زن و حضور نرم تمدنی- 5
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
فرهنگ مقاومت نرمافزاری است در پیش رو به عنوان راه ورود در تاریخی که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودند تا از بیگانگی نسبت به سرنوشت خود که موجب سردی زندگی میشود، رهایی یابیم. حضور در فرهنگ مقاومت در این تاریخ عامل بسط وجود ما در حیات تاریخیمان میباشد. امری که زنان ما به خوبی میتوانند خود را در آن حاضر نمایند تا مردمِ ما در بستری زنده و حیاتافزا زندگی مطلوب خود را شکل دهند، بدون قرارگرفتن در فضای تشنجزایی که جبهه استکبار درصدد ایجاد آن است.. امام عزیز ما مانند هنرمند سنگتراشی بودند که خواستند از درون تخته سنگ این تاریخ، مجسمۀ ظریفِ زندگیکردن در این تاریخ را به ظهور آورند و لذا بیش از آنکه بر آن سنگ چیزی بیفزایند، زوائد آن سنگ را تراشیدند و این شجاعتی میخواهد مانند شجاعت مادران ما تا جهانمان را وسیع کنیم و میلههای زندان خود را ببینیم و خودمان در سنتی که در دل انقلاب اسلامی به ظهور آمده، انتخابی مناسب این تاریخ داشته باشیم. و این بدون فهم جایگاه حضور نرم تمدنی که زنان میتوانند آن را درک کنند و در آن حاضر شوند، ممکن نیست.
حضرت علی«علیهالسلام»، بین ذوالفقار و اشک
10- تاریخِ ارادۀ معطوف به قدرت، تاریخی است که در آن تاریخ مدرسه و مراکز تعلیم و تربیت هم خود را در بستر محوریت قدرت معنا کردهاند، و همانطور که قبلاً عرض شد به گفتۀ میشل فوکو طبابت هم در قالب کلینیک در ذات خود براساس سیطره و قدرت شکل گرفته.[1] در چنین شرایطی باید بیندیشیم در مقابل چنین شرایطی چه راهی را باید مدّ نظرها آورد و چه حرکتی باید انجام گیرد، که از یک طرف شمشیر حضرت علی«علیهالسلام» در غلاف نباشد و از طرف دیگر آن حضرت با سیرۀ خود عشق را به بشریت عطا کنند. به گفتۀ مرحوم شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه علی«علیهالسلام»»:
«روحها وقتی بزرگ شد، وای به حال آن بدنها! روح وقتی بزرگ شد و روحِ همۀ بدنها شد و درد همه را احساس كرد، كارش به آنجا میكشد كه مجازات میبیند، برای چه؟ برای غافل ماندن از حال یك بیوه زن و چند یتیم. میان كوچه زنی را میبیند كه مشك به دوش گرفته است. علی«علیهالسلام» آدمی نیست كه بیتفاوت از كنار این مناظر بگذرد. علت ندارد كه یك زن خودش آب كشی كند، حتماً كسی را ندارد یا كسی دارد ولی به حال این زن نمیرسد. فوراً خودش جلو میرود نمیگوید: آی شُرطه! آی پاسبان! آی نوكر! آی غلام! آی قنبر! تو بیا، با كمال ادب میگوید: خانم! اجازه میدهید شما را كمك دهم و من مشك آب را به دوش بكشم؟ این زحمت را به من بدهید. آن زن میگوید: خدا پدر تو را بیامرزد. به خانۀ آن بیوه زن میرود. همین كه مشك را زمین میگذارد، استفسار میكند كه ممكن است برای من توضیح بدهید كه چرا خودتان آبكشی میكنید؟ شاید مردی ندارید؟ میگوید: بله، اتفاقاً شوهر من در ركاب علی بن ابیطالب كشته شد. من هستم و چند تا یتیم. این كلمه را كه می شنود، سرتا پایش آتش میگیرد. نوشتهاند آن شب وقتی برگشت و به خانه رفت، تا صبح خوابش نبرد. صبح، نان و گوشت و خرما و پول با خودش برمیدارد و با عجله میرود و درِ خانۀ همان زن را میزند. میگوید: كیستی؟ میفرماید: من همان برادر مؤمن دیروز تو هستم. به سرعت گوشتها را كباب میكند و به دست خودش در دهان یتیمها میگذارد و یتیمها را روی زانو مینشاند و آرام به آنها میگوید: از تقصیر علی كه از شما غافل مانده بگذرید. آنگاه تنور را آتش میكند. وقتی سر تنور میرود، صورتش را به آتش نزدیك میكند. حرارت آتش را احساس میكند، [با خود میگوید:] علی! حرارت آتش دنیا را بچش و آتش جهنم یادت بیاید، تا دیگر از حال مردم غافل نمانی. بدنی كه باید جور بكشد این طور است، بدنی كه روحش روح همۀ مردم است این گونه است. https://www.aparat.com/v/qB9LV
