متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من دختر 22ساله مجرد دانشجوی ترم6پرستاری هستم که باادامه تحصیل در این رشته مشکل پیدا کرده ام!
اولین مشکل من متاسفانه مانند اکثر هم سن و سالیانم عدم خودشناسی و خودآگاهی درست و نداشتن جهان بینی و تحقیق آگاهانه در مورد رشته دانشگاهیم و آینده ام است که همه این موارد مذکور را بایستی قبل از ورود به دانشگاه میداشتم اما...
وامروز بعد از سه سال با لطف و عنایت خداوند حکیم و نظر رحیمانه حضرت صاحب العصر عج الله تعالی فرجه الشریف تحولات زیاد و تدریجی در من وعقایدم رخ داد!اما همزمان با این تحولات به واقعیت های تلخ این رشته پی بردم البته قابل ذکر است که من این تغییرات مثبت زندگیم را مدیون ورود به دانشگاه و محیط درسیم هستم!!و خود رشته هم در زندگی بسیار پرفایده می باشد.
اما مشکلات این رشته :
1.در محیط بیمارستان مجبور به درآوردن چادر میباشیم که بنظر من و باتوجه به حضور چند روزه ی خودم در طول ترم های مختلف در بیمارستان هیچگاه هیچ پوششی همچون چادر مصونیت و شانیت یک زن را فراهم نخواهد کرد و در حالت بیچادری هر چند لباس،بلند و گشاد و متناسب باشد اما پوشش کامل محسوب نمیشود خصوصا در محیط های شلوغ و پررفت وآمد و پر از نامحرم بیماستان های آموزشی!
2.در اکثر مواقع بیمار غیر هم جنس به دختران میدهند و ما بایستی که بدن وی رالمس کرده و دارو و پانسمان ها و دیگر اقدامات درمانی راروی بدن وی انجام دهیم البته ما به اساتید و مقامات مربوطه تذکرداده ومتاسفانه به قول خودشان ما باید "حساسیت زدایی" شویم تا در مواقع لزوم کار انجام دهیم و یا اینکه بیمار زن ومرد ندارد جواب ما را میدهند و اینگونه است که هرچند مانند علوم انسانی فکر جوانان را عوض نمی کنند اما با کارها ی ناشیانه و سیستم غلط آموزشیشان قبح خیلی از گناهان راریخته و گیرنده های فطرت جوانان را همچون خودشان از بین برده و حساسیت زدایی میکنند و حرف و دردودل در این مورد زیاد است اما مجال گفتن نمی باشد......
3.یکی دیگر از مشکلات این محیط اختلاط های بیجا با نامحرمان است که خود عوارض مخرب آن را میدانید.حتی گروههایی که به بیمارستان ها می فرستند نیز مختلطط بوده ودر آموزش مشکلات فراوانی را بدنبال خواهد داشت..
در اینجا ذکر چند نکته را ضروری میدانم:
1.در طی این سه سال طاقت فرسا باتوجه به لطف خداوند هیچ ارتباطی با نامحرمان نداشتم و با شرکت در فعالیت های فرهنگی و مطالعه کتب مذهبی و مداومت بر رعایت عفت و حجاب خود را از این مهلکه پر گناه و خطر دور نگهداشته ام البته میدانم که خیلی از توفیقات از من سلب شده اندالبته در رساله و احکام خوانده ام که همه اینها بر حسب ضرورت!که من آن را یا تشخیص نمی دهم یا ااحساس نمیکنم؟؟
2.شنیده ام از بسیاری از بزرگان که نباید صحنه را خالی کرد اما با توجه به نکات مذکور،رعایت عفت و حجاب و عدم اختلاط با نا محرم برایم واجبتر و اصل میباشد که همه در راستای رضای خداوندی است و رضوانش را در پی دارد و اغراق نکرده ام اگر بگویم که در این چند سال رحمت خاصه اش را احساس کردم که همه از رحمت خداست و من ناچیز هیچ هیچ هیچم البته میدانم که خدا مرا به این حرفها امتحان خواهد کرد
3.با توجه به شنا ختی که از خود،اهداف و علایقم پیدا کرده ام حتی اگر این دو ترم را هم ادامه بدهم بعد از کارشناسی به حوزه خواهم رفت.(میدانم که از در و دیوار حوزه معنویت نمی بارد و مدینه فاضله نیست و در مورد انجا هم تحقیق کرده اما همچون نیاز تشنه به آب به تحصیل علوم دینی علاقمند شده ام)
4.ودر آخر لازمست بگویم که تنها و تنها چیزی که برایم مهم است اینست که راه رضای خدا و اهلبیت را طی کنم و بس!و حرف هیچکسی برایم مهم نمی باشد.اما از افراطی گری هم وحشت داشته و به همین سبب دست به دامن شما شده و میخواهم که هرچه زودتر وقبل از شروع ترم جدید مرا از سردرگمی نجات دهید که آیا وچرا این دو ترم را تمام کرده و سپس به حوزه بروم یا از همین ترم بروم؟؟!
ودر آخر حلال کنید..
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم:
در هر صورت اگر بتوانید با حفظ روحانیت خود در خدمت بیماران باشید خوب است. واقعاً میشود با پوششی کامل – بدون چادر- یک نحوه حضور معنوی داشت به طوری که چشم نامحرم هرگز به شما جلب نشود و محیط کار را محیط اُنس با خدا و خدمت به خلق خدا قرار داد و حتیالإمکانبه سایر همکارانتان در امور دینی کمک کنید که از دست نروند. موفق باشید