شور ایمانی با حضور در تاریخ توحیدی
باسمه تعالی
1- اگر رابطهای بین مسئله داشتن و مسئولیت داشتن هست، که هست. مسئله ما در این تاریخ چیست و مسئولیت ما کدام است؟ آیا میتوان به امکانی فکر کرد که راهی مقابل ما گشوده شود و افق تازهای مدّ نظر آید که به زندگی دیگری ما راهنما باشد، ورای زندگی متجددمآب کنونی؟ چه چیزی در تاریخ ما با انقلاب اسلامی رخ داده است که نه زندگی گذشته میتواند کفاف بودن ما رابه ما بدهد و نه زیست جهان مدرن چنین توانایی را دارد؟ آیا نوعی آمادگی در راستای اتحاد ظاهر و باطن و تحولی در جانها در حال وقوع نیست تا زبان شأن حقیقی خود را باز یابد و زبانِ دل و جان شود و زبان انسانها ظهور «وجود» باشد؟ همه چیز حکایت از آن دارد که مسئله ما گشودهشدن به چنین آیندهای است و با پذیرفتن مسئولیت تحقق آن، به خودآگاهی لازم و بسط وجود خود دست مییابیم. برای عبور از بیاخلاقیها که ما را فرا گرفته، باید به چنین راهی فکر کرد که با انقلاب اسلامی تقدیر ما شده. آیا راه عبور از بداخلاقیها را با تأکید بر این نمیتوان راه دنبال کرد تا یکشبه ره صدساله را طی کنیم و همواره ذیل غرب قرار نگیریم؟
2- باید فکر کنیم چه چیزی به ما نزدیک و چه چیزی از ما دور است. آن چیزی که از ما دور است نقشی در کمککردن به ما برای تبدیلشدن به آنچه در ذات خود هستیم و باید به سوی آن راهجویی کنیم، ندارد. آیا برای شهدا انقلاب اسلامی نزدیکترین چیزی نبود که میتوانستند از طریق انقلاب اسلامی آن کسی بشوند که باید میشدند؟ و در این حالت تقوا موجب میشود تا ما نزدیکی و دوریِ امور را درست درک کنیم و مواظب پوچکردن اموری نباشیم که سخت با ارزشاند، مانند دلسوزی برای مردم و احترام به سالخوردگان و گشودگی نسبت به سایر انسانهایی که مانند ما فکر نمیکنند ولی انسانیت خود را زیر پا نگذاشتهاند و این در صورتی برای ما محقق میشود که قصد ما در این امور الهی باشد، آیا برای چنین بودنی راهی جز نظرداشتن به حضور بیکرانه و جاودانیای که در خود داریم، در پیش داریم؟
3- با نظر به سخن امام سجاد«علیهالسلام» انسان آخرالزمانی را انسانی میدانیم که بیشتر به ذات گسترده و وجودی خود نزدیک شده و در این راستا بنا دارد حضور گسترده خود در جهان را تجربه کند و حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» به چنین بودنی که از انسان این دوران میشناختند، تاریخ انقلاب اسلامی را ماورای تاریخ مدرن به میان آوردند. انقلاب اسلامی با تذکر حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه»، توجه به بودن گشوده انسان این دوران است.
4- به این نکته فکر کنید که نه یزید توانست گریبان خود را از دست مولایمان امام حسین«علیهالسلام» برهاند و نه جهان استکباری میتواند با هزینههایی که میکند گریبان خود را از چنگال انقلاب اسلامی که جهت اصلی آن توحیدی و الهی است، رهایی بخشد. زیرا انقلاب اسلامی با تذکری که حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» نسبت به بودن گشوده انسان این دوران داشتند، مشعل شهادت را زمین نمیگذارد وگرنه شهید حججیها و شهدای مدافع حرم به ظهور نمیآمدند تا شور ایمانی که تنها با حضور تاریخی، انسانها را در بر میگیرد، همچنان در میان باشد. آیا مردم ما آن شور ایمانی را با تشییع پیکر مبارک شهید حججی دوباره پس از غفلتی که سیاسیون پیش آوردند، تجربه نکردند؟ این عبور از پوچیِ جهان مدرن و حضور در بودنی که با شور ایمانی همراه است. بودنی که حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» متوجه و متذکر آن بودند.
5- حضور در جهانی دیگر: تعلّقِ تاریخی، همراه با دغدغه و درد، برای رسیدن به آرمانهایی است که معنای خود را در آن آرمانها میتوان جستجو کرد و امروز با انبوه مشکلات و در عین تعلّق به انقلاب اسلامی، در رجوع به امام حسین«علیهالسلام» و روح فداکاری و شهادت، میتوانیم از آن مشکلات عبور کنیم. تا معلوم شود میتوان در تاریخ دیگری وارد شد که آن «جهان بین دو جهان» است. جهانی آزاد از همه تنگناهایی که فرهنگ مدرنیته برای بشر امروز پیش آورده است.
6- ما چگونه میتوانیم بفهمیم در این زمان و در این تاریخ فرقهای از فرق اسلامی نیستیم، بلکه به حضور جهانیِ خود با هویت دینی میاندیشیم و اینکه بدانیم اگر از دریچه چشم عقل غربی به خود نگاهکردیم، خود را در این جهان درست درک نکردهایم.
فهم جهان و انسانِ امروزین، هنرِ حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بود که متوجه شدند انسانِ امروزین خودش میخواهد قانونگذار باشد و حکومت از آنِ او باشد. و در همین راستا باید پشت کار مداوم رهبر معظم انقلاب«حفظهالله» را در مطالعه رُمانهای جهان غرب فهمید، به آن معنا که باید در جهان امروزحاضر بود تا بودنِ آخرالزمانی خود را درک کنیم.
رهبر معظم انقلاب هم در ۱۴ خرداد سال ۹۹ جملهای در رابطه با حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعليه» دارند که میتوانیم در همین فضا روی آن فکر کنیم. میفرمایند: «یک نمونهی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میکرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.»، منظور از نگاه نوگرایانه آیا همان خرد مدرن نیست؟
7- مسئله بودنِ امروزین ما: مسئله ایران و مسئله شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در این تاریخ و انسانی که باید باشیم، مسئله بودن امروزین ما میباشد. بودنی که اخلاق او تجلی وجود ذاتی او و وجود تاریخی او است. ناکارآمدی تذکرات اخلاقی به جهت نگهداشتن انسانها با خدای دیروز است، غافل از چشماندازی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده است.
8- نه نفی جهان مدرن و نه بیرون از آن: حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» چه افق و چشماندازی در این تاریخ مقابل ما قرار دادند تا ما از خِرد جهان مدرن و احساس حضور جهانیِ بشر مدرن بیگانه نباشیم و در عین حال از ذات انسانی و هویت قدسی خود بهرهمند گردیم؟ این نوع بودن با توجه به انقلاب اسلامی به عنوان یک تاریخ، برای ما پیش میآید و آنی میشویم که خود را در دفاع مقدس احساس کردیم. خِردی که نه عین جهان مدرن بود و نه بیرون از آن. نفی جهان مدرن و یا فروافتادن در آن، هیچکدام آن بودنی نیست که حضرت امام متذکر آن شدند.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته