به سلام خدمت استاد گرامی: حدودا ۶ سال هست که وارد مسیر معرفت النفس شدم و مباحث خوبی رو گذارندم و در طی این مباحث دیدگاه و تفکرم خیلی عوض شده و مشتاق تر شدم این علم رو ادامه دهم و خودش نوعی لذت است. چون مسیر تفکر جهش و نوع آن رو در راستای الی الله قرار میده و واقعا آرامش به همراه داره. من مدتی هست در حال تحقیق در باب ترنس ها هستم. ساعتها کنکاش کردم از جمله از اطلاعات سایتهای متنوع گرفته نوع جراحی ها و انواع مصاحبه با افرادی که این اختلال هویت جنسی رو دارن. چه قبل عمل چه بعد عمل. نظرات خودشون، خانوادشون و .... رو دنبال کردم. سوالهای سایت و در این مورد رو هم مطالعه کردم. استاد من به یک جمع بندی رسیدم ولی هنوز مطمئن نیستم خواستم نظرتون رو بدونم. استاد طبق این تحقیق دلایل زیادی کشف شد. مثلا گفته بودن استرس مادر و عوامل خارج در جنین اثر کرده یا نفس بدن رو درست تدبیر نکرده یا امکانات نفس کم بوده یا غده هیموفیز مغز ایراد داشته و ..... من خیلی کلنجار رفتم برای هر موردی دلیل یافتم که یه جوری قانع نشدم برای نمونه اگر استرس مادر در جنینی باشه خیلی ها مادرشون در نشاط بوده بدون استرس و شرایط و مثلا دوفرزند به دنیا آورده با شرایط بارداری یکسان چه روحی چه تغزیه ولی یکیشون احساس ترنس داره پس ١٠٠ درصد استرس قانعم نکرد. اگر غده هیپوفیز ایراد داشته پس غده رو کی میسازه خود نفس داره کل بدن رو میسازه همان غده رو هم نفس ساخته باز قانع نشدم. اگر نفس بدن رو درست تدبیر نکرده خوب خود این بدن رو بازم نفس اراده میکنه و میسازه پس تدبیر کرده باز قانع نشدم. درکل هر موردی رو بررسی کردم باز حل نشد. جالب اینکه به قول خودتان عجیب است همین نفسی که اراده کرده و خودش این بدن رو تدبیر کرده و ساخته و دوست داشته بسازه حالا ساز مخالف میزنه و پس میزنه. جالبتر اینکه بیشتر این افراد بدن رو اصل گرفته و از خود واقعی غافل هستند و دنبال خود واقعی هستند و فکر میکنن با جراحی خود واقعی پیدا میشه. خوب وقتی این گوشت ها رو دستکاری کنن باز قانع کننده نیست. چرا؟ چون نفس نه زنه نه مرد جنس بردار نیست فقط هست. جالبتر اینکه جراحی نوعی فریب نفس میشه چرا؟ چون قبل عمل قوه وهم و خیال شدت گرفته و عقل تسلیم وهم شده و جراحی میطلبه حالا جراحی صورت گرفته پس چرا اکثرا شدیدا پشیمان شده و طالب همون بدن قبل جراحی رو میشوند و چون چاره ای نیست خودکشی میکنن که بازم قانع کننده نبود. بعضی جراحی میکنن و ظاهرا میگن حالا این شکاف بین جسم روحم از بین رفت و در و تخته جور شد ولی در مصاحبه میگن یه مشکل رو حل کردم ١٠٠٠ مشکل برای خودم تراشیدم از جمله ازدواج نمیشه کرد چون آلات تناسلی دستکاری شده بچه دار هرگز نمیشم چون مثلا رحم تخلیه شده یا تا آخر عمر باید هورمون تزریق کنم یا جامعه باز من رو نمیپذیره چون بعد از عمل بازم طبق جنسیت جامعه نیستم چون بدنی تقلبی درست کردم و. خوب بازم قانع کننده نیست که جراحی مشکل رو برای همیشه حل میکنه. خوب استاد وقتی برای یکی بگیم استرس مادرش باعث ترنس شده مادر اون یکی که استرس نداشته و ترنس شده چی؟ وقتی تغزیه رو علت بدونیم و دو مادر با شرایط تغزیه یکسان باز یکی ترنس بشه چی؟ یا موارد بالا که گفتم. استاد من واقعا به یک نتیجه برای خودم رسیدم و این نتیجه رو به یک مورد ترنس دختر که از آشنایان هست و شدیدا تمایل به تغییر جنسیت به پسر داره رو گفتم و اون مطلب این بود که گفتم احساس میکنم در زمانه الان ما دینداریمون شدیدا درگیر مدرنیته هست و چاره ای نیست جز اینکه با مدرنیته حرکت کنیم ولی درگیرش نشیم و با سیر الی الله نگزاریم مدرنیته ما رو ببلعه. خوب در این شرایط با انواع روشهای زندگی و مدها شاید ترنس بودن مد شود. چطور طبق تحقیقاتم کسی که ترنس هست پس از مشاوره به بهزیستی ارجاع میشه و روانپزشک ها طی چندین جلسه به جمع بندی میرسن این ترنس کاذب هست یا نوعی بیماری، حالا اگه کاذب بود خوب شاید یکی دلایلش همین مدرنیته باشه. چرا؟ چون نفر میبینه پسرها آزاد ترن. شبها دیرتر میان خونه و .... و در این عصر زندکی شاید قوه خیال و وهم شدیدا درگیر بشه و خودش رو خیالی پسر ببینه در حصار تن دخترونه و موارد مشابه از جامعه امروزی که اثر گذاره اگه کاذب نبود و بیماری بود ارجاع میدن پزشک قانونی و ساعتها روان درمانی و روان پزشکی و هورمون درمانی و.... تا به نتیجه برسن بره دادگاه مجوز جراحی تغییر جنسیت بگیره. خوب حالا فرض گرفت، چرا پس بخشی بعد عمل پشیمون میشن باز شبهه پیش میاد که آیا غفلت از خود واقعی و جولان قوه خیال بر سایه عقل باعث نشد که این همه دوندگی برای مجوز و نهایتا جراحی باز نتیجه نداد و بعد چند ماه گشتن با بدن جدید و شروع مشکلات جدید پشیمانی اغاز و اکثرا خودکشی کردند. پس درد کجاست؟ مشکل کجاست؟ بهش گفتم نظرم رو بهت میگم ولی چون مطمئن نیستم نمیگم ١٠٠ درصد علتش اینه ولی تامل کن و فکر کن ببین خودت چه برداشت میکنی. گفتم خداوند لحظه به لحظه در حال ازمایش بنده هست به طرق مختلف و طبق آیات قران با فقر، فرزند، مال، ترس، مرگ، بیماری و .... در حال آزمون هستیم اگر پدر مادر تو خیلی ناراحت ترنس بودن تو هستند حس میکنم در بستر این مشکل در آزمون امتحان با فرزند قرار گرفته اند. اگر تو حس ترنس داری طبق علوم وقتی نفس تو این بدن رو تدبیر کرده و حالا ناراضیه و یه جورایی دلایل بالا علت ترنس رو رد کرده پس آیا چیزی باقی میمانه حز امتحان اللهی؟ با این احساس یعنی فکر نمیکنی در بستر این حس و درگیری شدید روحی قراره آزمونی سخت بدی و ان شاءالله بعد از قبولی به مقامات عالیه برسی و شاید این دوره و تحمل و صبر بر آن باعث جهش فکری، عقلی و قلبی تو بشه و در مسیر سیر و سلوکی خاص قرار بگیری و حتی عاشق خالق خودت بشی. آخه برگ بدون اذن خدا زمین نمیافته اابته جایگاه عقل و احساس و اشتباهات جای خود وقتی دلایل خارج قانع کننده نبود ولی امتحان بیشتر راضی کننده بود. آیا میتوان پذیرفت که هر کسی با دلیلی امتحان میشه دلیل امتحان تو این حس ترنس بودنه؟ استاد بعد شرح این موضوع به فکر فرو رفت و انگار مسئله جدیدی برایش رقم خورد حال استاد واقعا نمیدانم این برداشت و تحقیق من چگونه است ولی قلبم بیشتر به این امتحان گرایش داره تا دلایل دیگه واقعا ساعتها فکر کردم این ترنس مقوله بسیار بسیار عجیبیه. یه وقت میگن نفر سرطان داره ریشه یابی میکنی میبینی مثلا سردیجات زیاد مصرف کرده طبعشم سرد و خشک به مرور زمان به علت عدم رعایت اصلاحات غذایی سودای بدن در جایی تجمع کرده شده سرطان یا دلایل دیگه قانع کننده هست. ولی این ترنس بحث روح است بسیار عجیب است. حال نظرتان رو در مورد این گزارش طولاتی که وقتتان رو گرفت و امیدوارم حلال کنین بفرمایید و راهنمایی کنید به تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با این پدیده از قدیم آشنا هستم و امر جدیدی نیست. به همین جهت عرض شد به عنوان شخصی که در خلقت جسمی ناقص است باید موضوع را مدّ نظر قرار داد و مثل هر ناقص الخلقه ای متذکر این امر باشد که در چنین موقعیتی وظایف محدودتری به عهده دارد و رضای خدا را زودتر برای خود فراهم میکند. امری که در مباحث «عدل الهی» بدان پرداخته شد. به گفته آیت الله حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئولتر است و در اینجا نیز همین نکته صدق میکند که ناقصالخلقه مسئولیت کمتری نسبت به مسائل فردی و اجتماعیاش به عهده دارد. موفق باشید