انسان کامل یا مقام قدسی پیامبر(ص) و ائمه (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
پس به هر دورى ولىاى قائم است..........تا قيامت آزمايش دائم است
مهدى و هادى وى است اى راه جو........هم نهان و هم نشسته پيش رو
اینکه انسان كامل كيست، اديان و مكاتب مختلف از زواياى مختلفى به انسان كامل پرداختهاند و كوشيدهاند نمونهاى از انسان كامل را ارائه دهند تا ديگران با پيروى از او بتوانند با شكوفا ساختن استعدادهاى خود، راه هاى كمال را بپيمايند. اسلام نيز براى انسان كامل جايگاه ويژهاى قائل است، تا جايى كه خداوند در قرآن او را خليفه و جانشين خود مىخواند (1) و الگو و اسوهی ديگران معرفى مىكند. از جمله اينكه دربارهی رسول خدا(ص) مىفرمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(2) قطعا براى شما در (اقتدا) رسول خدا سرمشقى نيكوست. چنانكه حضرت ابراهيم(ع)اين مهم را از خداوند متعال برای خود طلب مىكند. و تقاضا مینمود: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً»(3) و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان. با استفاده از همين نكات قرآنى است كه عارفان مسلمان انسان كامل را تجلى تام حضرت حق و مظهر اسماء و صفات او میدانند و شناخت او را مقدمهی شناخت ذات حق تلقى مىكنند.
از ميان مباحثى كه در عرفان نظرى مطرح میشود، دو مسئلهی عمده و اساسى وجود دارند كه زير بناى اصلى مسائل عرفانى و اساس مباحث آن را تشكيل میدهند، آن دو مسئله عبارتاند از: مسئلهی «توحيد» و مسئلهی «شناخت موحد». به بيان ديگر، اساس مسائل عرفان نظرى بر بيان توحيد و معرفى موحد، يعنى انسان كامل گذاشته شده است. از اين رو، در عرفان دربارهی انسان كامل مباحث عميق و دقيقى عنوان شده است.
«انسان کامل» به عنوان نقطه نهایی انسان مطرح است که مصداق بالفعل آن انسانهای معصوم میباشند. انسان کامل جامع جمیع عوالم وجود است، منتها در مرتبه روح و عقل به اجمال و در مرتبه قلب به تفصیل، به همین جهت باید گفت: حقایقی در نزد انسان کامل به صورت اجمال و تفصیل موجود است و در همین رابطه «اسم الله» که مقام جامع اسماء الهی است به وسیله انسانکامل دانسته میشود به طوری که او با درک حضوری مقام خود عملاً «اسم الله» را درک کرده است.
اسم الله مبدأ ظهور جمیع اسماء الهی است و انسان کامل مظهر اسم الله است و لذا آنچه در عالم به فرق و کثرت هست در انسان کامل به نحو جامع موجود است، بنابراین شناسایی حقیقت انسان موجب شناسایی همه اسماء حق است، اگر کسی بخواهد همه اسماء حق را بشناسد، یا باید در همه عوالم هستی سیر کند و یا به انسان کامل معرفت پیدا کند که همه آن اسماء به صورت بالفعل در او هست. در همین رابطه حضرت صادق(ع) میفرمایند: «نَحنُ وَالله الأسماءُ الحسنی»(4) به خداوند سوگند مائیم اسماء الهی.
در موضوع انسان کامل نظر به حقیقتی است که مظاهر آن حقیقت امامان معصوم(ع)و پیامبر خدا(ص) میباشند. آن حقیقت همانی است که رسول خدا(ص) در رابطه با آن فرمودند: «اَوّلُ ما خَلَقَ الله نوری»(5) اولین چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود. زیرا اولین مخلوق که از حضرت «الله» صادر میشود باید سنخیتی با حضرت الله که جامع جمیع اسماء الهی است داشته باشد و آن نمیتواند چیزی جز حقیقت انسان کامل باشد که ظرف پذیرش همه اسماء الهی است و چنانچه قبلاً عرض شد مقام ملائکه مقام پذیرش اسمی از اسماء الهی است.
وقتی روشن شد اولین مخلوق حقیقت انسان کامل است روشن میشود چرا گفته میشود تمام انبیاء الهی پرتوی از نور محمدی(ص) هستند، یعنی:
بود نور نبی خورشید اعظم.... گه از موسی پدید و گه ز آدم
هرچند به حسب ظاهر حضرت محمد(ص) از اولاد آدم است ولی به حسب حقیقت، جدّ حقیقی حضرت آدم میباشند و زبان حالشان این خواهد بود که:
من به ظاهر گر ز آدم زادهام.... لیک معناً جَدّ جَدّ افتادهام
در همین رابطه در روایت داریم که ابن عباس گفت:
------------------------------------------
1 - قرآن میفرماید: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً» سوره بقره، آيه 30.
2 - سوره احزاب، آيه 21.
3 - سوره فرقان، آيه 74.
4 - الكافي، ج1، ص: 144
5 - بحار الأنوار ، ج1، ص: 97
برای مطالعه تمام محتوای این مظلب فایل های PDFوDOCآنرا دانلود نمایید