لب المیزان یا خلاصه سوره ها در المیزان
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست
مقدمه ----------------------------------------------- 4
نگاهی گذرا بر سوره حمد در تفسیر المیزان---------- 6
سوره انعام------------------------------------------ 10
شفاعت چيست؟ ------------------------------------- 17
شفاعت تكوينى و تشريعى --------------------------- 18
سوره اعراف----------------------------------------67
گفتارى در باره شيطان و عمل او-------------------- 84
سوره انفال ----------------------------------------122
سوره توبه ---------------------------------------- 146
عهد و اقسام آن------------------------------------ 147
سکینه --------------------------------------------152
سوره هود ----------------------------------------174
یوم مجموع ---------------------------------------191
بحثی پیرامون معنای تکلم در روز قیامت-----------191
دفع شبهه ای جبری------------------------------- 192
اختلاف-------------------------------------------195
سوره یوسف -------------------------------------197
سوره رعد---------------------------------------216
سوره ابراهیم------------------------------------226
عمل حق----------------------------------------230
انتقام الهی و انتقام بشری ------------------------235
سوره نحل ------------------------------------- 237
سوره إسراء ----------------------------------- 260
اسماء حسنی----------------------------------- 284
سوره طه ------------------------------------- 286
فتعالی الله الملک الحق -------------------------301
سوره انبیاء -----------------------------------307
سوره حج ------------------------------------321
سوره مؤمنون---------------------------------336
سوره نور ----------------------------------- 354
سوره شعراء -------------------------------- 369
" یعنی چه خدا ظالم نیست؟ " -----------------390
سُورةُ الاَحْــزاب ---------------------------- 393
سوره سبأ ----------------------------------- 409
سوره فاطر----------------------------------424
سوره یس-----------------------------------436
سوره الصافات------------------------------ 452
سوره صاد----------------------------------469
سوره اَلزُّمَرْ-------------------------------- 482
سوره الشوری------------------------------ 496
سوره الاحقاف------------------------------ 509
سوره محمد -------------------------------- 516
سوره الحجرات------------------------------526
سوره ق ----------------------------------- 532
سوره طور----------------------------------545
ســوره الواقِعَــه ---------------------------- 554
سوره الحدید-------------------------------- 575
سوره الحشر--------------------------------583
سوره المنافقون ---------------------------- 590
سوره تغابن-------------------------------- 593
سوره ملک ------------------------------- 597
سوره المزمل------------------------------603
سوره القیامه------------------------------ 606
سوره الانسان -----------------------------610
سورةُ النّبَأ-------------------------------- 614
سوره عبس ------------------------------ 621
سوره التکویر----------------------------- 625
سوره الانفطار-----------------------------628
سوره الانشقاق --------------------------- 630
سوره البروج -----------------------------633
سوره الطارق-----------------------------636
سوره اعلی------------------------------- 638
تفسیر سوره مبارکه فجر-------------------641
سوره «اَلْلَیْل» ----------------------------649
سوره الضحى-----------------------------652
سوره «العلق» و شروع تاریخی نو---------654
سوره النصر----------------------------- 656
سور فَلَق--------------------------------- 657
سوره ناس------------------------------- 659
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بهتر از گفتار تو گفتاری خوشتر از دفتر تو دفتر نیست
دفتری بر کرانه دریایی کاندرو هر خسی شناور نیست
نرسد تا به سر گفتارت دست جانی اگر مطهر نیست
وقتی متوجه می شویم محال است خدای حکیم ما را بدون یک برنامه دقیق عقلی و عملی در این جهان رها کند و محال است ما را از اسرار نظام هستی در حدی که بتوانیم صحیح زندگی کنیم محروم گرداند. مسلّم چشم بر قرآن می اندازیم تا اسرار حیات و رمز و راز بقاء حقیقی خود را با تدبر در قرآن از آن برگیریم و از آنجا که حقایق غیبی درقالب الفاظ به ما ارائه شده بیش از همه برای ارتباط با آن حقائق از طریق این الفاظ تدبر در قرآن نیاز است زیرا معانی بلند تر از آن است که با یک برخورد اولیه برای انسان کشف شود لذا تفاسیر قرآن حاصل تدبّر آن مدبران بلند همتی است که خود را برای خدا از همه چیز آسوده کردهاند تا از حقائق این و وحی پر رمز و راز گوشه ای برما بگشایند. ما معتقدیم تفسیر شریف المیزان حاصل و ثمره همه آن تدبرات است که از صافی روح بلند علامه طباطبایی رضوان الله علیه در این قرن عرضه گشته است و پس از اینکه با محک چشم نورانی اهل البیت آزموده شده به انسان این عصر عرضه گشته است و مطمئناً این نسل سرگردان بسیاری از گمشده هایش را در این تفسیر بزرگ می یابد، و عجیب که نمیداند درمان همه مشکلاتش را خالق او از طریق وحی برایش فرستاده و بیخود و بی جا از گمشدگان ره دریا درمان مشکلاتش را طلب می کند.
