تفسیر انفسی سوره مرسلات و اشارههای قدسی
جلسه پنجم: ماوراء این دنیا، افقی در پیش است
بسم الله الرّحمن الرّحیم
*وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ (14) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ (15) أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلينَ (16) ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرينَ (17) كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمينَ (18) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ(19)*
شش آیه اول سوره مرسلات ما را متذکر نسیمی کرد که از طریق اسلام بر جان انسان وزیدن آغاز میکند و با القای ذکری درونی انسان را در موقعیت محو سیئات و هوشیاری نسبت به لغزشهایی میکند که بر سر راه دینداریاش میباشد. در این فضا بود که موضوعِ وقوع وعدهای را به میان آورد که در مسیرِ قرارگرفتن در جهان ایمان به اسلام، به ظهور میآید و میفرماید وقوع آن حتمی است، به همان صورتی که قیامت برای رسول خدا پیش آمد و حضرت فرمودند: «هماکنون قیامت من حاضر و قائم است». با اینهمه نفرمودند آن وعده چه موقع واقع میشود، ولی شرایط تحقق آن را که باید در نفس انسان فراهم شود به میان آورد و فرمود:
«فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ (8) وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ (9) وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ (10) وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ (11)»
آنگاه که ستارههای قوایِ آسمانِ نفس ناطقه انسان محو میشوند و آنگاه که آسمان نفسِ حیوانی شکافته میگردد و آنگاه که کوهِ «نفس» و «قلب» و «روح» که حاصل حضور سالک در دنیا بود، با تجلی ذاتیِ الهی کنده میگردند و وقتِ موعود که وقت حضور فرشتگان است فرا میرسد که آن آستانه حضور در موقعیتی است که وعده داده شده. میپرسد: «لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ» چه امری آن حضورِ قیامتی را به تأخیر میاندازد، در حالیکه فرمود وقوع آن حتمی است و برای چه روزی و موقعیتی همچنان باید این امر به تأخیر بیفتد؟ جواب میفرماید: «لِيَوْمِ الْفَصْل» به خاطر روزی که بسیار گشوده و روشنگر است و آنچنان عظیم است که در وصف آن میپرسد: «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْل» تو چه درمییابی از «روز فصل»؟ و عرض شد لازمه حضور در «یوم الفصل» و درک آن، تغییر ساحتِ نفس ناطقه است، با حضور نفس در عالمی که عالم سیطره روح حیوانی نیست. زیرا وقتی نفس ناطقه انسان از خیرهشدن به عالم کثرات آزاد شد، آرامآرام به خود میآید و آسمان حقیقی در مقابلش گشوده میشود و مستعد حضور در «یوم الفصل» میگردد و با همه چیز با وجه «وجودی»شان مواجه میشود و این همان وقوع حضوری است که به انسان، بهخصوص به انسان آخرالزمانی وعده داده شده و معلوم است که قابل تعریف نیست. بلکه نوعی از حضوری است که انسان با گشودگیِ ذاتی خود با وجه گشوده هر چیزی مواجه میگردد تا معلوم شود برکات نسیمهایی که با اسلام به سراغ انسانها آمد، چه اندازه مهم و ارزشمند است و انسانِ آخرالزمان به عنوان نهاییترین انسان، سختْ به دنبال آن است و فرشتگان مأمورند تا انسانهایی که اسلام را پذیرفتهاند آماده چنین حضوری بنمایانند.
در واقع آیات مذکور میفرماید در چه شرایطی آن وعده حتمی پیش میآید و چرا به تأخیر میافتد. مگر آنکه انسان آرامآرام از سیطره کمیّت و کثرات عبور کند تا آن وعده به همان صورتی که برای رسول خدا گشوده شد، برایش گشوده گردد. همانطور که در نظام تکوین، عالمِ کثرت یعنی عالم ماده، مطابق حرکت جوهری که آن عالم دارد، با ...
برای مطالعه کامل،لطفا فایل های docوpdf را دانلود نمایید