بسم الله الرحمن الرحیم
حلول ماه مبارك رجب را تبریك عرض مى كنیم و ضمن سلام به مقام تكوینى ماه رجب، عاجزانه از خدا مى خواهیم مرحمتى بفرماید كه ما از نعمت ها و رحمت هاى این ماه محروم نشویم.
رجب؛ ماهى كه خداوند جنگ با دشمنان را نیز ممنوع فرموده است، تا براى همه انسان ها امن و امان باشد، تا هر كس خواست به جوار حضرت حق نزدیك شود، اسم رحمت حق به استقبال او رود و او را وارد رحمت الهى نماید و طعمِ ورود به مقام انس با حق را به قلب او بچشاند.
خسران بزرگى است كه در ماه عزیز رجب، قلب را نسبت به این ماه متذكر نكنیم. در این ماه باید به قلب بگوییم:
اى قلب! متوجّه باش، وقتى خداوند جنگ با دشمنان خدا را در این ماه ممنوع نموده، بنگر با دوستان خود چه خواهد كرد.
اى قلب! غافل مباش، در این ماه به خطاهاى تو نمى نگرند، مأیوس هم مباش، مى خواهند تو را وارد بنده هاى خاص گردانند.
در مورد عظمت و اهمیت ماه رجب توجه كنید به روایت مشهورى از پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در كتب روایى ما از جمله در كتاب اقبال سید بن طاووس در اعمال ماه رجب و یا در كتاب المراقبات مرحوم آیت الله ملكى تبریزى (رحمه الله علیه)[1] كه به حدیث فرشته «داعى» مشهور است. آن روایت عبارت است از این كه:
رُوى عن النَّبى (صلوات الله علیه وآله): «انَّ اللهَ تَعالی نَصَبَ فِی السَّماءِ السّابِعَةِ، مَلِكاً یُقالُ لَهُ الدّاعِی»؛ یعنى خداوند یك ملكى در آسمان هفتم دارد كه اسم آن ملك «داعى» است. چرا جایگاه این ملك آسمان هفتم است؟ چون آسمان هفتم مقام حقیقت محمّدى (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است یعنى این روایت بر مقام پیامبرآخرالزمان (صلّى الله علیه وآله وسلّم) منطبق است. بعد حضرت محمد (صلواه الله علیه وآله) مى فرمایند: «فَاذا دَخَلَ شَهرُ رَجَب، یُنادی ذلِكَ المَلَكُ كُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ الَی الصَّباحِ» از سر شب تا صبح این مَلَك ندا مى كند. یعنى نورى از غیب هفتم عالم بر غیب جان شما ندا مى كند- یك ارتباط پنهانى باطنى از ابطن عالم كه همان آسمان هفتم باشد و دیگر بالاتر از آن مرتبه اى نیست، ارتباطى از آن باطنى ترین حقایق، با بنیان وجود ما برقرار مى شود. آرى؛ خداوند آن ملك را مأمور كرده است كه در این ماه با جان ما حرف هایى را بزند، كه عرض خواهیم كرد. خداوند به لطف و كرم خودش به ما كمك كند كه در این ماه آن ندا را بشنویم، آرى مى شود شنید. خودتان ملاحظه كنید، در شروع ماه رجب گویا حال و هواى روحى
شما مستعد پذیرش الطاف خاصى شده است. پس معلوم است آن ندا چون نسیمى بر جان مسلمانان مى وزد و پیامبر اكرم (صلواه الله علیه وآله) نیز این نور را مى بینند كه دارند از آن خبر مى دهند و به ما توصیه مى فرمایند: خود را براى پذیرش آن الطاف خاص آماده كنید.
حتماً مى دانید كه ماه رجب قبل از اسلام هم مورد توجه بوده است. حضرت نوح (علیه السلام) در ماه رجب كشتى شان را حركت دادند، چون در چنین شرایطى امید بیشترین لطف را داشتند. در تاریخ داریم كه خود اهل مكّه با این كه مسلمان نبودند حرمت این ماه را حفظ مى كردند، چون رعایت حرمت ماه رجب و استفاده كردن از الطاف خاص خداوند در این ماه در پیام سایر پیامبران (سلام الله علیهم) هم مطرح بوده است و اهل مكه در عین بت پرستى، تحت تأثیر توصیه انبیاء گذشته بوده اند.
این مَلك «داعى» چه مى گوید؟ ملاحظه كنید این انوار به قلب مى خورد «طُوبی لِلذّاكِرینَ، طُوبی لِلطّائِعینَ» یعنى ملك مى گوید، خوشا به حال آنهایى كه اهل ذكر حق هستند،
خوشا به حال آنهایى كه اهل اطاعت از حق هستند و لذا به جهت گفتار این مَلك، علاقه اى به ذكر خدا و كششى به سوى اطاعت بیشتر در شما ایجاد مى شود. مَلك مى گوید:
اى ذاكران! مطیعان! مستغفران! مژده، مژده، بشارت، بشارت. «یقُولُ اللهُ تَعالی: انَا جَلیسُ مَنْ جالَسَنی»؛ این ملك مى گوید كه خداى تعالى مى فرماید: كسى كه با من بنشیند، من با او مى نشینم، من همنشین كسى هستم كه با من همنشین شود. یعنى خداوند در این ماه از طریق سروش ملكِ داعى، مخلوقش را به همنشینى با خودش دعوت مى كند و برمى انگیزاند. و حتماً مى دانید با ذكر و یاد خدا ورعایت دقیق حرام و حلال حضرت حق است كه ما یاد خدا مى كنیم و این ها وسیله اى است كه آدم زمینه اى فراهم كند تا با خدا بنشیند. خداوند خبرى را در این ماهِ خاص به طالبان انس با حق مى دهد كه بنده مى تواند همنشینى خاص الهى را در این ماه براى خود تهیه ببینیدو به واقع لطفى از این بالاتر نیست، گفت:
این كه بینى مرده وافسرده اى
زان بُوَدكه ترك سَروَركرده اى
مى خواهند در این ماه راه انس با حقّ را براى ما باز كنند. دیده اید بعضى مواقع از بودن خودتان خسته شده اید، دائماً حوصله تان سر مى رود؟! این به جهت قطع ارتباط باطنى قلب است با حق، حالا اگر انس با حق وارد زندگى و
جان تان شد و خداوند جلیس شما شود، حوصله سررفتن برایتان معنى نمى دهد. چرا كه:
هر كه در خانه اش صنم دارد
گر نیاید برون چه غم دارد
ادامه سخن حضرت حق این است:
«وَ مُطیعُ مَنْ اطاعَنی»؛ الله اكبر! خیلى عجیب است، خداوند مى فرماید: در این ماه بدانید كه من اطاعت مى كنم از كسى كه از من پیروى كند. ببینید مشكل چقدر عجیب حل مى شود. مگر ما گاهى نمى خواهیم از شرّ یك مشكل یا از یك فساد اخلاقى و از وسوسه هاى آزاردهنده، راحت شویم؟ مى فرماید: این ماه آن زمانى است كه اگر یاد مرا در قلبت زنده كنى و از من اطاعت كنى، آن وقت هر چه بخواهى، من از تو اطاعت مى كنم و هر چه بخواهى به تو
مى دهم. یعنى از دریچه رجبى شدن، مى شود حوائجى را كه خداوند حاضر و مایل است به ما بدهد، به ما بدهد. یعنى بنده رجبى، بنده اى است كه مى تواند كارى كند كه حكم خدا با حكم خود آن بنده متّحد شود.
خداوند سخت عاشق بنده خودش است و به دنبال آن است كه بنده اش از او چیزى بخواهد تا درخواست آن بنده را اجابت كند. حالا در ماه رجب این محبّت و عشق به بند گانش به اوج خود مى رسد و لذا خودش در دهان بنده اش مى گذارد كه من مطیع كسى هستم كه از من اطاعت كند، پس بنده عزیز من! یك قدم در راه بندگى من بردار، و بعد شروع كن از من چیز خواستن، من مطیع درخواست هاى تو هستم. این سفره به صورت خاصّ آن در ماه رجب گسترده شده است و لذا باید هنر استفاده كردنش را به دست آورد.
در همین جا یادتان بیاوریم كه در روایت هست: «در روز قیامت در موقف محشر، یعنى در آن تنهایى محض، ندا مى آید: «اینَ الرَّجَبِیون»؛ یعنى كجایند كسانى كه در ماه رجب، با خداى خود انس خاص گرفتند و نگذاشتند ماه رجب به راحتى از دستشان برود؟ پس معلوم است كه با اعمال ماه رجب براى انسان یك نوع شخصیت خاص پدید مى آید، یعنى رجبى شدن یك نوع وجود تكوینى و یك هویت خاص براى انسان به وجود مى آورد كه در عالم قیامت كه حقایق ظاهر مى شود، این شخصیت خاص آن ها ظاهر مى گردد. رجبى شدن، چیز ساده اعتبارى مثل اسم گذارى روى افراد نیست كه بدون رابطه با حقیقت افراد باشد.
در عظمت ماه رجب، رسول خدا «صلواه الله علیه وآله» مى فرمایند: ماه رجب؛ ماه عظیم خدا است كه هیچ ماهى از نظر حرمت و فضل در نزد خدا همطراز آن نیست. حتّى در زمان جاهلیت ماه رجب را محترم مى شمردند، و اسلام عظمت آن را مورد تأكید قرار داد. بعد فرمودند
: انَّ رَجَبَ شَهرُ «الله» و شعبانُ «شهری» و رمضانُ «شهر امَّتی»
، یعنى رجب ماه
خدا است و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.[2]
در ادامه روایت هست كه آن ملك از زبان خدا مى فرماید: «غافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنی» من بخشنده آنم كه از من بخشش خواهد. معلوم است استغفار ماه رجب، استغفار خاص است. عموماً یكى از ذكرهاى ماه رجب ذكر استغفار است و به شكل هاى مختلف هم آمده است، همه اش روى حساب است. آنجا كه در گفتن استغفار، «ربّى» ندارد و مى فرمایند: هر روز 70 مرتبه صبح و 70 مرتبه عصر بگوید: «اسْتَغْفِرُاللهَ وَ اتُوبُ الَیْه» چون در دامن ربِّ ماه رجب خود را قرار داده دیگر انسان واژه «ربّى» را نمى گوید، بلكه توجه و توبه اش به سوى «الله» است. حتماً متوجّه اید «الله» مقامِ جمعِ اسماء الهى است، لذا با دستور دادن به انجام این ذكر مى خواهند قلب متوجّه «الله» باشد، همان طور وقتى كه «ربّ» را در ذكر مى آورند مى خواهند قلب توجّه اش به مقام ربوبیت حق
باشد و لذا عرض ما این است كه شكل این ذكرها روى حساب است و همان طور كه روایت آورده باید گفت و در ایجاد حالات قلبى مطابق آن ذكر كوشش كرد تا نتایج فوق العاده آن إن شاءالله نصیب شما شود.
باز در رابطه با استغفار ماه رجب مى فرمایند: 100 مرتبه یا 400 مرتبه در این ماه بگویید: «اسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا الهَ الّا هو، وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ وَ اتُوبُ الَیْه»، یعنى از خدایى كه جز او الهى نیست و یگانه و بى شریك است، طلب غفران و آمرزش مى نماید و به سوى او جهت قلبم را قرار داده ام. كه در این استغفار؛ «الله» را براى قلب خود ترسیم مى كنى و یگانگى محض او را براى خود تفهیم مى كنى و سپس «وَ اتُوبُ الَیه» را مى گویى، یعنى من از حضرت «الله» كه جامع جمیع اسماء الهى است، مى خواهم كه مرا ببخشد، آن اللّهى كه قطب قلب من است و جز او نمى شود كسى اله و معبود جان من باشد و من به سوى چنین خداى یگانه اى كه تمام مقصد قلبم هست، آمدم. عجیب است اگر كمى به قلب خود عادت دهیم كه این ذكر را با حضور بگو، مى بینید حال و
هوایش عوض شد. روى «وَ اتُوبُ الَیْه» با حضور قلب تأكید كنید و متوجّه باشید دارید مى گویید: به سوى او آمدم. خوشا به حالتان با چنین كلماتى و چنین تصمیمى!
باز مى فرماید بسیار بگو: «اسْتَغْفِرُاللهَ وَ اسْئَلُهُ التَّوبَه»؛ یعنى خدایا غفران و بخشش تو را طلب مى كنم و تقاضا مى كنم كه توبه مرا بپذیرى و به من نظر كنى. اوّلًا؛ مى گویى: از الله یعنى از حضرت جامع همه خوبى ها مى خواهم مرا در بر بگیرد مثل دربرگرفتن كالایى كه شما گرد و خاكش را پاك مى كنید و وارد خانه تان مى كنید- ثانیاً؛ مى گویى: از او كه فرمود: من دوست دارم بنده ام دستور دهد تا آن را عمل كنم، تقاضا مى كنم به من توجّه فرماید، به من محل بگذارد. خوشا به حالتان با چنین كلمات و چنین تصمیمى!
روى بنماووجودخودم ازیادببر
خرمن سوختگان راهمه گوبادببر
چون خودش در این روایت مى فرماید: در این ماه «غافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرنی»؛ بخشنده كسى هستم كه توبه كند و بخواهد وارد یك حیات معنوى شود، آن هم حیاتى معنوى اى بدون
هرگونه كدورتى از گناه و غفلت، پس باید با استغفار امید چنین حیاتى را داشت.
ادامه روایت هست كه خدا مى فرماید: «الشَّهْرُ شَهْری» ماه، ماه من است. چه قدر آدم دلش گرم مى شود كه كجا آمده است و با چه شرایطى روبه رو است. با زمانى روبه رو است كه خداوند آن را به خودش نسبت داده. مى فرماید: «وَالْعَبْدُ عَبْدی» بنده هم بنده من است. وقتى مى فرماید: ماه، ماه من و بنده هم بنده من است، یعنى جا دارد كه روح بنده با این ماه متّحد شود تا با صاحب این ماه ارتباط یابد. به ما خبر مى دهد شرایط و مقامى است كه من در این ماه بنده ام را براى خودم خالص مى كنم. من و شما را در این ماه به عنوان بنده خودش مى نگرد و آلودگى ها و عصیان هایمان را نمى نگرد. زمینه یگانه شدن بنده با خدا در این ماه فراهم است، این ماه عجیب است.
این ماه در میان شیعیان آن قدر كه لازم است و حق این ماه عزیز است مورد توجّه قرار نگرفته است. اهل سنّت عظمت ماه رجب را خوب متوجّه هستند، هر چند با حالتى صورى و قالبى به آن نظر دارند، ولى به واقع
پیامبر (صلّى الله علیه وآله) عنایت خاصى به این ماه داشتند. مى فرماید: این ماه، ماه من است. حال ببینید ماهِ خدا بودن، یعنى این كه در آغوش این ماه به راحتى مى توانیم براى خدا یگانه شویم، مثل این كه در مورد مكّه مى فرماید: «بَیْتی»؛ یعنى خانه من؛ و شما ملاحظه كرده اید كه در كنار خانه او چه رازها در راستاى یگانه شدن براى انسان گشوده مى شود. یگانه شدن یك مبناى نظرى و فكرى دارد و یك مبناى عملى. هم باید بینش و قلب انسان در این ماه با خدا یگانه شود، این با «استغفار» و ذكر «لا اله الا الله» كه هر دو هم از اذكار این ماه است، محقّق مى شود. و هم یگانه شدن، عملى
باید باشد كه آن هم به كمك «روزه» محقّق مى شود. روزه یگانه شدن براى خداست. حال ببینیم مزه هایش چیست؟[3]
در ادامه روایت مى فرماید: «وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتی» یعنى رحمت در این ماه، همه رحمت است، آن هم رحمت من است، بدون حجابِ واسطه ها، یعنى در این ماه خودم به اسم رحمان به صحنه مى آیم تا شما با من ملاقات كنید و رحمت را به واسطه ها نسبت ندهید و توجّه شما به واسطه ها معطوف نشود. پس در این ماه رحمت فراوان است، آن هم رحمتى مستقیم از حضرت «الله» پس از طریق رحمت هاى فراوانِ این ماه، راه ارتباط با خود حضرت حق گشوده مى شود، راه خاصى كه رجبیون با خدا خواهند داشت.
«فَمَنْ دَعانی فی هَذَاالشهْرِ اجِبْتُهُ» هركس مرا در این ماه بخواند اجابتش مى كنم و جوابش را مى دهم. شاید بگویید خدایا ما همیشه و هروقت تو را بخوانیم اجابت مى كنى.
ولى معلوم است این دعوت خاص است كه مى فرماید: اگر مرا بخوانى، اجابت مى كنم و یك اجابت و جواب گویى خاصى را همراه دارد، حجاب ها را مرتفع نموده و فاصله هاى زمانى را برداشته تا به راحتى آن اجابت خاصه نصیب ما شود.
