان رسیده بودند می‌گفتند یک اتاق داشتند با مبل و صندلی و یک اتاق هم داشتند با فرش‌هایی که حتی کرک مناسب نداشت و فرموده بودند در هر کدام از اتاق‌ها که می‌خواهید بفرمایید آن اتاق مخصوص میهمان‌های خارجی است و این هم مخصوص رفقا. موفق باشید
7546
متن پرسش
چرا هیچ نهاد دولتی یا روحانیون به فکر ازدواج دختران محجوب و باایمان با پسران مومن نیستند و اینها که می توانند بهترین مادران شوند، در حاشیه قرار می گیرند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقتاً این یک ضعف بزرگ ما است. نهاد رهبری در دانشگاه‌ها اقداماتی انجام می‌دهند که خوب است ولی نیاز به کار گسترده‌تری داریم. موفق باشید
7510
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار مرز بین اسراف و صرفه جویی چیست؟آیا شأن اجتماعی افراد در این مرز تأثیر گذار است؟مثل خانواده ی طلاب؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری شأن افراد نقش دارد. یک طلبه باید بسیار ساده‌زیست باشد ولی چنین انتظاری از یک بازاری نیست. توفیق قناعت و صرفه‌جویی را خداوند به هرکس نمی‌دهد باید خدا را شکر کرد اگر ما را منوّر به نوعی از زندگی کرد که گرفتار اسراف نباشیم. موفق باشید
7512
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز پسری هستم 25 ساله که قصد ازدواج دارم و کتاب زن ان گونه که باید باشد شما را خوانده ام ونظرات شما که احساس می کنم شباهت به نظرات رسول خداست چه برای زن و مرد را درک و خیلی دوست دارم و می خواهم همسری که این روش زندگی را قبول داشته با شد داشته باشم و فکر می کنم خانم هایی که از محضر شما کسب فیض می کنند نیز این گونه باشند چگونه می توانم عملا با این خانم ها اشنا شده و تشریفات خواستگاری را طی کنیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر کار مشکلی است. خودتان باید فکری بکنید. موفق باشید
7514
متن پرسش
با سلام و احترام: رهبری در جمع دانشجویان و جوانان خراسان شمالی فرمودند: رفتاراجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که مابراى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یکسبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفىرا باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت دراین بخشها امکان‌پذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمانداریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد،میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمانداشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله‌ى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشتهباشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد. در اینجا یک مغالطه‌اىوجود دارد، که من براى شما جوانها عرض بکنم: چند تا فیلسوف‌نماى غربى عنوان«ایدئولوژى‌زدائى» را مطرح کردند. مى‌بینید گاهى در بعضى از این مقالات روشنفکرى،عنوان «ایدئولوژى‌زدائى» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژى نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف‌نماى غربى این را گفته‌اند؛ یک عده‌اى هم اینجا طوطى‌وار،بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست،همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتى که داعیه‌ى تمدن‌سازى دارد،بدون ایدئولوژى نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتى بدون دارابودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمیتواند تمدن‌سازى کند. همینهائى که امروزشما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادى را به وجود آورده‌اند، اینها با ایدئولوژىوارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما بهاقتصاد سرمایه‌دارى اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کارکردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزینه‌اى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتنیک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزینه‌هاىآن، تمدن‌سازى امکان ندارد. حال سوال ما این است. 1- قلمرو دین در زندگی چگونه است؟ 