متن پرسش
سلام.من در رشته ی پزشکی درس میخونم در مورد موضوع پایان نامه مزاحمتون میشم .یکبار هم باهاتون صحبت کردم ودر مورد تاثیری که سلامت روح میتونه روی سلامتی جسم اثر بگذاره صحبت شد و شما هم از رفلکس ها صحبت کردید،در کتاب انقلابتون هم خواندم که ما متاسفانه در سلامت جسممون فقط از مادیات استفاده می کنیم در حالی که روح مجرد ما می تواند در سلامت جسم خیلی مؤثر باشد (دستگاه دیالیز)،یا در کتاب پیروزی بر سرطان خواندم که عده ای با تصحیح تفکر مرگ و زندگی توانستند از سرطان های مرگ بار جان سالم به در ببرند،و این را هم میدانم که سرطان در واقع ازدست رفتن چرخه ی منظم تکثیر سلولهاست واز طرفی من یک مستند به نام ماتریکس در تلویزیون دیدم که آن ها در علم پزشکی به این عقیده داشتند که بدن انسان توسط یک میدان مغناطیسی تحت کنترل است وهر گونه اختلال در این میدان باعث بیماری می شود (شاید همان روح مجردی باشد که ما قبول داریم ولی آن ها زیر بارش نمی روند)،من جلد1 کتاب معرفت النفس علامه حسن زاده را هم خوانده ام وکم وبیش یک چیز هایی درک کردم،حال با توجه به همه ی این ها یک طرحی به نظرم رسیده و آن اینکه ما با تدریس علم معرف النفس به بیماران سرطانی شاید بتوانیم با متعادل کردن روح در مسیر صحیح خودش این خود سرانه کار کردن تکثیر سلول ها را جلویش را بگیریم.آیا فکر درستیه؟؟؟ولی وقتی به این موضوع فکر میکنم همیشه این سؤال برام مطرح میشه که چرا پس امام خمینی با آن روح متعادلشون سرطان معده داشتند؟ ببخشید سرتونو درد آوردم ولی خودتو میدونید شاید کس دیگری نمی تونه این طرز فکر منو درست کنه و ایرادشو بگیره لطفا کمکم کنید،و اگر کتابی هست که میتونه کمکم کنه معرفی کنید،انشالله عرفه روز ملاقات باشه براتون سلام ما را هم برسونید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام:
تعلیم معرفت نفس میتواند مقدمه باشد که اگر طرف آماده شد به صورت حضوری با خود برخورد کند و با دفع خیالات منفی، اجازه میدهد روح او تمرکز لازم را بر روی جسمش داشته باشد – اگر روح او بنای انصراف از بدن را نداشته باشد – میتواند در حال بیماریاش مؤثر باشد. ولی اگر روح انسان مثل روح امام خمینی«رضواناللهعلیه» بنای رفتن دارد دیگر درمانها تأثیری ندارد، زیرا در این صورت بیماریها مربوط به جسم نیست بلکه ظهور انصراف روح است. موفق باشید