بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40173
متن پرسش

سلام علیکم: تبریک عرض می‌کنم دهه ولایت رو محضر استاد طاهرزاده. دو سوال دارم اول اینکه در برهان صدیقین وقتی می‌گوییم خداوند عین کمال است تکلیف اسامی المضل و الممیت و امثال آنها چه می‌شود؟ دوم اینکه شما فرمودید خداوند برای ائمه اراده عصمت فرموده و تداوم عصمت به‌عهده خود ائمه است در حالی که در آیه تطهیر فرموده «انما یرید الله...» یرید فعل مضارع و دلالت بر استمرار دارد. ممنونم از لطفتون ایام عزت مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که نور ولایت مولای‌مان در غدیرِ تاریخ بر شما مستدام باد ۱. آری! «ولله الاسماء الحسنی» و در دل اسم «جلال» است که هر آن کس را شایستگی انس با حضرت حق نباشد، طرد می‌کند. بنابراین به اعتبار اسماء حسنا عرض شده است که او عین کمال است. ۲. در هر صورت، ارادۀ الهی در حفظ عصمت اولیای معصوم مستدام است و این بدان معنا نیست که این عصمت، آنان را از اراده و انتخاب خارج کند. آری! خداوند می‌داند که آنان در اراده‌های خود همچنان نسبت به اوامر الهی پایدار هستند. موفق باشید 

40151
متن پرسش

+تفکری در واژه بیمار و پرستار گاهی شکل صوری کلمات می‌توانند مبدا تفکر حضوری قرار گیرند، با توجه به اینکه اسماء از سماء نازل می‌شوند با تدبر در آنها می‌توان به معنای حقیقی آنها تا حدودی نزدیک شد، برای مثال: ۱. واژه بیمار را می‌توان به این شکل خواند: بیم+آر، یعنی کسی که به جهت تلقین و غلبه وهم، جسم یا نفسش بیم‌زده و وهم‌زده شده است و با آوردن بیم در میدان جانش به بیم، آری گفته است و به بیم‌آری مبتلا شده است! ۲. وقتی کسی بیم آورد و به بیم، آری گفت و بیمار شد، از ذات خود تهی می‌شود چون انسان ذاتا امیدوار به ذات خویشتن است و بیم از ذات او می‌کاهد، وقتی ذات او کاسته شد و با اکسیر بیماری سرخی مس نفسانیتش تبدیل به زردی طلای خداگونگی‌اش شد از خود تهی شده و امیدش به خودش تبدیل می‌شود به امیدش به خدا. حالا این شخص که خداگونه شده است، باید پرستیده شود (در حدیث داریم که خدا در قیامت می‌فرماید: چرا بیمار شدم به عیادتم نیامدید؟). اینجاست که پرستار به میدان می‌آید، پرستار را می‌توان پرست+آر خواند، یعنی کسی که پرستشش را به صحنه می‌آورد و تخت بیمار را کعبه می‌بیند و ۷ بار نه ۷۰۰ بار به دور آن طواف می‌کند چرا که این تخت، کعبه باطن است و والاتر! پرست+آری یعنی او به نور پرستش آری می‌گوید و پروانه‌وار دور شمع زرد و کم‌سوی بیمار می‌گردد و می‌گوید: بگذار فدایت شوم و بگویم: زردی تو از من، سرخی من برای تو. آتش بیم‌های تو برای من و نور امید من برای تو. اینجاست که عشق متولد می‌شود و خدای مفهومی از بین رفته و خدای حی و حاضری متولد می‌شود. آری با عرفان می‌شود بیمارستان را تبدیل کرد به مسجد الحرام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته و نکات خوبی است و در این رابطه علم اتیمولوژی  سخن ها دارد به همان زیبایی که جناب عالی بیمار و پرستار را در نگاه اتیمولوژی خود تحلیل فرموده‌اید. موفق باشید

40146
متن پرسش

سلام علیکم: شما در یاد است ویژه با موضوع (نقش خیال در نگاه ابن عربی) فرمودید: «۲۴- فرمود: «واللّه فی قبلةِ المصلی» خداوند در قبله‌ی نمازگزار است. یعنی او را در قبله‌ی خود تخیل کن و تو رو در روی او هستی» آیا منظور ابن عربی آن است که خدا را در یک صورت خیالی تصور کنیم، که در قبله ما قرار دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که نمازگزار با بصیرت قلبی متوجه حضور خداوند در قبله و افق  خود باشد مانند احساسی که ما از وجود و نفس خود داریم  بدون آنکه تصور خیالی از آن داشته باشیم. موفق باشید

40122
متن پرسش

با سلام و احترام: آیا حضرت علامه جوادی آملی بر نظریه وجود تشکیکی ملاصدرا ایراد گرفته اند؟ اصولاً در وجود تشکیکی که وجود مطلق گاهی قوی و گاهی ضعیف است این شدت و ضعف با مطلق بودن حق سازگار است؟ در این وجود تکلیف ماهیات که حد وجود و عدمی هستند چه می‌شود؟ ممنون از لطفتون. لطفا منابعی هم جهت مطالعه بیشتر معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسی مفصل است و مسلماً آیت الله جوادی  از جمله حکیمانی هستند که معتقد به تشکیک وجود می‌باشند و هر آن چیزی که تشکیکی هست مرتبه تعالی دارد که در رابطه با وجود آن حقیقت مطلق مقام توحید ربوبی می‌باشد و دیگر مراتب تجلیات اسماء الهی هستند. ماهیات به این اعتبار صورت مراتب وجود می‌باشد که بحث آن در جای خود بحث مفصلی می‌باشد. موفق باشید

40110
متن پرسش

سلام علیکم: اینکه گفته می‌شود که توحید چشیدنی است. هرکس بر حسب ظرفیت وجودی اش از توحید برخوردار است، درست است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا «توحید» قصۀ فطرت انسان است و هرکس می‌تواند آن را در جان خود احساس کند. موفق باشید

40096
متن پرسش

سلام علیکم: شما در یکی از صوت ها فرموده بودید که: خدای مطلق را نمی‌شود عبادت کرد. بلکه خدا را باید در مظاهر عبادت کرد. اگه میشه کمی توضیح بدید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که خدای مطلق یک مفهوم است در ذهن و به اصطلاح از این طریق ما، خداوند را به صورت اُبژه در آورده‌ایم. در حالی‌‌که توحیدی که واقعیت دارد حضور حضرت حق است در بیکرانگی خود در مظاهر و جلوات به صورت اسمای حسنا. موفق باشید

40093
متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: تشکر از وقتی که به همراهان هدیه میدید. در نسبت با جلسه تفسیر سوره بقره و تعلیم اسماء الهی، رابطه زبان داشتن انسان و مظهر تمام اسماء الهی بودن جیست؟ آیا اگر انسان مظهر یک یا چند اسم بود، زبان وجود نداشت؟ تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر «زبان، خانۀ وجود است» و وجود در هر مرتبه که باشد جامع همۀ کمالات است؛ تنها موجودی زبان دارد که جامعِ همۀ اسماء باشد و آن تنها انسان است و حضوری که در نزد خود دارد و با استقرار در آن حضور، «وجود» به تجلی می‌آید و تجلی وجود در شخصیت انسان منجر به «گفت» می‌شود. موفق باشید

40079
متن پرسش

سلام علیکم: آیا درسته بگیم هر لذت یا دردی که میچشم، در واقع دارم خدا را شهود می‌کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر انسان در مسیر توحید الهی قدم بگذارد چنین است که می‌فرمایید. موفق باشید

40059
متن پرسش

سلام عليكم و رحمة الله: از حضرت‌عالی چندین متن و سخنرانی دیدم که در آن خطر «فرقه» شدن را بسیار برجسته فرمودید تا جایی که مسلمان شدن اهل کتاب را به دلیل اینکه مستلزم «فرقه‌ای» شدن است کفر خواندید. ولی هر چه در سایت جستجو کردم تعریف محصلی از شما برای این واژه نیافتم. لطفا مشخصا بفرمایید مقصودتان از «فرقه شدن» چیست که آن را با کفر یکی می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همین که به جای نظر به توحید ادیان الهی به صرف قالبِ دینداری نظر شود، عملاً آن دین به فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر تبدیل شده است. حال در نظر بگیرید اگر یک مسیحی با توحیدِ حضرت عیسی «علیه السلام» به سر می برد و در دل همان توحید، توحیدِ اسلام را که همان توحید است با افقی عمیق تر مدّ نظر دارد دعوت کنیم به اسلام به عنوان قالبی از دینداری در مقابل قالب دینداری قبلی؛ عملاً او را به عبور از توحید دعوت کرده ایم. در این رابطه با توجه به سؤالهای بعدی،  خوب است به آیات زیر توجه کنید که می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً ( نساء/۱۶۲
لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ. يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ  (۱۱۳ و ۱۱۴ آل عمران) ملاحظه می کنید که در سوره نساء می‌فرماید راسخون در علم از اهل کتاب کسانی اند که علاوه بر ایمان به دین خود به آنچه بر پیامبر خدا نازل شده، ایمان آورده اند بدون آنکه لازم باشد وارد شریعت اسلام شوند و در عین حال در آخر آیه می‌فرماید أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً آنان را اجر عظیمی در پیش است. و همین نکته را می‌توانید در آیه ۱۱۳ آل عمران ملاحظه کنید که همین جایگاه را برای مؤمنان واقعی از اهل کتاب قائل است یعنی همانهایی که به نور توحید پیامبرشان مستقر هستند و آنها را در آیه ۱۱۴ یعنی ادامه آیه قبل با وصف « أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» یاد فرموده است. اینجا است که ملاحظه می کنید علامه طباطبایی این افراد از اهل کتاب را در جایگاه خود مسلمان به حساب می آورند به همان معنای «ان الدین عند الله الاسلام». و همانطور که خودتان متوجه هستید این اسلام به معنای فرقه ای در مقابل فرقه ای دیگر نیست بلکه تسلیم در مقابل توحید الهی است و مسلّم هر آن کس را که متوجه توحید الهی باشد «شاخ گل هرجا که می روید گل است» و این انسانها عملاً جایگاه توحید محمدی را پاس می دارند بدون آنکه لازم باشد به شریعت اسلام وارد شوند همان اسلامی که فرمود: «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجا» فکر می کنم با توجه به آنچه گفته شد جواب دو سؤال بعدی خود را نیز گرفته باشید. و ابداً بحث پلورالیسم دینی در میان نیست بلکه بحث در حضور در توحید است در عین شدت و ضعف. البته این غیر از انتقادی است که اسلام به فرقه ای کردن بنی اسرائیل نسبت به دین خود دارند و قرآن مکرراً کار آنها را نقد می کند. موفق باشید
 

40039
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر اسم جامع الله است. ما به توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌توانیم به اسم جامع الله برسیم. هرگاه این اتفاق بیفتد اسم جامع الله در خیال فعال ما به حوری تجلی می‌کند. می‌خواستم ببینم که درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است حقیقتاً  انسان در همان صورت خیالی به حقیقت اسم جامع الله منتقل می‌شود. موفق باشید

39994
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: آیا اسم جامع الله همانند الله احد، مطلق است؟ اگر جواب مثبت است، چگونه انسان کامل که محدود است، می‌تواند مظهر اسم جامع الله که مطلق است، بشود؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفهوم «احد» غیر از واقعیت «احد» است و لذا کسی نمی‌تواند به مطلق‌بودنِ خدا که مخصوص اوست، نایل شود. ولی می‌تواند مطلق‌بودنِ خدا را بفهمد. موفق باشید

39993
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: در یکی از صوتهای فصوص الحکم شما از قول محی الدین نقل کردید که گفته: من به نیروی وهم، معبودم را ساختم. می‌خواستم ببینم که آیا این رب، همان ربی است که مثلاً علی (ع) در جایی فرمودند: «من خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کنم»؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنون آن نکته را در ذهن ندارم. ولی به نظر می‌آید همین نکته‌ای باشد که متوجه شده‌اید. زیرا منظور از وهم، همان جلوات خیالی است که مبتنی بر حقیقت می‌باشد. موفق باشید

39963
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: شما در شرح صوتی فصوص الحکم فرموده اید که اسماء بدون مظاهر صرفا امری انتزاعی است. مثلا ما اسم حی نداریم. بلکه ما مظهری داریم که حی را نشان می‌دهد. مثلا درخت اسم حی را نشان می‌دهد. حال سوالم این است که این امر درباره اسم جامع الله هم صدق می‌کند. یعنی اسم جامع الله بدون مظهر امری انتزاعی است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و مظهر اسم جامع «الله» ، انسانِ کامل می‌باشد. و در همین رابطه خداوند فرمود: «علّم آدم الاسماء کلها» و اساساً در همین رابطه کتاب «آن‌‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تنظیم شده. موفق باشید

39957
متن پرسش

سلام علیکم: سر قدر در مرتبه احدیت است یا واحدیت؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: علی‌القاعده مقامِ سرّ قدر به اعتبار آن‌که مقامی است فوق هر کثرتی، باید مقام احدیت تصور شود. موفق باشید

39956
متن پرسش

سلام علیکم: اعیان ثابته در مرتبه واحدیت هم آیا جزء علم حق می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حضوری از مخلوق در علم خداوند هست، حال یا حضوری است قبل از خلقت مخلوق که مقام، مقام احدیت است و یا حضوری است که با جلوۀ اسماء محقق می‌شود که مقام واحدیت می‌باشد. موفق باشید

39926
متن پرسش

یه سوال دارم از کتاب خویشتن پنهان: در صفحات ۲۳۹ و ۲۴۰ اشاره شده به اینکه اگر درجه وجودی انسان، شدید بشه که از عالم ملکوت هم بالاتر بره، قبض روح توسط خود خداوند انجام میشه و نه تجلی نور حضرت عزرائیل علیه السلام ۱۴ معصوم بزرگوار که درجه وجودیشون از همه بالاتر هست درسته؟ طبق این مطلب، خود خداوند قبض روحشون رو انجام میده درسته؟ اگر درسته پس اون موضوع که میگن حضرت عزرائیل علیه السلام به شکل پیرمردی اومدن و از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اذن گرفتن برای قبض روح، چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آن روایات که می‌فرماید خود خداوند اولیای خود را قبض روح می‌کند؛ می‌توان به این نتیجه رسید که حضرت حق با نور قابض خود در جلوۀ عزرائیل «علیه‌السلام» به ظهور می‌آید و این قبض، غیر از قبضی است که نسبت به بقیه پیش می‌آید که متوجۀ نور قابض حضرت حق نمی‌شوند. موفق باشید

39875
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: برداشت بنده از بعضی دروس جنابعالی این است که جهان هستی اعم از ملک و ملکوت ظهور اسما و صفات الهی بوده ولی بین ظاهر و مظهر یا ظهور و محل ظهور دوییت نیست و ذهن اینها را از هم تفکیک می‌کند مثلا اسم لطیف در عالم ماده صورت آب بخود می‌گیرد و اسم جمیل صورت گل / ولی اهل حس با حواس ظاهر صورت و شکل می‌بینند و ماهیات را اصل می‌پندارند ولی اهل باطن علاوه بر این صورت نازله ملکوت و باطن آن را هم با قوای باطن و قلب شهود می‌کنند و مسئله ظهور اسما و صفات الهی مثل قوای نفس و آلات قوا نیست که قوه بینایی در موطن چشم ظهور کند و بین این دو یعنی ظهور و محل ظهور دوییت باشد و همین قوه بینایی نمی‌تواند در موطن گوش ظهور کند چون تناسبی بین آن دو نیست آیا این برداشت درست است؟ و اگر درست است سنگ یا خاک ظهور چه اسمی می‌توانند باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متذکر هستید. در مورد قسمت آخر سؤال خوب است  به بحث «برهان صدیقین» و صوت‌های مربوط به آن رجوع شود از آن جهت که وقتی «وجود» در مراتب تشکیکی خود تازل و نازل‌تر می‌شود، در محدودیت خود تا مرتبۀ عالَم ماده نازل می‌گردد و از این جهت پدیده‌های مادی مرتبه‌ای از وجود هستند با محدودیت خاص خود. موفق باشید

39859
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم! در فصل ادریسی قاعده بسیط الحقیفه کل الاشیاء و... ، من بسیط الحقیفه را اسم جامع الله قرار دادم نه ذات احدی را. آیا درست فهمیدم! با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد. موفق باشید

39759
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: تهنیت سال نو و تسلیت شهادت مولا امیر المومنین. در تفسیر سوره زمر، آیه ۳، مبنی بر دروغ بودن ادعای آنانکه به غیر حق توجه دارند و در عین حال آن را برای نزدیکی به حق، توجیه می کنند، فرمایشات بسیار متینی از استاد شنیدم. با اینحال ابهاماتی هم برای من وجود دارد: ۱. اکهارت تول در کتاب «نیروی حال» بحثی را در باره واژه «خدا» و «هستی» طرح می کند که در ظاهر امر با سیاق آیه مطابقت دارد، گرچه گذاشتن نام دروغ بر آن آسان نیست. ایشان بدون انکار «خدا» می گوید این واژه بسیار دستمایه سوء استفاده بوده و هست و ترجیح می دهد که از واژه «هستی» استفاده کند. ولی نکته عجیبی را ذکر می کند: مفهوم بی حد و کرانه «خدا» اساسا توسط ذهن (نفس) به سطح یک شکل محدود و غیر واقعی تقلیل پیدا می کند و بعضا در قالب «خدای من و ما» موجبات تضادها و کشمکش های بیشمار در تاریخ میان انسانها شده و می شود. حال آنکه «هستی» - به مفهوم وجود مطلق که اتفاقا با تعریف استاد هم از خدا همسو و هم معنی است - چنین نیست و ذهن (نفس) هیچگاه از هستی شکل فرو کاسته ای را تصور نمی کند و هیچوقت هم به صورت انحصاری به آن نمی پردازد و عبارت «هستی من یا ما» دور از ذهن است. بر من منت می گذارید اگر توضیحی در این زمینه بفرمایید. 95546

