کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»
جلسه هفتم
کربلا و بازگشت به ایمان گمشده
باسمه تعالی
«السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ....وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ»
سلام بر امام شهیدی است که اسیر غمهایی بوده که ملت را آزار میداده و یاد او گریهآور است از آن جهت که افقی از حقیقت را مقابل انسان میگشاید. خداوندا! امامی که از خیرخواهی در راه تو کوتاهی نکرد تا آنجایی که خون خود را در راه تو بذل نمود تا بندگانت را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد.
برکات مواجهه با انسانیتِ انسانهای کامل
1- به این نکته باید فکر کرد که انسانِ آخرالزمانی چگونه میتواند در بستر هستی خود که «عین اتصال به خالق هستی است»، به جای مشغولشدن به باورهای سادهای که جوابگوی نهاییترین طلب انسان این دوران نیست، اندیشههای تازه ای را بیافریند که مطابق روح نهاییترین انسان است. با توجه به این نکته باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن مواجهه با انسانیت انسانهای کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی انسانیت اولیای الهی در نمادهایی همچون علی«علیهالسلام» و سیدالشهداء«علیهالسلام» و دیگر ائمه«علیهمالسلام». لازمۀ چنان حضوری اولاً: عبور از خیالاتی است که توهّماتِ ساختۀ ذهن، در آن خیالات پنهان است. ثانیاً: حضور در معارفی است که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار حقایق فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت مقابله با رژیم صهیونی و استکبار آمریکایی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور و با تاریخی که در این رابطه در مقابل ما گشوده میشود میتوان زندگی خود را معنا بخشید، زیرا در این حضور است که به یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» رسیدهایم.
کربلا و گشوده شدن افقی از نور
2- آری خداوند در راستای به نهایت رساندن اهداف خلقت انسان، در هر مرحلهای از مراحل زندگی زمینی، به نحوی از انحاء زمینه هرچه بیشترِ به ظهور آمدن ایمان را در شخصیتهای الهی فراهم میآورد و با توجه به این سنت الهی است که شیطان در هر دورهای به کمک یارانش در میدان مقابله با اهل ایمان وارد میشود و این یعنی کربلا و این یعنی به ظهور آمدن زیباترین ایمان و گشوده شدن افقی از نور مقابل بشریت و این یعنی اشک، اشکی که راهی است برای انس بیشتر با حقیقتی که شهدا بدان اشاره دارند.
راز اشک برای امام حسین«علیهالسلام»
3- در صحنههای ظهور ایمان، وقتی جان انسانها با افقهای گشوده ایمان روبهرو شوند، در طلب حضور در آن افقها ، اشک مقدس به ظهور میآید. اشکهایی که با نظر به رازهای ناگفتنیِ آن افقهای گشوده سرازیر میشود تا جان انسان نسبتی با آن افقهای گشوده برقرار کند و این یعنی کربلا و این یعنی سخن حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» که فرمودند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»، من کشته شده اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک بر چشمانش جاری میشود. و از این جهت اشكي كه در شيعه هست با ناراحتيهاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي امام حسين«علیهالسلام» عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نميگيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج ميزند.
آنگاه که معنا و جایگاه اشک را در کربلا شناختیم، هرجا آن حضور، حضور کربلایی است، آن اشکها به ظهور میآیند و این یعنی ما با نظر به کربلا جایگاه اشک برای حاج قاسم و شهید رئیسی و برای فرماندههای تجاوز اخیر رژیم صهیونی را فهمیدیم و ما معنای جایگاه اشکهای حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» را میتوانیم به خوبی «فهم» کنیم؛ وقتی رهبر معظم انقلاب به عنوان امام جمعۀ تهران خبر نوجوانانی را دادند که قلکهای خود را شکسته بودند و پولهای آن را برای کمک به جبهه هدیه کردند.
والسلام