متن پرسش
سلام:
خسته نباشید.
استاد بعد از کار کردن روی برهان صدیقین. داشتم روی نزول و هستی نازله و مثالی که فرمودید فکر می کردم که به یه چیزی رسیدم. نمیدونم درسته یا نه.
(اگر یه هستی مطلق داریم بقیه ازون نازل شدن. مثل خورشید که پرتوها از اون نازل شدن.
حال اگر کمی دقت کنیم ما به پرتوهای خورشید میگیم(پرتو) به خورشید هم میگیم خورشید. ولی گفتن ما مهم نیست.
در متن واقع پرتو خورشید هم همان خورشید است.
آیا در مورد حضرت حق هم همینطور است؟
یعنی هرچه هست خداست و ما با توجه به وهم خود آنها را نامگذاری کردیم یا فکر می کنیم چیز دیگری هستند.
بقول جناب محی الدین بقیه چیزها در عالم وهم هستند؟
استاد کمی توضیح بدهید که ان شاءالله بتوانم جلوتر بروم.
ممنون.
التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات دقیق توحیدی است و به گفتهی محیالدین؛ حضرت حق همواره از طریق اعیان ثابتهی مخلوقات در صحنه است. لذا است که انسان موحد محدودیت مظاهر را به اعیان نسبت میدهد و حقیقت وجودی آنها را به خدا مربوط میداند و معنای «سبحان اللّه والحمداللّه» به همین معناست. موفق باشید