متن پرسش
وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد، نزدیکش شد و پرسید:
«چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟» زن در حالی که گریه میکرد گفت: «ظالمانه کشته خواهی شد.» سقراط گفت: «یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟!» زن گفت: «منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی!» سقراط گفت: «یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟!» زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: «الهی زیر گل بری سقراط که موقع مردن هم
دست از فلسفه و منطق برنمیداری!!»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بازیهای زبان، خودْ عالَمی دارد و به همین جهت زبانها ظرفیت ظهور همه احوالات را ندارند. موفق باشید