بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6069
متن پرسش
سلام استاد گرامی. بنده در شغلی گمارده شده ام که کاملا مرتبط با مسایل و مشکلات مردم هستم. مردم مسائلشان را مطرح می کنند و ما بایستی دنبال کنیم. استاد بنده سالهاست از آثار و فرمایشات حضرتعالی مستفیض می شوم لطفا به من بگویید چه نیتی در این خصوص خالصانه است. در واقع آن معالی نیتی که ممکن است چیست؟شایان ذکر است نتیجه انجام درست و متقن وظیفه امٰ خوش بینی مردم به نظام اسلامی حاصل می شود.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش برای رفع حوائج شرعی مردم بالاترین عبادت است شما با این نیت کار را شروع کنید و ادامه دهید. موفق باشید
6052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محبوب بنده با یک نوجوان 16 ساله که بسیار ساده است و پایه فکری قوی ندارد ارتباط دارم و مشکلم این است که این جوان بسیار راحت تحت تاثیر افکار و عقائد دیگران که بعضا ناسالم هستند قرار میگیرد و موجب جدایی موقت او از من میشود.و در واقع تمام زحمات بنده به این شکل هدر میرود.بنده نزدیک 10 الی 11 ماه است که به صورت خاص با این فرد در ارتباط هستم و از تمام مسائل و مشکلات او(مشکل شدید خانوادگی که بی مهری فراوان از طرف تمام افراد خانواده میبیند و خانواده پایه مذهبی محکمی ندارد و پدر و مادر هم جدا شدند و به نوعی با کمبود محبت مواجه است،مشکل مالی،مشکلاتی که اقتضای سن اوست و....)حقیر سعی کردم که نماز ایشان و پایه مذهبی او را محکم کنم که به لطف خدا موفق هم شدم و تاثیرات مثبت دیگری هم مثل بهتر شدن وضعیت درسی و غیره هم روی او داشتم.محبت فراوان نثارش میکنم از طریق مختلف تا انشالله کمبود محبت نداشته باشد اما همانطور که گفتم علی رقم علاقه ای که به من دارد منتها هر چند گاهی ارتباطش را قطع یا کم میکند و شاخه به شاخه میپرد به اصطلاح.خیلی نگران هستم شما لطفا و خواهشا بفرمایید چه کنم که شدیدا گیر افتادم.در ضمن میخواستم با راهکاری این علاقه ای به من دارد رو محکمتر و عمیقتر کنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم شاید مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با او در میان بگذارید تا بتواند با عمق بیشتری زندگی خود را معنا کند و در شما دیگر نگران تزلزل او نباشید. موفق باشید
6053
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عریز این که شما در پاسخ بسیاری از دوستان این روایت که می فرماید هر چه در دیگر زنان می بینی در زن خودت تست ببین یعنی چه انسان طبیعتا زیبا پسند است تا جایی که خداوند در قران به پیامبر می فرماید از این به بعد زنان دیگر بر شما حرام است حتی اگر از زیبایی ان به شگفت ایی حال کسی همسری دارد که وقتی به او نگاه می کند هیچ زیبایی در او نمی بیند و برایش هیچ کششی و جذابیتی ندارد و زیبایی های معمولی که در دیگران می بیند رادر او نمی بیند چطور این حدیث را برایش بیان می فرمایید اری ممکن است کسی از جهت اخلاقی انقدر رشد داشته باشد که به خاطر خدا تحمل کند ولی چکونه کشش و زیبایی که در زنان دیگر می بیند در زن خود ببیند با توجه به این که حتی از لحاظ جنسی هم مسئله یکسان نیست وبا توجه به این که در روایت دیگری حضرت همسر زیبا را از نعمتهای خدا میداند با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید، ولی روح زنان صفا و زیبایی‌هایی دارد که اگر انسان بتواند آن را در همسر خود ببیند می‌تواند به‌خوبی با او مأنوس باشد و این‌که شما می‌فرمایید؛ در موقعی است که انسان می‌خواهد همسری انتخاب کند، باید آن خانم در نظرش زیبا جلوه کند و زیبایی او برایش ملاک باشد ولی آنچه بنده عرض می‌کنم مربوط به بعد از ازدواج است و از این لحاظ جواب آن آقایی را دادم که در مورد همسرش سؤال کرد و سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز در همین ارتباط است که طرف با داشتن همسر چشمش به دنبال زیبایی‌های دیگر زنان است. موفق باشید
6059
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم استاد اگر امکان دارد نظرتان را در مورد این مطلب هم که روی وبلاگم هست بگویید چگونه میتوان لایق شد؟... اینجا عکس جمکران است و بعد از اون این مطالب گر عفو کنی یا نکنی حق داری گر نامه ام امضا نکنی حق داری با این همه عصیان و گناهکاری ما گر چهره هویدا نکنی حق داری دوباره دارم به تو فکر میکنم و به خودم فکر میکنم وبه انبوه آدم هایی که میگویند به انتظار آمدنت لحظه شماری میکنند و به نیامدنت که سالهاست بزرگترین اندوه نشسته به دلهاست... فکر میکنم و در می یابم تو خوبتر از آنی که خیال نیامدن داشته باشی اما پس چرا نمی آیی؟ چرا نمی آیی تا بساط شعرهای فراق جمع شود و دیگر نخوانیم: یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور حتماً عیب از ماست که هنوز به جایی نرسیده ایم که سایه مهربان شما را برسر داشته باشیم... چه باید کرد؟ چگونه باید به آن لحظه رسید؟ فکر می کنم و فکر می کنم و آه می کشم. نمی دانم بی مدد شما میتوان به کوچه های سبز حضور رسید... ای مهربان...ای بهترین بهترین ها... به ما بیاموز که چگونه میتوان لایق شد؟ لایق آن همه مهربانی که برای دیدارش بی تابی می کنیم. خوبست که ماه آسمانت باشی پروانه بی قرار جانت باشی ای شیعه مراقبت کن از اعمالت تا زینت صاحب الزمانت باشی استاد محترم یکی از خوانندگان نظرش در مورد این مطلب این بوده: (أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿١٠٤-توبه﴾ آیا هنوز ندانسته‌اند که خداست که توبه بندگانش را مى‌پذیرد و صدقات را مى‌ستاند، و خداست که توبه‌پذیر و مهربان است؟ ***************************************** هرچه در این آیه دقت کردم نتوانستم بفهمم که چرا شما عکس جکران در قم را گذاشته اید و از کس دیگری تقاضای پذیرش توبه میکنید؟؟!!!!!!) به نظر شما من چه جوابی به ایشون بدهم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید حتماً خدا توبه‌پذیر است ولی رضایت اولیاء الهی از ما سبب قبول توبه از طرف خدا می‌شود و از طرفی قرآن می‌فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین» خداوند از طرف متقین هرچیزی را می‌پذیرد. عجیب است وقتی ما را به تقوا دعوت می‌کند می‌فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏ » با نظر به واسطه‌ها آن تقوا را به‌دست آورید. پس آیا راه درست آن نیست که ما در محضر امام معصوم حیّ و حاضر اظهار ندامت کنیم تا او واسطه‌ی اُنس ما با خداوند شود؟ موفق باشید
6012
متن پرسش
صلی الله علیک یا اباعبدالله باسلام وخداقوت استاد عزیز برای بار دوم است که این سوالم را مطرح میکنم چون دیوانه دارد می کند مرا چون جوابم رانگرفتم...استاد احساسم این است که خداوند مرا از خودش در حجاب قرار می دهد ؛یعنی من به خودم القا میکنم و دیکته میکنم که خداوجود دارد !!(خاک برسر دل کور من)این چه ایمانی است اخر ایمان که زوری نمی شود !برای مثال الان بعد از هفت هشت ماه خداوند نظر رحمت به من نموده ومن ایشان را دیگر زوری به خودم القا نمیکنم وحسشان میکنم *******سوالم این است که این یعنی قبض وبسط؟؟*******اینکه ادم خداوندرا به زور به قلب خودش القا کند که خداهست این حالت اسمش قبض است؟!( به فضل خداسعیم این است که گناه نکنم)******** مگر میشود ادم این قدر در قبض باشد؟؟دارم دیوانه میشوم ..اصلا خودش مرا باخودش آشنا کرد حالا یکی دوسال میشود که وضعم اینگونه است دقیقا یکی دوسال هم میشود که پرخوری افراطی گرفته ام که قادر به ترکش نیستم. (دلم می خواهد در بیابان ها فرار کنم و فریاد بزنم گریبان چاک دهم ناله سر دهم ؛من اسوءحالا منی..!؟انا الذی عصیت جبارالسماء...آه ،آه ..جگرم می سوزد ،این بلایی است که گناهانم(مثل پرخوری.. بی احترامی به والدین..) به سرم آورده این محرومیت از خداوند به خاطر گناهانم است اما او که به نازک دلی من آگاه است این چه عقوبتی است بر من .. دوری؟! بعد؟!محرومیت ؟! فوا اسفاه.. واویلتا ..وای برمن ..) در نجف اشرف وکربلای معلی دعایتان کردم به خاطر امام زمان علیه السلام دعایم کنید که مراهم راه بدهند ..قلبم میسوزد ، دلم آتش گرفته از حرمان..درست بگویم نمی توانم دید که می خورند رفیقان و من نظاره کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌خودی دست‌پاچه شده‌اید به خدا عرض کنید هرطور که تو خواستی من هم همان را می‌خواهم و با این رویکرد وظایف خود را زیر نظر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» انجام دهید آرام‌آرام درست می‌شود. بی‌احترامی به والدین به جهت انتظارات زیاد از آنان است. انتظاری از آن‌ها نداشته باشید تا بزرگی آن‌ها برایتان جلوه کند و موفق به احترام به آن دریچه‌های بهشت بشوید. موفق باشید
6013
متن پرسش
سلام استاد عزیز خواستم زیاده عرضی داشته باشم در مورد عامل زیبایی در انتخاب همسر که یکی از دوستان در یکی از سوالات اخیر بابت آن نگرانی داشتند. به نظر من اگر زیبایی حقیقت انسان را درک کنیم و زیبایی زن و مرد را صرفا به ویژگی های عارضی و جسمانی آن ها کاهش ندهیم، آن گاه نفس معیت با همسر برای ما لذت بخش خواهد بود. انسان ها در ذات خود همگی فرشته هستند. حیف است که آن ها را به بدن تقلیل دهیم و به خاطر این که به زعم ما به اندازه کافی از جذابیت جسمی برخوردار نیستند محبت خود را از آن ها دریغ کنیم. آنگاه فرق ما به عنوان یک مسلمان با یک انسان بی خبر از حقیقت و ملکوت انسان چه خواهد بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه رفقا به جایی برسند که ماوراء ظاهر همسرشان روح همراه با عطوفت آن‌ها را درک کنند ولی در هرحال اگر درست بنگرند آنچه در سایرین می‌بینند در همسر خودشان هست. موفق باشید
