سورۀ بقره و باز یهودیگری
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ» (49)
و چون از فرعونيان نجاتتان داديم كه بدترين شكنجه ها را به شما ميدادند و آن اين بود كه پسرانتان را سر مىبريدند و زنانتان را زنده نگه ميداشتند و در اين كارها بلائى بزرگ از پروردگار شما بود.
«وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» زنان شما را نمىكشتند، آنها را براى خدمتگزارى نگه میداشتند و یا با زنان شما كارهايى مىكردند، كه حياء و شرم از ايشان برود، «وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ» و در آن برای شما آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان بود. از آن جهت که هم نجاتدادن آزمایش است و هم سختی آزمایش است، تا با یکی «شکر» روشن شود و با دیگری «صبر».
«وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (50)
و هنگامی که دريا را براى شما و به خاطر شما بشكافتيم و نجاتتان داديم و فرعونيان را در جلو چشم شما غرق كرديم، میفرماید: «وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ» ما دريا را به خاطر نجات شما باز كرديم.
«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» (51)
و هنگامی که با موسى چهل شب وعده كرديم، و پس از او گوساله پرستيديد و ستمكار بوديد.
خداى تعالى داستان ميقات چهل روزه موسى را در آیۀ 142سوره اعراف نقل كرده، آنجا كه مىفرمايد: «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[1] ما با موسى سى شب قرار گذاشتيم، و سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل کردیم تا میعاد پروردگار او چهل شب تمام شد، از آن جهت که اهل ایمان و سلوک باید شب را دریابند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» آنهایی که متوجۀ اهداف پیامبر خود یعنی حضرت موسی«علیهالسلام» که توحید بود نشده بودند، در غیاب آن حضرت، تحت تأثیر سامری قرار گرفتند و گوسالهپرست شدند و علت از بینبردن آن گوسالۀ ساختشده توسط زینت قوم، آن بود که معلوم شود آن گوساله، خدا نیست و توان دفع ضرر از خود را ندارد.
«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (52)
پس آنگاه بعد از مبادرت به قتل همدیگر، از شما درگذشتيم شايد شکرگزار باشید.
«وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (53)
حال که از طریق معجزه به راه نیامدید، با کتاب و بینش هدایت شوید تا یک روز به دنبال موسی و روز دیگر به دنبال سامری نباشید.
«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» (54)
و موسى به قوم خود گفت: اى قوم، شما با گوسالهپرستى به خود ستم كرديد، پس به سوى خالق خود بازآئيد و يكدگر را بكشيد كه اين نزد خالقتان براى شما بهتر است پس خدا بر شما ببخشيد كه او بخشنده و رحيم است.
«فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ» با شرک، به خود ستم کردید، پس به سوی پروردگار خود نظر کنید و همدیگر را بکشید تا حکم «ارتداد» شما از نظر تکلیف حل شود و با پذیرفتن توبه از عذاب ابد رها گردید. كانه فرموده: اين توبه شما كه يكديگر كشى باشد، هر چند سختترين اوامر خدا است، اما خدايى كه شما را به اين نابودكردن امر كرده، همان كسى است كه شما را هستى داده و از عدم در آورده، آن روز خير شما را در هستى دادن بشما ديد و لذا ايجادتان كرد، امروز خيرتان را در اين مىبيند، كه يكدگر را بكشيد، و چگونه خيرخواه شما نيست با اينكه شما را آفريد؟ پس انتخاب كلمه (بارئ)، و اضافه كردن آن بضمير (كم- شما)، در جمله (بارئكم)، براى اِشعار به خصوصيت است، تا محبت خود را در دلهاشان برانگيزد.
