نگاهی انفسی به سوره «زلزال» در کنار تفسیر آفاقیِ آن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (1) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (2) وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها (3) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (4) بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها (5) يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ (6) فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ (7) وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8)
به گفته حاجیه خانم امین«رحمۀاللهعلیها» اين سوره با كوچكى آياتش، از بزرگترين سوره ها و آيات قرآن به شمار ميرود و در خلال كلماتش اسرار و نكات لطيفه اى مندرج است كه اگر كسى به چشم حقيقت آن را بنگرد و اندكى در آن تأمّل نمايد از ته دل فرياد ميزند كه حقّا اين آيات از معدن وحى و از حاق حقيقت ظهور نموده و از مخزن علم الهى فرود آمده، زيرا چنين كلامى با معانى مندرجه در آن از حيطه فهم بشرى خارج است و اگر نبود معجزه و كرامت ديگر كه شاهد صدق نبوت و رسالت نبى خاتم«صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم» باشد مگر همين يك سوره كوچك، كافى بود زيرا اين سوره مباركه از حيث الفاظ در بالاترين درجه فصاحت و بلاغت به شمار ميرود و نيز از حيث معانى و نكات مندرجه در آن در مرتبهاى واقع است كه فهم كاملترين و مبرزترين بشر به كوچكتر اسرار آن نميرسد.(مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج15، ص: 224)
مواردی که میتوان در ابتدای امر در این سوره مدّ نظر آورد عبارتند از:
جهان دارد در خود، قیامت میشود
الف- زمین علاوه بر حركت وضعى و انتقالى و كمّى و كيفى، حركت ديگرى نيز دارند كه آن را حركت جوهرى گويند. دانه كه از زمين بيرون ميآيد على الدّوام حركت ميكند و كوشش مينمايد كه خود را به كمال لايقِ خود رساند و آنچه مربّى عالم و دست قدرت در آن بالقوّه نهاده به فعليّت برسد و واجد كمال لايق خود گردد و همچنين تمام موجودات مادّى و غير مادى راه كمال ميپيمايند.
زمین، شعور و درک خود را آشکار میکند
ب- در حكمت الهى ثابت گرديده كه تمام موجودات حتّى جمادات و نباتات داراى روح و شعور ميباشند و در قرآن هست:«وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ و یا میفرماید: «يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ» يعنى سجده و اظهار بندگى ميكنند آنچه در آسمانها و زمين است شاهد بر اين است، لكن چون جهت ماديت در غير انسان غالب و روحانيت آنان در كمون ذاتشان مستتر است مردمان عادى تسبيح آنها را فهم نميكنند و این سوره متذکر این امر است، به اعتبار آنکه میفرماید: «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها».
زمین به زمینِ قیامتی تبدیل میشود
ج- میفرماید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» و در جاى ديگر میفرماید: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ»(حج/1) اشاره به موقع مرگ زمين و منحل شدن اجزاء آن و تبديل آن به ارض قيامت است یعنی همان «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْض» که اشاره به آن است.
جنبه وَحدانی زمین آشکار میگردد
«وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» زمين دنيا وقتى تبديل شد به ارض قيامت، چون عالم قيامت عالم فعليت و حقيقت است، روحانيّت و فعليت در آن غلبه دارد و آنچه در آن بالقوه موجود است به فعليّت ميرسد و اگر چه زمين محشر نيز جسم و جسمانى است، لكن جسم آن لطیف است، و چنانچه از آيات و احاديث استفاده ميشود زمين صاف و هموار و وسيع ميگردد بطورى كه ديگر در آن ثقالت و پستى و بلندى و ناهموارى و تنگى نباشد. وقتى آيات «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» و آيه «وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ» و اين آيه «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» را با هم جمع نموديم از مجموع آنها میتوان استفاده نمود كه شايد مقصود از خالى شدن ثقل زمين ، ثقالت و كثرت و تفرق اجزاء و جهات عدمى و غلظت ماده و كثرت و تفرق اجزاء آن است .
حیرت انسان نسبت به آنچه پیش آمده
«وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها» وقتى انسان لرزش زمين را مشاهده نمود قبل از خرابى و منحل گرديدن آن كه هنوز انسان در روى زمين باقى است از روى حيرت و وحشت گويد چه شد زمين اينطور به لرزش آمد .