2- طرح ایدئولوژی زدایی بر اساس چه اهدافی انجام گردید ؟3- آیا بدون داشتن یک ایدئولوژی می توان به سبک زندگی معتقد بود؟ 4- : هدف : سبک زندگی اسلامی از یک چارچوبی تبعیت می کند که آن ایدئولوژی اسلامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با سوالی که به عهده‌ی این‌جانب گذاشته شده باید عرض کنم: قلمرو دین در زندگی در آن حدّ است که دین باید همه‌ی ابعاد انسان را فرا بگیرد زیرا خالق انسان با آگاهی از همه‌ی ابعاد انسانی ، دین را توسط رسولان برای انسان فرستاده و دین هم در همه‌ی ابعاد انسان اظهار نظر کرده. طرح ایدئولوژی‌زدائی با این هدف صورت می‌گیرد که نقش دین را از حالت کاربردی در امور اجتماعی و تربیتی و اقتصادی خارج کند، در حالی‌که اگر بپذیریم ایدئولوژی یعنی تعلقی که باید به یک فکر داشت، انسان باید به دین خدا تعلق ایدئولوژیک داشته باشد و از طریق دین تعلقات خود را مدیریت کند و آن‌هایی که جوّسازی می‌کنند که نباید به دین خدا جنبه‌ی ایدئولوژیک داد می‌خواهند ما نسبت به مکتب خود بی‌تفاوت باشیم تا تفکر حاکم یعنی مدرنیته به بسط خود در همه‌ی امور بشر ادامه دهند. و در همین رابطه است که شما ملاحظه می‌کنید مسلمانان گرفتار سبک‌های زندگی غربی هستند. در حالی‌که اگر با نگاه ایدئولوژیک به دین نظر شود و متوجه باشیم باید دین خدا مبنای هرگونه عمل ما در زندگی ما باشد، سبک زندگی در ذیل رهنمودهای دینی قرار می‌گیرد. ایدئولوژی اسلامی عبارت است از راه‌کارهای عملی که زندگی زمینی ما را به عالم قدس و معنویت متصل می‌کند و زندگی را از محدودیت‌های زندگی مادی فراتر می‌برد. به گفته‌ی مولوی: «آن جهان و راهش ار پیدا بُدی .... کم کسی یک لحظه‌ای این‌جا بُدی» و لذا اگر راه ملکوت را در مقابل بشر باز نمائیم در عین زندگی در زمان حضور، خود را در محدوده‌ی دنیا متوقف نمی‌کند و با این دیدگاه زندگی دیگری را اراده می‌کند، آن نوع زندگی که همه‌ی اطرافش متذکر عالم ملکوت است. موفق باشید
7515
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در روایاتی که در باب رضایت زن از شوهر و رضایت شوهر از زن باشد؛ روایات شدت و حدت بیشتری دارد روی این مسأله که شوهر از زن راضی باشد تا زن از شوهر. برای نمونه روایت داریم: «وَ لَا شَفِیعَ لِلْمَرْأَةِ أَنْجَحُ عِنْدَ رَبِّهَا مِنْ رِضَا زَوْجِهَا»(الخصال ج2 ص588) حال در اینجا می گوید بهترین شفیع برای زن رضایت شوهرش است؛ اما مثلاً نداریم بهترین شفیع برای مرد رضایت همسرش است. یا برا نمونه روایت داریم: «عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ کَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِکَ الْوِزْر»(وسائل الشیعة ج20 ص163) خب در اینجا می گوید زنی که شوهرش را آزار دهد هیچ عملی از او قبول نمی شود حتی اگر کل دهر را روزه بگیرد و ... . اما همچین مطلبی در مورد مردی که همسرش را آزار دهد نداریم. یا روایت داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا یُرْفَعُ لَهُمْ عَمَلٌ عَبْدٌ آبِقٌ وَ امْرَأَةٌ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ وَ الْمُسْبِلُ إِزَارَهُ خُیَلَاء»(الکافی ج5 ص507) و همچنین این: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا تُقْبَلُ لَهُمْ صَلَاةٌ عَبْدٌ آبِقٌ مِنْ مَوَالِیهِ حَتَّى یَضَعَ یَدَهُ فِی أَیْدِیهِمْ وَ امْرَأَةٌ بَاتَتْ وَ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ وَ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُمْ لَهُ کَارِهُونَ.»