بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39320
متن پرسش

باسمه تعالی
کاربران محترم عنایت داشته باشند که این سایت وظیفۀ خود را تنها در محدودۀ جواب دادن به سؤالات معرفتیِ کاربران می‌داند و از این‌که نمی‌توانیم جوابگوی سؤالات شخصی و حالات فردی کاربران محترم باشیم؛ عذرخواهی می‌شود.
طاهرزاده

متن پاسخ

.

40479
متن پرسش

سلام استاد عزیزم با خواندن کتاب رازهای نماز علامه جوادی احساس کردم انگار در رکعت سه و چهار خواندن سوره حمد بهتر است. آیا این چنین است؟ استاد اسفار را از جلد ٨ و ٩ شروع کنیم یا جلد یکم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، حکم شریعت است، نه احساس ما. البته اگر بتوانید «اسفار» را از همان اول شروع بفرمایید بهتر است ولی با مطالعۀ «بدایۀ الحکمه» و «نهایۀ الحکمه» مقدمات لازم جهت فهم مطالب جلد 8 و 9 تا حدّ زیادی فراهم می‌شود. موفق باشید 

40478
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی انشاءالله بزودی با جمع مجموعه فرهنگی تربیتی از نوجوانان متوسطه بزودی عازم زیارت علی ابن موسی الرضا هستیم. خواهشندیم براساس زمانه و تاریخی که در حال زندگی در آن هستیم، توصیه های محتوایی و معرفتی به جمع ما بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است سری به جزوۀ «زیارت امام رضا علیه السلام در مشهد» بزنیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/624?mark=%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7 . موفق باشید

40474
متن پرسش

سلام خداقوت معمولا انسان ها تا قبل از بلوغ متوجه عالم هستی و خلقت و رشد نیستند و درگیر بازی های بچه گانه هستند. به سن بلوغ که رسیدند خدا میگه خب دیگه نباید گناه کنید! آیا کسی که تازه فهم پیدا کرده و به بلوغ رسیده میتونه عصمت داشته باشه و از گناه دوری کنه؟ قطعا خدا از ما ترگ گناه و انجام واجبات خواسته که تکلیف ما لا یطاق هست چون رشد تدریجی حاصل میشه و انسان تدریجی سالک و عارف میشه غیر بعضی مواردی که استثنا بوده و نمیشه طبق موارد استثنا حکم داد بلکه باید عموم انسان ها رو دید. برای همین ما غیر از اهل بیت کسی رو تقریبا نمیبینیم که بتونه ادعای عصمت کنه یعنی اکثر مردم ناتوان هستند از اطاعت اوامر الهی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان گناه را ترک کند و به واجب عمل نماید، وارد شریعت الهی شده است و این غیر از مقام عصمت است که بسی والا می‌باشد. موفق باشید

40470
متن پرسش

با عرض سلام. امیدوارم خدا عمر و عزتتون بدهد لطفا بفرمایید آیا با توجه به اینکه در بعضی منابع گفته شده در بین الطلوعین کراهت داره پرداختن به امور دنیوی، آیا کسی که وقتش پر هست در طول روز و بعلت مشغله زیاد، برای مطالعه و کسب علم ، از اون موقع استفاده کنه هم کراهت داره یا نظر شما این نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کراهت دارد؛ یعنی بهتر است انجام نگیرد. ولی به هر حال نوعی رخصت‌دادن در آن است. موفق باشید

40469
متن پرسش

سلام استاد ان شالله عزاداری ها مقبول باشه. استاد کسی که معرفت النفس را مطالعه کرده در کنار دستورات عملی دین با کسی که صرفا دستورات دین رو قبول کرده چیه؟ یعنی این شناخت نفس چه کمکی میتونه بکنه به دو نفری که مثلا هردو نماز میخونن اما فقط یکی معرفت النفس هم خوانده و مطالعه کرد. 2) به نظرتان مطالعه معرفت النفس به مشکلات روحی که علم روانشاسی به آنها رسیده در یک فردی کمک میکنه؟ 3) استاد بنده به شدت نسبت به اینده نگران هستم در زندگی فردی و ذهنم منفی بافی هایی دارد. به نظرتان مباحث تطهیر قوه خیال کمک کننده است؟ 4) ارتباط بین تطهیر قوه خیال و مباحث معرفت النفس چی هست؟ تشکر استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شمارۀ 40468 عرض شد هر اندازه انسان در معارف الهی عمیق و عمیق‌تر شود، از خطر گرفتارشدن در توهّمات رهایی می‌یابد. موفق باشید

40468
متن پرسش

سلام خدمت شما بنده پسری ۱۹ ساله هستم که به تازگی کنکور دادم و آماده و انشالله قراره برم دانشگاه. مسئله‌ای هست که بنده به مرور زمان درگیرش شدم و گاهی از اوقات احساس پوچی کامل میکنم. قبلا توی یک فضای معنوی بودم و بحث حفظ قرآن رو دنبال میکردم و گاه گاهی بحثای عرفانی شما رو هم دنبال میکردم و ارتباط خوبی با خدا و اهل بیت داشتم. چند وقت پیش که کلا وارد فضای درس خوندن و کنکور و یه مقدار از طرفی وارد فضای کسب درآمد شدم کم کم از اون فضا دور شدم تا الان به یه نقطه ای رسیدم که کلا ذهنم درگیر مادیات و آیندس و همیشه درحال تلاشم که چجوری بیشتر درآمد داشته باشم و اون حضوری که قبلا داشتم رو ندارم و حتی کلا شاید در ماه قرآن نخونم و کلا وارد این فضا شدم. همچنین مثل اکثر نسل امروزی دنبال همدم و همراه جنس مخالف هستم و خیلی در این زمینه احساس نیاز میکنم و میخوام که یه همدم داشته باشم ولی باتوجه به سن و سال و شرایط به هیچ عنوان نمیتونم به ازدواج حتی فکر هم بکنم. در کل با توجه به همه این حالاتی که عرض کردم خدمتتون الان احساس پوچی بهم دست داده و حال بدی دارم و همش سعی میکنم که خودم رو مشغول و سرگرم کنم به خصوص با فضای مجازی. از یه طرف نمیتونم به دارآمد و مادیات فکر نکنم از یه طف دیگه هم نمیتونم اون حضور و معنویت رو نداشته باشم این حال کلا خرابم کرده و یه سردرگمی عجیبی بهم داده و احساس پوچی میکنم. لطفا اگه میشه بفرمایید که چه توصیه ای برای بنده دارید تا بتونم یکم از این سردرگمی و پوچی در بیام. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ استاد آیت الله حسن‌زاده اگر انسان خود را مشغول امور معرفتی و الهی نکند، ذهن او، او را مشغول امور وَهمی و خیالی می‌کند. موفق باشید

