متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده اینجانب بعد خواندن جزوه سلوک زیر اندیشه امام خمینی (ره)سوالاتی برای من پیش امده 1: در جزوه امام (ره) را یک استاد جامع میدانید وهر فکری که زیر نظر این فکر نیاید کامل نمیدانید البته قبول این که امام یک شخصیت کامل در همه جنبه ها هستند ولی چرا شما که خودتان این همه تاکید بر تفکر علامه طباطبایی به خصوص المیزان ایشان که آن را برای سیر تفکر کامل می دانید یا مثلا تفکر آیت الله جوادی را که خودتان ازمطالب ایشان استفاده میکنید ولی این همه تاکید حتما دلیلی دارد این هم میدانیم چون این علما تفکر صدرایی دارند یک حرف را میزنند ؟2:ایا با مطلب این جزوه وکتابی که در مورد امام دارید این را میفرمایید که دیگر مثل امام نمیاید وما باید برای همیشه تفکر ایشان را ادامه دهیم ومقام تفصیل تفکر ایشان را ادامه دهیم ( این حرف در مورد علامه با آیتالله جوادی و0000 سوال است ) و طلبه های ما دیگر امام شدن یا دیگر علما را فراموش کنند مثل حکمت متعالیه که تمام حرف در فلسفه را زده است ؟ چه در این جزوه ومفصلا در کتاب حقیقت نوری میفرمایید که کسانی از عالم غیب شهوداتی میکنند وبقیه تفصیل میدهند ومیفرمایید هر دو در یک مقام هستند چون تفصیل دهنده با ید مانند شود کننده باشد نمیشود گفت مقام شهود کننده بیشتر است مثلا علمای که مثال میزنید مقام قلبی بیشتری داشته که این مطالب را درک کرده وان تفصیل دهنده در مقام پاینتری بوده مثل امام که در جزوه میا ورید ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی
1ـ در صورتی اندیشهی حضرت علامه طباطبایی «رحمةالهلعلیه» و آیت الهف جوادی «حفظهالهه» به انسانها کمک میکند که در ذیل اندیشهی حضرت امام از آن بزرگواران استفاده کنیم زیرا جهت گیری کلی را حضرت امام «رضوانالهتعلیه» به میان آوردهاند. 2ـ آنچه معلوم است این است که خداوند در این زمانه و برای هدایت جامعه به سوی اسلام حضرت امام «رضوانالهیعلیه» را پروراندهاست تا اینکه زمانه تغییر کند و انسانی مناسب آن زمانه خداوند پرورش دهد. همانطور که میفرمایید جهت تفصیل همه جانبهی اندیشهی امام باید انسانی همچون مقام معظم رهبری «حفظهالها» پروریده شده باشد که امام را به طور کامل درک کنند، ولی اگر انسانهایی باشند که در ذیل تفکر امام قرارگیرند در حد نازلتر میتوانند تفصیل دهندهی شخصیت حضرت امام خمینی «رضوانالههعلیه» باشند مثل میثم تمار برای حضرت علی «علیهالسلام» که از یک طرف در ذیل توحید محمدی قرار دارد و از طرف دیگر در ذیل تفصیل توحید علوی از توحید سخن می گوید و آن را شرح می دهد. موفق باشید