سوره مبارک «الضحی» و حضوری برتر از حضور دیروزین
باسمه تعالی
1- «وَالضُّحَى» و روز، آنگاه که مینمایاند، تا انسان از تماشای آنچه ارزش تماشاکردن دارد، محروم نماند. از آن جهت که خدا نیز خواست خود را در انسان و در مخلوقات تماشا کند(1) .«وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى» و شب و آنچه را پوشاند، در راستای محرومشدن انسان از تماشای آنچه قابل تماشا میباشند.
2- ایمان، مسیرِ تماشاگری است و ذکر «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا ٱللَّهُ» اقرار به این زیباترین تماشاگری است، وقتی که جهان را از ساحت بودنِ واقعیاش بنگریم و قرآن متنی است در راستای همخوانی با زندگی تا انسانها هر روز با زندگیِ جدیدی با دیگر انسانها سخن داشته باشند که چگونه باز دوباره خداوند به میان انسانها میآید. «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى» تا شوق پیوستن به بیکرانگی و جاودانگیِ انسانها را در آنها شعلهور سازد. «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» تا از هر بندی که انسانها را زمینگیر میکند، خود را رها سازند و انسانها خواستههای بزرگ خود را از یاد نبرند و گرفتار کافههای سر در گم و پوچ دنیا نگردند بلکه برعکس، عزمِ نهفته آنها سر برآورد و خود را دریابند که چه اندازه زندگی بزرگ است و نباید آن را کوتاه کرد.
3- اگر نیروی تخیّل همواره توان آن را دارد که اوج بگیرد و باز اوج بگیرد، این یعنی انسان در نزد خود و در ابدیتی که با خود دارد در هیچ منزلی متوقف نمیشود که در آن صورت، ساحتِ زندگی به مرگ مبدل شود در حالیکه انسان، «حیِّ بنِ یَقضان» است یعنی زندهای است فرزندِ بیداری. تنها باید مواظب بود خیال انسان به بیراهه نرود، در آن صورت است که گرفتار تاریکی و تنگناهای خود میشود، بدون پیداشدن راهی برای برونرفت از آن تاریکیها. آیا ما در زندگیِ دنیایی خود آن تنگناها و تاریکیها را تجربه نکردهایم تا در صدد عبور از آنها باشیم؟ چرا متوجه نباشیم خداوند برای تولد ارادههای بزرگ انسانها ما را بر سر دو راهیِ خاصی قرار داده و در وصف آن میفرماید: «وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى. وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى» تا به شبهای تاریک زندگی اصالت ندهیم و گمان کنیم خداوند با ما وداع کرده و رهایمان نموده. آری! درخششی در پیش است: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى».
4- فرمود: «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» با نظر به ناکارآمدیِ آنچه تا حال کارآمدیِ آن را تجربه کردیم، اگر با حضوری برتر و در ساحتی بس متعالی در ادامه دینداری خود حاضر نشویم، میتوان پیشبینی کرد با نوعی برهوت روبهرو خواهیم شد که بسی خطرناک است، اگر حضور جدید دینداری را نادیده انگاریم و به تقابلی که بین درخشش «الضحی» و ظلمات فراگیرِ «وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى» نیندیشیم که با نظر به چنین حضوری است که میتوان به آیندهای نظر کرد پر بارتر از حضورِ مبارک دیروزمان، یعنی «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» این یعنی بازگشتی که نه بریده از دیروز است و نه توقف در آن. زمانهای زندگی در این حالت که نه بریده از دیروز است و نه توقف در آن، دورههای مختلفی را پشت سر میگذارد. آری! عودی است بعد از عودی، و این یعنی نوعی از زندگی با سرشاریِ فراوان که همان وعده «وَ لَسَوْفَ يُعْطيکَ رَبُّکَ فَتَرْضي» میباشد و اگر خواستید در چنین حضوری حاضر شوید باید به همان معنایی که در دیروزتان بیمأوا و بیهدایت و تنها بودید،(2) و خداوند تنهایتان نگذارد نسبت به دیگر انسانها که تنها و در عین محجوببودن نسبت به حقیقت، طالب حقیقتاند؛(3) بیتفاوت نباشید وگرنه در زندگی ضعیفِ خود باید خود را ملامت کنید. در حالیکه ذیل حضور در وَحی الهی، زندگی شایسته تا بینهایت بودن است. پس ای رسول خدا بر آنچه در این حضورِ بعد از حضور یافتهای، برای همگان گزارش ده. «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ».
5- در راستای «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» باید گفت اگر متوجه امکانهایی که با انقلاب اسلامی پیش آمده نباشیم که آن تولد دیگری است از معنایی که از خود داریم؛ «فردا»، تکرارِ «امروز» خواهد بود و این تکرار، بسترِ احساس نیستانگاری برای بشری است که ظرفیت حضور در تاریخی دیگر، آن هم با امکانات تاریخی فراوانی که دارا است ولی نمیداند چگونه ظرفیتهای روی زمینمانده انسان با این حضورِ تاریخی به ظهور میآید، آنطورکه دینداری تا میدان استکبارستیزی اوج گرفت و توحید الهی به زندگی برگشت، به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود فرمودند: «حج، فراخوانی برای تمدنسازی است و همین که نام حج میآید جوان ایرانی باید یاد ظلمستیزی بیفتد.» خارج از حضور در تاریخ انقلاب، حج و نماز و روزه و اشک و مناجاتِمان ناتمام بود و از وجود تمدنسازی آنها که جوابگوی ابعاد گسترده انسانِ آخرالزمانی است، غفلت شده بود. پس «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» نعمت حضور در چنین تاریخی را بازگو کن.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته
-------------------------
1- نظر شود با حدیث «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف»
2- أ«َلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى(6) وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى(7) وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى»(8)
3- «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ (9) وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (10)