متن پرسش
باسلام
1.به نظرشما یکطلبه بعد از چه مدت درس خواندن باید ملبس شود وچه وقت تبلیغ را شروعکند؟
2-آیا ازدواج برای طلاب باید در چه سنی باشد؟
3-ملاک عنوان آیت الله گفتن به اشخاص چیست؟
4.بااینکه درروایات توصیهای به خواندن فلسفه نشده چرا ما باید فلسفه را بخوانیم؟
5.شروع سیرمطالعاتی شما از چه سن و باچه میزانسواد میباشد؟
6.درپاسخ یکی از سئولات فرموده بودید فلسفه خواندن را زود شروع نکنیندبلکه بعد ازمدتی که در حوزه بودید شروع کنید ولی در برخی کتابهایشما در پاورقی توصیه شده به کتاب معرفتالنفس والحشررجوع شود آیافهماین کتاب کار هرکسیاست و شروع آن برای چه سن و سالی وبا چه مدرکی می باشد؟
7.آیا ما مجازهستیم به آن دسته از افرادی که فلسفه وعرفانراقبول ندارند اهانت کنیم؟در بعضی از آثار علامه طهرانی دیده می شودکه به برخی ازافراد ایشان مثلا گفته اند چیزی از فلان مطلب نفهمیده یا الفاظ دیگری گفته شده دلیل اینگونه برخوردها چه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ظاهرا در سوالتان اصل معمم شدن یک طلبه را لازم گرفته اید که به نظر می رسد کلام صحیحی است به این معنی که اگر طلبه ای با مشکل خاصی مواجه نیست، بنا را بایستی بر این بگذارد که پس از مدّتی ملبّس گردد چرا که مدّتی از سرمایه های مادّی، علمی و معنوی حوزه استفاده کرده و به جاست به عنوان ثمره ای از حوزه، بین مخاطبین حوزه ظاهرگردد.
البته این که آن مدّت زمان چه مقدار است، به نظر می رسد به دست آوردن چند امر قبل از ملبّس شدن لازم است که عبارت باشد از
یک: از جهت اخلاق شخصی و اجتماعی در حدّ مطلوبی باشد. دو: از جهت علمی اولا: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاعی اجمالی و کوتاه از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد. ثانیا: نسبت به سوالات متداول کلامی و اعتقادی و اخلاقی و تاریخی و ... و جواب آن ها بیگانه نباشد. ثالثا: توانایی مراجعه به منابع مثل قرآن، کتب روایی و تفسیری را داشته باشد. سه: همچنین از آن جهت که محل مراجعه قرار می گیرد از امور اجتماعی و سیاسی آگاهی ـ حتی به صورت اجمالی ـ داشته باشد.
در صورتی که این امور را درخود مشاهده نمود، به نظر می رسد زمان مناسبی برای معمم شدن می باشد. همچنین باید توجه داشت که ملبّس شدن را نبایستی از زمان مناسبِ خود به تأخیر انداخت چرا که چه بسا منشأ وساوس شیطانی شده و به بهانه های مختلف بدون توجه به سرمایه هایی که حوزه برای این شخص نموده موجب دوری از حوزه می گردد. البته ممکن است شرایط هر شخصی با اشخاص دیگر متفاوت باشد.
و اما در مورد تبلیغ، همان طور که مشخص است، به خاطر مخاطب خاص و موقّت بودن در امر لباس پوشیدن، مسأله، ساده تر از ملبّس شدن دائمی است و شخص با کسب و احراز حدّاقل هایی از اموری که قبلا اشاره شد ـ مناسب با محل تبلیغ ـ می تواند به امر تبلیغ بپردازد.
2ـ در مورد ازدواج باید گفت با توجه به این که وظیفه ی عالم شدن طلاب از اهمّ وظایف ایشان است و دوران مجرّدی غالبا فضای مناسب تری جهت تحصیل فراهم می کند، بهتر است همان طور که مرحوم شهید ثانی فرموده، طلاب علوم دینی ازدواج را به تأخیر بیاندازند. البته بدون شک این تأخیر در صورتی است که بحث وجوب شرعی اقدام به ازدواج در بین نباشد.
3ـ ملاک اطلاق عنوان «آیت الله» به یک شخص، پس از آن است که وی، با تلاش فراوان توانایی استنباط احکام را از منابع، به صورت ملکه به دست آورده باشد البته چه بسا شخصی این توانایی را یافته باشد ولی در السنه به او «آیت الله» گفته نشود. به هر حال این ها عناوین و نام گذاری هایی است که ملقب نمودن و یا ملقّب ننمودن یک شخص به این القاب اضافه و یا کاستی در پی ندارد. 4- فلسفه مثل علم اصول که قواعد تفکر در اصول عملیه است، قواعد تفکر در اعتقادات و هستیشناسی است و به همین جهت بزرگان دین از جمله حضرت امام و مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند 5- عموماً بعضی کتابها مثل «جوان و انتخاب بزرگ» را افراد از دورهی راهنمایی نیز میتوانند شروع کنند و کتابهایی مثل «ده نکته» و «آشتی با خدا» را از دورهی دبیرستان. 6- پاورقیها به آن معنا است که اگر کسی در شرایط مناسب خواست به موضوع مطرحشده با تفصیل بیشتر مراجعه کند باید به آن کتابها مراجعه نماید ولی به معنای آن نیست که الزاماً در حین خواندن همان کتاب به کتابی که در پاورقی معرفی شده است باید رجوع نماید. 7- به هر صورت ما هرگز به کسی که فلسفه را قبول ندارد نباید هیچ توهینی بشود ولی اگر منتقدین فلسفه بدون اینکه معنا و مقصود فیلسوف را بفهمند انتقاد نمایند معلوم است که میتوان گفت منتقد مطلب را نفهمیده ولی این توهین به شخص منتقد نیست. موفق باشید