باسمه تعالی
کاربران محترم عنایت داشته باشند که این سایت وظیفۀ خود را تنها در محدودۀ جواب دادن به سؤالات معرفتیِ کاربران میداند و از اینکه نمیتوانیم جوابگوی سؤالات شخصی و حالات فردی کاربران محترم باشیم؛ عذرخواهی میشود.
طاهرزاده
.
باسلام خدمت استاد پسر جوانی اهل دین و دنبال کننده مباحث جنابعالی به عشق دچار شد و چند مدتیست که حال ناخوشی دارد. ظاهرا برای رسیدن به معشوق تلاش بسیار کرده و مدت زیادی به انتظار ایستاده و ناگهان خبر ازدواج معشوق را به او میرسانند. چیزی که میگویند این است که با این وجود که ۶ ماه از آن قضیه میگذرد ذره ای اوضاعش تغییر نکرده و به حال حیرت باقیمانده است. خودش باور دارد که حیرتِ به وجود آمده میتواند وسعتی برایش رقم بزند ولی در بیرون، ذره ذره درحال آب شدن است. او به عرفان و معنویات بسیار علاقهمند است و میتوان فهمید که واقعا عاشق بوده و هیجانزده یا هوسآمیز نبوده است.(والله اعلم) پیرو این قضیه که او دنبال کننده آثار شما بوده و هست، خواستم راهنمایی ای بفرمایید. تفألی به خواجه زده بود و این بیت نظرش را جلب نموده بود که:« ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست|هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام». او درحال حاضر از ازدواج و فضای آن بشدت دوری میکند و معتقد است تا زمانی که حب شخص دیگری در قلب اوست نباید غیر را راه دهد. دراین حال طلب اینرا دارد که زندگی اش را از سر بگیرد ولی قلبا به این نتیجه رسیده که طعم عشق در این عالم را دیگر نخواهد چشید. او اهل شعر است و برایش از شیخ اجل خوانده ام که:« به خَدِّ اطلس اگر وقتی التفات کنی|به قدر کن که نه اطلس کم است در بازار» ولی هیچ به خرجش نمیرود. هنوز نماز هایش حزن فراق دارد و به گفته خودش دیگر نتوانسته با معنویات انس بگیرد. لطفا راهنمایی بفرمایید. باتشکر از زحمات شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در این مورد فکر نکنیم که:
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
اندرین ره میتراش و میخراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
و اینجا است که انسان تازه متوجۀ وسعت خود میشود که چگونه از محدودۀ دیروز خود به جهانی نظر میکند اقیانوسگونه، جهانی میشود که دیگر رودهایی که بر او میریزند و یا از او سرازیر میشوند، بر استقرار او مشکلی پیش نمیآید و همواره به زندگی در وسعتِ حضور در طوفانها میاندیشد. موفق باشید
سلام وقتتون به خیر پیشاپیش معذرت خواهی میکنم من یه سوال داشتم که خیلی هم عمیق نیست ولی چون خیلی درگیرمو جای دیگه ای نبود که بپرسم مجبور شدم بپرسم من نزدیک۲ساله اتفاقات بد برام پیش میاد،کلا زندیگم خیلی سخت داره پیش میره درحالی که تا الان اینطور نبوده هیچ کاریم به ذهنم نمیرسه که علت باشه،نه حق الناسی داشته باشم یاعباداتم بد شده باشه یا...هیچکدوم چیکار باید کنم چرا یدفعه اینطوری شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نوعی بازخوانی نسبت به اخلاق و معارف الهی فکر کنید. و به خوشخُلقی نسبت به دیگران و صلۀ رحم و معارفی مانند «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن به کمک تفسیر «المیزان» و صبر و متانت در سختیها؛ زیرا : «انّ الله مع الصّابرین» انسان با صبری که پیشه میکند احساس میکند گویا خدا در کنار او حاضر است. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده حالتون خوبه؟ ممنونم که وقت گذاشتید برای کار مردم. قشنگ احساس میکنم مثل بچهای هستم که وسط کار مهم یه آدم بزرگ اومده گیر داده آقا آقا توپم پاره شده. اما برای اینکه انقدر درجا نزنم و عقب عقب نرم به راهنمایی نیاز دارم. من چی کار کنم که از نظر تئوری فول همه چیز رو میدونم ولی به عمل که میرسه خراااااب میکنم؟ اخیرا یه تعداد از دوستان سابقم بهم ظلم کردن و گره بزرگی به زندگیم انداختن. علاوه بر این وقتی دستشون رو شد زخم زبون زیادی بهم زدن و دلمو شکستن. بعدش هم برای جلوگیری از خراب شدن وجهه خودشون همه جا ازم بد گفتن و راه حلهای دیگه رو هم بستن. تمام این کارها رو به دلیل حسادت و تنفر از اعتقادات مذهبی من انجام دادن. وگرنه من دوست بدی نبودم و حتی خودشونم از فداکاریهایی که بارها براشون انجام میدادم تعجب میکردن. مشکل من اینه که از نظر تئوری میدونم خدا از ظالم و خائن و کافر خوشش نمیاد و حتما جزای کارشون رو میده. میدونم از مومن مظلوم دفاع میکنه. و میدونم نباید "من" انقدر برام مقدس باشه که با یه توهین بهش بشکنم و ناامید بشم. میدونم نباید انقدر در افکار شیطانی غرق بشم و حتی به گناه بیفتم (چون کلی غیبتشون رو کردم، به فکر انتقام افتادم و حتی خودم حسادت کردم). میدونم خدا همه گرهها رو باز میکنه. میدونم نباید به نظر مردم اهمیت بدم ولی خییییییلی برام مهمه دیگران چی میگن و در دید بقیه بینقص باشم. و میدونم دنیا انقدر کوتاهه که تا یه مدت دیگه اینا از یادم میره. و میدونم آزمایش خداست که دوباره دارم توش گند میزنم. بارها هم برام موارد مشابهش پیش اومده. افرادی که روز و شبم رو سرشون سیاه کرده بودم الان دیگه برام کوچکترین اهمیتی ندارن. اما همون موقع با بیتابی و بیشعوری جلوی خدا سرافکنده میشم و چند قدم از خدا دور میشم. اما شهوت محبوبیت و حب نفس داره منو میکشه. معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد هم نتونست آدمم کنه. چی کار باید بکنم؟ چی کار کنم که میدونم ولی نمیکنم؟ خیلی ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه بحمدالله متوجه هستید صبر بر این سختیها، ساحت دیگری را در مقابلتان میگشاید، باید شکر کنید به همان معنایی که فرمود: «خلق را با تو بد و بدخو کند / تا تو را ناچار رو آن سو کند». میماند باید به نحوی که خدا کمک میکند خطاهای خود را نسبت به اطرافیان و دوستان جبران نمایید و به این نکته فکر کنید: «مظلومیت، بیداری میآفریند، و مظلومیتِ گسترده، بیداری گسترده میآفریند.» موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد عزیز ممنون میشم این متن از استاد داوری رو بیشتر تبیین کنید." با غلبه ارزشهای غربی که منشأ بشری دارد، آدمی از مرتبه خود دور شده و در غفلت فرو رفته، نجات از این وضع با زهد و تهجد و طی مقامات میسر نیست و این مراد با سعی و جهد حاصل نمیشود 🔹 و گاهی باید این سعی و جهد به شکست بینجامد، تا در سیاهی شکست به انتظار کوکب هدایت سر کنیم" سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید اساساً به جهان دیگری نظر کرد که حضور در جهان غربی نباشد و چه اندازه استاد داوری نکتۀ دقیقی را متذکر شدهاند. و از این جهت مباحث «جهان بین دو جهان» خدمت رفقا عرض شد. موفق باشید
سلام علیکم! شما فرمودید که انسان میتونه در هنگام نماز خواندن استاد سلوکی را نصب العین قرار دهد. درباره این پاسخ شما میخواستم نظر جوادی آملی را برای شما بزارم تا نظر شما را در این رابطه بدانم. 👇👇👇👇 《«و قَدْ قالَ بَعْضُهُمْ: «لَا بُدَّ لِلْسَالِكِ أَنْ يَجْعَلَ نَصْبَ عَيْنِيهِ أُسْتَاذَهُ السُّلُوكِيَّ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ وَ لَا سِيَّمَا فِي الصَّلَاةِ». وَ هَذَا الْقَوْلُ بَاطِلٌ فِي الشَّرْعِ وَ السُّلوكِ، لِأَنَّ الشَّيْخَ وَ الْمُرْشِدَ غَايَتُهُ أَنْ يَكُونَ وَاسِطَةَ فَيْضٍ، وَ هُوَ عَبْدٌ فَقِيرٌ إلَى اللّٰهِ، وَ الصَّلَاةُ مَوْطِنُ لِقَاءِ الْحَقِّ تَعَالَى، وَ النَّظَرُ إلَى غَيْرِهِ فِيهَا شِرْكٌ خَفِيٌّ، لِأَنَّ الْعَبْدَ يُخَاطِبُ اللّٰهَ بِـ «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ».» ۲. ترجمه/شرح روان «و برخی گفتهاند: «بر سالک واجب است که استاد سلوکی خود را در تمامی احوالش، و بهویژه در نماز، نصب العین خویش قرار دهد.» و این سخن در شریعت و سلوک باطل است؛ زیرا نهایتِ کارِ شیخ و مرشد آن است که واسطهی فیض باشد، و او خود بندهای است نیازمند به سوی خداوند. و نماز، موطنِ ملاقات با خدای متعال است، و نظر به غیر خدا در آن [نماز] شرک خفی است، زیرا بنده در نماز خدا را با عبارت «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» خطاب میکند.» ۳. منبع دقیق تفسیر تسنیم، تألیف: آیتالله عبدالله جوادی آملی، جلد ۵، صفحه ۲۱۹.