متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار:
سوالاتی پیرامون 10 تکته داشتم که خدمتتان عارض می شوم:
1. چرا می فرمایید وقتی مریض می شویم روح مریض می شود و تن تحت حکومت میکروب قرار می گیرد.
2. شما در جواب کسی که عرض کرد چرا من را به مغز نسبت ندهیم فرمودید شما می گویید مغز من پس یک منی هست و یک مغزی و باید مغایرت بین مدرک و مدرک وحود داشته باشد و حال آنکه این مغز من که می گوییم بالمسامحه است و در و این همان مغز است.
3. آیا می توانید عقلا ثابت کنید که دیوانه ها هم نفسشان کامل است و فقط ارتباطش با بدن مختل شده؟
4. شما در جواب سوال کسی که عرض کرد چرا پیغمبر اکرم با جنبه حقیقی شخص در عالم خواب رو به رو نشدند فرمودید که حقیقتا اینها انسان نبودند و این جنبه غیر انسانی شان بود و حال آنکه حیوانات مظهر تجلی الهی اند و اگر این گونه، افراد گنه کار نشان داده می شوند به خاطر این است که از طریق این شکل به پستی شان پی برند نه اینکه حقیقتا میمون باشند و باز سوال آن بزرگوار تکرار گردد (ادامه سوالات معرفت النفس را ان شاء الله دفعه دیگر به عرضتان می رسانم)
5. می خواهم مقاله ای پیرامون انسان از دیدگاه اسلام یا عام ترش مثلا حق بنویسم می توانید جناب عالی چند کتاب یا مقاله معرفی کنید (غیر از آشتی با خدا و ده نکته که خوانده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث معرفت نفس در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که چرا بدنهای مختلف در مقابل میکروبها یک عکسالعمل نشان نمیدهند و چنانچه روح انسان در شدت وجودی بیشتر باشد، بر تأثیر میکروبها غلبه میکند 2- بالاخره این ادراک را اگر کسی نپذیرد، عملاً به هیچ ادراکی از ادراکات خود نمیتواند اعتماد کند و گرفتار یک نوع سوفسطاییگری میشود 3- همینکه میتوان در بسیاری موارد دیوانگان را به کمک درمان بدنشان درمان کرد، نشان میدهد که مشکل آنها در عدم ارتباط صحیح بین جسم و روح است و اینکه جسم نمیتواند آنچه که روح اراده میکند را، صورتِ عمل بپوشاند. شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید