مائیم و تنگناهای تاریخی و آوینیشدن
بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش:
سلام آقا من گله دارم از خودم ، از زندگیم ، از وضعیتی که دارم و از اوقاتی که در فضای آموزش و پرورشی ام . من فکر می کنم مسخره ی زمین و آسمون شدم یه نفر نیست به من بگه برا چی چی من باید وقتم رو طلف کنم . آموزش و پرورش خیلی غلط کرد که خودش رو مسئول من دونست ، خیلی بی جا کرد فکر کرد باید برا من کاری کنه . ناراضی هستم و هیچ کس هم جواب گو نیست که چرا باید این شکلی وقت کشی کرد . این شکلی که میگم از جنس غر نیست و باید معلوم بشه آخه . حالا میگیم به هرکی هم میگیم میگه خب من چیکار کنم . این که نشد که ما این گونه باشیم و بگیم خب چیکار کنیم . حالا میگیم که باید از خود شروع کرد ، به قرآن قسم که دل میخواد ، حال میخواهد ، یار میخواهد ، نسیم سنبلستان میخواهد ، فرصت میخواهد . همون چیزی که باید ایجاد بشه و من هم نمیدونم کار چه کسی هست ، به گمانم باز هم خودم . چرا کسی اینو نمی فهمه که اگه کشور مشکلی هم داشته باشه همین سال های جووناشه که داره به فنا میره با تخیل مدرک . چرا یکم نمیتونیم مثل کشور های جهان اولی باشیم البته مثل هم نه باید باشیم . باز با هر کس این حرف رو میزنیم میگه پسرم ، عزیزم ، تو باید از خودت شرع کنی . ولی آخه این پا هام که رو هوا هست و این مسخره بازی بی مزه و زشت ، اوقاتی که در مدرسه میگذرونم رو چیکار کنم . مثالی برای شما عرض کنم اون هفته ما یک روز سه زنگ مون با یک دبیر بود که اون هر مشکلی داشت نیامده بود من هم همه ی این سه زنگ رو بی کار بودم ، مدرسه همین طورش هم غیر قابل تحمل هست در وقت هایی هم که دبیر بالا سرمون هست ؛ حالا شما فکر کنین معلم هم نباشه . چرا کشور مسئله اصلیش نشده وضعیت جوونا و محصل ها . ما را میفرستن مدرسه برای این که ور دل مامانامون نباشیم ، فقط با همین عقل کور و بسته . من آرزوم هستش که یک روز برم آلمان یا انگلیس و فراسه و همه ی اون کشور هایی که مدرن هستن ببینم وضعیت یه جوونی که میخواد توانمند باشه ، چجوره ؟ نمیخوام بگم اونا عالین ولی یه سوال هستش که آیا اونا درس خوندن براشون چه معنی میتونه داشته باشه ، در همه ی اقشار جامعه ، چجور ؟ من که نمیتونم دل خودم رو خوش کنم که جامعه ی ما اسلامی هست و تو مطمئن باش که جات تو بهشته ، نمیشه که بگم در انقلاب امام هستم و چه تعالی روحی پیدا میکنم ، به به . تموم شد کارم . تموم شاخه های وجودم یخ زد رفت . کسی هست یکم منطقی صحبت کنه تا ما هم بفهمیم . من فقط میخوام بفهمم ، درصد بالایی هم داره که اگه حتی جای دیگه هم برم نتونم کاری کنم ولی حداقلش اینه که بفهمم و با کور دلی نرم جلو . من نمیگم اسرائیل بشیم که همه چیش خوبه ، اسرائیل یعنی فرانسه ، آمریکا ، انگلیس و آلمان . خود این کشور هاهم دیگه فناوری ، علم و توسعه براشون مسئله ای نیست ، البته پیگیرش هستن بیشتر از همه ی ما ها ، ولی کارشون یه چیز دیگه شده . اگه انقلابی میشه در طول تاریخ چیزی نیست جز همان صدایی محمّد وار که آن را بر پا میسازد . حالا بعضی وقت ها فکر میکنم جایی خبری هست و همین میشه که ما را جدا میکنه از مسیر اصلی مون . مگه تموم عمر چند تا بهاره ، باقی مونده جز مختصری نیست ، این جور که گواهی میده قلبم ، این جور که گواهی میده قلبم ، این شام سیاَه را سحری نیست ، این شام سیاَه را سحری نیست ، ببین چند تا بهار رفته و از تو خبری نیست ، ببین چه کرده غم با دل من و از اثری نیست . خلاصه مطلب اینه که من هیچی نیمیدونم .
پاسخ:
باسمه تعالی: سلام علیکم: متفکر واقعی کسی است که تنگناهای تاریخی خود را تجربه کرده باشد و با خودآگاهی نسبت به آنها به افقی دیگر نظر کند و اینجاست که میتوانید با توجه به این مشکلات که در نظام آموزشی ما هست و البته مسئولان باید برای آن فکری بکنند، و تا حدّی هم دارند کارهایی هرچند کُند انجام میدهند؛ میتوان آوینی و حسن باقری شد به همان صورتی که خود را ذیل حضور تاریخی احساس کرد که با انقلاب اسلامی پیش آمده. و در همین راستا نکاتی در جواب سؤال شماره 36906 عرض شد. موفق باشید