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهای که حضرت آیت الله جوادی میفرمایند کاملاً درست است و اینکه از حضرت رضا «علیهالسلام» آمده است: «وَ اِنْوِ عِنْدَ اِفْتِتَاحِ اَلصَّلاَةِ ذِكْرَ اَللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْ وَاحِداً مِنَ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ نُصْبَ عَيْنَيْكَ .» در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده. به معنای آن نیست که خدا را مدّ نظر قرار ندهیم؛ بلکه بدین معنا است که با نظر به شخصیتهای توحیدی اولیای الهی نظر به حضرت حق بهتر صورت میگیرد. و توصیه آیت الله قاضی در همین رابطه معنا میدهد که فرموده باشند استاد خود را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید
سلام علیکم، با توجه به مطالب جایگاه رزق در عالم، طبق فرموده شما استاد بزرگوار، برداشت حقیر این بوده که روزی تعیین شده است و کم و زیاد نمیشه، بلکه وسعت و تنگی داره، یعنی مقدارش تغییر نمیکنه، ولی مثلا اگر گناه کنیم روزیمون تنگ میشه، یعنی سخت تر به دستمون میرسه، اگر برداشتم درست بوده، سوالم اینه که کلمهی زیاد شدن روزی در روایات چگونه توجیه میشه، مثلا روایتی که امام صادق علیهالسلام میفرمایند: صِلَةُ الارحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وَ تُسمِحُ الكَفَّ و َتُطيبُ النَّفسَ وَ ««تَزيدُ فِى الرِّزقِ»» و َتُنسِئُ فِى الاَجَلِ؛ صله رحم اخلاق را خوب، دست را بخشنده، جان را پاكيزه، ««روزى را زياد مى كند»» و مرگ را به تأخير مى اندازد. كافى(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص151
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضرت، متذکر همان روایاتی باشند که رزق را مقسوم میداند. منتها باز بحث گشودگی رزق را باید مدّ نظر داشت که با آن توصیههای ارزشمند چگونه انسان با چنین صفاتی میتواند از رزق خود بهرهمند شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: آیا شما درباره مفهوم واسازی ژاک دریدا، فلسفهی الهیات سیاسی اسپینوزا و فلسفه ژیل دلوز مطالعه ای داشتند؟ چون به نوعی توی کتاب انسان و باز انسان مفاهیم این اسامی هم به کار گرفته شده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوات «تاریخ فلسفۀ غرب» که متن درسی بنده در رابطه با تدریس فلسفۀ غرب بوده است؛ تا حدی میتواند مخاطب را با کلیّت فلسفۀ غرب آشنا کند. https://lobolmizan.ir/leaflet/397?mark=%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8 و https://lobolmizan.ir/leaflet/960?mark=%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8 . در جلساتی که کتاب «انسان و باز انسان» شرح داده میشود، تا حدّی میتواند به مخاطب کمک کند تا در معنای سوبژگی انسان به وسعتی که بشر جدید به دنبال آن است، وارد شود. صوت آن جلسات در کانال مطالب ویژه هست. https://eitaa.com/matalebevijeh موفق باشید
سلام: خیلی اتفاقی در هفته اخیر پس از جلسه شنبه که فرمودید ایران نه چین شرق است و نه غرب با یک داستان از یک نویسنده مشهور غربی که در جنگ جهانی اسیر ژاپنی ها شده و برای بریتانیا میجنگیده روبرو شدم! نویسنده ای به نام کلیول. یک رمان بسیار پر فروش به نام شوگان مینویسه و ژاپن رو مظهر نظم و فلسفه ای عمیق از یک تمدن منظم درک میکنه و یک شخصیت خیالی با توجه به چندین شخصیت تاریخی ژاپنی بر اساس یک واقعه تاریخی در ژاپن به بررسی شرق و غرب میپردازد و غرب رو بی فرهنگ اما جلوه گر و بی نظم و وحشی اما زورمند بیان میکنه و شخصیت بانو ماریکوی ژاپنی رو یک زن بسیار بزرگ شبیه که کاری بزرگ شبیه بانوان شیعی تاریخی درک میکنه! و حقیقتا بنده مبهوت آن زن شدم رمان بسیار زیباست. جالبه بدونید نویسنده آقای کلیول در اوایل انقلاب اسلامی مدت زیادی رو به ایران سفر میکنه در زمان جنگ و انقلاب و اینجا مستقر میشه تا درکی از ایران انقلابی پیدا کنه اما هرچه تلاش میکنه نمیتونه انقلاب اسلامی ایران رو درک کنه و در نهایت در رمان ایران محورش به اسم ویارل ایران رو آشفته و غیر قابل درک میفهمه و غرب رو فقط درک میکنه و کلیت میگه اینجا جای غربی ها نیست و نمیتوانند و باید رهایش کنن. جالبه از بعد از این رمان این نویسنده افول جدی میکنه و