مرگ روشنگر. بسیاری از عارفان معاصر «توجه به مرگ» و «تفکر دربارۀ مرگ» را آغاز راهیابی به سلوک میدانند. «مرگ» حقیقتی است حتمی، ناگهانی و همهشمول و تفکر دربارۀ آن، موجب طرح سؤالات بنیادین میشود. انسان دورۀ قاجار برای وصول به عالم معنا چارهای جز «تحت سرپرستی استاد قرارگرفتن» و تبعیت از دستورات او نداشت. اما با ظهور انقلاب اسلامی، چارچوبهای عرفانی هم دچار تحول معنایی شد. «ولایت فقیه» جای «استاد» را گرفت و «جهاد برای تحقق منویات رهبر» جای «ذکر و ورد» نشست* و «شهادت» نقطۀ پایانی وصول به حق در چنین دستگاهی است. انسان انقلاب اسلامی به دنبال چنین پایانی است. حضور مردم در تشییع شهدا هم تجدید عهد و یادآوری «چنین مرگی» است. مرگی که با حماسه و ایثار درهمآمیخته و «ترس از مرگ» را کنار زده است. مرگی که بر اثر مواجهه با تاریکی محض و کفر خالص رخ میدهد و موجب روشنگری هرچه بیشتر نفوسِ عمومی میشود. مرگی که همچون شهابسنگی نورانی صحنۀ تاریک جهان امروز را لحظاتی روشن میکند و لرزه بر پایههای سترگ کاخِ درون آدمی میاندازد. در نظر مردم «شهید» نقطۀ آرمانی نوعی از زندگی دنیایی است که در آن، آدمی خود را بازیچۀ دنیا نکرده است و به آخرت (بهعنوان مهمترین بخش از حیات آدمی) توجهی ویژه داشته است. در این دستگاه عرفانی تحقق هرچه بیشتر اسلام و به قول بنیانگذار آن «اهتزاز پرچم لا إله إلا الله» مهمترین «خیری» است که افراد برای رسیدن به آن رقابت میکنند. وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (آیۀ ۱۴۸ سورۀ مبارکۀ بقره) این تازه شروع ماجراست. غایت عرفانِ انقلاب اسلامی ظهور جامعهای از «انسانهای قرآنی» است. پینوشت: * این به معنای منسوخشدن اذکار نیست بلکه اذکار محور چنین عرفانی نیست. ** منظور از «انسان قرآنی» جلوهگری قرآن در وجود انسان است. ۲۷ مهر ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه کورچشمند آنانی که متوجه چنین امری در آخرین دوران بشر نیستند که به گفته جنابعالی مواجهه نور محض با ظلمات محض است، و آن کسی که در چنین شرایطی این جبهه را مدیریت میکند شهید است تا معلوم شود انسانهایی در این آخرین دوران به میدان آمدهاند که به گفته شهید یحیی سنوار: «مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد»، به همان معنای مدیریت صحنه، حتی تا مرز شهادت. و این یعنی آغازی که جبهه کفر به تعبیر رهبر معظم انقلاب همچون یخ در حال ذوبشدن است زیرا برای اثبات خود مجبور است جنایت را به هر بهانهای به اوج برساند در حالیکه جهان هستی ظرفیت قبول چنان جنایاتی را ندارد و از این جهت میتوان در پیشانی جبهه صهیونیست جنایتکار بر خلاف تصوری که دارد، نابودی آن را ملاحظه کرد. بیچاره گمان میکند با هرچه عمیقترکردنِ جنایت، پایههای بقای خود را محکم میکند، غافل از اینکه در مقابل او فرهنگی است که شهادت را به جای خواری و خفت و ترس به میان آورده. و این راز نابودی استکبار در جلوه جنایات اسرائیل است. موفق باشید
سلام استاد: اخیرا یک تفکر احمقانه ای که حتی حاضر است بگوید برای چرا باید چشمانم را باز کنم و ببینم پیش آمده و این جریان از رگ گردن به من نزدیک تر است، بسیار آزارم میدهد. دلم شدیدا نگاه تاریخی میخواهد. دلم میخواهد این دستاورد غرب، یعنی فضای خلائی که او ایجاد کرده مخصوص من و کاری که با منیتم کرده را جواب دهم. اما چگونه نگاه تاریخی داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید پس از «معرفت نفس» در راهی قدم گذاشت که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و در افق این راه، رهبر معظم انقلاب را به عنوان آینۀ ایمان به وعدههای الهی مدّ نظر داشت. آری! بالاخره باید با همّت بلند و در دل طوفان به سوی اهداف بلند جلو رفت زیرا: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». موفق باشید
سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما میباشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او میدهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش میکنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمیرسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص میشویم که نحوه زندگیمان تغییر میکند و باعث میشود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین میکند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موارد و ابتلائات که پیش میآید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات میتوان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرمودهاند: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
به نام او که زیباست و زیبایی را آفزید. می خواهم شروع کنم به نوشتن و نمی دانم از چه بنویسم از خودی که هزاران بار با آن بیگانه شده ام از خودی که می خواهم از آن فرار کنم و راهی برای گریز ندارم نمی دانم چه کنم؟ در منجلابی دست و پا می زنم که هر چه بیشتر دست و پا می زنم بیشتر فرو می روم خسته ام، از خویشتن خویش خسته ام نمی دانم چه کنم، احساس میکنم هیچ فریاد رسی ندارم از اوضاع زمانه هیچ نمی فهمم. شهید سید حسن ها را دوست دارم ولی سنوارها را نمی فهمم یعنی خویش را نمی فهمم، از بودن خویش خسته ام، بود من برای چیست؟ انسان ها برای جاودانه شدن دست به هر کاری می زنند، البته بهتر است بگویم برای زنده ماندن، چون جاودانگی زیباست و من می دانم همه جاودانه آمد ولی اصلا جاودانگی برای چه؟ سخت در نهیلیسم زمانه فرورفته ام، سخت و نمی دانم آیا فریاد رسی دارم دست طلب به کجا بلند کنم؟ از خودم به چه کسی شکایت کتم؟ با این خود بی خود چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 مطالعه گردد. امید است ان شاءالله بابی در راستای آنچه به دنبال آن هستید را در مقابلتان بگشاید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید میخواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس میکنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبالکردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید
سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همانطور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همانطور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید
جلسه جوان و انتخاب بزرگ خیلی خوب بود ساده راحت بی شیله پیله آسون. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جنابعالی نسبت به چنین حضوری آرزوی توفیق دارم. موفق باشید
سلام: دوتا پیشنهاد برای مطالب ویژه : ۱. تنوع مطالب رو بالاتر ببرید در زمینه مطالب خود استاد. ۲. از شاگردان حاج آقا هم استقاده کنید تا این فاصله بین افرادی که صحبتهای (طاهرزاده ی اخیر) رو متوحه نمیشن از اون شاگردا استفاده کنن تا بیان تو میدون. یا علی ممد، التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی هر کانالی رسالت خاصی را برای خود تعریف کرده مانند بعضی از کانالها مسئولیت تحلیل سیاسی موضوعات را به عهده گرفتهاند. کانال «مطالب ویژه» سعی دارد به مبانی معرفتی موضوعات تاریخ انقلاب اسلامی توجه بدهد. موفق باشید
سلام: نقدی داشتم به جلسه جوان و انتخاب بزرگ اخیر در کانال. خیلی ساده انگاری شده است در مطالب. یعنی خیلی سبک توضیح داده شده. آیا این باعث نمیشود که جوانها مطالب را سبک بگیرند؟ باید کلمات بسیار وزین و سنجیده در گفتار انتخاب کنیم تا بار معنایی بسیاری را متحمل شود. ما که نسل بدایه و نهایه بودیم شده ایم این! حال اگر این نسل با جوان و انتخاب بزرگی به این سادگی بیان رشد کنند چه میشوند؟ ببخشید جسارت شد استاد شما نظر بدید ما نهایتا حرف شما را قبول خواهیم کرد. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان سادهای که اشاره به بالاتر دارد غیر از زبان سادهای است که مطلب را تقلیل دهد و از وسعت خارج کند. از آن جایی که آقای وحدتی بحمدلله مطالب را میشناسند، زبان ساده ایشان مانع توجه به مطالب بالاتر نمیشود. موفق باشید
سلام جناب استاد: از انجایی ک من دهه هشتادی نمیتونستم ارتباط بگیرم با بعضی از پستهای کانال مطالب ویژه. از کانال بیرون اومده بودم _ دیروز مجددا عضو شدم که دیدم امروز یه پست جدید بالاخره گذاشتن. شرح جوان و انتخاب بزرگ خوبیش این بود که اون کلماتی که از کانال مطالب ویژه متوجه نمیشدم رو بعضیاش رو لا به لای همین جلسه اول و دوم شرح جوان و انتخاب بزرگ اون آقا متوجه شدم. احساس میکنم چندتا ویژگی باید داشته باشه شرحهای کتاباتون یکی اینکه حتما زبون خودمونی باشه یکی دیگه آنکه باید کوتاه باشه بعضی چیزا تا متوجهش بشیم. من فکر میکنم علت اینکه دهه هشتادی کمتر میتونن توی مطالب ویژه بمونن همین باشه. ببخشیدا جسارت کردم من خواهر برادرام همه شاگردای شما بودن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حمد خدا را که از این طریق راهی برای این عزیزان گشوده شد. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده: خوبید شما؟ برای اینکه بخوام جلسات حضوری آقای مهدی وحدتی رو برم تهران هستن؟ جلسه دارند؟ چجوری باید ارتباط بگیرم؟ تهران خیلی قحطیه حاج آقا. تهران خیلی جای مباحث شما خالیه. خیلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیدی ایشان این است. @vahdatifar می توانید با ایشان تماس بگیرید
سلام دوستان لب المیزان: کاش میشد همه کتب استاد رو با زبانی امروزی شرح کرد . یه چیزی تو مایه های همین جوان و انتخاب بزرگ که گذاشتید اخیرا. زبان باید خودمونی و امروزی باشه. عبارات پیچیده خیلی شده، من نمیگم نباید پیچیده باشه ولی حلقه وصل بین اون عبارات و عبارات ساده گم شده در لب المیزان. با تشکر التماس دعا. مرادی
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی برای همه موضوعات ممکن نیست. در مورد حضور تاریخی، توانستیم به نور امام حسین«علیهالسلام» و اصحاب جلیلالقدر آن حضرت بحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 را به میان آوریم که ان شاءالله در مسیر کتابشدن میباشد. موفق باشید
سلام استاد حال شما:. چند تا سوال داشتم ۱. چی میشه که یحیی سنوار سنی انقدر میتونه محبوب شیعیان بشه؟ نقطه پیوند چیه؟ ۲. مقدمه کتاب از برهان تا عرفان شما چیا هست؟ ۳. این آقایی که جوان و انتخاب بزرگ رو شرح دادن توی کانال گذاشتن آقای نظری این خوبه برای شروع؟ احساس کردم خیلی ساده و بدون پیچیدگی و زبان خاص دارن توضیح میدن. گفتم باز از شما بپرسم. ۴. چجوری میشه انسان کنار این مباحث علمی، عملش رو هم بالا ببره؟ یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جبهه مقاومت همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما از دوگانگیِ شیعه و سنی عبور میکنیم و ملاحظه میکنید که چگونه شهید یحیی سنوار در کلمات خود نسبت خود را با امام علی «علیهالسلام» و کربلا برقرار کرده. و این یعنی همان حضوری که شیعیان همیشه به دنبال آن بوده و هستند. ۲. همان کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» کارساز خواهد بود. ۳. آری! ۴. هر اندازه عمق معارف ما بیشتر شود، درک قرآن برایمان راحتتر میگردد و عبادات ما در آن راستا عمیقتر میشود و وقتی عبادات با حقایق معنوی پیش رفت، بیشتر به آن دل میبندیم. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده: ممنونیم از جلسه جوان و انتخاب بزرگ که گذاشتید مطالب ویژه. واقعیتش بعضی جلسه ها رو نمیفهمیدم اصلا چه حرفی گفته میشه ولی این خیلی ساده و راحت بود کامل فهمیدم. از آقای مهدی رحمتی فر هم متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جنابعالی نسبت به چنین حضوری آرزوی توفیق دارم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: روز تون بخیر استاد جان. مشتاق دیدار تون هستیم. مدتی است که قسمت نشده خدمتتون برسیم. دعا کنید برامون لطفا. سوالی داشتم از خدمتتون. استاد چی میشه که انسان میل به خوبی ها داره و از یجایی حس میکنه دیگه میل به خوبی ها و خوب بودن نداره و برعکس میل به زشتی ها و بدی ها پیدا میکنه. دلیل این درد چیه و چکار باید کرد؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این قصه هر آن کسی است که در «راه» است و حال با موانعِ آن راه روبرو میشود تا در بازخوانی خود به حضور دیگری نظر کند که به جای حضور در باورها، به حضور ذیل اراده الهی قرار گیرد که آن حضور تاریخی است. عرایضی در این راستا تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین«علیهالسلام»
https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1
طی 9 جلسه انجام گرفت که البته موضوع حساسی است ولی به نور حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» امکان آن نوع گفتگو فراهم شد. امید است مفید افتد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا کاشف الکرب. سلام و نور شهدا از حضرت عالی سوالی دارم آیا هدهد حضرت سلیمان خود جبرییل بوده است گمان کنم که یکی از شاعر ها فکر کنم حافظ اشاره کرده. نمی دانم یاعلی مدد 🌺
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر نمیآید که هدهد یک ملک باشد زیرا حضرت سلیمان «علیهالسلام» در ابتدا از غیبت او ناراحت میشوند و قصد تنبیه آن را دارند تا آنکه از جناب ملکه سبأ خبرها میآورد. موفق باشید
سلام استاد: برخی معتقدند طوفان الاقصی نه تنها کار مقاومت فلسطین نبوده، بلکه در اصلْ کار استکبار و نقشه بسیار پیچیده صهیونیست ها بوده برای تضعیف و مهارِ گسترشِ قدرت ایران و سرکوب کامل نیروهای مقاومت در منطقه و در نتیجه بهانهای برای گسترش و ادامه جریان اشغال گریِ صهیونیست ها. حضرتعالی چه اندازه این تحلیل را قبول دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به نکاتی که رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد و در نماز جمعه نصرفرمودند توجه بفرمایید روشن میشود اگر مبارزان غزه پیشدستی نکرده بودند امروز دیگر موضوعی به نام فلسطین در میان نبود. آنها نقشهای داشتند که برای همیشه فلسطین را نابود میکردند و به همین جهت رهبر معظم انقلاب فرمودند ۷ اکتبر یک معجزه بود و فرمودند حتی معلوم نیست جریان نظامی حماس میدانست که چه کار دارد میکند و یا بعداً معلوم شد. موفق باشید
سلام استاد: مدتی است که از آینده ام جدا شده ام و در گردونه ای جلو و بی آرامش افتاده ام. چگونه برگردم به خودم؟ آیا بسم لله کافیست برای این امر؟ راست گفتید که دنیا مثل یک ماهی است در حوضچه ای بی بنیاد، که تا می آیم بگیریمش از دستمان در رفته است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: استاد نظر تان را درباره این موارد خواستارم. ممنون. ۱. استاد سعی کردم شاید طبق عادتم درباره مواردی که در دین مان مطرح است آن بحث کلی یا فصل مشترک و نهایتِ احکام و اخلاق و اعتقاد را بفهمم. بطور مثال در فضای بیرون چه خبر است؟ چرا باید محبت کرد؟ چرا باید تواضع داشت؟ چرا باید نماز خواند و... بدون پیش فرضی. بحثم را خلاصه کنم، در پایان رسیدم به «یک،واحد». یعنی سرمنشا و علت تمام کارهایی که در دین سفارش شده و هدف ما و وظایف ما، این است که چون کلا یک چیز در عالم بیشتر وجود ندارد وآن خداست. شجاعت و ایثار و مهربانی و... زمانی معنا دارد که همه چیز یک چیز باشد. یک در مواجهه با غیر می شود شجاعت می شود ایثار.... اداب شرعی باعث می شود ما مشوب به کثرات نشویم و با یک که سرمنشا همه زیبایی هاست زندگی کنیم. با خودم میگم درگیر کردن دیگران در کثرات وهمی مثل قتل آنهاست. ۲. استاد دومین چیز اینکه در مرتبه وجودی و در حد ما و ماده آنچه که شاید بیشتر باید رویش تمرکز کنیم نسبت گرفتن و مبارزه با غیر وجود است. تا وجود شجاعت و ایثار و مهربانی و... در وجودمان رخ بنمایاند. گویی قصه زندگی فقط قصه عشق بازی و ایثار است. برای اینکه وحدت زیبا رخ بنمایاند باید از خود دربیاییم. ۳. برایم سوال بود یعنی چی استاد می فرمایند که اگر آیت الله قاضی امروز بودند مثل شهدا بودند. تا اینکه یک مشکلی برایم ایجاد شد و باعث شد که بیشتر به علتها در درونم فکر کنم. اینطور فهمیدم که سرمنشا و مبحث کلی که سرفصل موضوعات مشکلات درونی است، بودن و نبودن است. به علت جهاد اکبر بودن جهاد درون رسیدم. یک سرفصل کلی اینکه هر آنچه عقل سالم گوید و آنچه در بیرون و درونم هست و حقیقت دارد و شرع و دین گفته را بها بدم و بقیه، در اصل، نیست و شاید یک روزی عرفا در جهاد اکبر بودند و امروز که نیستی، نمود خارجی یافته، باید در جهاد اصغر هم فعالیت داشت که حق می خواهد حاکم در مناسبات بشری شود. ۴. استاد گرامی آیا درست است که اینطور بگوییم که اگر آنچه که هست یکی است آن یک زیبایی وعلم و... است و سنت و اخلاقیات برگرفته از عدالتش که سنتش هم برگرفته از یک، بودنش هست پس آنچه پیامبر گرامی اسلام (ص) به ما ارائه دادند کشف قانون زندگی است در مقیاس کل زندگی. ۵. استاد آیا می توانیم بگوییم که در مقیاس کوچکتر، آنچه که امروزه برخی دانشمندان یا فقیهان کشف می کنند به ترتیب قوانین طبیعت و زندگی امروز، هم در اصل در بنیان کارشان در حال شناخت بیشتر یک وجود و قوانین و سنتهاش هستند. ۶. در پایان استاد بحثی که یک بار فکر می کنم شما در پاسخ پرسشی فرموده بودید که آن تربیتی که فرزند باید براساس آن پرورش یابد به مادرش الهام می شود، حال استاد سوال اینکه آیا راهی که فرزند باید برود اعم از شغل و.. هم اینطور است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است که حقیقتی یگانه به وسعت هستی در افق عالم و آدم حاضر است و باید از طریق شریعت الهی به سوی او بود. و این معنای زندگی است. و همانطور که متوجه هستید در دل چنین رجوعی همه چیز در جای خود معنا میشود و زیبایی علم نیز آشکار میگردد حتی در این رویکرد است که الهامات و نفحات به سوی ما میآید به همان معنایی که از پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» نسیم های رحمت الهی گاه بگاه میوزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمیکند که کی و چه ساعتی میآیم. هوشیار باشید که از آن نسیم ها استفاده کنید. موفق باشید
سلام و رحمت بر استاد طاهرزاده بزرگوار: دانشجوی دکتری فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس هستم. در گذشته از آثار شما استفاده کردم و مکاتبه داشتم. بعد از سالها مزاحمتون شدم تا بیانیهای که برای آغاز یک حرکت تبیینی علمی در این شرایط خطیر نوشتم و مختصات کل جبهه را تعیین میکند به نظر حضرت عالی و بازدیدکنندگان تان برسانم. دعا بفرمایید توفیق همراه شود در این زمانه آخر. در ایتا و تلگرام با آیدی انتهای مطلب در خدمت دوستان هستم. ✍ علمی برای نجات، عزمی برای رستاخیز در حین فتنۀ نهایی یا محول الحول و الاحوال یا نور المستوحشین فی الظلم تحولات داخلی و بینالمللی به مرحله خطیر و خطرناکی رسیده است. بحران اقتصادی و فرهنگی در داخل همزمان شده است با عزم طبقه حاکمه غرب برای مقابله نهایی با ایران و جبهه مقاومت در عرصه نظامی و امنیتی. اگر طبقه شرکتی-بانکی چپاولگر داخلی و عمال سیاسی و دولتی آنها را مستثنا کنیم و آنها را نه در جبهه خودی بلکه شریک طرح استکباری غرب در داخل بدانیم، آنچه باقی میماند منازعه اهل حق در ایران و منطقه با جبهه کفر عبری-غربی است. منازعه حتماً و صد درصد یک منازعه مذهبی است: در یک سو مذهبی است که رحمت و عدالت را در کنار توحید روح دیانت میداند و به اولیای الهی تأسی میکند و شخصیتهای رحمانی و عدلانی بزرگی چون خمینی و مطهری و موسی صدر و چمران و سلیمانی و نصرالله و مغنیه و عبدالملک و... اسوههای درخشان آنند؛ و در سوی دیگر جبهۀ کفر و الحاد و ظلم و توحش و تزویر به رهبری طبقه حاکمه غرب است که خود را با شبهمذاهب یهودی و مسیحی متحد کرده است و به رویکرد طاغوتی خود رنگ شبه مذهبی پاشیده است تا دستکم حمایت پایگاه مردمی فریبخورده مسیحی و یهودی را برای آخرین فتنههایش داشته باشد. در این ائتلاف طاغوتی شبهمذهبی، جزء یهودیت سرآمد و تعیینکننده است چرا که بلوک مسیحی در غرب نیز پیرو آن است! مشخصه اصلی یهودیت غالب تفاخر به یک عهد الهی باستانی است که با ایذاء و انکار انبیاء خودشان نقض شده و پیروان آن را به شیاطینی خالی از عدالت و رحمت و سرشار از تکبر و غرور به یک شکوه منسوخشدۀ باستانی تبدیل کرده است. این شبهمذهب به تاریخ خیانتهای خود که در خود توراتشان منعکس شده بیتوجه است و در عوض داستانهای جلال و قداست انبیاء بنیاسرائیل را به وجود منحوس خود میچسباند. حکم تورات به قتلعام کفار پاگان در عهد عتیق را بر فرض صحت و اصالت، تطبیق به مسلمین موحد و مؤمن به نوح و ابراهیم و موسی علیهمالسلام میکند تا اینگونه مؤمنین راستین به تیغ متکبرینی که منکر تجدید عهد الهی با ظهور عیسی و محمد علیهما السلام هستند و سر از توحش در آوردهاند قتلعام شوند. پیروان شقی این شبهمذهب از قرون پیش با تبدیل جواز رباخواری از غیریهودیان به کسبوکار فاسد بانکداری به اقتصاد غرب مسلط و ذینفعان بزرگ نظام اقتصادی استعماری غرب شدند! پیروزی در این منازعه پیچیدۀ تمدنی تنها با تاکید و تبیین تمایز اسوههای رحمت و عدالت و مقاومت ایمانی و اخلاقی جبهۀ اسلام در برابر شبهمذهب یهودی-مسیحی که تکبر پیروانش آنها را به دشمن رحمت، عدالت و اخلاق تبدیل کرده ممکن است. امروز برای مخاطب آگاه جهانی هم تمایز بین خصائل رحمانی و اخلاقی رهبران اسوه مقاومت اسلامی در زندگی و سبک مبارزهشان، از استکبار و ظلم و توحش پیروان شبهمذهب یهود و مسیحیت دارد به تدریج روشن میشود. امروز باید هر چه بیشتر این خصلتهای متعالی را در اولیاء دین اسلام و اسوههای معاصر آن تبیین و تبلیغ کرد و به آنها اقتداء و تأسی. و البته این جهاد تبیینی حقیقی مستلزم یک امتداد انتقادی در داخل است. در جبهۀ داخلی اهم مسائل تبیین شبیخون «استعمار نو» به مسئولان جمهوری اسلامی بعد از دفاع مقدس است. مردم و مسئولان باید دریابند که فاجعه اقتصادی و فرهنگی داخلی نتیجه سیاستهای همان تمدن ظلمانی است که متأسفانه بعد از جنگ تحمیلی به دست برخی از مسئولان جمهوری اسلامی أخذ و اجرا شد و سیاستهای کلان اقتصادی و جمعیتی را از مسیر اسلام و انقلاب منحرف کرد و در مسیر اهداف شیطانی تمدن شیطانی غرب قرار داد. تمایز این عناصر سیاستی باطل در جبهه مخلوط داخلی که در آن نور و ظلمت در هم آمیخته و بسیاری از مسئولان و مردم را سردرگم کرده و حتی بخشی را در مسیر بطلان و خیانت قرار داده از اهم مسائل امروز است. باید خط نورانی و رحمانی و عدلانی اسلام را در جبهه داخلی و خارجی از خط ظلمانی استعمار نو در داخل و امپریالیسم نظامی در منطقه برای مردم خود و جهانیان تبیین کرد! این است پارامترهای جهاد تبیین حقیقی شما! این است صورت اصلی جهاد کبیر شما! این است بصیرت لازم برای قیام شما! «قل إنما أعظكم بوحدة أن تقوموا لله مثنى و فردى»! سوره سبأ: ۴۶ پند میدهم شما را به یک چیز: که برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید، آری! در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در جهان، موانعی که متذکر آن شدهاید وجود دارد و شناخت جایگاه تاریخی این موانع از یک طرف؛ و شناخت جایگاه انسان که باید در مقابل این جریانها بایستد، از طرف دیگر مهم است وگرنه قصه آن میشود که رفت آب بیاورد، و آب او را برد. و از این افراد، کم نداشتهایم. اینجا است که باید متوجه حضور روح بشر جدید و تاریخی که در آن هستیم، باشیم. بخصوص تاریخی که به سوی آینده قدسی در حرکت است و انسانی که متوجه ابعاد متعالی خود در نسبت با خود و جهان میباشد. عرایضی تحت عنوان « انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 شده است. امید است برای اندیشیدن به این موضوع، مفید افتد. موفق باشید
سلام و عرض ارادت و طلب دعای خیر از استاد گرامی: برای بچه های ۱۲-۱۳ ساله دختر (کلاس ششم) میخوام نکات معرفت النفس را بگم، آیا از همان ده نکته بگم یا کتاب دیگری پیشنهاد میکنید؟ چه نکاتی را مد نظر قرار بدم؟ پارسال غیر مستقیم و طی درسهای مختلف براشون میگفتم ولی امسال میخوام کلا یک زنگ کلاسی برای همین باشه. فکر کردم برای تغییرات اساسی در این نسل عالمشون را باید تغییر داد ولی به زبان این سن؟ خدا حفظتون کنه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این مورد خوب است. جناب آقای وحدتی شرحی برای آن کتاب شروع کردهاند خوب است به آن شرح رجوع شود. https://eitaa.com/tafakorism/833 . موفق باشید
