با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم🌹: استاد در باب موضوع حضور تاریخی هر فرد در عالم کنونی که صبحگاهان از خدمتتان پرسیدم، و از جنس این حضور که برایم ناشناخته است. امروز به لطف حق و برکت نور کلام شما متوجه مطلبی شدم که در باره صحت و سقم آن خواستم نظر حکیمانه شما را بدانم. آیا یافت این حضور همانند عالم خواب است که ما در خواب کاملا از عالم خود غافل هستیم در حالی که در آن حضور داریم اما چون بیدار می شویم متوجه عالم خود می گردیم و این توجه و حضوری که شما در کلامتان به آن اشاره می فرمایید آیا از همین جنس است؟ با توجه به حدیث پیامبر عشق و رحمت حضرت محمد (ص) که می فرمایید مردم در خواب هستند چون بمیرند بیدار می شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با حضور تاریخی، بیشتر باید به روایاتی فکر کرد که بر زمانشناسی تأکید دارند مثل مباحثی که در کتابهای زیر مطرح شده است: کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» و یا در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» در جلسه چهل و پنجم، با عنوانهای روح زمانه 499 و نقش روح زمانه 501 و تفاوت زمانه گرگ و گوسفند و ترازو 502 و برکات شناخت روح زمانه 505. هر دو کتاب در سایت قرار دارد. موفق باشید
بی زحمت از استاد سوال کنید که سند این روایت که هفته قبل داخل سخنرانیشون گفتند کجاست امام صادق علیهالسلام فرمودند وقتی کسی میخواهد نماز بخواند یکی از ما را در مقابل خود قرار دهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت صادق «علیهالسلام» هست که فرمودهاند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ«علیهمالسلام» نُصْبَ عَيْنَيْكَ» هنگام شروع نماز ياد خدا را و ياد رسول خدا را و يکي از امامان «علیهمالسلام» را در مقابل نظر خود آور. موفق باشید
سلام علیکم: از جناب استاد طاهرزاده خواهشمندیم شرح دعای سمات را هم بدهند. جژاء کم الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آیت الله قاضی آن دعا را شرح کردهاند و امید است توفیقی حاصل شود و باز از زوایای دیگر آن دعای اصیل و عمیق به صورتی که انسانهای این زمانه بتوانند با موضوعات عمیق آن ارتباط پیدا کنند؛ شرح شود. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: آیا به نظر شما برای تقلید از مرجع تقلید باید برای اعلم بودن شان، بحث نگاه و جهان بینی آن مرجع بطور مثال نسبتی که با فلسفه وعرفان و انقلاب اسلامی دارد را هم باید لحاظ کرد و مدنظر داشت؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرجع تقلید در رابطه با احکام، مرجع تقلید میباشند و کافی است در موضوع فقه مجتهد باشند و نسبت به زمانۀ خود نیز جهت تطبیق احکام شرعیه آگاهی داشته باشند. و این ربطی به فلسفه و عرفان ندارد. موفق باشید
سلام علیکم: بسیط الحقیقه کل الاشیاء و... در رابطه با ذات است یا الله؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزۀ این مباحث و این اصطلاحات، حوزۀ فلسفۀ صدرایی در موضوع «وجود» است و تشکیکیبودنِ «وجود». و تطبیق آن با واژههای قدسی ممکن است ساده نباشد. موفق باشید
با سلام و احترام: با عنایت به «و کذلک شیعتنا فازوا...» حدیث شریف کساء، ۱. چنانچه فرد به درجهی شیعه نائل شود در دنیا و آخرت اهل سعادت و نجات است؟ آیا این استدلال برای این درجه درست است که: فرد مومن پس از تلاش و توکل به مرحله ای میرسد که جذبهی حضرات معصومین متوجه اش میشود و به علت شدت جذبه ایشان به فوز نائل میگردد؟ ۲. اگر جواب آری است چگونه میتوان این رتبه را تشخیص داد؟ ۳. با توجه به آیات شریف قرآن آیا جز مقربین است که حسابش در گروی اعمالش نیست؟ «کل نفس به ما کسبت رهینه» با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! در این مورد خوب است به https://eitaa.com/matalebevijeh/18568 رجوع شود. ۲. با توجه به نسبتی که در وجه انسانیمان با انسان کامل پیش میآید، راه برای رسیدن به آن رتبه گشوده میشود به همان معنایی که در صوت مذکور مطرح شد. ۳. همینطور است که میفرمایید. با حضور در قرب الهی عملاً انسان به ارادۀ الهی عمل میکند امری که در حدیث قرب نوافل متذکر آن هست. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد در رابطه با دعای علوی مصر که در اعتکاف خدمتتون عرض کردم؛ خواستم درخواست بکنم یک نگاهی به مضامین آن داشته باشید و نظرتان را بگویید. برای بنده بسیار دعای خاص و عجیبی است. ۲. در رابطه با ارادات الهی و قواعد عالم چه نگاهی باید داشت که او در حرام های ما خیر می آفریند! برای بنده پیش آمده که کار خطایی مرتکب شدم اما هم او باعث برکاتی شده؛ آیا از آنجهت که من کوته بینم، نمیبینم که از خیر کثیر محرومگشتم. آیا اگر اراده الهی به این خیر تعلق گرفته بود، باز هم بدون خطای من می رسید؟ و یا نه؛ واقعا در مسیر ربوبیتم این خطا نیاز و حتمی بوده و علاوه بر اینکه مرا از آن محدوده ها خارج کرده متذکر این کرده که برحذر از خطای خود باشم؟ یعنی خود خطا مرا به آن رساند که از آن سیاه چاله ای که در آن بودم خارج شوم و باب تکرار بسته شود؟ ۳. در سال اخیر در یکی از اصواتتان (بگمانم درس اخلاق و یا تفسیر قرآن بود) روایتی از حضرت صادق علیه السلام نقل کردید که حضرت شب تا صبح هزار رکعت نماز می گذارد تا بلایای نفس دفع شود، خاطر شریف هست کدام صوت بود تا بنده باز رجوع به آن برای تذکر دیگری داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده ورودی در مورد دعای علوی مصری نداشتهام. ۲. در این مورد به آیه «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» فکر کنید که اگر انسان در مسیر توحید باشد تا این اندازه خداوند اعمال او را پاک میگرداند. ۳. آنچه در یاد دارم آن است که در خبر داریم: حضرت صادق (علیهالسّلام) در حال قرائت قرآن در نماز بودند که دچار بیهوشی شدند. وقتی به هوش آمدند، از حضرتشان پرسیدند که دلیل بیهوشی شما چه بود؟! ایشان فرمود: «پیوسته آیات قرآن را تکرار مینمودم، تا اینکه به حالتی رسیدم که گویی قرآن را از کسی که نازل فرموده به مکاشفه و به عیان میشنوم؛ و مشاهده این مکاشفه از طاقتم بیرون بود و بیهوش شدم» ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۱۰۷-۱۰۸. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: جناب استاد همانطور که ظهور تکنولوژی اینترنت باعث شد که ما بتوانیم از برکات توحیدی کلام شما در تلفن همراه و رایانه شخصی و غیره بهره مند گردیم، و در این لحظه من سوالم را از طریق تلفن همراه هوشمند برای شما ارسال میکنم. حال نسبت شما با تکنولوژی جدید هوش مصنوعی چیست و این تکونولوژی را در مسیر توحید چگونه گزینش میکنید؟ به عنوان مثال: من همواره آرزو داشتم که تمامی جلسات تفسیر قرآن حضرت عالی را که از ابتدا تا کنون ایراد فرموده اید را بصورت فایل متنی با قابلیت جست و جوی موضوعی و دسته بندی شده در اختیار داشته باشم تا که مجبور نباشم که صوت جلسات را از ابتدا گوش دهم. یا که جلسات تفسیر قرآن روزهای دوشنبه در همان روز بعد از اتمام جلسات به متن تبدیل گردد. یا راهنمای سیر مطالعاتی سایت همچنان بروز رسانی نشده است و توصیه های شما مربوط به زمان استفاده از سی دی در کنار کتاب هاست مثلا برای شرح ده نکته کتاب معرفت النفس شرح هر نکته از فایل صوتی به کمک هوش مصنوعی استخراج و در زیر هر نکته بصورت نوشته قرار گیرد تا فرآیند مطالعه سریع تر گردد. با تشکر محمد شریفی
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نمونههایی پیش آید تا بنگریم چه چیزی از طریق هوش مصنوعی از کار در میآید بخصوص وقتی بحثهای صوتی به صورت نوشتار در آید، نیاز به ویرایش دارد و اینجاست که باید نمونههایی داشته باشیم تا معلوم شود هوش مصنوعی چه اندازه میتواند در تبدیل صوت به متن موفق باشد. اگر نمونهای از آن را ارائه فرمایید میتوان روی آن فکر کرد. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا صحیح است که انسان در هنگام مرگ و برزخ و قیامت فقط با خدا روبروست و تا ابد و همیشه فقط تنها با خداست؟ این سوال را بر اساس فهمی که از وحدت شخصی وجود فهمیدم، پرسیدم. با تشکر از توجه شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی با کدام اسم از اسمای الهی؟ با اسم «لطف» و صورتهای مربوط به آن؟ و یا اسم قهر و آتش مربوط به اسم قهر اسم حق. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: همان طور که میدانیم انسان بهشت میشود نه اینکه بهشت برود. از سوی دیگر بهشت تجلی اسماء الله است. نتیجه فرد بهشتی که بهشت شده است، مظهر اسماء الله شده است. که در این قضیه میتوان گفت من عرف نفسه فقد عرف ربه. یعنی فردی که بهشتی است، با مشاهده ی، جانش که بهشت شده و مظهر اسماء الله شده، خدا را شهود میکند و میچشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است به اعتبار آنکه انوار الهی در درون جان آن انسانها به ظهور میآید و این، غیر از آن است که انسان تا مقام مظهریت اسم جامع الهی متعالی شود که مخصوص ائمۀ معصومین میباشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد! در تفسیر سوره واقعه در بحث حوری بهشتی که ظهور اسم جامع الله است که برای مقربین تجلی کرده است. حال در بحث انسان کامل آیا میشود گفت که همان گونه که حوری تجلی اسم الله است برای مقربین، انسان کامل هم همانند حوری بهشتی تجلی اسم الله است؟ اگر جواب مثبت است آن تجلی که در جهان ماده و طبیعت که نیست. اگر بخواهیم این تجلی را مشاهده کنیم در چه موطنی و چگونه است؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انسان کامل، بحث در مظاهر انوار الهی در میان است. در حالیکه در موضوع «حوری»، آری! تجلی اسم جامع «الله» مطرح است ولی از درون مقربین برای آنها تجلی میکند و آن، نسبتی است غیر از نسبتی که میتوان با اولیای الهی به عنوان مظاهر اسم جامع «الله» داشت. موفق باشید
سلام علیکم: فرموده اید برای درک تاریخ آنگونه که هست نباید صرفا به حوادث نظر کرد. بلکه حوادث باید در بستر سنّتهای الهی دیده شوند تا بتوانیم در حوادث، شاهد افق تاریخ باشیم. مقصود از این سنتها چیست؟ چگونه باید درکشان کرد؟ چه اثری را برای درک حصولی این سنتها باید مطالعه کرد؟ از پاسخ حضرت عالی سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این مورد خوب است به جزوۀ «سنت سقوط تمدنها از نظر قرآن در المیزان» رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/368?mark=%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7
سلام و احترام: موضوع پایان نامه ارشد را ارزش ایمان در نجات و رستگاری در الهیات مسیحی و اسلام انتخاب کردم. به نظر جنابعالی خوبه و ارزش کار کردن داره؟ در این موضوع منابعی معرفی کنید. ممنونم از پاسختان
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسئلۀ مهمی است. هرچند بنده منبع یا منابع خاصی که در این مورد نظر داده باشم را؛ در ذهن ندارم. ولی با تورق آثاری مثل آثار شهید مطهری می توانید نکات خوبی را جمعآوری کنید. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد گرامی: درخواست دارم لطف کنید و نظرتون رو در مورد صحبت های آقای یامین پور که درباره نحوه ی انجام کار فرهنگی بیان کرده اند و در صوتی به آدرس زیر آمده ، بفرمائید. با تشکر. https://eitaa.com/varastegi_ir/1077
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله جناب آقای دکتر وحید یامینپور با نظر به جهانی که در آن هستیم و با نظر به بشر جدید و انسانی که به نهایتها میاندیشد، با مخاطبان خود سخنها دارند و مسلّماً اهل فکر و اندیشه، نمیتوانند او را نبینند وگرنه باید به خرد چنین افرادی شک کرد. زیرا بحث بر قبول و یا ردّ افراد در میان نیست، بلکه بحث در رابطه با مواجهۀ اندیشمندان با اهل اندیشه است. موفق باشید
