کربلا و عبور از دوگانگیِ «زندگی» و «مقاومت»
جلسه چهاردهم
باسمه تعالی
«السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ...
سلام بر امامی که خون او امضای راستی و صداقت شد.
سلام بر امامی که بالاتر از شجاعت، به پاسداری از حقیقت و صداقت در گوشۀ روشن وجدان تاریخ ایستاده است.
امامی که مرگ در پنجه او زبون تر از مگسی است که کودکان به شیطنت در مشت می گیرند.
سلام بر امامی که خون او بر بستری از آن سوی کلام، فراسوی تاریخ ، مبدا تاریخ عشق شد.
ای امامی که در کربلا قامت بلند انسانیت را بر افراشتی ، از آن زمان که تو ایستادی دین راه افتاد. و این است راز شهادت.
ای سیدالشهداء! ای شریف تر از پاکی! چگونهای که این همه خدا در تو جاری شده است.
حیرانی بشریت را از تو پایانی نیست. و این است راز هر ساله عزاداری ما که با یاد تو خود را به یاد میآوریم تا از خود غافل نباشیم. حقیقتاً «وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ» خداوندا! حقیقتاً تو شاهد هستی که او در خیرخواهی و بذل خون خود در راهت هیچ کوتاهی نکرد، برای آنکه بندگانت را از جهالت و سرگردانی آگاهی بخشد.
1- عبور از جداییِ نسلی: همانطور که از طریق نهضت عاشورایی حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» در آن زمان از جدایی نسلی تا حد زیادی عبور کردیم، باز با حضور زیر سایه نهضت آن حضرت در این تاریخ نیز در مواجهه با حملۀ تحمیلی 12 روزۀ رژیم صهیونی، از جدایی نسلی تا حدّ زیادی عبور نمودیم و ملاحظه کردید چگونه همۀ گروهها و همۀ افرادِ ملت از جوان تا پیر در میدان مقابله با رژیم صهیونی در کنار هم قرار گرفتند. و این است معنای حضور در فطرت تاریخی خود، تاریخی که از «اسلام» و «غدیر» و «کربلا» شروع شد تا انقلاب اسلامی و ادامۀ آن، ادامهای که تاریخ عبور از سیطرۀ استکبار است، استکباری که کمتر از تسلیم ما در مقابلاش راضی نیست و ما مانند مولایمان امام حسین«علیهالسلام» که فرمودند: «ألا وَ إنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَ هَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُُ...» هان ! اين حرامزاده پسر حرامزاده مرا ميان دو چيز مخيّر كرده است: ميان شمشير و تندادن به خوارى، و هيهات كه ما تن به ذلّت و خوارى دهيم. ما نیز با حضور در فطرت تاریخی خود هر روز از تسلیم در مقابل شرک عبور کردهایم، تسلیمی که رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند و فرمودند: «ملّت ایران تسلیمشدنی نیست. ما تعرّض به کسی نکردیم و به هیچ وجه تعرّض احدی را هم قبول نمیکنیم و تسلیم تعرّض هیچ کس نمیشویم؛ این منطق ملّت ایران است، این روحیۀ ملّت ایران است.». 28/3 / 1404
2- عبور از فرهنگ غربی ذیل فرهنگ عاشورا : همیشه این چنین بوده است که برای آغاز تاریخی دیگر و عبور از ادغام شدن در ساختارِ عادات بیمحتوای فرهنگ گذشته، مانند فرهنگ غربی و نژادپرستی که در آن قرار دارد. آری! برای عبور از بحرانی که آن تاریخ در پیش دارد، باید با تمام همت در بستر عبور از جداییِ «زندگی» و «مقاومت» وارد میدان شد، به همان صورتی که حضرت سید الشهداء«علیهالسلام» و یاران آن حضرت همت نمودند تا از بحرانهای پیشآمده از طریق فرهنگ جاهلیت اموی عبور کنند، ما نیز به همان صورت میتوانیم از بحرانی که فرهنگ غرب در پیش دارد، ذیل حضور در تاریخ کربلا عبور کنیم و در ساختن نیرویی انسانی مطابق اهداف الهی مکتب انبیا وارد صحنه شویم، مانند کاری که حضرت صادق«علیهالسلام» با تأسیس مکتب جعفری توانستند در دوران خود انسانهایی آزاد از فرهنگ اموی را به میان آورند و حال این ما هستیم وظیفهای که در مقابل فرهنگ جهان مدرن پیدا کردهایم، به خصوص در مقابله با رژیم صهیونی که حقیقتاً نماینده فرهنگ غربی میباشد و معلوم شد اکثر آن حکومتها خودشان اسرائیل هستند.
3-فرهنگ شهادت و حضور در آیندهای متعالی: بین انتحار کور(مانند کار داعشیها)، با شهادتِ همراه با حکمت فاصله بسیار است، آنچه در شهادت و حکمتی که پشتوانۀ آن است پیش میآید، برگرداندن ورق حاکمیتِ استکباری است به سوی اسلام و به سوی فطرت تاریخی جهان اسلام، که در این روزها با موضعگیری مردم در مقابل رژیم صهیونی و حضور در فطرت تاریخیِ دفاع مقدس به ظهور آمد، با نظر به آیندهای که در آن آینده سیطرۀ نظام نژادپرست غربی در میان نباشد. گویا خداوند - به معنای حضور و وجود محض- نحوهای از ظهور خود را در صحنههای امروزین ما مقابل استکبار رقم زده، مانند کربلا در نگاه و منظر زینب کبری«سلاماللهعلیها» و آنهمه امیدواری که آن حضرت در جان خود احساس میکردند و در مقابل عبیدالله فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلاّ جَمِیلاً» و این یعنی نظر به آیندهای که در بستر انقلاب اسلامی باید به آن نظر کرد.
والسلام