حضرت علی«علیهالسلام» و راهی به سوی محبّت اصیل در اسلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِیةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِیةِ الْمُضِیئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَة بِالْإِمَامَةِ
در میلاد مبارک حضرت مولی الموحدین«علیهالسلام» خوب است در جستجوی راهی باشیم که نسبت ما را با آن حضرت برایمان هرچه بیشتر حضوری نماید و در این رابطه میتوان متوجه موارد زیر شد:
1- حضرت علی«علیهالسلام» با سیره خود نشان دادند که اسلام، میدان جدّیت و رعایت افراد و تعاملها، یعنی میدانِ حکمت است و شجاعت و نه میدان میانمایگیها و گستاخی و تهوّر، و از این جهت میتوان گفت آن حضرت آینه حضور اسلام در جهانی هستند که با اسلام گشوده شده است و در این رابطه رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» نهتنها در وصف علی«علیهالسلام» فرمودند: «الْحَقُ مَعَ عَليّ وَ عَليٌّ مَعَ الْحَقّ»، بلکه تا آنجا ما را متوجه عمق حضور آن حضرت در عالم کردند که فرمودند: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَار»(بحار الأنوار، ج 10، ص 432.) على با حق است و حق گِرد علی میگردد، هر كجا كه او برود. این یعنی آن حضرت آینه نمایاندن حق در شخصیت خود شدهاند.
2- مواجهه علی«علیهالسلام» با آن شخصی که مدعی بود محبِّ آن حضرت است-که ظاهراً ابنملجم بوده- و حضرت او را تکذیب کردند؛(کافی، ج 1، ص 438) نشان میدهد که علی«علیهالسلام» محبتِ پیشاخلقتِ شیعیان را به خوبی میشناسند و نسبت به جریانهای دیگر که در وادی آن محبّت نبودند آگاهی دارند، چه جریان خوارج باشد و چه جریان خلفا و میدانستند که با جریان خوارج با همه مقدسمآبی نباید همراهی کرد و چرا باید با خلفا برای ادامه اسلام همراهی نمود، تا ما نیز در ادامه راه علی«علیهالسلام» در انقلاب اسلامی از سیره آن حضرت غفلت نکنیم. در همین رابطه حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» متوجه میشوند پذیرفتن جریان مک فارلین نوعی رنگزدنِ آمریکا به نهضت اسلامی بود و بدین لحاظ او را نپذیرفتند. همانطور اگر مذاکره با آمریکا در بستر جریانهای لیبرال انجام شود نوعی تقسیمکردن اسلام و انقلاب اسلامی است با جاهلیت مدرن، و این غیر از حضور تاریخی انقلاب اسلامی است در جهان و تعامل با جهان، به جهت وسعتی که در خود اسلام نهفته است؛ لذا همان خدایی که میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياء...»(ممتحنه/1) در تعامل با کفارِ غیر معاند میفرماید: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»(ممتحنه/8). خداوند شما را از نیکیکردن و عدالت با کسانی که با شما جنگ نکردهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند، خداوند اهل عدالت را دوست دارد. بنابراین حرکات گام به گام ولی به سوی هدف، غیر از حرکات به ظاهر مسالمتآمیز است که نوعی انصراف از اهداف و از جبهه مقاومت در آن نهفته است که به جای قرارداشتن ذیل رهبری، خود را در عرض رهبری بدانند مانند خوارج که خود را در عرض حضرت علی«علیهالسلام» میپنداشتند.
3- در رابطه با اسراری که در شخصیت حضرت علي«علیهالسلام» هست، رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در خطاب به آن حضرت بعد از فتح خیبر میفرمایند: «لَو لاَ أن تَقُولَ فِيكَ طَائِفَةٌ مِن اُمَّتِي ما قَالَتِ النَّصَارَي فِي المَسِيحِ ابنِ مَرْيَمَ؛ لَقُلْتُ فيكَ اليَوْمَ مَقالاً لا تَمُرُّ بِمَلاء إلاّ أخَذُوا التُّرابَ مِن تَحتِ قَدَمَيكَ وَ مِن فَضْلِ طَهُورِكَ فَاستَشفَوا بِهِ؛ وَلكِنْ حَسبُكَ أن تَكُونَ مِنِّي وَ أنَا مِنكَ!». «اگر درباره تو گروهي از امّت من نميگفتند آنچه را كه نصاري در باره عيسيبنمريم گفتند؛ من امروز درباره تو گفتاري ميآوردم، كه به پيرو آن بر هيچ جماعتي عبور نمينمودي؛ مگر آنكه خاك را از زير دو قدمت بر ميداشتند؛ و زيادي و غُساله آب وضوء و غسل تو را ميگرفتند؛ و آنها را وسيله شفاي خود قرار ميدادند؛ وليكن همينقدر كافي است كه من درباره تو بگويم كه: تو از من هستي؛ و من از تو هستم.»
راستی را! ما در این زمانه چه نسبتی باید با حضرت علی«علیهالسلام» پیدا کنیم که جوابگوی حضور آخرالزمانی ما باشد و راهی گردد در فهم هر چه بیشتر شخصیت رازگونه آن حضرت، در تاریخی که با سیطره افکار مدرنیته، «راز» مورد غفلت قرار گرفته و بشریت گرفتار پوچی شده؟آیا موضوع حبّ علی«علیهالسلام» با آنهمه تأکیدی که از طریق رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» بر آن شد و ماجراهایی که تحت عنوان محبّین علی«علیهالسلام» در تاریخ نقل شده، راهی به سوی رجوع به شخصیت رازگونه آن حضرت نیست، تا ما در امروز خود از سیطره پوچیِ دوران رهایی یابیم و در مأوای آخرالزمانی خود حاضر شویم؟
4- رَسُولُ اللَّهِ«صلواتاللهعلیهوآله» در راستای محبّت علی«علیهالسلام» میفرمایند: «حُبُ عَلِيٍ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»(ينابيع المودة، ص 19.) دوستى على حسنهاى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمىرساند و دشمنى على سيئهاى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد و یا میفرمایند: «حُبُ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَأْكُلُ السَّيِّئَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ.»، دوستى على«علیهالسلام» گناهان را میخورد آن چنان كه آتش هيزم را؛ چه رازی در محبت به حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» هست که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» که شریعت الهی را به بشریت عرضه کردهاند میفرمایند: «مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ وَ قِيَامَهُ وَ اسْتَجَابَ دُعَاءَه» هر كس على را دوست دارد خداى تعالى از آن كس نماز و روزه و شب زنده دارى و دعا و نيايش او را مىپذيرد. آیا اگر در این زمانه نتوانستیم از دینداری خود بهره لازم را ببریم به جهت آن نیست که در وادی عشق و دوستی وارد نشدهایم تا در وادی محبت به دوستداشتنیترین انسانها قرار گیریم و بفهمیم چرا حضرت صادق«علیهالسلام» فرمودند: « هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ.» آیا دین، جز دوستداشتن است؟
5- از عجایب روزگار، جریانِ به قتلرسیدن محبّین حضرت علی«علیهالسلام» است به دست حاکمان اموی، از آن جهت که آن محبّین تمام معنای اسلام انحرافی که امویان به دنبال پایهگذاری آن بودند را خنثی میکردند. از بزرگان شیعه که به دست حجاج کشته شدند از جمله سعید بن جبیر و کمیل بن زیاد است که کمیل در سنّ۹۰ سالگی توسط حجاج بن یوسف ثقفی دستگیر و شهید شد. رشید هُجری شاگرد امام علی«علیهالسلام» و قنبر غلام حضرت از جمله کسانی بودند که به دستور حجاج به شهادت رسیدند. میثَم تمّار به جرم محبِّ علی«علیهالسلام»بودن لحظاتی پس از آنکه زبانش را که سخن در توصیف حضرت میگفت قطع کردند، به شهادت رسید. آیا نباید «رازی» در این محبّتها باشد که نه محبّین حضرت کوتاه میآمدند و نه جریان اموی میتوانست آن را نادیده بگیرد؟ تا آنجایی که معاویه مجبور کرد تا خطبای جمعه یکی از قسمتهای خطبه را لعن به آن حضرت قرار دهند و چند نفری که از این کار سر باز زدند به قتل رسانید.
6- اگر رسول الله«صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «يَا عَلِيُّ لَوْ لا أنتَ لَم يُعْرَف المُؤمِنُونَ بَعْدِي.» مبنی بر آنکه اگر شخصیت خاص حضرت علی«علیهالسلام» به عنوان نماد اسلام در صحنه نبود، جریانهای مختلف با تحریف شخصیت رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به صورتهای مختلف، عملاً حقیقت اسلام را به حاشیه میبردند و گویا آنچه نقشه آنها را خنثی کرد، شخصیت خاص امیرالمؤمنین«علیهالسلام» بود و محبت به آن حضرت یکی از ابعاد آن شخصیت است، امری که در این زمانه نیز به شدت به آن نیاز داریم تا برعکس عشقهای تصنعیِ فرهنگ مدرنیته، راهی پیدا شود به سوی محبّتی اصیل که اسلام به بشریت عطا کرده.
7- عبادات علی«علیهالسلام» برای هرچه بیشتر حاضرشدن در تاریخی بود که با اسلام شروع شد و رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به عنوان رحمة للعالمین آن را از طرف خداوند به بشریت رساندند ولی عبادات متحجّرینِ ظاهرگرایِ مقابل حضرت علی«علیهالسلام» برای فرار از پوچیهایی بود که در آن زمان گرفتار آن شدند و به همین جهت به جای آنکه به «عشق» و به محبّت ختم شود، به خشونت و عُجب و تکبّر منتهی شد و میشود. امری که باید مواظب بود در این زمانه برای مسلمانان پیش نیاید وگرنه به نام اسلام به جای حاج قاسم سلیمانیشدن، داعشیگری پیشه میکنند. اینکه رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به علی«علیهالسلام» فرمودهاند: «انت الصراط المستقيم» بدان معنا است که آن حضرت انحراف از اسلام را با سیره و شخصیت و اخلاق خود تعیین میکنند، تا مرز اسلام حقیقی از اسلام ادعایی در هر زمانه و زمینی مشخص گردد و لذا رقابتهای مشکلزا و غفلتآفرین نباید ما را به خودشان مشغول کنند و محبتی که باید بین جریانهای مذهبی با طراوت تمام در میان باشد به حاشیه رود. علی«علیهالسلام» حتی با حضور در سایه تاریخی که با اسلام شروع شد، متذکر اسلام حقیقی شدند لذا در عین حضور حرکتهای مخالفانِ حضرت به نام اسلام، آن حضور اصیل همچنان ادامه یافت، هرچند همچنان تاریخ جاهلیت شلوغکاری میکرد و عقلهایی را تحت تأثیر خود قرار میداد. ولی اسلام علوی همچنان پایدار و بدون شلوغکاری جلو میرفت همانطور که انقلاب اسلامی به عنوان حقیقت اسلام در این دوران، بدون توجه به تلاشی که رسانههای استکباری جهت در اختیارگرفتن افکار عمومی دارند، کار خود را ادامه میدهد و در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده جهاد تبیین کمک میکند تا بیش از پیش حقانیت راهی که در حقیقت راه علی«علیهالسلام» است، در این زمانه روشن و روشنتر شود، اگر محبت در این مسیر در بین یاران انقلاب و آنهایی که معاند نیستند به حاشیه نرود.
8- راستی را! آن دوستداشتنیترین انسان که پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» آنچنان بر محبت او تأکید داشتند جز آن علی«علیهالسلام» است که در نهجالبلاغه به آن صورت عجیب از توحید برای ما میگوید که راهی است جهت حضور در تفرّجگاه بیکرانه اکنون خود در آغوش خدا؟ والسلام