سلام و ادب: آیا ذات خداوند (که هیچ ظهوری ندارد) _ نه ظهورات آن_ برای انسان کامل قابل شناخت است؟ برای سایر انسان ها اگر به رتبه انسان کامل برسند چطور؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با رجوع به مبانی عرفانی مانند کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه دنبال بفرمایید. از آن جهت که به هر حال ذات، به اعتبار ذات، ظهور برایش معنا ندارد. موفق باشید
به رب الذی یحیی و یمیت. استاد بزرگوار سلام: باز هم با ناسوال هایم آمده ام. این بار اما با دست پر. اینبار با شهید سنوار. او که نامش هم از دیشب تا کنون زنده کننده است. من نمیدانم او پس از مرگ کجا میرود من نمیدانم اکنون در کدام منزل اخروی یا برزخی است من هیچ از قبر و برزخ و دنیای پس از مرگ نمیدانم. اما وقتی به لحظه های آخرش فکر میکنم میدانم این یعنی جاودانگی. وقتی لحظات آخرش را نمیبینم که کوادکوپتر اسراییلی گرفته و فقط به ترور او فکر میکند شهادت در آن جسم پیداست. و مگر نه اسرائیل همین است؟ اسرائیل آدمش کجا بود؟! اسرائیل همین کوادکوپتر است که آدم ها را یک چند متری حرارتی میبیند که باید آن را حذف کرد و پرونده اش را بست. گویا او قصهی آدم را نشنیده و هابیل و قابیل را نخوانده است. او تکامل را در حافظه اش جا داده و نمیداند آدم یعنی چه. او مرگ و زندگی را نمیفهمد. این است که میکشد. او نمیداند وقتی تن یک موجود مرده را با خود میبرد ما روضه میخوانیم که: این بدن کیست؟ بوی تن کیست؟ و چنان میگیرییم که کمتر کسی میتواند بگوید از سر تخلیه ی احساسات و هیجانات حماسی است. این وصله ها به آدم ها نمیچسبد. او نمیداند مرگ برای ما اشکی است که چشمان خواب رفته مان را بیدار میکند که: بکشید ما را! ملت ما بیدار تر میشود. اینها حرف های حماسی نیست و اسرائیل هم قادر نیست این را بفهمد. او نمیفهمد شهید کردن یحیی سنوار یعنی زنده کردن قلب ها یعنی بازگرداندن کربلا یعنی جان بخشیدن به روضه یعنی الله یحیی یمیت و یعنی باز چشم ها در غزه اند. یعنی خبر به جای بورس میشود چند فلسطینی شهید شده اند و در نهایت یعنی به جای لایک کردن پست های مد روز، شهید روز روز را معنی میکند. سوگند به او که جانم در دست اوست که جز در غزه نفس نخواهم کشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می داند آنچه نوشتید صادق ترین سخن است زیرا در کلمات خود جایگاه شهادت را گزارش دادید که آن قصه حضور انسانی است با اراده ای فولادین که هزار برابر در آن شهید یحیی سنوار زنده تر و حاضرتر است و بنا دارد در تاریخ خود که تاریخِ مرگ ابرقدرتها است؛ بیشتر و بیشتر حاضر شود. و این راز احیای مردی است که تاریک ترین اندیشه ها گمان کرده اند او را کشته اند. چه اندازه با شهادت شهید سنوار آن مردِ با اراده های فولادین، ما خود را مصمم تر برای نابودی رژیم صهیونی احساس میکنیم و اگر جاودانگیِ شهید را با امامِ شهیدمان حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در تاریخ تجربه کردیم و هر روز به نور آن حضرت در تاریخ حاضر می شویم، چگونه منتظر هزاران شهید سنوار با همان اراده های فولادین نباشیم؟!! گویا تا دیروز ما یک شهید سنوار داشتیم و این ما را برای نابودیِ استکبار کم بود و خداوند تقدیر کرده است تا در افق شخصیت آن شهید بزرگوار هزاران زن و مرد با همان روح و روحیه به میان آیند و در همین اکنون حاضر و حاضرتر شوند. آیا با توجه به این امر نباید به وعده خدا امید داشت که فرمود: «الیش الصبح بقریب؟». خدا می داند مانند روز روشن است که جهان دیگری در میان است و آن، با نقش آفرینیِ جبهه مقاومت با رهبری مبارزان فلسطینی بناست شکل بگیرد.
