بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تحلیل تاریخی حوادث

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33784
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. مطلبی درباره پرهیز از نگاه امنیتی و آزادی رسانه خدمتتون ارسال کردم، متن از بی بی سی بود حضرتعالی گفتین نباید از دشمنی دشمنان که از در نصیحت با ما در اومدن غفلت کرد، و به آیه قرآن اشاره فرمودین و فریب خوردن حضرت آدم و حوا از شیطان و علتش رو غفت آنها از دشمنی شیطان بیان کردین. داشتم مطالب مختلف رو می دیدیم که این قسمت از صبحت های آیت الله علوی بروجردی دقیقا با اونچه که در ذهن داشتم تطابق داشت، دیگه روی این نمی شه اسم دشمنی در قالب نصیحت گذاشت. خواستم نظر حضرتعالی رو جویا شوم:(ذهنیت و نظر من این است این رسانه های خارجی در سایه بگیر ببیند و فضای امنیتی و مگوهای فراوان و ... اعتبار پیدا کرده اند و بهشون مراجعه میشه، چرا نباید رسانه صدا و سیما ملی باشه و چرا حرف همه اونجا زده نشه) حضرتعالی می فرمایید امام خمینی اون زمان به شاه گفت رادیو رو روزی نیم‌ساعت به ما بدهید چنین و چنان می کنیم الان خود جمهوری اسلامی آیا نیم ساعت فضای آزاد در بین ۵۰ شبکه رادیو تلویزیونی به مراجع می دهد؟ به بقیه تفکرات می دهد؟ اجازه بحث و گفتگو می دهد؟ قسمتهایی از صحبت های آیت الله علوی بروجردی که مد نظر من بود: (امیدوارم فرمت متنی که شما مشاهده می فرمایید مانند فرمت متنی که در صورت پرسش و پاسخ نشان داده می شه نباشه - و مشکل عدم تفکیک خطوط فقط در نمایش باشه ) .................................................................................................... به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌و پرداختۀ صدا و سیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صدا و سیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارندـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که فرموده‌اند. بنده نیز از زاویه‌ای که مربوط به اطلاعات خودم می‌باشد از روحی که در صدا و سیما جاری است؛ گله‌مندم که وقتی هم حتی مناظره‌ای گذاشته می‌شود مناظره متفکرانه‌ای نیست و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، بیشتر جدال است. در حالی‌که در مناظره متفکرانه، اهل فکر در دل گفتگویی عالمانه، زوایای مختلف مسئله‌ای را بررسی می‌کنند. تصور بنده آن است که هنوز در این سطح از گفتگو، ما نتوانستیم حاضر شویم. عموماً در این گفتگوها هر طرف حرف خود را می‌زند بدون این‌که در فضای سخن طرف مقابل حاضر شود. امید است جریان‌های اخیر، ما را به فکر فرو ببرد تا در موضوعات پیش‌آمده در فضایی متفکرانه، فکر کنیم و صدا و سیما با جدیت بیشتر نسبت به مسائل پیش‌آمده متفکران را دعوت به گفتگو کند. موفق باشید

33763
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

33750
متن پرسش

سلام علیکم: بنده دانشجو هستم و در دانشگاه شاهد فضای عجیبی هستم. اینجا دانشجویانیی هستند که ندای حق طلبی شان در هیاهوی مخالفان نظام گم شده. کسانی را می‌بینم که می‌دانند اینها حق نیستند ولی چون صدایشان به جایی نمی‌رسد با آنها فریاد می‌زنند زن زندگی آزادی! خواسته هایی دارند که با اعتقاداتشان تضاد دارد؛ گم شده اند؛ نور را در تاریکی جست و جو می‌کنند و در مقابل وقتی برخورد مرگ بر فتنه گر را از طرف دانشگاه و بسیج می‌شنوند بیشتر به هم می‌ریزند و آشفته می‌شوند. اگر میشه پیشنهادی برای واکنش ما به این گروه بدین و برای ما دعا کنید که این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این جوانان از همه نسل ها بیشتر محتاج دعایند. زیرا ظرفیت گسترده‌ای دارند تا در دل انقلاب اسلامی گمشده خود را بیابند. ولی دشمنان انسانیت آن‌ها را گرفتار دست‌کاریِ ذهنی و بعضاً ویرانی شخصیت کرده است. عجله نکنید. با برخوردهای حکیمانه با آن‌ها، آن‌ها به خود می‌آیند. مطمئن باشید در این رابطه باز این انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است که با داشتن دشمنانی این اندازه جاهل و نادان، عظمت خود را می‌نمایاند. موفق باشید

33747
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز وقت شما بخیر. نظرتان را درباره این مقاله بی بی سی فارسی می خواستم: شخصا از نگاه امنیتی، جو امنیتی، امنیتی کردن مسائل، مسئولان امنیتی کشور که مسبب اصلی مشکلات کشور هستند، بشدت متنفر هستم و طرفدار آزادی کامل انتقاد و جلسات نقد و بررسی تخصصی، در صدا و سیما بصورت کاملا آزاد هستم (اگر این اتفاقها در کشور می افتاد یکی از نتایج آن، این مورد بود که یک رسانه با چند ده نفر کارمند اینقدر در کشور ما قدرت نداشت که جامعه را به هر سو که می خواهد بکشاند) .............................................................. خلاصه: در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند .................................................................... متن کامل : گزارش اطلاعاتی حکومت ایران از جنبش «زن زندگی آزادی»؛ تحلیلی هیجان‌زده، چشم‌گشا و تکان‌دهنده نوشتار مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره اعتراضات یک ماه و نیم گذشته در ایران که روز گذشته (جمعه شش آبان/بیست‌ وهشت اکتبر) منتشر شد از بسیاری جهات مهم است. هم چشم‌گشاست و هم تکان‌دهنده. چشم‌گشا از این جهت که چطور به مسائل نگاه می‌شود؛ و تکان‌دهنده به این دلیل که تا چه حد نگاه به تحولات کج‌بینانه است. در این گزارش آمده که «بی­شک در جریان اغتشاشات اخیر، "بزرگترین عملّیات تأثیرگذاری" و به عبارت دیگر "جنگ جهانی رسانه­‌ای" علیه ملّت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد». این گزاره را می‌توان دستکم به این معنی تعبیر کرد که مهمترین سازمانهای اطلاعاتی نظام، بزرگی جنبش اعتراضی در ایران را لمس کرده‌اند. اگر یادمان باشد، مقامات امنیتی-نظامی حکومت در جریان اعتراضات آبان ماه ۹۸ می گفتند که حکومت با بزرگترین چالش اعتراضی خود روبرو شده و حتی برخی آن را تهدیدی بزرگتر از جنگ هشت ساله با عراق خواندند. این بار می‌گویند بزرگترین عملیات روانی اجرا شده است. ولی آیا این حرف جدیدی است؟ فرمانده کل سپاه پاسداران روز چهارم آذرماه سال ۱۳۹۸ در تجمع حامیان حکومت ایران در میدان انقلاب تهران مرتبا از واژه جنگ استفاده کرد و گفت: «باور کنید جنگی که این روزها در خیابان‌های ما آغاز شد یک سناریوی جهانی بود.» حسین سلامی امروز (شنبه هفت آبان/بیست و نهم اکتبر) هم با زبان عتاب و خطاب جلو آمد و در مراسم گرامیداشت قربانیان حمله به شاهچراغ در شیراز گفت که «امروز آخرین روز شرارت شما بود» و اضافه کرد که «شرارت را پایان دهید، دیگر به خیابان نیایید، از جان ملت چه می‌خواهید؟» تکرار ادبیات مقایسه ادبیات پس از آبان ۹۸ و امروز مسئولان ارشد نظامی و اطلاعاتی حکومت نشان می دهد که با گذشت بیش از هزار روز از آبان ۹۸، همان حرفها باز هم بارها تکرارمی شوند. با شمردن تعداد بارهایی که حکومت آمریکا با انواع صفت های منفی مثل تروریست، دژخیم، مافیایی و ... توصیف شده می توان گفت که نگاه جامعه اطلاعاتی ایران به تحولات درونی کشور هیچ فرقی نکرده و فقط لحن‌ها عصبانی‌تر شده است. تاکید مکرر نویسندگان گزارش برای مقصر جلوه دادن خارجی ها این سوال را اجتناب ناپذیر می کند که پس چرا دشمن خارجی همیشه در تحریک مردم ایران به اعتراض موفق است و جامعه نظامی و اطلاعاتی کشور همیشه نقش کالبدشکافی با ادبیات و فیلتر خاص را بازی می کند؟ نویسندگان گزارش مناسب دیده اند که به قتل فجیع خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی و قتل جورج فلوید بدست یک مامور پلیس سفیدپوست در آمریکا بیشتر و مفصل تر اشاره کنند، اما این را مطرح نکرده اند که خواهان ارزیابی اثر فعالیت گشت ارشاد و اثرات روانی کلیپ های متعدد برخورد خشن ماموران با زن و «ناموس ایرانی» هستند که هر چند روز یکبار اعصاب و روان مردم را می خراشد. اعتراضات نقشه سازمان‌های جاسوسی خارجی موساد و دیگران است؟ این نوشته نها‌های اطلاعاتی ایران که در آن تاکید اصلی روی نقش آفرینی سازمان اطلاعاتی آمریکا در تحولات این روزها و هفته های خیابانها و شهرهای ایران است، می خواهد بگوید که تمامی تقصیر نارضایتی مردم ایران از حکومت نقشه سازمان‌های جاسوسی خارجی آمریکا، بریتانیا، اسراییل و دیگران است که با بودجه های چند صد میلیون دلاری وارد عمل شده‌اند. دو خبرنگار و عکاسی که از مهسا امینی روی تخت بیمارستان عکس گرفته اند مقصر جلوه داده شده اند و شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان هم میدان‌دار هیجان‌آفرینی منفی علیه نظام معرفی شده‌اند. این گزارش که ادعا کرده با استفاده از اسناد و "اتقان داده ها"، نهایت تلاش را به کار گرفته تا مردم ایران را آگاه کند، چیزی جز ناامیدی برای خواننده ندارد. البته این گزارش به احتمال زیاد مایه خوشحالی بسیار برای همان‌هایی در سیا، موساد و کشورهای دیگر مثل عربستان خواهد شد که بازیگردانهای اصلی جنبش اعتراضی مردم ایران معرفی شده اند. چون براحتی می توانند زاویه نگاه و حرکت نظام را مشخص و برای آن برنامه ریزی کنند. این گزارش نه تنها تلاشی در راستای "جهاد تبیین"، واژه مورد علاقه آقای خامنه ای، رهبر ایران، نیست بلکه فاش کننده به اصطلاح کج و معوجی نگاه بخش های اصلی اطلاعاتی حکومت در حوزه درک زیربناها و علل اصلی نارضایتی مردم ایران است. در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود که در تازه ترین مورد باعث شد رئیس دولت فعلی با کمترین میزان مشارکت پس از انقلاب زمامدار پاستور شود. هیچ اشاره ای به اثر مخرب سیاست های جامعه اطلاعاتی کشور در بستن فضا و حراستی-امنیتی کردن امور نمی شود. هیچ اشاره ی به عصبانیت مردم ایران از رسوایی های اطلاعاتی از خوردن ضربات مکرر و تکاندهنده امنیتی در نطنز، ترور فخری زاده و اسناد اتمی نمی شود. تنها مواردی که نویسندگان گزارش بشکل تک کلمه یی برجسته می کنند مواردی مثل «ماجرای دردناک (درگذشت مرحومه امینی)»، «حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی» (بدون کوچکترین اشاره به عاملیت خود سپاه در زدن هواپیما و بن‌بست پرهزینه ی چند ساله در حل پرونده برای خانواده های قربانیان و کشورهای درگیر در پرونده) و فروریختن برج متروپل آبادان است. ولی نویسندگان گزارش با انواع بازی هایی که با کلمات انجام داده اند، بسرعت همه تحولات مورد اشاره را فرصت طلبی بیرونی و رسانه ها برای القا احساسات منفی معرفی کرده اند. در اینکه دشمن یک سیستم همواره مترصد استفاده از فرصت هاست تا رقیب را زخمی و ناکار کند که شکی نیست. همانطور که تلویزیون حکومتی ایران بیشتر از کارتن خواب های آمریکا و مشکلات آن کشور برنامه و گزارش پخش می‌کند تا تحولات ایران. ولی سوال این است که چرا به عملکردهای خود حکومت نگاه انتقادی نمی شود. مثل این است که سازمان های اطلاعاتی آمریکا در بررسی علل اعتراضات سراسری در آمریکا و جهان پس از قتل جورج فلوید بدست پلیس می آمدند و به سبک سپاه و وزارت اطلاعات، تنها به پوشش خبری شبکه های تلویزیون حکومتی ایران و شبکه های خارجی ش مثل پرس تی وی و دیگر کشورها مثل روسیه و چین اشاره می کردند و با سطحی خواندن اعتراضات به ماجرا، کار را به ایران، کره شمالی و دیگران محدود می کردند و تمام. راز بقای حکومت ها، تامل در رفتار خود و درس گرفتن از اشتباهات است. این نکته را نمی توان در گزارش سی صفحه ای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دید. در ارزیابی نهایی، نوشتار سی صفحه ای دو نهاد اصلی اطلاعاتی حکومت، انصافا بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند. همان ندیدن فیل وسط سالن! مشکل جامعه اطلاعاتی نظام کنونی در ایران این است که بجای صراحت در بیان واقعیت ها به حاکمان، از خود رهبر واژه و رهنمود قرض می کند و برای جاانداختن همان واژگان تلاش می کند. جامعه اطلاعاتی آمریکا در ماجرای حمله به عراق به این نتیجه رسید که تنظیم کردن گزارش های اطلاعاتی، چه بسا دروغین، برای هموار کردن مسیر برای اجرای امیال سیاستمداران یک اشتباه راهبردی بوده است. این را در نوشته ها و سخنرانی های بسیاری از مقامات آمریکایی در سیا و دیگر نهادها می توان دید. اما در مورد حکومت ایران این روند غائب بزرگ میدان نیست؟ در گزارش مورد بحث، بارها به رهبری آقای خامنه ای و واژه «درخت تناور» حکومت اشاره می شود بدون اینکه درک شود که درخت تناور در اصل خود کشور است و دولت ها و حکومت ها، شاخه ها و میوه های درخت هستند. اهمیت مضاعف نوشتار طولانی وزارت و سپاه این است که نشان می دهد حکومت برای نحوه برخورد با اعتراضاتی که آشوب و اغتشاش می خواند، به احتمال قوی چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. بطور خلاصه می شود گفت به نظر می‌رسد که نحوه برخورد حکومت و بخش امنیتی نظامی آن با اعتراضات به مسیری خشن تر خواهد افتاد. با توجه به دفعات مکرری که در این نوشتار از زبان تهدیدآمیز استفاده شده است و جمله پایانی بیانیه چند هزار کلمه‌ای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با آیه قرآن تمام می شود که می گوید "انا من المجرمون منتقمون"، برخورد خشن حکومت تمایل دارد که از مرزهای کشور فراتر برود. اما اینکه این استراتژی چقدر بتواند موثر پیاده شود و چه پیامدهای برای حکومت خواهد داشت را باید در آینده به تماشا نشست. ولی از همین حالا می شود تصور کرد که اگر توصیه جامعه اطلاعاتی نظام واقعا همین سی صفحه تبلیغاتی باشد، آینده ناروشنی در انتظار است، چون گره ها بسیارند و در فقدان نگاه خود انتقادی، حکومت بیشتر و بیشتر به سمت بیگانه سازی بخش های بزرگتری از ملت ایران حرکت خواهد کرد. در چنین فضایی، هم یارگیری بازیگران خارجی موفق تر خواهد بود، هم ممکن است که رفتارهای اعتراضی در اثر خشونت ورزی ممتد و بیش از حد حکومت باعث پیدایش فصل های تازه ای از اعتراضات متنوع شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً جایگاه اطلاعات سپاه و وزارت که بنا است از موضع اطلاعات امنیتی با ما سخن بگویند، باید همین‌گونه باشد و اگر دقیقاً کسی آن متن را که با دقت فراوان و شواهد کافی نوشته شده است، بخواند می‌یابد که چرا دشمن تلاش دارد نگاه ما را با پیش‌فرض‌هایی که القاء می‌کند، نسبت به این امر مهم منحرف کند. با این فرض که ریشه این نوع اغتشاشات را که بنیانی چندساله در انحراف اندیشه بعضی از مردم ما به جهت تحت تأثیر قرارگرفتنِ القائات دشمنان دارد را مربوط به ضعف‌های داخل کند. در حالی‌که همه می‌دانیم چندین و چندین برابر این ضعف‌ها در خود غرب هست در حدّی که اگر از کارتن‌خواب‌ها بگذریم، به قول خودشان 90 در صد از مردم اسیر 10 در صد جریان سرمایه‌داری است و تحقیقات نیز نشان می‌دهد اغشاش‌گران اتفاقاً اکثراً از طبقه مرفهین بوده‌اند. بنابراین باید در یک کلمه از دشمنیِ دشمن هر چند سخن دلسوزانه می‌گوید، غافل نشد. به گفته علامه طباطبایی، حضرت آدم و حوّا از دشمنیِ شیطان غافل شدند و به آن روز افتادند که افتادند. شیطانی که قسم می‌خورد و می‌گفت: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ» (اعراف/۲۱) قصه بیچارگیِ جریان اغتشاش‌گران تنها یک کلمه است که خود را در اختیار شیطان قرار داده‌اند و به بهانه آن‌که تلویزیون جمهوری اسلامی بنا به مصلحت اخلاقی و امنیتی از بعضی گفتار خودداری می‌کند، روشن‌گری‌های این رسانه را غیر واقعی می‌دانند و این بلای دومی است که اغشاش‌گران بر سر خود می‌آورند که به‌کلی از کشور خود و آنچه حقیقتاً در آن می‌گذرد؛ در غفلت‌اند. آیا عقوبتی از این غفلت، بیشتر که خود را در اختیار شیطان و دشمن گذاشته‌اند؟!! موفق باشید  

آقای ثابتی در کانال خودشان اینطور نوشته اند

تا امروز به یاد ندارم که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیانیه مشترکی را درباره یک توطئه امنیتی منتشر کرده باشند اما روز گذشته این اتفاق افتاد و در این بیانیه تفصیلی، جزییات مهمی از طراحی پیچیده، چند لایه و پرهزینه امریکا برای ویران سازی ایران منتشر شد.

پیشنهاد می‌کنم سر فرصت با دقت بخوانید.

https://eitaa.com/sabeti

33743
متن پرسش

بعد از ظهر ۲۹ شهریور سال ۱۴۰۱ دختری ایستاده بر روی سطل زباله، روسری خود را به آتش کشید. شب هنگام راه خانه‌اش را کج کرد و سر از ساختمان نیمه‌کاره ای درآورد. در بلند ترین نقطه‌ی ساختمان، سیگارش را آتش زد و پرید. می‌دانید وصیت‌نامه‌ی یک جمله‌ایش چه بود؟ «تقصیر هیچ کس نبود.» شما برایِ من، استاد طاهرزاده‌ی جلسات و نویسنده‌ی کتاب‌ها نیستید. شما معلمِ بزرگترهایم در آن روستایِ دورافتاده‌ای هستید که افتخارشان شاگردی شماست. راستش من هم معلمم. در کنار من هم معلمانی از آشنایان و دوستانِ شما هستند که به نوجوانانی معرفت النفس درس می‌دهند. شاگردانم به مباحث گوش می‌دهند یا حتی اغلب جان‌شان گوش دادن نمی‌کشد. بعد از کلاس و در خلوت برایم از راه‌هایی که برایِ خودکشی به نظرشان می‌رسد می‌گویند. بپرم؟ برم زیر ماشین؟ قرص بخورم؟ و شاید هیچ کدام به ذهنشان هم نرسد که سوالِ زندگیِ نداشته‌اشان را سرِ معلم و مؤلف مباحث معرفت و النفس فریاد بزنند. شاید به ذهنشان هم نرسد که یقه‌ی کسی را بگیرند و بپرسند و بخواهند. لابد جز یقه‌ی خدا دستشان به جایی نمی‌رسد. استاد طاهرزاده راستش این نسلِ مظلوم، اصلا حواسشان نیست که مهرِ پوچی خورده‌اند و معلمی از یک نسل قبل برایشان خط و مرز کشیده و شاید اگر یک نفر سوالی پرسیده، حساب کار را به خودش حواله دادند تا برود و خودش را جراحی کند (ریز ریز کند) تا بلکه بداند کجا را اشتباه انتخاب کرده که زندگی ندارد! این نسل آنقدر مظلوم هست که اگر فقط یک جمله بخواهد بگوید، بارِ روی دوش عالم را بر سرِ خودش آوار می‌کند. «تقصیر هیچ کس نبود.» واقعا تقصیر ما نبود؟ واقعا به جز دفن کردن احوالاتِ‌شان زیر لفظ پوچی و نیست‌انگاری و ... نمی‌توانستیم دستی برایِ آشنایی به سمتِ‌شان دراز کنیم؟ شنوایِ‌شان شویم؟ مگر آن‌ها فرزندان و جگرگوشه‌های این انقلاب نیستند؟!! (نبودند؟!!)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر از یک طرف «تقصیر هیچ‌کس نبود»، از طرف دیگر تقصیر بسیاری بود که این نسل را که نسل آخرالزمانی است، درک نکردند. و اگر جهان غرب با این انسان‌ها چنین کرد که بگویند «تقصیر هیچ‌کس نبود»؛ زیرا نمی‌دانند «چه‌کسی می‌توانند باشند» که حالا آن کسی که باید باشند، نشدند! ما نیز با این انسان‌ها طوری سخن نگفتیم که در آزادی و انتخاب‌شان، خود را بیابند. و این نکته مهمی است. شاید نکاتی در جلسات «تقابل آزادی و حجاب! چرا؟» و مطالبی مطرح شده باشد که حکایت بی‌تقصیریِ این نسل به حساب آید. موفق باشید    