40467
متن پرسش

سلام استاد آقای محمد شجاعی مباحثی در خصوص انسان شناسی دارن کتاب ها و مباحث ایشون رو برای جوانان مناسب میبینید؟ کتابی تحت عنوان من کیستم تالیف کردند که مباحث جالبی در خصوص معرفت نفس مطرح کردند ایشون رو تایید میکنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد شجاعی استادی زحمت کشیده و انقلابی و دلسوز هستند و چه خوب است از آثار ایشان استفاده شود. موفق باشید 

40466
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم.استاد سوالی در رابطه با استفاده از امکانات مادی دارم بخصوص اکنون که بنا به تشکیل زندگی و خانواده است و جهازیه ای قرار است در این زندگی استفاده شود. به حضرت امام می نگرم و آن شور عمیق ایمانیشان که در تعارض بوده با حتی استفاده از یک تلفن ثابت، یک یخچال و...)به نقل از مستند "بانو قدس ایران" به حضرت آقا می نگرم با آنهمه زندگی ساده شان در مشهد مقدس قبل از انقلاب با آنهمه بی چیزی!(که در کتاب "خون دلی که لعل شد" بخوبی نمایانگر است) از طرفی صحبت از حضور در زندگی امروزی و ضدیت پیدا نکردن با عرف و حتی به دلیل وجود بحران آب، استفاده از ماشین لباس شوئی و ظرفشوئی و... میشویم. و از طرفی نگاه به زندگی انسان هایی که حتی در نان و آب خود مانده اند!! و حال منی که در روح ایمانی خود، خواهان یافت وسعتی به وسعت تمام انسان ها هستم... از طرفی شاهد مثال هایی برایم زده میشود از ساده زیستی های رهبر معظم که بدلیل منصوب شدن به رهبری شان این گونه رفتار دارند(بعنوان مثال رهبری فرمودند بعد از رهبری دیگر آجیل نخوردند) از طرفی من خود را در مقابل حدیث"من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره" می یابم که آن امامی که در حدیث بدان اشاره رفته حرف از جایگاه و مقام نزده که حال بگوییم" تو هم هرموقع امام شدی، ساده زیست بتمام معنا باش". کل و خلاصه عرض بنده اینست که روحیه ام این امان را نمیدهد که همچون طلبه های دیگر همراه عرف شوم و از ماشین و تلویزیون بزرگ و لباس شوئی و ظرفشوئی و یخچال فریزر جدا جدا و تخت و مبل استفاده کنم، به من امان نمیدهد از ظروف پر نقش و نگار و قالی های ۱۷۰۰ شانه و .... استفاده کنم. زندگی ای که میخواهم و میدانم عرف قبول ندارد، اکتفا به کمترین هاست... نمیدانم جز این میتوانم سعه صدری داشته باشم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه زندگی ساده باشد، بهتر است. ولی نباید بیرون از عرف جامعه زندگی را شکل داد. قبلاً 150 گرم گوشت می‌خریدیم و استفاده می‌کردیم، بدون نیاز به یخچال. و یا در حیاط طشت لباس را می‌گذاردند و لباسها را شستشو می‌دادند. در حالی‌که عرف تغییر کرده و از این جهت نباید خارج از عرف زندگی کرد زیرا به زحمت می‌افتیم و از کارهای اصلی‌مان باز می‌مانیم. با اینهمه هرچه ساده‌تر، بهتر. موفق باشید

40464
متن پرسش

با سلام و درود معلم و مربی هستم و برای تهیه یک بسته ی محتوای کلاسی برای خودم و مربیانم، دنبال منبع مطالعاتی درباره موضوع «بحران هویت» هستم کدام کتابها و جزوه های شما به صورت نقطه زن این موضوع رو پوشش داده که بتونم مطالعه و به فیش برداری خوب برسم؟ البته منابع دیگه هم مطالعه میشن با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «معاد» مانند مباحث مربوط به کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» ان شاءالله می‌توانند مفید باشند. موفق باشید

40461
متن پرسش

این دنیا دنیای ماده‌ست. هر قدری، قضایی داره. اگه مسواک نزنی، دندونات خراب میشه. اگه ابزار جسمت مریضه، کم توان میشی. پس.......تا چه اندازه میتونم مسئله بیماری و ترس از عوارض و تاثیراتش رو به امام حسین علیه السلام بسپارم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که جسم را تدبیر می‌کند و لذا هر اندازه روح وسعت داشته باشد و از تفکرات زائد آزاد باشد؛ امکان تدبیر بدن برایش بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

40460
متن پرسش

سلام استاد عزیز با توجه به دغدغه ای که در نوشتن کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود داشته اید، آیا فکر میکنید که این مسئله همچنان در این تاریخ نیز وجو دارد یا خیر، چرا که بنده احساس می کنم این مسئله در تاریخ امروز و نوجوان امروز حل شده است چرا که میبینم جوان و نوجوان امروزی چنان چه با مسئله ای ارتباط وجودی و حضوری برقرار نکند آن را دنبال نمیکند بخلاف نسل ما. آیا تصور بنده را درست می دانید یا اشتباه میکنم. از این جهت میپرسم که ببینم همچنان طرح مباحث کتاب ذکر شده در جمع مربیان و تذکر به این مسئله جا دارد یا زمان آن گذشته یا لااقل دیگر مثل سابق مطرح نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعیت آن است که هر اندازه با مفاهیم، هرچند آن مفاهیم مهم باشند نمی‌توان زندگی کرد و در این زمانه این نکته بسیار جدی شده به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند نگران تبلیغ هستند. موفق باشید

