انسان و باز انسان
(دويست نکته در باب انسان ديروزين، امروزين و فردايی)
اصغر طاهرزاده
فهرست مطالب
مقدمه 15
مقدمه مؤلف 21
نگاه وجودشناسانه به انسان 29
انسان با انتخابی که میکند به خود هويت میبخشد 29
چرا میتوان به حضور تمدنی ديگر اميدوار بود 30
احساس بودن انسانی خود 30
چگونگی درک «حضور تاريخی» 31
احساسی که همواره با نوعی خشيت همراه است 31
معنای ايمان 32
نسبت ما با امام حیّ 32
عبور از ظرف تهی انسان معاصر 33
در انتظار زبانی که در پيش است 33
راهی برای حضور در هستی عالَم 34
حضوری فراتاريخی 34
کدام راه ذات انسان را آشکار میکند؟ 35
شکلگيری منِ منِ انسان 36
بيگانگی انسان از خود چرا؟ 36
چه اموری بايد دگرگون شود؟ 37
با «نه گفتن» 37
برای نجات از بیمعنايی 38
حضوری به معنای «ايمان» 38
هستی ما و حرکت در آينههای نماد انسانيت 39
نهايیترين تفاهم و نهايیترين دوران 39
انسان، موجودِ در راه 40
نسبت «ايمان» و «راز» 41
میتوان نام آن را رستگاری نهاد 41
شهدا و حضور در تاريخی ديگر 42
اين همان نينديشيدن است 42
گشودن نظر به «وجود» 43
زندگی در هستی خود 43
انسان و بودنی به سوی هستی 44
انسان و حضور در همه جا 44
ارتباط با «وجود» در هر منظری 45
جهان؛ مجموعه معناها 45
وقتی ديگر جهان، نشانه نيست 46
به سوی مرگ، به سوی ميقات 46
فهم جهان از طريق هستیِ خود 47
میتوانيم برای همديگر باشيم 47
جايگاه تأمّل نظری به جهان 47
ما و رابطه با قرآن 48
پس از عبور از متافيزيک 48
احساس حياتی که انسان نياز دارد 49
برای فهم انسان بايد چشمها را دوباره باز کنيم 50
و زندگی قانعکننده میشود 51
موقعيتی که انسان زندگی را احساس میکند 52
حضرت علی«عليهالسلام»؛ چشماندازی از انسانيت انسان 52
ظهور معنای جديد در خواندن و نوشتن 53
نسبتی پيچيدهتر با خود 53
حضورِ بيشتر انسان در نزد «خود» و در «جهان» 54
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى 55
معرفت نفس؛ مدّ نظر انبيای الهی 56
برکات حضور بیواسطه نزد «خود» 57
زبانی شايسته تبيينِ رخدادهای عظيم 57
نهايیترين حضور برای انسان 58
حضورِ واپسينانسان 59
حذف اسلام و يا فراموشی حقيقت انسان؟ 60
و بدينگونه انسان با معنای خود روبهرو شد 62
معنای درک حضور تاريخی 63
راز پايداریِ تاريخی 63
انقلاب اسلامی و تجربه هستی خود 64
راز پايداری در تاريخ توحيدی 64
آهسته بينديشيم 65
تفکر؛ بخشش هستی و عطای الهی 66
اصلیترين معرفت هر انسان نسبت به خود 66
برکات حضور گذشتگان در ما 67
آوينیها و تنهايی واقعی 68
در جستجوی کدام زندگی؟ 69
صادقانهترين حضور 69
ما و ادامه خودمان در خود 70
چه کسی میفهمد که میانديشد؟ 71
حياتی قدسی و زبانی ايمانی 72
سر و کار با اموری در پس واقعيات 73
آينه هستی چه باشد؟ نيستی 73
و انسان آنی میشود که بايد بشود 75
حضور در افقی از انسانيت 75
آنگاه که خود را در ميدان وجود احساس میکنيم 76
موقعيت وجودی انسان منتظر 77
گوهر گرانبهای روح همبستگی 78
مسير انديشيدن به «وجود» 78
پيامبران و نظر به کمال نهايی انسانها 79
حرکت از عالم پندار به عالم ديدار 79
دلآگاهیِ تاريخی و نظر به حقيقت 80
امر به معروف و نظر به انسانيت انسانها 80