سلام علیکم: خدا در پیمان الست «الست بربکم قالوا بلی شهدنا» از همه انسانها پیمان به ربوبیت خودش گرفته است. این پیمان فطری است و فطرت جزء ذات انسان است. این نور فطری با انسان هست. اگر موانع کنار برود، این نور تجلی میکند. دستورات دین برای برداشتن این موانع است. امام نور فطرتش بالفعل است و بدون مانع اما نور فطرت ما بالقوه و با مانع است. برای همین امام علیهالسلام، امام ماست. امام با رعایت حلال و حرام در آن نور فطری بقا می یابد و ما با رعایت حلال و حرام به آن نور فطری میرسیم و هدف عارف رسیدن به این نور فطری است. برای همین گفته شده است که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی اگر رعایت حلال و حرام را بکنی، نور رب را در جانت خواهی یافت. نظر مبارکتان نسبت به مطالب فوق چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی و مبنایی است. موفق باشید
سلام علیکم: اگر منظور از عرفان مطالب زیر باشد آیا این مطالب غلط است. و اما آن مطالب: عارف میخواهد به فنا فی الله برسد. فنا فی الله یعنی خواست خدا را بر خواست خودش تر جیح بدهد. وقتی عارف به جایی رسید که خواست خدا (یعنی رعایت دستورات شرعی و حلال وحرام) را بر خواسته های دلش ترجیح داد، فانی در الله است. یعنی وقتی به جانش که محل خواست خداست توجه کند نور خدا را میبیند. و اینجاست که حدیث من عرف نفسه فقط عرف ربه معنی میدهد. چرا که عارف در جان نورانی اش (که با رعایت شرع و حلال و حرام) منور شده است نور خدا را میبیند. نظر شما درباره مطالب بالا چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن خوبی است. آری! به ما فرمودهاند: ترجیح دستورات حضرت حق بر امیال خود، همان فنای عبد در ربّ است. موفق باشید
سوالم از خود این است؛ در دل نیهیلیسم چگونه میخواهی ادامه دهی؟ تمام جانم در برابر این سوال بیرمق است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C شده است خوب است که به آن مباحث، نظر بفرمایید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: شما در یکی از صوت ها فرمودید: خیال جنبه صورتی قلب است. منظور شما از این جمله چه میشود؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی حقایق قلبی در انسان چون در میدان خیال انسان نازل شود، به حالت صورت و شکل در میآید و از آن جهت است که صورتهای خیالی در نفس انسان با معنا همراه میباشد بر عکسِ صورتهای مادی که فقط صورت و شکلاند. موفق باشید
سلام علیکم: خداوند بصیر است. آیا میشود گفت که بینایی بنده تجلی بصیر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. به گفتۀ علامۀ طباطبایی اگر خود خداوند بصیر نبوده باشد و بصیربودن برای خودش معنا نداشت، چگونه از آن آگاهی داشته است که به بندگان عطا کند؟ موفق باشید
بسم الله و السلام بر استاد اهل معرفت جناب حاج آقای طاهرزاده: احوال نورانی باشد ان شاء الله حاج آقا! درباره رابطه محبت زمینی و الهی تامل میکردم که حدیثی نبوی به خاطرم آمد که متاسفانه مضمون دقیق آن را به خاطر ندارم تا بتوانم متن ان را پیدا کنم. فکر کردم شاید اصلا در سالهای قبل این را در آثار شما خوانده باشم و شما بتوانید کمک کنید. حدیثی است که مضمونی دارد مانند این: برای اینکه حال عبادت داشته باشید یا دچار قساوت دل نشوید به لذت یا شادی های حلال توجه کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. عرایضی در این رابطه در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در قسمت «لذّات حلال» شده. امام صادق «علیهالسلام» ميفرمايند: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ». در حکمت آل داود چنين است که شايسته است مسلمانِ عاقل، زمانى از روزِ خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام ميگيرد، اختصاص دهد، و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را که با همديگر در امر آخرت مشارکت دارند ملاقات كند، و زمانى نفس خود را با لذائذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان؛ آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك ميكند. حرف بنده توجه به نکتهي آخر است که ميفرمايند؛ لذت با محرم خود روحيهي عبادت و ارتباط با مؤمنين را رشد ميدهد و از انحراف ساير ابعاد انسان جلوگيري ميکند. موفق باشید