40459
متن پرسش

عرض سلام ادب خدمت استاد بزرگوار من ۳۶ سال سن دارم ولی تا به حال نتونستم یک چله ی کامل بگیرم. حتی چله هایی که خیلی آسان است مثل صلوات حضرت زهرا (س). چه چیزهایی باعث میشود که از رسیدن به این فیض محروم شوم. باید چه کار کنم که لیاقت انجام پیدا کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفۀ اصلی ما انجام واجبات و ترک محرمات است و نباید در ترک مستحبات مانند چله‌گرفتن نگران بود. موفق باشید

40457
متن پرسش

سلام علیکم زیارت قبول استاد عزیز امروز روز اربعین است و قسمت شد در پیاده روی جا ماندگان شرکت کنم اما وقتی حضور یافتم آرزو داشتم که ای کاش نمی آمدم وضع حجابی که در این مراسم بود وضع خوبی نیست برای شخصی مجرد همچو بنده و بسیاری افراد وضتت اصلا خوب نیست و همینطور برای حتی غیر مجردین و حتی خانم ها و دختران محجب. نمیدانم آیا این گونه افراد حق دارند با این وضع در مراسمات مذهبی که به شکل عمومی - نه مثل هیئت که زن و مرد از هم جدا هستند- شرکت کنند؟ آیا نباید ممانعت کنیم حتی اگر به ناراحت شدنشان بینجامد؟ اگر نشود کاری کرد که آنها رفتار خود را تغییر دهند آیا برای امثال بنده شرکت در چنین مراسماتی اصلا ترجیح دارد یا تازه مایه عقاب است و مایه زدوده شدن ایمان؟ حضرت آقا در کتاب طرح کلی میفرمایند که تقوا یعنی زره ای که انسان را نگه میدارد تا انسان به کمک وبا زده ها برود اما بنده وقتی خودم و اطرافم را نگاه میکنم تقریبا هیچ کسی را نمیبینم که تقوایی این چنین داشته باشند با اینکه افراد مذهبی اطرافم هستند. حالا آیا به این حد از تقوا میتوان رسید در همین جوانی با این همه مشکلات؟ راهش چیست؟ راه رفتار با بی حجابان و بد حجابان از جانب ما مردان و ما مردم چیست؟ نمیدانم شاید حس و حالم با اینن نوشتار ناقص منتقل نشده باشد شنیده ام در اربعین هم این فضای بد حجابی دارد پر رنگ میشود و اگر چنین باشد حتی نمیدانم حق دارم وارد چنین مراسم مهمی مثل اربعین شوم یا وظیفه ام ترک این مراسم است؟ آیا روایتی که میفرماید در آخر الزمان در خانه ها بنشینید و بیرون نیایید را میتوان بر این موضوع تطبیق داد و اینن وضع بد حجابی و بی حجابی را یکی از مصادیق آن دانست؟ ملتمس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نگاهی که کاربر محترم سؤال شمارۀ  40388 https://lobolmizan.ir/admin/edit-quest/40388 داشته‌اند نظری بیندازید. موفق باشید

40453
متن پرسش

سلام خوبید استاد یه سوالی خیلی ذهنم را درگیر کرده ۱ بعد از ماجرای غزه خیلی دین و ایمانم ضعیف شده همیشه میگم پس خدا چرا هیچ کمکی نمی کنند ؟ چرا امداد الهی نمیرسد ؟ یعنی آیا برای ما هم اگر این مسئله اتفاق بیفته، خدا هیچ کمکی نمی کنه ؟ یا بنای خدا بر این است که زندگی بر اسباب و مسببات خود اداره بشه لذا پس اگر در زندگی ما هم به مشکلی خوردیم امیدی به خدا نداشته باشیم و البته با نظر خدا یا بدون نظر خدا از طریق اسباب و مسببات باید پیگیر حل آن مشکل باشیم ؟ ۲ به عبارتی در قضا و قدر الهی احساس می کنم دچار جلوه‌ی دیگری از معرفتی شدم که اشتباه است و بیشتر شبیه نظریه جهان بود که شبیه یک ساعت بود که ساعت ساز آنرا ساخته با قوانین و علل خودش آن را رها کرده ۳ ولی از طرفی ایمانم هنوز بر خداست و میگم نه آن کسی که در این زندگی تا اینجا کمک کرد و مشکلات حل شد چه کسی بود ؟ آنکه در مواقع بحرانی کمک کرد چه کسی بود ؟ از طرفی میگم خب اگر تو کافرم‌بودی و این اسباب و مسببات رخ می‌داد مثلا اون مشکل حل میشد. ۳مثل بحث رزق که همین شبهه‌ در ذهنم ایجاد شده که خب اگه کار گیرد اومد و پولدار میشی وگرنه اگر علل پیدا شدن کار پیدا نشد بیکار میشی یا یه کار ضعیف و مثل آدمای بدون پول باید زندگی کنی. اگر اینطوری فکر کنم خیلی چیزا می‌ره زیر سوال مثلا تا دیروز میگفتم خدا باید کار برایم جور کنه و به قول امام علی نباید خودم را جلوی کسی کوچک کنم و بدونم امید باید به خدا باشه و اگر امید به غیر خدا داشت باشم ناامید میشم ولی الان باید بگیم نه خود خدا گفته هرچیزی از باب اسباب و مسببات آن انجام می شود پس باید بری از بقیه درخواست کنی یه کاری برات جور کنند مگر این نیست که با توجه به همین قانون کفار در علوم پیشرفت کردند ؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئلۀ بزرگ روح زمانه‌ای است که ما در آن قرار گرفته‌ایم تا خداوند اقدام بزرگی را به میان آورد و از این جهت برای جوابگویی به این سؤال‌ها باید جدّی‌تر وارد تأمّل در معارف ایمانی و تاریخی شد. پیشنهاد میشود عرایضی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت» شده است ان شاءالله در اندیشیدن نسبت به نکاتی که در ذهن دارید، کمک‌کار خواهد بود. https://lobolmizan.ir/search?search=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1&tab=sounds موفق باشید 

