بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سبک زندگی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10870
متن پرسش
سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
10861
متن پرسش
سلام: محصل رشته کامپیوتر هستم. طبق حرف های شما اگر در جامعه ای نظمی وارد شود نظمی دیگر خارج می‌شود. در من روحیه ای بوجود آمده که دیگر نمی توانم به تحصیل ادامه دهم. و واقعا با نظم قبلی دیگر نمی توانم به علم آموزی بپردازم. به من می گویند رشته ات را عوض کن. مثلا فلسفه بخوان. در جواب می گم در نظام آموزش عالی، شما در واقع یک روحیه را فرا می گیرید. مثلا روحیه عدد اندیشی. فرقی نمی کند چه رشته ای تحصیل کنید، شما بالاخره در همان نظام آموزشی دارید نفس می کشید. حوزه علمیه نیز متاسفانه دارد روح خود را به روح آموزش عالی می فروشد. انصافا آدم هایی که با آن ها مشورت می کنم پای خودشان نیز گیر است و به چه کنم چه کنم افتادند (خودآگاه یا ناخودآگاه). آمال و امیال همه بلا نسبت بعضی ها شده مدرک و پول البته به اضافه رضای خدا. آدم جرات نمی کنه به پدرو مادر چیزی بگه. اصلا آدم را نمی فهمند. می گن اگر درس نخوانی بدبخت می شی ببین ما درس نخواندیم پست های مملکت دست آدم های نا اهل افتاده. با خودم می گم اگر من هم جای این مسئولین باشم با درس خواندن نمی توانم مملکت را آباد کنم. می گن حضرت آقا توصیه به علم آموزی کرده. می گم بابا آقا داره می گه علم آموزی آیا می گه صد در صد در دانشگاه. (شاید هم من اشتباه بکنم) گمشده ای دارم که در حرف های شهید آوینی می بینم. سه سال است که این اندیشه بوجود آمده و الحمد لله مثل خوره در جانم افتاده. تنها چیری که الان علاقه دارم به طراحی و گرافیک است. واقعا چه کنم؟ آیا بدبخت می شم اگه درس نخوانم؟ لطفا مرا به این جزوه و آن جزوه ارجاع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در این دنیا برای خود یک معنایی را تعریف کنید و در راستای کسب رزق وظیفه‌ی خود را نسبت به مردم و انقلاب انجام دهید، حال آن کار هرچه می‌خواهد باشد. به ما فرموده‌اند خداوند از آدم‌های تنبل متنفر است ولی نگفته‌اند هرکس دانشگاه نرفت تنبل است. موفق باشید
10859
متن پرسش
سلام استاد: در بحث عدل الهی که فرمودید رابطه ی جهان ذاتی جهان است ، مثلا خداوند غذا و غذا خوردن را خلق کرده که غذا خوردن باعث سیری می شود اشکالی برای بنده ایجاد شد: اینکه گفته می شود شما غذا بخورید ولی انتظار سیر شدن از خداوند داشته باشید یا اینکه وقتی بیمار شدید به پزشک مراجعه کنید ولی خداوند شفا دهنده است (در واقع بحث توکل) با رابطه ی جهان ذاتی جهان است منافاتی ندارد؟ یعنی مثلا اگر خداوند سیری را خلق نکرده و سیری معلول غذا خوردن است، هر کس غذا بخورد سیر می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف رابطه‌ای بین سیرشدن و غذاخوردن هست که این رابطه‌ای است ذاتی، و از طرف دیگر رابطه‌ای است بین سیری و هدفی که به دنبال سیرشدن داریم که اگر خداوند به نور خود در صحنه نیاید نمی‌توانیم از سیرشدن خود در راستای بندگی خدا استفاده کنیم، بلکه همواره به دنبال لذت غذاخوردن و سیرشدن هستیم، همچنان‌که بعضی از سلامتی جهت امور معنوی خود بهره‌مند نیستند. موفق باشید
10792
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: من فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه باهنر کرمان هستم و به شدت علاقه به مسائل مذهبی و دینی دارم به گونه ای که بسیاری از کتاب های شما و استاد صفایی و شهید مطهری و همچنین کتاب های استاد مستحسن رو خوندم و تصمیم دارم به حوزه علمیه (مدرسه معصومیه قم) بروم. متاسفانه شرایطم به گونه ای شده که ترس افتادن به گناه رو دارم (به دلیل مجرد بودن) و از طرفی خانواده ام میگن که تا شغل نداشته باشی از ازدواج و زن خبری نیست. اصلا شغل های مهندسی و کارمندی رو دوست ندارم و علاقه ام به حوزه است. البته کار هم به این زودیا برام پیدا نمیشه و همچنین در زبان عربی هم ضعیف هستم، حالا با این شرایط در مورد ازدواج و حوزه چکار کنم؟ خواهشمندم راهنماییم کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر خداوند میل به تعمق در دین را در شما ایجاد کرده و در خود چنین استعدادی را می‌یابید، معلوم نیست با مهندس‌شدن و بعد کارپیداکردن، زودتر مسئله‌ی ازدواج‌تان فراهم شود. کار را به خدا بسپارید و از ورود در حوزه علمیه غافل نشوید و با همه‌ی سختی‌ها از خدا بخواهید مسائل‌تان را خودش به هر نحو که مصلحت می‌داند حل کند. موفق باشید
10766
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: معنی این حدیث پیامبر اکرم (ص) که می فرمایند دوراندیشی سوء ظن است یعنی چه؟ (الحزم سوء الظن نهج الفصاحه) مگر دور اندیشی و برنامه ریزی توسط خود ایشان اجرا نمی شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌جا «الحزم» به معنای دغدغه‌ی آینده را داشتن، می‌فرمایند به خدا سوء ظن نداشته باش همان خدایی که تا حال تو را تنها نگذاشت در آینده نیز مواظب تو است. تو وظیفه‌ات را انجام بده و دیگر نگران نباش. موفق باشید
10731
متن پرسش
سلام: در چه مواردی دروغ واقعا دروغ است؟ مثلا جایی که نمیتونم از غذاشون بخورم اشکال داره بگم خوردم؟ چون اگه بفمن نمیخوام بخورم ناراحت میشن، یا غذا میدن ببرم خونه، اگه به دروغ بگم غذا تو یخچال دارم این دروغه؟ مثلا نمیخوام شب نشینی طولانی برم هیچ دلیلی ازم نمیپذیرن جز اینکه بگم جای دیگه دعوت دارم، اینها دروغه؟ مرزش تا کجاس. چون من میخوام دروغ ساده هم نگم برام دردسر میشه و ناراحتی ایجاد میشه در واقع بدتر میشه، چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید محملی را مدّ نظر داشته باشید که نخواهید صریحاً دروغ بگویید. چرا به جای آن‌که به دروغ بگویید غذاخوردم، نمی‌گویید در حال حاضر مایل نیستم؟ در بقیه‌ی موارد هم باید به همین شکل عمل کنید که گرفتار دروغ صریح نشوید. موفق باشید
10703
متن پرسش
با سلام: جناب آقای طاهرزاده، من شما را هرگز نمی بخشم اگر شما واقعا یک فرد متدین هستید بیایید و برای رضای خدا چند هفته به جای اینکه اینقدر شاگردانتان را خشک مقدس و گوشه گیر کنید چند هفته ای هم در مورد ثواب صحبت کردن و رسیدگی به زن و فرزند برای آن ها صحبت کنید و آداب زندگی کردن به آن ها بیاموزید نه این که با آموزش های خشک خود آن ها را گوشه گیر و منزوی تربیت کنید و کانون خانواده ها را از هم بپاشانید. نمی دانم شاید خود شما هم همین طور باشید باید از خانمتان سوال کرد .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این حرکات را که می‌گویید نباید پای اسلام گذاشت و بنده هم مکرر به‌خصوص در شرح آیه‌ی 21 سوره‌ی روم عرض کردم که دین ما می‌فرماید با اُنس با همسر و لذّات حلال، شوقِ عبادت در ما ایجاد می‌شود. حتی جریان آن اصحاب را عرض کردم که خانواده را برای عبادت ترک کرده بودند و چگونه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ناراحت شدند. دیگر خودِ افراد باید خود را اصلاح کنند. موفق باشید
10654
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: حضور در برخی از شرکتهای دولتی و ملاحظه بی نظمی ها و سو مدیریت ها انسان را از شرایط آتی این شرکت ها بیمناک می کند. در صورتی که در یکی از این دست شرکت ها مشغول به کار باشیم وظیفه ما چیست؟ تلاش برای اصلاح به سهم خودمان برای شرایط این شرکت و اطمینان از آینده رزق و شرایط بازنشستگی؟ آیا اگر به فکر ایجاد شرایطی برای شغلی جدید باشیم و در کنار آن شغل کم کم به سمت شغل دیگری برای اطمینان از آینده باشیم اشتباه کرده ایم؟ آیا معنای حدیث امام حسن (ع) به جناده مبنی بر تامین رزق روزانه و عدم نگرانی از روزی فردای نیامده همین است یا باید برای آینده پیش بینی کنیم؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع دوراندیشی‌ها که می‌فرمایید کار عاقلانه‌ای است و حرف حضرت آن است که تو بستر کار و رسیدن رزق را فراهم کن و دیگر نگران آینده مباش. موفق باشید
10656
متن پرسش
با سلام: نظر استادی در باب احادیثی که می فرماید رزق روزت را داشته باش و حریص برای فردا نباش، این بود که از باب مثال در همین نان خریدن ها باید مواظب بود که وقتی نانوایی هم می رویم به قدر نیاز همان روزمان نان تهیه کنیم ای بسا ما برای دو روز نان می خریم و عده ایی را که آخر وقت به نانوایی می رسند از رزق همان روز یا شبشان محروم می کنیم. و مثال هایی از این دست. خواستم نظر شما را در این گونه حساسیت به حقوق دیگران بدانم که نظرات صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند ما اندوخته‌ی یک سال را نگه می‌داریم و بقیه را به نیازمندان می‌دهیم. با توجه به این امر باید عمل کنیم، البته اگر ذخیره‌‌کردن ما موجب کمبود نشود. و در رابطه با آن روایات باید در صحنه‌ی عمل که مشغول کسب و کار هستیم متوجه باشیم نگران رزق آینده‌ی خود نباشیم، رزق آینده در آینده ظهور می‌کند. موفق باشید
10607
متن پرسش
با عرض سلام: همانطور که داریم می بینیم کشورمان چند سالی است که گرفتار خشک سالی است، آیا این موضوع مقطعی است و یا با مطالبی که در مورد پیر شدن انسان و کم شدن قوای جسمانی که باعث انتقال او به عالم غیب می شود گفته اید، یک نوع روند است؟ و باید از آن استقبال کرد و نباید از آن ناراحت شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید این نوع زندگی را که ما در آن گرفتار انواع اسراف هستیم تغییر دهیم. موفق باشید
10595
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد حدود دو سال پیش زمانی که عقد کردم اشتیاقم برای حفظ قرآن زیاد شد چرا که بسیاری از دغدغه های فکری من از بین رفت ولی از آنجا که مسئولیتهایم بیشتر شد خیلی تلاش کردم تا حفظم را ادامه بدهم و وقتی ازدواج کردم چنان این شرایط به من فشار آورد که متاسفانه حفظم را رها کردم و همچنان این که نتوانستم ادامه بدهم فکرش مرا خیلی آزار می دهد. از شما سوالی دارم که که چه باید بکنم که هم آرامشی که از قرآن می گرفتم به من بازگردد و هم آرام بشوم که واقعا وظیفه اصلی زندگی من چیست؟ خدا خیرتان بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با تدبّر در قرآن بیشتر به قرآن نزدیک شوید. توصیه‌های امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان خیلی کمک می‌کند. بنده در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» سخنان حضرت را در حدّ توان خود شرح کرده‌ام. موفق باشید
10585
متن پرسش
سلام استاد: سؤالی در رابطه با «نان» داشتم چون شما در زندگی خصوصی خود تأکید دارید که خودتان «نان» را طبخ کنید و روایاتی در رابطه با ارزش «نان» آورده‌اید. حال چه اشکال دارد ما در عین احترام به «نان» از نانواهایی خریداری کنیم که مطمئن هستیم آنچه را باید در طبخ «نان» انجام دهند، انجام می‌دهند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در این شرایط متأسفانه مردم اهمیت شایسته به «نان» ندارند. حساسیت شما خوب است، ولی اجازه دهید برای جواب شما از چند روایت کمک بگیرم به‌خصوص نظرتان را ابتدا به روایت شماره 10جلب می‌کنم: 1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام»: قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ«علیه‌السلام»: «یَقُولُ لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ یَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّل‏». کار این امّت به خیر است تا آن زمان که لباس عجم (اشراف غیر عرب) نپوشند و خوراک‌هاى عجم نخورند؛ و چون چنین کنند، خدا آنان را خوار مى‏کند. 2- «أَنَّ عَلِیّاً«علیه‌السلام» کَانَ لَا یُنْخَلُ‏ لَهُ‏ الدَّقِیق‏». براى على«علیه‌السلام» آرد را نمى‏بیختند. 3- قَالَ النَّبِیُّ«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فِیهِ مَا بَیْنَ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ وَ الْأَرْضُ وَ مَا فِیهَا مِنْ کَثِیرِ خَلْقِه‏» نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریده‏هاى بسیارش‏. 4- رسول خدا«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: نان را گرامى دارید . گفتند: یا رسول اللَّه گرامى‌داشتن آن چیست؟ فرمودند: چون پیش نهند چشم به‌راه جز آن نمانید. 5- النّبی«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «اللّهمّ بارک لنا فی الخبز، و لا تفرّق بیننا و بینه».‏ 6- از حضرت رضا«علیه‌السلام»: «قَالَ فَضْلُ خُبْزِ الشَّعِیرِ عَلَى الْبُرِّ کَفَضْلِنَا عَلَى النَّاسِ». برترى نان جو بر نان گندم چون برترى ماست بر مردم. «مَا مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا وَ قَدْ دَعَا لِأَکْلِ الشَّعِیرِ وَ بَارَکَ عَلَیْهِ» هیچ پیغمبرى علیهم‌السلام نبود مگر آنکه براى خورندگان نان جو دعا مى‏کرد. «وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً إِلَّا وَ أَخْرَجَ کُلَّ دَاءٍ فِیهِ وَ هُوَ قُوتُ الْأَنْبِیَاءِعلیهم‌السلام وَ طَعَامُ الْأَبْرَارِ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ قُوتَ الْأَنْبِیَاءِ لِلْأَشْقِیَاءِ». و نان جو وارد هیچ بدنى نشود جز آنکه همه بیماریها از آن بیرون رود، نان جو قوت پیامبران و غذاى نیکان است، و خداوند ابا دارد که خوراک انبیاء را به اشقیا دهد. عَنِ الصَّادِقِ«علیه‌السلام» قَالَ: «لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِی شَیْ‏ءٍ شِفَاءً أَکْثَرَ مِنَ الشَّعِیرِ مَا جَعَلَهُ غِذَاءَ الْأَنْبِیَاءِعلیهم‌السلام‏»، اگر خداوند در چیزى بیشتر از جو شفا سراغ داشت همان را خوراک انبیاء قرار می‌داد. 7- «مَا دَخَلَ جَوْفَ الْمَسْلُولِ مِثْلَهُ إِنَّهُ یَسُلُّ الدَّاءَ سَلًّا وَ قَالَ«علیه‌السلام» ‏نِعْمَ الدَّوَاءُ الْأَرُزُّ بَارِدٌ صَحِیحٌ سَلِیمٌ مِنْ کُلِّ دَاء». هیچ چیز مانند برنج در بدن مسلمین وارد نشده، که بیمارى را از بدن بیرون مى‏کشد. و نیز فرمود: برنج داروى خوبى است، و طبیعت آن خنک است، از هر بیمارى عارى مى‏باشد. 8- «الْخُبْزَ مُبَارَکٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَ لَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَى وَ بِهِ صَلَّیْتُمْ وَ بِهِ صُمْتُمْ وَ بِهِ حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُم‏». نان مبارک است، خدا عزّ و جلّ از آسمان باران پیاپى فرستاده و آن را رویانده است بدان است که نمازگزارید و بدان روزه توانید و بدان به حج روید. 9- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «إِذَا أُتِیتُمْ بِالْخُبْزِ وَ اللَّحْمِ فَابْدَءُوا بِالْخُبْزِ فَسُدُّوا بِهِ خِلَالَ الْجُوعِ ثُمَّ کُلُوا اللَّحْم»‏. چون نان و گوشت براتان آوردند آغاز کنید به نان و با آن سد جوع کنید وانگه گوشت را بخورید. 10- أَبَا عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام» یَقُولُ: «شِرَاءُ الْحِنْطَةِ یَنْفِی‏ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الدَّقِیقِ یُنْشِئُ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْق».‏ حضرت صادق می‌فرمایند: خرید گندم فقر را از بین می‌برد، و کسی که آرد بخرد زمینه‌ی ایجاد فقر را فراهم می‌کند و کسی که نان آماده بخرد مستقیماً بیچارگی و نابودی را برای خود ایجاد کرده است. 11- َ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام»: «یَا أَبَا الصَّبَّاحِ شِرَاءُ الدَّقِیقِ ذُلٌّ وَ شِرَاءُ الْحِنْطَةِ عِزٌّ وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ فَقْرٌ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنَ الْفَقْر». ابو الصباح کنانى گوید: امام صادق«علیه‌السلام» به من فرمود: اى ابا الصباح خرید آرد خواری است، و خرید گندم عزّت، و خرید نان تنگدستى و نیاز، و به خدا پناه برید از نیازمندى به مردم. 12- أَنَّ عَلِیّاً«علیه‌السلام»: «کَانَ یُعَاتِبُ خَدَمَهُ فِی تَخْمِیرِ الْخَمِیرِ فَیَقُولُ هُوَ أَکْثَرُ لِلْخُبْز.» على«علیه‌السلام» خدمتکارانش را در باره‌ی تخمیر و ورآمدنِ خمیر نان مورد باز خواست قرار می‌داد و می‌فرمود: آن نان را بیشتر می‌کند. 13- «صَغِّرُوا رُغْفَانَکُمْ فَإِنَّهُ مَعَ کُلِّ رَغِیفٍ بَرَکَةً ..». رسول خدا «صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله» فرمودند: گرده‏های نان را کوچک بگیرید که‏ با هر گرده، برکتى است جداگانه. «نَهَى الصَّادِقُ«علیه‌السلام» عَنْ قَطْعِهِ بِالسِّکِّین».‏ امام صادق«علیه‌السلام» از بریدن نان با کارد نهى کرد. 14- «ابْعَثِی إِلَیْنَا بِحَرْفِ رَغِیفٍ‏ یَابِسٍ‏ مِنَ‏ الَّذِی تُجَفِّفُهُ فِی التَّنُّور». اى غلام برو نزد فلانه زن و بگو یک تیکه گرده که در تنور خشک پخته شود بما بده‏ 15- «إِهَانَةُ الْکِسْرَةِ مِنَ الْخُبْز تُورِثُ الْفَقْرَ». 16- کَانَ أَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ«علیه‌السلام»: «إِذَا رَأَى شَیْئاً مِنَ الْخُبْزِ فِی مَنْزِلِهِ مَطْرُوحاً وَ لَوْ قَدْرَ مَا تَجُرُّهُ النَّمْلَةُ نَقَصَ قُوتَ أَهْلِهِ بِقَدْرِ ذَلِک»‏. از ابى جعفر«علیه‌السلام» که چون پدرم على بن الحسین«علیه‌السلام» می‌دید نانى در خانه‏اش افتاده گرچه به اندازه‌ی دم کش مورچه‏اى بود از قوت خاندانش به اندازه‌ی آن می‌کاست‏.
10587
متن پرسش
با سلام و احترام: آنگونه که بنده از مباحث شما متوجه شده ام معیار زهد در زندگی این است که هیچ چیزی بیش از نیاز خود نخواهد و هر چه که انسان بیش از نیاز خود داشته باشد مانع سلوک او خواهد بود. در مقابل نظر دیگری نیز که ظاهرا طرفداران بیشتری دارد وجود دارد که انسان هر چه داشته باشد اشکالی ندارد لازم نیست انسان به حداقل ها اکتفا کند و معیار زهد آن است که انسان به آن دلبستگی نداشته باشد. خواهش من آن است که بفرمایید در زندگی فردی و در تمدن اسلامی کدامیک از این دو باید معیار قرار گیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در نگاه سلوکی باید ذهن خود را از زیر بار ثروت‌هایی که بدان نیاز نداریم آزاد کنیم، ولی این بدین معنا نیست که پول غسل و کفن خود را هم در دست نداشته باشیم. و از طرفی در نگاه تمدنی نیز باید قدرت تمدن‌سازی خود را رشد دهیم حتی اگر به معنای داشتن امکاناتی است که لازمه‌ی آن تمدن است نباید به اسم زهد، قدرت تحرک خود را در تحقق اهداف خود از بین ببریم.