ظهور حیات زمین
«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها»؛ رسول خدا«صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم» فرمود: خبر ميدهد از آنچه از خير و شر در آن شده باشد و گويد فلانى در آن روز و در آن وقت چنين و چنان كرد. خداوند در سوره عنکبوت فرمود: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» و همين است سرّ شهادتدادنِ اجزای آدمى بر عليه آن و در پاسخ اعتراض انسان كه چرا شهادت بر ضرر من ميدهيد: «قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ».
شرایطی که هرکس با اعمال خود روبهرو میشود
«يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ» نظير اين آيه بسيار است مثل آيه «فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ»(یس/51) ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى پروردگارشان مىروند! و فرمود: «لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً».
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» به همان معنایی که فرمود:« اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى.
در رابطه با نگاه انفسی به سوره فوق که در کنار تفسیر آفاقی آن قرار میگیرد؛ میتوان به موارد زیر نظر کرد:
جهانِ انسان تغییر میکند
1- این سوره حکایت حضور برتری است که با ویرانکردن خودبنیادیِ ما در مقابل نور اسم جلال الهی، آن تزلزل پیش میآید و جهان انسان تغییر میکند.
در انتظار حضوری نو و جهانی نو
2- با نظر به این سوره میتوان در انتظار حضوری دیگر و جهانی نو قرار گرفت، امری که همواره پیش میآید. در حالیکه تکرار نیست، روشنایی جدیدی است تا آن زلزله، قیامتِ خودمان را برای ما بر پا کند و لذا این سوره را هر بار به امیدی دیگر شروع میکنیم تا متذکر آن حضور باشیم.
حضوری قیامتی نزد خود
3 - قرآن و سورههای قرآنی، راههایی است گشوده شده به سوی ما برای آنکه هرچه بیشتر در وسعت حضوری متعالی قرار گیریم و در نزد خود، خودمان قیامت شویم، به همان معنایی که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» خودشان در خودشان قیامت شدند و فرمودند: «الآن قیامتی قائم» یعنی هم اکنون قیامت من برپا است.
همواره در مرگ هستیم
4- ما به یک معنا همواره با نظر به تغییر ذاتی که داریم همواره در مرگ هستیم و چون آن را درست نمیفهمیم، از آن پروا داریم. در حالیکه اگر متوجه آن باشیم و خود را در معرض آن قرار دهیم، همان حالی برایمان پیش میآید که برای حضرت آیت الله حسنزاده پیش آمد و آن حالت را اینطور گزارش دادند:
دگرگونم دگرگونم دگرگون جگر خونم جگر خونم جگر خون
چو پيش آيد تجليات ذاتى كجا دل را بود صبر و ثباتى
ز گلبنهاى اين گلشن دمادم به سویت نفخهها آيد به آدم
همه عالم نسيم روضه او تو بيمارى كه بيزارى از آن بو
چو با نفس و هواى خود نديمى نيابى هرگز از كويش نسيمى
ز بس تجديد امثالش سریع است ندانی هر دمت شکل بدیع است
جهان از اينجهت نامش جهانست كه اندر قبض و بسط بى امان است
بیواسطهبودنِ رابطه ما با مرگ
5 – باید به بیواسطهبودنِ رابطه ما با مرگ و حضورِ ابدی خود، نظر کرد تا معنای حضور قیامتیِ اکنون خود را در این دنیا درک کنیم و در نتیجه خودِ انسان در نزد خود پدیدار میشود برای خود، در ابدیتی که اکنون در آن حاضر است و این همان گشودگی خود نسبت به خود در ابدیت است که اکنون نیز در آن حاضریم و چون رفع حجاب شدیم آن را مییابیم و لذا در قیامت به انسان خطاب میشود: «فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ»(ق/22)
با توجه به این نوع حضور مردمی است که مردم میتوانند امورات انقلاب را در اختیار گیرند، برعکسِ حضوری که روشنفکران تحت تأثیر غرب برای خود تعریف کردهاند و حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بر عکسِ آنان، مردم را با توجه به چنین مبناهایی، همهکاره این نظام میدانستند و آنان نیز به خوبی جنگ را اراده نمودند و رهبر معظم انقلاب در آخرین سخنان خود با مردم قم بر حضور مردم در همه امور انقلاب تأکید نمودند.(به بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ 19 دیماه 1402 رجوع شود)
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته