سورۀ بقره و باز یهودیگری و باز تحجّر و نفی دیگران(17)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ» (120)
و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمىشوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى. بگو: «در حقيقت، تنها هدايت خداست كه هدايت [واقعى] است.» و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، باز از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا سرور و ياورى نخواهى داشت.
نباید اینقدر برای جلب رضایت یهود و نصاری اصرار بورزی زیرا آنها هیچگاه راضی نمیشوند مگر آنکه کاملاً تسلیم خواستههای آنها شوی. به آنها بگو تنها طریقِ هدایت، هدایتی است که از جانب خدا است یعنی آیینهای شما هدایت نیست بلکه هوسهای خودتان است که لباس دین بر آن کردهاید لذا من هرگز از هوسها و افکارِ تحریفشدۀ شما پیروی نخواهم کرد. تنها قانون الهی است که میتواند مایۀ نجات انسانها گردد و علوم بشری هر چقدر هم پیشرفته باشد، نخواهد توانست مایۀ رستگاری جوامع باشد، چون هم ناقص است و هم آمیخته با هوسها است. برای همین خدا میفرماید: اگر از هوسهای آنها پیروی کنی با آنکه حقیقت بر تو معلوم شده، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیۀ خدا بر تو نیست.
شاید سؤال شود مطلب فوق با مقام عصمت منافات دارد، در حالی که اینطور نیست زیرا اولاً: جملۀ فوق شرطیه است و دلیل بر وقوع شرط نیست. ثانیاً: معصومبودن، گناهکردن را محال نمیسازد بلکه معصوم در عین اینکه قادر بر انجام گناه است از روی اختیار از آن رو برمیگرداند. ثالثاً: به طور غیر مستقیم هشداری به پیروان حضرت است. البته جذبکردن دشمنان روش دارد و آن عدم انعطاف روی حقایق و استدلالات منطقی و تکیه بر اخلاق حسنه است و إلاّ با خودباختگی و پیروی از هوسها و حرفهای غیر منطقیِ ایشان باید دائماً از مواضع حق خویش عقبنشینی کرد چون آنها با تمام حق ناسازگاری دارند، نه با بخشی از آن.
«الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (121)
كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان دادهايم، [و] آن را چنانكه بايد مىخوانند، ايشانند كه بدان ايمان دارند. و[لى] كسانى كه بدان كفر ورزند، همانانند كه زيانكارانند.
کسانی که خالی ازتمایلات نفسانی به حق ایمان آوردند و در باره کتاب های آسمانی تدبر و تعمق نمودند و آن را به عنوان راه و روش زندگی برگزیدند،اینان حقیقتاً ایمان آورندگان به قرآن و به کتابهای آسمانی هستند ،«وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» وکسانی که به آن کتابها کفر بورزند، ایشان همان زیانکارانند.آنان در دنیا با اختیار روشی غیر روش قرآن و طریقه الهی زیان می کنند و در آخرت بواسطه احاطه عذاب درخسارت خواهند بود.
«يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ» (122)
اى فرزندان اسرائيل، نعمتم را، كه بر شما ارزانى داشتم، و اينكه شما را بر جهانيان برترى دادم، ياد كنيد.
ای بنی اسرائیل بیادآورید آن نعمتی راکه به شما انعام کردم و چه بسیار بود نعمتهایی که خدا به آنان افاضه نمود که بالاترین آن همان نعمت اعطای کتاب آسمانی بود ،اما آنها عناد ودشمنی کردند و استکبار ورزیدند،« و انی فضلتکم علی العالمین » و همانا من شما را بر مردم معاصرتان برتری دادم. بواسطه آن نعمتها و بواسطه رسالت الهی که بسوی شما نازل شد .
مانند این آیه در آیه چهل و هفت گذشت . در علت تکرار گفتار اند. نعمتهاى خداوند چون که ریشهها و پایههاى تمام نعمتها است از این جهت خداوند مکرّراً یادآورى میفرماید بمنظور مبالغه در خواندن آنان به شکر نعمتها تا فرمانبردارى او را پذیرفته و شکر نعمتهاى او را بجاى آورند و بدانند که او از هیچ نعمتى دریغ نفرموده.و چون بین دو کلام فاصله زیاد شد از اینرو تکرار یادآورى بمنظور تأکید و ابلاغ در حجّت نیکو است. و این که در ابتداء و انتهاى قصه بنى اسرائیل ذکر نعمت و قیام بحقوق آن و حذر از تضییع آن و اخافه از روز قیامت و اهوال آن شده است که مبالغه و موقعیت تأثیر حکایت در قلوب زیاد شود و نتیجه مطلوبه بدست آید
«وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» (123)
و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمىكند، و نه بدل و بلاگردانى از وى پذيرفته شود، و نه او را ميانجيگرى سودمند افتد، و نه يارى شوند.
و بترسید از روزیکه هیچ نفسی از نفس دیگر جزا داده نمی شود. چون در آن روز «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» کسی بار دیگری را به دوش نمیکشد «وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ» و از هیچکس عوض و فدیه پذیرفته نمیشود. یعنی در مقابل اعمال هیچ کس فداء و عوض پذیرفته نخواهد شد «وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ» و شفاعت سودی به حال کسی ندارد. یعنی در برابر کفر و تجاوز و معصیت شفاعتی از کسی پذیرفته نیست وفایده ای برایش ندارد. چون خدا بر امر خود غلبه دارد و در قیامت اسباب دنیوی منقطع میگردد.
