متن پرسش
سلام علیکم:
چند سوال در مورد جناب حافظ داشتم:
۱) آیا تمام تمام اشعار حافظ جنبه عرفانی دارند یا اینکه اشعاری هم دارد که برای دستگاه حکومت زمان خودش سروده باشد؟ یا اینکه در مدح یا مذمت شخصی شعری گفته باشد؟
۲) در غزل شماره ۱۱ علت آوردن اسم شهر یزد چیست؟
۳) استاد گاهی وقتها در شرح غزلیات حافظ چیزهایی را می گویید و توضیح می دهید که آدم احساس می کند اینها را خودتان اضافه می کنید و اصلا نمی شود این چیزی را که شما گفته اید از شعر برداشت کرد، هر چند کلیت برداشتتان از شعر درست است ولی توضیحات اضافی را نمی شود از شعر برداشت کرد به عنوان مثال (هر چند مثالها زیاد هستند):
در بیت: دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری. شما می آیید از منیت و انانیت صحبت می کنید. البته این بیت خیلی آن چیزی را که مدنظرم بود نرساند. ابیاتی هستند که در شرحشان چیزهای عجیبی (البته در نظر من) می گویید. خواهش می کنم توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ قصهی سخن شاعرانه، قصهی گفت و گویشی است ماوراء شخصی که سخن میگوید بلکه آن ندای تاریخی است که شاعر را در بر میگیرد و از طریق او میگوید، به همان معنایی که حافظ میفرماید: «در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند ـــ هر چه استاد ازل گفت بگو میگویم» روحی است که جناب حافظ را فراگرفته و او اظهار کنندهی گویش آن روح است لذا هر چه میگوید اشاراتی است ماوراء روزمرگی ها و اینکه بخواهد مدحی بگوید یا شخصی را به میان آورد. همهی آن شخصیتها در غزلیات او نماد یک معنا است و اگر این موضوع در حافظ فهم نشود نمیتوانیم به حافظ رجوع کردهباشیم به همان معنایی که در مرتبهی بالاتر ما وحی را در کلمات قدسی قرآن مییابیم. 2ـ در مورد یزد به نظرم همان چیزی که در غزل شماره11 عرض شد حرف حافظ باشد. موفق باشید