6018
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. من یک دختر 21 ساله تربیت یافته در یک خانواده مذهبی هستم. مدتی است سوالاتی راجع به دیدگاه اسلام در مورد مسئله ی زن در ذهنم بوجود آمده که شاید موجب تشکیک در بعضی دستورات و نظریات دین مبین اسلام در من شده است. برای رفع این شبهات مطالعاتی هم داشته ام نظیر مطالعه ی کتاب نظام حقوق زن در اسلام از شهید مطهری که اتفاقا به نظرم خیلی از دلایلی که استاد در توجیه برخی احکام اسلام نظیر حق طلاق مرد یا صیغه و ... آورده بودند بیشتر از انکه یک استدلال منطقی باشد یک توجیه غیر قابل قبول بود. چندی پیش یکی از اساتید بنده در دانشگاه نسبت به چادر پوشیدن من به بنده اعتراض کرد و پس از اینکه با مقاومت من مواجه شد یک مقاله از یک مجله ی امریکایی راجع به زن به بنده دادند. در این مقاله مطالبی نوشته شده بود که قابل تامل بود. مثلا اینکه از قول یکی از صاحب نظران امریکایی نوشته شده بود که درتمامی ادیان زنان موجوداتی تابع و درجه دو محسوب میشوند. مثلا در هیچ دینی زن نمیتواند به مقامات عالی دین دست پیدا کند (در اسلام هم زنان نمیتوانند مرجع تقلید شوند و همچنین اقتدای مرد به زن در نماز جماعت جایز نیست) در خانواده هم زنان موظف به اطاعت از همسر خود هستند (ولو اینکه او مردی فاقد تدبیر و مهارت های لازم برای مدیریت خانه باشد). و به این ترتیب نتیجه گرفته بود که این دینی که بدست ما رسیده است،( البته اشاره ی او به همه ی ادیان بود از جمله اسلام) دینی نیست که خداوند بر پیامبر خود نازل کرده است بلکه در طول تاریخ توسط رهبران دینی که اکثریت قریب به اتفاقشان مرد هستند دستخوش تغییر شده و مطابق با میل آنان تغییر یافته است. همچنین در نهج البلاغه و کلام حضرت امیر عباراتی همچون "النساء ناقص العقول و ناقص الایمان" یا اینکه " عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم" به چشم میخورد که با منطق امروزی به هیچ وجه سازگار نمیباشد و جای بسی سوال است. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر با ارزش‌های مردانه جایگاه زن را در دین بخواهیم تحلیل کنیم همین می‌شود که می‌فرمایید. ولی یک وقت با ارزش‌های الهی و نگاه تربیتی به زن می‌نگریم آن‌وقت موضوع کاملاً تغییر می‌کند. پیشنهاد می‌کنم حالا که این موضوع برای شما دغدغه شده آن را به فال نیک بگیرید و با حوصله‌ی زیاد موضوع را در دیدگاه اسلام دنبال کنید، ببینید به عظمت نگاه اسلام به زن پی می‌برید و یا این‌که به این نتیجه می‌رسید که اسلام هم زن را دست دوم می‌داند؟ ابتدا کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» رامطالعه بفرمایید تا ملاحظه کنید خداوند چه عالَمی را برای زن در نظر گرفته و بعد جلسات 47 و 48 از کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه بفرمایید تا افق نگاه حضرت علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه به زن برایتان روشن شود و در آخر کتاب «زن در آیینه‌ی جمال و جلال» از آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» را مطالعه فرمایید. بعد از آن ببینید به چه نتیجه‌ای می‌رسید. موفق باشید
6019
متن پرسش
با سلام من جوان 28 ساله مجرد هستم که به خانمی از اهل تسنن که هم سن خودم است تدریس خصوصی می کنم پدر ایشان در قید حیات هستند و ایشان تاکنون ازدواج نکرده اند. مرجع تقلیدم آیت الله خامنه ای است می خواستم بدانم آیا این امکان هست که ایشان را صیغه کنم چون در کلاس می خواهم با ایشان راحتتر باشم و اگر دستم به ایشان خورد یا مسائل دیگر گناه نکرده باشم. نظر اقای خامنه ای احتیاط واجب اجازه پدر را لازم می داند البته در رابطه با دختر سنی اطلاع ندارم می خواستم راهنمایی ام کنید تا بتوانم ایشان را صیغه کنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. از دفتر رهبری استفتاء کنید. موفق باشید
5996
متن پرسش
سلام من یک سال است عقدکرده ام.دراین چندماه وقتی به چهره خانمم نگاه میکنم درونم اتش میگیرد.اصلاحس دوست داشتن نسبت به اوندارم ولی میترسم به اوبگویم.من ازخداوندخواسته بودم زنی زیباروی ودیندارنصیبم کند.خانمم دیندارهست ولی زیبایی نداردومن هم روی این موضوع بسیارحساسم.چندین باربخاطرهمین نزدیک بوده به گناه بیفتم.ولی چون قران گفته دوست دخترنداشته باشید رهاکرده ام.آیاراه حل ماجدایی است؟لطفاراهنمایی ام کنید.ممنون استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه این توصیه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بشوید که می‌فرمایند هر آنچه در زنان دیگر سراغ داری در همسر خودت هست، راحت می‌شوید وگرنه همواره گرفتار این موضوع هستید. موفق باشید
5977
متن پرسش