33702
متن پرسش

سلام: خواهش می کنم خواهران مذهبی و غیر مذهبی محترم با احترام این متن را بخوانند و ببینند آیا اگر به خود صادقانه نگاهی بیندازند آیا چنین نیست؟ بنده پسری جوان هستم و خودمو گذاشتم به جای دختران نوجوان و جوان تا ببینم واقعا به عنوان یک بشری که در این زمانه رشد کرده چگونه می‌بودم: حتما بسیار معترض بودم و یقه بزرگان دین را می‌گرفتم و می‌گفتم حجابی که در بسیاری از مذهبیون می‌بینم حجاب نیست! زیرا پوچی پشت آن می‌بینم و آن را نوعی اجبار یا پذیرشی روانی یا تحت حرف‌های وحشیانه پدر مادرها می‌بینم و می‌گفتم برای من استدلال فلسفی و فقهی و احساسی نیاور و شاید می‌رفتم جلوی امثال مراجع تقلید با تندی و کم حجابی می‌ایستادم و جّدی می‌گفتم تو به من زندگی یا جهانی بده اگر داری! چون اول به حیاتی زندهِ اکنونی نیاز دارم که آزادی و انتخاب در آن معنا داشته باشد، اگر یافتم و آن حیات جاودان بود و خود را در آن یافتم آن‌وقت با گفتگوی با آن جهان، انتخاب می‌کنم حجاب یا هرچه خواست. زیرا اولاً: تشنه زندگی و معنایی هستم که دروغ و مُرده و چون جهان‌های بسیاری از مستدللین مدعی نباشد که عقلی و احساسی و دستوری و لحظه‌ای‌ست! و باور بفرمایید قطعاً با هر گشت ارشاد یا مردم مذهبی که مثل حیوان یا کودکی، دست آموز می‌خواستند به من بدون درک و از بیرون امر و نهی کنند برخورد جدی می‌کردم و حتماً آنها را خورد می‌کردم! اتفاقا وقتی آن دختر نوجوان را دیدم جلوی چند سپاهی با جدیت ایستاده و فریاد می‌زند لذت بردم! (نه بخاطر سوء استفاده دشمن، نه بخاطر دروغ دشمن، نه بخاطر تلفیق حق و باطل) ! بلکه بخاطر اینکه آمده تا بگوید من تشنه ام. مدتها بود دوست داشتم از دست مذهبیون نا آگاه تندروِ قلدرِ متکبر راحت شوم تا شرایطی پیش آید که بفهمند این دختر، دختر توست و حجاب خانواده تو هم در این بی‌معنایی تفاوت چندانی با بی‌حجابی ندارد فقط تو قلدری و خود برتربینی! عذر می‌خواهم واقعاً در این موارد جدی هستم و بلطف خدا شرایطی پیش آمد که تازه انقلاب اسلامی بعد از سکوت بسیار و صبر و آرام آرام قدم برداشتن و حفظ کلیت انسانیت و اسلام به گفت آید و این برآورده شدن یکی از آرزوهایم بود که به لطف خدا حضور توحیدی اسلامی و انسانی پیش آمده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه می‌فرمایید اعتراض است و اتفاقاً بعد از اغتشاش‌ها که حضور در میدان دشمن بود، تازه باید شروع شود. ما باید با اعتراض، همدردی کنیم ولی نباید از زمان و مکان خود گم بشویم.

در دل همین اغتشاشات باید به فکر اصلاح بود. مقاومت مدنیِ آرام حتی در فضای مجازی امر مبارکی است و از این طریق می‌توان جریان بر‌انداز را مأیوس کرد و پس زد و به جوانان خود نیز تذکر داد توقعات غیر قابل تحقق‌شان است که آن‌ها را گرفتار رسانه‌هایی مثل اینترنشنال می‌کند زیرا گمان می‌کنند باید به آن توقعات برسند و چون نرسیده‌اند، در آن سطح از خشم که با دشمنان ایران مدیریت می‌شود، فرو می‌افتند در فرهنگ خشمی که اروپا در دو جنگ جهانی اول و دوم گرفتار آن شد و بیش از ۶۰ میلیون مردم آن قاره خودشان همدیگر را به قتل رساندند.

از آن طرف باید به تَرَک‌های ریزی که در جامعه پنهان است فکر کرد و نسبت به صلح بین مردم که در ذات انقلاب اسلامی و روح حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» نهفته است، بسیار تلاش نمود. موفق باشید    

33657
متن پرسش

سلام استاد عزیز: آقای علیزاده در برنامه ۲۲ مهر ماه خود تهدید غرب را بسیار جدی گرفته بطوریکه مسولین جمهوری اسلامی را توصیه به کوتاه آمدن می کند و تاکید می‌کند که غرب درصدد ضربه مهلک به ایران است و شاهد خود را چرندیات مخملباف در برنامه بی بی سی می‌داند. به نظر می‌رسد این شخص هم سو با دشمن می باشد. بسیار بعید است که دشمن چنین مارهایی دراستین نپروراند که به دروغ خود را وطن پرست می‌دانند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده صوت آن برنامه را گوش دادم. به نظر می‌آید تذکرات و انتقادات خوبی در آن سخنان بود. تذکر دادند دشمن را باید جدّی گرفت تا از تفرقه‌های بیجایی که همدیگر را به بهانه‌های سطحی درک نمی‌کنیم، عبور نماییم. موفق باشید

33639
متن پرسش

سلام: شاید برای سن بالاترهای این جوانان آخرالزمانی که وارد تاریخ توحیدی شده اند این سئوال مطرح شود که ما چند ده سال است داریم تلاش می‌کنیم مجاهده می‌کنیم چطور است که رهبری می‌فرمایند دهه هشتادیها به اوج ها می‌رسند و از طرفی هم می‌فرمایند امروز ایمان مردم بیشتر از اول انقلاب هم هست؟! و باز می‌شنویم که چه قله های معنوی را فتح می کنند؟! بگذارید اینطور بگویم انقلاب اسلامی آمد تا تاریخ جدیدی را شروع کند و محقق کند و این تاریخِ آغاز شده! به عنوان (فردا)! فردا نامیده می شود زیرا بزرگترها باید از قبل خودشان را به آن برسانند و جوانان پرورش یافته در روح مدرنیته هم باید خودشان را از آن روح پلید خارج کنند به همین سبب فردای همه است. دلیل آنکه جوانان زود تر وارد تاریخ توحیدی که انقلاب اسلامی آن را گشود می شوند و به همین ورود زود تر آن تاریخ آنها را بشدت و سرعت رشد می دهد این است که روح تاریک مدرنیته بسیار طاقت فرسا و تنگ است پس جوانان زود دنبال راه فرارند، اما سنین بالاترها هنوز در گذشته سیر می‌کنند و می‌گویند خوشا قدیم ها! آری از گذشته باید بیایید و با ولایت فقیه که تعین تاریخ توحیدیست این گشایش محقق می شود. استاد طاهرزاده بارها می‌گویند تو پای در راه نه و هیچ مپرس خود را بگویدت که چون باید بود! آره راه همان تاریخ توحیدیست و هرکه در آن قرار گیرد جایش و کارش و وظیفه اش را آن روح عظیم تاریخی که جای حضور حضرت الله است و ما را در خود پذیراست مشخص و معنا می کند پس خود می‌گویدت که چون باید بود... هرچه از رهبری می‌شنوید را سریع در روح گذشته و مدرن خود معنا نکنید و آن را بکشید به سمت خود! خیر دستی که آمده را بگیرید و بروید تا هرچه بیشتر وارد آینده خودتان شوید آنگاه می‌فهمید عجب چه حرف ها حکیمانه و زنده و غنی تر از آنچه می‌پنداشتم بود!. می‌گویید دوست داریم برای خدا برای امام زمان عج الله کاری بکنیم بسم الله بیا تا خود راه بگویدت که چون باید بود و از این امر مهم تر امروز در تمام خلقت وجود ندارد زیرا عین معنای شناخت خویش و شناخت خدا و ارتباط با مردم و طبیعت و عالم آدم است. هیچ کجا هیچ معنایی نمانده و تفاوتی هم ندارد چه آیین و تفکری داشته باشیم زیرا 'نیستند' و تنها معنای زندگی در تاریخ توحیدیست و انقلاب اسلامی پل وسیع عبور از همه جا به آن فرداست. زندگیست آقا زندگیست. بحمد الله همه چیز دارد در نسبت با تاریخ توحیدی برخورد می کند پس همه چیز نیست شده و بحمد الله زبان تاریخ توحیدی باز شده است و هر کس به هر اندازه در او قرار بگیرد زبان او به وسعت حقیقت می شود و بخدا مستانه است. یک نمونه مثال از شهدای همین اغتشاشات اخیر که همسرش از قول شهید می گفت: شهید به ما می‌گفت «بعدا میفهمید من که بودم»!.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بشر آخرالزمانی از یک طرف به آزادی با تمام معنای آزادی فکر می‌کند و از طرف دیگر به ظرفیت گسترده‌ای که دارد و طالب حضور در قلّه‌ها است؛ نظر می‌کند با امکاناتی که در انقلاب اسلامی پیش خواهد آمد. عرایضی در جلسه هفتم «دولت – مردم- آزادی» https://eitaa.com/soha_sima/1678  در این رابطه شده است. موفق باشید  

33597
متن پرسش

با سلام برای این مرتبه از حضور! انقلاب اسلامی قطعا متوجه زمانه تاریک هستید و معنای حضور انقلاب را می‌دانید و خوب از رنج مردم خبر دارید، یکی از آن رنج ها را به شعر و آهنگی خوانده شده که متن آن را برای شما می آورم به امید آنکه بیشتر و بهتر از زبان رنجهای زمانه خود (که جوانان در اوج آن هستند) خبر دار شویم. بی شک جوانان با شنیدن این آهنگ ها که حرف های خودشان است آن‌را فریاد می‌زنند. ♫ متن ترانه دیوونه ۲ با صدای رضا پیشرو: میدونی، ترس مثِ آتیشه / اگه کنترلش نکنی، میسوزونتت / آره میسوزونتت / من یه دونه اسلحه میخوام / باید با دنیا تسویه کنم / باید برگردم به اصلیِ خودم / باید بکُشم مارای زنگی دورمو / بدم میاد أ تصویر خودم / از مست دیده شدن / از دستگیره شدن / از تصفیه شدن / از وَرچیده شدن / از سنگ چیده شدن / از قصد تیره شدن / دیگه نمیخوام نادون باشم / دوس دارم توو بارون پاشم / کیا دنیای آروم دارن / کیا مث من طاعون دارن / کیا مثِ من آشوب دارن / کدوم احمقایی چارچوب دارن / کیا مثِ من خواب دوس دارن / کیا مث من کابوس دارن / کیا دلهای رنگی دارن / اما واسه بقیه مثل تَه سیگارن / کیا دلهای سنگی دارن / کیا با خدا موندن و نَشتی دارن / کیا حالت منگی دارن / کدوم احمقا دلتنگی دارن / کیا مث من بیمارن / توویِ در دیوارن مث مرد می‌بازن/ )این دیوونه وجدان داشت دیوونه عشق داشت / این دیوونه حس داشت، اما شده شیطان / این دیوونه ای کاش، این دیوونه ای جان / این دیوونه پیک باز بریز بکن عشق باش!) / حس می‌کنم دریای حرفم / وقتی رو به روم هست فردایِ بدتر / رفتم روی برفای جنگل / دراز کشیدم چون درد داره قلبم / فهمیدم من اربابِ جنگم / دنیا مُرده مثِ ترسای قبلاً / بذار بمیرم و افسانه تر شم/  بذار همه بفهمن درد داره دردم / من از خودم احترام می‌خوام / هنوز دارم به اشتباه نیاز / رفتار من مثل جانیاست / دنیا زشته من دل به بازیاش بستم / با من بازی کن بدبخت / با من آشتی کن دربند / منم گاهی خوش خنده ام / نباید باشم چون تُرش کردم / پشت گردن منو زخم کردن / چون تیغ دادم هرکس / امید ساختم أز کرکس / کلی داشتم مصرف /  گفتی خوب شو شدم / دویید بازم مقصد / هی رفتم رفتم رفتم / دارم پشت هم گناه می‌کنم / مردم منو دعا میکنن / هر روز از من سوال میکنن / سرِ حرفام قمار میکنن / اونا منو نمیشناسن / منو قبلاً نمی‌خواستن / بیا با هم بشیم آهن / جای اینکه بدیم شاهرگ / من امیدم به این چالست / که موضع اش معلومه بریم تا تَهش / ببین مادر من دیوونه ام / بشین باز هم برام دعا کن و بریز باز اشک / فقط به من بدین کاغذ / بر نمیگردم بشین پا در از/ گشتن دنبالِ من هر روز بگیر پا درد / درمونی نیست به این پادزهر/ شیطان توویِ کلیسا هم هست / اونی نیستم که میشناختن / از من بکش بیرون بشین پا حرف / روی دستام یه شیر دارم که هنور قدرت میده به این باور/ فرصت میده به این لاغر/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داش/ !!!رضا!!! ، میام الان ، رضا!!!! ، میام الان!!!/ من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داشت / میخوام فریاد، حتی اگه روم بیاد دریا / میخونم واسه نیازمنداش / میمونم تووی ایران سرباز با ریاضت هاش / اگه دنبال منو حرفامی / خیلی باید هنوز دنبالم بگردی / خیلی/ همیشه مود من خوب نیست / میخوام یه چیزیو بگم / وقتی بارون میاد همه ی پرنده ها دنبالِ سَر پناهن / اما عقاب، بالاتر از ابرا پرواز میکنه / اینو همیشه یادت باشه / من اون جوجه فِنچای سر کوچتون نیستم که رو درختان / همیشه یادت باشه / رضا!!!! رضا!!! رضا!!!!/ اَه ، این غولِ لعنتی همه جا دنبالمه!!!!!/ چون توو خودمه!!!!/ توو خواب، بیداری، توو خلسه!!!!/ هرجا میرم هست!!!/ اگه بکشمش، اگه بکشمش... .و این حدیث از حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه گویای این زمانه بسیار سخت است که فرمودند: (امام علي (ع) درباره وضعيت «آخر الزمان» مى فرمايد: «بايد منتظر گسيختگى پيوندها و روى كارآمدن بى كفايت ها باشيد، و اين، زمانى است كه ضربه شمشير بر مؤمن آسان تر است از يافتن يك درهم حلال، و اين زمانى است كه پاداشِ گيرنده از دهنده بيشتر است! اين امر زماني است كه مست مى شويد بى آنكه شراب خورده باشيد، سوگند مي خوريد بى آنكه مجبور باشيد، دروغ مى گوييد در حالى كه ناچار نيستند، و اين، هنگامى است كه بلاها شما را مى گزد آن گونه كه جهازِ نامناسب شتر، پشت او را مى آزارد، اين رنج چه طولانى است و اين اميدِ رهايى چه دور!».) و این آیه از سوره مبارک حجر گویای زمانه ماست که خدا به جان پیامبرش قسم می‌خورد و می‌فرمایند: (لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾ [ای پیامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستی خود فرو رفته و سرگردان بودند). این نوشته ها را نوشتم تا عرض شود انقلاب اسلامی خوب می‌داند جوانان امروز چه می‌کشند به سبب آنکه خدا و پیامبر اهل بیت می‌دانند، امید وارم با تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی به سوی ما آمده است این امید امیدواران رنج ها ترمیم شوند هرچند خدا خود جوابگوی این جوانان مظلوم با عجایبش هستند. ان شاءلله خانواده ها و جوانان و بشر و اجتماع خوب و درست به آرامش تاریخ توحیدی جدید برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید امیدوار بود تا ما با تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی از همه آنچه که جهان مدرنیته و استکبار برای بشر پیش آورده از جمله پوچی و نیهیلیسم عبور کنیم. آری! می‌بینید که این اشعار که تنها چیزی که نیست شعربودن است؛ سراسر حکایت از پوچی و بی‌محتوایی و فرار از این پوچی می‌کند. بهترین راه ورود با جوانان‌مان اولاً: خوب‌نشان‌دادنِ زمانه‌ای است که سراسر انسان را گرفتار نیست‌انگاری می‌کند و ثانیاً: انقلاب اسلامی، راهی است برای عبور از آن نیست‌انگاری و معنابخشیدن به امروز و فردای انسان‌ها. این‌جا است که مسیر گفتگو برای همین جوانان نیز باز می‌شود و اگر دیروزمان بدین امور نپرداختیم، مسائلِ پیش‌آمده حکایت از آن دارد که در امروز و فردای‌مان باید بدین امر بپردازیم تا معنای موفقیت، حقیقتاً در جای خود شکل بگیرد و معنا شود در نشان‌دادنِ انواع پوچی‌ها. مثل زندگی رانت‌خواران و متحجّرین که آنان نیز صورت‌های مختلف پنهان‌کردن نیست‌انگاری‌های پنهان است. موفق باشید  

33590
متن پرسش

سلام: ببخشید پاسخ اشخاصی که میگن عید ولایت و عید بیعت بدعت هستن و باید عمرکشون گرفت و بابت به درک واصل شدن خلیفه دوم خوشحال بود بجای عید بیعت و ولایت چی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فتوای مقام معظم رهبری نظر کنید که هرگونه توهین به منسوبین رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را اعم از همسران و اصحاب‌شان حرام می‌دانند.

در مورد جلساتی که در رابطه با خلفا و همسر پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» صحبت می‌شود، لازم است نظر آیت الله خامنه‌ای را مستحضر باشید که آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به استفتای علمای شیعه منطقه احساء عربستان درباره اهانت به عایشه همسر پیامبر، در ۸ مهر ۱۳۸۹ش فتوا دادند: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت، از جمله اتهام‌زنی به همسر پیامبر اسلام، عایشه حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به‌ویژه سیدالانبیاء پیامبر اعظم حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله»، می‌شود. (روزنامه رسالت، ۱۱ مهر ۱۳۸۹ش، ص۳.)

سؤال: لعن برخی از دشمنان اهل‌بیت «علیهم‌السلام» در مکانهای عمومی یا خصوصی چه حکمی دارد؟

ایشان فرموده‌اند: «به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید و توهین به مقدسات سایر مذاهب را حرام دانسته‌اند، به علاوه هر عملی که موجب تفرقه بین مسلمانان شود، ایشان آن را منع کرده‌اند و حرام دانسته‌اند، بنابراین مومنین از کارهایی که به هر حال سودی ندارد، بلکه ضرر دارد و موجب اختلاف و برادرکشی بین مسلمانان یا موجب وهن مذهب می‌شود یا به نحوی توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی است، ان‌شاالله بپرهیزند که این عمل جایز نیست.»

 باز در جای دیگر سؤال می‌شود که اهانت به مقدسات دیگر مذاهب چه حکمی دارد؟ و در جواب می‌فرمایند: اینجانب همچون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امّت اسلامی بار دیگر اعلام می‌کنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدّسات هر یک از گروه‌های مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام و حرام شرعی است.

از ایشان سؤال می‌شود: شرکت در مجالسی که در آن به مقدسات دیگر مذاهب توهین می‌شود چه حکمی دارد؟ و معظم له جواب می‌دهند: هرگونه گفتار یا کردار و رفتاری که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین گردد، شرعا حرام اکید است.

اگر انجام آن کارها موجب سوء استفاده‌ی دشمنان علیه مکتب اهل بیت علیهم‌السلام شود تا به پیروان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام توهین کنند یا موجب اختلاف بین مسلمانان باشد جایز نیست.

 به گفته سید حسن نصرالله از زمانی که حضرت آقا فتوای حرمت توهین به منسوبین پیامبر را صادر کردند، عظمت و نفوذ و علاقه به تشیع در جهان اسلام، صدچندان شد و نه‌تنها هیچ شیعه‌ای سُنی نشد، بلکه بسیاری از جوانان اهل سنت گرایش زیادی به فرهنگ تشیع پیدا کردند. ما برای حفظ جوانان خودمان نیز بایدمواظب باشیم این نوع سخنرانان وارد زندگی آن‌ها نشود تا شخصیت آن‌ها را شخصیتی محدود و کینه‌توز گرداند. مسلّم انتقاد از روش خلفا منطقی و لازم است ولی توهین و لعن، کار را به پاره‌کردن پیکر جهان اسلام می‌کشاند. موفق باشید  

33583
متن پرسش

برنامه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.com/episode/0x299c717 سلام استاد این برنامه از دکتر شاه‌حسینی راجع به اغتشاشات اخیر خیلی جامع بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دسترسی به تلوبیون برایمان نیست. آیا صوت آن جلسه را در جای دیگر سراغ دارید که استفاده کنیم؟ موفق باشید

33563
متن پرسش

سلام علیکم! در جواب یکی از سوالات فرمودید که رهبر انقلاب با حکمت و صبر دارند جامعه را به سمت اهداف عالی حرکت می‌دهند. اگر امکانش هست کمی توضیح بدهید که ایشان در رابطه با فساد اقتصادی و اختلاس و بی عدالتی و تبعیض و ظلمی که در جامعه به وجود آمده، بعضا افراد پر ادعا و متنفذ نظام در آن دست دارند، چه اقدامات عملی انجام داده‌اند؟ آیا ایشان این قدر تنها و مجبور هستند که نتوانند کاری کنند؟ یا تخواسته‌اند کاری بکنند و تقصیر دارند؟ اگر کمی مصداقی بحث کنید ممنون می‌شوم. بهرحال این سوالی است که اکثریت جامعه را این روز ها مشغول کرده‌است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً نیز عرض شد جایگاه رهبری و روش سلوکی ایشان در حفظ انقلاب و هدایت مردم، روش آن کسی است که مواظب است برای آبادکردن دهی، شهری را خراب نکند و از این جهت با این‌که بعضاً دولت‌ها آن‌طور که شایسته و بایسته است، رهنمودهای عدالت‌گرانه ایشان را دنبال نمی‌کنند؛ صلاح انقلاب آن است که بدون مقابله مستقیم با دولت‌هایی مثل آقای هاشمی و یا روحانی، آرام‌آرام مسیر را به سوی دولت‌های عدالت‌گرا سیر دهند تا اصل انقلاب که بنیان نجات انسان جدید است، محفوظ بماند. ملاحظه می کنید که سال‌ها در نفی بنگاه‌داریِ بانک‌ها و یا تأکید بر خصوصی‌سازی و یا کوتاه‌کردن دست دولت‌ها در امور؛ تأکید می‌کردند و می‌کنند. ولی آن‌طور که باید دولت‌ها عمل نکردند. و این‌جا است که می‌فهمیم کار بزرگ مقام معظم رهبری در راستای حفظ انقلاب بالاخره بستر تحقق آن اهداف فراهم می شود وگرنه ما بودیم و کشوری دست‌نشانده. در حالی‌که این استقلال و در بستر آن، انتخاب‌هایی که در پیش است، جهانی برای ما پیش می‌آورد بیرون از گردونه جهان مدرن. موفق باشید        

33561
متن پرسش

با سلام: وظیفه ما در این فتنه ها چیست؟ وظیفه فردی و اجتماعی و بین المللی. با تشکر🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً پایگاه آن فتنه‌ها را بشناسیم. ثانیاً: در حدّ خود نقد کنیم. ثالثاً: در مسیری که موجب رفع ضعف‌هایی می‌شود تا دشمنان بهانه نداشته باشند، قدم بگذاریم که بحمدلله آرام آرام با به خودآمدنِ افراد معلوم می‌شود که قضیه حضور دشمنیِ دشمن بوده است، البته در لوای اعتراض. و از آن مهم‌تر این فتنه‌ها منجر شد که متوجه شویم جنگ، جنگِ رسانه‌ای است و نیاز است سواد رسانه‌ای خود را رشد دهیم. موفق باشید

33559
متن پرسش

سلام علیکم: عرضی داشتم و خواسته‌ای. آن هم اینکه در این شلوغ بازار، راه و مسیر خودمان را گم نکنیم. ترس آن دارم که در هیاهوهای این روزها، اخبار و حرف‌های مهم بگذرند و ما به آن توجهی نکنیم که به گفته رهبر انقلاب توقف هم معنی عقب‌گرد دارد. ان‌شاءالله که چنین نشود و نباشد‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به اصلِ اصیل انقلاب اسلامی است که دشمنان بزرگ دارد و عظمت انقلاب آن است که همین دشمنان را با همه تلاش بی‌وقفه و امکانات گسترده ناکام کند و ما را هرچه بیشتر نسبت به سواد رسانه‌ای خود در این جهان رشد می‌دهد. در این رابطه عرایضی اخیراً تحت عنوان «گمان کوتاه دشمنان حقیقت نسبت به آن» در شرح سوره «صف» شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/11605

در ضمن خوب است در این رابطه به مقاله آقای مهدیان سری بزنید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11599

33536
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دکتر عبدالکریمی در برنامه شیوه، دوران تاریخی ما را منقطع و فروبسته برای آرمان های انقلاب دانستند و بیان کردند که انقلاب اسلامی پدیده‌ای صرفا سیاسی بود و نشانه ای از ظهور حقیقتی جدید در عالم نبوده و وجود این گونه بحران ها (مسئله حجاب و...) درون آن و به تعبیر ایشان نسلی که دارای گسستگی فرهنگی نسبت به آرمان ها و هویتی معنوی انقلاب است، را نشانه ای بر مدعای خود دانستند. نظر شما چیست؟ شما چه نشانه ای بر اینکه انقلاب اسلامی ظهور یک حقیقت جدید در عالم است و این حقیقت پیش رونده بوده است و می تواند این بحران های موجود را از میان بردارد دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب استاد زرشناس جواب دقیق و حکیمانه‌ای در رابطه با حقیقت انقلاب به آقای عبدالکریمی دادند. عجیب است که آقای عبدالکریمی جریان‌های مذهبی را متهم می‌کنند به این‌که تاریخی فکر نمی‌کنند. ولی وقتی جناب استاد زرشناس متذکر می‌شوند حقیقت، در یک روند تاریخی به ظهور می‌آید و شواهد بسیار خوبی را از تاریخ غرب به میان می‌آورند؛ آقای عبدالکریمی بدون هیچ دلیلی آن سخنان را نادیده می‌گیرند. در حالی‌که جناب استاد زرشناس متذکر این امر مهم هستند که مردم هنوز به این خودآگاهیِ تاریخی نرسیده‌اند که در حال ورود به عصر جدید هستند و ما باید متوجه باشیم آهسته آهسته این چرخش در حال شکل‌گرفتن است و نشانه هایی حاکی از آن‌که جامعه ایرانی نمی‌تواند با شبه مدرنیته به خواسته‌هایش برسد در میان است. عجیب است که آقای عبدالکریمی با نشنیده‌گرفتن این سخنان همچنان بر ضعف‌هایی تکیه می‌کنند که اتفاقاً زندگی شبه‌مدرن برای ما به‌وجود آورده است و به گفته جناب استاد زرشناس، پیشنهادهای جریان‌های شبه‌مدرن با امکانات تاریخی ما تطبیق نمی‌کند. بنده در سخنان آقای عبدالکریمی آرزوهای سراسر همراه با توهّم را یافتم، یعنی همان چیزی که روشنفکران ما از زمان قاجار تا کنون بر آن پا فشاری می‌کنند و کار را به این جا رساندند. فراموش نکنید آقای عبدالکریمی نه‌تنها به آقای روحانی با افتخار رأی دادند، در سالگرد رحلت آقای بازرگان طوری سخن گفتند که گویا راهِ جریان ملی‌مذهبی‌ها، راهی است که ما را به نتیجه می‌رساند. ای کاش متوجه می‌شدیم ما را امکانات دیگری هست و باید با عبور از جریان شبه‌مدرن که ملاحظه کردید عدالت را بر نمی‌تابد؛ مسیر خود را با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در جهان جدید بیابیم و ضعف‌های گذشته را جبران کنیم[1]. موفق باشید

 

[1] - رجوع شود به مناظره آقای بیژن عبدالکریمی و آقای شهریار زرشناس با موضوع «آینده ایران؛ آغاز جهش تمدنی یا آغاز فروپاشی؟» (۳۱ شهریور ۱۴۰۱)

https://t.me/bijanabdolkarimi/6953

33533
متن پرسش

با سلام: سوالی ذهن من را مشغول کرده که می‌خواستم از شما راهنمایی بگیرم. خواهشا جواب سوال منا به سوال ها و مقاله های قبلی ارجاع ندهید. من فایل مناظره آقای علیزاده و همچنین فایل صوتی خود شما در مورد پیامبر اکرم و رافت داشتن در حین روحیه سلحشوری را گوش دادم و همچنین یادداشت تقابل آزادی و حجاب را مطالعه کردم. سوال بنده: چرا هرموقع مردم اعتراض به حقی دارند، روز دوم اعتراضات تبدیل به درگیری و اهانت می‌شود؟ در سالهای 88-96-98 و الان و همچنین تظاهرات کشاورزان اصفهانی همین رویه بوده است که در روزهای اول تظاهرات به صورت مسالمت آمیز انجام می‌شود ولی بعدا به اهانت و درگیری ختم می‌شود. آیا این اقدام حاکمیت نیست که بعد از بررسی ابعاد اعتراضات در روزهای نخست، افرادی را بین اعتراض کننده ها می‌فرستد تا اعتراضات را به وسیله آتش زدن و صدمه به بانک ها و اهانت به مقدسات، جامعه را دو قطبی (انقلابی و ضد انقلاب) کند؟ و بعد از دو قطبی کردن سریع بیانیه بدهند که مردم بعد از نماز جمعه در علیه اغتشاش گران تظاهرات کنند و اصلا خواسته اصلی مردم را در رسانه ها محو می‌کنند؟ این نظریه نه سوال من بلکه اعتقاد خیلی از مردم شده که من دارم از شما می‌پرسم. می‌گویند این سیاست حاکمیت است که با این کار جهت اعتراضات را به خشونت و از طرفی دو قطبی کردن بکشاند تا مردم از ترس کشته شدن و انگ ضد انقلابی از خواسته خود صرف نظر کنند. همچنین وقتی از طرف رسانه های غربی چندین بار بیانیه صادر شد که اهانت به مقدسات و صدمه زدن به اموال عمومی را نهی کردند و همچنین فیلمی از ایلام در فضای مجازی پخش شد که تمام اسباب و وسایل و مدارک بانکی را در شب خالی کردند و فردا همان بانک در آتش سوخت، ذهن ها را مشغول می‌کند که این ها کار حاکمیت است. در قضیه آتش زدن چادر کشاورزان در رودخانه هم با توجه به فیلمی که پخش شد معلوم بود کسانی که چادر کشاورزان را آتش زدند حرفه ای بودند. موضوعی دیگر هم که باید تامل کرد نکته ای بود که در مناظره آقای علیزاده بیان شد که مجری شبکه چهار را برای برنامه ای با موضوع گشت ارشاد از کار برکنار کردند و همچنین توییت استاد رایفی پور که گفته بودند رسانه ملی در حال دو قطبی کردن است. این یعنی خود رسانه ملی قصد ندارد موضوع اعتراضات به حق مردم را پخش کند و در حال ماله کشی است. حال سوال من این است که آیا این حرکات، سیاست حاکمیت است که اعتراضات را سرکوب کند؟ خواهشا جواب من را بدون ابهام بدید که اگر سیاست حاکمیت این نیست بتوانم در مقابل افکار جامعه و مردم دفاع کنم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اساساً ذات نظام اسلامی، تفاوت اساسی با نظام‌های سیاسی سکولارِ دنیا دارد. ممکن است نظام‌های سیاسی دنیا از این حیله‌ها به کار ببرند ولی اگر کسی متوجه نظام اسلامی و روحی که بر آن حاکم است باشد، می‌داند که نظام اسلامی از چنین اتّهاماتی مبری است و هیچ دلیلی بر چنین حرف‌هایی و هیچ شاهدی بر چنین حرکاتی در میان نیست. معلوم است که نظام اسلامی دشمنان حیله‌گر و بی‌تقوای فراوانی دارد که با نفوذ در جریان‌های اعتراضی، تلاش می‌کند با انواع تخریب‌ها و کشته‌سازی ها، پرونده نظام اسلامی را که در ذات خود تا آن‌جا که ممکن است مدارا می‌باشد؛ مکدّر کند. ملاحظه کردید که حتی دادستان محترم کشور به دادستان‌های استان‌ها توصیه کردند افرادی که پرونده خاصی در رابطه با شرارت ندارند، برای آن‌ها پرونده‌سازی نشود. زیرا ما آن جوانان را از خود می‌دانیم که به هر حال نهایتاً اعتراضی چه حق و چه باطل داشته‌اند، ولی مرز آن‌ها با آنانی که سعی کردند اعتراضات را به خشونت و تخریب بکشانند، جدا است. آیا اگر خشونت و تخریب از آنِ نظام است، چنین دستوری داده می‌شد؟ هنر ما آن است که با سواد رسانه‌ای خود جایگاه شایعات را درست تعیین کنیم و متوجه باشیم نظام اسلامی بسیار بزرگ‌تر و پایدارتر از آن است که مجبور به چنین کارهای سطحی باشد. موفق باشید               

33503
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بشخصه خود بنده در این چند روز این سوال مدام ذهنم را مشغول نموده بود و شاید نکاتی هم به نظرم رسید ولی یقینا با افقی که حضرتعالی در بیانات و اشارات تان در برابر مخاطب می گشایید، می‌توانید کمکی به دغدغه بنده هم بفرمایید. بشخصه در طی این یک هفته شاهد بودیم حتی بعض لوکوموتیورانان اصلی و گفتمان ساز تفکر انقلابی و به اصطلاح جبهه فکری فرهنگی انقلاب، در تحلیل و اتخاذ موضع و تبیین عرصه چه میزان گنگ و گیج و حتی عجیب اظهار موضع کردند و زاویه سنگینی با منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب گرفتند تا جایی که واقعا باید به آنان بقول آقای محسن مهدیان می‌گفتیم، لگد زدن به نظام صله ندارد و چرا اینقدر احساس عقب ماندگی از قافله را دارید؟ علی الخصوص بنده در حد بضاعت خویش هر چه بیشتر روش تحلیل اجتماعی سیاسی و بینش تحلیلی نائب الامام را مورد بررسی قرار می‌دهم، می بینم چه میزان ویژه در عرصه های فتنه گون و غبارآلود، فاصله جدی بین اندیشه ولایت و بدنه گفتمان ساز انقلاب پیدا می‌شود. صورت و محتوای تحلیل بسیاری از عزیزان حقیقتا حتی چندان تفاوتی با تحلیلها و نگرش بسیاری از معاندین نداشت و حتی با اطلاعات ناقص و ادبیات بدور از خرد انقلابی کلان نگر و عمق نگری لازم در اینکه در این برهه، اقدام و عملی در جهت تقویت جبهه تمدنی حق و ولی آن و رفع نقایص و خلل ها در بستر همان اندیشه تمدنی حق صورت بگیرد، هیجانی و بی عقبه مبنایی و تعجب برانگیز اظهار موضع می‌کنند؛ بماند که حتی در حادثه اخیر حتی روح کلی بسیاری از همین مواضع تخطئه کلی دستاوردها و ارمغان ها و افق های تاریخی انقلاب بود و صریحا علیرغم تذکر حضرت آقا، نقدها را بسمت نظام اسلامی می بردند (حال آنکه در اردیبهشت ۹۹ رهبری فرمودند مراقب باشید نقد شما به نظام و چارچوب انقلاب نباشد بلکه نقد دولت و جامعه باشد چون ما هنوز دولت و جامعه اسلامی نداریم و نقدتان هم همراه راهکار و امیدآفرین باشد) و حتی با مواضع شبه روشنفکرانه و یا تجدد پیچیده شده در ظاهر اسلامی، در باب حجاب و پوشش و لزوم فعالیت اجرایی حکومت اسلامی در عرصه پوشش اظهار نظر کردند و گوی سبقت را شاید به نظر من، حتی از خود روشنفکرمآب ها و سکولاریست های فرهنگی ربودند. جالبست که اگر حتی یک درصد همین حجم اظهارات و تحلیل های عجیب و فاقد عمق و پر از خطا و نقصان، به مطالبه گری جدی بر اجرای مصوبه ۴۲۷ شورایعالی انقلاب فرهنگی که بحق از زمره متقن ترین و حکیمانه ترین تقنین های سالهای کنونی بوده است و مع الاسف بشدت مورد اجحاف و تخطی اکثر دستگاه های متولی آن قرار گرفته و چنانچه به دقت اجرا می‌گشت حتی نياز به مداخله مستقیم نیروی انتظامی جز در حیطه باندهای اشاعه دهنده فساد و فحشا و شکایات از هنجارشکنی های تند نبود، بمراتب وضعیت متعالی تر و با نگرانی کمتری در صیانت از نهاد مقدس خانواده و حفاظت از گوهر عفت و حیاء داشتیم. حتی در ایام اخیر آقای دکتر هاشمی گلپایگانی بعنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای تحقق راهبردهای مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، طرحی را ارائه داده بودند که در اثنای حوادث اخیر حتی توجهی به آن نشد و جمعی از دوستان انقلابی گویا دغدغه مندی مهمتری از مطالبه سياست‌ ها و راهبردهای کلان فرهنگی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید فرموده بودند، داشتند و باید از حرکت قافله نمی مانند. گویا در بحبوحه ای که جهاد تببین بصورت عمومی منزلت خود را در خنثی سازی بلوا طلبی جبهه ابلیس نشان داد، خود نیروهای گفتمان انقلاب بیشتر نیازمند تببین و فهم منطق ولی خویش را داشتند و گویا باید برای خود ایشان در وهله نخست تبیین می‌گشت و الزامات این عرصه و مهار احساسات و عدم توجه به داده های ناقص و ابهام آور گوشزد می‌شد. واقعا برایم دغدغه است چرا ما که خود داعیه دار بستر سازی و گفتمان سازی برای انقلابی که هویت و بنیاد حضور تاریخی مان است، بعضا اینگونه از منطق رهبر و قائدمان فاصله می‌گیریم و حتی برچسب‌ توجیه گر جنایات و نقایص و تلخی های موجود زده می‌شود و نمی‌توانیم با پرچمدار این حرکت قدسی همدلی و همراهی کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف همین است که می‌فرمایید. هنوز حتی نتوانسته‌ایم خود را در این انقلاب و در این تاریخ به درستی برای خود معنا کنیم تا معلوممان شود که چه کسی هستیم و کجا ایستاده‌ایم! در این صورت است که از یک طرف نسبت خود را با رهبری انقلاب به صورت ایجابی می‌توانیم معلوم کنیم و از طرف دیگر نسبت خود را با جریان‌های شبه روشنفکری و به گفته شما تجددِ پیچیده‌شده در ظاهر اسلامی به صورت سلبی معلوم نماییم، حتی متوجه عقب‌ماندگی‌های تاریخی خود نیستیم تا به جای عبور از آن‌ها، یقه همدیگر را نگیریم. به گمان بنده شاید بتوان گفت آنچه بعد از حرکت اربعینی با فوت خانم مهسا امینی پیش آمد با همه زحماتی که داشت، تذکر اساسی به ما بود تا از گذشته خود برای حضور در آینده‌ای بزرگ عبرت بگیریم و متوجه باشیم در کجا هستیم و در کجا باید باشیم. در این رابطه در جلسه دیشب به نور شخصیت متعالی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» تذکراتی بس اجمالی داده شد. امید است فتح بابی باشد در به میان‌آمدنِ روحیه‌ای که «سلحشوری» و «عطوفت» را مایه ادامه انقلاب گرداند تا نه، عنانِ نظام در دست لیبرال‌های ترسو بیفتد و نه، گرفتار متحجّرینی شویم که به تعبیر حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آبروی اسلام را می‌برند. موفق باشید

  https://eitaa.com/matalebevijeh/11556

33500
متن پرسش

سلام استاد: وقت شما بخیر. یکی از دوستان می گه داشتم به سمت شرکت میومدم دیدم زن و شوهری داخل ماشین در حال فیلم برداری با دوربین از کارهای این افراد یگان ویژه هستند، در یک لحظه چند نفر از افراد یگان ویژه به سمت ماشین حمله کردند، همه شیشه های ماشین را با باتوم پایین آوردند و زن و شوهر را با شکل بسیار زننده و تحقیر آمیزی بازداشت کردند و منتقل کردند. (نمونه ای از صدها جنایتی که انجام می دهند و فقط از موج افکار عمومی ترس دارند) . سوال؟ هممون می دونیم این رویه ثابت حاکمیت ایران شده، به هیچ وجه به مخالف اجازه و فضا برای اظهار نظر و دفاع از خودش نمی دهند. همیشه فقط باید یک روایت مطرح باشد روایت حاکمیت اگر کسی را کشته اند، خانواده اش کشته شده، اقوام - دوستان - به هیچ وجه حق اظهار نظر ندارند، تنها یک روایت از ماجرا حق بیان شدن داره و اون روایت حاکمیت است. می توانی صد نفر را با بدترین شکل بکشی و آخرسر چند تصویر مظلومیت از خودت را به همه نشان دهی و طبق معمول بگویی اینها به پرچم ایران، عکس قاسم سلیمانی، تصویر رهبر، و به قرآن اهانت کردن و قرآن سوزاندند این مورد نه یک خطا و اشتباه، رفتار ثابت حاکمیت است. اگر اعتراضی صورت گرفت، افرادی رو داخل جمعیت معترض می فرستن، حرکت هایی اونجا انجام میشه، همون رفتار به عنوان رفتار جمعیت معترض معرفی میشه، و همین ماجراها سوال؟ سوال؟ سوال؟ چرا در حاکمیتی که از اون دفاع می کنید هیچ کس حق اظهار نظر و صحبت کردن نداره؟ چرا اینها از خدا نمی ترسن و فقط افکار عمومی براشون مساله هست؟ هیچ اصولی ندارن به اون پایبند باشن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داشتن اطلاعات صحیح از یک رخداد تاریخی و درک جوانب حضور تاریخی آن، وقتی ممکن است که ذات آن رخداد، فهم شود. و در همین رابطه جناب آقای رئیسی می‌فرمایند ذات انقلاب اسلامی، احترام به حقوق بشر است. وگرنه ملاحظه می‌کنید که ما هنوز در مواردی آن‌طور که شایسته انقلاب اسلامی است، عمل نمی‌کنیم. ولی آنچه در مسیر تاریخی خود در آن قرار داریم چیزی است که امثال آقای رئیسی و به‌خصوص رهبر معظم انقلاب متوجه آن هستند. مواظب باید بود مسائل و مشکلات خود را با نگاه امپراطوریِ غربی تحلیل نکنیم. پیشنهاد می‌شود بحث اخیری که در رابطه با مسائل اخیر و نگاه به آن‌ها، شده است تحت عنوان «حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آخرین پیامبر، نماد آخرین انسان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11556

 