سلام استاد: استاد اینکه در آیاتی از قرآن مانند آیات پایانیِ سوره «زمر» اهل تقوا رو وارثان زمین معرفی کرده و در ادامه راجع به بهشت و جایگاه آنها صحبت کرده را من متوجه نمیشوم. اگر بهشت جایگاه اهل تقواست، پس چرا خداوند آنها را وارثان زمین در قیامت خطاب میکند؟ مگر نه اینکه با برپاییِ قیامت زمین و هر آنچه در آن است از بین می رود؟ پس این وراثت به چه معناست؟ آیا دوباره اهل بهشت به زمین بر میگردند؟ یا نه معنای دیگری دارد؟ اصلا وراثت جهانی از بین رفته چه ارزشی دارد که خداوند در قرآن آنرا بیان میفرمایند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مفسرین محترم در مورد معنای «ارض» در این آیه، فرمودهاند منظور زمین بهشت است که میراث اهل تقوا میباشد تا در آن زمین هر طور خواستند حاضر شوند. موفق باشید
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد بزرگوار: بنده از دوران نوجوانی بسیار به موسیقی علاقه داشتم، و با مبارزه ی بسیار آنرا ترک کردم، اما همچنان علاقه ام به موسیقی سنتی باقی است و هر ازگاهی به آن گوش میدهم. سوال بنده این است که آیا آموختنِ نواختنِ سازی مثل ویولن هم آیا ممکن است برکاتی را از روح انسان سلب کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. زیرا در این مورد تجربهای ندارم. آنچه میتوانم عرض کنم مشغولشدن با موسیقی نباید طوری باشد که فرصتِ درک معارف توحیدی را از ما بگیرد. موفق باشید
السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ و السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ (وَ النُّورِ الْبَاهِرِ) سلام بر امام قائم منتظر خلق و بر سلطان عادل مشهور عالم سلام بر صاحب شمشير كشيده و بر ماه تابان و نور درخشان، السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ (الْبَدْرِ) التَّمَامِ السَّلاَمُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ (فِطْرَةِ) الْأَيَّامِ سلام بر آفتاب شام ظلمانى جهان و ماه تمام ايمان. سلام بر بهار اهل عالم و صفا و شادى بخش روزگار. یقین تاریخی یعنی بودن همه مردمی که، بودی انسانی توحیدی و عبادی داشته و در پی یافتن بودن قدسی خود، صبر و مقاومت و ایستادگی کردنده اند بودیست یقینی. مسلماً در مقابل نیهیلیسم یقین قرار گرفته و اگر میبینید ترامپ در ریاست جمهوری اش دارد میرقصد از پوچی و فشار شدید نبودنش نشأت گرفته و اگر عزت و ارزش دشمنان مدرنیته امروز به سبب بودن حق الیقینی تاریخی استوار جاودان شده پس این پیروزی است در دنیا و برزخ و آخرتشان که خبر از جاودانی اهل الله را دارد میدهد. خوشا بحال ما! و بدا بحال آمریکایی و اسرائیلیان عالم. ای مردم شمایی که تا پای جان برای خدا ایستادگی کردید پیروز شدن خود را در خود مشاهده کنید. جناب استاد بر ما بی شأنی است اگر با یکدیگر طوری سخن بگوییم که از الفاظ گذشته یا دیگری و اشارت گونه استفاده کنیم به مردم! زیرا حق الیقین تاریخی در اکنون است و یادآوری وجوب بودن یقینی هرشخص یک نوع ایمان است. خوش بحال ما که حال یک امام زمانی برای ظهور تام آشکار جهانی، کم داریم تا یقینمان بالیقین به کمال برسد. خوشا بحال حضرت صاحب الامر علیه السلام که جهان سرتاسر به یک امر توحیدی الهی ایشان قابلیت یکپارچگی به خود گرفته و همه به یک امر ایشانیم. بندگان خدا در آخرالزمان چه سرنوشت سختی اما زیبایی داشتند و دارند همین ما، مبارکباد بر مایی که ظرفیت عالم را گسترش دادیم و خدا را راضی کردیم و بندگی خدا را همچون تاج پادشاهی برسد نهادیم و عشق خدا را به ظهور آوردیم که خدا را خدایی سزاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حقیقتاً جهان در بستری قرار گرفته که همان قابلیتِ یکپارچگی است، نکتهای که جنابعالی نیز متذکر شدهاید. و آنچه مدّ نظرها آمده است انسانیت انسانها میباشد خارج از هر قوم و قبیله و کیشی. موفق باشید
