رسالت پیامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» و تذکر به حضوری ابدی
باسمه تعالی
السلام علیک یا رسول الله... السلام علیک یا رحمۀ الله
قرآن در وصف رسول خدا«صلّىاللهعليهوآله» میفرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»(توبه/128) و با توجه به چنین توصیفی، نظر عزیزان را به نقش پیامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» در آخرین دوران حیات بشر جلب مینماییم.
1- پيامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» فرمودهاند: «بُعِثتُ أنا وَ السّاعَةُ كَهاتَينِ ـ و أشارَ بِالوُسطى وَ السَّبّابَةِ» من و قیامت آنقدر به هم نزدیک هستیم که این دو انگشت نزدیک میباشند. و این یعنی ما میتوانیم از طریق اسلام در نهاییترین حضور خود حاضر شویم و ابعاد آخرالزمانی خود را به فعلیت آوریم.
2- امام على«عليهالسلام» فرمودهاند: «أنتُم وَ السّاعَةُ في قَرَنٍ»؛ شما و قيامت، به يك ريسمان بسته شدهايد. این یعنی ما هم اکنون تا قیامت وسعت داریم.
3- با توجه به نکات فوق است که پيامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ، فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَيُنْسِي اَلْآخِرَةَ»؛ ای مردم آنچه بیش از همه برای شما نگرانم در دو چیز است: یکی پیروی از هوسها و دیگر مشغولشدن به آرزوهای بلند. پیروی از هوای نفس، شما را از راه خدا گمراه میکند و آرزوهای بلند دنیایی، آخرت را از یادتان میبرد؛ و از وسعت بیکرانۀ خود که هم اکنون میتوانید خود را تا ابدیت حاضر کنید، غافل میشوید. اینجا است که اهمیت بعثت رسول خدا«صلّىاللهعليهوآله» و رسالت معلوم میشود.
4- وقتی پيامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» میفرمایند: «يَموتُ الرَّجُلُ عَلى ما عاشَ عَلَيهِ، و يُحشَرُ عَلى ما ماتَ عَلَيهِ». آدمى آنگونه كه زندگى كرده است مىميرد و بر همان حالى كه مرده است، برانگيخته مىشود؛ متوجه میشویم چه اندازه جایگاه دینداری برای بهتر زندگیکردن مهم است، تا بهترین حشر را داشته باشیم.
5- در قرآن حدود 1200 آیه درباره معاد وجود دارد حاکی از آنکه زندگی با نظر به ابدیت، شکلِ حقیقی خود را به دست میآورد امری که نظام اسلامی بنا دارد آن را در جامعۀ اسلامی نهادینه کند و جهانی بسازد غیر از جهانی که فرهنگ استکباری مقابل انسان قرار داده است.
6- بیحساب نیست که مولایمان علی«علیهالسلام» هر روز بعد از نماز عشاء رو به سوی نمازگزاران میکردند و میفرمودند: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیكُمْ بِالرَّحِیل»؛ هان! خداوند شما را رحمت کند، آماده شوید ندای کوچکردن در جان شما به صدا در آمده. تا مردم متوجۀ راهی که به سوی ابدیت از طریق پیامبر خدا«صلّىاللهعليهوآله» گشوده شده است؛ باشند. آری! این است معنای جایگاه نبوتِ نبیّ و بعثت آن حضرت.
7- به گفته علامه طباطبایی(رحمةاللهعلیه): «در میان کتابهای آسمانی قرآنکریم تنها کتابی است که درباره روز رستاخیر به تفصیل سخن رانده، و در صدها مورد با نامهای گوناگون از آن یاد کرده، و بارها تذکر داده است که ایمان به روز جزا همطراز با ایمان به خدا و یکی از اصول سهگانه اسلام است که منکر آن از آییناسلام خارج شده و سرنوشتی جز هلاکت ندارد.»( شیعه در اسلام، ص۱۴۰.) آری! قرآن با تأکید بر ابدیتی که هر انسانی در پیش دارد، او را متوجۀ ابعاد گستردهاش میکند تا هماکنون خود را در آن ابعاد حاضر کند.
8- اینکه پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خُلِقْنَا وَ إِيَّاكُمْ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاءِ لَكِنَّكُمْ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ تُنْقَلُونَ». ای مردم، ما و شما برای بقاء و پایداری آفریده شدهایم، نه برای فناء و نابودی، لیکن شما از سرایی به سرای دیگر منتقل میشوید. حکایت از آن دارد که رسالت پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله» در این رابطه همین بوده است که ما را متوجه ابدیتی کنند که نهاییترین حضور است. و این، نشانۀ اوج محبت و دلسوزی آن حضرت است نسبت به بشریت تا انسان عالیترین فهم را نسبت به آیندهای که از اکنون برای هرکس شروع میشود؛ داشته باشد.
9- مولایمان حضرت علی«علیهالسلام» فرمودهاند: «فإنَّ الغايَةَ أمامَكُم ، و إنَّ وَراءَكُمُ الساعَةَ تَحدوكُم، تَخَفَّفوا تَلحَقوا ؛ فإنَّما يُنتَظَرُ بِأوَّلِكُم آخِرُكُم.» مقصد، فرا پيش شماست و [ساربانِ ] قيامت شما را از پشت سر مىراند. سبكبار شويد تا كه ملحق شويد؛ زيرا كه اولين شما چشم به راه آخرين شماست. آری! این است حضور گستردهای که هرکس میتواند در آن قرار گیرد و از خود غافل نشود.
10- آنچه گفته شد همه حکایت از آن دارد که مرگآگاهی شأن انسانی انسان است و اگر گفته میشود: «فلان عالم به دنیا آمد و آنچه باید انجام میداد، انجام داد و رحلت کرد» آیا به این معنا نیست که او در زندگی دنیایی خود حضوری جاودانه را حسّ کرد تا در مغز «وجود» بیشتر حاضر شود؟ به همان معنایی که به ما فرمودهاند: «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» قبل از آنکه بمیرید، بمیرید، تا هرکس حضور خود را در تمام طول زندگی در هستی و در ابدیت احساس کند. با ترک تعلّقات، چنین حضوری ما را به نهایت وارستگی مفتخر مینماید، همراه با تفکر و آرامش، آرامشی که همان صفای قرب به «وجود» و ابدیت است.
11- با حضور در ابدیت، نوعی همسخنی با پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله» پیش میآید. از آن جهت، حضرت متذکر ابدیتاند، و در چنین شرایطی است که قرآن با تذکرات مکرری که نسبت به ابدیت دارد، معنای خاصی به نبوت نبیّ و نقش آن حضرت به میان آورد. چه اندازه زندگی زیبا است آنگاه که انسان با پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله» به نوعی همسخنی نایل شود با نظر به افق بیکرانۀ ابدیت.
12- افقی که برای رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» نسبت به ابدیت پیش آمد، عاملی گشت تا آن کلمات الهی یعنی قرآن مجید به ظهور آید و راهی شود که ما با تدبّر در قرآن عملاً حضور بیکرانۀ ابدی خود را در اکنون خود احساس کنیم از آن جهت که قرآن تا این اندازه متذکر حضور ابدی ما میباشد.
13- آری! مردمی که مشغول به دنیا شده بودند به پیامبران خود و از جمله به آخرین پیامبر به صورت اعتراض میگفتند:
جانِ ما، فارغ بُد از اندیشهها در غم افکندید ما را و عَنا
طوطیِ نُقلِ شِکر بودیم ما مرغِ مرگ اندیش گشتیم از شما
غافل از آنکه مردمان در هر جایگاه و مقامی که باشند برای توجه به حضور بیکرانۀ خود نیاز به انبیا دارند تا آنها را متوجه حضور ابدیشان بگرداند. به گفته جناب مولوی:
صد هزاران گوشها گر صف زنند جمله محتاجان چشم روشناند
هر کسی کو از صف دین سرکش است میرود سوی صفی کان واپس است
14- در رابطه با حضور در ابدیت خود تا آنجا میتوان پیش رفت که در خبر داریم: یک روز بین الطلوعین پیغمبر اکرم«صلّىاللهعليهوآله» بعد از نماز صبح متوجه جوانی شدند که صفای خاصی در او نمایان بود. به او فرمودند: «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا زید»؟ عرض کرد: «اصبحتُ موقنا» صبح کردم در حالی که اهل یقین هستم. فرمودند: «ما علامۀ یقینک»؟ علامت یقینت چیست؟ گفت: «إِنَّ يَقِينِي يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ الَّذِي أَحْزَنَنِي وَ أَسْهَرَ لَيْلِي وَ أَظْمَأَ هَوَاجِرِي فَعَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عَرْشِ رَبِّي وَ قَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَ حُشِرَ الْخَلَائِقُ لِذَلِكَ وَ أَنَا فِيهِمْ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ ...» یقین من اثرش این است که شب بیدارم نگه میدارد برای عبادت و روزها روزهدارم. یا رسول الله آنچنان در حال یقین هستم که گویا نغمههای بهشت و ضجههای جهنم را با گوش خود میشنوم و با چشم خود میبینم. بعد گفت: یا رسولالله! اگر اجازه بدهید من الان اصحاب شما را معرفی کنم که چه کسی بهشتی است و چه کسی جهنمی است؟ که فرمودند: سکوت کن.
آری! حساب، حساب یک نفر نیست، حساب این است که پیغمبران میآیند تا توجه به ابدیت را در هماکنونِ انسانها پیش آورند تا انسانها گرفتار روزمرّگیها و پوچیها نگردند. این نوع توجه به پیامبر خدا و بعثت آن حضرت بر همگان مبارک باد.
والسلام