سلام علیکم: می خواستم ببینم دو نکته که ذهنم را مشغول کرده است درست است. اگر ممکن است هر دو نکنه را جداگانه پاسخ دهید. نکته اول: من که مثلا در این دنیا مرد هستم در بهشت از نظر جنسیتی در بهشت مرد نیستم. اما دیگر اوصاف مردی را دارم. نکته دوم: در بهشت دهان، گوش، و چشم دارم، اما با دهان چیزی نمی چشم، با گوش چیزی نمیشنوم، با چشم چیزی نمیبینم بلکه آنجا فقط ادراک است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسانها در بهشت با عقاید و اعمال خود به سر میبرند آنهم آزاد از مردبودن و یا زن بودن، از آن جهت که بدن این دنیاییِ آنها زن یا مرد است. ۲. آری! صورت قوای انسان در میان است ولی بدون بدنی که با نفس تدبیر شود بلکه بدنی که عین قوا و اعمال و اخلاق و عقاید است بدون دوگانگی با نفس. موفق باشید
سلام علیکم: از استاد طاهرزاده میخواستم بپرسم آیا در منطقه تیران از شاگردانتان و یا افرادی که بحثهای شما را میشناسند هستند که ما به ایشان رجوع کنیم و از ایشان استفاده نماییم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از برادران خوب و اهل علم و فکر از اهل تیران که در همان شهر هم ساکن هستند به نام حجت الاسلام حاج آقا مهدی کثیری تشریف دارند که در مباحث معرفت نفس و مباحث تربیتی زحمت کشیدهاند و میتوانند برای عزیزان مفید باشند. موفق باشید
سلام: این صحبت ترامپ رو چطور میبینید؟ چرا میگوید باید خدا را برگردانیم؟ رئیس جمهور امریکا: بدون مرز، قانون و نظم و مذهب، واقعاً دیگر کشوری وجود ندارد. میخواهیم دین را به ایالات متحده بازگردانیم. باید خدا را به آمریکا بازگردانیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه روح مذهبی در مردم آمریکا هست و عبارت In God We Trust” (ما به خدا اعتماد داریم) به عنوان شعار ملی ایالات متحده روی تمامی اسکناسهای دلار نوشته شده است؛ معلوم است که هر رئیس جمهوری هرچند که گروگان جریان صهیونیسم هم که باشد باید برای جذب آراء مردم چنین شعارهایی بدهد و به همین جهت هم گفته میشود حاکمان آمریکا از جنس مردم آنها نیستند هرچند تا قبل از جریان طوفان الاقصی، فریب رسانههای اسرائیلی را میخوردند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: در خصوص چگونگی حضور نرم تمدنی زنان خواستم افکاری را که در طی برخوردی از ذهن بنده می گذشت با جناب استاد در میان بگذارم. چندی پیش در متروی شهر بزرگی در اروپا نشسته بودم که توجهم به خانواده ای جلب شد که تازه وارد مترو شدند. زن اروپایی به همراه دو دخترش با حجاب و پوشش کامل اسلامی. آری گاهی حجاب، بیشتر جلب توجه می کند ولی نه جلب توجه از نوع تحریک، بلکه از آن حیث که در جامعه ی عموماً بی حجاب که اغلب نوع پوشش با هدف تحریک انتخاب می شود، یک زن باحجاب وقاری خاص دارد که آن وقار ناگهان توجه انسان را به خود جلب می کند. لحظه ای در فکر فرو رفتم که چه چیز باعث می شود که یک زن غربی در قلب اروپا اینقدر نسبت به مسئله پوشش و حجاب خود اهتمام بورزد و بخواهد در قامت یک زن مسلمان باحجاب در جامعه حاضر شود!؟ و اینکه آن چیز هر چه هست، آیا می تواند باعث حجاب اختیاری دختران و زنان در جامعه ما نیز بشود؟ و این پرسش مهمتری بود که به ذهنم خطور کرد و اینکه رسیدن به جواب صحیح این پرسش شاید بتواند راه گشایی برای فرهنگ سازی و حل مسئله حجاب در جامعه ما باشد. به نظر بنده حجاب کامل یک زن اروپایی آنهم در جامعه غربی به هیچ وجه نمی تواند به خاطر رفتن به بهشت یا ترس از جهنم باشد. و این احتمال هم که مثلاً اینگونه پوشش بخاطر مصون ماندن از نگاه های جنسی باشد هم زیاد واقع بینانه نیست. چون با پوشش کمتری هم در جامعه غرب میتوان از جلب نگاه های ناصواب در امان ماند. ولی چرا در این تاریخ یک زن اروپایی به صورت کاملاً اختیاری و خود خواسته حجاب و پوشش کامل اسلامی را بر میگزیند؟ در واقع اگر بخواهیم عمیق تر شویم، احتمال می رود این زن اروپایی با ظاهر شدن در پوشش اسلامی، بیشتر از اینکه پیدا نبودن موهایش برایش مطرح باشد حضور یافتن در هویت و در قامت یک زن مسلمان برایش اهمیت دارد! ولی در مقابل چه؟ درست در مقابل هویت زن غربی مدرن که طرز پوشش ابزار گونه او را مد زمانه و سیستم حاکمیت با مبنای اصالت لذت و با هدف تحریک بیشتر توسط تبلیغات گسترده تعیین می کند و بدتر از همه اینکه سیستم حاکمیت غرب به این زن توهم آزادی هم میدهد، در صورتی که این زن در همان هویتی ظاهر میشود که حاکمیت جهان غرب برای او تعریف و به او القاء کرده است. پس ظاهر شدن در پوشش کامل اسلامی توسط یک زن در جامعه غربی در وحله اول «لا گفتن» به هویت از پیش تعریف شده زن مدرن است و در وحله بعد «الا گفتن» در اختیار کردن پوشش زن مسلمان به عنوان هویتی که حاکمیت جهان غرب از آن هویت هراس و با آن دشمنی دارد، چراکه درست در سمت مقابل هویت زن مدرنی است که با ملاک های مادی تعریف می کند و نیست انگاری و قائل نبودن به حقیقت جزو لاینفک آن هویت می باشد! پس در این تاریخ ظاهر شدن در هویت و قامت یک زن باحجاب مسلمان اگر با بصیرت کامل باشد یک نوع مبارزه است با ملاک های ارزشی تمدن مادی غرب و سبک زندگی که دارد به بشر و بخصوص به زن تحمیل می کند تا به منافع و مطامع خود برسد! از طرف دیگر شاید مهمتر از حجاب بیرونی، حجاب درونی و محجوب بودن شخصیت یک انسان است که زن و مرد هم ندارد که اتفاقا فرهنگ غربی با آن هم کاملاً سر ستیز دارد. با شرم و حیا داشتن، با ساده زیستن، با قانع بودن، با زیاده خواهی نکردن و حریص نبودن. فرهنگ مادی غرب نه فقط با حجاب که با همه این ارزش ها سر ستیز دارد. پس در این تاریخ که تاریخ تقابل فرهنگ مادی مدرنیته با جهان بینی توحیدی است، یک زن محجوب ساده زیست باشرم و باحیا که اهل تجملات و تشریفات نیست و قناعت را دوست دارد و به فرزندان خود نیز این ارزشها را منتقل می کند تنها با بودن خود و اینگونه زیستن خود دارد در این تاریخ یک نوع جهاد فی سبیل الله می کند! نوعی از جهاد که توانایی و نقش یک زن بخصوص در حوزه تربیت فرزند و انتقال ارزشهای توحیدی در آن بیشتر از مردان است. آیا می شود اینگونه زیستن یک زن را ذیل حضور نرم تمدنی او در این تاریخ دانست؟ و پرسش بعدی اینکه آیا می توانیم به وضعیت کنونی حجاب در جامعه مان این نگاه خوش بینانه را داشته باشیم که این وضعیت می تواند یک دوران گذاری باشد برای به ظهور آمدن زنان با حجاب در آینده ولی نوعی حجاب خودخواسته که با رسیدن به بصیرت و عمق نگاه بیشتر نسبت به پوشش و حجاب اسلامی اهتمام می ورزند؟ همانطور که در جامعه غرب ما شاهد ظهور هر چه بیشتر این زنان هستیم؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای بسی خوشبختی و خوشوقتی است که به این خوبی متذکر حضور نرم تمدنی زنان شدهاید و اینکه وجه نهایی حجاب چگونه حضوریافتن در عرصهای است که عرصۀ سیطرۀ معنای پوچ فرهنگ غربی در قالب «مُد» نیست، بلکه حضور هوشیارانهای است تا زنان ما برای آنکه خودشان باشند، حجاب را انتخاب میکنند. امری فوق فرار از آتش جهنم، بلکه نظر به بهشتی که در اکنون خود «حیا» را در زنان ما زنده نگه میدارد و حقیقتاً همانطور که فرمودهاید این نوعی جهاد فی سبیل الله است تا مانند مجاهدان، تاریخ دیگری گشوده شود که تاریخ سیطرۀ فرهنگ خودنمایی و ستیز با آرمانهای انسانی نیست. مباحثی که تحت عنوان «زن و حضور نرم تمدنی» https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%88%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D9%86%D8%B1%D9%85&tab=sounds آغاز شده با توجه به این امر است که زنان ما متوجه باشند با حجاب خود میتوانند در جبهۀ مقاومت، حضور نرمی را به میان آورند که نوعی انتخاب است از جنس انتخاب انسانهای بزرگ که نمیخواهند و نمیخواستهاند خود را با انواع روزمرّگیها نابود کنند. زن و حضور نرم تمدنی، نوعی از حضور است با نظر به چشماندازی که «حجاب» و «حیا» انتخابِ حیات برتر و متعالی به حساب میآید مانند همان خانمی که از او گفتید که چگونه با انتخاب حجاب خود در دل اروپا معنای فاخری را در خود محقق کرده بود. موفق باشید
با سلام: در روایات آمده یکی از عوامل استجابت دعا پافشاری و تکرار و اصرار بر دعاست. آیا منظور از تکرار و پافشاری و اصرار بر دعا اینست که هر روز دقایق طولانی یا ساعت ها دعا کنیم تا حاجتمان برآورده شود یا منظور اینست که هر روز بعد از نمازهای یومیه دعا کنیم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن معنا است که از اجابت آن دعا مأیوس نباشیم وگرنه از طرف دیگر هم داریم الحاحِ در دعا با اصرار همراه نباشدکه در واقع گمان کنیم خداوند باید با اصرارِ ما آنچه ما میخواهیم را عمل کند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: به نظر شما سلوکی که بعضا بر صمت و پرهیز از اهل دنیا و غفلت تاکید میکند توانمندی این رو دارد بتواند در بحث جامعه پردازی در گام دوم انقلاب نیازهای انسان امروز ما رو بر آورده کنه؟ به نظر شما زبان اهل معرفت ما در تبیین معارف الهی آیا نیاز به یک بازنگری و ساده سازی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، سیرۀ اهل البیت است و در این راستا میتوان به توصیههای آن عزیزان در مورد صمت و پرهیز از دنیا هم در جای خود فکر کرد، ولی نه به معنای فرار از وظایف اجتماعی. و از این جهت هر آن کس که بنای سلوک دارد باید متوجۀ جایگاه آن دستورات باشد و از این جهت آری! باید متذکر جریانهایی شد که انسانها را در عبادات فردی متوقف میکنند. در این راستا در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه)» عرایضی شده است. موفق باشید
سرودهای نو از دلی کهنه: هزار سنگ به سر خورد و سر به سنگ نخورد / به نام عرشی تو گوشیام که زنگ نخورد / میان اینهمه کفش سفید و مشکی و زرد / یکی به درد دو تا پای زخم و لنگ نخورد / چه عیب دارد اگر یک شبی نزول کنی؟ / بیا که از ازل این ماه را پلنگ نخورد / خدای حوصلهدار است و ما عجولِ عجول / دلم به درد شکیبایی و درنگ نخورد / چرا شراب تو را جرعه جرعه نوشیدم؟ / هزار ننگ به نوشنده که قشنگ نخورد / کسی که از همه دل کند عشق بلعیدش / بدان که حضرت یونس! تو را نهنگ نخورد / نه ننگ راه تو است و نه نام مسلک تو / خوشا اگر دل ما مُهر نام و ننگ نخورد / خدا کند که نوازنده زخمهای بزند / چه خاک سر کنم آن زخمه گر به چنگ نخورد؟ / برای داشتنت (صلح کلِّ) ما دغل است / بمیرد آن دلکی که به درد جنگ نخورد/ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «صلحِ کل بودن» و انسانها را دوستداشتن و تا آنجا که ممکن است کار آنها را حمل بر صحتکردن؛ کار سادهای نیست بخصوص که جهان یهودیزده، دغلکاریهای خود را در زیر پوشش حقوق بشر پنهان میکند و انقلاب اسلامی به حکم رسالت جهانیِ اسلام آمده است تا سرنوشت جهان را به نور اسلام از آن نوع دغلکاریها رهایی بخشد. موفق باشید
یک سوالی داشتم از محضرتون و اون اینکه انسان توی ازدواج چطوری میتونه نیتش برای رضای خدا باشه یعنی نیتش چی باشه میشه رضای خدا نه خودش و نفسش؟ خلاصه تحقق رضای خدا درباره ازدواج چطوری است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم:خداوند میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» برای هر کدام از شما زوجی را خلق کرده و این حکایت از آن دارد که در ازدواج، انسانها در مسیری قرار میگیرند که خداوند آن را پیش آورده و این همان حاضرشدن در میدان رضای خداوند است. موفق باشید
سلام استاد، در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فصل نبوت خاصه دلایلی بر صدق گفتار نبی ذکر فرمودید. در خصوص این دلایل، برخی ادعا می کنند که پیامبر عظیم الشأن اسلام از دوران کودکی در سفر بوده اند و با ادیان مختلف و داستان های اقوام گذشته آشنایی پیدا کرده اند و اطلاعات را تجمیع نموده و نعوذبالله به یکباره ادعای پیامبری نموده اند. و یا در خصوص سابقه درستکاری پیامبر، ادعا می کنند چه بسیار انسانهای درستکاری که در امانت خیانت کردهاند. سوال اینجانب این است که با عنایت به اینکه وحی، تجربه و حضوری است مختص نبی و لاغیر و معجزه پیامبر که قرآن است نیز برای انسان عادی به عنوان معجزه قابل فهم و درک نیست و بسیاری از مسلمان ها نیز فقط معنی کلمات قرآن را میفهمند، آیا دلیل متقن و معجزه واری برای بشر امروز بر صدق گفتار نبی وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، همانطور که در بحث «دریچههای اعجاز قرآن» در آن کتاب مطرح شده است؛ قرآن، انسانها را برای درک حقانیتاش به تدبّر در آن دعوت مینماید و میفرماید هرکس خودش با تدبر در قرآن متوجه میشود: «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» و تنها راه، همین است که با تدبّر در قرآن، خودِ قرآن نشان میدهد فوق اندیشۀ بشر است و مردم عادی نیز در این رابطه در عین اعتماد به اهل تحقیق، با روحیۀ فطری خود تصدیق میکنند که سخنان قرآن حکایت از جان آنها دارد جانی که خالق آنها به میان آورده است. موفق باشید
