انقلاب اسلامی و دوران نهضت نرمافزاری
نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»
باسمه تعالی
در آستانهی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و با نظر به اینکه لازم است بیندیشیم اکنونِ ما چه اکنونی است؛ خوب است به سخنان مقام معظم رهبری«حفظهالله» در رابطه با مقابله با هیمنهی نظام استکباری از طریق نهضت نرمافزاری فکر شود.
نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب«حفظهالله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار»[1] عبارتند از:
الف- این تشییع میلیونی، ژنرالهای جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آنها را شکست داد.
ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار است.
ج- مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.
د- برادرها یک سیلیای زدند، لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنهی استکباری را بشکنند.
باتوجه به نکات فوق می توان گفت:
1- اگر متوجهی حرکت نرمافزاری نباشیم، نمیفهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی میدانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرمافزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفتهایم، آگاهی کاملی بهدست نمیآوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرتِ جدای از حقیقت قرار میگیریم.
2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادتطلبی شکل میگیرد.
3- ژنرالهای جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آنکه جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه میخواهیم دنبال کنیم؟
4- غربزدگی، عین خشونت و داعشیگری است، و حاج قاسم نهتنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم، خشونتِ در مقابل خشونت نبود، انسانها حقیقت خود را در او احساس کردند.
5- در حرکت غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که ارادهی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.
6- هرگز هیچ مصالحهای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب«حفظهالله» آن را مهمترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سختتر که غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
7- آیا میتوان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرمافزاری همراه با انتقام خواند، ولی نه آنطور که از آنها خشونت به ظهور آید؟
8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را میکُشد.به گفته مولوی در وصف حضرت علی «علیه السلام»
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بیمعنا و بیهویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسبِ مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی استکبار، متذکر این امر میشوند.
10- آیا با تفکر به هویت حرکت نرمافزاری میتوان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادترساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.
11- در نسبت بین حقیقت و قدرت میتوان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا میکرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت اباالفضل«علیهالسلام» که از قبل میدانستند و آنهمه دلاوری و قدرتنمایی، پیچیدهترین رازی نیست که میتواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانهی حقیقت، شجاعتآفرین است؟
12- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمیکنیم و لذا قصهی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبهای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.
13- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه میگیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق میشود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بیمعنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بهخصوص آنجایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آنکه ناظر آبشدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها»بودنِ حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» یعنی بعد از رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانهی آن حضرت ادامه یابد و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانهی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجهی رنجی میباشد که در مسیر بهظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرمافزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.
14- فاطمه«سلاماللهعلیها» و تاریخِ آیندهی ما
هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرمافزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم نماند؛ مهدی«صلواتالله علیه» نیز که بناست نهتنها در مواجهه با جاهلیت، بلکه با همهی فکرها و فرهنگها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میانآوردن سیرهی زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و اینجا است که میبینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشتهی تاریخ، فاطمه«سلاماللهعلیها» ظهور میکند تا معلوم شود مهدی«صلواتاللهعلیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه«سلاماللهعلیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحهها، حقیقت است که انسانها را جلو میبرد.
15- آیا نمیتوان به این نکته فکر کرد که در سخنان رهبر معظم انقلاب در موضوع مقابله با آمریکا و انتقام سختی که باید گرفت، انقلاب اسلامی در حضور تاریخی خود به بلوغی در مقابل آمریکا و استکبار رسیده که از نیروی سخت و قدرت نظامی آمریکا عبور کرده و متوجهی ناتوانیِ قدرت نظامی آمریکا شده که نمیتواند حتی با شهادت سرداری بزرگ ملت ایران را مرعوب کند؟ لذا از آن جهت جنگ سخت با آمریکا را نباید به چیزی گرفت و باید در تقابل با آمریکا وارد فاز تقابل نرم و حرکت نرمافزاری شد و در دل چنین حرکتی انسانها را متوجهی معنایی از خودشان کرد که معنای آنها، معنایی نیست که جهان استکباری با قبلهکردنِ آمریکا به انسانها داده بود .از اینجهت به نظر ما آید عملا مرحلهی بیمعناشدنِ هویت غربیِ جهان غرب شروع شده و باید در این راستا مبارزه با استکبار را ادامه داد و انقلاب اسلامی در این نسبت با جهان خود را به میان آورده.
والسلام علیکم و رحمه الله
----------------------------------------------
[1] - رهبر انقلاب می فرمایند: البتّه آنچه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلیای زدند؛ لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنهی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، 26/اذر/1399