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌فرمایید نکتۀ بسیار مهمی است از آن جهت که واژۀ «خدا» به عنوان اُبژه به میان می‌آید و در آن صورت، حقیقتاً آن «خدا» خدای پیامبران نیست، بلکه مفهومی است ذهنی. و به نظر بنده نیز باید برای احیای دینداری نسبت به این نکته حساس باشیم به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید: «بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر روز مرا تازه خدای دیگری هست». شاید همۀ کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را تذکر به همین نکته دانست. موفق باشید

39750
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در صوت مصباح الهدایة فرمودید که؛ در مرتبه احدیت هیچ کثرتی نیست جز کثرت علمی. مگر همین علم جزء صفات خدا نیست؟ اگر جواب مثبت است، چگونه صفت علم در مرتبه احدی است؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، علمِ ذات به ذات است و از این جهت شاید در این حالت نتوان علم را به عنوان یکی از اسماء در نظر گرفت. موفق باشید

39723
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوارم: در رابطه با سوال ۳۹۷۱۱ به نظر می آید جواب دقیقی نداده ام. به نظر شما آیا باید، احد در مرتبه احدیت را به عنوان ذات در نظر بگیرم یا اسم جامع الله در مرتبه واحدیت را؟ با تشکر از استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه می‌توان حضرت احدیت را به عنوان ذات در نظر گرفت. که اسماء در آن مقام مستغرق می باشند به احدیت ذات. موفق باشید

39711
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: فرموده اید که در عرفان تعریف اسم عبارت است از ذات به صفت خاص. سوالم این است که آیا ما می‌توانیم غیب الغیوب را به عنوان ذات در نظر بگیریم؟ با تشکر از توجه شما استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکتۀ خوبی را می‌فرمایید. موفق باشید

39709
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم: طاعات و عبادات تان قبول. امیدوارم که در صحت و سلامت باشید و ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. هم اکنون مشغول خواندن کتاب شرح دعای سحر و حال و هوای فهم این مطلب هستم که، در توسل به حضرت فاطمه سلام الله علیها، جلوه‌ای از حضرت حق که در عین ثابته حقیر و ناچیز من ظهور یافته. متوسل می‌شود به جلوه‌ای از او که در مقام فاطمی و در اوج، بروز و ظهور یافته است. لطفاً مرا جلوتر ببرید. سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه آن است که بعد از مطالعۀ کتاب «اسماء حسنا، دریچه‌های نظر به حق» که روی سایت هست به موضوع ایمان که عرایضی در آن رابطه شده است، بیندیشید https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81. موفق باشید. 

39708
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم:آیا عین هستی در برهان صدیقین، همان اسم جامع الله در عرفان است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو میدان می‌باشد و نباید بین میدان فلسفی و میدان عرفانی خلط شود. در بحث «عین هستی» به عنوان موضوع فلسفی اساساً موضوعِ اسماء در میان نیست، بلکه هستی به عنوان صرف هستی با وسعت بیکرانه‌اش مدّ نظر است که بهتر است اگر بخواهیم با نگاه و موضوعات دینی تطبیق دهیم، در مورد عین هستی به «توحید» فکر کنیم. موفق باشید

39702
متن پرسش

با سلام و نور خدمت استاد:  در کتاب شرح دعای سحر امام خمینی (س) می فرمایند که خداوند متعال در حجاب های خلقی اش ظاهر است و خلق با اینکه ظهور خداوندند حجاب اویند. نمی‌توانم بفهمم که چگونه چیزی هم ظاهر کننده و اما حجاب می تواند باشد؟ و یا در بخشی دیگر می فرمایند پس از ظهور دولت اسم واحد قهار سلسله وجود به سوی او بازگشت و فانی و معدوم گشته و پس از آن سلسله وجود در نشئه دیگری انشاء شده و پدید می آید. این بخش را هم با بحث هایی که مطرح می گردد که عوالم همه در وجود انسان هست و چیزی و یا بهتر است بگوییم خلق جدیدی رخ نمی دهد چگونه باید فهم کرد؟ استاد از وقتی که اختصاص می دهید سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات ظریف نگاه عرفانی می‌باشد که انسان متوجه باشد چگونه مظاهر نمایش اسماء و انوار الهی از جهت دیگر حجابِ آن حقیقت هستند به اعتبار ماهیت خودشان، مانند نسبتی که بین موج ودریا هست که از جهتی موج، همان دریاست و از جهتی اگر به موج‌بودنِ موج نظر شود، از دریابودنِ دریا که در مظهری مثل موج به ظهور می‌آید؛ غفلت می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی