تفسیر انفسی سوره مرسلات و اشارههای قدسی
جلسه دهم : «خود» باشید و «خود» شوید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
إِنَّ الْمُتَّقينَ في ظِلالٍ وَ عُيُونٍ (41) وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (42)كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(43) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (44)وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ (45)
عنایت داشتید که سوره مرسلات فضایی را برای متقین ترسیم میکند که چگونه در سایهسارهای توحید مأوا میگزینند و خود را در چشمهسارهای شوقِ ایمانی احساس میکنند. از همینرو میتوان متوجه بود انسان در آن فضا، در موقعیت خاصی از حضور قرار میگیرد که در وصف آن موقعیت، آیات فوق را آورد و فرمود: «فی ظِلال»، یعنی در درون سایههایی قرار میگیرند، نه آنکه زیر آن سایهها قرار میگیرند، زیرا آن سایهها صورت «عقیده» و «عمل» توحیدیِ خود آنها است و معلوم است که عقاید و عملِ توحیدی، جان انسان را در بر میگیرد تا بتواند از آنها بهره لازم را ببرد و لذا دوگانگی بین آن سایهها و جان انسان نیست. در واقع خبر از نوعی حضور میدهد که اهل تقوا نزد خود، آری! نزد خود پیدا میکنند و هر اندازه این حضور عمیقتر و گستردهتر باشد انسان به حضورِ اصیلترِ خود بیشتر و بیشتر نزدیک میشود و خود را عمیقتر درک میکند، به اعتبار اینکه اولاً: یقین حقیقی و وجودی تنها با حضور انسان در نزد خودش پیش میآید. ثانیاً: آن حضور عین اُنس و یگانگی با حضرت الله است، به عنوان جامع جمیع اسماء حسنا و این کاملترین حضور است، حضوری که هیچگونه محرومیتی در آن نیست و مسیر اهل تقوا به چنین حضوری ختم میشود.
با توجه به نکات فوق هرکس باید فکر کند چه جایگاهی میتواند نهاییترین جایگاه برای انسان باشد و جواب عمیقترین طلب او را بدهد و در آن جایگاه احساس هیچ نوع محرومیتی در خود نکند، خداوند فرمود: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»(سجده/17) هيچكس نمىداند چه پاداش مهمّى كه مايه روشنى چشم او است برایش پنهان شده، پاداش كارهايى كه در زندگی دنیایی خود انجام مىدادند! این آیه حکایت از آن میکند که چه اندازه انسان در عمق جان خود وسعت دارد و خودش از آن آگاه نیست ولی با نور توحیدی که کسب کرده جواب همه ابعاد وجودی او را میدهند.
عمده آن است که متوجه شویم در مسیر حیاتی که با نطفه شروع شده و همچنان شدت مییابد، جان انسان صدها منزل را طی میکند و به گفته مولوی: «بینهایت حضرت است این بارگاه» و علت اینکه هرکس باید مدتی در برزخ بماند برای آن است تا به مرور نسبتاش از دنیا و امور جزئی آزاد شود، مگر کسانیکه در همین دنیا از همه نسبتهای دنیایی آزاد شده و فرموده باشند: «الآن قیامتی قائم» که مصداق کامل آن، پیامبر خدا و ائمه معصومین(ع)اند به عنوان نمونههای کامل تقوای الهی و دیگر انسانهایی که مسیر تقوا را ذیل امامان طی کردهاند و رویهمرفته در دنیا سعیشان آن بود تا از موانعِ نسبتشان با خدا هرچه بیشتر عبور کنند، هرچند کوتاهیهایی داشته باشند، اینان در برزخ میمانند تا آرامآرام به آن هویتی که به دنبال آن بودند و با نظر به امامان مدّ نظر داشتند، نزدیک شوند و باز در قیامت برای حضورِ قیامتی خود همچنان در راستای رسیدن به هویتی که مدّ نظر داشتند مراحلی را طی میکنند و از حجابها عبور مینمایند تا به آنچه باید برسند، برسند. تأمّل آنها بستگی به همّت دنیایی آنها دارد که چگونه در دنیا توانسته باشند از صراط دنیاییِ خود عبور کنند، مهم آن است که در دنیا توجه و جهت خود را، حضور در موقعیت یوم الفصل قرار دهند. آری! بعضیها در عین درک آن حضور جدیّت...
برای مطالعه کامل،لطفا فایل های docوpdf را دانلود نمایید