(همان) حال عمل یکی از کسانی که بالا نمی رود عمل زنی است که شوهرش از او خشمگین است؛ اما مثلاً روایت نداریم عمل مردی که همسرش از او ناراضی و خشمگین باشد بالا نمی رود. یا روایت داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: أَیُّمَا امْرَأَةٍ قَالَتْ لِزَوْجِهَا مَا رَأَیْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِکَ خَیْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهَا.»(الفقیه ج3 ص440) حال چرا در مورد زنی که همچین حرفی به شوهرش بزند همچین روایتی داریم؛ اما نداریم اگر مردی به زنش بگوید من از تو خیری ندیده ام؛ اعمالش تباه شود!؟ در مجموع دلیل این تفاوت در بین زنان و مردان در چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی نمی‌کند هر کدام از زن و مرد نسبت به همدیگر حقوقی دارند که رعایت آن واجب است و عدم رعایت آن موجب خشم خداوند می‌شود و در جاهای دیگر می‌فرماید بهترین مردان شما آن‌هایی‌اند که برای زنانشان بهترین باشند، منتها چون فضای تاریخی آن طوری بود که باید به زنان چنین تذکری را می‌دادند تا با رعایت این دستورات فضای خانه در آرامشی مطلوب باشد، این طور تأکید می‌شده مثل همین امروز که اگر زنان متوجه چنین مسئولیتی باشند مسیر زندگی شکل بسیار مطلوبی به خود می‌گیرد. موفق باشید
7521
متن پرسش
باسلام . نظر اخلاقی اسلام در مورد عروسک های شکل حیوانات که برای بچه ها موجود است چیست؟ تو گروه مجسمه و ... است؟چون برای فرزندانمان می آورند و مبتلا به هستیم لطفا راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که می‌فرمایید چون این یک ابتلای عمومی است نمی‌توانیم فرزندان خود را در چنین فضایی استثناء کنیم زیرا عوارض جانبی دیگری پیش می‌آید به همین جهت اگر چه کراهت دارد ولی محروم کردن کودکان از چیزهایی که سایر کودکان دارند آثار منفی بیشتری دارد. موفق باشید
7493
متن پرسش
با سلام و عرض ادب ابتدا از استاد ارجمند تشکر می کنم بخاطر تحلیل های زیبایی که نسبت به مسائل زنان دارند و پیشنهادی را خدمت ایشان عرض می نمایم که بنده بعد از شنیدن جلسه سخنرانی مشهد در مورد زن و خانواده و با توجه به صحبتهای استاد در مورد جلد دوم کتاب زن آنگونه باشد و تشویق ایشان در مورد تفکر و تدبر زنان در مورد مسائل مربوط به خود، در خواست داریم و علاقه مندیم در صورت صلاحدید با یک گروه تحقیقی و علمی مناسب و قوی در جهت روشن شدن هر چه بیشتر مسائل زنان و حانواده و حتی نقش زن در جامعه از راهنمایی های استاد بهره مند شویم-تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یکی از ضرورت‌های جامعه‌ی ما است تا زنان ما در تاریخی که در آن قرار داریم، حاضر شوند و آرمانی که زنان در آن نقش خود را دارند بشناسند. عمده آن است که بفهمیم هرکدام از ما در نظام‌سازی چه جایگاهی داریم و حقیقتاً آن‌طور که باید هنوز زنان، تعریف مناسبی از نظام‌سازی برای خود تعریف نکرده‌اند، نباید منتظر نقشی بود که مردان برای زنان در نظام‌سازی آینده پیشنهاد می‌کنند. روح زنان اقتضائات خود را دارد باید در این مورد خودشان احساس مسئولیت کنند که جایشان کجاست و خود را مسئول بدانند. همان‌طور که تنها خانواده‌هایی به نتیجه رسید که زنان، خودشان مطابق ساختار فکری خودشان در آن خانواده احساس مسئولیت کردند. این‌ها بزرگ‌ترین انسان‌های تاریخ بوده‌اند هرچند تاریخ را مردان نوشته باشند و مردانه هم نوشته باشند، توفیق نوشتن تاریخ را از زنان دارند. البته مواظب باشید در جاده‌ی فمینیسم نرویم. موفق باشید