40451
متن پرسش

سلام عرض ادب ،و خداقوت.کلا ایا در دین راهی هست انسان بتونه بفهمه،مرگ عزیزانش،اجل حتمی بوده یا اجل معلق پدر بنده،یک ماهه پیش ،کسالت گرفتند و خودشون و ما فکر کردیم از معدشونه و اصلا یک درصد هم فکر نکردیم،سکته باشه،چون سابقه بیماری معده داشتند ولی در حقیقت سکته کرده بودن و ما زمان طلایی سکته برا درمان را از دست دادیم متاسفانه و روز سوم که حالشون بد تر شد بردیمشون با اورژانس بیمارستان و آنژیو و سپس به هوش نیامدن یعنی قلبشون دیگه خیلییییی ضعیف شده بود و در حالت بیهوشی،دعوت حق را لبیک گفتند.ایا تشخیص اشتباه خودشون و ما و دیر رفتن به بیمارستان باعث وفات ایشون شده یا تمام این اتفاقات بنا بر اراده الهی باید میوفتاده،تا اجل حتمی ایشون برسه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: « نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ (60 / واقعه) بنابراین تنها و تنها آن وقتی که مرگ افراد فرا رسد آن مرگ به بهانه‌های مختلف پیش می‌آید. موفق باشید 

40450
متن پرسش

بسم‌الله الرحمن الرحیم استاد سلام تقدیر بر این بود که در این اربعین فرصت حضور در پیاده‌روی نجف تا کربلا را داشته و دعاگوی حضرتعالی باشم. در روز دوم حالتی دست داد که موجب وجد و نشاط و بی چیزی بود. در مسیر تک تک آدم‌ها از هر سرزمین، با هر فرهنگ و زبانی و با هر موقعیت اجتماعی و یا نوع مسئولیت و کاری که در این واقعه داشتند، همه هیچ بودند، هیچ.. فقط یکپارچگی بود، وحدت بود، وحدت. در عین کثرت. به قول مولوی که حضرتعالی بارها تکرار فرمودید: آب کوزه گر در آب جو شود محو گردد در وی و او جو شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور فوق‌العاده‌ای که در یگانگیِ بین خادم و زائر در رخداداربعینی پیش آمده، باید اندیشه نمود تا انسانیت معنای تاریخی خود را احساس کند و به رخداد اربعینیِ این روزها باید اندیشه کرد و افقی که نسبت به آیندۀ بلند در پیش است تا بشر از تنگناهای نسبت خود با دیگران آزاد شود. 
1- امام صادق«علیه‌السلام» در رابطه با زیارت امام حسین«علیه‌السلام» و برکاتی که پیاده‌روی آن زیارت دارد که هر قدمی موجب محو سیئه و ایجاد حسنه خواهد شد با ما سخن‌ها دارند تا آن‌جایی که آرام‌آرام تا نزدیکی به مزار امام، عملاً انسان به نحوی از عصمت نایل می‌شود؛ آن حضرت سخن را به آن‌جا رساندند و فرمودند: «... حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ«صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم»  يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى»؛ تا آن‌که چون زائر به حائر برسد حق تبارک و تعالی او را از «مُصْلِحِين و مُنْتَجَبِين» یعنی در زمره مصلحین قرار می‌گیری ؛ انسان‌هایی که اراده برای تغییر وضع موجود دارند و در این رابطه منتجبین و برگزیدگانند.
و حال سخن در آن است که زائر در چنین موقعیتی در خود چه می‌یابد و چه افقی به عنوان انسانی صالح و برگزیده در مقابلش گشوده می‌شود تا در این رابطه ما به عنوان زائر با او برای فردایی که فردای دیگری است، به گفتگو بنشینیم، فردایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب جمع بین  «دین» و «دانش» خواهد بود.
 حضرت صادق«علیه‌السلام» در ادامه می‌فرمایند: وقتی زائر زیارت را به پایان رساند خداوند او را از« فائزین» محسوب می‌فرماید تا زمانی که ارادۀ مراجعت نماید در این وقت فرشته‌ای نزد او آمده و می‌گوید: رسول خدا«صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم» سلام رسانده و به تو می‌فرماید: «از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد، «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً» و درجه‌ای بر درجات‌اش افزوده می شود. به همان معنایی که از حضرت سجاد«علیه‌السلام» نقل شده است «وَ عَلِمَ أبوذر مَا فِی قَلْبِ سَلْمَان لَقَتَلَهُ» اگر اباذر می‌دانست بر قلب سلمان چه می‌گذرد او را به قتل می‌رساند و این به جهت درجه و ساحت برتری است  که برای اباذر قابل دسترس نمی‌باشد و زائر امام حسین«علیه‌السلام» چنانچه با پای پیاده آن مسیر را طی کند و با نسبتی که با شخصیت معصومِ آن حضرت در إزای ایجاد حسنه و محو هر سیئه در قدمش پیش می‌آید، به آن درجه‌ای می‌رسد که حضرت با جملۀ «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً» تنها توانسته‌اند بدان اشاره کنند و بفرمایند: «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً».
 ملاحظه می‌کنید زائر در مواجهه با زیارت حضرت، به مقامی می‌رسد که مقام «فائِزین» است و چون از سفر برگشت بنا به آن روایت، مورد سلام رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» قرار می‌گیرد با حضوری که گویا با آمرزش گناهان گذشته، به مقام عصمت ذیل امام معصوم نایل می‌شود. و حال این زائر است با چنین شخصیتی که می‌تواند نقش‌های بزرگی را در دل این تاریخی که با چنین اربعینی به ظهور آمده، مدّ نظر آورد. و این مائیم و مواجهه با چنین زائری و گفتگویی که باید برای حضور در آیندۀ این تاریخ به میان آید.
2- آیا به این سخن رهبر معظم انقلاب در رابطه با رخداد اربعینیِ پیش آمده فکر کرده‌ایم که می‌فرمایند: 
«در دنیا سعی می‌کنند که نگذارند این نورافکن قوی دیده شود. لکن نمی‌توانند؛ دیده خواهد شد. تا وقتی ادامه دادید حرکت را، ناچار حقیقت خود را آشکار خواهد کرد.» (3/9/95) 
 وعدۀ امیدوارکننده‌ای که در این سخن هست، به کدام آینده اشاره دارد؟ که به گفتۀ ایشان: 
«این یک حادثۀ الهی است، این یک پدیدۀ الهی است؛ این نشان‌دهندۀ این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت است. بنابراین، کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیدۀ عظیمی است».(3/9/95) 
3- آری! با نظر به کربلا و پاسداشت اربعین به سوی انقلاب اسلامی آمدیم تا از سیطرۀ فرهنگ استکباری رهایی یابیم و حال با پاسداشت اربعین، حضور جهانی پیدا می‌کنیم تا انسانیت را به جهان نشان دهیم تا زمینۀ ظهور انسان کامل حضرت صاحب الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»  فراهم شود. 
4- حضور در پیاده‌روی اربعینیِ این سال‌ها، حضور در میدانی است که انسان با حضور در این میدان به تمدن دیگری غیر از تمدن خودبنیادِ غرب نظر می‌کند و این همان تفصیل کربلا در این تاریخ می‌باشد.
5- با حضور در رخداد اربعینیِ این سال‌ها، ما از گرفتار بلایِ بی‌تاریخی رهایی می‌یابیم. زیرا همه چیز حکایت از جابجایی قدرت دارد تا آن‌جایی که آمریکا برای نجات اسرائیل - که حضور غرب است در غرب آسیا- به کمک آن رژیم می‌آید و در همین صحنه، ایران با آمریکا برخورد می‌کند و این یعنی آمریکا دیگر اَبَر قدرت نیست.
 با حضور در تاریخ رخداد اربعینیِ این سال‌ها، در حال حضور در تاریخی هستیم که طلوع تاریخ دیگری است، و این یعنی نظر به آینده‌ای اصیل که با پیاده‌رویِ اربعینی مدّ نظر انسان می‌آید و شوری تاریخی را در جان انسان شکل می‌دهد. موفق باشید    
 

40449
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم.۱. استاد عزیز راجع به مباحث معرفتی بخصوص فصوص که فرمودید به صورت کلی انسان تا به چهل سالگی نرسد، پخته برای این راه نیست و بخصوص بنده که مشغول شرح لمعه هستم فرمودید که حداقل بعد از رسائل مکاسب بدین سمت رجوع کنم، سوالم از چرایی این امتناع است برای کسی چون بنده که اصلا اساس حضور و ورودم به حوزه برای مباحث عرفانی بوده و جز با این مباحث هیچ شور و شوقی برای حتی زندگی روزانه ام ندارم و از طرفی دیگر همین نگاه معرفتی، نگاهی بس عمیق و شور آفرین برای ورود به راه بسیار وسیع فقه را برایم می گشاید... نگاهی خارج از حقیقت، خارج از عالم حی به هرچیزی جز مردگی به میان نمی آورد؛ حال میخواهی با این نگاه به خدا بنگر یا به فقه بنگر یا به حتی امور روزانه زندگی! همه پوچ است و مانع برای حرکت. ۲. اگر شیطان را ذاتا گریزان از رحمن و بهشت برین بنگریم، چگونه اویی که کان من الکافرین بود، روزگار شش هزار ساله ای را به عبادت رحمن، در میان جلوات رحمانیه که فرشتگان اند، بود؟ ۳. در پس پرده داستان شکل گیری دشمنی شیطان با انسان چه رازی برای تفکر است؟ ۴. روایتی شنیدم که شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام برای مصلحت جویی از تجارت خویش میرود اما با نهی حضرت روبرو میشود. شخص التفاتی نمی کند و تجارت میکند و سود خوبی هم بدست می آورد. بعد از زمانی نزد حضرت میرود و جویای امتناع حضرت میشود، حضرت میفرماید: به یاد داری در فلان روز نماز صبح قضا شد؟ نهی از برای قضا نشدن نماز بود... واقعا افرادی همچون من چگونه زنده ایم و زندگی میکنیم و داعیه دار روحانیتیم؟ بعد از ازدواجم بسیاری از نماز هایم قضا شده و بسیار با سردرگمی روبرو گشته ام، سوالم اینست که.الف. آیا میتوان با این حدیث اینگونه برخورد کرد که ازدواج بنده هم در مسیر عبودیتم قرار نگرفته؟ .ب‌. چکار باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که در ابتدا این حالت بحرانی که شرایط جدید ایجاد می‌کند؛ پیش می‌آید تا انسان به خود آید. آری! روحیۀ تعمق در فقه، قدرت استحکام در عرفان را شکل می‌دهد. باید برای خود در کسوت روحانی، برنامه‌ای دقیق و جدّی به میان آورد و در عین حال نباید به خود سخت‌گیری کرد. به اربعین فکر کنید و حضور گسترده‌ای که بشر برای آیندۀ خود بخصوص خدّام، مدّ نظر آورده‌اند. نکات مطرح شده در چند جلسۀ اخیری که کانال «سها» تحت عنوان «منزل نهایی» مطرح شده است، قابل توجه است. موفق باشید

40446
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارة و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

متن پاسخ

ما و سفر اربعینی و التماس دعا باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارۀ و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