به چه علت حضرت محمد صلی الله علیه و آله شخص اول خلقت انتخاب شد یعنی در چه عالمی با انجام بهترین عمل ایشون نفر اول عالم خلقت شد که بعد بعنوان پیامبر خاتم معرفی شود منظور خود را اینطور بگم 👇👇👇 امام خامنهای به دنیا پا گذاشتن و با کسب علم در مدارس حوزوی و رعایت تقوی به عنوان نایب امام زمان حاکم ایران شد و دقیقا پلههای ترقی را گام به گام برداشت ولی یکی مثل حضرت علی در خانهی خدا بدنیا میاد، در کودکی سوره مؤمنون میخونه، در تمام صفات (رشادت، شجاعت، علم و هر چی که فکر کنی) نفر اول است و این نشان از این است که ایشون در عالم دیگری باید یک دوره زندگی کرده باشد و شایستگی خود را نشان داده باشد تا در عالم دنیا به این شکل جلوهگری کند و یا حضرت عیسی علیه السلام . إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ در یک عالمی باید کل بشر در شرایط یکسان (جسمی، روحی، خانوادگی، هوشی، علمی و ...) عمری زندگی کنند تا با تقویترینشون مشخص بشه و اونوقت یکی اول، دیگری دوم و الی آخر مشخص بشه تا چهارده نفر از آنها گلچین بشه تا این چهارده نفر تحت تعلیم مستقیم خداوند دوره ببینن تا در عالم دنیا بعنوان چهارده معصوم به کل عالم معرفی بشوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم به چنین فرضی نیست. کافی است متوجۀ علم خداوند به شخصیت افراد باشیم به همان معنای «علمِ قبل ما یکون» یعنی قبل از آنکه آن حادثهها و یا افراد متولد شوند و به ظهور آیند و لذا شایستگیهایی که آن افراد جهت هدایت انسانها دارند در علم خداوند هست و از این جهت آنان را پرورش خاصی میدهد تا در وظیفۀ الهی خود موفق باشند. خوب است به سؤال شمارۀ 40563 نیز رجوع شود. موفق باشید
سلام: برای آزاد شدن از توهم استقلال بینی، میشه روی ذکر لا اله الا الله مداومت داشت؟ ماندن روی این ذکر در تمام اوقات آسیب و عوارضی نداره؟ چه راه های دیگری توصیه میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که ذکر «لا اله الاّ الله» سید الکلام است، استمرار بر این ذکر مبارک چنانچه با توجه به معنای آن باشد؛ هیچگونه عوارضی ندارد. در مورد تدبّر در قرآن نیز جهت عبور از توهّمات میتوان ورود کرد. موفق باشید
سلام و احترام: آیا در نهایت، انسان با گناهانی که قبلا انجام داده و توبه کرده و محال است به سمت اون نزدیک هم بشه، روبرو خواهد شد؟ خدا چنین گناهانی رو به روی بندگانش میاره؟ اگر روبرو شد بهترین کار چیه؟ بیشتر از جنس حق الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز چنین نیست از آن جهت که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آنکس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید
عوام بود علی را کسی خدا نامید / خدای گوشهی ایوان طلاش آرامید / چه کام برتر از آن بوسهی ضریح علی / چه باک گفته کسی: اهل شیعه! ناکامید / نبی به آب وضوی علی تبرک جست / برای مست شدن در پی می و جامید؟ / علی ز خویشتن خویش خود سفر کردست / سفر کنید اگر پیروان اسلامید / علیست شیر خدایی که شیر شیران است / هزار شیر که باشید پیش او رامید / به خال و ابروی او از ازل گرفتارید / کبوترید و گرفتار دانه و دامید / به می بشوی ورقهای دفتر عرفان / خوشا مطالعهای که به عشق انجامید / ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «هزار شیر که باشید پیش او رامید» از آن جهت که اگر شیربودن یعنی وسیعترین حضور برای فتح قلّهها، هرکس که میخواهیم باشیم در مقابل شخصیت گشوده و گسترده و متعالی آن حضرت، تنها ذیل سایۀ انسانیت آن حضرت میتوانیم به طور حقیقی در نزد خود حاضر باشیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد بنده خانمی هستم که همیشه اهل حیا و حجاب بودم ولی چادری نبودم و مذهبم در حد نماز و روزه ۱۰ سال هست که چادری شدم به خاطر مطالعه آثار شما و مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی بسیار و عشق و محبت بیشمار به وجود مطهر حضرت زهرا در این مدت ۱۰ سال در منزل بودم و مشغول بچه داری و کارهای منزل و علاقه شدید به چادر اما ۲ سالی هست که رفتم در محیط کار و وارد اجتماع شدم و از طرفی مطالعات معنویم کم شد اعتقادم به چادر کم شده البته هنوز در بقیه عقایدم بسیار محکم هستم استاد واقعا در شرایط فعلی جامعه اگر مانتویی با حجاب باشیم با چادر فرقی دارد؟ استاد میترسم چادرم را در بیاورم از نور قرب حضرت زهرا فاصله بگیرم استاد میخواهم در دنیا و آخرت در کنار حضرت زهرا باشم و حس میکنم این چادر موهبتی بود که حضرت زهرا عطایم کرد استاد اما از طرفی وسوسه شده ام که میشود زهرایی بود با حجاب بدون چادر استاد نظر شما چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چادر، نهایت حیا را در جان خانمها شکل میدهد تا نفس امّارۀ آنها از هرگونه تبرّج و خودنمایی آزاد گردد. ولی با اینهمه با نظر به آن که اگر شرایط طوری است که ممکن است چادر موجب سختیهایی شود بالاخره علمای دین اذن دادهاند که خانمها میتوانند با پوششی مناسب ولی غیر از چادر در مجامع حاضر شوند. در مورد چادرهای عربی و ملی هم میتوان فکر کرد. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: در پایان دعای عدیله نوشته شده هر که خواهد از آن (عدیله عند الموت) سالم بماند استحضار کند ادله ی ایمان و اصول خمسه را با ادله ی قطعیه و صفای خاطر و بسپارد آن را به حق تعالی (و عقاید حقه) معنی این کلمات چیه؟ منظور از استحضار ادله ی ایمان و ادله ی قطعیه و صفای خاطر چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی آن نکات را که در آن دعا میفرماید به قلب خود برسانیم مانند آنکه میفرماید: «وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْکتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَاَنَّ السَّاعَةَ اتِيةٌ لارَيبَ فيها...». موفق باشید
سلام و عرض ادب: وقت به خیر. مدتی هست نه حال درس خواندن و نه حال معنوی برای دعا و مناجات و قرآن و عبادت خدا دارم... حدود چند ماه! قبلاً هم پیام داده بودم و کاملاً توضیح دادم. سوال شماره ۴۰۰۸۱ تا الان این حال ادامه داشته و احساس میکنم در یک خلأ گیر کردم و با وجود اینکه درک میکنم بی برنامگی و عدم حرکت به سوی هدف سخت تر از شروع برنامهها و سختیِ مسیر هست. اما بازهم از اینکه اراده ام برای استمرار ته بکشد نگرانم و برایم گران و سخت است و میترسم بیش از اینها شرمنده شهدا شوم. دقیقاً حس کسی که توبه میکند و توبه میشکند و شرمندگی و رنج روسیاهی برایش میماند. دیشب خواب دیدم کاروان راهیان نور دانشگاه مون در حال حرکت هستند و من دست دست کردم برای ثبت نام و دست آخر اتوبوس ها حرکت کردند و من جاموندم و میخواستم به مسئول زنگ بزنم بگم اگه زیاد دور نشدید صبر کنید من خودمو برسونم و چون تو جاده بودند گوشی مسئول آنتن نداشت و موفق به تماس نمیشدم. هیچ کاری از دستم برنمیومد، ناامید شدم و باور کردم این بار جاموندم و توی خواب خیلی خیلی ناراحت شدم و حس سنگینی داشتم. واقعاً حسرت جاموندن آدم رو میسوزونه. بعد که بیدار شدم حس کردم شاید این هشدارم بوده، نمیدونم! به هر حال دیگه حتی نمیدونم سوالم رو چطور بپرسم و نیازم رو چطور بیان کنم. اما انشاءالله شما بهتر از من حالم رو می یابید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید برای ادامۀ دینداری همواره به حضوری بعد از حضوری فکر کرد و به یک معنا به سبکی نظر داشت که تنها با آموختن حاصل نمیشود. عرایضی در جواب سؤال شمارۀ 40556 شده و حوالتهای حاشیۀ آن سؤال را هم خوب است که مدّ نظر قرار دهید و بنگرید آیا آن سبکِ دیگر چه سبکی باید باشد. موفق باشید
استاد راه تمرکز حقیقی در نماز و رسیدن به حقیقت آن از نگاه جنابعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود صوتهای شرح کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8. موفق باشید