یک سال قبل وقتی هنوز طوفان الاقصی آغاز نشده بود، جز عده ای قلیل کسی یحیی سنوار را نمیشناخت. اما امروز انسانهای آزاده او را شناخته اند. و مسرور از آنکه توانستند چنین چهره مهمی را برای ادامه راه به عنوان اهداف خود قرار دهند و در این راستا حتماً احساس پیروزی می کنند. موفق باشید.
با سلام خدمت استاد عزیزم: از صحبتهای شما من اینجوری برداشت کردم که در تاریخ حاضر همه ی انسانها باید در فضای گفتگو و تفکر وارد شوند و از سلوک های فردی به سلوک جمعی برسند و در جمع ها حاضر شوند و با گفتمان و یا هر کاری که ازشون برمیاد در تاریخ خود حاضر باشند. گفتید دیگر وقت عزلت گزیدن و سلوک فردی نیست و باید در جمع ها حاضر شد و حضور مفید داشت، برداشت من اینه که من بعنوان یه زن خانه دار (که گاه گاهی اهل تفکر و مطالعه بوده) باید کاری در بیرون از خانه هم انجام دهم، بعد با خودم فکر کردم و بهترین کار را برای خود کار فرهنگی دیدم, البته هنوز دقیق نمیدانم چه کاری مطلوب و بهترین من است و تا حدی هم نا امید شدم از پیدا کردنش. دو سوال داشتم از خدمتتان: ۱. آیا برداشت من از صحبت های شما در رابطه با حضور موثر در بیرون خانه درست بوده؟ ۲. با توجه به اینکه در قرآن آمده است که بهتر است زنان در خانه بمانند و از دید نامحرم دور بمانند, پس شما چرا همه انسانها اعم از زن و مرد را تشویق به این حضور میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! انسان باید در تاریخ خود به هر صورت ممکن حاضر باشد حتی اگر آن انسان، خانمِ خانه دار باشد. این روزها که با حضور در فضای مجازی میتواند نقش آفرینی کند؛ چرا خود را تجربه ننماید؟ ۲. همانطور که در کتاب «زن؛ آن گونه که باید باشد» عرض شد یک زمانی ساختار زندگی، قبیلگی بود و حضور در اجتماع معنا نداشت و در همان خانه و قبیله همه، آنچه میتوانستند بشوند، میشدند. ولی امروز آن موارد در دل اجتماع دنبال می شود. از آن جهت مطابق شرایط زمانه، دستور داده اند زنان در خانه بمانند. زیرا معنا نداشت خود را در اجتماع ظاهر کنند، عملاً نوعی تبرّج و خودنمایی به حساب می آمد. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد محترم: من تو یکی از کتابهای شما خوندم که فرمودید بهشت و جهنم نفسانی است و بهشت یعنی قرب و نزدیکی به رب العالمین و جهنم یعنی دوری از خدا. سوال من اینه که در بعضی از سوره ها خداوند بهشت و جهنم رو به صورت باغ و درخت و نهرهایی که از زیر آنها جاریست و میوه و.... ترسیم کردند. لطفا درباره بهشت و جهنم توضیح بدید و یا اگر در کتابی به تفضیل توضیح دادید اسم کتاب رو بفرمایید. و سوال دوم اینکه آیا در برزخ و قیامت اقوام و دوستان رو می بینیم و آنها را میشناسیم یا خیر؟ ممنون بابت قبول زحمت برای پاسخگویی. موفق و موید باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همانطور که در آیه ۷ سوره همزه در رابطه با جهنم میفرماید: «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» آن جهنم همان حالات روحی است که از درون به صورت آتش اطراف انسان را فرا می گیرد. ۲. رویهمرفته در قیامت این نسبتها به هم میخورد. می فرماید: «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ» (مؤمنون/101) پس آنگاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد. موفق باشید