سلام استاد 1_گاهی پیش میادازشدت ناراحتی وفشاری که ازبی دینی بعضی افرادفامیل یا عنادآنهابا ولایت غیبتشان را میکنیم میدانم این جواز غیبت نیست امانمیشودروبرو هم بحث کرداگرچه مانزدآنها سخت دینداری میکنیم ولی گاهی که تحت فشارعقایدشان قرارمیگیرم پیش آمده که درموردشان حرف زدم.چه کنم؟هی سعی میکنم نگم باز پیش میاد.تعصب روی دینم دارم.چه کنم ترک کنم؟آیا اینهم خوردن گوشت برادرمرده خویش است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چنانچه با امور لغو - مثل همین اموری که می فرمایید- روبه رو شدید خودتان را همسنگ آن ها نکنید و از بحث و جدل با آن ها کناره بگیرید مگر این که طالب هدایت باشند و شما در خودتان توان هدایت آن ها را داشته باشید. موفق باشید
5978
متن پرسش
سلام استاد من از اشخاصی بواسطه رفتارخودشان بدم میاد.اما جایگاه انهاشرعا"محترم است.آیا اگرمن در ظاهروبخاطراینکه خداازمن خشمش نگیردباا ایشان خوب رفتارکنم درواقع فیلم خوب بودن را بازی کنم در برزخ من اثربدی ندارد؟چون من ازدرون ازشان خوشم نمیادوحتی گاهی منزجرم.هربارهم میخوام دوستشان داشته باشم عملکرد خودشان نمیگذارد...حال باید درونم را هم مثل بیرونم نسبت به ایشان خوب کنم؟تابرزخم دچارمشکل نشود؟یا همین کنترل بیرونی کافی ست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور درست است به ما فرموده اند از آنجایی هم که حلم ندارید تَحَلّم کنید یعنی خود را به عنوان انسان حلیم و بردبار نشان دهید، شاید عمل شما مصداق همین توصیه باشد. موفق باشید
5979
متن پرسش
سلام برشما من وهمسرم تا حدودبسیارزیادی حرام وواجبات را مراعات میکنیم انشااله.اما جدیداهمسرم از من خواسته یک نوع عمل زیبایی درصورت انجام دهم وبه دکترمشاورهم مراجعه کردیم.ناراحتی من ازینست که اینکاریعنی مشغول به صورت مادی و.ندگی دنیا شدم؟ولی اوهم حق داره زنش رواونجورکه دوست داره ببینه چون واقعامردنجیب وباخداییست. دوم پزشک مردیست که متناسبتربا بودجه ما میگیره وظاهرا"واردتراست.ازنظرنامحرم بودن هم نگرانم چه کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئله که برای همسرتان می خواهید چنین کنید خوب است و مصداق مشغول شدن به دنیا نیست ولی موضوع رجوع به پزشک مرد را باید از مرجع تقلید خود بپرسید. موفق باشید
5984
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی ، مدتی که همان طور که در یکی از سوالاتم عرض کردم در بعضی از قسمت های نماز حضور قلب احساس می کنم و ... و همچنین بدنبال اثبات مبانی دینی و حدیث از نظر عقلی یا مواردی که در سوالات 5967 مطرح شد نیستم فقط و احساس می کنم قلبا به حرفها سخنرانی ها و کتاب های شما ایمان دارم و آنها را راهی میدانم برای حضور در محضر حضرت حق . و در بیشتر دشواری ها و گرفتاری ها که تازگیها روز به روز بیشتر می شوند و عرصه را بر من تنگ تر می کنند بعد از کمی فکر یا خواندن نمازی آرام می شوم و راحتر ولی اینجا سوالاتی برایم پیش می آید آیا من دچار ببی تفاوتی به دنیای اطرافم شده ام آیا طرز فکرم و افکار و اندیشه ام اجین شده است با اعقایدم آیا همان طور که اعتقادم عوض شده تفکر ،دید و موضع گیری ام عوض شده و نسبت به بقیه جامعه بی تفاوتم آیا با تعصب دینی و و عقیده ایم حرف میزنم و کاری انجام می دهم . مرا توصیه ای بفرمایید و بگویید این چه حالی است که دائم در حال حضن هستم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی حساس نباشید که در چه حالی هستید تلاش کنید در همه ی امور طبق وظیفه عمل نمایید حتی نسبت به اطرافیان تا إن شاءاللّه منور به نور توحید شوید. موفق باشید
5986
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار بنا به پاسخ شما به سوال 5960 مطلبی به نظرم رسید که خواستم خدمتتان عرض کنم : آیت الله بهجت در پاسخ به سوال 36 استفتائات بخش احکام ازدواج در سایت تنظیم ونشر آثارشان چنین فرموده اند: « آیا ازدواج دختر با جنّ جایز است؟ ج. چون معرضیّت زیادى براى فتنه و منازعه دارد و خوف خطر دارد، خلاف احتیاط است و بر تقدیر جواز، احوط متعه است یا این‏که طورى باشد که شرط کنند ـ به نحو شرط نتیجه ـ وکالت را که اختیار طلاق با دختر باشد. البته در صورتى که از جهت اسلام و ایمان کفو باشند.» ضمناً در بین بعضی از دوستان آقا مشاهده شده است که با جن پری ازدواج کرده اند . . . ؟? یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که عرض شد جن و انسان از نظر جسمی در دو ساحت هستند و تماس مستقیم جسمی نمی توانند با همدیگر داشته باشند هرچند جنیان می توانند خود را به جسمی خاص در آورند ولی آن جسم جسمی نیست که مثل دو انسان مثل زن و شوهر همدیگر را لمس کنند، نهایتاً می توانند به همدیگر نگاه کنند. و دختری که عروس جنیان شده است با احساس توجه توسط شوهرش و نهایتاً نظر به شوهرش خود را همسر او می داند و حضرت آیت اللّه بهجت از نظر فقهی این نوع ارتباط را نیز زمینه ی فتنه و منازعه می دانند و از آن جهت می فرمایند خوف خطر دارد زیرا آن خانم خودش اجازه ی تصرف بر روح و روانش را به موجودی داده که آن دختر هیچ تسلطی از جانب خودش بر او ندارد و آن شوهر جنی هر لحظه می تواند از منظر آن خانم پنهان شود. موفق باشید