با سلام مجدد دوباره ما و المیزان: در معنای رب اینها را آورده اند : ۱. به معنای مالک ۲. به معنای بزرگ ۳. به معنای اختیار دار ۴. به معنای پرورش دهنده ۵. اصلاحگر امور به قصد تربیت. حال علامه ره یک نصف خط جمله میفرمایند که به نظرم هر ۵ را شامل میشود: میفرمایند: رب مالکی است که امر مملوک خود را تدبیر مینماید یعنی اگر بخواهد تدبیر کند قطعا مالک است قطعا هم بزرگ است قطعا اختیار دار است و علت تدبیرش نیز این است که پروش دهد و اصلاح امور هم میکند به قصد پرورش. آیا این برداشت صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است زیرا وقتی وجود مخلوق در نسبتی کامل و تمام در قبضۀ حضرت خالق است؛ اوست که خدایی میکند و به حکم ربوبیتش، جان انسان، میدانِ ربوبیت حضرت حق میشود. حال این مائیم و نظر به ربوبیت حضرت محبوب با همۀ صفات پنجگانه، اگر به ربوبیت او دل بسپاریم. موفق باشید
سلام استاد: همان طور که میدانید باید قُله ها را فتح کنیم، اما در قله ثابت قدم ماندن و حفظ موقعیت خود حرف دیگری است که جای بحث کردن را دارد. مثلا خدمت شما عرض میکنم که یک سیب از یک درخت را ما بعنوان همان یک سیب تلقی کرده اما امکان دارد ما با سیب کار دیگری داشته باشیم یا اصلا آن را برای خوردن نخواهیم و نسبتی که ما با سیب داریم همچون نسبت یک باغبان با محصولش است. خلاصه که الان هم همین است، باید مشخص شود قله را برای چه می خواهیم. به قول حاج قاسم ۹۹ درصد راه اجباری است و فقط ۱ درصد توفیق پیدا میکنیم راه اختیاری را برویم، من هم میگویم حقیقتا همین است ۱ درصد فقط توفیق پیدا میکنم که بیدار باشم و بلکه از بیداری فقط آن را تجربه کرده باشم، به من ثابت شده است که سَرِ مفنگی و داغان من به وقت خواب چه بی تابی هایی که نمی کند و کافیست که کمی بوی بیداری بیاید، آن وقت است که سرم از همیشه بیشتر مفنگی میشود. اوضاع را که نگاه میکنم انگیزه ام برای نابودی استکبار و اسرائیل آن قدر زیاد میشود که همچون چوب نیمه افروخته ای است که با بادی بر افروخته می شود. پشت دستم را داغ میکنم که بدانم از این به بعد اگر به خدا غُر زدم و گلایه ای به علت کم کاری خودم داشت بدون هیچ توجیهی و دلیلی نیست که شکست خورده ام و شکستی به اندازه ی این که حاج قاسم میگوید:
«کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند؟ سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی میکند؟
مرز ها سهم زمین اند و تو سهم آسمان. آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم. حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است و هر جا اوست آنجا خاک ماست. سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهاددت نیست شام مرگ است. بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟»
جانم دارد از شدت فشار فرو میپاشد که سخت در این جهانِ مقابلمان، طلب قرارگاهم را دارم و حال هم که به مدرسه میروم باید یک شخصیت علمی و مهندسی را دنبال کنم و چگونه که میبینم انسان ها مقابل یکدیگر ایستاده اند، آن هم به این وسیله که باید پول درآوردن را بیاموزیم و بخوریم تا خورده نشویم، خب در این که این کار استکبار و اسرائیل است شکی ندارم ولی باز هم میگویم اگر قرار است خون آینده انقلاب را بوسیله آموزش و پرورش بریزند بگذار که بریزند و کشته شوم و با خود عهد بسته ام همچون شهید طهرانی مقدم که گفت بر روی مزار من بنویسید او کسی بود که میخواست اسرائیل را نابود کند طلب نابودی اسرائیل را با خود تا ابد حمل کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حضور که انسان در شاهراهی قرار گیرد که مقصد و انتهای آن، نابودی اسرائیل باشد؛ قرارگرفتن ذیل ارادۀ الهی در این تاریخ است و مهم آن است که متوجه باشیم خداوند برای هر کدام از ما چه راهی را در آن راستا میگشاید. اینجاست که یک دانشآموز هم میتواند با فرهیختگی و پشتکار و حوصله، در مسیر دانشآموزی، خود را در آن راه قرار دهد تا خداوند قلب او را همچون شهید طهرانیِ مقدم عزیز به سویی راهنمایی کند که مؤثر باشد. آری! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود، راه بگویدت که چون باید کرد». و این راه، همان انگیزۀ نابودی اسرائیل است. موفق باشید