محبوبی که نبودش موجب کمبود است 81
انبيای الهی و گشودگی انسان به ساحت قدس 82
خوشبختی در معنای حقيقی آن 83
پاسداشتِ جمهوريت و نظر به مردم 84
اصيلترين بودن 86
آغاز عبور از توهّمات 87
انسان جديد و خودآگاهی تاريخی 88
انسانبودنی که بايد به دنبال آن بود 88
انسان، با «آزادی» انسان میشود 89
انسان و خطاب الهی به او 90
مبدأ يک تاريخ 91
وقتی انسان معنای خود را بشناسد 92
احساس حضور در راه 93
راهی به سوی زبان اشاره به توحيد 94
مرگ، يا حضور در هستی بزرگ خود؟ 95
زبان سکوت 96
انقلاب اسلامی و عبور از معنای غلط از خود 97
اندر تماشای خويش در هستی 98
ما و بازتوليدِ مفاهيم دينی 100
آيا ما در امروزمان هستيم؟ 101
ايمان به غيب و شدنی بعد از شدن 102
زبان و حصول در اصيلترين هستی 103
بودنی که ماندن نيست 104
سياست و وجدان ايمانی 105
وقتی انسان برای خود پديدار میشود 106
نسبت دينداریِ امروزين ما با صدرا و هايدگر 107
ای عجبا! من چه منم؟ 108
جريان منوّرالفکری و توهّم آينده 109
ما به کدام جهان تعلق داريم؟ 110
آينده گمشده ما 110
رابطه حقيقی ما با همه چيز 112
کداميک انسانيت خود را بيشتر احساس میکردند؟ 113
اکنونِ ما و حضوری بینهايت 114
برکات نسبت تاريخی ما با انسانهای بزرگ 116
راهی در راستای نظر به حقيقت 117
باور به قهرمانی که در درون ما نهفته است 118
آخرين دين، آخرين انسان، آخرين حضور 119
تفاوت طلحه و زبير با حضرت علی«عليهالسلام» 120
تاريخ تجدد، غايت وجود انسان نيست 121
راهی برای عبور از سهلانگاریها 122
بلای بیتاريخی چرا؟ 122
جهانی که ديگر آينده ندارد 123
وقتی دانايان، نادانیِ خود را میيابند 124
سيطره تکنيک و فراموشی خدا 124
زبانی در جستجوی درک ديگری 125
آدمی، در تاريخ و با تاريخ 126
نسبت تفکر و زمان 127
پرسشداشتن و در راهبودن 128
خويشاوندی ما با «وجود» 128
گفتنهايی قربانگيز 129
گسترش دامنه وجود خويش 129
وقتی توجه به «وجود» را بيدار نگه میداريم 130
معنای اميد در دل انتظار 130
وظيفه متفکر 131
نزديکی به «وجود» در عين دوری 131
چگونه امر قدسی طلوع میکند؟ 132
نتايج انديشيدن به حقيقت انسان 132
انسان کامل، افق انسانیِ انسان 133
زبانی که شايسته خليفه خدا است 133
زبان انسان، آينه ظهور حقيقت 134
تفکری که از هفتاد سال عبادت برتر است 134
راه اشاره به انسان کامل 135
انتظار، اصيلترين معنا در انسان 136
ديگر واپسگرايی ممکن نيست 136
مردم، حضرت امام و قرائت صدرايی 137
مانند يک پروانه و ادامه خود در شعله شمع 138
دروغگوترين انسانها 139
اشارههای سکوت متفکران 140
آری گفتن به زندگی 141
برکات ارتباط با خويشتن 142
آنهايی که همواره مرگ خود را تجربه میکنند 142
وقتی ايمان گم میشود 143
مواجهه با حماقتها 143
تنهايیهای ارزشمند 144
هدف از آموختن چه بايد باشد؟ 145
و اين يعنی انسان و باز انسان! 145
تا حضور ما توهّمی نباشد 146
پيمودن راه حق، کارِ دل است 146
حضرت علی«عليهالسلام»، آينه نظر به حقيقت 147
معجزه صبر 147
راز تفاوتها 148
قلبهای مخملی 149
معنای اَحسنبودن نظام عالم 150
وقتی نيايش افق را روشن میکند 150
راهی برای حضور در اين تاريخ 152