سردرگم میشه تا مرگش. تقریبا هیچ رمان نویس مشهور غربی نتوانسته انقلاب اسلامی رو دست یافتی و قابل ادراک ببینه! انقلاب اسلامی همیشه در دور دست ها و تحقق نیافته ها بوده و هرگز به ظهور زندگی منجر نشده مگر توسط مجاهدان بزرگی مثل حاج قاسم که ایشان هم در گیر مبارزه و شدن بوده و با شهادتش تونسته برسه اما نتونسته در زندگیش نه غربی و نه شرقی باشه بلکه بعنوان آرزویی دور که با شهادت در آن مستقر میشه و البته رفتارهایی از حاج قاسم سر میزند که در ظاهر یا اسلام غربی است یا نوعی شکل مدرن دارد اما نمیتوان آنگونه که قابل دست یابی است ایران انقلاب اسلامی را در زندگی روزمره آن بعنوان زیستی ملموس و راحت یافت همواره استقامت و مبارزه. با اینحال پیشنهاد میکنم رمان شوگان را مطالعه بفرمایید یا مینی سریالی که در سال ۲۰۲۴ از آن رمان ساخته شده را ببینید که بنده با شخصیت بانو ماریکو ذره ذره عقلم متجعب شد و چقدر زیبا با ایجاد میدان زنانگی ای در جنگ مردانه جنگ بزرگ را به پیروزی قطعی تاریخی رساند. عجیب است. ان شاءالله موفق باشید آرزوی من تحقق زندگی انقلاب اسلامی است بطوری که بشود هزاران رمان ملموس از آن بخاطر بودنش، نوشته شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که مطرح کردهاند که غرب جهانی بیفرهنگ اما جلوهگر و بینظم و وحشی و زورمند میباشد و نمونۀ آن را در دفاع از اسرائیل در مقابل مردم مظلوم غزه دیدیم و اینکه انقلاب اسلامی راهی است به سوی عبور از این غرب، که هنوز در دوردستها میباشد؛ سخن درستی است و در همین رابطه مقام معظم رهبری فرمودند: «به توفیق الهی جمهوری اسلامی در حال پیشرفت است. کمبود زیاد داریم؛ ... امّا کشور دارد جلو میرود، دارد پیش میرود. ملّت ایران دارند روزبهروز برای اسلام آبرو درست میکنند، نشان میدهند که اسلام یعنی ایستادگی، اسلام یعنی قدرت، اسلام یعنی صدق و صفا، اسلام یعنی خیرخواهی و عدالتخواهی؛ اینها را ملّت ایران دارند بتدریج نشان میدهند. البتّه تحوّلات بزرگ در یک کشور به چشم نمیآید، چون تدریجی است، چون طولانیمدّت است ــ کوتاهمدّت نیست و در یک لحظه انجام نمیگیرد تا انسان ببیند؛ بتدریج انجام میگیرد ــ امّا من میخواهم عرض بکنم به توفیق الهی بتدریج جامعه پیشرفت میکند.» موفق باشید.
سلام: با توجه به حدیث امام مجتبی (ع) در مورد آداب سفره، که میفرمایند خوردن غذا با سه انگشت از مستحبات است، انجام و عملی کردن این حدیث را به جهت دستیابی به محبت الهی، توصیه میفرمایید یا خیر؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در آن شرایط، آن کار مورد توجه و قابل ارزش بوده و هست. ولی در شرایط جدید میتوان به همین روشی که معمول است عمل کرد هرچند نکات آن حدیث در جای خود نکات ارزشمندی است و اگر عرف اجازه دهد خوب است به همان صورت عمل شود. ولی نباید از علمای خود انتظار داشت که از عرف، فاصله بگیرند تا متهم شوند به بیتاریخی. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد در یک شرکت دانش بنیان مشغول به کار هستم که پروژه هایی که در کشور انجام میدهد در حد بالاترین سطح فناوری است. مدیرعامل اعتقاد دارد که ارتباط ایشان با این کارمندان از نوع ارتباط کارگر و صاحب کار نیست و قراردادی با آن ها نمیبندند و الان در حدود ۱۰ ماه است که حقوق داده نشده است و در قالب مساءده به صورت محدود نیاز ضوری کارمندان رو رفع میکنند و میگویند که در این شرایط کشور تولید اقتصادی نیست خصوصا تولید در این سطح بالا... اعتقاد ایشان این است که در راستای فرمایشات رهبری و رسیدن به تمدن نوین اسلامی باید به قله های علم و تکنولوژی رسید و در این شرایط سخت که از ابتدای سال جاری حتی بیمه کارمندان را پرداخت نکرده اند میفرمایند که روزی هرکس دست خداست. اعتقاد ایشان این است که همه زیر یک خیمه هستیم و هرکس گوشه کاری را گرفته و این کار یک کار جهادی است و در خط مقدم جهاد اقتصادی هستیم و افق های دورتری را میبینند و انتظار دارند که ماهم آینده این کار را ببینیم که روشن است و استقامت داشته باشیم. با توجه به این که طبق فرمایش رهبری حق کارگر دریافت منظم و بدون تاخیر مبلغ حقوقی است که از قبل توافق شده (17/2/99) سوال اصلی: آیا از منظر قرآن و احادیث و فقه اسلامی میشود فردی برای دیگری کار کند و در سود کار با او شریک نباشد و صرفا حقوق دریافت کند و در ضمن کارگر او نیز نباشد؟ در ضمن با توجه به ادامه فعالیت این شرکت و توسعه نیروی انسانی و فضا و پروژه های شرکت میتوان گفت که بلاخره شرکت درآمد مالی دارد اما میزان محدودی (برای مثال یک پنجم درخواست پرسنل در هر روز) به عنوان کمک خرج به کارمندان پرداخت میشود. در شرایط عادی هم حدود سه ماه حقوق ها همیشه دیر تر پرداخت میشود اما فعلا در شرایط بحران ناشی از بهرهوری پایین کارمندان هستیم و اعتقاد ایشان این است که مقصر عملکرد بد خود کارمندان است علیرغم این که ایشان و همکاران رده بالای ایشان به نظر انسان های کاردرست و صالح و انقلابی هستند و شاید اگر نام ببرم شما آشنا باشید با آن شرکت لطفا راهنمایی بفرمایید من خیلی سردرگم هستم. چیزهایی در این مسیر شغلی کسب کرده ام که ارزش آن ها از پول بیشتر است اما خیلی ذهن من درگیر است که اگر این جا یک ظلمی دارد اتفاق می افتد آیا تن دادن به آن و خارج نشدن از این فضا درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم که شرایط این نوع شرکتها در این زمانه شبیه شرایط دفاع مقدس ۸ ساله میباشد که بسیجیان عزیز و خانوادههای آنها به راحتی آن محرومیتها را تحمل میکردند تا دشمن پیروز نشود؛ میتوان با این انگیزه این نوع سختی ها را تحمل کرد از آن جهت که به گفتۀ خودتان میدانید که انگیزۀ آنها حاضرشدن در تاریخی است که با انقلاب شروع شده منتها در بستر تکنیکی که باید با جهانِ غرب استعماری رقابت کند و این کار آسانی نیست. موفق باشید
سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد حدیث زیر چیست؟ منظور از خسته شدن حضرت جبرئیل علیه السلام چیست؟ ۳ جایی که جبرئیل خسته شد: پیامبر روزی به جبرئیل فرمود که تو با چنین نیرویی که داری تاكنون خسته شدهای؟ 🔹 گفت: آری، ای محمّد (ص)! ۳ بار. یكی روزی كه ابراهیم (ع) در آتش انداخته شد؛ آن روز خداوند فرمود به شكوه و بزرگیام سوگند اگر ابراهیم (ع) پیش از تو به آتش برسد، اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من با شتاب به سویش رفتم و میان آتش و هوا او را دریافتم و به او گفتم: ای ابراهیم (ع) چیزی نیاز نداری؟ گفت: از خدا آری امّا از تو نه. 🔹 بار دوم روزی بود كه به ابراهیم (ع) فرمان داده شد تا سر فرزندش اسماعیل (ع) را ببرد. آن روز خداوند فرمود اگر چاقو پیش از تو به گردن اسماعیل (ع) برسد اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من شتابان فرود آمدم و چاقو را در دست ابراهیم (ع) به پشت برگرداندم و قوچی را به او رساندم. 🔹 بار سوم هنگامی بود كه یوسف (ع) در چاه انداخته شد. آن روز خداوند فرمود: ای جبرئیل اگر یوسف (ع) پیش از تو به قعر چاه برسد اسمت را از دفتر فرشتگان پاک میكنم. من شتابان فرود آمدم و او را در میان راه دریافتم و به سوی صخرهای كه در قعر چاه بود، بردم و او را تندرست بر آن نشاندم ولی بسیار خسته شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع روایات، بیشتر جنبۀ تأویلی دارد و لذا خستگی جناب جبرائیل به این معنا میباشد که حضور بیشتر از حضور ایشان که همان حضور مستقیم خداوند است، در صحنه میباشد که امکان حضور جناب جبرائیل را به ایشان نمیدهد و از این جهت نوعی تنگیِ حضور برای خود احساس میکند. موفق باشید
سلام استاد: مرجعی معرفی بفرمایید در باب اثبات ولایت فقیه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ولایت فقیه» حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در این رابطه نکات دقیقی را به میان آورده است. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در صفحۀ ۱۹۵ به بعد تحت عنوان «مباني حكومت دينـي» شده است که میتوانید به آنجا نیز رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C موفق باشید