آیت الله ملكى «رحمه الله علیه» در كتاب المراقبات در رابطه با ماه رجب به عنوان یكى از ماه هاى حرام مى فرمایند: در ماه هاى حرام خداوند آنچنان غضبش فروكش مى كند كه حتى بر دشمنان هم آن غضب فروكش مى كند، لذا در ماه حرام اگر دشمنتان، یعنى دشمن اسلام هم به شما حمله نكند، در این ماه باید ترك مخاصمه كرد. دشمن اسلام اگر حمله نكند، یعنى اگر جهاد دفاعى نباشد باید ترك مخاصمه كرد، یعنى غضب خدا در این ماه این طورى است. مگر غضب خدا بر دشمنان خدا جارى نیست؟ ولى این ماه این قدر عجیب است كه خداوند مى فرماید: باید به دشمنان خدا هم امنیت بدهید. این یعنى چه؟ یعنى شرایط غیبى این ماه ما را در شرایطى قرار مى دهد كه عامل فاصله گرفتن و
دور افتادن ما از مقام غیبى عالم ملكوت كه همان غضب خداست، در این ماه در صحنه نیست و لذا در چنین شرایطى زمینه ارتباط ما با خدا شدیداً فراهم است. به همین جهت است كه مى فرماید: هر كس مرا بخواند استجابت مى كنم. این یك نوع استجابت خاص است. یعنى تو در این ماه در هر شرایطى از گناه هستى، اگر آمدى، هرچه بگویى به سرعت اجابت مى شود. در شرایط دیگر این طور نیست.
در ادامه مى فرمایند: «وَ مَنْ سَالَنی اعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدانی هَدَیْتُهُ» حرف دهنِ ما گذاشته است. مى فرمایند: اى بنده من!
اگر از من چیزى بخواهى به تو مى دهم، پس چرا نمى خواهى؟ و اگر از من طلب هدایت و راه جویى كنى، تو را هدایت مى كنم، راه و چاه را به تو نشان مى دهم. بله حرف یاد ما دادند كه ما در این ماه از خدا بخواهیم كه خدایا ما را هدایت كن. ما انوار غیبى تو را رها كنیم، كجا برویم؟ و دعاهایى كه ائمه (صلوات الله علیهم) در این ماه دارند در همین راستاست، كه ما را به سوى خود راهنمایى كن و خودت را
به ما بفهمان كه جز تو مقصدى نیست كه ما قلبمان را به سوى او جهت دهیم، خلاصه متوجّه شویم: «نیست در شهر نگارى كه دل ما ببرد»؛ اگر كسى معنى هدایت را بشناسد، و بفهمد یعنى چه، خداوند ما را در این ماه به «هدایت» مژده داده است، با تمام وجود براى به دست آوردن آن مى كوشد كه گفت:
دلا! ز نور هدایت گر آگهى یابى
چو شمع خنده زنان، ترك سر توانى كرد
«وَ جَعَلْتُ هذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنی وَ بَیْنَ عِبادی» این ماه را چون یك ریسمان قرار دادم بین خود و بندگانم. پس ماه رجب به عنوان یك شرایط استثنایى است تا انسان از آن استفاده كند و بالا برود، مثل یك طناب كه یك سر آن در دست خدا است و یك سر آن را رها كرده تا ما بگیریم و بالا رویم، با اعمال و آداب مخصوص این ماه مى توان سرِطناب را براى بالا رفتن گرفت. عمده آن است كه متوجّه شویم این ماه یك رشته اى است بین ما و خدا، انسان عاقل به چنین طنابى محكم چنگ مى زند. چراكه گفت:
مراتاجان بود درتن، بكوشم
مگرازجام اویك جرعه نوشم
چون فرصت استثنایى است، پس:
گرت هوااست كه معشوق نگسلدپیوند
نگاه دارسررشته، تانگه دارد
«فَمَنِ اعْتَصَمَ بِه وَصَلَ الَیَّ» كسى كه به ریسمان ماه رجب چنگ بزند به من وصل مى شود. عرض كردیم چنگ زدن به آن هم مشخص است، یعنى آداب ماه رجب را قلباً و عملًا رعایت كند، چون درِ میكده وصل به حق را گشوده اند و آن هایى كه چنین گشودگى را احساس مى كنند، ندا سر مى دهند:
الْمِنَّه لِلّه كه درِ میكده باز است
وین سوخته را بر دَرِاو روى نیاز است
خُم هاهمه درجوش وخروش اند، زمستى
وآن مِى كه درآنجاست، حقیقت نه مجازاست
شرح شكن زلف خَم اندر خَم جانان
كوته نتوان كردكه این قصّه
درازاست بردوخته ام دیده چو باز ازهمه عالم
تا دیده من بر رُخ زیباى تو باز است
چون ماه رجب، ماهى است كه حجاب هم مرتفع مى شود و انسان در قلب خود احساس مى كند با خدا در ارتباط است و در نتیجه دیده از همه دنیا باز مى گیرد و به همه چیز پشت پا مى زند، موقع درددل كردن با محبوب واقعى برایش سر مى رسد، كه گفت:
رازى كه بَرِ خلق نهفتیم و نگفتیم
با دوست بگوییم كه او محرم راز است
در این حالت گویا همواره در حال راز و نیاز با حق است كه:
در كعبه كوى تو هر آن كس كه درآید
از قبله ابروى تو در عین نماز است
اى مجلسیان! سوزِ دل حافظ مسكین
از شمع بپرسید كه در سوز و گداز است
چون فرمود: هر كس به ریسمان من یعنى ماه رجب- چنگ بزند به من وصل خواهد شد و قصّه وصل، قصّه اى است پرسوز و گداز:
اى مجلسیان! سوز دل حافظ مسكین
از شمع بپرسید كه در سوز و گداز است
ما دوباره به آن نكته قبل در این جا باید مجدداً تأكید كنیم، این كه در قیامت مى فرماید: «ایْنَ الرَّجَبِیُّون»؛ این یك نكته دقیقى است و خبر از یك حقیقت بزرگى مى دهد. مى دانید كه در قیامت داریم: «یَوْمَ یَدْعُ الدّاعِ» (قمر/ 6)؛ یعنى روزى كه دعوت كننده اى دعوت مى كند و مى خواند. كه این خواندن و دعوت كردن منطبق است بر بنیاد روح انسان ها، و یك خواندن اعتبارى نیست. یعنى همین طور كه جهنّم، جهنّمیان را مى خواند و جذب مى كند، بهشت هم بهشتیان را جذب مى كند. در همین راستا و با توجّه به چنین شرایطى «رجبیون» افرادى هستند با مقامى خاص، یعنى یك مقامى كه در بعضى انسان ها به جهت استفاده كردن از ماه رجب محقق مى شود و در عالَم قیامت، آن مقام ظاهر مى گردد، آن وقت این افراد در آن عالَم شاخص هستند، یعنى یك نوع بزرگى و آبرومندى براى آن ها در قیامت هست. به همین جهت مى خواهیم عرض كنیم «رجب» یك مقام تكوینى
است كه هركس مى تواند در درون خودش به نحوى آن را احیاء و كشف كند. اگر احیاء شد آن وقت مى بینید مقامى است كه اگر طبق روایت، یك روز از آن را روزه بگیرید، موجب «دفع جهنّم» است، روزه دوم آن موجب «ایجاد صراط» است. یعنى چه كه از صراط مى گذریم؟ یعنى جادّه اى به سوى بهشت برایمان كشیده مى شود. «صراط» جادّه به سوى بهشت است و لذا روزه دوم ماه رجب موجب پدید آمدن صراطى است كه آن صراط به سوى بهشت است. یعنى انسان با دومین روزه ماه رجب، قلب خود را به سوى بهشت جهت مى دهد، و دیگر قلب او در توجّه به عالم معناست و در این دنیا سرگردان نیست، او انسانِ جهت دار شده است. روزه سوم آن «ایجاد بهشت» است [4]، یعنى وصل به بهشت. این ماه داراى چنین مقامى
است كه خداوند إن شاءالله توفیقات بهره مندى از آن را برایمان مرحمت كند.
خلقى زبان به دعوى عشقش گشاده اند
اى من غلام آن كه دلش با زبان یكى است
خود این ماه، ماه رحمت بزرگ خداست كه در دعاهاى آن این نكته مورد توجه هست. پس تأكید ما یكى این است كه كارى كنیم این ماه را كه در درون ذات هركس نهفته است به نام مقام رجبیت، با اعمال این ماه كشف كنیم، اگر كشف شد خودش جلوه اى از بهشت است، یك نحوه وصل به بهشت است.
شیر؛ صورتِ علم توحیدى مخصوص رجبیون
روایتى كه مرحوم شیخ عباس قمى (رحمه الله علیه) در مفاتیح الجنان آورده، اگر عنایت بفرمایید روایت عجیبى است. از امام ابى الحسن موسى (علیه السلام) مى فرمایند كه: «رجب نام نهرى است در بهشت، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر، هر كه یك روزِ رجب را روزه دارد البته از آن نهر بیاشامد»[5] پس اولًا؛ رجب یك نهر است، یعنى مقام است. چون مى دانید كه آب و درخت دربهشت عبارت است از «مِمّا كانُوا تَعْمَلُون»؛ یعنى عبارت اند از آنچه شما عمل كردید، یعنى آنچه شما در این دنیا عمل مى كنید دو وجه دارد. هركس هركارى بكند یك وجه آن «فكر» است و یك وجه آن «حركت و عمل» است. شما كه به لطف خدا نیت روزه ماه رجب را مى كنید، این نیت یك فكر است، فكرِ این كه خدایا مى خواهم رجبى شوم، این نیت است. و وجه دیگر عملى است كه انجام مى دهید و آن ترك شهوات مثل
غذاخوردن و غیره است. در قیامت درخت و نهرهاى زیر آن صورت عقاید و اعمال این دنیایى ما است، و حتماً ملاحظه كرده اید در مورد انسان حتّى ترك یك كار هم خودش، كار به حساب مى آید، چون اراده مى كند كه آن كار را نكند و این اراده براى ترك آن كار، خودش یك اراده است و در نفس انسان یك عمل به حساب مى آید و در قیامت صورت مخصوص به خود را پدید مى آورد. شما اگر به خانه عمویتان نروید، در خارج كارى نكرده اید، ولى در درون اراده به نرفتن را انجام داده اید. پس هر كارى یك وجه عقیدتى و فكرى، و یك وجه عملى دارد. بزرگان مى فرمایند: كه این «عمل» و «عقیده» است كه در قیامت ظهور مى كند. شراب طهور را در ازاى چه چیزى به اهل البیت دادند كه فرمود: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» (انسان/ 21) چون سه روز روزه گرفتند و افطارى شان را هم به نیازمندان دادند، و این شراب طهورى كه نصیب این ذوات مقدّسه شد، خیلى مقام است. چون مى فرماید: پروردگارشان به آن ها نوشاند «رَبُّهُمْ». اگر یك مَلَكى به ما
یك ذرّه از آن شراب معنوى بدهد، از شعفِ آن حالتِ معنوى 60 سال فریاد مى كشیم، حالا اگر پروردگار آن را به كسى بنوشاند، ببین چه مى شود.
مى فرماید: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»، مگر چه كار كردند؟ با یك «عقیده توحیدى» بسیار عمیق یك «عمل توحیدى» انجام دادند كه از نیاز و میل خود براى خدا گذشتند، ظهور آن عقیده و عمل در بهشت چنین شد كه فرمود: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»، چون بهشت ظهور عقیده و عمل است، براى همین هم در و دیوار بهشت حرف مى زنند. چون جان انسان آن جا ظاهر است. بهشت و جهنّمش- هر دو- «تَطَّلِعُ عَلَی الْافْئِدَه» است، یعنى از قلب ما به بیرون ظهور مى كند و لذا جنس حیات است، مثل حالات قلبى؛ در آیه 65 سوره عنكبوت هم فرمود: «انَّ الدّارَ الْآخِرَةِ لَهِیَ الْحَیَوان»؛ یعنى نظام عالم آخرت سراسر حیات است، یعنى جنس حیات انسان است.[6]
پس اوّل یادتان باشد كه بهشت چیست؟ بهشت ظهور «عقاید» و «اعمال» و «اخلاق» ماست و به جان ما بسته است. یعنى بهشت از ما جدا نیست. آرى؛ به عنوان یك واقعیت در بیرون هست، امّا به جان ما بسته است. حالا در
این بهشت یك نهرى است كه مى فرماید: از عسل شیرین تر است و از شیر سفیدتر است، این نهر اسمش «رجب» است. پس اوّلًا؛ كسى كه رجبى شد، وصل به این نهر مى شود. این نهر در كجاست؟ در بهشت. پس كسى كه رجبى شد، وصل به بهشت مى شود. ثانیاً؛ این اتّصال بعد از مردن ما هست یا همین حالا؟ امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: هركس بگوید بهشت بعد است، از ما نیست [7]. پس این بهشت همین حالا هست. یعنى إن شاءالله همین امروز كه تصمیم گرفتیم در این ماه، رجبى شویم، وارد بهشت شدیم، خدا مى داند كه همین حالا وارد بهشت شدیم.
آیت الله جوادى آملى (حفظه الله تعالى) بحثى داشتند از كلام امام معصوم حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: همین حالا وصل به
بهشت مى شویم و همین حالا از بهشت خارج مى شویم بستگى به اعمال ما دارد، چون حضرت رضا (علیه السلام) اشاره مى فرمایند به آیات 43 و 44 سوره عنكبوت كه مى فرماید: این است جهنّمى كه گناهكاران انكار مى كنند و هم اكنون گناهكاران بین آن جهنّم و آب جوشان در حال طواف اند.[8]
پس اوّلًا؛ ما در ماه رجب وارد بهشت مى شویم، الّا این كه عدّه اى نسبت به آن در كمال غفلت به سر ببرند كه این ها، وارد رجب نمى شوند، بلكه مثل بقیه زمان هاى روزگار، وارد یك زمان مى شوند ولى اگر ما در عین توجّه و انتظار و استقبال وارد رجب شویم، وارد یك مقام خاص از بهشت مى شویم، كه آن مقام به تعبیر روایت از عسل شیرین تر و از شیر سفیدتر است و آن هم روى حساب است. بزرگان اهل معرفت یك دقت هایى روى این عسل و شیر كرده اند كه این ها دو حال و مقام است براى انسان و نه دو نوع غذا.
یكى از مفسّرین مى گوید: پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به طور كلى هر غذایى كه مى خوردند، مى گفتند: الحمدلله. ولى وقتى شیر مى خوردند مى فرمودند كه خدایا زیادش كن. بعد مى گوید از طرفى مطابق آیه قرآن، پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) مأمور هستند كه بگویند: خدایا علم مرا زیاد كن، «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً»؛ (طه/ 114) پس باید این شیر، در عالم معنا همان مقام علم باشد، یعنى ظهورش در نفس انسان، علم است. مگر علم، جان را تغذیه نمى كند؟ بهترین غذا براى جان مادّى، شیر
است. و براى جان غیبى، علم است و این دو با همدیگر یك رابطه اى دارند.
«محى الدین عربى» در كتاب فصوص الحكم مى گوید: ابى خالد، در خواب دید كه شیر خورده است. شب آمد خدمت یكى از عرفاء و خوابش را گفت. آن عارف مى گوید: این خواب دو حالت و دو مقام دارد. در این كه این رؤیاى صادق است شكّى نیست، حال بگو آیا تو دیشب كه خواب دیدى شیر مى خورى، آیا به واقع شیرى وارد معده ات شده؟ گفت: نه! به او گفت: ولى اگر استفراغ كنى، شیر استفراغ
مى كنى. این یك وجه از تعبیر خوابت، اگر خواستى بر اساس موطن دنیا تعبیر شود، ولى اگر بخواهى بپذیرى، شیر یعنى علم، تعبیر خوابت این است كه به تو علم مى دهند. چون شیر در مقام غیب، علم است، در مقام عالم ماده شیر است. ایشان مى گوید: وسوسه شدم من كه شیرنخورده ام، پس مگر مى شود كسى شیر نخورد، ولى خواب شیر خوردن ببیند و بعد شیر خورده باشد و در معده اش شیر باشد؟ خودم را وادار به تهوّع كردم، دیدم شیر بیرون آوردم، چیز پیچیده اى نیست. در روایات هم داریم كه پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به عایشه فرمودند: كه برو
روزه ات را افطار كن- ظاهراً روزه مستحبى بوده- عایشه گفت: چرا؟! فرمودند: چون خودت خودت با غیبتى كه كردى، روزه ات را افطار كردى و گوشت خوردى. گفت كى من غذا خوردم؟ در حالى كه گوشت خوردن او، همان غیبتى بود كه كرده بود، بعد خودش از لاى دندان هایش متوجّه وجود گوشت خام شد، یعنى عمل غیبى باطنى غیبت، صورتِ ظاهرى حسّى گوشت خوردن به خود گرفت.
مقام شیر در نهر رجب را اهل معرفت مى فرمایند كه در بهشت مقام «علم توحیدى» است. اگر شما ماه رجب را حفظ كنید، إن شاءالله معرفت توحیدى نصیبتان مى شود. آن وقت آن علم توحیدى ماه رجب، علمى است كه به راحتى به دست نمى آید، كسى كه رجبى شد یك معرفت خاصى پیدا مى كند كه ظهورش همان شیر بودن آن نهر است كه از قلب او ظهور كرده است، و از شیر سفیدتر بودنش هم به جهت پاك بودن از هرگونه شرك و آلودگى روحى است.
و نیز مى فرمایند: آن نهر از عسل هم شیرین تر است، چون عسل، حركت و گرما و تحرّك مى آورد؛ یعنى آن عسل، اراده هاى توحیدى و همّت عمل توحیدى آدم را زیاد
مى كند. ببینید كه منظورشان چیست؟ شما گاهى دلتان مى خواهد كه با یك شور و حرارتى بلند شوید و نماز شب بخوانید، ولى خواب نمى گذارد. این اراده نماز شب خواندن و راحت و با شور و حرارت و عشق جلو رفتن به اصطلاح علماء اخلاق مربوط به عقل عملى است و این غیر از عقل نظرى است كه پذیرفته است نماز شب خیلى بركات دارد،
این شور و شیدایى در عبادات، ریشه اش همان عسلِ بهشتى مربوط به نهر ماه رجب است. پس حرارت انجام اعمال الهى را رجب به آدم مى دهد و رجبیون، هم به معرفت خاص و هم به حرارت خاص در فهم دین و عمل به دین دست مى یابند. با توجه به این مبنا غفلت نكنید كه همین حالا با وارد شدن در ماه رجب و استقبال كردن از آن انشاء الله ارتباط با آن شیر و عسل شروع مى شود.
آن روایت را در كتاب «المراقبات» داشته باشید كه مى فرماید: «ماه رجب ماه خدا است، ماه شعبان ماه پیامبرخدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است و ماه رمضان، ماه امّت رسول الله «صلواه الله علیه وآله» است». یعنى با شروع ماه رجب كه ماه خداست، نیت سلوك شروع مى شود، بنابراین از خدا شروع
مى شود و پس از انس با پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در ماه شعبان و رعایت اعمال مخصوص ماه شعبان، به یك خودیابى در ماه رمضان مى رسیم، و بدین معناست كه ماه رمضان، ماه امت است. این روایت
را با آن روایت جمع كنید كه امیرالمؤمنین «علیه السلام» مى فرماید: «شَهْرُ رَمَضانِ، شَهْرُالله وَ شَعْبانِ شَهْرُ رَسولُ الله وَ رَجَبٌ شَهْری»[9] یعنى؛ ماه رمضان ماه خداست و ماه شعبان ماه رسول الله «صلواه الله علیه وآله» و ماه رجب ماه من است. پس طبق این روایت، به یك اعتبار ماه رجب، ماه یگانگى با خداست، از طریق ارتباط با خود خدا، و به یك اعتبار، ارتباط با خدا بدون اتّصال به ولایت ممكن نیست و لذا ماه رجب، ماه امیر المؤمنین (علیه السلام)، یعنى صاحب ولایت است، پس ماه رجب ماه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یعنى ماه ولایت است. «ولایت» یعنى زدودن جنبه هاى غیر الهى از دل و رسیدن به یك به خود آمدن ناب. دلى كه ولایى شد این دل غیرِ حق را نمى خواهد، آن وقت این دل به عشق به نبى- كه مظهر نمایش صفات حقّ است- مى رسد و برایش طلب نزدیكى به پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در ماه شعبان پیدا
مى شود و تقاضاى واردشدن در سلوك و سنّت پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در جانش شعله مى كشد و در دعاى روزهاى ماه شعبان مى گوید: «اللّهُمَّ فَاعِنّا عَلَی الْاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ
فیهِ ...»[10] یعنى خدایا! مرا یارى فرما تا به روش و سنّت پیامبرت نزدیك شوم و بدان عمل نمایم. و حالا در منظر نگاه به وجود مقدّس پیامبراكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) در ماه شعبان، در مقابل خود و در افق جانت ماه رمضان را مشاهده مى نمایى و در این حالت ماه رمضان شَهْرُالله، و ماه ملاقات با خدا مى شود. این دو روایت مى گوید: خودت را براى خدا در ماه رجب خالص كن، تا بتوانى ولایت و نبوت را بفهمى و از خدا شروع كن- در ماه رجب- و به خدا ختم كن- در ماه رمضان-.
پس با ماه رجب و روزه و استغفار در این ماه یك خلوص اوّلیه و خود را براى خدا آماده كردن داریم. آدم روزه كه بگیرد و إن شاءالله دعاهاى ماه رجب را هم بخواند و در آن ها دقّت و تدبّر كند، توجّه به حق در او زنده مى گردد. به قول بزرگان مى گویند: دعاهاى ماه رجب
عجیب است این قدر عجیب است كه عده اى از بزرگان مى فرمایند: بعضى از این دعاها در ماه رمضان هم پیدا
نمى شود و انصافاً هم از جهت توحید و ولایت یك مراتب خاصى در دعاهاى ماه رجب هست، خدا توفیق مان بدهد كه هم این دعاها را از اهلش درس بگیریم و هم به كمك آن ادعیه با خدا مناجات كنیم. بعد كه توجّه به حق از این طریق در انسان زنده شد، ارتباط بیشتر با خدا در او شعله مى كشد، مى یابد كه باید براى ارتباط حقیقى با حق، دست به دامن صاحب ولایت، یعنى امیر المؤمنین (علیه السلام)، بزند، این جاست كه مى بیند عجب، پس ماه رجب، ماه امیر المؤمنین (علیه السلام)، است و به اذن آن حضرت مى تواند حقّ ماه رجب را اداء كند. در مستى ارتباط با حق از طریق نور ولایتِ امیر المؤمنین (علیه السلام)، دل با ماه شعبان روبه رو مى گردد و مى بیند مخزن اصلى، وجود مقدّس صاحب ماه شعبان، یعنى محمّد مصطفى (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است. در عطش ارتباط با خدا، با پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) روبه رو مى شود، آرام آرام این عطش شعله ور مى شود و درست در دل ماه رمضان از پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) سراغ خدا را مى گیرد و هم خدا به پیامبرش ندا مى دهد: «إِذا سَئَلَكَ عِبادی، عَنّی فَانّی
قَریبٌ اجیبُ دَعْوَه الدّاعِ إِذا دَعانِ ...»[11]؛ یعنى اى پیامبر! اگر بندگان من از تو سراغ مرا گرفتند، من خودم به آن ها نزدیكم و جواب آن ها را مى دهم. بدون آن كه پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) را خداوند در این شرایط واسطه قرار دهد.[12]
اجازه بدهید تأكیداتى عرض كنیم تا إن شاءالله بتوانیم در این ماه نتیجه بهترى بگیریم. اوّل؛ ایجاد زمینه نورانیت فكرى و قلبى است به كمك ادعیه و تأمل در محتوا و فرهنگ آن ها، كه عامل و زمینه نورانیت بسیار خوبى براى قلب است، و حیف است كه این دعاها را از دست بدهید، پس با یك برنامه ریزى سعى بفرمایید از ادعیه ماه رجب استفاده كنید. دوم؛ ایجاد زمینه همّت عملى است از طریق روزه. در این ماه بالأخره هر كس به جایى رسید، نهایت استفاده را از ماه رجب كرد و نهایت استفاده آن این است
كه تصمیم بگیرد إن شاءالله همه ماه رجب را روزه باشد، كار مشكلى نیست، ولى بركات آن غیرقابل تصوّر است.
خدا رحمت كند مرحوم آیت الله ملكى تبریزى را، یك تذكّرى كه در تمام كتاب المراقبات مرتّب تكرار و تأكید مى كنند و به خصوص در اعمال ماه رجب و ماه رمضان، مى گویند: شما ببینید مثلًا مى گویند اگر این ده ركعت نماز را هر شب در ماه رجب بخوانید غیر ممكن است كه وارد بهشت نشوید. حالا ممكن است یكى بگوید این ده ركعت كه چیزى نیست. مگر مى شود براى عملى در این حدّ ساده، چنین نتیجه اى بزرگ بدهند؟ ایشان مى فرمایند: «اگر چیزى نیست، كه چیزى هم نیست، پس چرا از بین این همه آدم كه زیر پرچم اسلام هستند، عدّه بسیار قلیلى این عمل را انجام مى دهند؟» پس معلوم است از جهت دیگرى چیزى هست، وگرنه اكثر مسلمانان انجام مى دادند. ایشان مى فرماید: «خدا مى خواهد بنده اش را امتحان كند ببیند اعتماد به حرف خدا دارد یا نه؟ اعتماد به حرف امام معصوم دارد یا نه؟»
امام معصوم (علیه السلام) مى فرماید: این كار را بكنید این نتایج را دارد، ولى از آن جایى كه ما اعتماد نداریم. مى گوییم مگر
مى شود. آن وقت چون نمى دانیم كه مى شود یا نمى شود حرف را جدّى نمى گیریم و همین موجب ضرر مى شود. امّا آن طرف قضیه را خودتان مى دانید با اینكه به واقع آسان است، همه انسان ها توفیق انجام آن را ندارند، پس معلوم است از جهتى كار مشكلى است ولى اگر توفیق انجامش را به دست آوریم خود عمل، كار مشكى نیست، چون كه تمام دعاهاى ماه رجب یك ساعت بیشتر طول نمى كشد. حال اگر انسان یك ساعت در هر روز ماه رجب خودش را براى ماه رجب فارغ كند بسیار نتیجه مى گیرد، كه به نظر مى رسد ما خیلى بیشتر از این ها وقت هایمان را بدون استفاده مى گذرانیم. پس آرى چیزى نیست، ولى عمده همّت ماست كه بتوانیم توفیق عمل پیدا كنیم و اگر همین تذكّر آیت الله ملكى «رحمه الله علیه» را به قلبمان تفهیم كنیم و به خدا و ائمه معصومین اعتماد نماییم، توفیق انجام اعمال و قرائت ادعیه فراهم مى شود، بالأخره مى خواهند با همین كارهاى ساده ما را به درجات بالا برسانند.
تأكید بیشتر ما روى این قضیه است كه ماه رجب ماهى است كه ما باید دنبال كشف یك كمالى باشیم كه همه این اعمال و اذكار، مقدّمه آن كمال است و مرتّب خودمان
را آماده و آماده تر كنیم تا آن كمال در ما پیدا شود كه وقتى به طور كلّى در قیامت ندا مى كنند: «ایْنَ الرَّجَبِیّوُن» إن شاءالله ما جذب آن دعوت شویم.
گاهى دوستان مى پرسند اذكارى كه بتوانیم به كمك آنها اهل سیروسلوك شویم چیست؟ اصل قضیه را خودتان متوجّه هستید بنده عرض مى كنم تا إن شاءالله با هم راه بیفتیم. ببینید ما دو نوع عارف داریم؛ یك نوع عارفِ پرآوازه كه عموماً همه مردم آن ها را مى شناسند و بنا به مصلحتى كه نزد خدا محفوظ است، خداوند آن ها را به مردم شناسانده است؛ و یك نوع عارف بى سروصدا هم داریم، كه بى سروصدا از عمق جان، نورانى شده اند. عموماً بزرگانى كه به حقایق وصل شدند سروصدا ندارند و شما هم باید بى سروصدا دنبال نورانى شدن جان خود باشید و
این نكته را باید به خوبى براى خودتان حل كنید كه شما بنا ندارید آوازه سیر و سلوكتان به گوش احدى برسد. شما فكر مى كنید كم آدم پیدا شده كه بى سروصدا ماه رجبش را حفظ كرده است، ماه شعبان و ماه رمضانش را حفظ كرده، پنج شنبه اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماهش را
روزه گرفته و بحمدلله به جاهایى رسیده، بدون آن كه اصلًا كسى او را به عنوان اهل سیر و سلوك بشناسد، به طورى كه حتّى عرفاى پرآوازه غبطه او را مى خورند. این ها از چه طریقى به این درجات رسیده اند؟ از طریق همین ماه رجب و اعمال و اذكار وارده. اصلًا بالاتر از بركاتى كه در ماه رجب هست در زیر این آسمان بركت نیست. در ماه رمضان كه روزه دارى واجب است، پس اعمال مستحبى كه شما بخواهید به آن دست پیدا كنید و از بركات آن بهره بگیرید، خدا مى داند بالاتر از اعمال ماه رجب اعم از روزه و دعا و اذكار آن، زیر این آسمان نیست. همان طور كه به ما خبر داده اند در این ماه یك شعورى براى آدم پیش مى آید، یك ملكاتى و فهمى گیر آدم مى آید كه دیگر گفتنى نیست، خوشا به حال رجبیون. ما شنیده ایم و امیدوار شده ایم. پس اعمال و ذكرهاى
ماه رجب دستورالعملِ به جایى رسیدن است. این اعمال موجود در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمى «رحمه الله علیه» در ماه رجب یك دستورالعمل سلوكى است كه به كمك احادیث معصوم تدوین شده است. وقتى كه به دوستان مى گوییم آقا به كمك دستورات مفاتیح ماه رجب و
شعبان و رمضان خود را حفظ و احیاء كنید، فكر مى كنند كه ما كار را دست كم گرفتیم.
فرمودند كه: دیده شده از دهان شیخ عباس قمى «رحمه الله علیه» نور بیرون مى آمد. یعنى این مفاتیح، نور است. ایشان شاگرد مرحوم آیت الله قاضى طباطبائى «رحمه الله علیه» بوده است. مرحوم قاضى طباطبائى یعنى استادِ علامه طباطبائى «رحمه الله علیه» را جناب آقاى حدّاد آن عارف بزرگ در وصفش مى فرماید: من سیر كردم در باطن همه عرفاى تاریخ، بالاتر از آیت الله قاضى «رحمه الله علیه» بعد از معصوم ندیدم. مرحوم شیخ عباس قمى شاگرد عرفانى مرحوم آیت الله قاضى طباطبائى بوده و مفاتیح را با چنین روح و روحیه اى تدوین كرده است. خودش اهل سیر وسلوك است، ولى نه سیر وسلوك
باسروصدا كه یك چیزهایى بگوید كه ما بگوییم خوشا به حالش، نه، این ها بى سروصدا هستند، گفتنى نیست.
مرحوم راشد فرزند مرحوم ملّاعباس تربتى در كتاب «فضیلت هاى فراموش شده» مى گوید: «یك هفته قبل از فوت پدر م یك دفعه نورى حدود یك ساعت آمد در خانه ما كه همه مى دیدیم، پدرم مى خواست در مقابل آن بلند شود نمى توانست، گریه كرد و گفت: «السَّلامُ عَلَیْكِ یا زَیْنَب كُبْری!».
مرحوم راشد مى فرماید: پیوسته پدرم همان طور كه در بستر بیمارى خوابیده بود، سر خود را به عنوان سلام تكان مى داد و نور حدود یك ساعت حضورش ادامه داشت، همچنان پدرم گریه مى كرد و به یك یك ائمه و پیامبر (صلوات الله علیه وآله) و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) سلام مى داد. جناب آقاى راشد كه این قضیه را نقل كرده آدم دیر باورى است و خودش هم مى گوید من عموماً سعى مى كردم این گونه موارد را باور نكنم تا این كه خودم با چشم هایم دیدم. او مى گوید: بعد از این قضیه، چند بار از پدرم پرسیدم این
قضیه چه بود؟ ایشان در جواب من مى گفتند: حسنعلى، این ها چشیدنى است و نه شنیدنى.
غرض از این عرایض این است كه كسى مثل ملّاعباس تربتى به جایى مى رسد كه در آخر عمر نور ائمه معصومین (سلام الله علیها) به سراغش مى آیند ولى هیچ وقت ادعایى هم ندارد،[13] فقط با نمازهاى طولانى و روزه هاى سالیانه به
این جا رسیده است. ماه رجب و دستورات آن این طورى آدم را به مقصد مى رساند و تربیت مى كند. عرفاى شیعه بى سروصدا هستند و با ماه رجب هم به جاهایى كه باید
برسند، رسیدند. دنبال این و آن راه افتادن به هیچ دردى نمى خورد. بروید دنبال دستورات ائمه كه در امثال مفاتیح الجنان هست. اعمال ماه رجب، روزه روز دوشنبه هر هفته یا چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه اول و آخر ماه، بى سروصدا، كار خودش را مى كند. إن شاءالله یك چیزهایى به دست مى آورید كه به كسى نمى توانید بگویید، كسى هم نمى تواند به شما بگوید، بیایید ما و شما امیدوار باشیم. بنا هم نیست به كسى بگویى الا اینكه مأمور باشید، آن كسى هم كه مأمور است دست بقیه را بگیرد كه مقامش، مقام ولایت و نبوت است و من و شما در این مقام ها نیستیم. اگر
زرنگ باشید از یك شواهدى اصل مطلب را مى فهمید، همان كافى است. مرحوم آیت الله طالقانى «رحمة الله علیه» زرنگ بود. عصر روز بیست ویكم آبان سال 1357، امام خمینى «رحمه الله علیه» فرمودند: حكومت نظامى را بشكنید و بروید در خیابان ها، هرچه مى خواهد بشود. مرحوم آیت الله طالقانى «رحمه الله علیه» جهان دیده است، سیاست مى شناسد، مى داند در موقع حكومت نظامى ریختن در خیابان ها یعنى چه؟ امام «رحمه الله علیه» مى فرمایند: باید بریزید در خیابان. مرحوم طالقانى تلفنى به
امام «رحمه الله علیه» مى گویند: آقا خطرناك است، مردم را مى كشند، و اصرار مى كنند و مى گویند: امام زمان (عجل الله تعالى) راضى نیستند. امام خمینى «رحمه الله علیه» مى فرمایند: ازكجا كه دستور امام زمان (عجل الله تعالى) نباشد؟ آیت الله طالقانى «رحمه الله علیه» چون اهل فهم است، یك مرتبه مطلب را مى گیرد و مى گوید ببخشید. وتنها چیزى كه امام «رحمه الله علیه» بعدها در باره آن صحبت نكردند همین بود و آیت الله طالقانى «رحمه الله علیه» هم همین قدرش را مى توانستند بگویند. آیا آن كه مردم در خیابان بریزند، دستور درستى بود یا نبود؟ یعنى اگر آن شب مردم به دستور امام «رحمه الله علیه» در خیابان نریخته بودند، مطمئن باشید هنوز انقلاب اسلامى محقّق نشده بود. عرفاى ما كه ادعا
ندارند، بى سروصدا هستند. امام «رحمه الله علیه» در كتاب هاى «مصباح الهدایه» و یا «شرح دعاى سحر» یك چیزهایى یواشكى فرموده اند كه اهل نظر مى گویند خیلى مراتب را باید طى كرده باشد، ولى بى سروصدا. تأكید ما همین باشد كه دعاها و روزه و ذكرهاى ماه رجب بصیرتى به انسان مى دهد كه آن بصیرت آن چنان است كه فقط مى توانید آن بصیرت را داشته باشید و با آن زندگى كنید، یعنى چشیدنى
است و نه شنیدنى، إن شاءالله. به شرطى كه از حالا، عزمتان این باشد كه بناى سر و صدا نداشته باشید.
تأكید بعدى هم باز روى ماه رجب است. ماه رجب قدرت آدمْ درست كردن دارد. ما چیزى نمى دانیم به شما بگوییم، فقط همین را بگوییم كه: مرحوم آیت الله ملكى تبریزى «رحمه الله علیه» در كتاب المراقبات مى فرماید: «حتّى به علماء پیشنهاد مى كنم كه این ماه، تحقیقِ علمى- یعنى حتى تحقیق در قرآن و روایت را- كم كنند و به عبادت بپردازند». چه كسى این را مى گوید؟ كسى كه هم مجتهد است و هم در عین حال شاگردِ ملّا حسینقلى همدانى است، حسّى غیب شناس دارد، غیب را مى شناسد. مى فرماید: من پیشنهاد
مى كنم در این ماه تحقیق علمى، بحث و درس را كم كنید و به عبادت بپردازید. یعنى ادراك مقام رجب طبق دستوراتى كه ائمه (علیهم السلام) به ما داده اند از طریق عبادت بیشتر ممكن است.
البته كسى كه آن قدر علم ندارد كه با این دعاها ارتباط و اتّحاد پیدا كند اوّل باید برود و دعاها را بفهمد،
حتّى اگر نشد به راحتى مقصد آن ها را درك كند باید برود، آن ها را درس بگیرد. وقتى اظهاراتى را مى كنى كه در دعا هست، باید قلبت تصدیق كند، قلب كه تصدیق كرد بعد إن شاءالله راه مى افتد. به همین جهت ما پیشنهادمان این بود كه مباحث خودمان را در این سه ماه رجب و شعبان و رمضان تعطیل كنیم، به دوستان هم عرض كردیم، دین دانى بس است، دین دارى اصل است. ممكن است حضورتان در این جلسات با انگیزه دین دانى باشد و ضرر كنید، نمى دانیم عزیزان با یك شور معنوى مى آیند یا با یك كنجكاوى علمى؟ گفت:
زیركى ظن است و حیرانى نظ
زیركى بفروش و حیرانى بخر
یعنى كنجكاوى علمى بد نیست، ولى ما را به این نكته مى رساند كه احتمال وجود حقایق را مى دهیم، چشم دلمان
را باز نمى كند تا به حقایق نظر كنیم. راه رسیدن به حقایق، راه حیرت است كه با تزكیه و عبادت به دست مى آید، همان حیرتى كه پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) از خدا تقاضا مى كردند كه
: «رَبِّ زِدْنی تَحَیُّراً»،
خدایا! حیرت مرا بیفزاى. از خدا
بخواهید در این سه ماه رجب و شعبان و رمضان، فضاى معنوى و سلوك روحانى در تمام رابطه مان حاكم باشد.
آفت این جلسات علمى این است كه آدم با خودش درگیر نیست، مى آید ببیند كه بقیه چه مى گویند؟ این خوب نیست، گاهى آدم باید ببیند كه خودش چه مى گوید؟
یك هفته قبل از ماه رجب؛ خدمت آیت الله حسن زاده «حفظه الله»، بودیم دوستان عرض كردند كه آقا چه دستورى براى ماه رجب مى دهید؟ ایشان با یك تأكید و شدّتى گفتند: «در ماه رجب بروید خودتان را ورق بزنید». عرض ما نیز همین است كه باید یك جورى خودمان را ارزیابى كنیم. مى گویند: «تعلیم بس است، تجرید» تجرید یعنى با خود بودن، تعلیم یعنى از غیر چیز یاد گرفتن. اگر من براى شما بگویم و شما حرف هاى مرا گوش كنید، پس كى به خودتان برگردید؟ آن تجرید، آن یگانه شدن با خود، كو؟!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى فرمایند: «از وقتى كه من از پیامبر (صلّى الله علیه وآله وسلّم) شنیدم كه روزه ماه رجب و شعبان چه
نتایجى براى مؤمن دارد، دیگر هیچ وقت تا آخر عمرم روزه ماه رجب و شعبان را ترك نكردم». باید از خدا بخواهیم كه هم توفیقش را بدهد و هم معرفتش را. و از خدا بخواهید كه توفیقات كم نخواهیم، باید خود خدا همّت ما را بلند كند. سه روز روزه چرا؟ روزه همه ماه را مى خواهیم. روزه همه ماه رجب را چرا؟ روزه ماه شعبان را هم مى خواهیم. و روزه شش روز اوّل ماه شوال را هم مى خواهیم، یك جورى باید كار، اساسى شود.
در روایت داریم كه پیامبرخدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: «انَّ لِرَبِّكُمْ فِی ایّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٍ الا فَتَعَرَّضوا لَها»؛[14] یعنى در روزگار و گاه وبیگاه در زندگى تان نفحات و نسیم هاى معنوى برجانتان مى وزد، آگاه باشید كه خود را در معرض آنها قرار دهید. حال چگونه خودمان را در معرض نفحات ماه رجب قرار دهیم تا آن بصیرت و همّت و شور بندگى را پیدا كنیم؟ مسلّم همین دستورات ماه رجب را با اطمینان
عمل كردن، مساوى است با در معرض نفحات و نسیم هاى ماه رجب قرار گرفتن. به گفته مولوى:
گفت پیامبر (ص) كه نَفْحَتْ هاى حق
اندر این ایام مى آرد سبق
گوش و هوش داریداین اوقات را
در رباییداین چنین نفحات را
نفحه اى آمد شما را دید و رفت
هركه را مى خواست جان بخشید و رفت
حتما تجربه كرده اید. گاهى شده است كه وقتى طرف را نگاه مى كنید فكر مى كنید او هیچ معرفتى از معارف الهى و هیچ توانى از توان هاى سلوكى را هم ندارد. امّا خداوند برایتان روشن مى كند كه همه آن چیزهایى كه ما آرزویش را داریم، او با همّتش به دست آورده است، چون خود را در معرض نفحات ماه رجب قرار داده و از بركات ماه رجب سرسرى نگذشته است.
نفحه ای دیگررسیدآگاه باش
تاازاین هم وانمانی خواجه! تاش
یعنى تلاش كن نفحه ماه رجب را لااقل در امسال از دست ندهى. مى گوید: من به این گرفتارى ها و محرومیت افتادم، شما مواظب باشید محروم نشوید. مولوى در آخر دفتر دوم مثنوى در مورد موانع رسیدن آن نفحات به قلبش
و ظلماتى كه در اثر لقمه و غذا پیش مى آید درد و دلى دارد. مى دانید كه مولوى آن چنان نبوده است كه خودش اراده كرده باشد تا شعر بگوید، بلكه به جهت ریاضت ها و آمادگى هاى روحى در یك جذبه معنوى وارد مى شده و دیگر بى اختیار شعر، بلكه معانى و معارفى بزرگ را در قالب نظم مى گفته و اطرافیانش به خصوص حسام الدین چلپى آن ها را مى نوشته است. مولوى در دردِدل خود مى گوید: عجب! من یك لقمه اضافه خورده ام تمام روحم خاك آلوده شده و در اثر آن لقمه، گویا خارى در روحم فرورفته، مى گوید:
سختْ خاك آمیز می آید سُخُن
آب تیره شد سرِ چَهْ، بندكن
یعنى دیگر نمى توانم در آن جذبه باشم و احوالات معنوى كه به من مى رسد را در قالب شعر بگویم:
دوش دیگرلَون این می داد دست
لقمه ای چندی درآمدره به بست
به خاطر لقمه اى، این همه ظلمت و پریشان حالى! پس باید از كف پاى لقمان وجودم آثار این لقمه هاى اضافى را با روزه گرفتن درآورم.
یعنى قبلًا حالات معنوى رنگارنگ و خوبى داشتم، چند لقمه اضافه خوردم، همه آن ها رفت. لقمه كارش این است، گاهى یك لقمه اضافى درِ غیب را مى بندد.
از برای لقمه ای این خارخار
از كف لقمان برون آرید خار
خاردان آن را كه خرما دیده ای
زانكه بس نان كور وبس نادیده ای
پیش ازاین كین خارپابیرون كنی
چشم تاریك است، جولان چون كنی
فعالیت بدون بصیرت نتیجه نمى دهد، اوّل باید با روزه دارى چشم دل را از كورى نجات داد و سپس راه افتاد.
بهر لقمه گشت لقمانی گرو
وقت لقمان است ای لقمه برو
جان لقمان كه گلستان خداست
پای جانش خسته خاری چرااست
همین طور است كه لقمه اضافى پاى جان انسان را خسته مى كند و سیر روحانى انسان را متوقّف مى نماید.
شاید برایتان پیش آمده باشد یك بار كه گرسنه نیستید ولى باز غذا مى خورید، مى بینید كه چه قدر روحتان ظلمانى شد و میل ها یتان تماماً زمینى و پست گشت. براى یك لقمه
این همه دغدغه، این همه وسوسه درونى، به طورى كه احساس مى شود همه شور و نور دین از قلب رفت.
از برای لقمه ای این خارخار
از كف لقمان برون آرید خار
در ماه رجب خارى را كه در كف پاى لقمان جانمان فرورفته است باید در آوریم تا بتواند جَوَلان دهد وگرنه وقتى چشم دل بسته است هر چه هم جولان كنى به جایى نمى رسى «چشم تاریك است، جولان چون كنى».
خاردان آن را كه خرمادیده ای
زان كه بس نان كوروبس نادیده ای
این فرومایگى است كه انسان وصل به نان است، یك نحوه كورى است، كورى به جهت حجاب نان. آن وقت نمى فهمى این خرما فعلًا خارِ جان است.
جان لقمان كه گلستان خداست
پای جانش خسته خاری چرااست
حتماً امتحان كرده اید، در شرایطى كه گرفتار نان و غذا هستیم، وقتى كه خدا را مى خوانیم، عقل مى گوید: خدا، ولى جان و قلب نمى گوید. چرا وقتى كه مى خواهیم دعا
بخوانیم، قلب همراه نمى شود؟ ریشه اش كجاست؟ ریشه اش ماه رجب نداشتن است. «جان لقمان كه گلستان خداست» مگر قلب مؤمن، عرش رحمان نیست؟ چه شده كه آن احساس خدا دارى از بین رفته است؟
اشترآمد این وجود خارخار
مصطفی زادی براین اشتُرسوار
شتر چه مى خواهد بخورد؟ سرش را زیر مى اندازد و خار مى خورد. یك مصطفى «صلواه الله علیه وآله»، یك پیامبر، یك انسان روحانى، یك جان ملكوتى، روى این شتر نشسته است. این شتر باید سرش را بالا آورد، او بخورد و ما هم بایستیم كه نمى شود! یك كوزه عطرى روى این اشتر است، اشتر زیاد نباید به سوى زمین خم شود، چراكه این كوزه مى افتد، باید سرت را بالا بیاورى. در ماه رجب إن شاءالله و به لطف خدا باید سرتان را بالا بیاورید.
اشترآمداین وجود خار خار
مصطفی زادی براین اشترسوار
مگر ما از نسل مصطفى (صلوات الله علیه وآله) نیستیم؟ ما همه مان فرزندان روحانى پیامبر (صلوات الله علیه وآله) هستیم. ما سوار بر اشتر بدن هستیم.
اشترا! تُنْگِ گُلی بر پشتِ توست
كزنسیمش درتوصدگلزاررُست
مواظب باش با توجّه به زمین و میل هاى زمینى این تُنگ عطر نیفتد. تنگ عطرى كه از نسیمش صدگلزار را معطّر مى كند، تمام احوالات و خلوت هاى تو را به حال و نشاط مى كشاند.
میل تو سوی مغیلان است وریگ
تاچه گل چینی زخارمُردگی
همان طور كه شتر از خار مغیلان و ریگِ بیابان، گل سرسبز نمى تواند به دست آرد. تو هم با نان و غذا نمى توانى نسیم روحانى روحت را به دست بیاورى.
ای بگشته زین طلب ازكوبه كو
چند گویی كین گلستان كُووكُو
گلستان پیش تو است با توجه بیش از حد به نان، آن گلستان گم شده است. اوّل باید خود را از حاكمیت نان آزاد كنى.
پیش ازآن كین خارِپا بیرون كنید
چشم تاریك است جولان چون كنید
حالا هرچه درس تفسیر بیاییم و نماز بخوانیم، تا این جان را از میل هاى فاسدِ حاكم بر روح، آزاد نكنیم، هرچه بدویم فایده اى ندارد، این خار وقتى كف پاى جان آدمى هست، هرچه بدود بیشتر فرو مى رود.
بیش از آن كین خارِ پا بیرون كنید
چشم تاریك است جولان چون كنید
پس اول باید خودتان را از این میل هاى بدنى آزاد كنید، آن وقت باور كنید غذا هم كه مى خورید نور مى دهد. در روایت داریم كه: «مؤمن وقتى غذا بر او حاكم نبود، افطارش نورانیش مى كند».
بعد مولوى یك نكته خیلى بیدار كننده اى را مطرح مى كند كه چگونه وجود مجرّدِ نامحدود انسان، محدود به یك لقمه نان مى شود و این با این كه خیلى عجیب است ولى واقعیت دارد.
آدمی كو می نگنجددرجهان
درسَرخاری همی گرددنهان
ملاحظه مى كنید از یك طرف تمام دنیا براى انسان كم است، همه دنیا نمى تواند شما را قانع كند ولى یك وقت هم در یك لقمه نان گُم مى شویم. اسیر یك لقمه نان مى شویم، چه طور شده است كه انسان اسیر مى شود، آدمیت او گم مى شود؟ این حرف اصلى ما است، در این ماه بیایید آن وسعت آسمانى خود را از گم شدن در محدوده دنیا، نجات دهیم، بقیه اش هم به امید دعاها و ذكرها. و این كه زیارت
اباعبدالله (علیه السلام) را شروع ماه رجب قرار بدهید، چون خواستند ما به همه چیز برسیم، راه معاشقه با اباعبدالله (علیه السلام) را براى ما باز كردند، كه شروع خوبى براى ورود به ماه رجب است.