5958
متن پرسش
بسم الله الرحمن لرحیم سلام علیکم استاد بزرگوارم لطفا مرا راهنمایی بفرمایید تا روابطم را با پدر و مادرم بهبود ببخشم. پدرم رابطه ی پدر و فرزندی را برای خودشان یکطرفه تعریف کرده اند از اینرو نمی توانم خیلی به ایشان نزدیک شوم و احساساتم را بروز دهم. یا مانند هر دختری برای پدرش باشم.البته بنده هم عیوب اخلاقی بیشماری دارم اما فکر می کنم خشونت و خشکی و برخورد دستوری ایشان مرا از مهربانی مورد دلخواهم باز داشته است.با چند جمله بحث کردن (مباحثه کردن در اصطلاح طلبگی) فورا آتش خشمشان فوران می کند. از استلال گفتن به شدت امتناع می کنند و توضیح خواستن از ایشان جرم است و مجرم مستحق بدترین قهرها. اتنظار شنیدن کلمه چشم را دارند.مادرم هم کمکی در بهبود این رابطه نمی کنند. من فکر میکنم حتی التیام نیافتن آن تا حدود زیادی به گردن مادرم است .چون با همراهی نکردنشان، نافرمانی ها و مخالفت کردن در هر امری، زمینه تشدید این اخلاق سیئه پدرم رافراهم کردند. روی غیر گشاده و چهره غیر خندان، متأسفانه ملکه پدرم شده است.من می ترسم ایشان مثل سعد، صحابی رسول الله دچار ضیق قبر باشند البته بیشتر از آن برای خودم می ترسم.من با خرد شدن خودم در مقابل پدر مشکلی ندارم کما اینکه تقریبا در تمام موارد کدورت ها، بنده پیش قدم عذرخواهی بودم اما حقیقتا اصلاح قبر و قیامت ایشان را خواشتارم وگرنه چشم گفتن چند روز دنیا تا قبل از رفتن به خانه بخت(!) بسی سهل است و آسان. اما دوست دارم مشکل ریشه ای حل شود.با تشکر از پاسخ شما
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما وظیفه دارید به والدین خود احترام بگذارید و وقتی می‌بینید زمینه نیست با پدرتان بحث نکنید و به مادرتان هم بدبین نباشید. بگذارید زندگی‌شان را بکنند و شما در زیر سایه‌ی زندگی آن‌ها به کار خود ادامه دهید. اصلاً کاری نکنید که موجب کدورت پدرتان باشد تا بخواهید بعداً عذرخواهی کنید. موفق باشید
5960
متن پرسش
با سلام آیا باجن میتوان ازدواج کرد؟ اگربله چگونه مگرجنس آنها بامافرق ندارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما با جنّیان از دو جنس هستیم و ازدواج بین ما و آن ها معنا نمی دهد و قرآن می‌فرماید شیطان از آن جهت که از جنس جنّ است شما را می‌بیند ولی شما آن‌ها را نمی‌بینید. می‌فرماید: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»(سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 27 ). موفق باشید
5966
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام در روایتی هست خدا به حضرت داود فرمود فلان شخص ریاکار است وقتی مرد حضرت به تشیع نرفتند خداوند خطاب فرمود چرا نرفتی عرض کرد خودت فرمودی ریا کار است خداوند فرمود اری ولی موقع دفن چهل نفر گفتند ما هیچ بدی از او ندیده ایم من هم او را آمرزیدم ( روایت نقل به مضمون شد) حال با توجه این که علم و عمل جو هرند و انسان ساز و تطلع علی الافئده که اعمال ادمی از درون جان او نشات می گیرد و این که قیامت صورت اعتقاد و اخلاق و اعمال انسان است و این که مثلا پیا مبر می فرماید اگر کسی ذره ای کبر در قلبش با شد به بهشت نمی رود چه می شود اساسا با گفتن چند نفر انهم با این که همه می دانند حرفشان حقیقت نیست همه این مسائل حل می شود و ایا این روایات تجری بر گناه نمی اورد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی : سلام علیکم: این نوع روایت ظرائف خاص خود را دارد اولاً: عنایت داشته باشید که می‌فرماید چهل مؤمن اظهار کنند که او آدم خوبی بوده. چهل مؤمنی که خدا آن‌ها را مؤمن بداند نه هرکسی. ثانیاً: روایت می‌رساند که قلب این چهل مؤمن وجهی از شخصیت آن فرد را درک می‌کرده‌اند که نسبت به آن وجهی که حضرت حق به حضرت داود خبر دارد متفاوت بوده و ظریف‌بودن کار در همین است که خدا مؤمن است – یکی از اسماء الهی مؤمن می‌باشد – حال خدا در مقام قلب این چهل مؤمن وجه دیگر آن فرد را مدّ نظر قرار داده و عملاً می‌خواهد به حضرت داوود«علیه‌السلام» بفرماید می‌تواند وجهی از نور خدا و هدایت الهی را نسبت به عالم و آدم در قلب مؤمنین دنبال کند. و جریان «وشاورهم فی‌الأمر» که خداوند به رسول خودش دستور می‌دهد در همین رابطه است و این غیر از دموکراسی است که فکر کنیم در ذهن و زبان هرکس می‌توان حق را پیدا کرد. هرچه انسان‌ها مؤمن‌تر باشند نظرشان به حق نزدیک‌تر است و دموکراسی واقعی وقتی است که جامعه با نور ایمان خود در امری متقن شوند. از این روایت می‌فهمیم که می‌توان از اسمی از اسماء الهی به اسمی دیگر از اسماء او رجوع کرد و او نیز با آن اسمی که ما به او رجوع کرده‌ایم بر ما تجلی می‌کند. خوشا به حال آنانی که با رجوع به مؤمنین و رعایت حقوق آن‌ها دل آن‌ها را نسبت به خود نرم می‌کنند تا دل حق را که او نیز مؤمن است به خود جلب کنند. موفق باشید