سلام الله عليكم: سالگرد ولادت بانوي دو عالم حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها را تبريك مي گويم. چگونه براي سلوك به عبوديت حقيقي از «مظهر تام عبوديت الهي» حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها بهرهمند شويم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه متوجۀ نسبت خود با حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» در عبادات و وظایف اجتماعی باشیم، نوعی از حضور آن حضرت را در خود مییابیم. خانم دکتر مرضیه پیراوی شب گذشته در برنامۀ «دُردانه» که از شبکۀ اصفهان پخش شد، در این رابطه نکات دقیقی را مطرح فرمودند. خوب است که با دقت به نکات ایشان و نظری که به حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» داشتند؛ توجه شود https://eitaa.com/arshiv3133/2 . موفق باشید
سلام خدا قوت: همه اشیاء می تونن تجلی تمام اسماء خداوند باشند؟ اینکه بیان میشه حضرت علی علیه السلام در همه چیز و قبل و بعدش الله رو میدیدن، به این معنی هست که هر شیء می تونه تجلی همه اسماء خداوند باشه؟ اگر بله پس اینکه فقط انسان می تونه خلیفه الله باشه، چی میشه داستانش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همۀ مخلوقات حقیقی و نه اعتباری مانند میز و نردبان ، مظهر اسمای الهی هستند ولی انسان به حکم «علّم آدم الاسماء کلّها» میتواند مظهر همۀ اسمای الهی باشد و بدین لحاظ مستعد خلیفة الله شدن هست. موفق باشید
با سلام و احترام فراوان: در کتاب مقالات جناب شجاعی در توضیح اینکه روح علت وجودی ملائکه میباشد چنین نوشته شده که «روح قائم بر ملائکه است». با توجه به اینکه وقتی میگوییم چیز الف قائم بر چیز ب است یعنی الف وجود خود را از ب داراست. بنابر این جمله « روح قائم بر ملائکه است» یعنی روح وجود خود را از ملائکه داراست. هر چند که در توضیحات جناب شجاعی کاملا مشهود است که روح علت وجودی ملائکه است و ملائکه وجود خود را از روح دارند ، به نظر میرسد این نگاشته در کتاب اشتباه در چاپ باشد و عبارت صحیح این باشد که «ملائکه قائم بر روح هستند». اشکال صحیح است یا اشتباه در فهم مطلب از سوی بنده است. چون عزیزی فرمودند روح «قائم بر » ملائکه است با روح « قائم به » ملائکه است متفاوت است و آنچه منظور نظر بنده است « قائم به » میباشد و آنچه نگارنده به عنوان « قائم بر » نگاشته اند صحیح است ولی بنده قانع نشدم و تفاوت چندانی بین این دو نمیبینم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه از یک جهت خودِ روح به حکم: «نفخت فیه من روحی» بالاترین فرشته میباشد، و روح الامین صفتِ آن روح است که در انتقال وحی امین است؛ پس با نظر به تشکیکیبودنِ وجود، روح مرتبۀ بالاتر از مراتب دیگر فرشتگان است و از این جهت نقشِ علّیّت را برای آنها دارد و البته این، غیر از روح یا نفس ناطقۀ انسان است که با نسیم فرشتگان طراوت مییابد. در ضمن در این رابطه می توانید به نکته دهم کتاب ده نکته در معرفت نفس قسمت «وسعت روح انساني» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ارادت؛ به اینجا رسیدهام که با این همه وسعتی که در این منِ خود و در جهان میبینم من چه کار باید بکنم؟ الان دانشجو هستم ولی خب چه باید بکنم؟ باید برای زندگیم چه برنامهای داشته باشم؟ چه برنامه ای برای زندگیام بایستی بچینم؟ دلم در تلاطم است حضوری ناب میخواهد در دِلِ حقترینها؛ در جایی که هستم درماندهتر از همه جا هستم؛ پر از چیزها هستم اما برای حرکت گویی پاهایم بر زمین چسبان است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری، ذیل اسلام و انقلاب اسلامی و رهنمودهای رهبر انقلاب عملا انسان در موقعیتی قرار میگیرد که نوعی راه در مقابلش گشوده میشود. راهی که دنیا و آخرت در آن جمع میگردد تا نه با حرص نسبت به دنیا عمر خود را ضایع کند و نه با فرار از دنیا از زندگی محروم شود. موفق باشید
