متن پرسش
سلام:
استاد چی میشه که بعضی وقتا احساسم نسبت به اهل بیت (علیه السلام) و حتی خدا یه جوری میشه، مثلا من واقعا اسم امام علی (علیه السلام) رو می شنوم همه وجودم میشه ایشون و واقعا بعضی وقتا اشکم میاد از اسم ایشون، ولی یه چند وقتیه یه جوری شدم، بعضی وقتا میشه حتی تو مجلسی اسم حیدر میاد و من اون حس همیشگی رو ندارم، یه جورایی دنبال دلیلم واسه منقلب شدن!!! سن هیجده سالگی فک کنم عجیب ترین سن انسانه!! حتی بعضی وقتا این حس در مورد خداوندی و ربوبیت خدا بهم دست میده، دنبال نشونه خدام و اون حسه خودبه خودی رو بعضی وقتا ندارم!!! و شدیدا عذاب میکشما، شدید، حس می کنم تمام داراییمو از دست دادم، حاضرم هر چی دارم بدم فقط دوباره اسم امام علی منو منقلب کنه
البته این حس الحمدلله بر من قالب نیست، نمیدونم این "الحمدلله" که گفتم درسته یا نه، چون نمیدونم این حسه خوبه یا بد، شما بهم بگید، مصداق این حس همون جملس که میگن «شک مقدمه یقینه»! یا نه من گناهی کردم و به خاطر اون این ثروت عظیم از من گرفته شده!؟
خلاصه خودتونو بذارید جای من، یه لحظه احساس می کنید به حیدر کرار هیچ حسی ندارید؛ بدترین عذابه، نه؟ پس راه نجاتو نشونم بدید لطفا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده تخصص جوابگوی به این سؤالات را ندارم. اگر کاربران محترم سؤالات عقیدتی داشته باشند و بتوانم جواب دهم؛ در خدمتشان هستم و إنشاءاللّه کوتاهی نمیکنم. موفق باشید