5951
متن پرسش
سلام استاد . امیدوارم حالتان خوب باشد . چند تا سوال داشتم . و یک درخواست درخواست : اگر میشود یک سلسله بحث هایی را درخصوص ازدواج انجام دهید . حال دقیق نمیدانم که چنین بحث هایی را دارید یا خیر ؟ چون من در کتاب ها و صوت هایتان ندیدم . استاد ازدواج و ملاک های آن , انتخاب همسر ایده آل , شرایط زندگی , عقد و عروسی , شیوه ی خواستگاری , شیوه بیان و حرف زدن بین دختر و پسر در شب خواستگاری , اینکه چه حرف هایی را باید مطرح کنند و چه هدف هایی را باید در زندگی دنبال کنند و در اون یک ساعت صحبت در شب خواستگاری باید تمرکز بحث را روی چه بگذارند و.... خیلی از حرفهایی که در پروسه خواستگاری تا ازدواج و حتی بعد از ازدواج پیش میاید را توضیح دهید و اینکه خانواده ها باید چه انتظارهایی از همدیگر و عروس و داماداشان داشته باشند .وخیلی از بحث های دیگر در این خصوص که خودتان وارد ترهستید . استاد واقعا خیلی سخت است برای کسی که سلوک دینی دارد و نمیداند شب خواستگاری چه بگوید . من تا به حال سر این قضیه زیاد فکر کردم که خب با این شرایط من دختر مورد نظر را از کجا پیدا کنیم . خب قطعا از روی آسمون که نمیاد , مامان آدم باید بگرده , خب مامان آدم که بگرده افکار و عقاید من رو که نمیدونه حالا باید تو مجلس خواستگاری چی گفت و.... چون ازدواج یکی از واجباتی هست که امروزه دست خوش تغییر قرار شده و به جای اینکه دختر پسر با ازدواج عرشی بشوند فرشی میشوند . فرش که سهل است . پسر تا زمان مجردی اش درگیر وام و چک و .. نبوده بعد از ازدواج به جایی که الهی تر بشه درگیر این تعلقات و زنجیر ها شده است . البته من مباحث مربوط به زن را در سخنرانی هایتان دیدم ولی گوش نکردم . اگر آنها کمک میکند که بگویید همان ها را گوش دهم سوال اول : امام عارف بزرگی بود ولی یک سوال داشتم و اینکه آیا امام چهار سفر را طی کرد . یعنی ایشان مقام فنا و بقا داشته اند ؟. آیا کتاب یا اثری یا خاطره ای هست که حالات امام را در سفرهای مختلف چهارگانه بیان کند ؟. چون از بعضی خاطرات و یا آثار که در شرح حال عرفایی چون سیدعلی آقا قاضی و یا محمد جواد انصاری همدانی میزنند به واضح روشن است که ایشان مثلا در مرحله فنا بوده اند و یا این حالت ایشان در مرحله ی بقا بوده است سوال دوم : شما فلسفه را بسیار زیبا توضیح میدهید , نه طوریکه سنگین و حجیم باشد و نه خیلی سطح پایین . و اینطوریکه من دقت کرده ام فلسفه را طوری تدریس میکیند که کارآیی داشته باشد . مثل بحث معاد , معرفت النفس و یا برهان صدیقین و حرکت جوهری .حال میخواستم بپرسم که آیا اسفار قسمت های دیگری هم دارد که اینگونه کاربردی باشد , یا هرچه قسمت کاربردی داشته شما در سخنرانی هایتان بیان کردید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در مورد خواستگاری و نحوه‌ی سؤال و جواب در ابتدای امر، فکر می‌کنم جناب آقای دکتر بانکی‌پور در مؤسسه‌ی حدیث راه عشق با اعضای آن مؤسسه کارهای خوبی کرده‌اند. در مورد نحوه‌ی ارتباط زوج‌های جوان، در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد»، قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» حرف‌هایی دارد. 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بنا به اقرار بزرگان یقیناً یک عارف کامل مکمِل بوده‌اند که حتی در بعضی مقامات نمی‌توان ایشان را با سایر عرفای بزرگ مقایسه کرد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی در این مورد داشته‌ام 3- اسفار پر است از گوهرهایی مثل همین‌هایی که می‌فرمایید عمده آن است که رویکرد ما به اسفار رویکرد جمع بین حضور و حصول باشد که معنای حکمت متعالیه است. موفق باشید
5944
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم استاد یه مدتی درتابستان بود که من در حال خوندن کتب شمابودم وخیلی باخوندن این کتاب ها تونسته بودم به خدا نزدیک بشم در یکی از کتاب ها شما گفته بودید اگه این معرفت از روی احساسات باشه زود ازبین میرود و فایده ای ندارد . استاد من الان دارم برای کنکور ارشد میخونم و نمیدونم چرا انقدر اون حالات قدیمی رو ندارم انگار دلم کورشده دیگه چیزی رو نمیبینه از همون حرف شما ترسیدم که گفتید از روی احساسات باشه من خیلی میترسم استاد شیطان به هرنحوی زندگی من رو تحت تاثیر قرار داده ازش میترسم جدیدا دختری رو که میخواستم به خاطر دین نداشتنش و باخدا نبودنش ازش گذشتم و یجورایی رابطه ام رو به خاطر احترام خانوم فاطمه زهرا باهاش قطع کرد چون میترسیدم دین من رو