10589
متن پرسش
سلام: خواستم در مورد کار کردن برای رضای خدا که در جلسه مکارم الاخلاق این هفته صحبت کردید توضیحی بخواهم. و آن اینکه «کار کردن برای رضای خدا مطلوب است یا برای رضای خدا کار کردن؟ و اصلا اگر تفاوتی هست بین این دو نگاه، نگاه مطلوب چگونه کسب می شود؟» امیدوارم وقتتان را با این توضیح نگرفته باشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مقصد ما در تلاش‌هایمان جلب نظر و رضایت پروردگارمان باشد حضرت حق همه‌ی امورات ما را به عهده می‌گیرد. عمده رویکردی است که ما باید در کارهایمان داشته باشیم. موفق باشید
10593
متن پرسش
با سلام: حدود 26 ، 27 سال از خداوند متعال سن گرفتم اما متأسفانه در این سال ها تمام نعمت های پروردگارم رو در گناه و غفلت صرف کردم، خدا شاهد است الان جز بندگی و رسیدن به رضای حضرتش، جز خدمت و نوکری امام زمان (عج) آرزویی و هدفی ندارم، اما سرگشته و حیران همراه با نفسی که یک عمر افسارش بدست شیطان بوده نمی دونم چکار کنم، توی یک شرکتی مشغول به کار هستم که اونجا هم شرایطش همه غفلت و گناهه و بخاطر شرایط مالی خانوادم و عدم رضایت مادرم اونجارو هم نمی تونم ترک کنم، خواهشمندم از استاد راهنماییم کنن. التماس دعا یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرجا هستید طبق وظیفه عمل کنید، مطمئن باشید خداوند هم شرایط سلامت دین شما را فراهم می‌کند. موفق باشید
10556
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. اگر کمک مالی ما به اطرافیان باعث توقع شود و بگویند وظیفه‌ات هست، تکلیف چیست؟ مگر پولی که ما داریم مال خدا نیست که به ما امانت داده تا به نیازمند برسانیم؟ حالا نیازمند بگوید وظیفه‌ات هست، خب! راست می‌گوید، این‌طور نیست؟ اطرافیان می‌گویند تو گرفتار افراط شده‌ای - در مورد بحث برنامه‌ریزی که عزیزان مشکل دارند ما 3 واحد برنامه‌ریزی داریم: واحد هفته یعنی من این هفته باید 4 ساعت فلسفه بخوانم هر روزی شود مهم نیست، واحد روز: یعنی امروز 1 ساعت فلسفه بخوانم هر ساعتی شود عیبی ندارد. و ساعت یعنی راس فلان ساعت یک کار خاص هر روز انجام شود. کسانی‌که ابتدای راهند بهتر است با هفته شروع کنند آرام آرام حضرت حق کمک می‌کنند و انسان را به واحد روز و بعد واحد ساعت می‌رسانند. فقط عجله نکنند و مایوس نشوند. منظم شدن کار یک روز و دو روز نیست. در واحد هفته می‌توانند برخی کارهای ساده را راس ساعت خاصی انجام دادند. و توصیه من و تجربه شخصی من و کار با جوانان :حتما حتما از دفتربرنامه ریزی استفاده کنید برکات زیادی دارد. ببخشید استاد اسائه ادب نشده باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم هرچه می‌خواهند بگویند، ما طبق وظیفه‌ی الهی خود عمل می‌کنیم. موفق باشید
10565
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما حدیث داریم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمایند کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد، یا می فرمایند از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود این شده توجیهی برای خیلی از افراد، یک جواب قانع کننده در این زمینه برای خودم می خواهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر گرسنگی به شما فشار می‌آورد نمی‌توانید حواس خود را در نماز متوجه حق کنید، ولی از نظر سادگی زندگی، پیامبران از همه ساده‌تر بودند و این نوع فقرها و سادگی‌ها زمینه‌ی بهتری برای توجه به خدا به همراه دارد. به گفته‌ی جناب سلمان؛ «نجی المخففون» آن‌هایی که زندگی را ساده گرفتند نجات یافتند. وقتی انسان از این مسئله غافل شود و معنای خود را ثروت بیشتر بداند و کاری را کار بداند که موجب ثروت شود و نه ایجاد هویت، و زندگی را مصرف بیشتر و خرید بیشتر بشناسد؛ مجبور است همچنان کار کند تا زندگی مدرن خود را تأمین نماید، این‌ انسان ها هرگز نمی‌توانند به معنویت و عالم غیب سری بزنند. موفق باشید
10505
متن پرسش
سلام علیکم: در احادیث نتایج بسیار عجیبی مانند زیادتی عمر و وسعت رزق و جمعیت احوال و... برای صله رحم ذکر شده. آیا این نتایج تکوینی است؟ مانند آب که اگر وارد آن بشویم محاله خیس نشویم صله رحم هم همین جنسی هست و نتایج آن محاله محقق نشود؟ بنده هر چه با دقت این بخش در معراج السعاده را مطالعه می کنم انگار تکوینی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً آن نتایج تکوینی است مگر آن‌که ما با انگیزه‌ی صله‌ی رحم ارتباط‌هایمان را با آشنایان شکل ندهیم. موفق باشید
10510
متن پرسش
