یاد داشتهایی در رابطه با کربلا و حضرت امام حسین علیه السلام
بسمه تعالی
آنچه در پیش رو دارید قسمتی از یاد داشتهای بنده است در رابطه با کربلا و حضرت امام حسین علیه السلام . احساس شد خوب است آن یادداشتها در عین پراکندگی که دارد در معرض نگاه رفقا قرار گیرد. امید است که موجب تذکر نسبت به نهضت عظیم کربلا باشد و افقی را بگشاید برای حضور هرچه بیشتر در خود و در آیندهای که در پیش است.
"طاهرزاده"
بسم الله الرَّحمن الرَّحيم
1- شهادت هدفي بنيادين: شهادت از اهداف بنياديني است كه امام «علیه السلام»پيش روي خود مي نهند نه آنكه مانعي براي حركت به شمار آيد.
مردم كوفه از امام«علیه السلام»تقاضايي كردهاند و به حكم وظيفه بايد به تقاضاي آنها جواب دهد؛ همانطور كه علي«علیه السلام»پس از قتل عثمان نتوانست تقاضاي مردم را جهت حكومت بي جواب بگذارد.
عمده آن است كه امام حسين«علیه السلام»در آن شرايط توانست ترور خود را تبديل به شهادت كند، آن هم اينچنين شهادتي كه همه چيز را عوض كرد، او بر تروركنندگان پيش دستي كرد و تا مرز شهادت جلو آمد و اين كار از عجيبترين كارهايي است كه اسلام از خود نشان داد.
2-امام «علیه السلام»اسلام و مكه را خرج خود نكرد، خود را خرج اسلام كرد:حضرت در جواب ابن عباس فرمود:«اگر به فلان و بَهمان مكان كشته شوم، دوستتر دارم تا اينكه به واسطه من حرمت مكه را بشكنند.»
و «عبدالله زبير» درست عكس آن عمل كرد و خواست به بهانه حرمت مكه خود را حفظ كند و به سپاه شام جسارتِ هتك حرمت و كوبيدن كعبه را داد.
3- قدرتهاي الهي و شجاعت اصحاب حسين«علیه السلام»: ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ميگويد: « قيل لرجل شهد يوم الطف مع عمر بن سعد و يحك أ قتلتم ذرية رسول الله ص فقال عضضت بالجندل إنك لو شهدت ما شهدنا لفعلت ما فعلنا ثارت علينا عصابة أيديها في مقابض سيوفها كالأسود الضارية تحطم الفرسان يمينا و شمالا و تلقي أنفسها على الموت لا تقبل الأمان و لا ترغب في المال و لا يحول حائل بينها و بين الورود على حياض المنية أو الاستيلاء على الملك فلو كففنا عنها رويدا لأتت على نفوس العسكر بحذافيرها فما كنا فاعلين لا أم لك » مردي را كه در طف با عمرسعد بود، گفتند: واي بر تو! چگونه ذريّه پيامبر خدا«صلی الله علیه و آله» را كشتيد؟! گفت: سنگ زير دندان تو باد! اگر تو هم با ما بودي و آنچه ديديم، ميديدي، همانكار كه ما كرديم تو نيز ميكردي، گروهي بر سر ما ريختند، دست به دسته شمشير؛ مانند شير درنده، سواران را از چپ و راست به هم ميماليدند، امان ميداديم، نميپذيرفتند و به مال ما رغبت نداشتند، ميخواستند يا از آبشخور مرگ بنوشند يا بر مرگ مستولي شوند و اگر ما دست از آنها برداشته بوديم، جان همه افراد سپاه را گرفته بودند؛ اي مادر مرده!
4- خوشترین مرگ: خوشترين مرگها آن مرگي است كه وقتي انسان ميرود، دل و قلب او همراه او برود، و بدترين مرگها آن مرگي است كه دل و قلب او همراه او نيايد، و شهداي كربلا قلب و روح خود را به عالم بقاء فرستاده بودند و در تلاش بودند تا تن را هر چه زودتر بگذارند و به دنبال قلب و روح خود روانه شوند، چون به مرحله ايمان، به ایمانی بالفعل رسيده بودند.
5- سلاح در او کارگر نمیافتد: وقتي خبر خروج امام حسين«علیه السلام»را از مكه به عمروبن عاص دادند، گفت:«بدانيد سِلاح در او كارگر نميافتد»
6- الف؛ زمينه هاي تصرف امام«علیه السلام»در قلب ياران در شب و روز عاشورا است كه حادثه ميآفريند.
نگو: اگر من در روز عاشورا بودم، نميتوانستم مثل اصحاب كربلا عمل كنم!! متوجه باش اگر با نيت ياري امام، امام«علیه السلام»را ترك نميكردي، ديگر بقيه كارها را تصرف امام«علیه السلام»حل ميكرد، عمده آن است كه اصحاب كربلا با همراهي امام«علیه السلام»، خود را شايسته اِعمال تصرف امام«علیه السلام»نمودند؛ پس عمدهی کار آن است که جانها را آمادهی تصرفات امام کنیم، تا آنچه نشدني است، بهدست شيعيان امام«علیه السلام»عملي شود.
6- ب؛ آنوقت مردم مدينه نعمت اميرالمؤمنين و امام حسن«عليهمالسلام» را فهميدند كه «مسلم بن عُقبه» آمد بالاي سرشان، قتل عامشان كرد و زنهايشان را بيناموس كرد و بعد گفت: همه تان بايد اقرار كنيد: «برده ی يزيد هستيد!»، هر كدام ميآمدند و اقرار ميكردند: ما غلام يزيد هستيم، و هر كس كوتاهي كرد، گردنش را زد، آن وقت جایگاه احترام علي«علیه السلام»به آنها، برایشان روشن شد.
7- حسين«علیه السلام»ميتواند از هر حادثه اي بهترين نتيجه ممكنه را بگيرد.
درست است با دعوت «مسلم بن عقيل» به طرف كوفه آمد و بعد هم خبر شهادت مسلم را شنيد ولی حضرت حساب کردند بهترین نتيجه را نيز در همين راه ميتوان گرفت و اگر برگشت ميكردند معلوم نبود كار به اين زيبايي تمام شود، چون امام حسين«علیه السلام»قواعد عالم را ميشناسد.
مسلم بن عقیل ميپنداشت اساس حركت امام حسين«علیه السلام»خبري است كه او به حضرت داده، ولي ادامه راه حضرت نشان ميدهد كه امام حسين«علیه السلام»با وسعتي ديگر موضوع را دنبال ميكنند.
8- رمز پايداري كــربـلا:
نقش سنن الهي در كربلا: اينكه حادثه هاي بزرگ و وسيع و با افراد كثير در طول تاريخ پس از مدتي هيچ اثري در آينده خود ندارند، ولي كربلا حادثه اي كوچك و با افرادي قليل و در مكاني محدود، چگونه هر روز وسعت مييابد و با تمام...
برای مطالعه کامل مطلب میتوانید فایل های PDF و DOC آنرا دانلود نمایید.