به سوی راهی که گشوده خواهد شد 153
حضور در زمان باقی 154
حضور در اکنون اصيل 156
برای تولد ارادههای بزرگ 156
چگونه میتوان در اين تاريخ بهترين حضور را داشت؟ 157
بودنی که عين انديشيدن است 158
فن زيستن در خويشتن 159
رابطه بين نيستانگاری و آخرين انسان 161
حضور در راهی که هر روز با بامدادی نو شروع میشود 162
خطر تبديل امتحانات الهی به رنجهای غير قابل تحمل 162
نسبت خودبنيادیِ بشر با احساس تنهايی او به صورت حضوری 163
راز تهیبودن پناه بشر جديد و راه عبور از آن 164
راه رهايی از تاريخ تجدد 165
رابطه ميان امر تاريخی و حقيقت 166
زندگی در زمان اَنفسیِ انقلاب اسلامی 167
ما تنها نيستيم 170
انقلاب اسلامی و آغاز قيامت 171
يا نظر به حضور تاريخ توحيدی و يا هلاکت 173
با نسبتی که با هستی پيدا میکنيم 175
سپریکردن خود در تاريخ 176
ضرورت تفکر نسبت به جايگاه متافيزيک 177
استقرار در تاريخ عين استقرار در بودن خويش 177
حکايت گشودگی وجود 178
انسان تنها «امکان» است 178
راهی در پاسخگويی به مسائل انسان معاصر 179
راهی که هدف دارد ولی پايان ندارد 180
معنای سُکنیگزيدن در «وجود» 181
خويشاوند با «وجود» 182
انسان اصيل چه انسانی است؟ 182
موقعيتی که انسان خود را پيش روی خود میبيند 183
امام حسين«عليهالسلام» و تجربه قرب و نزديکی به خداوند 183
حضور در همسايگی خداوند 184
گوشسپردن همراه با سکوت 185
نظر به گوهر تاريخی انسان 186
منابع 187
مقدمه
باسمه تعالي
1- همانطور که ملاحظه میفرمایید بحث در نظر به انسان است به نحوی که در آخرین دوران، نسبت به حضور نهایی خود بنا دارد نزد خود حاضر باشد و در اینجا است که باید این انسان در نسبت با خود طوری در خود حاضر شود که از جهان پیرامونی و از تاریخی که او را فرا گرفته غافل نباشد و در این راستا هستی خود را مدّ نظر قرار دهد. استاد طاهرزاده در این نوشتار سعی بر آن دارند که ما را متذکر چنین حضوری بگردانند که به یک معنا نهاییترین حضور در این دنیا میباشد و البته این بدون نظر به نهاییترین انسان ممکن نیست. ولی نه از آن جهت که نهاییترین انسان یعنی حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» به عنوان یک باور، ابژه ما قرار گیرد بلکه نظر به حضوری است که هر کس میتواند در بستر حضور تاریخی، نسبت نهاییترین انسان را با خود احساس کند و بدین لحاظ آن حضرت را در نهاییترین افق انسانی مییابد که با فرهنگ انتظار میتواند با او نسبتی داشته باشد.
2- استاد طاهرزاده متذکر این امر هستند که بشر جدید نمیتواند بدون حضور در نزد خود با خود کنار آید و از طرفی در حضوری که بشر جدید نزد خود دارد این امکان وجود دارد که آن حضور، حضوری خودبنیاد باشد. اینجاست که شما در این نوشتار با انسانی روبهرو میشوید که از یک طرف در جهان خود حاضر است و از طرف دیگر این حضور به جهت نگاه صدرایی به انسان، حضوری نیست که نسبت به حقایق عالم بیگانه باشد تا منجر به خودبنیادی و نیستانگاری گردد که متأسفانه بشر جدید گرفتار آن شده است. مؤلّف محترم با نظر به حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، متذکر عبور انسان از آن خودبنیادی هستند.
