راهپیمایی اربعین
به مناسبت ایّام و به مناسبت این راهپیمایی عظیم و باشکوه که حقیقتاً یک پدیدهی عظیم تاریخی است، یک جملهای عرض بکنیم. معمولاً در اینجور پدیدههایی که انسان مشاهده میکند که تبلیغاتی برای آن انجام نگرفته لکن ناگهان یک پدیدهای در محیط دید انسان بُروز میکند، دست خدایی مشهودتر از همهجای دیگر است؛ یک نمونهاش خود انقلاب اسلامی [است]. حالا مبارزات قبلی به جای خود محفوظ امّا حضور مردمی و گسترش مردمی در طول یک سال، یک سال و نیم در یک کشور وسیعی مثل کشور ما انجام گرفت. همان شعاری که مردم در تهران میدادند، در فلان روستا در دوردست هم که مردم راهپیمایی میکردند، همان شعار را میدادند. لذا امام آنوقت -آنطور که به ما اطّلاع دادند- فرموده بودند این انقلاب پیروز خواهد شد، چون نشانهی حضور دست قدرتمند الهی است. یک وقت دیگری هم به خود من ایشان فرمودند، گفتند من در طول این انقلاب یک دست قدرتی را همیشه پشت این حرکت عظیم مردمی دیدم؛ حرکتهای مردمی اینجوری است. قضیّهی تسخیر لانهی جاسوسی هم اینجوری است، قضیّهی حوادث بعدی هم که در این کشور اتّفاق افتاد اینجوری است، قضیّهی نهم دی در این اواخر اینجوری است، قضیّهی اعتکافها از همین قبیل است؛ اینها پدیدههایی است که هیچ تبلیغاتی هم برایش نمیشود، تلاشی هم انجام نمیگیرد. شما ببینید برای اینکه ده هزار نفر، پنجاه هزار نفر را یک جا جمع کنند، چقدر تلاش تبلیغاتی در دنیا انجام میگیرد، آخرش هم نمیشود. اینجا با وجود موانع فراوان، از ایران فقط دو میلیون نفر برای پیادهروی هشتاد کیلومتری -برای پیادهروی، نه برای لذّت بردن و در هتل لمیدن- بلند میشوند میروند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق دیگر؛ این یک حادثهی الهی است، این یک پدیدهی الهی است؛ این نشاندهندهی این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت؛ مثل عشق اولیا به خدا؛ اَللٰهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛ این حبّ و این عشق، عشق همراه با بصیرت است؛ میداند، میفهمد و این جاذبه او را میکِشد، این مغناطیس او را میکِشد. خب، بنابراین کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیدهی عظیمی است. من اوّلاً به کسانی که موفّق شدند و رفتند، خوشامد عرض میکنم و قبول الهی را برای کارشان درخواست میکنم و غبطهی خودم را نسبت به کار آنها -که ما محروم بودیم، آنها موفّق شدند- عرض میکنم. از مردم عراق که پذیرایی کردند، محبّت کردند، این جمعیّت عظیم را توانستند ظرف چند روز اداره کنند، تشکّر میکنم. حادثه، حادثهی فوقالعاده مهمّی است.
خب، حالا نتیجه چیست؟ میخواهم این را عرض بکنم که در اینجور حوادث که شما دست قدرت الهی را پشت سرش بوضوح میبینید و برکاتش را مشاهده میکنید، باید شکر کرد. اگر شکر کردیم میماند، اگر شکر نکردیم گرفته میشود. اگر ملّت ایران شکر انقلاب را نکرده بود، انقلاب میرفت؛ کمااینکه در بعضی جاهای دیگر دنیا انقلاب شد، بلد نبودند شکر کنند، انقلاب از دستشان رفت؛ نهفقط انقلاب را از دست دادند، [بلکه] بیست سال، سی سال هم عقب افتادند. ملّت ایران شکرگزاری کردند. شکرگزاری فقط به این نیست که آدم بگوید «الهی شکر» یا سجدهی شکر بکند، شکرگزاری به این است که انسان به لوازم این نعمت عمل کند؛ ملّت ایران عمل کرد. در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند. نمیخواهم بگویم تکتک مردم ایران این کار را کردند لکن یک جمع عظیمی، یک اکثریّت قابل توجّهی اینجوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. امروز انقلاب از روز اوّلی که پیروز شد، قویتر، پُرقدرتتر و برای آینده قادر بر برنامهریزی بیشتر است.
این حادثهی راهپیمایی را شکر کنید. شکرش ازجمله به این است که آن روحیّات را، آن حالات را -که در این دو سه روزی که مشغول راهپیمایی بودید، آنجا مشاهده کردید یا احساس کردید- در خودتان نگه دارید؛ آن برادری را، آن مهربانی را، آن توجّه به ولایت را، آن آماده شدن بدن برای تَعَب کشیدن را، آن ترجیح دادن زحمت کشیدن و عرق ریختن و راه رفتن بر راحتی و تنبلی را. در همهی امور زندگی باید این را دنبال کرد؛ این میشود شکر.
از جملهی شاخههای شکر، یکی این است که این کار را برای کسانی که عاشق این کارند، آسان کنیم که مسئولیّت این به عهدهی مسئولان بخشهای مختلف کشور است. گاهی حوادثی پیش میآید؛ نگذارند این حوادث [تکرار شود]، پیشگیری کنند؛ این هم جزو شکر است. بههرحال این نعمت را قدر بدانیم، نعمت بزرگی است. و این انشاءﷲ یک نعمت پایدار خواهد بود و برای ملّت ایران و ملّت عراق، مایهی عزّت و سربلندی و افتخار خواهد بود. حالا در دنیا سعی میکنند که نگذارند این نورافکن قوی دیده بشود، لکن نمیتوانند، دیده خواهد شد؛ سعی میکنند دیده نشود یا تحریفش کنند، [امّا] هیچکدام به جایی نمیرسد؛ وقتی ادامه دادید حرکت را، ناچار، حقیقت خود را آشکار خواهد کرد.۱۳۹۵/۰۹/۰۳