کسی با مطالعه و تمرین طبع شعری مییابد به نظر شما میتوان گفت یک نوع دیگر طبع شعر این است که در اثر سیر و سلوک پیدا میشود و هنگامی که مقداری از مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشت طبعش باز میشود؟ و شعرهایی که از علماء و عرفاء در کتب و... هست نشانهای از طبع شعری ایشان و طبع شعری آنها بر اثر سیر و سلوک آنان بوده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. در جلسه 38 شرح کتاب «انسان و باز انسان» موضوعی تحت عنوان گفتن های قرب انگیز مطرح شد که در این رابطه میتواند کمک کند. https://lobolmizan.ir/get-file/5802/?item=0 علاوه بر این، می توانید به کتاب «زبان قرآن اصیل ترین زبان» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: طبق راست گفتند.. «که ره آن رو که رهروان رفتند» راه و روش «رایج» در روزه در دو ماه رجب و شعبان چه بوده است؟ (اعمال و مراقبات دیگر را فعلا در نظر ندارم) طبق زندگی نامه ها تاریخ و.. معمولا چگونه بوده اند البته باز منظور از نظر کمی است نه کیفی آیا گرفتن یک چله در این دو ماه مرسوم بوده در میان مومنان و اهل تقوا. یا روزهای معروف. شما خود چه روش معتدلی را پیشنهاد می کنید؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B1%D8%AC%D8%A8&tab=posts&inner_tab=book بتواند در جواب سوالات جنابعالی کمک کند. موفق باشید
به نام خدا میلاد با سعادت حضرت زَهراء معصومَه حَوراء إنسیّه حُرَّه مُبارَکه بَتُول طاهِرَه زََکیَّه راضیَه صِدّیقَه مَرضیَّه نوریَّه رَضیَّه سَماویَّه مُحَدَّثَه زاهِدَه طَیّبَه اُمّ اَبیها تَقیَّه بمُطَهَّرَه شَهیدَه صادِقَه رَشیدَه فاضِلَه نَقیَّه عَلیمَه مَهدیَّه عابدَه و سَیدة نِساء العالَمین بر همه زنان و مردان والا مبارکباد علی الخصوص یاران بانوی با کرامت حضرت صاحب الزمان صلوات الله. آن برگ برنده ای که مهدی سلام الله دارند حضرت زهرا سلام الله است که در چشم انداز حضور آن حضرت مهدیه یاران خانم حضرت استوار متین و محکم چون کوه در جهان با تکیه بر حضور آن بانو قدم میزنند و مهم ترین اصالت جهان ظهور را رقم میزنند اگر چنان زنانی نباشد اولین آسیب را مردان میخورند و ظرفیت و موجودیت عالم برهم میخورد. همه ما مدیون مجاهده های یاران بانوی جهان ظهور حضرت هستیم و آنان را گرامی میداریم. عید شما مبارک
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر شما نیز میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها مبارک باد. فاطمه سلاماللهعلیها مقصد و گمشده انسانها! آري؛ انگشت اشاره پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به فاطمهزهرا سلاماللهعلیها كافي است كه ما توجّه خود را به آن حضرت بيندازيم وآن مقام را درست بنگريم. از اينجاست كه خود نور فاطمهزهرا سلاماللهعلیها بر قلب ما تجلّي ميكند و خود را به ما ميشناساند، آنوقت ميبينيد، عجب! گويا آن حضرت نور جان ما است، گويا همان گمشده ما است و ما از قديم با آن حضرت آشنا بودهايم. به قول شاعر «آشنايي نه غريب است كه جانسوز من است» و بايد درست نظر كرد و حضور ذوات قدسي را در هستي ديد و متوجّه باشيم كه آنها حاضرند و بايد نظر كرد و آنها را يافت. عرایضی تحت عنوان « زهرای مرضیه «سلام الله علیها» و حضور تاریخی زن در این زمانه
» شده است که می توانید به آن رجوع بفرمایید. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: حتماً در جریان هستید که آقای سلیمانی اردستانی در رابطه با برخورد خلیفه دوم و بعضی از اطرافیان او با حضرت زهرا (س) و آتش زدنِ خانه، صحبت هایی کردهاند که اساساً خانه ها در آن زمان در نداشته است و آقای حامد کاشانی در یک مناظره ای که با ایشان داشتند دلایلی آوردهاند که اتفاقاً آن خانه در داشته و حضرت زهرا (س) به جهت احترامی که عموما مردم برای ایشان قائل بودند حتی آنهایی که اطراف خانه حضرت را گرفته بودند تا خانه را آتش بزنند، آمدند تا متذکر شوند کارشان غلط است و به حرمت حضرت زهرا (س) اتفاقاً عدهای برگشتند. حال نظر جنابعالی در این رابطه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مناظره را کاملاً گوش دادم. جناب آقای حامد کاشانی نخواستند وارد یک جدال تند با آقای اردستانی بشوند. اتفاقاً با دلایل کافی، روشن کردند از نظر تاریخی، آن خانه و خانۀ بسیاری از مردم مدینه در داشته است و حتی روشن نمودند که چگونه تاریخ، جنسِ چوب درب خانۀ جناب عایشه را ثبت نموده است و خواستند برای آقای اردستانی روشن کنند که چگونه از یک طرف، مدعی هستند نباید به تاریخ چندان اعتماد و استناد کرد و از طرف دیگر، خودشان به نکاتی از تاریخ استناد میکنند که جوانب آن را نمیشناسند. به نظر میآید تذکر جناب استاد زادبر نیز در این رابطه قابل استفاده است https://eitaa.com/Politicalhistory/9415 آری! اگر ما آنطور که استاد زاد بر میفرمایند با نظر به معارف عمیق الهی و با توجه به جایگاه تاریخی امامان معصوم با بشر جدید به گفتگو ننشینیم، آری باز اردستانیها تکرار میشوند زیرا متوجه بشر جدید و مسائل امروزین او در نسبت با خودش نشدهایم تا حساسیت حضور جناب ملاصدرا و موضوع اصالت وجود و انسان شناسی به سبک صدرایی برایمان روشن شود، امری که حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» آنچنان بر او تاکید کردند و رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «فلسفه در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه انسان اين روزگار ميجويد و سرانجام خواهد يافت» مشکل امثال آقای اردستانیها آن است که بدون برخورداری از معارف الهی و اسلامی برداشتهای سطحی خود را دنبال میکنند. موفق باشید
سلام استاد: ما درگیر یک جنگ همه جانبه هستیم. نظامی، اقتصادی، فرهنگی و در جنگ هم هم زدیم و هم خوردیم در جبهه فرهنگی، هم رویش داشته ایم هم ریزش همانطور که از نظر حجاب متاسفانه به مشکل خوردیم نظام غرب هم از دست نفوذ تفکر انقلاب کلافه شده، آیا میشه به این موضوع امید وار بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آری! تاریخی که با انگیزۀ توحیدی ذیل نبوت پیامبر خدا شروع میشود، آنچنان نیست که با تقابل تاریخ دیروزین، هرچند آن مقابله به جهت سابقهای که دارد؛ قوی باشد، شکست بخورد و «بشّر الصّابرین» تذکر به آنانی است که حضور آن تاریخ را در آیندۀ پیش رو مدّ نظر دارند و با حمله و ستیزۀ جبهۀ استکباریِ دیروزین، خود را نمیبازند، زیرا به خوبی به فردای دیگری میاندیشند، فردایی که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تا آنجا مدّ نظر قرار داد که فرمودند: «مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههایدار میروند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.» ملاحظه کنید آن مرد در دلِ تاریخی که آغازگرِ آن بوده است، تا کجاها را مدّ نظر داشته است و ما در مقابله با تاریخ استکبار برای حضور در تاریخ آخرالزمانیِ خود تا اینجاها ایستادهایم. تا در معنای حقیقی خود ایستاده باشیم.
آیا نمیتوان گفت که ایران به عنوان یک تاریخ با هویت خاص خرد خسروانی در جلوه فرهنگ تشیع، طوری به میدان آمده است که استکبار تحمل چنین ملتی را ندارد؟ آیا همین که بعد از حمله ترکیبی رژیم صهیون ایران منفعل نشد و به گفته آنان به کما نرفت و توانست مقابله کند، حکایت از پیروزی ایران به حساب نمیآید تا ما معنای زندگی در این تاریخ را در تقابلی که با رژیم صهیون پیش آمده درک کنیم؟ موفق باشید
استاد در تشخیص اینکه یک نفر استاد عرفان مناسب ما هست. یا نه ملاک چیست؟ مثلا اگر بین دو استاد مردد شدیم که یکی خیلی در دسترس و دیگری کمتر کدام بهتر است و اینکه مقام معرفتی کدام بالاتر است نمی دانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید ابتدا باید در این زمانه متوجۀ جملۀ مشهور آیت الله بهجت شد که فرمودهاند: « علم تو استاد توست». و در این رابطه خوب است به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت (رحمة الله )» که روی سایت هست رجوع فرمایید. ۲. بعد از مطالعۀ کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» بهتر میتوانید با همۀ این افراد در راستای تحقق چشماندازِ توحیدی که نیاز دارید، ارتباط داشته و بهره ببرید. موفق باشید
سلام استاد: لطفا یک دستور عملی برای تقویت اراده لطف کنید به بنده بگید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8 . موفق باشید
زهری که با ما داده چو قند است خوش است، لعنی که فرستاده چو پند است خوش است، هرچیز در این مسیر پیش تو گذاشت، چون دوست پسندیده پسند است خوش است. ۱۷ آذر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی در بستر حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، متوجه باشیم هیچ حادثهای بدون حکمت نیست حتی جنگهای تحمیلی. موفق باشید
