کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»
جلسه پنجم
کربلا و نظر به نهاییترین حضور
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ....وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ»
سلام بر امام شهیدی است که اسیر غمهایی بوده که ملت را آزار میداده و یاد او گریهآور است از آن جهت که افقی از حقیقت را مقابل انسان میگشاید. امامی که خداوندا! از خیرخواهی کوتاهی نکرد تا آنجایی که خون خود را در راه تو بذل نمود تا بندگانت را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد.
کربلا و جمع کیفیت با کمیّت
1- همۀ آنهایی که دغدغۀ عبور از فرهنگ ظلمانی دوران را دارند و در صدد هستند با عقلی غیر از عقل غربی با سایر انسانها مأنوس شوند، باید به فرهنگ عاشورایی نظر کنند تا در دل آن فرهنگ متوجه تولد انسانی باشند که برای کیفیتهای عالَم در کنار کمیّتها، نقش قائل است. عاشورا نشان داد که در حكمت حسينى، شكست معنى ندارد و پايدارى و بقاء، جزء اصلى اين حكمت است تا آنجایی که با سخنان حضرت زینب«سلاماللهعلیها» در دربار یزید آثار زنده ماندن كربلا نمايان شد. حال از آن به بعد و در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی در تاريخ، با نمونههایی متعالى و روشن و پر رمز و رازِ فرهنگ عاشورا روبهرو هستیم که از نمونههای حضور کربلا در تاریخ، رخداد انقلاب اسلامی و پیرو آن حماسۀ برخورد قاطع نظام اسلامی با تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا در این روزها است. آری! کسانیکه در افق تاریخی کربلا خود را حاضر کنند میتوانند در آیندهای حاضر شوند که آخرالزمانی است با وسعتی که انسان در آخرالزمان آن وسعت را در نزد خود پیدا میکنند، به طوری که هرکس جهانی میشود کنار دیگر انسانها با جمع کیفیتها کنار کمیّتها. به همان معنایی که در کربلا و در روز عاشورا امام و یارانشان شمشیرها را غلاف نکردند، ولی حضوری را مدّ نظر آوردند که حضور ادامۀ کربلا شد.
کربلا و جهانِ فردا و انسانِ فردا
2- فراموش نمیکنیم كه پس از واقعۀ عاشورا، با آن تبلیغاتی که علیه امام«علیهالسلام» به عنوان يك خارجى انجام داده بودند، چنان جوّ ارعابى حاکم بود که هیچکس جرأت نمیکرد یادی از امام حسين«علیهالسلام» به میان آورد. جبهۀ اموی خفقانی ایجاد کرده بود به امید آنکه از آن طریق برای همیشه سنت امام حسين«علیهالسلام» و سنّت محمّد«صلىاللهعليهوآلهوسلم» از صحنه خاطرهها و سينهها و تاریخ محو شود و يزيديان به راحتى بتوانند خود را ادامه دهند و اینجا است که معلوم مىشود در چنان شرايطى، جایگاه توجه به اربعین چه اندازه كارساز بوده. در واقع با اربعين، همۀ تلاش دشمن خنثى و بىنتيجه شد، با آن همه کشتاری که انجام دادند و این یعنی بر خلاف گمان روحیۀ صهیونیسم، شهادت مردان نهضت منجر به شکست و بیآیندهشدنِ آن نهضت نمیشود. امری که ما نه در کربلا، بلکه در جریان تجاوز صدام تجربه کردیم که چگونه با آنهمه تلاش ناکام ماندند تا روحها و روانها در این زمان در تعریف انسان و ابعاد انسانی نگاه دیگری را دنبال کنند و آن نظر به انسانی است که در عین جهانیبودن، قدسی است. این است فردای تاریخی که کربلا متذکر آن است و جهان استکبار سعی در توقف آن دارد.