40444
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: متن زیر از خبرگزاری تسنیم درباره موضع گیری اخیر دکتر سعیر جلیلی است. ممنون میشم نظر خود را بفرمایید. آیا این صحبت را در مسیر انقلاب و منویات رهبر فرزانه انقلاب می‌دانید؟ آیا این سخن وحدت شکن نیست؟ آقای سعید جلیلی در حساب مجازی خود متنی درباره مذاکره نوشته و آن را به گوساله‌پرستی پس از حضور موسی (ع) در کوه طور تشبیه کرده است. او‌ نوشته است: «خداوند برای بنی‌اسرائیل پیامبری فرستاد تا آن‌ها را از ظلم فرعون برهاند اما آنها پس از پیروزی بر فرعون، وقتی ۴۰ روز پیامبرشان به کوه طور رفت، گوساله پرست شدند؛ عده‌ای نیز امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره می‌زنند!» این توییت آقای جلیلی با واکنش‌های بسیاری همراه شده است و‌ در واقع، غیر از حلقه‌ای از طرفداران ایشان که برایشان «هرچه آن خسرو کند شیرین بود!» مصداق دارد، باقی مخاطبان، از انقلابی گرفته تا دیگران به ایشان انتقاد کرده‌اند. انتقادهای جناح اصلاح‌طلب به سعید جلیلی مناسبات خاص خود را دارد و در موارد بسیار زیادی ناشی حب و بغضهای شخصی و‌ جناحی است، اما به نظر می‌رسد انتقادهای فراوان جریان انقلابی به این‌ توییت جناب جلیلی، به حق است. جناب جلیلی وقتی چنین تشبیهی را به کار می‌برد قاعدتاً باید توضیح دهد که وجوه این تشبیه کدامند؟ مشبّه و مشبّه‌به چیست؟ وجه شبه آنها کجاست؟ موسی کیست؟ گوساله‌پرستی دقیقاً اینجا مصداق چیست؟ سامری کدام است؟ چه کسی به کوه طور رفته؟ @TasnimNews

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که اولین وظیفۀ هر مسلمانی است که تا آن‌جا که ممکن است سخن برادر مسلمان خود را حمل بر صحت بکند و در بصیرت و دلسوزیِ آقای دکتر جلیلی هیچ شک و شبهه‌ای نیست تا آن‌جایی که ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب همواره ایشان را به عنوان نمایندۀ خود در شورای عالی امنیت ملی ابقاء می‌نمایند حتی در جریان اخیر که آقای دکتر لاریجانی را منصوب کردندhttps://eitaa.com/c/53153055/7630 این‌جا است که باید با دقت مثالی که ایشان زده‌اند مدّ نظر قرار دادبه حکم آن‌که در مثال مناقشه نیست. ایشان می‌فرمایند انتظار نبود که قوم بنی‌اسرائیل با غیاب موقت حضرت موسی«علیه‌السلام» باز به گذشتۀ خود که گوساله‌پرستی است برگردند؛ به این معنا که ما در دل مذاکره غیر مستقیم با آمریکا مورد تجاوز همان جریان قرار گرفته‌ایم و باز بخواهیم آن‌طور که لیبرال‌های غرب‌زده می‌گویند، به همان شکل به مذاکره برگردیم. و معلوم است که این یعنی تن‌دادن به خفت. و همان‌طور که اتفاقاً آقای عراقچی فرمودند مسلّماً ما به آ« شکل قبلی به مذاکره برنمی‌گردیم و این غیر از آن است که میز مذاکره را ترک کنیم. تعجب بنده از آن‌جا است که ما متوجۀ کینه‌ای که جریان‌های غرب‌گرا نسبت به شخصیت اصیل و انقلابی و حکیم آقای دکتر جلیلی نشویم. آری! آنان بنا دارند با ضربه‌زدن به شخصیت ایشان، شکست‌های خود را پنهان کنند زیرا همچنان که قبلاً عرض شد خداوند برای عبور از مشکلات و رسیدن به اهداف عالیۀ انقلاب شخصیت‌های خاصی را در هر رتبه پرورانده است و معلوم است که سعی جریان لیبرال آن است که آن شخصیت‌ها دیده نشوند، چرا ما از این سنت الهی غفلت کنیم؟ آیا نباید خارج از هر جریان سیاسی دکتر سعید جلیلی را یک سرمایۀ بزرگ برای انقلاب دانست؟ بنده خارج از هر جریان سیاسی چنین وظیفه‌ای برای خود احساس می‌کنم. در ضمن خوب است به نکاتی که در سؤال و جواب شمارۀ 40425 مطرح شده، نظری بیندازید. https://lobolmizan.ir/quest/40425 
در این رابطه خوب است به سخنان آقای مهدی محمدی به خصوص به قسمت آخر سخنان ایشان و جایگاه مذاکره بعد از حمله آمریکا توجه شود     https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/60834/14040513_47159_64k.mp3 موفق باشید            