حتماً خود مستحضرید " لُبّ المیزان " هم که به این معنی نیست که شما مطلقاً از تفسیر شریف المیزان بینیاز هستید، بلکه بدین معنی است که می توانید از فرمایشات علامه در رابطه با تک تک آیات آگاه شوید، ولی دلایل فرمایش ایشان را باید در خود متن تفسیر بیابید.علت تهیه این نوشته هم این بود که گاهی مواقع یافتن نظر خود علامه در بین متن تفسیر برای غیر متخصصین گاهی غیر قابل تفسیر می نمود، لذا این نوشته مشکل را حل می کند.
آنچه به شما دوست عزیز توصیه میکنیم این است که شما در نظر بگیرید که حضرت علامه بیش از نیمی از عمر شریف خود را ثبت تفسیر المیزان کردهاند تا حقایق قرآنی را با توجه به خود قرآن برای ما استخراج کنند، و حالا یا انصاف نیست که ما هم مدتی از وقت خود را برای درک این حق قالب قرآنی و اسرار بندگی، صرف کنیم؟ اگر صرف این کار نکنیم پس چه کار بکنیم که متهم تر از این باشد؟
ما خواستیم تفسیر المیزان را که از یک کتاب تخصصی است به یک کتاب همگانی و درسی تبدیل کنیم و اساساً امروزه در روشهای تحقیقی معمول است که از یک اثر مفصل یک اثر خلاصه شده هم تهیه میکنند و محققین با مطالعه آن اثر خلاصه شده، اصل مطلب را بیابند و اگر نیاز داشتن پیرامون آن مطلب تحقیق بیشتر کنند به اصل متن مراجعه کند و اثر بزرگی مثل المیزان جا دارد که بیش از اینها در اطرافش کار شود، به خصوص که حضرت علامه با توجه به روایات، طوری برایات نظر انداخته اند که عملاً از چشم روایات، قرآن را نگریسته اند و به خوبی این نکته در تفسیر شان احساس می شود که چگونه با محدود بودن اهل البیت صلوات الله علیهم، قرآن هم مهجور خواهد ماند.
لب المیزان یا خلاصه سوره ها از تفسیر المیزان می تواند کمکی باشد به رفقا که قبل از رجوع به تفسیر المیزان در جریان خلاصه نظر علامه باشند.. البته فرصت نشده است که خلاصه نوشته شده به صورت تایپ درآید. ولی بهتر دیده شد خلاصه سورههایی که تایپ شده در اختیار عزیزان قرار گیرد.
با آرزوی نورانیت قلوب مسلمین توسط قرآن
اصغرطاهرزاده
نگاهی گذرا بر سوره حمد در تفسیر المیزان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم: خداوند با نام خود که عزیزترین نام است شروع فرمود تا مهر وجود او از آن طریق به میان آید و بندگان نیز در اعمال و گفتار خود ادب رعایت کنند و اعمال خود را خدایی نمایند و در راستای رضای او شروع کنند تا کار آنها باطل و بینتیجه و حَبْط نگردد و در همین رابطه رسول خدا فرمودند: «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ «بِسْمِ اللَّهِ» فِيهِ فَهُوَ أَبْتَرُ» هر امر با اهمیتی اگر با نام خدا آغاز نگردد، ناقص و ابتر و بینتیجه خواهد شد.
