ما و مواجههای که میتوان در امروزمان با حضرت علی«علیهالسلام» داشته باشیم(1)
بسم الله الرحمن الرحیم
با نظر به جهان مولایمان علی«علیهالسلام» میتوان گفت: اگر جهان ما، همان زبان ما است. بنابراین آیا باز هم میتوان متوهّمانه، زبان را صرفا ابزاری برای بیانِ نیاز ها دانست؟ به گفته هایدگر: جهان، یکی از ویژگیهای ساختارهای تشکیلدهنده «بودن» و یا اگزیستانسیالِ انسان است، همچنان که زبان هم یکی دیگر از امکاناتِ وجودی «بودن» یا اگزیستانسیال انسان است. بنابراین زبان و جهان، مقومات اصلی انسان میباشند. اما جالب آن که زبان از جهان و انسان هم فراتر میرود. تا جایی که زبان میشود پناهگاهِ جان انسان و حتی برتر و بالاتر «خانهی وجودِ» او میشود و در پناهِ آن، آدمی سُکنی میگزیند.
در کلمات مولایمان علی«علیهالسلام» ما آن حضور را میتوانیم احساس کنیم، از آن جهت که آن حضرت در جهانی حاضر شدند که تا قیام قیامت حضور خود را در آن حس میکردند و ذیل آن حضرت آیا این شهید مرتضی آوینی نیست که خود را در جهان انقلاب اسلامی با کلماتش حاضر کرده؟ آیا ما با چنین رویکردی با نهج البلاغه و شخص حضرت مولا مواجه هستیم؟ مسئله قرآن که جای خود دارد.
و در راستای نظر به سیره آن حضرت، میتوان به سخنان جناب مولوی بیندیشیم که در وصف آن حضرت چنین میگوید:
ترجمان هرچه ما را در دل است دستگیر هر که پایش در گل است
تو ترازوی احد خو بودهای بل زبانهی هر ترازو بودهای
در شجاعت شیر ربّانیستی در مروت خود که داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیدهای شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
باز گو دانم که این اسرار هوست زآنکه بی شمشیر کشتن کار اوست
چون تو بابی آن مدینه علم را چون شعـاعی آفـتـاب حلم را
باز باش ای باب، بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب
-------------------------------------------
1- با درک جایگاه «زبان» در نهج البلاغه متوجه حضور تاریخی مولایمان علی«علیهالسلام» در طول تاریخ حضور اسلام خواهیم شد.