ازم بگیره هرموقع از قرآن در موردش سوال میکردم آیه منافقین میومد به هر حال ازش گذشتم اما توی ترم جدید هنوز مجبورم توی بعضی از کلاسها ببینمش اینو میدونم خدا داره من رو امتحان میکنه ولی استاد میترسم توی امتحان الهی موفق نشم . استاد همونطور که گفتم از یطرف شیطان از یک طرف اون کنکور بیخود که فکرم رو مشغول کرده و از یطرف این دختر ،استاد چیکار کنم میترسم دینم رو از دست بدم هرموقع که درس میخونم یهجورایی نمیتونم دیگه زهنم رو روی مسایل دینی متمرکز کنم و این باعث مشوش شدن فکر من میشه ، استاد یه سفر کربلا برا اربعین برام جورشده ولی به علت زیاد بودن زمانش میترسم برم که نکنه کنکورم خراب بشه اگه میشه نظرتون رو در این مورد هم بیان کنید استاد خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید وبرام دعا کنید هر روز که میشه از مادرم میخواهم برام دعا کنه ، استاد من خیلی به خانوم توسل دارم ولی نمیدونم چرا جوابی ازشون نمیشنوم شاید از گناه کار بودن من باشه که جوابم رو نمیدن، خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پسر! کسی توفیق توسل به بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» را داشته باشد و دلواپس باشد؟! با امنیت کامل درس‌تان را بخوانید، اگر دلواپس عقب‌افتادن درس‌تان هستید سفر زیارتی‌تان را به تعویق بیندازید و با همان نوری که متوجه هستید که آن خانم دین شما را تهدید می‌کند به‌کلّی نظرتان را از آن خانم منصرف کنید و به درس خود ادامه دهید تا به قدرت خود پی ببرید که چگونه می‌توانید بر خیالات و قوه‌ی وَهمیه‌ی خود فرمان‌روایی کنید. موفق باشید
5916
متن پرسش
سلام براستادگرانقدر حاج آقا طاهرزاده بنده مبلغ هستم در 100کیلومتری قم ساکن هستم خانم بنده دانشگاه آزادقم رشته زیست شناسی قبول شده اند درهفته چهارروز باید درکلاس شرکت کنند با این اوصاف فقط سه روزدرهفته خانه می باشند دوپسر دارم هرچه صحبت کردم که صرف نظر کند فایده ندارد هم ازحیث مالی برایم مقدورنیست هم چهارروز درخانه نیست وبنده نیز ازساعت 7/5صبح تا 15/30سرکارهستم شمابفرمایید تکلیف بنده چیست واقعا استاد موندم چه کارکنم ازطرفی میترسم ناراحت بشه ازطرفی هم زندگی روچه کارکنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: توصیه‌ی بنده به همسر محترم‌تان آن است که این فرصت طلایی را که می‌توانید فرزندان خود را تربیت کنید و در خدمت همسرتان باشید را رها کرده‌اید برای چیزی که معلوم نیست در نهایت چه نتیجه‌ای از آن می‌گیرید. آیا با دو فرزند خود مأنوس باشید و با تربیت آن‌ها گوهر مادری‌تان را ظهور دهید را رها کرده‌اید تا به چه چیزی برسید؟! روح کودکان، ظرایفی دارد که تنها مادران، و آن هم با اُنس طولانی و دلسوزی‌های ممتد می‌توانند دریابند و جهت‌گیری مناسب به آن بدهند. موفق باشید
5917
متن پرسش
باعرض سلام من چند سالی است که دنبال کسب معرفت هستم الان مدتی است شوروشعف گذشته ام را ندارم و در درونم غم و اندوه فراوانی احساس میکنم چرا که دارا به دانائی هایم نیستم و... لطفا راهنمایی ام بفرمایید برای اینکه روحیه بهتری برای ادامه حرکتم داشته باشم چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که آیت‌اللّه بهجت«رضوان‌اللّه‌تعالی» می‌فرمودند نسبت به آنچه دارید عمل کنید و از عبادات خود کم نگذارید و مباحث معرفت نفس و معاد هم دنبال کنید إن‌شاءاللّه شوق عبادات ظهور می‌کند. موفق باشید
5909
متن پرسش
هو با سلام این که حضرت فرمودند و شما هم در کتاب صلوات.... اورده اید کسی که صد صلوات بفرستد 30 حاجت دنیایی و 30 حاجت اخرتی و روایاتی از دست با اختلاف نقل به چه معنا است شخصی با توجه این روایات صلوات می فرستد و سعی می کند رعایت دین را بکند ولی به خواسته های خویش نمی رسد که خواسته هایی عیر معقول و افراطی هم نیست و کم کم بی اعتقاد به این روایات اگر بگویم صلاح او در این نیست پس مطرح کردن این روایات به چه معنا است طرف و ظایفش را انجام میدهد دعا هم می کند هر چه به صلاحش باشد روا می شود ایا این ذکر و این روایات چیز بیشتر و جدیدی می خواهد متذ کر شود
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 5907 عرض کردم باید شرایط مقتضی فراهم باشد. از طرفی از کجا می‌فرمایید حوائج‌تان برآورده نشده؟ مگر نفرمودند: اگر تقوا پیشه کنید «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏» از طریقی که شما حساب نمی‌کردید به آن نتیجه‌ای که می‌خواسته‌اید رسیده‌اید. موفق باشید
5902
متن پرسش