کربلا از اجمال تا تفصیل
3- در راستای ایفای نقش فعّال در تاریخی که امام حسین«علیهالسلام»، آن را گشودند، امام صادق«علیهالسلام»، فرمودهاند: «مَنْ أَتَی الْحُسَینَ«علیهالسلام»، مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ» کسی که پیاده به زیارت قبر حسین«علیهالسلام»، برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک میکند و رتبهاش هزار درجه بالا میرود. این یعنی انسان در دل آن آغاز و در نسبت با آن، در آغاز دیگری حاضر میشود که تفصیل آن اجمال و بازخوانی دوباره آن نهضت برای حضوری متعالی در امروز تاریخ خود میباشد، به عنوان جهاد تبیین و هرچه دقیقتر نشان دادن جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی به معنای ادامۀ نهضت کربلا و مقابله با یزیدیان امروزین تاریخ. آیا به این نکته اندیشیدهایم که ما با کربلا به سوی تحقق انقلاب اسلامی آمدیم تا در دیروزِ خود گرفتار سیطرۀ فرهنگ خودبنیادِ مدرنیته نباشیم و حال در امروز خود در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده به سوی کربلایی میرویم تا با آن قرائت از کربلا در آیندۀ تاریخی خود که حضور در انسانیت است، حاضر شویم؟ آیا این قرائت از کربلا که نظر به آخرین حضور دارد، همان معنای ظهور انسان کامل نیست که انسانها در نسبت با او خود را به نهاییترین حضور وارد میکنند؟ در این حضور جایی برای جهان استکبار باقی میماند؟
راز نسبت مردم با نظام اسلامی
4- دشمنان ایران اسلامی بسیار تلاش كردند تا وفادارى مردم نسبت به انقلاب اسلامی را از بین ببرند، و با تجاوز به ایران به صورتی غافلگیرانه بنا داشتند این وفاداری که مردم از خود نشان دادند براى هميشه نابود شود، وفادارى عاشقانهاى كه همۀ مردم در آن حاضر شدند و در واقع عهد با جمهوری اسلامی نهادینه شد. این یعنی مردم بنا دارند در عین انتقاد به ضعفهایی که هست، ارتباط خود را با خداوند همانند ارتباط شهدا يگانه كنند و وفادارى به حق را که نظام اسلامی بستر آن قرار دارد، هيچگاه از دست ندهند زیرا مرور زمان و غوغاى زمانه و تبليغات يزيدیان نمىتواند ارتباط مردم ایران را با این نظام قطع كند. از آن جهت که متوجۀ آیندۀ متعالی و منوّری هستند که در بستر همین نظام، ذیل نسبتی که با کربلا دارد، در حال شکلگیری است. و این است راز نسبت مردم با نظام اسلامی، و در این رابطه باید از خود پرسید آیا غفلت از انقلاب اسلامی، غفلت از کربلایی نیست که باید در آیندۀ بشر مدّ نظر باشد؟ آیندهای که پاسداشتِ انسانیت انسان به اوج خود خواهد رسید و انسانها در نسبت با انسانی که نمود انسانیت آنها است خود را معنا میکنند، مانند نسبتی که بسیاری از مردم، حتی آنانی که مقیّد به همۀ دستورات شریعت نبودند، با رهبر انقلاب داشتند و این یعنی فردایی فاخرتر که انسانها در همۀ ابعاد با انسان کامل نسبت خود را معنا میکنند.
شهادت؛ بسترِ ادامۀ راه
5- در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است، به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود، جایگاه امثال شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر سرداران و دانشمندان هستهای فهمیده میشود و آن عزیزان در اوج یگانگی با حقیقت دوران، سرمایۀ تاریخی ما برای ادامۀ راه میگردند و میتوان در آینۀ وجود آنها آیندۀ مردم خود را احساس کرد. آیندهای که «انسانیتِ» انسانها هرچه بیشتر نسبت به همدیگر درک میشود و این یعنی کربلا و اُنس و ارتباطی که پس از شهادت آن حضرت بین مردم پیش آمد.[1]
با توجه به امر فوق اگر از معنای تاریخیِ رخدادی که با کربلا ظهور کرد غفلت نشود، متوجۀ راز یگانگی بین انسانهایی میشویم که با همۀ تفاوتهایی که دارند در نسبت با کربلا و حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» در امروز خود با نظر به شهداء، بسیار به همدیگر نزدیک میشوند، زیرا همگان متوجۀ حضور تاریخیِ خود کنار آن شهداء میشوند، حضوری مافوق جلب بهشت و دوری از جهنم. حضوری که در آن حضور، آینههایی در مقابل خود مییابند که میتوانند با نظر به شخصیت آنان با خدا مأنوس شوند و از تجلیات خاص حضرت حق بهرهمند گردند، به همان معنایی که بنا به روایت، جناب سلمان حتی در قیامت در کنار شخصیت حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» از بهشت منصرف میشود. زیرا نهاییترین ابعاد خود را در کنار حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» احساس میکند و نه در بهشت.
والسلام
---------------------------------------------
[1] - امویان با تبلیغات خود و تهمت خارجی به حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» زدن، فضایی ساخته بودند که به گفتۀ امام سجاد«علیهالسلام» دوستان آن خانواده کمتر از انگشتان دو دست بود، ولی با نظر به شهادت امام حسین«علیهالسلام» و یاران آن حضرت، فضا طوری تغییر کرد که هشام بن عبدالملک از رجوع گستردۀ مردم به امام سجاد«علیهالسلام» نگران شد و آن رجوعی که به حضرت باقر و حضرت صادق«علیهماالسلام» شد.