33420
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: مقام معظم رهبری تاکید زیادی دارند که «دانشجو باید سیاسی باشد» و در سخنرانی‌های مختلف از دهه‌ها پیش تا کنون این موضوع را عنوان کرده‌اند. از جزئیات این دستور چند سوال از خدمتتان داشتم. اول اینکه برای دانشجویان رشته‌های سخت و پرکار چطور می‌توان تعادل را بین درس و تحقیق (که مطالبه دیگری رهبری از دانشجویان است) و سیاسی‌بودن برقرار کرد، درس تا کجا و سیاست تا کجا؟ دوم اینکه دقیقا چه مسیری را برای تحقق این هدف طی کنیم: از یک طرف باید ابتدا اصول را بشناسیم یعنی حداقل‌هایی از تفسیر قرآن و اندیشه‌های امام و رهبری بدانیم، از طرف دیگر این قضیه به هرحال زمان می‌برد مگر اینکه همزمان با مطالعه، فعالیت و کنشگری هم داشته باشیم که البته ریسک بزرگی ست و ناقص دانستن از ندانستن خطرناک‌تر است. از طرف دیگر اخبار را هم باید دنبال کنیم و چون خودمان توان تحلیل سیاسی نداریم (مخصوصا اگر دانشجوی علوم انسانی نباشیم) باید تحلیل‌های کانالهای انقلابی یا اشخاص شاخص را دنبال کنیم و به ناچار اعتماد کنیم و متاسفانه هرچه جلوتر می‌رویم و با مسائل و شبهات بیشتری مواجه می‌شویم، اختلاف‌نظر بین گروه‌های انقلابی بیشتر می‌شود و همه نظر خودشان را صحیح می‌دانند و بعضا دیگران را محکوم می‌کنند. و ما به ناچار باید یکی از اینها را درست و بقیه را افراط و تفریط بدانيم بدون اینکه قبلا معیارهای شناخت حق را کامل آموخته باشیم. این سریع‌ترین و شایع‌ترین راه ممکن برای کنشگر شدن در موضوعات سیاسی ست اما بسیار بی‌بنیان و ناپخته و خطرناک است. اگر هم بخواهیم دنبال اصول برویم، زمان می‌گذرد. این دو مسیر تفاوت اساسی دیگری هم دارند و آن این است که راه اول ذهن انسان را متمرکز و اهل تفکر می‌کند ولی راه دوم، یعنی پیگیری مداوم اخبار از منابع متعدد و تحلیل‌های گوناگون آنها، ذهن را آشفته و تنبل می‌کند و آخرش هم چیزی برایمان باقی نمی‌گذارد. جناب استاد لطف بفرمایید شیوه صحیح اطاعت از این دستور رهبری که «دانشجو باید سیاسی باشد» و حد اعتدال آن و چارچوب‌ها و خط‌ قرمزهایی که باید رعایت کنیم، به‌خصوص برای دانشجویانی که حجم بالای دروس دانشگاهی، خودبه‌خود وقت زیادی از آنها می‌گیرد و با علوم انسانی و مقدمات کار هم چندان آشنا نیستند، بفرمایید. با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اصل حضور در این تاریخ با فهم جایگاهی که نسبت به جهان استکبار با مبنای توحیدی دارد؛ موضوع بزرگی است و به همین جهت هنر ما آن است نسبت به مسائل کلی نظام، ذیل رهبر معظم انقلاب حساسیت‌های خود را سرزنده نگه داریم. بنا بر این نکته، کلیات حضور سیاسی را با رهنمودهای مقام معظم رهبری می‌توان حفظ کرد ولی همان‌طور که به خوبی مطلعید با معارف عالیه مثل قرآن و روایات و حکمت صدرایی، عمق حضور خود را در این جهان ذیل امام و رهبری بهتر می‌توان نهادینه کرد و اندازه حرکات سیاسی افراد را که در عین حال ذیل رهبری و انقلاب هستند برای خود مشخص نمود. موفق باشید            

33341
متن پرسش

سلام و عرض احترام و ادب: پیام آخرتان بسیار تند بود و متأسفانه اولین بار نیست که افرادی را با یک اشتباه کوچک به کلی طرد می کنید و به جبهه مقابل می فرستید. از آن فیلم سخنرانی امید دانا مشخص است حرف او برای حفظ منافع جمهوری اسلامی است. همانطور که خودش چندین بار به این موضوع اشاره کرد. آیا بهتر نیست به جای تکرار فتوای امام در این باره، تحلیل هایی ارائه دهیم که حکم ایشان را مربوط به شرایط خاصی بدانیم و در چنین مقطع حساسی برای جمهوری اسلامی، هزینه برای کشور درست نکنیم؟ کاری که امید دانا می کند ولی عده ای ناخواسته متوجه جهت گیری او نمی شوند و با ساده لوحی در زمین مخالفین انقلاب بازی می کنند. ممنون و ببخشید از صراحت در کلام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت آن سخنان را دنبال فرموده باشید عنایت خواهید کرد که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» محور انقلاب اسلامی و عامل موجودیتِ ما می‌باشند و تقابل مستقیم و اعلان تضاد با حضرت امام، یعنی مقابله با کلیّت نظام اسلامی. این‌جا است که دیگر تعریف‌های ایشان از بعضی از ابعاد نظام و حتی مقام معظم رهبری، جایگاهی نخواهد داشت. این مثل انجام بعضی امور اخلاقی است همراه با شرک کامل. موفق باشید

33274
متن پرسش

با سلام محضر استاد طاهرزاده عزیز:

استاد بنده پرسش و پاسخهای شما را درباره آقای امید دانا در سایت مجددا مطالعه کردم و دیدم در انتقادهایی که به شخص شما می شد {که بعضا متاسفانه توهین آمیز بود} شما این چند پاسخ را فرموده بودید:

«بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر می‌شود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعه‌ی انقلاب باید توجه داشت.»

پاسخی دیگر از شما: «ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقه‌ی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم.»

و باز در جایی دیگر فرموده بودید:

«آن کلیپ را که آن طلبه‌ی عزیز مطرح می‌کنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دوره‌ی جوانی ایشان می‌باشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجه‌ی موضع‌گیری‌های اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن می‌شود که تحول عظیمی در ایشان به‌وجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدس‌مآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان می‌کرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیه‌ی ایران‌پرستی‌اش متوجه می‌شود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفته‌ی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه می‌توان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبه‌ی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه می‌کند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی می‌کرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده. به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح می‌کنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی می‌گردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری می‌توان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیه‌السلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟»

حال استاد عزیز با توجه به صحبتهای اخیر امید دانا درباره سلمان رشدی و اینکه او صحبت سلمان رشدی در بحث القای شیطان به پیامبر در جریان وحی را پذیرفته و نحوه حرف زدن امید دانا درباره امام خمینی که حالت تمسخر دارد، آیا باز هم می توان از صحبتهای این فرد در جاهایی که از انقلاب و رهبری دفاع می کند استفاده کرد؟! چون قبلا چنین کاری می کردم و کلیپ های او را در حمایت از رهبری مثلا همین جدیدترین صحبتهایش بعد از دیدار پوتین با رهبر را که اتفاقا شما در کانال مطالب ویژه هم گذاشته بودید باز نشر می کردم. ولی حالا بعد از دیدن تازه ترین حرفهایش درباره سلمان رشدی کاملا دچار تردید شده ام که نکند داریم اشتباه می کنیم و در زمین دشمن بازی می کنیم و این فرد واقعا نفوذی دشمن برای حزب اللهی هاست. و دیگه نباید هیچ حرفی از این فرد در حمایت از رهبر و انقلاب را نشر بدهیم؟؟!! ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً کلیپ آخر را بنده نیز گوش دادم و مشخص شد که قضیه نوعی تقابل و تضاد با اصل نظام اسلامی و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» به عنوان نماد اصلی انقلاب است و عملاً ایشان با سخنان اخیرش نشان داد هیچ تعلقی به ملیت ایران که با دیانت و تشیع یگانه است؛ ندارد و به جای اینکه روز به روز متوجه اصالتهای خرد خسروانی در تجلی تشیع بشود, خواسته یا ناخواسته به بهانه آزادی بیان هرگونه تهمت ناروا را به عواطف مقدس ملت ایران می پذیرد و دیگر جایی برای امید به ایشان در راستای نزدیک کردن جریانهای  خاکستری به نظام نمی ماند؛ بلکه بر عکس جبهه ای می‌شود تا جریان خاکستری را مقابل کلیت نظام قرار دهد و بنده خوشبینی به ایشان را اگر کسی دقیقاً صحبتهای ایشان را دنبال کند نوعی خوش باوری غیر منطقی می‌دانم. در حالیکه اسلام عزیز ما به ما توصیه می فرماید تحمل «دیگری» را داشته باشیم. ولی همان اسلام می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) ای مسلمانان کسانی که دشمن حکم خدا هستند و دشمنان انسانیت شما می‌باشند را دوست مگیرید. آیا سخنان اخیر امید دانا مصداق دشمنی با حکم خدا و دشمنی با انسانیت نیست؟ انسانیتی که بهترین انسانها را یعنی حضرت رسول خدا و حضرت علی «علیهماالسلام» را دوست گرفته اند. موفق باشید 

33264
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: این خبر که در یکی از کانالها هست صحت داره؟ هادی_مطر از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش می‌گوید خدایی که به #امام_علی علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند می‌تواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم #امام و #آقا عمل می‌کند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان #انقلاب که بارش را به دوش می‌کشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً دوستِ ایرانیِ ایشان از بنده سؤالی کرده‌اند و بنده به جهت آن‌که تصور می‌کردم شاید عملی نباشد، عرض شد: ((باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع به این سادگی‌ها نباشد. البته بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید )). و این در جواب سؤال زیر بود که از بنده سؤال می‌کنند:

بسمه تعالی سلام علیکم یکی از آشنایان بنده که در آمریکا زندگی می کند در یک موضوعی درخواست راهنمایی داشتند که خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم. مسئله این است که در آینده ای نزدیک سلمان رشدی در یکی از مناطق نزدیک زندگی این دوست ما برنامه ای (سخنرانی یا هر چیز دیگری) دارد، حال سوال دوست ما این است که آیا واجب است که به محل این برنامه برود تا او را بکشد و به سزای عملش برساند؟ این در حالی است که طبیعتا او (سلمان رشدی) تحت محافظت ویژه ای خواهد بود. با تشکر

البته خدا را شکر می‌کنم به دست مجاهدی غیور آن حکم الهی اجرا شد. مهم این نیست که سلمان رشدی سقط کند یا چون حیوانی زبون چند روزی دیگر بماند. مهم آن است که حکم الهی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مدّ نظرها قرار گرفت و سلمان رشدی ملعون به خوبی تحقیر شد و مطمئن باشید جناب عزیزِ دل‌مان آقای هادی مطر به نور مجاهدان کربلا به عزّتی و عزمی نایل می‌شود که هیچ سختی و فشاری به هر شکلی که باشد، روح او را کوچک‌ترین آزار نمی‌دهد. به همان معنایی که امام محمد باقر (ع) در روایتی فرمودند: «حسین‌بن علی (ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا به من فرمود: اى فرزندم، همانا تو به‌زودى به‌سوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمى‏‌کنند؛ وَإِنَّكَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِكَ لَا یَجِدُونَ‏ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ. و بعد حضرت استناد به آیه 69 سورۀ انبیاء کرد و فرمودند: «قُلْنا یا نارُكُونی ‏بَرْداً وَ سَلاماً عَلى ‏إِبْراهیمَ» گفتیم:  ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم»، جنگ براى تو و برهمراهانت سرد و سلامت خواهد شد؛ «تَكُونُ الْحَرْبُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً» (مختصرالبصائر، ص139)

در جواب یکی از افراد که نسبت به آن متنی که جنابعالی نوشته‌اید عرض شد: ((سلام علیکم: الحمدلله که در این مجاهده بزرگ نام بنده هم در میان است. آری! همین‌طور که در نوشته مشخص است جناب عزیزِ دل‌مان هادی مطر خودشان با بنده رابطه‌ای نداشته‌اند، از طریق دوست ایرانی‌شان گویا رابطه‌ای پیش آمده. بنده آرزو داشتم که من جای آقای هادی مطر بودم، هر چند به قیمت تکه‌تکه‌شدن خودم تمام می‌شد، ولی آن حکم الهی به هر شکل که ممکن بود اجرا می‌گشت؛ خدا را شکر.)) موفق باشید   

33152
متن پرسش

سلام: رهبری در دیدار اخیر با پوتین فرمودند در قضیه اوکراین چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد. این جمله را حقیر نتوانستم هضم کنم و تا حدودی جا خوردم و نسبت به رهبری دچار تردید شدم. سابق شخصی گفته بود ایران مستعمره روسیه است ولی باور نداشتم اگر غرب حمله می کرد که متجاوز آنها بودند ولی الان پوتین متجاوز است به فرض برای قصاص قبل از جنایت پوتین صلاح دیده حمله کند تجزیه آن کشور چه معنایی دارد؟ خطر را مرتفع کند ولی تمامیت ارضی کشور اوکراین که از حقوق آن ملت است را به چه حقی نقض نمود؟ جدایی کریمه نیز مگر محل اشکال نیست؟ حضرتعالی نیز سابق فرمودید با این‌همه ترس از اسلحه‌ها بیشتر کارآمد است تا به‌کاربردنِ آن‌ها، و از این جهت ظاهراً نیاز به جنگ نبود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه، بسیار عمیق‌تر از این حرف‌ها می‌باشد و عظمت سخنان مقام معظم رهبری را وقتی خواهیم فهمید که در جریان عمیق خطرات اوکراین و فاشیست‌ها نازی آن جریان باشیم. شمّه‌ای از آن را یکشنبه شب در شبکه افق کارشناسان خبره بر ملا کردند. اگر فرصت کردید به کانال آقای دکتر مرتضی محیط در تلگرام سر بزنید بد نیست. در ضمن مصاحبه آقای علیزاده با آقای محیط را که کانال مطالب ویژه گذاشته است برای شروع کمک می‌کند. https://eitaa.com/matalebevijeh/9840  موفق باشید

33004
متن پرسش

سلام علیکم: اینجانب اعتقاد دارم قبل از اینکه دیر شود می بایست ضمن احترام به نیت صادقانه دولت کنونی، حداقل اشتباهات مرگ آورش را متذکر شد تا اصلاح کرده و ناخواسته ضربه به اعتماد مردم و پیکر انقلاب وارد نشود. اما نمی‌دانم چرا برخی از جمله استاد بزرگوار بلافاصله سخن رهبری با این مضمون را پیش می‌کشند که «نا امید کردن مردم خیانت است و...» ؟ آیا این کلام یعنی چشم را بر هر اشتباهی بستن و نصیحت نکردن؟ آیا اینکه طرح بسیار خوب اصلاح ارز با اجرای بسیار بد به فنا برود حیف نیست؟ وقتی قرارست مردم اقلامی که یارانه آنها حذف می شود را بوسیله کارت الکترونیکی به همان قیمت قبل بخرند چرا قبل از آماده شدن زیر ساخت ها پول نقد به دست آنها داده می شود تا اینگونه بازار وحشی و درنده شود و بجای ۴ قلم ۴۰۰۰ قلم گران شود؟ چرا وقتی در اساسی ترین بخشِ اجرا که نظارت بر بازار است ضعف جدی وجود دارد ، طرح را عملی کنیم که اینگونه اسیر سودجویان شویم؟ آیا اگر با همین فرمان یعنی روحیه انقلابی گری بدون داشتن برنامه و تیم اجرایی قوی و فشارها به مردم و نارضایتی های فعلی آنها و سکوت و عدم خیرخواهی ما از ترس عدم القای ناامیدی به جامعه پیش برویم خدای نخواسته نبايد نگران اولین دولت یک دوره ای در طول انقلاب اسلامی باشیم؟ این هشدار اینجانب است در این تاریخ که شاید جدی گرفته نشود اما شخصا برای بنده که در دل بازار و مردم هستم ایجاد نگرانی کرده است. آیا آدم خوب و مخلص و مردمی بودن همه ی معیار است و برای اداره جامعه کافیست؟ یا مدیر اجرایی و با برنامه و تیم قوی را هم نیاز دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقاد به دولت، نه‌تنها خیانت نیست، بلکه لازم است. می‌ماند که متوجه تنگناهای تاریخیِ دولتی باشیم که با عزم کامل به میدان آمده است تا از کوتاهی‌های دولتمردانِ قبلی کم کند حتی عده‌ای معتقدند دولت در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید از همان روز اول اقدام می‌کرد. حتماً در جریان هستید که شرایط از درون و بیرون بسیار حساس است و خداوند به لطف خود، دولتی را برای حفظ انقلاب به میدان آورد که رویهمرفته به جای باختنِ خود در مقابل تنگناهای دشمن، عزمِ عبور از آن‌ها را دارد و حتماً موفق می‌شود و توصیه‌های رهبر معظم انقلاب بر مبنای بصیرت و آگاهی‌های ایشان است. موفق باشید

32740
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: چند صباحی است از حضورتون فیض نبردم. اما چند سحری پای رکابتون در پیاده روی و بعضا جلسه ها تون را بودم و جواب خیلی سوال ها رو حضوری پرسیدم. اما یک مسئله مهمی که واقعا امروزه دارد اذیت میکنه من و امثال من و در نگاه وسیع تر کل جامعه را گسستگی اقتصادی و کوچک شدن سفره مردم و عصبانی شدن مردم از شرایط که بنظرم خیلی خطرناک هستش و متاسفانه متاسفانه علی‌رغم قسم هایی که خوردیم تو محافل و جوامعه ای که حضور داشتیم رو شخص آقای رئیسی واقعا انتظارها براورده نشده و باور کنید تو جوامع مایه سرکوب ما شده و ما جوابی نداریم. وزیر وعده خودرویی در سال جدید میده و حالا برعکسش رو فرمان میده. یک وزیر دیگه حرف از وامهای بدون ضامن میزنه ولی هر بانکی تسهیلاتش فرقی نکرده بعضا سخت تر شده و از این دست رفتارها زیاد هستش. البته شاهد هستیم یک اقداماتی میکنه ولی واقعا جواب گوی بازار و مردم نیست. مردم واقعا نگران هستند و متاسفانه عصبانی. دیگه انگار تاب و تحمل ندارند. اما شما و امثال شما چقدر در کشور هستید؟ چند ملیون از جمعیت کشور را مهیا برای شرایط سخت از هر نوعش کردید؟ اگر در این دولت اتفاقاتی رقم نخوره چطور می‌توان حرف حاج قاسم را به عمل رساند که فرمود ایران حرم اهل بیت است مواضب باشید آسیب نبیند. واقعا اگر صدایتان به بالا می‌رسد صدای مردم را برسانید. سنگر مردم خالی از آذوغه شده اگر بهشون نرسید خط میشکنه و اگر خط شکست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تجربه سالیانی که در متن انقلاب و در امور اجرایی داشته‌ام می‌توانم خدمت جنابعالی عرض کنم همه آنچه این روزها با آن روبه‌روئیم بنا بود پیش آید. ولی با دولتی که خود را در مقابل چنین مشکلاتی می‌باخت و تسلیم می‌شد. و این‌جا است که به مدد الهی مردم، با انتخاب جناب آقای رئیسی موجب شدند تا دولت، با روحیه‌ای انقلابی با این امور و معضلات روبه‌رو شود و مطمئناً از آن‌ها ما را عبور می‌دهد همان‌طور که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با روحیه انقلابی و با توکل به خدا ملت را از معضل جنگ عبور دادند و تجربه‌ای شد برای عظمت تاریخیِ ملت ایران. یقیناً ما نیز در این شرایط با پیروزی‌هایی که برای انقلاب پیش می‌آید از مشکلِ جنگ اقتصادی نیز به صورت مبنایی عبور خواهیم کرد، همان‌طور که اخیراً ملاحظه کردید وزیر کشاورزی نسبت به آرد مراکز صنعتی در حال برنامه‌ریزی اساسی می‌باشند که از این جهت مشکل قاچاق در این مورد خاص مرتفع خواهد شد، إن‌شاءالله. و این تجربه‌ای می‌شود برای سایر اموری که به جهت یارانه‌ای بودن، عملاً این مردم هستند که از یارانه محرومند و نه قاچاق‌چیان. هنر مردم آن است که به گفته رهبر معظم انقلاب:  «واقعاً هم جفای به مردم است، هم جفای به کشور است، هم جفای به انقلاب است، اگر امروز کسی بخواهد مردم را ناامید کند و احساس بن‌بست را به مردم القاء کند و بخواهد روحیه‌ی مردم را بشکند و اراده‌ی مسئولین را تضعیف کند.» ( ۱۴۰۱/۰۱/۲۳) و بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان با دانشجویان در رابطه با امید نسبت به آینده فرمودند: «البتّه بعضی از نسل‌های گذشته‌ شما اینجا کم آوردند، در این مورد کم آوردند و دچار خطا شدند؛ یعنی آنجایی که نبایستی مأیوس بشوند، نباید ناامید بشوند، ناامید شدند، و این ناامیدی آن‌ها را از میدان خارج کرد، و بعضی‌هایشان هم بدجوری خارج شدند! حالا بعضی‌ها فقط خارج شدند امّا بعضی‌ها علاوه بر خارج شدن از میدان مبارزه‌ انقلابی، هم‌صدای با دیگران هم شدند. خب پس این توصیه‌ اوّل من: مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» فرمودند:« توصیه‌ من به شما دانشجوها پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید. بله، نابسامانی‌هایی در بخشهای مختلف وجود دارد امّا این نابسامانی‌ها غیر قابل رفع است؟ ابداً؛ اینها قابل رفع است. مدیران خوبی هستند، وجود دارند، ان‌شاءاللّه می توانند، می کنند، کما اینکه تا حالا خیلی از کارها انجام گرفته. موفق باشید

نمایش چاپی