با عرض سلام اخیرا در گوشه کنار عده ای در نمازهای جمعه و تجمعات مسلمین اقدام به ثبت نام نیروهای مردمی جهت اعزام به سوریه برای جهاد با گروههای تکفیری و... و یا دفاع از حرم حضرت زینب -سلام الله علیها- می کنند , و این در حالیست که پس از بررسی عده ای میگویند این کار فقط به صورت نمادین است و اعزام جدی نیروهای مردمی وجود ندارد .و عده ای میگویند جدی است و همه را در نوبت قرار میدهند و اعزام میکنند. حال چند سوال برای من به وجود آمده است 1-اگر اعزام صحت داشته باشد بر اساس حرکت در نور وظیفه ، آیا وظیفه همه هست که بروندیا خیر؟ 2-ایا نباید دید چه کسانی توانایی جنگ شهری و نامنظم را دارند ( مانند سردار سلیمانی و امثالهم) و آموزش وتوانایی انجام کار مفید در این جنگ را دارند وآنها را اعزام کرد؟ 3-رفتن به سوریه برای جنگ از نظر فقهی چه حکمی دارد؟ اگر واجب عینیست چرا اعلام نمیکنند همه بروند و اگر کفایی است ملاک کفایت چیست و آیا اینکه می گویند حکم فقهی توسط رهبری صادر شده است اما بنا به مصلحت به صورت علنی بیان نمیشود آیا درست است؟ اصلا آیا امکان دارد حضرت آقا در شرایطی همچین حکمی بدهند؟ 4-این مطلب که باید روحیه جهاد داشت وشهادت راه صد ساله یک عارف را تبدیل به یک شبه میکند و باید آنقدر آماده بود که به راحتی از مال و فرزند و همسر و... دل کند و رفت در جای خود کاملا صحیح اما در حال حاضر و با شرایط موجود آیا اینکه باید به هر دری زد تا شرایط برای رفتن مهیا شود تا ما برویم و خود را در معرض این فیض شهادتی که ممکن است برای ما پیش بیاید قرار دهیم درست است حتی اگر از راه غیر قانونی و یا پیدا کردن پارتی در میان افراد صاحب نفوذ در امر اعزام باشد؟ و به طور کلی آیا اصرار بر رفتن درست است؟ 5-و سوال آخر اینکه اگر باید برویم یا بهتر است برویم ، آیا رضایت پدر و مادر یا همسر شرط است یا نه؟ با تشکر و ضمن التماس دعا ما را مانند همیشه راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم سیاست نظام اسلامی فعلاً این باشد که به صورت مردمی اعزامی به سوریه صورت بگیرد و یا اگر هم هست بنده در جریان نیستم. با این‌که مسلّم در جبهه‌ی مقاومت سوریه در مقابل جریان عبری، تکفیری، غربی قرار گرفتند کار خداپسندی است ولی باید جوانب دیگر موضوع از جمله رعایت همسر و فرزند فراموش نشود زیرا به طور صریح نمی‌توان حضور در آن جبهه را واجب شرعی دانست. موفق باشید
5903
متن پرسش
با سلام.در جواب سوال عزیزی فرموده اید:"انسان‌هایی که در این دنیا خود را از اعتباریات دنیایی آزاد کنند متوجه حضور برزخی خود می‌شوند و عملاً بعد از مرگ همان زندگی زیبای دنیایی را دارند با شدت بیشتر و حجاب کمتر"استاد به بنده بگویید اگر همین الان بمیرم چه چیزی می بینم؟من در همین زمین خاکی زندگی می کنم و علاوه بر آن چیزهای نادیدنی را هم میبینم؟یا دیگر از دیدن این زمین خاکی خبری نیست؟چگونه می شود بعد از مرگ در این دنیا زندگی کرد؟در حالی که قوای ظاهری(حواس 5 گانه) و قوای باطنی( خیال و وهم و حافظه و..)صرفا برای این دنیاست و بعد از مرگ این قوا زایل می شود عملا من نمی توانم ارتباطی با این دنیا داشته باشم.من که قرار نیست اینجا اب بخورم یا زبان داشته باشم و حرف بزنم یا روی زمین گام بردارم.پس من کجا خواهم بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اگر انسان‌ها بعد از مرگ گرفتار گناهانشان نباشند نسبت به این دنیا نیز احاطه دارند و لازمه‌ی این احاطه حواس پنجگانه‌ی مربوط به بدن نیست، همین‌طور که شما آینده را خواب می‌بینید بدون آن‌که چشم شما در رختخواب باز باشد. موفق باشید
5895
متن پرسش
سلام استاد. جوانی23ساله هستم.چند سالی است که با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکنم.طیق آخرین نظر پزشکان بیماری من هیچ راه درمانی نداره و کاملا مرا جواب کرده اند. بیماری به حدی بد است که از بردن نامش شرم دارم و تنها اینو بگم از بیشتر فعالیت های اجتماعی و گروهی محروم هستم.تقریبا تا ساعت12ظهر از خونه نمی توانم خارج بشم و باقی ساعات روز باید نزدیک خانه باشم و خیلی دور نشم.(تحصیل-تفریح-مسافرت-ازدواج-شغل مناسب و...از همه اینها محروم هستم).یعنی شرایط جسمی من اجازه انجام این امور را نمی دهد. من هیچ اعتراضی به خالقم ندارم و راضی به خواست او هستم. حال در حواستی از شما دارم: من با این شرایط خاص چطور می توانم برای دین و جامعه ام مفید باشم؟ نمی خوام پوچ و بی فایده باشم و منتظر مرگ. علاقه زیادی به علوم دینی دارم.کتب و نرم افزار حوزه را تهیه کردم و گاهی هم با دوستان مباحثه می کنم.به نظر شما من با این شرایطم تا چند پایه درس بخونم تا شاید بتونم به دین خدا خدمت کنم؟ من چطور مورد رضایت امام زمان قرار بگیرم؟ و هر توصیه ای که دارید لطفا از این حقیر دریغ نکنید.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما در حدّ توان خود در کنار راضی‌بودن از تقدیر الهی، دروس حوزوی را به‌خصوص بعد از ادبیات و مقداری فقه به تفسیر قرآن و روایت بپردازید خداوند راه خدمت به دین‌اش را در جلو شما باز می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!