40442
متن پرسش

با عرض سلام و احترام: استاد قلبم سر موضوعی به طور جد قبض شده است و سینه ام درد می‌کند، برای همین با شما مطرح می‌کنم شاید جوابی برای آرامش یافتن باشد یا شاید در آینده شاهد این تراژدی ها برای دیگران نباشم. قبل از آشنایی با شما و نوشته ها و تفکرتان، راستش را بخواهید در مورد رهبر یک دیدگاه خنثی داشتم، بعد از آشنایی با شما دیدگاهم نسبت به ایشان مثبت شد تا جایی‌که او را حسین زمان و طرفدارانش را عاشوراییان دیدم. ولی حالا در مورد او کاملا تردید دارم دلیلش هم افرادی است که با ظواهر صالح، خود را سینه چاک او می‌دانند و در این راه از هم سبقت می‌گیرند و کاملا تک بعدی نماد ولایتمداری را بچه بیشتر آوردن می‌دانند و راستش را هم بخواهید تا حد زیادی پاک و مومن و دلنشین هستند یا بهتر است بگویم بودند لا اقل برای من تا قبل از شناخت کاملشان و چشیدن آزاری که به من رساندند باورم نمی‌شد هنوز در بهت و حیرت مانده ام، ایشان به جای تشویق افرادی که پاکتر و بهتر و با استعداد تر از بقیه اند ایشان را به گونه ایی راهنمایی می‌کنند تا درزندگی دنیوی در شرایط سخت‌تر قرار بگیرند طوریکه از درون اسلام را انکار کنند یا از دین برگردند یا از هدفشان باز بمانند یا هر روز آرزوی مرگ کنند، ایشان دلیل زده شدن بیشتر افراد جامعه از دین هستند و شاید دلیل معضلاتی که اکنون در جامعه می‌بینیم، فساد، تاخیر ازدواج یا عدم ازدواج، فحشا، بی حجابی، سرکشی، عصیان نسل جوان، تنفر از نظام و رهبر و...ولی عیوبشان را نمی‌بینند جالب اینجاست راحتی و آسایش را برای خود و نزدیکانشان می‌خواهند چون خود را برتر از دیگران می بینند در واقع نوعی نظام طبقاتی مذهبی به راه انداخته اند که خود را طلا و دیگران را مس می بینند و هر بلایی سر بقیه بیاورند را تقدیر و سرنوشت معنا می‌کنند و اگر ببیند در میان سختی خودساخته شان تسلیم شده ایی و از دین پس کشیده ایی می‌گویند از ابتدا منافق و منکر بود و اگر ببینند ادامه می‌دهی علاوه براضافه نمودن سختی می‌گویند راست می‌گفت و اینکه فرد چقدر روحش در فشار است تا وانمود به خوشبختی کند برایشان مهم نیست، با زیر دست هایشان مثل حیوان خانگی برخورد می‌کنند چون در ازای فداکاریهای بسیارآنها باید به تکه استخوانی قانع باشند و آنها را دچار بدترین سرنوشت ها می‌کنند راستش دلم می‌خواهد باز قلبا رهبر را تایید کنم اما با این موجوداتی که اطراف ایشان هستند، هم در حق بودنشان شک کرده ام و هم ناراحت و عصبی وخجالت زده هستم که مردم مرا همسنگ اینها ببینند و قضاوت کنند در نتیجه تصمیم گرفته ام دیگر حمایتی از آقای خامنه ایی نداشته باشم وسکوت کنم، شما باز هم نظرتان راجع به ایشان مثبت است؟ راستش را بخواهید بعد از ازدواج با فردی که تجویز این افراد بود دیگر خودم را نمی‌شناسم، دینداری روی قلبم سنگینی می‌کند اسلام را دینی زن ستیزانه می‌بینم تمکین را بیهوده و احکام را با تردید نگاه می‌کنم، چرا باید به اسم دین این همه ظلم به راحتی در حق زنان اعمال شود؟ این همه خون دل، دیدن تحقیر، نبود پشتوانه، نبود راهی برای رفت یا بازگشت، راضی نبودن از خود، تلف شدن استعداد ها، دور شدن از مسیر حقیقی خدمت و خلقت جواب اینها را چه کسی می‌دهد؟ قطعا کسی‌که در این زمان ازدواج را برمی‌گزیند و به ساده ترین حالت پیش می‌رود نیت بدی نداشته و جهاد کمی نکرده ولی چرا باید از این عقاید خوب سو استفاده شود به طوریکه ترجیح بدهی از همه چیز دست برداری؟ خدا که انسانها را بیش از طاقتشان سختی نمی‌دهد پس چرا خلاف آن‌را می‌بنیم؟ من در این زمان با وجود اینگونه ابلیس های آدم روی ازدواج را به صلاح هیچ فردی نمی‌بینم چه رسد به بچه دار شدن، کاش دنیا کمی عادلانه تر می‌بود تا بشود با دل خوش در آن زیست مگر یک انسان آنهم مومن چه می‌خواهد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته ملاک حقانیت هرکس به آن است که بنگریم چه اندازه خودش به حق و حقیقت نزدیک است وگرنه همچنان که می‌فرمایید حتی کسانی بوده‌اند که به نام اسلام در قالب خوارج امام الموحدین را به قتل رساندند و از این جهت ما در نظر به رهبر معظم انقلاب نظر به ایمانی داریم که در شخصیت خود ایشان پیدا و آشکار است و این غیر از روحیه‌ای است که متأسفانه در بعضی از مردها نسبت به خانم‌ها به چشم می‌خورد که خود را محور فهم می‌دانند. این تنگ‌نظری‌ها نباید به پای اسلام و یا رهبر انقلاب گذاشته شود و از این جهت هنر امثال شما آن است که به جای درگیری با چنین افرادی، راهی را در آن زندگی پیشه کنید که راه صفا و تقوا باشد به جای آنکه خود را در درون بشکنید. سیرۀ مادربزرگانِ ما بعضاً همین‌طور بوده است که در همین نوع زندگی‌ها توانسته‌اند منشأ فرزندان بزرگواری باشند و از این جهت اتفاقاً آنان با فرزندآوریِ بیشتر، به زندگی خود معنای دیگری بخشیده‌اند. موفق باشید 

40441
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دغدغه ای سالیانی هست که دل من را به خود مشغول کرده و علی الخصوص در چند سال اخیر بسیار پررنگتر به من رخ نشان داده. از حدود ۲۲ سال پیش که اولین سفر کربلا قسمت بنده شد تا هم اکنون که به لطف خدا و دعوت خودشان زیارت های اربعین این چند ساله قسمت شد همیشه یا حداقل در اکثر سفرها در زیارت امام حسین علیه السلام حسی شبیه به با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن از طرف امام را تجربه کرده ام. لذا همیشه در مقابل شور و اشتیاقی که همه برای زیارت کربلا دارن من یک خوف از رفتن و پذیرفته نشدن از جانب امام رو دارم ولی از آنطرف هم چون مطمئنم که چاره ای جز به در خانه شان پناه بردن ندارم هر بار با وجود آن ترس طالب رفتن هستم. بارها خودم رو اینطور تسلی دادم که اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ولی آیا به واقع همین است؟ در صحبت های شما بود که وقتی به زیارت می‌روید از حضرات معصوم نماز خود را بخواهید عبادت های خود را بخواهید و اینکه آیا تأیید می‌کنند یا خیر، با این فرمایش شما دلگرمی من این هست که حضرت کلیت مسیر را برای شخص بنده تایید می‌کنند ولی در عملکرد هنوز ایراد و اشکال هست. آیا به واقع اینطور است یا خیر، این فقط توهمی برای دلگرمی خودم هست؟ و در اینصورت تکلیف خودم تا زیارت بعد را چگونه باید مشخص کنم. ممنون بابت وقت گذاری شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به نهایت انسانیت که اولیای معصوم باشند، نزدیک و نزدیک‌تر شود؛ بیشتر احساس می‌کند چه اندازه از آن حضور فاصله دارد، به همان معنای «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم» به اعتبار تشکیکی‌بودنِ حقیقت که در آن مسیر هرجا که باشیم نسبت به مرتبۀ بعدی که دارای شدت بیشتری هست، احساس نبودن داریم و این راز حضور در صراط است. و البته حضور در رخداد اربعینیِ این سال‌ها حضور خاصی است حاکی از حضور ذیل ارادۀ الهی برای هرچه بیشتر درک انسانیت انسان‌ها نسبت به نظر به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که در جای خود بحث آن مهم و مفصل است و از این جهت باید با شرکت در این نوع اربعین، در خود متذکر چنین حضوری باشیم. موفق باشید     