به این نکته که آقای مهدی محمدی در رابطه با یهودیگری مطرح میکنند میتوان توجه کرد که میفرمایند:
«این تلقی که ترامپ صرفاً تاجری است که به دنبال کسب سود، پیروزهای فردی یا برتری جویی سیاسی است، عمیقاً ناقص است. وابستگی به یهودیهای نیویورک که اسراییل را درگیر یک «جهاد مقدس» در خاورمیانه و خود را مکلف به فداکاری برای آن میدانند؛ یک سویه ایدئولوژیک به سیاست ترامپ علیه ایران تزریق کرده که تصور می کند درگیر جنگی ۳۰۰۰ ساله است. شخصیت سطحی ترامپ تحت تاثیر «جهادیهای یهودی» این موضوع را کاملاً جدی گرفته است. ترامپ و مهمتر از او کوشنر، فکر میکنند با از میان بردن مقاومت اسلامی بناست در یک نبرد هزاران ساله پیروز شوند. از همین جاست که باید فهمید صلح و توافق معنا ندارد.»
از چشم انداز فرقه یهودیت، جنگ وقتی تمام میشود که یکی از طرفین تمام شده باشند. و اتفاقاً آن ژنرال صهیونیست به خوبی متوجه است که به گفتۀ او ایرانیان هرگز سر فرود نمیآورند، آنها در پی احیای رهبری جهانی خود هستند. ولی متوجه نیست احیای فرهنگ مهدوی، احیای انسانیت است و احترام به انسانیتِ انسان و این غیر از فرقه یهودیت است که خود را به عنوان قوم برگزیده حاکم بر بقیه انسانها میداند.
اگر رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل میگوید:
«ایرانیها در برابر فشار خارجی هرگز تسلیم نمیشوند و سر فرود نمیآورند. آنها خود را بازیگر جهانی مشروع با تاریخی طولانی و وارث یک امپراتوری بزرگ میدانند که بر اثر مداخلات غرب، شکوه گذشتهشان ربوده شده است.»
این آقای رئیس مؤسسۀ مطالعات امنیت ملی اسرائیل نمیداند این حضوری که ایران در این زمانه در مقابل غرب برای خود تعریف کرده، به جهت آن است که فرهنگ مهدویت مدّ نظر انقلاب اسلامی میباشد.
ژنرال تامیر هایمن (رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش- امان) در میزگرد بررسی فعالیتهای ایران در آفریقا گفت:
«ما معمولاً ایران را از منظر بسیارِ باریکی میبینیم که فکر میکنیم همۀ توجهش معطوف به اسرائیل است. البته تا اندازهای درست است؛ اما داستان پیچیدهتر است. ایران خود را بازیگر جهانی مشروعی میداند؛ کشوری با تاریخ طولانی و وارثِ یک امپراتوری که باید شکوهش را پس بگیرد؛ شکوهی که بر اثر مداخلات غرب ربوده شده بود. اکنون دورۀ تازه احیای نقش جهانی و بازپسگیری رهبری، نه فقط درخاورمیانه، بلکه در سطح جهانی است. قدرت نرم ایران امروز به دیپلماسی فرهنگی، آموزشی و تکنولوژیک گسترش یافته است. در ذهن تصمیمگیران ایران، مرز میان «قدرت نرم» و «قدرت سخت» در حال از بین رفتن است. در حال حاضر، در تهران بهطور فزایندهای از استراتژی هیبریدی سخن گفته میشود، ترکیب ابزارهای نرم و سخت در یک راهبرد.»
این آقای ژنرالِ یهودی هم متوجه نیست این احیای فرهنگ مهدوی و احیای انسانیت است و احترام به انسانیتِ انسان و این غیر از فرقه یهودیت است که خود را به عنوان قوم برگزیده حاکم بر بقیه انسانها میداند. و این یعنی حضور در تاریخی که تاریخ عبور از نیهیلیسم و غربزدگی و یهودیگری است.
این بود جایگاه روحیه یهودی گری که خداوند از آیات ۴۰ سوره بقره تا آیه ۱2۳ در آن مورد با ما گفتگو کرد تا ما رسالت جهانی خود را در نسبت با آینده بشریت و ظهور انسانیت با نظر به حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» در مقابل روحیه یهودیگری و ظهور نژادپرستی آن قوم با ما در میان گذارد.
و این است حضور در تاریخی که نظر به آیندۀ حضورِ اسلام در جهان دارد با درخشش انسانیت در شخصیت حضرت صاحب الزمان«عجلاللهتعالیفرجه» در طوفانی سهمگین که در این آخرین دوران از همه جهات به وزیدن گرفته است حتی طوفانی که آمریکا به گمان خود در انتخابات کشور عراق به پا کرد به امید آنکه نقش شیعیان در آن کشور را تقلیل دهد. ولی باز حضور جهانی فرهنگ اسلامی با نظر به انسانیت انسانها و نه برتریِ قومی که یهودیگری از طریق مُهرهای به نام ترامپ به میان آورده است.