7508
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد سوالم را در دو سطح عرض می کنم: اجمال: رازقیت اختصاصی خدا برای طالب علم چه معنایی دارد؟ آیا طلبه می تواند با تکیه به این مطلب کار کردن را رها کند؟ تفصیل: اگر فرد در حال خواندن علوم اسلامی است (حوزه با دانشگاه) و شهریه ای هم از جایی دریافت نکند و قصد ازدواج داشته باشد، برای مخارج خانواده چه کند؟ با توجه به روایاتی که در مورد تضمین رزق طالب علم وارد شده: 1- اگر به کارکردن روی بیاورد اولا به این رازقیت خدا برای طلبه اعتماد نکرده و ثانیا نتیجه اش ضربه خوردن (کم یا زیاد) به درس است؟ 2- اگر با امید به این روایات و توکل به خدا کار نکند، از این نگران است که اولا سربار خانواده بوده و دستش جلوی آنها دراز باشد، ثانیا به تن پروری و راحت طلبی و سختی نکشیدن خو بگیرد و نیز درد مردم را نفهمد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم آن روایات نظر به آن دارد که طالب علم در بستری قرار می‌گیرد که برای طلب رزق نیاز نیست کاری اضافی انجام دهد بلکه خداوند در مسیر علم‌آموزی و ارائه‌ی آن خداوند رزقش را می‌رساند و بیشتر نظر به علوم دینی دارد زیرا علوم غیر دینی را فضل می‌گویند. و از طرفی طلبه باید به اقتضای علم دینی‌اش زندگی ساده‌ای را انتخاب کند که مجبور نشود کار دیگری جز آنچه در مسیر شخصیت علمی‌اش است انجام دهد 2- وقتی طلبه کار علمی خود را ادامه داد و به خدا توکل کرد خداوند نمی‌گذارد در بماند و یا خوار شود. موفق باشید
7476
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم مدت ده سالی است که با مباحث شما آشنایی دارم وبه نوعی وارد یک مراحلی از سلوک وحملات شدید خیالات،دیدن خوابهای گوناگون وگاهی خطرناک وترسناک وبسیاری دیگر از حالات دیگر تقریبا این اواخر خودم را در عالم برزخ حس می کنم وخودم را مثل پر کاهی در عالم حس می کنم انگار که نیستم وفقط خیال است به طوری که بیشتر حالاتم در روز در حال سکوت ودر خود می گذرد حتی زمانی که سر کار هستم زیاد با کسی حرف نمی زنم انگار متوجه خودم شده ام ودچار یک حالت حیرت در من شده است که باعث سر درگمی اینجانب شده است ودچار یک بی نظمی در ظاهر وباطن شده ام حتی دیگر از جواب های شما نیز خسته شده ام چون کاربردی نمی بینم وخودم را نسبت به حرفهای شما بیگانه احساس می کنم از نظر شما این حالات را چگونه احساس می کنید اون غم غربتی که گفتید شدیدا گرفتاریم که ما را از زندگی کردن انداخته است وفقط در پی کشف حقیقت نفس می کشیم استاد چه کنیم؟ راه کار شما چیست ؟حب اهل البیت را هم خوانده ایم ولی روح مان سیر نشده است باید چه کرد ؟دیگر نه اشتهایی !نه تفریحی !نه زندگی ای برایمات نمانده است . چه کنیم ؟ کمک کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صبری که در آیات قرآن توصیه می‌شود برای همین است که در این حالت شکیبایی به‌خرج دهید و در ظاهر مثل همه عمل کنید تا إن‌شاءاللّه روحیه‌ی جمع بین کثرت و وحدت در زیر سایه‌ی حضرت حق نصیب شما بشود. از مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و حضرت امام غفلت نفرمایید. موفق باشید
7480
متن پرسش
