زیبایی جهان عبور از حسد در فهم ابعاد انسانیت انسان
باسمه تعالی
یا هِشَامُ: «أَفْضَلُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْرِ.» اى هشام: بهترين وسيله تقرب بنده به خدا پس از شناختن او نماز است، و خوشرفتارى با پدر و مادر، و ترك حسد و خودبينى، و باليدن.
حسد به معناى آرزوىِ نابودی نعمتها و داشتههاى دیگران و خواستن نعمت فقط برای خود است
امام صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَلَا یَحْسُدُ وَالْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَلَا یَغْبِطُ» به راستی مؤمن غبطه میخورد، ولی حسادت نمیورزد، اما منافق حسادت میورزد و غبطه نمیخورد. چون به وعده الهی امیدوار است.
فرمودهاند: حسد از صفات بسیار زشت و از خطرناکترین و بزرگترین گناهان و نخستین گناهی است که در آسمان ها ابلیس و در زمین قابیل مرتکب آن گردیده و بر اثر ابتلای به آن برادرش (هابیل) را کشت.
از جمله آثار عمومى حسادت، «خشم» است. از امام على«علیهالسلام» نقل شده است: «الحسودُ یَغتاظ على من لا ذنبَ له» حسود نسبت به کسى که هیچ گناهى ندارد خشمگین مى شود. تنها خطاى او برخوردارى از نعمتى است که حسود از آن محروم مى باشد.
«الحسودُ سریعُ الوثبة» حسود زود پرخاش مىکند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«صلیاللهعلیهوآله»: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ«علیهالسلام» یَا ابْنَ عِمْرَانَ: لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَی مَا آتَیْتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی ذَلِکَ وَلَا تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی وَمَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَلَیْسَ مِنِّی .
رسول خدا«صلیاللهعلیهوآله» فرمودند: خدای عزّوجلّ به موسی بن عمران «علینبیناوآلهوعلیهماالسلام» فرمود: ای پسر عمران! بر آنچه از فضل خود به مردم دادهام حسد مبر و چشمت را دنبال آن دراز مکن و دلت را پی آن مبر، زیرا حسدکننده، از نعمت من ناراحت است و از تقسیمی که میان بندگانم کردهام جلوگیر است، و کسی که چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست (میان من و او ارتباط و آشنائی نباشد).
درمان حسد: عمل بر ضد مقتضاى حسد در گفتار و کردار؛ مانند تواضع، خیرخواهى، خدمت به دیگران، شاد گشتن از رسیدن خیر به دیگران.
عقبهاي زين صعب تر در راه نيست اي خُنُك آن كش حسد همراه نيست
-------------
تــوانم آنكــه نيــازارم انــدرون كسي حسود را چه كنم كو ز خود به رنج در است
-----------
کمترين خوشــان به زشتي آن حســد آن حســد كه گــردن ابليس زد
زان سگــال آموخته حقد و حســـد كه نخـواهد خلــق را ملك ابــد
زانكه هر بــدبخت خــرمن ســوخته مينخــواهد شمــع كس افروخته
هين كمــالي دستآور تــا تـــوهم از كمال ديگــران نفتــي به غــم
از خـدا ميخــواه دفع ايــن حسد تا خــدايت وارهــاند از جسد
مر تـو را مشغــوليي بخشــد درون كه نپردازي از آن ســوي بــرون