متن پرسش
سلام.قبلا سوالی از خدمتتان در مورد اعیان ثابته پرسیدم و توضیحی نیز درباره یک سوال داده بودید.چیزی که من متوجه شدم این است که مثلا امام خمینی در یک دامنه مثلا 100 تا 1000 (مراتب کمال)می توانست به کمال برسد و این دست خود ایشان و به قدر همتشان بود که به چه عددی برسد.صدام هم می توانست مثلا بین 1 تا 100 به کمال برسد و خودش خواست و اینگونه زیست.سوالی که نمیتوانم به آن پاسخ بدهم این است که چرا این ظرفیت و سعه وجودی امام کلا بیشتر بود؟چرا صدام نمی توانست امام خمینی و امام نمی توانست صدام بشود؟چرا ظرفیت او فقط 1 تا 10 بود؟چه چیزی این تفاوت را به وجود آورده؟ آن ها که اختیاری در تعیین این حدود نداشته اند.این که می شود جبر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در عرفان و فلسفه روشن میشود که «امکان» ذاتیِِ هر ممکن الوجودی است، وقتی امکان، ذاتی خود شیء یا شخص شد یعنی ظرفیت هر کس به ذات خودش مربوط است و خداوند مطابق ظرفیت و امکان هر موجودی، وجود را به هر شخص و هر شیء میدهد که در آن صورت به آن شخص و آن شیء که وجود یافت «ممکن بالذات و واجب بالغیر» میگویند. وقتی ا مکان هر انسانی ذاتی اوست اختیار او در آن است که امکان خود را در عالم تشریع جهت دهد مثل یک مرد که تنها میتواند امکان مرد بودن خود را به سوی مرد کامل شدن جهت دهد. موفق باشید.