سلام: در جلسه دوشنبه گفتید برای شخص با تقوا کار یک نوع سلوک است. ۱- لطفا بیشتر توضیح دهید که هدف کار کردن رو چگونه در خود اصلاح کنیم بگونه ای که در سلوک موثر باشد؟ ۲- اگر در محل کار بعضا بیش از حدی که معصومین فرمودند از ما انتظار کار کردن داشته باشند مثلا ۱۲ الی ۱۶ ساعت در این جور مواقع نیت ما چگونه باید باشد اگر به آنها بله بگوییم نشان دهنده این است که ما رزق رو دست آنها می بینیم و تن به کار بیش از حد داده ایم. (یقینمان هنوز آن قدر کامل نشده که جرات نه گفتن داشته باشیم) اگر جواب نه به آنها بدهیم که مثلا مساوی است با از دست دادن کار (البته می دانم که اشکال در کمی تقوا ست) بنده فکر می کنم با شرایط موجود فعلا طبق مسیری که موجود هست پیش برویم و به صورت جدی سعی در حفظ تقوا و ورع داشته باشیم تا به لطف خدا به مرحله ای برسیم که جز الله نبینیم و اگر کسی خواسته بیجا داشت با قاطعیت جرات نه گفتن را داشته باشیم. آیا این فکر بنده درست است؟ لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با کار خود یک نیاز جامعه را جواب می‌دهید و انگیزه‌ی شما بیش از آن‌که پول باشد خدمت است آن کار سلوک الی اللّه خواهد بود 2- بالاخره خداوند فعلاً این کار را برای شما مقدّر کرده و چون ترک آن یک نوع بیکاری است آن را به فال نیک بگیرید. موفق باشید
10438
متن پرسش
با عرض سلام و تسلیت ایام عاشورای حسینی: استاد در شرح صوتی چگونگی فعلیت یافتن باوری های دینی مثالی زدید به این مضمون که بعضی اوقات برای انسان امکان و توانایی خرید یک چیزی برای انسان هستش اما دل آدم باهاش نیست دلیل آوردید چون نفس انسان آزاد از زمان و مکان هست بطور اجمالی مثلا در 10 سال آینده حضور پیدا میکنه و میفهمه که این اتفاق های بد میفته و به همین علت این حس به انسان منتقل میشه. استاد ممنون میشم اگه ارشاد بفرمایید اینگونه موارد قابل اعتماد تو این تصمیم گیری من که در ذیل آورده می شود هستند؟ 1- استاد شغلی الان بنده دارم پروژه ای هستش یعنی تا زمانی که کار هست و یا پروژه جدیدی میاد سرکار هستم و گرنه عذرم را می خواند. اتفاقی که در شغل قبلی بنده در نهایت ناباوری و یا خلاف محاسبات بنده اتفاق افتاد و چندین ماهی طول کشید کار پیدا کنم(دوران سختی بود) فکری که الان ذهنم را مشغول کرده اینه که با اینکه الحمدلله سرکار میرم اما برداشت بنده از اوضاع شرکت (یا توهمات بنده) اینطور بهم القا میکنه که ممکنه دوباره بیکار بشم و باید دنبال کار بگردم از طرف دیگه نمی دونم چرا با اینکه آدمی هستم که از تغییر و سعی کوشش نمی ترسم اما این دفعه دلم به دنبال گشتن شغل جدید نیست. تو این وسط هم همسرم به من طعنه میزنه و میگه اگه در موازات شغلت دنبال کار بگردی چیزی از دست نمیدی. استاد بین دل و عقل گیر کردم یک طرف بحث توحید، توکل، رزق و روزی، اعتماد به خدا، کاهش سرعت زندگی ماشینی و ... هستش طرف دیگه عقل تدبیرگر و استدلال بین و خواطر تلخ گذشته. استاد از وقتی که می گذارید و راهنمایی می فرمایید چکار باید بکنم. سپاسگزارم. 2- موضوع دیگه اینه که یه مدتی است با همسرم دنبال خرید خانه ای هستیم بعضی مواردی پیش اومده که چندین چیز خونه مطابق با معیارها مون نیست اما یک حسی گرم و صفایی با بازدید اون خونه بهمون دست داده. می خواستم بدونم اینا توهم یا احساس گذراست و یا که نه میتونیم تو تصمیم گیری ها بهش اعتماد بکنیم. باتشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه در بحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرض شد را به طور کلی در نظر بگیرید و در ذیل آن مطابق شریعت و روش عقلا عمل کنید و به خود اطمینان دهید همان خدایی که فعلاً این شغل را برای من تهیه کرده، مرا تنها نمی‌گذارد پس بدون دغدغه زندگی خواهید کرد 2- در مورد خانه انسان بیشتر با دلش زندگی می‌کند تا با عقلش، درست است که نباید عقل را زیر پا گذارد، ولی نباید دل را هم بی‌محلی کرد. موفق باشید
10449
متن پرسش
سلام: لطفا استاد لطف کنند و جوابی بدهند. من برای پیشرفت و دین یاد گیری امیدم به به لطف خدا از کانال استاد شایق، طاهرزاده و صمدی آملی است و بس. دستیابی به استاد طاهرزاده راحت تر است. برای کسی که خیلی درسهایش سنگینه اما هوای نماز شب و بیداری بین الطلوعین هم داره دقیقا چه راهکاری برای خوابیدن و بیدار شدن دارند استاد؟ ما گیج شدیم. سی ساله نتونستیم این مشکل و بی نظمی را حل کنیم. خوب خیلی از همکلاسی ها یک یا دو شب می خوابند یکسره تا 8 یا 9 صبح بعد هم هوشیار سرکلاس و درس هستند. ما بیدار میشیم نماز صبح بد نماز نمیتونیم خواب بریم تا یکی دو ساعت بعد اگه بخوابیم تا 11 خوابیم تا مجموع 7 یا 8 ساعت بشه. اگه نخوابیم بین الطلوعین ساعت 8 یا 9 صبح دیگه پنچر هستیم و کسل. کلا موندیم با هوای بیدارموندن شبها و جمع نماز شب نماز صبح و بین الطلوعین و هوشیاری روز. چه کنیم تا به تعبیر علامه 1/3 یا 1/4 شبانه روز را بخوابیم و ... حتی اگه به فرض بشه تو خوابگاه ساعت 12شب خوابید و حتی نماز شب هم بیخیال بشیم تا نماز صبح میشه 5 ساعت. که خوب کمه و من امتحان کردم حدود یک ماه و نیم روزی 3 تا 4 ساعت خوابیدم خیلی بیمار شدم. کار ماها نیست مثل خمینی کبیر و رهبری ؟ راهکار عملی لطفا؟ سوال خیلی خیلی مهمه به جان خودم راست میگم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما فرموده‌اند «لا سَهَرَ بعدَ العِشاء» یعنی بعد از نماز عشاء بیداری نداریم، و باید برنامه‌ی خوابیدن را فراهم کنیم؛ می‌رساند که در هر حال باید زود بخوابیم و نفس را به این نوع خوابیدن عادت دهید که مثلاً در حال حاضر اگر ساعت 10 بخوابید و ساعت 4 صبح قبل از اذان بیدار شوید، 6 ساعت خوابیده‌اید و پس از مدتی نفس، عادت می‌کند که همان ساعت 10 که به رختخواب رفتید بخوابد. بنابراین حول این نحوه خوابیدن برنامه‌ریزی کنید. نهایتش نیم ساعتی قبل از ظهر یا بعد از ظهر هم اگر بخوابید فول می‌شوید، بستگی به موقعیت‌تان دارد. موفق باشید
10330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: اینجانب، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی دانشگاه شیراز هستم که ان شاالله به زودی فارغ التحصیلی خواهم شد. هنوز به خدمت سربازی نرفته ام و حدود 2 سال هم سربازی پیش رو دارم. سن بنده حدودا 25 سال است. از آنجایی که تا کنون مشغول به تحصیل بوده و در کنار تحصیل نیز کار نمی کردم، خرجی خودم را از پدرم که دبیر بازنشسته ی آموزش و پرورش هستند می گرفته و می گیرم. بنا به نیاز به استقلال مالی که در خود می دیدم، تصمیم داشتم تا پس از فارغ التحصیل شدن، به خدمت سربازی رفته و پس از آن، به کاری مشغول شوم. با این تصمیم، سوالات متعددی در ذهن بنده پیرامون اینکه چه کاری است که منطبق بر وظیفه ی من در قبال شهدا، اسلام و انقلاب باشد. در پی پاسخ به این سوال، چند صباحی اندیشه کردم. در بین کارهای مختلف، بحث ادامه تحصیل نیز مطرح بود. اما به سبب احتیاج شدید به استقلال مالی و نیز دشواری مسیر تحصیل در مقطع دکتری، این گزینه آن چنان رنگی در بین سایر گزینه ها نداشت. تا اینکه با صحبت های اخیر رهبری در حضور نخبگان مبنی بر تعریف نخبگی (نخبگی مجموعه‌ای از سه ویژگی «هوش و استعداد»، «همتِ برجسته برای مطالعه و کار و تلاش»، و «حوصله‌ی تحسین‌برانگیز برای پیگیری و مداومت» است) به این اندیشه فرو رفتم که نکند به سبب کم حوصلگی و کم همتی، مسیر ادامه تحصیل کم رنگ شده است. همچنین مباحث شما در کتاب جایگاه رزق مبنی بر اینکه «روزی هرکس را بریده اند و ما مامور به انجام وظیفه ایم»، در گوشم صدا می کند که نکند به واسطه عدم اعتماد به رزاقیت خدا و ترس از فقر دارم به مسیر رفتن به سر کار می اندیشم. من که با تلاش مضاعف و جهادگونه، می توانم در دانشگاه بمانم و در مقطع دکتری تحصیل کنم، چرا مبنای ترک این مسیرم بشود بحث مالی و سختی این راه؟ اگر حقیقتا وظیفه من ماندن در دانشگاه است، خوب باید صبر و حوصله به خرج دهم. اما مشکل اصلی آن جاست که مانده ام وظیفه ی یک جوانی چون من چیست تا پی آن را بگیرم و غصه رزقی که خدا برایم بریده است را نخورم؟ خواستم با شما استاد گرانقدر که با فضای جامعه و نیازهای آن آشنایی دارند و دغدغه های رهبر عالیقدر انقلاب را می دانند، مشورتی کنم. کدام مسیر را انتخاب کنم: ادامه تحصیل و ماندن در دانشگاه یا رفتن دنبال کار و کسب درآمد (با این دیدگاه که خدا به واسطه روزی می دهد) و انجام وظیفه در آن قالب. از طولانی شدن سوالم عذرخواهی می کنم و از صبر و تحمل شما، صمیمانه تشکر می کنم. باشد که خداوند متعال، عمر باعزت و با برکت به شما عنایت کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با توکل به خدا بنا را بر آن بگذارید که تحصیلات خود را ادامه دهید و در کنار آن به فکر درآمد مالی هم باشید. موفق باشید
10294
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: دو تا سوال داشتم که امیدوارم استاد عزیز جواب بدن. 1- ما که در سنین جوانی هستیم چگونه وقتمون رو پر کنیم که موقع پیری احساس حسرت نداشته باشیم؟ 2- برای از بین بردن دلگیری چه کار باید کرد؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد در دوره‌ی جوانی با معارف خوبی آشنا شد تا جهت روح ما را از خاک به سوی افلاک بیندازد در آن صورت دلگیری معنا نخواهد داد. سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کارساز باشد. موفق باشید
10258
متن پرسش
موضوع سوالات: عقاید، اخلاق با سلام خدمت استاد گرانقدر و تشکر بابت زحماتی که متقبل می شوید بنده چند سوال در ذهنم داشتم که مدتی است ذهن من را مشغول کرده اند. 1- چطور می توان اینقدر به وجود و صفات خالق یقین داشت که اگر پرده از چشم برداشته شود هیچ تغییری در آن یقین به وجود نیاید؟ بنده احادیث و آیات قران را نگاه انداختم و متوجه شدم ائمه از نظم سخن می گویند. همچنین قرآن هم از نظم سخن گفته. این نظم بنابر ساختار مادی جهان به وجود آمده و بر پایه سختاری است که ذرات در این جهان داشته اند. مگر اینکه بگوییم خدا در خلقت جهان مستقیما دخالت داشته (مثل اینکه اعجازی داشته باشد) که این هم معلوم نیست و مثل اینکه خداوند با توجه به ساختاری که در جهان خلق کرده تا جای ممکن تمایل به دخالت مستقیم در آن ندارد. نظریه های جدید و نظریه های بعدی این را تایید می کنند که روال خلقت جهان از زمان آغاز خلقت تا به حال خودجوش پیش رفته است. نظم دقیق این جهان هم مربوط به نظم دقیق ساختار و قوانین دنیاست که از آغاز وجود داشته اند. چگونه می توان به وجود خالق یقین داشت در حالی که این جهان مادی همینطور هم این قوانین را داشته و خودش هم تا به حال جلو آمده است؟ این سوال که چگونه می توان به وجود خالق یقین داشت سالهاست که ذهن من را مشغول نموده که امیدورام شما بتوانید در یافتن جواب من را کمک کنید. 2- سوال بعدی من راجع به این است که من خیلی از اعمال را نه برای ثواب و عقاب، بلکه از روی چیزهای دیگر انجام می دهم. دروغ نمی گویم چون از دروغ بدم می آید. اگر به کسی کمک کنم به جهت دلسوزی است. رعایت قانون به جهت احترام به دیگران است. احترام به دیگران هم به جهت یکسری قوانین اجتماعی است. خیلی از اعمال از روی فطرت انجام می پذیرد. سوال بنده از جنابعالی این است که ایا این اعمال ثوابی هم برایشان در نظر گرفته می شود و آیا موجب رشد روحی خواهد شد؟ بنده این سوال را از یکی از عزیزان پرسیدم و جواب نه بود. 3- بنده در آخر دوره کارشناسی هستم. اگر بخواهم در همین رشته وارد بازار کار بشوم ممکن است بتوانم کاری گیر بیاورم. اما مسائل دیگری هم هست. بنده حرفهای آقای پناهیان را درباره رسانه و اینکه کار رسانه ای کم است و اولویت است، شنیدم. خود بنده هم تا حدودی چنین دغدغه هایی دارم و به مستند سازی بی علاقه نیستم. منتها نمی دانم کدام راه را باید انتخاب کنم. تا حدودی هم می ترسم. از اینکه درسی که خوانده ام را رها کنم و خانواده من را سرزنش کند. از اینکه نتوانم امرار معاش کنم و کسبی داشته باشم. از اینکه نتوانم در این راه ثابت قدم باشم و بلغزم. امیدورام در این مورد هم شما بتوانید کمک کنید تا تصمیم درست را اتخاذ کنم. می ترسم تصمیمم از روی احساس یا به قولی جوگیری باشد و بعدا نتوانم پای آن بایستم و بیچاره شوم. 4 -سوال دیگر بنده این است که من نمی توانم کاری را به طور تخصصی تا انتها پیش بروم. یعنی بتوانم در آن کار تا حد زیادی پیشرفت کنم. نه اینکه نتوانم خیلی برایم سخت است. چون نمی خواهم هم شکل آن شغل شوم. در آن کار خلاصه شوم. البته مثلا در مورد مطالعات دینی هم همین طور است و نمی توانم پیگیر باشم. زود خسته و زده می شوم. در مورد مطالعات دینی چند بار سعی کرده ام کتب شهید مطهری را مطالعه کنم که اصلا نتواسنته ام. نمی دانم چه کنم که این اخلاق رفع بشود. از حنابعالی بسیار بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم اگر در کتاب «از برهان تا عرفان» بحث برهان صدیقین را با سی‌دی شرح آن دنبال کنید جواب سؤال خود را بگیرید 2- هر عملی را باید با انگیزه و رویکرد رجوع به حق انجام دهیم تا نور حضرت حق بر ما آشکار شود وگرنه پس از مدتی تأثیر آن عمل از احساس ما خارج می‌شود 3- در هر حال سعی کنید نسبت به امرار معاش خود سهل‌انگاری نکنید 4- إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می کند، کتاب قطوری نیست که نتوانید تا آخر ادامه دهید. موفق باشید
10259
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی سلامت و طول عمر و مزید امتنان حضرت عالی بر ما آیا انفاق در دین مبین اسلام غیر از خمس و زکات شرعی است؟ و آیا معنای زکات با انفاق در روایات یکی است؟ چون ظاهرا انفاق و زکاتی که در روایات است حد مشخصی ندارد حال آن که خمس و زکات فقهی حد و شرایط مشخصی دارد. و از لحاظ سلوکی این که آیا با اکتفاء به خمس و زکات شرعی، برکات انفاق نصیب سالک می شود؟ عموما یک سالک در استفاده از اموال در مقایسه با یک مؤمن عادی چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشد؟ آیا استفاده از قالی منقش دست باف، دکوراسیون و مبلمان و لوازم برقی گران قیمت اثر منفی بر سلوک دارد؟ با تشکر!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- واژه‌ی زکات در قرآن شامل همه‌ی انفاقات می‌شود اعم از انفاق واجب و مستحب - تا این‌که در آیاتی که در مدینه نازل شد بحث خمس از غنائم پیش آمد، اعم از غنائم جنگی یا سودی که در اثر کسب و کار پیش می‌آید - و بحث زکات به اقلام نه گانه پیش آمد مثل گندم و کشمش و غیره. در کنار خمس و غنائم و زکاتی که به اقلام نه گانه تعلق می‌گیرد، باز انفاق مطرح شد و آن نظر به نقطه‌های خالی جامعه و افراد آن است از نظر افتصادی که مسلمانان باید نسبت به آن احساس مسئولیت کنند تا جامعه‌ی مورد نظر اسلام صورت بالفعل به خود بگیرد و از برکات چنین جامعه‌ای برخوردار شوند 2- در مورد قسمت دوم سؤال باید عرض کنم باید بین جمال و زیبایی با تجمل فرق گذاشت. انسان نیاز به زندگی زیبا دارد ولی تجمل آن نوع زیبایی‌های من‌درآوردی است که نفس امّاره را به میدان می‌آورد و مانع نظر به حضرت حق می‌شود. به نظرم قالی دست‌بافت تجمل نیست، ولی موارد دیگری که نام بردید را باید هرکس خودش مشخص کند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!