با ذکر «بِسْمِ اللَّهِ» به نام خدا آغاز کرد. خدای «رحمان» که رحمتش همه اشیاء را فرا گرفته. حمد او را با نام او آغاز میکنیم تا آن حمد مخصوص او باشد. به نام «الله» که مألوه و معبود است و رحمان است در بسیاریِ رحمت که شامل عموم موجودات میشود و «رحیم» (1) است با رحمت دائمیاش که تنها به مؤمنین افاضه میکند و فرمود: «وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»(احزاب/43)
«الْحَمْدُ لِلَّه»: با نظر به الف و لام استغراق میگوییم: ستایش و ثنا بر هر چیزی که صورت گیرد، مربوط به ثنا و ستایش خداوند است که «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»(سجده/7) خدایی که هرچیزی را که خلق کرده، زیبا خلق کرده. پس همه حمدها از آنِ او است. حتی آن وقتی که ظاهراً بنده دارد میگوید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» در این حالت هم خداوند به بندهاش یاد میدهد که چگونه خداوند را حمد کند، در آنجا هم این زیبایی که در اظهار عبودیتِ بنده به ظهور آمده، مربوط به خداوند است و به بندهاش یاد داده تا او را حمد کند.
«رَبِّ الْعالَمينَ»: حمد مخصوص خدایی است که ربّ همه موجودات و همه اصناف انسانها است، اَعم از زن و مرد و سیاه و سفید.
«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»: صاحب روز جزا است. شرایطی که همه حجابهای دنیا برطرف میشود تا هر کس نسبت خود با خدا را بازبینی کند که چه اندازه عالَم را فانی در خدا یافته است.
«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ»: با توجه به اینکه خداوند مالک علیالاطلاق است، بدون هر قید و شرطی، پس او است که حقیقتاً ربّ انسانها است و انسانها هم در این راستا منحصراً «عبد» او هستند و جز عبودیت چیزی ندارند و در این راستا میگویند: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» بدان معنا که ما به غیر از بندگیِ تو شأنی نداریم و تو غیر از پرستیدهشدن شأنی نداری و ما غیر از پرستیدنات کاری نداریم.
وقتی ما مملوک او هستیم معنا ندارد وجهی و یا بُعدی از ابعاد ما از او پوشیده بماند و این حکایت از آن دارد که خدای تعالی حضور مطلق دارد. با توجه به این امر از هر دو جانب حضور هست. از جانب پروردگار، به اینکه بنده او وقتی او را عبادت میکند، او را به عنوان معبودی حاضر و روبهرو عبادت میکند و به همین جهت با جمله «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» از سیاق غیبت به سیاق حضور و خطاب التفات میکنید، زیرا حقِ پرستش او این است که او را حاضر و روبهرو بدانیم و از جانب بنده، حقِ عبادت این است که خود را حاضر و روبهروی خدا بداند و لحظهای از اینکه دارد عبادت میکند غایب و غافل نباشد، به همان معنایی که فرمود: «فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّين»(زمر/2) خدای را با دینداری خالص عبادت کن و از این جهت فرمودهاند عبادت وقتی حقیقتاً عبادت است که عبد در عبادتاش خلوص داشته باشد که خلوص همان حضوری است که عرض شد، بدون امید به غیر و ترس از کسی. به خلاف اینکه عبادتش به منظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد که در این صورت خود را پرستیده، نه خدا را.
اینکه انسان عبادت خود را به صیغه جمع میآورد و عرض میکند: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» ما تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم؛ برای فاصلهگرفتن از منم زدن است که نوعی استکبار به...
-------------------------------
1 - رحیم بر وزن فعیل، صفت مشبهه است که ثبات و بقاء را میرساند.
برای مطالعه کامل کتاب میتوانید فایل های pdf و doc آنرا دانلود فرمایید