3- همچنان که استاد متذکر میشوند با توجه به طلبهای ممتدی که ذات انسان نسبت به خداوند دارد، تاریخمندی ریشه در ذات انسان دارد، از آن جهت که انسان در تفکری که در نزد خود دارد متوجه حوالت دیگری از طرف خداوند میشود که فی نفسه تاریخی است، مگر آنکه انسان ذات خود را که عین ربط به وجود است فراموش کند، مانند انسان مدرن که زندگی او عین سرگردانی و بیخانمانی و محروم بودن از گشودگی و قربی است که میتوانست نسبت به ساحت مقدس هستی داشته باشد. با فروبستگی نسبت به ساحت قدس، الوهیت حضرت ربّ نیز برای چنین بشری بسته میماند و از تجلیات الهی محروم میگردد، تجلیاتی که همان انتظار است نسبت به تاریخی که اشاره دارد بر حیات معنوی؛ امری که در سراسر این نوشتار مدّ نظر قرار میگیرد تا انسان در درکِ وجود خود گرفتار پوچی و تنهایی نگردد.
4- بحث در این نوشتار نظر به احساس حیاتی است که انسان، بهخصوص این آخرین انسان بدان نیاز دارد تا در عین احساس وسعت خود، نوعی یگانگی با عالم و آدم در او حاضر باشد و نویسنده محترم سعی دارند روشن کنند که این بدون نظر به هستی و وجود از یک طرف و درک حضور تاریخی خود از طرف دیگر پیش نمیآید. هرچند که نظر به «وجود» و توجه به حضور تاریخی، اموری آموختنی نیستند و از این جهت باید خوانندگان محترم با حوصله و بدون هرگونه پیشفرضی با فرازهای گوناگون این نوشتار مأنوس گردند تا آرامآرام آن حضور طلوع کند.
5- طرح نوعی نسبت بین خود و جهان بیرونی که هایدگر سعی وافر دارد تا آن را با ما در میان بگذارد و از این طریق به نحوی از دوگانگی ابژه و سوبژه در انسان جدید عبور کند -که در جای خود بسيار ارزشمند است- با طرحی که جناب ملاصدرا با «اصالت وجود» و نسبت هستی انسان با «وجود» مطرح میکند، ما را متذکر حضوری میکند که در عین حضور در خود، عقلانیتی را مدّ نظر میآورد که بشر جدید بدان نیاز دارد. توجه به این نکات، یکی از خصوصیات این نوشتار است که نویسنده محترم توانستهاند با ما در میان بگذارند.
6- سخن از حضور تاریخی و درک حضور تاریخی، اصلیترین نکتهای است که استاد طاهرزاده بنا دارند در افق شخصیت خواننده این سطور به میان آورند، امری که تا انسان خود را در این تاریخ با نسبتهایی که دارد در نیابد، درک آن برایش ممکن نیست و از این جهت میتوان گفت این نوشتار موقعیت خاصی در آثار ایشان دارد که میتواند با اُنس طولانی با فرازهای مطرحشده برای خواننده پیش آید.
7- از جمله نکاتی که در فهم فرازهای این نوشتار به خواننده کمک میکند و لازم است متوجه آن باشد، موضوع «معرفت نفس» از یک طرف و «برهان صدیقین» از طرف دیگر است تا وقتی گفته میشود انسان میتواند حضور در هستی خود را احساس کند، اولاً: به نفس مجرد خود در نزد خود منتقل شود و ثانیاً: متذکر نحوه ارتباط هستی خود با وجود گردد.
8- از جمله نکات مهمی که استاد طاهرزاده در سراسر این نوشتار با ما در میان میگذارند این است که در...
برای مطالعه کامل کتاب میتوانید فایل های pdf و doc آنرا دانلود فرمایید