جملۀ «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ»، تتمهاى از حكايت كلام موسى«علیهالسلام» است، و جملۀ «فَتابَ عَلَيْكُمْ» دلالت دارد بر اينكه بعد از آن كشتار، توبهشان قبول شده، و در روايات هم آمده: كه توبه ايشان قبل از كشتهشدن همه مجرمين، نازل شد. از اينجا مىفهميم، كه امر به يكديگركشى، امرى امتحانى بوده، نظير امر به كشتن حضرت ابراهيم، حضرت اسماعيل، فرزند خود را، كه قبل از كشتهشدن اسماعيل خطاب آمد: «يا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا»[2] اى ابراهيم تو دستورى را كه در خواب گرفته بودى، انجام دادى. در داستان موسى«علیهالسلام» هم آن جناب فرمان داده بود كه: (به سوى آفريدگارتان توبه ببريد، و يكدگر را بكشيد كه اين در نزد بارئ شما، برايتان بهتر است)، خداى سبحان هم همين فرمان او را امضاء كرد، و كشتن بعض را كشتن كل بحساب آورده، توبه را بر آنان نازل كرد و در این رابطه میفرماید: «فَتابَ عَلَيْكُمْ» پس پروردگار شما پذیرفت توبۀ شما را.
«وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (55)
و هنگامی که بنیاسرائیل به حضرت موسی«علیهالسلام» گفتند: «ای موسی، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم». در پی این درخواست، صاعقهای آنها را فرا گرفت و همه مردند و سپس با تقاضای حضرت موسی«علیهالسلام» زنده شدند. و شما ای بنیاسرائیل به جهت خبر متواتر که به شما رسیده، شما ناظر آن هستید. و این یعنی یهودیگری که معیار شناخت را حسّ میدانند و یا در راستای همان روحیۀ یهودیگری، در آیۀ 138 سورۀ اعراف بعد از گذشتن از دریا میگویند برای ما هم مانند آن گروه خدای دیدنی بیاور.
«ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (56)
سپس شما را پس از مرگی که از طریق صاعقه برایتان پیش آمد - که حقیقتاً مرگ بود و نه خواب- برانگیختیم، به این امید که شکر کنید چرا که بعد از آن ارتداد، مسیر توبه و برگشت به خدا برایتان بسته نشد.
برگزیدگان قوم موسی که هفتاد نفر بودهاند، همگی مرده و از دنیا رفتند. سپس خداوند آنها را دوباره جان بخشیده و زنده کرده؛ زیرا پس از نزول صاعقه و جانباختنِ این برگزیدگان، در آیاتی که در سوره اعراف آمده است، موسی«علیهالسلام» حیات دوبارۀ ایشان را از خداوند تقاضا نمودند؛ و خداوند لطف کرده آنها را دوباره زنده کرد.
«وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (57)
این آیه نیز در ادامه ذکر وقایعی است که بر قوم بنیاسرائیل گذشته است. خداوند تجلّیات مختلف رحمتش را برای آنها بیان میکند. در این آیه خداوند میفرماید که ما سایۀ ابری را بر سر شما گستراندیم که از نور آفتاب هم بیبهره نمانید و با «مَنّ» که احسان به کسی است که سزاوار آن نباشد و با «سَلوى» که به معنای سکون و آرامش است، از شما پذيرايى به عمل آورديم (و گفتيم) از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى داديم بخوريد (ولى شما كفران كرديد) لکن آنها به ما ستم نكردند بلكه به خود ستم مىنمودند! زیرا نتوانستند با روحیۀ یهودیگریِ خود در تاریخی قرار گیرند که خداوند برای آنها مقرر کرده بود و با همۀ آن کرامتها به خود ستم کردند و نتوانستند به افقی بیندیشند که توحید حضرت کلیم الله«علیهالسلام» در مقابلشان گشود. زیرا برتریِ معرفتی که توحید حضرت کلیم الله«علیهالسلام» به آنها داده شد را به عنوان برتری نژادی تلقی کردند و بسیاری از آنها گرفتار دو قطبی قومی شدند و غیر خودی را بندۀ خود به حساب آوردند که نماد آن جریان، امروز فرهنگ غرب است در رژیم اسرائیل و از این جهت معلوم شد در حملۀ تحمیلی 12 روزۀ اسرائیل همۀ دولتهای غربی اسرائیل هستند زیرا به جای نظر به توحید حضرت کلیم الله«علیهالسلام» که حتی مبنای کتاب مقدس «انجیل» هم هست، با پشتیبانی از اسرائیل در برتریِ نژادی خود مستقر گشتند.
"والسلام"
-----------------------------------------------
[1] - 30 شب ماه ذیقعده و 10 شب ماه ذیالحجه
[2] - سوره صافات، آيۀ 105