سلام علیکم. روایاتی داریم که 8ساعت از شبانه روز به عبادت باید گذرانده شود(گروه اول) و ذیل آیه وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون داریم که باید همه اعمال مومن چه کارش چه خوابش چه تفریحش و چه عبادتش یعنی همه ی شئوناتش نیت عبادی داشته باشد (گروه دوم). حال بنده اینطور به نظرم آمده که گروه اول روایات میخواهد همان عبادت ظاهری را تعیین کند یعنی میخواهد بگوید علاوه بر اینکه کل شبانه روز باید صبغه ی عبادی داشته باشد 8 ساعتش هم باید ظاهر و باطنش عبادی باشد مثل نمازهای پنج گانه و مسجد و ... به این نشان که 8 ساعت خواب و تفریحات سالم نیز که یک قسمت دیگر از تقسیمات3گانه گروه اول روایات است منظور همان خواب و تفریحات سالم (ظاهری) است. نظر بنده درست است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید، زیرا در یک رویکرد کلّی همه‌ی جهت‌گیری‌ها باید به سوی حضرت حق باشد و در ذیل آن زندگی را برای درست‌انجام‌دادن آن جهت‌گیری کلّی مدیریت می‌کنیم. موفق باشید
7469
متن پرسش
سلام استاد گرامی نظرتان در مورد این مورد از امر به معروف و نهی از منکر زبانی نسبت به عدم رعایت حجاب چیست؟ این داستان واقعی است: توی اتوبوس ترمینال جنوب، چند تا خانم جوان بد حجاب وارد شدند. یکی از خانم ها نشست روسری اش رو برداشت و مشغول مرتب کردن موهاش شد! - من داد زدم: "آهای خانم! خجالت نمیکشی در ملأ عام روسری تو بر می داری"؟ - "چه ته؟ به تو چه! ناراحتی شما روت رو بکن اون ور نگاه نکن!" - "من روم رو بکنم اون ور که شما هر غلطی می خوای بکنی؟ شما وظیفه نداری؟" - خانم از جاش پا شد با ژست تهاجمی بر گشت سمت من: "تو غلط میکنی توهین میکنی به من؟" - "من توهین نمیکنم خانم! میگم تو غلط میکنی که در ملأ عام روسری تو بر می داری!" - آقای راننده: "چی شده آقا چی شده؟" - "هیچی این خانم روسری اش رو توی ماشین بر میداره و موهاش رو درست میکنه" - چند تا خانم محجبه در صندلی بغل با حالت افسوس: "نوچ نوچ نوچ!" - خانم: "من کاری نکردم من رفتم پایین داشتم موهام رو درست میکردم" - "پایین؟ از این عقب دیده میشد!" - راننده در گوشی میخواد من رو ساکت کنه: "آقا باشه! باشه! شما راستی میگی! باشه!" - خانم بلند: "ای بابا به همه چیز آدم کار دارن اینا؟ به شما چه من چی کار میکنم!" - "خانم! شما عضو این جامعه ای و مسئولیت داری! بحث سر مسئولیت پذیریه! خیلیهای دیگه هم تو همین اتوبوس مطمئنا به این وضع معترضن اما جرأتش رو ندارند بگن ولی من جرأتش رو دارم." - چند لحظه بعد که غائله ظاهرا ختم میشه راننده باز با احتیاط و در گوشی: "آقای عزیز! من حرف شما رو قبول دارم! ولی ما مجبوریم اینا رو تحمل کنیم!" - من بر خلاف انتظار راننده با صدای بلند: "چی چی مجبوریم! شما بگی مجبوری! من هم بگم مجبورم! نتیجه‌اش میشه همین!" - راننده باز درگوشی: "باشه! باشه! ولش کن!"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آرزو می‌کنم با همین روحیه‌ی شما اگر با چنین مسئله‌ای روبه‌رو شدم اعتراض کنم ولی معتقدم نباید ادامه‌اش می‌دادید و همین‌که راننده خواست موضوع را تمام کنید باید تمام می‌کردید. چون انچه وظیفه‌تان بود انجام دادید، اجرکم علی اللّه. موفق باشید
7472
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد بزرگوار مدتی قبل به خواستگاری از یک خانم رقتم که به نظر خودم هم از لحاظ دینی و هم مسایل دیگر با من سازگاری داشت ولی خانواده مخالف این کار بود طی سوال7421شرایط را با شما در میان گذاشتم و استنباطم از نظر شما این بود که یا باید به طور کلی این موضوع را کنار گذاشته یا باید جلب نظر خانواده شود با توجه به این که تعداد دفعات زیادی خاستگاری رفته ام واین مناسب ترین انها بوده و واقعا از لحاظ دینی این خانم مشکل نداشته و ایرادات خانواده هیچ مبنای دینی نداشته نتوانستم عقلا واحساسا این موضوع را کنار بگذارم چگونه می توانم جلب نظر خانواده بکنم طوری که احترامشان حفظ شده وخدا هم از من راضی باشد البته اگر این کار را صلاح میدانید ان شالاه خدا مزد زحمات شما را که سعی در پیاده نمودن مبانی قرانی را در زندگی انسانها دارید را با وصال خودش بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ایرادات خانواده را بی‌مبنا ندانید و جدای از آن‌ها تصمیم نگیرید. خداوند بعضاً چیزی به قلب آن‌ها می‌اندازد که از چشم شما پنهان است. موفق باشید
7459
متن پرسش
باسلام خدمت استاد سوال من از شما این است که استاد شما در جواب بعض از خانم ها که در مورد نوع پوشش خود سوال میکنند جواب داده بودید که چه اشکال دارد که دختران ما به گونه ای لباس بپوشند و از رنگ هایی استفاده کنندکه بقیه ببیند که دختران مذهبی هم خوش سلیقه اند ومثلا در ازدواج به طرف مقابل کمک شود تا بتواند راحت انتخاب کنند ایا این جواب درمورد خواهران طلبه هم صدق میکند ؟ایا اگر یک طلبه از لباس یا روسری روشن و یا مدل دار استفاده کند تا به بقیه در انتخاب اش کمک کند این اشکال ندارد ؟ایا شانیت او حفظ شده است ؟ استاد شما در تفسیر سوره فرقان ذیل ایه 7 اگر اشتباه نکنم فرموده بودین که اینکه پیامبران می خورند و ازدواج می کنند وبه طور کلی مثل بقیه انسانها زندگی میکنند و حتی خودتان در مثالهای خود فرمودید که مثلا فلان روحانی کباب می خورد واین با روحاینت ومعنوی بودن اش سازگار است خب سوال من این است پس این شانیت که مطرح می کنند چیست ؟مثلا خوب نیست یک روحانی به پارک ویا گردش برود به همراه خانواده اش ویا اینکه به بازار رود مردم او را در حال خرید ببینند و..
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه را عرف مؤمنین برای یک کس نپذیرند شأن او نیست که انجام دهد، ولی یک وقت به اسم عدم شأنیت خود را از یک حیات فعّال و زیبا خارج می‌کنیم. بنده فکر می‌کنم لباس‌های روشن که جلف نباشد از شأن خواهران طلبه کم نمی‌کند، همچنان‌که امروز خواهران محجبه با رعایت حجاب کامل رانندگی می‌کنند و خود را از حیات فعّال خارج نمی‌نمایند. پوشش هم باید نشان دهد که زنان ما در عین رعایت حجاب در نشاط کامل هستند ولی نه به صورت افراطی. موفق باشید
7461
متن پرسش
سلام علیکم چرا صیغه موقت در اسلام باید باشد آیا این همان زنایی نیست که ما آنرا دینی معرفی کرده ایم، اصلا مگر نه اینکه باید انسان بتواند حیاء و عفافش را حفظ کند چرا با صیغه ی موقت اینکار رو اجازه میدهیم تا انسانی بتواند در سن جوانانی مسائل جنسی را عمل کند... لطفا خوب برای من جا بیاندازید که این آیا حقارت زن نیست و یا انسان را حریص نمیکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها یعنی چه که می‌فرمایید؟ خداوند مدیریت میل جنسی را این‌طور قرار داده و در بستری که شرع می‌فرماید اگر عمل شود عفاف به‌خوبی رعایت می‌شود و جامعه نیز گرفتار اعمال حرام نمی‌گردد. مگر در موضوع مدیریت مسائل جنسی بین زن و مرد فرق است که می‌فرمایید صیغه‌ی موقت تحقیر زن است؟ اگر در جای خودش انجام شود رعایت زن و مرد است با احترامی که برای زنان قائل شده، که خدای ناکرده گرفتار انواع مردان نشود آن‌طور که متأسفانه در غرب اتفاق می‌افتد. موفق باشید
7431
متن پرسش
سلام خدمت استاد چند ماه پیش در جلسه تفسیر شنبه، اشاره کردید به روش تعلیم و تربیت غربی ها که در ان با شرطی کردن انسان ها، کاری می کنند که بشر غربی هنگام تخلف از قانون یک حس ناخوشایند ذهنی پیدا کند. و اشاره فرمودید به کتابی با همین موضوع. اگر می شود لطف فرمایید نام کتاب و نویسنده اش را عنوان کنید چون یکی از دوستان که به شدت معتقد است عمل به قانون در اروپا ناشی از یک خودآگاهی عقلانی است ، مشتاق است این کتاب را مطالعه کند. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «تعلیم و تربیت» از آقای ماکارنکو از دانشمندان روسی است. فکر می‌کنم استاد شریعتمداری هم در کتاب‌های تعلیم و تربیت‌شان نکاتی از این جنس دارند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!