سلام استاد: شما از چه سنی کار فکری رو آغاز کردید؟ به نظر شما کسی که بخواهد به مباحث شما مسلط بشه چند سال زمان نیاز داره و چه توصیه های در این خصوص دارید؟ من پس از دیدن مستند جنابعالی علاقه مند به حضور دیگری در تاریخ پیش رو شده ام بخصوص که همچون شما که در شرکتی با در آمد بالا بر اساس توصیه شهید بهشتی وارد تاریخ دیگری شدید من هم به جبر زمانه در راه دیگری پا نهاده ام و اکنون به دنبال زندگی حقیقی و حد اکثری هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به لطف الهی از دبیرستان به کمک بعضی از معلمان به این فکرها افتادم. ولی مهم نیست. مهم آن است که در هر موقعیتی که هستیم «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید
با سلام و درود بر استاد عزیز: چرا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه وآله را عقل کل خلق کرد؟ اینکه میگن نود و نه درصد عقل اختصاص به ایشون دارد و یک درصد مابقی مربوط به سایر انسانها اگه اینطور باشه، چون خداوند اراده کرده، میتونست اون مخلوق اول من باشم چه دلیلی در وجود حضرت بوده که ایشون انتخاب شده؟ یعنی چه عمل خاصی انجام داده که لایق این فیض شده؟ از این دست سؤالات ذهن من رو درگیر کرده. مثلاً علی اصغر که در کربلا در شش ماهگی به شهادت رسید چه عمل خاصی انجام داده که باب الحوائج شد اینکه هنوز زندگی در دنیای کثیف را تجربه نکرده بود که یک شبه به این مقام والا رسید صرف اینکه فرزند امام حسین علیه السلام بوده، خوب اگه خدا میخواست من میشدم فرزند امام حسین. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در مورد قسمت اول سؤال و اینکه خداوند حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» را شایسته یافتند که هدایت مردم و نبوت را به عهدۀ آن حضرت بگذارند، خوب است به قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و در مورد قسمت دوم سؤال، قبلاً عرض شد که این امام معصوم است که از اسرار درون افراد آگاه میباشند و متوجۀ طلب درونی افراد هستند که چگونه آن کودک ۶ ماهه مایل است در آن نهضت بزرگ سهمی داشته باشد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر. بنده چند وقتی هست نه حال معنوی دارم نه حوصله اینکه سخنرانی ها رو گوش بدم. نزدیک یکسال درحال مراقبه بودم، حال خوش معنوی داشتم، مدام مراقب اعمالم بودم، قلبم رقیق شده بود، به هردری زدم که استادی خدا سر راهم قرارب ده نشد که نشد، منم رفته رفته دلسرد شدم، شیطان البته که بیکارنبود مدام درگوشم میگفت اگه خدا دوستت داشت، اگه بهت مشتاق بود اینجوری ولت نمیکرد، منم خیلی مشتاق بودم بالاخره با وجود محدودیت هایی که برای ما خانمها هست خدا هم باید هوای ما رو میداشت رفته رفته نماز شبام ترک شد، مستحباتم رها شد، واجبات رو هم شاید از سر تکلیف انجام میدم، خیلی اوضاع بدی هست، دلم برای سابق خودم تنگ شده، با چه زحمتی جلوی نفسم می ایستادم و مقابله میکردم اما استاد من هنوز نور خدا رو تو قلبم حس میکنم که سوسو میزنه، اما کسی نیست روشنش کنه تنها موندم خواهش میکنم راهنمایی کنید از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارۀ 40556 عرض شد این تقدیر زمانه است برای حضوری بیشتر، ماورای محدودیتها و محرومیتهای عادی، بلکه حضور در جهان گشوده و گستردۀ خودتان که باید در آن حاضر شوید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت بخیر، ممنونم از کتاب آشتی با خدا. این کتاب حقیقتا در فطرت و حقیقت انسان اثر عمیقی می گذارد. سوالی که دارم در مورد صفحه ۲۳۶ کتاب هست. اونجا شما فرمودید که «کسی که می خواهد به مقامی برسد که در آن مقام، عالم کثرت را نمایش جمال حق ببیند ابتدا باید عقل خود را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کند و سپس با انصراف از عالم کثرت، قلب را متوجه حق نماید.» میخواستم بدانم که چگونه می توانم قلب را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کنم؟ مثلا الآن رو به روی من یک میز چوبی قرار دارد. چگونه به حضور و ظهور خداوند در این میز می توان پی برد؟ آیا جزوه و کتاب خاصی هم هست که در این زمینه خود را تقویت کنم؟ یک دنیا از شما و مطالب نابتون متشکرم🌹🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله آرامآرام انسان در این مسیر به جایی میرسد که متوجۀ انوار و اسمای الهی در مخلوقات خداوند میشود مانند آن که در درختان، نور حیات حضرت حق را مدّ نظر میآورد از آن جهت که درخت، موجودی است که مخلوق خداوند است و این با میز فرق میکند که افراد در رابطه با حوائجشان ساختهاند. در رابطه با راهی که انسان متوجۀ انوار و اسمای الهی بشود؛ «برهان صدیقین» که روی سایت هست و شرح صوتی آن، ان شاءالله کمک میکند. موفق باشید
سلام حاج آقا: من یه مدتی هی صوت گوش میدادم و قرآن خوندم. و الان داشتم صوت سخنرانی آخرتون رو گوش میدادم که از گذشته گفتین و ناگهان گذشته مثلا شش ماه قبلم یادم اومد و متوجه شدم ناخواسته چقدر تغییر کردم. الان یاد قبل میفتم خیلی ناراحت میشم. یعنی چه بلایی قراره سرم بیاد با این همه تغییر. ولی میگم بهش فکر نکنم خدا هوای منو داره و اتفاقی خارج از اراده او برام نمی افته. فقط مسیرو ادامه بدم. وقتی به جلو نگاه میکنم تعجب میکنم از این همه عقب ماندگی و این همه ضعفی که دارم. و وقتی به عقب نگاه میکنم بازم تعجب میکنم از چیزی که چند ماه قبل بودم و حس شرمندگی اذیتم میکنه. میخواماصلا به گذشته و آینده فکر نکنم فقط برم جلو و همه غصه هارو بدم به خدا بگم خودت برام درستش کن. خوبه اینجوری؟ فاصله ی زیاد گذشته با آینده ام رو نمیتونم هضم کنم. خیلی دوره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند میفرماید: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» و مژده می دهد هر آن کس در مسیر او جلو و جلوتر برود، راههای درک بیشتر حقیقت و عبور از ضعفها و نقصها را مقابل انسان قرار میدهد باید امید وار بود و این یعنی: «گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقت شما به خیر. خیلی ممنون از مطالب ارزشمندی که بیان میکنید. ببخشید مطلبی را در مورد شهر انقلاب اسلامی ارسال میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر به تفصیل راهنمایی بفرمایید. به نام خدا در تاریخ انقلاب اسلامی، «شهر» سرآغاز کار۷ هنری است؛ آن موقع که مردم به خیابان آمده اند و تظاهرات کرده اند، در صفِ طولانی رای دادن به جمهوری اسلامی ایستادند، شهدا را تشییع کرده اند و بارها آمده اند و راهپیمایی کرده اند. در شهرهای ایران، مردم در «خیابان ها» تجربه های زیستِ حقیقی داشته اند. این یگانگی محقق شده در خیابان ها، سرآغاز کار هنری است. و شهر انقلاب اسلامی را در نسبت با قبله هنری حقیقی، جهت دهی می کند. اینجاست که جهت مسیرها و راه های ارتباطی و بدنه ی خیابان ها و ویترین مغاره ها همگی باید در یگانگی باشند؛ زیرا قبله کار هنری را نشان می دهند. و می توانند ظهور هنر معماری انقلاب اسلامی را در مجاورت خود رقم بزنند. و الگوها و سنت های حقیقی را کشف کنند. از آنجایی که راه ها، نوعی امتداد هستند و امتداد فرهنگی شهر را می سازند. و فضاهای پر و خالی شهر بر مبنای حضور و عبور آن ها شکل می گیرند. در مورد شهر اصفهان؛ مکانِ گلستان شهدا و مصلی می تواند در شبکه هندسه ایی دیگری از خیابان ها و راه سازی، در نسبت با چهارباغ بالا و سی و سه پل قرار بگیرد. و هندسه ایی نو در مسیر شهر ایجاد کند. در این صورت، حتی پل خواجو و سی و سه پل نیز در نسبتی دیگر با هم قرار می گیرند. مسجد جامع عتیق که در تاریخی نو، قبله شهر را به سمت میدان امام (میدان مسجد کاخ بازار) چرخاند و در شبکه هندسی نو، خیابانِ چهارباغ، رودخانه زاینده رود را در مرکزیت قرار داد. اینک در تاریخ انقلاب اسلامی انتظار می رود، شهر قبله هنر حقیقی تری بیابد. و اگر این قبله هنری ظهور نکند عالم هنر انقلاب اسلامی از سرگردانی خارج نمی شود. شاید؛ خیابانی از جنس نور انقلاب اسلامی از وسط چهارباغ بالا به طرف گلستان شهدا مورد نیاز است. شبکه هندسه نویی می تواند گلستان شهدا و مصلیِ را، مرکزیت بخشد و میدانی مردمی، و خیابانی پر از معنای راه و صراط را برای حضور مردم ایجاد کند. شاید اگر چنین هندسه ایی از مسیرها ایجاد شده بود. مقلب القلوب بود و ساختمان مصلی اینچنین ساخته نمی شد و مرکز تجاری سرمایه داری هایپرمی در مجاورت آن نمی نشست. و آن هندسه ی شهرسازانه غلبه داشت و چنین شکل گرفتن هایی را مغلوب میکرد. از آنجایی که خیابان های شهر انقلاب اسلامی در طلب هویت هنری خود هستند، نامگذاری های عجیبی را میبینیم، مثلاً اتوبان شهید خرازی، سه راه میناکاری. به یعنی به غیر از ابتدا و انتهای مسیر، در خود امتداد مسیرها، فرمِ خیابان ها؛ با این جدول های رنگی سفید و آبی، نماهای ناهماهنگ ساختمان ها و ویترین های غربی، روحی از انقلاب اسلامی را ندارد. زیرا خیابان ها قبله ایی از هنر ندارند. خیابان هایی که به گفته ی رهبر انقلاب باید انبساط خاطر ایجاد کنند، انحنادار باشند. از طرفی این مورد از صحبت های ایشان هم در نگاهم مهم آمد، ما در دل یک پیچ تاریخی قرار داریم. این پیچ تاریخی در وجود انسانی احساس می شود. و در کار هنر آشکار می گردد. و هستی انکشاف می یابد. با تشکر. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتۀ مهمی میباشد و در این رابطه و با توجه به ظرفیت امروز، خوب است طرحهایی را پیشنهاد کنید تا آرامآرام فرهنگ پذیرش آن فراهم گردد. موفق باشید
سلام استاد: جوانی ۲۲ ساله هستم که از حدود ،۱۷ سالگی با مباحث شما آشنا شدم و در حدود همان سن ها معرفت النفس را کار کردم، بعد ها با بالاتر رفتن سنم متوجه شدم اصلا معرفت النفس را نفهمیده ام و در فهم دین و خود و ... دچار سرگردانی ام، بازهم این کتاب را با حضور اساتید کار کردم و شاید بیش از ۳ بار این مبحث را کار کردم، بعد از آن برهان صدیقین و کتب معرفتی متفاوت شما را خواندم و با جمع های مختلف مباحثه کردم، اما الان بعد از چند سالی که گذشته در سن ۲۲ سالگی به همه چیز شک کرده ام، از حقانیت اصل دین و دیانت تا حتی قرآن و امامت و عدل و... همه چیز برایم دارای سوال است و انگار نه انگار که قبلا این مباحث را خوانده ام و در شبهات، انگار با یک آدمی که هیچ معرفتی کار نکرده فرقی ندارم، فقط شاید اطلاعات بالاتر دارم، البته شاید اهل عمل به معارف نبوده ام، شاید سیر معرفتی را درست کار نکردم و شاید با علم حضوری این مباحث به جانم نرفته که این هم برای بنده جای پرسش است که چگونه باید با علم حضوری معارف را دریابم؟ در جایی گفته بودید طاهرزاده ی پنجم در حال تولد است و انگار در گذشته؛ با آن طاهر زاده های اولیه من بسیار به وجد می آمدم و سر از پا نمیشناختم، اما گویا مباحث اخیر شما هم برایم سخت آمده است و ارتباط گیری هم برایم سخت تر شده و شاید تنبلی بر من غلبه آمده، اصلا حال خوشی ندارم، چون نه میتوانم رها کنم و به یک دینداری ذوقی و علاقه ای دلخوش کنم، نه میتوانم منکر کامل این مباحث شوم، و از طرفی همه چیز برایم جای سوال دارد و مثل آدمی ام که انگار میخواهد تازه مسلمان بشود، البته الان هم اهل عمل به احکام الهی و به ظاهر مسلمان هستم ولی... با این وضعیت که گفتم استاد عزیز که گردن بنده بسیار حق دارید بنظر شما از کجا شروع کنم؟ با که حرف بزنم؟ چه نوع کتبی بخوانم؟ اگر بخواهم سیر شما را شروع کنم از کجا شروع کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور را تقدیرِ این تاریخ بدانید، تاریخی که انسان باید در مقابل انکارهای بزرگِ خود قرار گیرد و تنها با ایمانی بزرگتر میتواند در جهانِ متعالی خود حاضر شود. چنانچه در این سالها ملاحظه کردهاید همۀ عرض بنده آن است که انسان باید در جهان خود و سوبژگی خود حاضر گردد تا نسبت انسانی خود را با انسان کامل بیابد که البته موضوع سادهای نیست. شاید کتاب «بشر جدید» شروع خوبی باشد، ولی فکر نکنید با حضور در چنین حالتی، عقبافتادهاید. به نظر بنده بخواهیم و یا نخواهیم این نسل با این انکارها روبرو میشود تا به بزرگترین ایمان که ایمان آخرالزمانی میباشد؛ نزدیک شود. اشاراتی در غزل شماره ۱۴۲ که مشغول شرح آن هستم، در این رابطه شده است.https://eitaa.com/varastegi_ir/1771 در ضمن خوب است به سؤال و جواب شمارۀ 40548 نیز رجوع فرمایید.
موفق باشید
سلام وخدا قوت: میخواستم نظر استاد را راجع به این مطلب دکتر داوری بدونم. https://www.khabaronline.ir/news/2113921
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن نیز مانند همۀ سخنان حکیمانه و اندیشه برانگیز، نیاز به تفکر و بحث دارد. امری که امکان شرح آن در میدان سؤال و جواب فراهم نیست. امید است رفیقان با اندیشۀ خود، اندیشمندانه به سخنان اهل تفکر بیندیشند و همچنان سخن جناب هایدگر را مدّ نظر داشته باشند که میفرماید اندیشیدنیترین اندیشه آن است که ما متوجه باشیم نمیاندیشیم! موفق باشید