و این یعنی حضور نرم در کنار آن قدرت و آن ذوالفقار، امری که بانوان به خوبی میتوانند جایگاه آن را بشناسند و در آن قرار گیرند تا انقلاب اسلامی با حضوری قدسی، نقش آخرالزمانیاش را به ظهور آورد و بشریت معنای گمشدۀ خود را بیابد و بشریت معنای گمشدۀ خود را بیابد، معنایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با قهرمانان و مدالآوران، مقابله با دشمنی است که در جنگ نرم با ما میباشد برای ناامیدکردن و افسردهکردن ملت و غافلکردنِ ملت از تواناییها و قدرتشان.
2- «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»(109)
بسيارى از اهل كتاب - پس از اينكه حق برايشان آشكار شد- از روى حسدى كه در وجودشان بود، آرزو مىكردند كه شما را، بعد از ايمانتان، كافر گردانند. پس عفو كنيد و درگذريد، تا خدا فرمان خويش را بياورد، كه خدا بر هر كارى تواناست.
فعلاً سیاست این است که در برابر حسادت عدهای از اهل کتاب با سبکی خاص گذشت نمایید و با روی خوش و بزرگوارانه درگذرید و مشغول انجام تکالیف خود باشید.
«حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»: آرزوی برگشت شما به کفر را از روی حسد در دل داشتهاند و کراهت داشتند از اینکه شما دارای چیزی باشید که آنان ندارند. «مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»: بعد از آنکه حق برای آنان روشن گشته است. «فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا» با توجه به چنین حضوری که در تاریخ آغاز کردهاید پس فعلاً آنها را عفو کنید و نادیدهشان بگیرید، و با کینۀ آنها مقابله نکنید و شرّ آنها را با شرّ پاسخ ندهید. «حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» تازمانی که خدا امر خود رابفرستد. «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» همانا خدا بر هر چیز تواناست، و به قدرت مطلقۀ خود قضاوت و حکم میکند.
اگر فرمود: «فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا» خواست تا مسلمانان با مقابلۀ حکیمانۀ خود در عین قدرت، سبکی را به میان آورند که صبر و استحکام در مقابل بیتاریخیِ جبهۀ مقابل اسلام است. و اینکه میفرماید: «حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» نظر به حضور تمدنی هرچه بیشتر ملتها به آینده است، آیندهای که اسلام و انقلاب اسلامی بدون درگیری مستقیم با جبهۀ یهودیگری و شرک، بشریت را متوجۀ جهانی دیگر و معنایی دیگر خواهد کرد. و خداوند بدون هرگونه ضعفی آیندۀ حضور اسلام در جهان را به میان میآورد.
-------------------------------------------------------------------------
[1]- فوکو معتقد استکه مشاهده کلینیکی، عملی سیاسی است. از این رو برای بررسی این موضوع ابتدا باید معنا و مفهوم قدرت در نزد فوکو را بررسی کنیم. در این رابطه به مقاله آقای غلامحسین مقدم حیدری رجوع فرمایید.