40440
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد شریف و بزرگوار: یکی از علمای اهل سلوک در مطلع فرمایشات شان از وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه با عنوان «حقیقت کامل خدای عینی» یاد کردند. آیا این عبارت صحیح است؟ ممنون از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً انسان‌های کامل یعنی ائمه «علیهم‌السلام» هستند که حضرت صاحب الزمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این زمانه به صورت خاص، حیّ و حاضرِ آنانند و به عنوان خلیفۀ الهی در زمین مظهر کامل همۀ اسمای الهی می‌باشند. اگر منظور این است، آری! ولی نه به عنوان مستقل بلکه به عنوان مظهر کامل اسماء الهی. به نظر می‌آید جمله‌ای که می‌فرمایید کمی ما را از نظر به مظهریتِ اولیای الهی دور می‌کند. موفق باشید 

40439
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد گرامی: دو موضوع را می‌خواستم باهاتون درمیون بذارم. اول اينکه متاسفانه با افرادی مواجه هستیم که سر طعم نان، شیرینی میوه، گرمی و سردی هوا و بالا و پایین شدن دلار و قطع شدن آب و برق نق می‌زدن. و وقتی بگم سختی ها هست باید نگاهتون رو عوض کنید تهمت میزنن و میگن تو وضع مالیت خوبه. با این‌که من از تمام کساني که باهاشون تا الان صحبت کردم وضع مالی بسیار بسیار پایین تری دارم و داشتم. ولی از بس تهمت شنيدم که تو وضعت خوبه، مدتیه سکوت کردم و از افرادی که نق میزنن شدیدا خستم. وظیفه من چیه، بذارم در جهل خودشون بمونن؟ حال درونی من وابسته به امکانات و وابسته به دیگران نیس مسئله دوم اینکه رهبر گفتن آبرو و عزت ایران رو حفظ کنید و دومین باره که حس می‌کنم کسی درد منو می فهمه، این درد که اکثر مردم همیشه بد ایران رو میگن و به خاطر مشکلات اقتصادی تخریب میکنن و حمد و ستایش غرب رو میکنن. واقعا کسانی هستن که خونه‌ سه خوابه از خودشون تو تهران دارن با چند ماشین فقط برا یه زن و شوهر، ولی اینقد نق میزنن که من حتی جرئت ندارم جلوشون بخندم و اگه بگم خب آدم باید تلاش کنه میگن تو وضعت خوبه. وظیفه من چیه. اینها چشم هاشون نابینا شده و این همه این همه نعمت رو نمیبینن و حتی بلد نیستن از نعمت های سرشار خدا استفاده کنن. فقط یاد گرفتن چشمشون به اموال دیگران باشه و تهمت بزنن تو وضعت خوبه و از شرایطشون ناله کنن. گویی تقصیر مردمه که اینا از شرایط ناراضی اند. و ما باید گریه کنیم همیشه چون اینا حالشون بده. اینا اگه گنج قارون هم داشته باشن تا وقتی حالشون با خودشون خوب نباشه چیزی براشون تغییر نمیکنه. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً نکته‌ای که می‌فرمایید نکتۀ بسیار مهمی است از آن جهت که می‌توان به عبرت بزرگی نایل شد. از آن جهت که اگر در این تاریخ انسان‌ها نتوانند نسبت خود را با انقلاب اسلامی شکل بدهند، هرکجا که باشند با هر امکانی، مسلّماً احساس پوچی  و نارضایتی دارند. زیرا همان‌طور که متوجه هستید از رحمت واسعه‌ای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی گشوده است، این افراد خود را محروم کرده‌اند و باز عرض می‌شود این عبرت بزرگی برای ما می‌باشد. به نظر می‌آید اگر فضا فراهم نباشد، تذکر به این افراد نتیجه‌ای ندارد مگر آن‌که با سکوت و با متانت و دلسوزی، امیدوار باشیم خودشان متوجۀ خطای خود بشوند. موفق باشید      

40438
متن پرسش

سلام استاد: ببخشید منظورم به خودم هست کار به هیچ کسی ندارم و زیارت اربعین را منکر نیستم. من امسال هرکاری کردم که اربعین کربلا باشم راضی نشدم که برم، پیش خودم فکر کردم گفتم که چند بار رفتی کربلا و عهد بستی آدم خوبی بشی و مورد رضایت خدا و اهل بیت قرار بگیری ولی بدون هیچ تغییری که کرده باشی بازم همون گناه ها را تکرار کردی، هیچ معرفتی، هیچ پیشرفت معنوی نکردی، خوب چه فایده داره وقتی زیارت به قلب ما وارد نشده فقط خودمو خسته کردم. به کمیت نیست بلکه به کیفیت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که ما در نسبت با حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» بخصوص در اربعین، خود را هرچه بیشتر بیابیم که چه باید بشویم. و معلوم است که شیطان در این راه بی‌کار و بی‌تلاش نیست. در رخداد اربعینیِ این سال‌ها بحث در حضوری است که ما را در جهانی دیگر حاضر می‌کند، جهانِ درک انسانیت انسان‌ها در جمع زائر و خادم؛ و این یعنی عبور از جهان خودبنیاد و نژادپرستانۀ غرب و غرب‌زدگان. این‌جا است که چنانچه بتوانیم در چنین میدانی که اربعین برایمان گشوده است وارد شویم، ارزش خود را دارد. عرایضی تحت عنوان «حضور در رخداد اربعینی اخیر و جابجایی قدرت جهانی» شده است، امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/20038  موفق باشید        https://eitaa.com/esharat/848

نمایش چاپی