بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: رسول اکرم«صلوات الله علیه و آله السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37182
متن پرسش

با سلام و احترام: پیامبر در هر ماه پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه را روزه می گرفتند. سوال: هر ماه حدود ۴ هفته است. در دو هفته میانی کدام یک از چهارشنبه را باید روزه گرفت؟ به عبارت دیگر در چهارشنبه بعد از ۱۵ام باید روزه گرفت یا چهارشنبه قبل از ۱۵ام؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند دومین چهارشنبه مدّ نظر باشد. موفق باشید

36970
متن پرسش

با سلام: علت سفارش بسیار و ثواب زیاد صلوات بر پیامبر (ص) چیست؟ به خصوص در ماه شعبان... با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» https://lobolmizan.ir/book/72?mark=%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA رجوع فرمایید. موفق باشید

36867
متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز در حال حاضر آیا کسی در عالم قیامت یا عالم عقل بجز ملایکه ی مقرب الهی حضور دارند؟ امامان الان در عالم مثال حضور دارند یا در عالم عقل؟ امام زمان اکنون در عالم عقل وجود دارد یا در هرسه عالم؟ آیا عالم عقل همان قیامت است و آیا بهشت و جهنم در عالم عقل هستند و اکنون در آنجا وجود دارند؟ چه کسانی اکنون در بهشت و جهنم سکونت دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رسول خدا «صلوات‌علیه‌وآله» از یک طرف می‌فرمایند: «الآن قیامتی قائم» و از طرف دیگر حقیقت آن حضرت همان عقل است؛ پس هر آن کس به هر اندازه که از طریق معارف الهی و عبادات ربّانی به آن حضرت نزدیک و نزدیک‌تر باشد، در عالم قیامت و عالم عقل حاضر است به همان معنایی که عالم برزخ نیز نحوه‌ای از حضور در قیامت است. موفق باشید

36789
متن پرسش

بسم رب النور و نور کدامین نور؟ قرار است به کجا بشتابد و قرار است کدام فانوس خاموش را از وجود خویش سیراب کند؟ استاد عزیز و گرامی سال پیش در گمان آن بودم که همه چیز را یافته ام. که دو کلمه از کتاب فصوص و یک جمله از ملاصدرا همه اش است و حالاست که باید راه زهد را در پیش گرفت و بعدش هم وصال به خدا! و حال که کمی از خودی که هیچگاه خود نبود بی خود شده ام دریافته ام که وامصیبتا! این دگر چیست؟ این جهان و این انسان چه بیچارگی است که دامنمان را گرفته؟ صبح که از خواب بلند می‌شوم بغض نفس گیری که امروز باید چه کرد راه قلبم را می‌بندد و شب به صبح نگاه می‌کنم که قرار است بیاید و منی که هیچ معنایی از خود نیافته ام که بخواهم در «شب» به مأمن «آخر» ببرم. از آنگاه که تنها کمی فقط کمی از این حقیقت بیچارگی ام را فهمیده ام دیوانه شده ام. نه آنکه سر از بیابان دربیاورم و بیخیال همه! نه! حال منم و یک شهر و خیابان های آن که هر روز طی می‌شود به خیال آنکه این بی قراری سخن بگوید. نه! من سکون نمی‌خواهم! و حال در پی یافتن این پاسخم که آیا همین آوارگی جواب معمای لاینحل منِ من است یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آوارگی اگر به معنای حضوری است بیکرانه؛ آری! «دوست دارد یار این آشفتگی» به معنای همان حیرتی که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیز در پی آن بودند و عرضه داشتند: «ربّ زدنی تحیراً». این نوع حضور یعنی در جهان بیکرانه خود که تا خدا به معنای بیکرانه وجود ادامه دارد یعنی امری که بشر آخرالزمان کمتر از این نوع حضور را نمی‌تواند بخواهد. این نوع حضور یعنی به وسعت امروز و فردای خود، خود را یافتن، هرچند حضوری است بسی اجمالی که قصه آن، قصه مردی است که راست‌ترین سخن را با ما در میان گذارد آن‌گاه که فرمود: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها». https://lobolmizan.ir/leaflet/292 موفق باشید   

36639
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: طبق آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ...» چرا خدای متعال و ملائکه اش پیوسته بر اهل بیت علیهم‌السلام صلوات می فرستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «صلوات بر پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»؛ عامل قدسی‌شدن روح» عرایضی در این رابطه‌ها شده است. در واقع نبیّ خدا آینه نمایش خداوندند تا کمال الهی را به نمایش آورند و خداوند با نظر به آن حضرت، به یک معنا به معنای خود نظر دارد و در خود حاضر می‌شود و معنیِ صلوات در این‌جا معنای خاصی است و فرشتگان که «عبادٌ مکرمون» هستند در پیروی خداوند چنین حضوری را که در واقع تجلیل از مقام محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است پیش خواهند آورد. موفق باشید

36525
متن پرسش

با سلام: شما در صوت مبانی نظری حب اهل بیت می فرمایید که ما باید در عالم خیال یک تصوری از الله داشته باشیم و شما اهل بیت را به عنوان صورت خیالی از حضرت الله در نظر گرفته آید. سوال اول: خود اهل بیت از الله چه صورت خیالی دارند؟ سوال دوم: مولانا در یکی از اشعارش می‌گوید: شمس من و خدای من. آیا مولوی تصویر خیالی شمس تبریزی را در عالم خیالش به عنوان تصور خیالی از الله، همان گونه که در مبانی نظری حب اهل بیت عنوان کرده‌اید را داشته است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تصور خیالی در این مباحث یعنی نظر به صورت‌هایی که نازل شده از عالم ربوبی است. مثل آن‌که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من رانی فقد رأی الحقّ»، با نظر به شخصیت آن حضرت، انسان منتقل به نور حضرت حق می‌شود. خود رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیز با نظر به انوار ربوبی حضرت حق به نور ربّ العالمینیِ خداوند منتقل می‌شوند. ۲. شاید منظور جناب مولوی در آن شعر نظر به الطاف الهی باشد که از طریق شمس به جناب مولوی می‌رسیده. موفق باشید

36508
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کهف (۲۸)
نظر به این دارد که پیامبر متمایل به کسانی شده بودند که پولدار بودند و گفته بودند اگر از فقرا دوری کنی ما به شما متمایل می‌شویم؟ چنین چیزی با عصمت حضرت تنافی ندارد؟ روایتی که می‌فرماید حضرت زهرا گردنبند داشتند و حضرت رسول با ایشان صحبت نکردند و رفتند تا آن را انفاق کردند، این روایت با عصمت حضرت زهرا منافات ندارد؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می فرماید: اي پيامبر! آنچه بر تو واجب است، به سربردن با فقرايي است که همواره پروردگار خود را مي‌خوانند و در طلب وجه او هستند يعني با خواندن اسماي حسناي او به درگاه او تقرب مي‌جويند چون او را از طريق اسماءاش مي‌توان خواند. به عبارت ديگر اين‌ها مي‌خواهند خود را در جايي قرار دهند که صفات الهي اقتضاي آن را دارند. مثلاً آن قدر خود را ذليل جلوه دهند که عزت و عظمت و کبريايي او اقتضاي آن را دارد و آنچنان خود را در موقف جاهل و عاجز و ضعيف قرار دهند که علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء مي‌کند و اين است معني «يُريدُونَ وَجْهَهُ». و ديدگانت را از اين مؤمنين برندار و به خاطر زينت دنيا اينان را رها مکن و هيچ توجهي به توانگران کافرکيش نداشته باش و دنبال کساني که عنادشان با خدا موجب تسلطِ غفلت از حق بر قلبشان شده، مباش! که خدا چنان کيفرشان داده که ياد خدا را از دلشان ببرد و نتيجه‌ي اين غفلتِ قلب پيروي هوي و زياده روي است و تو اي پيامبر از چنين کسي که دنبال هواي خود است و کارش تجاوز از حق است، پيروي مکن.
اي پيامبر! اساس کار را بر اين بگذار که کار را با نيروهاي مخلص جلو ببري آن‌هايي که جهت روح خود را به کلي به سوي حق قرار داده‌اند. آن‌چه اي پيغمبر بر تو واجب است به سربردن با آن‌هايي است که به دنبال زينت زندگي دنيا نيستند که منظور ادامه‌ي کار با آدم‌هاي ساده و بي پيرايه‌اي است که انگيزه‌ي خودنمايي و دنياداري ندارند. رمز بقای دين در اين نکته است و هرگز آدم هايي که خود را با امکانات دنيايي قدرتمند جلوه مي‌دهند نمي‌توانند عامل پيشرفت دين باشند، هرگز دين با اين نوع آدم‌ها حفظ نشده و نمي‌شود.
دين الهي آمده است تا ما بتوانيم روح مان را با خدا مرتبط کنيم و در تقرب به خدا موفق شويم و بقيه‌ي امور همه فرعِ اين هدف است، حال اگر اين موضوع فراموش شود بقيه‌ي امور چه فايده‌اي دارد؟ بدين لحاظ به رسولش دستور مي‌دهد با افرادي باش که «يُريدُونَ وَجْهَهُ» وجه الهي را اراده کرده‌اند و تلاش دارند در اين عالم - ماوراء ظاهر زندگي دنيايي- به حق نظر کنند. اين‌ها کساني هستند که متوجه مقصد و مقصود دين هستند، بقيه اگر وارد دين شوند سعي مي‌کنند جهت دين‌داري را به سوي اهداف ديگري سوق دهند.
اين که به ما فرموده‌اند: بعد از معرفت به خداوند، هيچ عملي در اين دنيا بهتر از نماز نيست، به جهت آن است که در نماز، انسان در مسيري قرار مي‌گيرد که آن مسير، هدف دين‌داري است. نماز جاده‌ ارتباط روح به مقام اسمای الهي است و اين همه‌ مقصد و مقصود انسان است. خداوند مي‌گويد اي پيامبر با کساني به سر ببر و کارها را جلو ببر که در طلب وجه الهي هستند و جهت روح خود را در راستاي ارتباط با حق شکل داده‌اند و نه در جهت ارتباط با دنيا. به همين جهت تأکيد مي‌کند چشم از اين افراد برندار به سوي کساني که زندگي دنيايي را مدّ نظر دارند و در آخر با تأکيد فراوان مي‌فرمايد: «وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» به هيچ وجه از کساني که قلبشان از ما غافل است چيزي و پيشنهادي نپذير. کساني که عنادشان با خدا موجب تسلط غفلت از ياد خدا بر قلبشان شده هيچ پيشنهاد درستي- حتي با ظاهر دلسوزانه- ندارند، بايد بفهمند ما هيچ توصيه‌اي از اين افراد را نمي‌پذيريم. چون اين افراد فقط دنيا را مي‌بينند و نظر به عالم غيب و معنويت ندارند تا ما را در راستاي آن اهدافِ بلند کمک برسانند. مضافاً اين‌که روشن مي‌کند پيروي از هوس و افراط در آن از آثار غفلت قلب است به همين جهت در آخر آيه فرمود: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» يعني شاخصه‌ي اهل دنيا آن است که از هوس خود پيروي مي‌کنند و به طور کلي انسان‌هاي افراط کاري هستند، به خصوص در موضوع هوس‌راني.
ملاحظه فرموديد در مطالب قبل دو نکته مدّ نظر بود يکي اين‌که در آيه‌ي ۶ به پيغمبر «صلوات الله علیه و آله» مي‌فرمايد: ناراحت مباش که بعضي‌ها يا اکثراً دين نمي‌آورند، اين قاعده‌ دنياست. ديگر اين‌که فرمود: دين را عرضه کن و نگران مباش، وظيفه‌ تو آن است که با مسلمانان متدين و ساده زيست امور را جلو ببري و آن‌ها را رها نکن و از صاحبان قدرت و ثروت که دل در گرو دنيا دارند پيروي مکن. آيا راز بقاء جامعه‌ ديني همين دو نکته نيست؟
در مورد گردنبند حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» این‌طور در روایات داریم که «روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: «اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد.» پيامبر (ص) فرموند:«اکنون چيزي ندارم.» سپس به بلال فرمودند: «اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: «اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: «اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.»
غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند: «من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد.
حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: «اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنه‌اي را سير کرد، برهنه‌اي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پياده‌اي را سوار نمود، بنده‌اي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» موفق باشید
 

 

36425
متن پرسش

با سلام و احترام: حضور تاریخی حضرت صدیقه طاهره (س) در جریان سقیفه و غصب خلافت، صرفا حضوری تحت امر امام زمانشون بوده، یا اینکه فهم و درایت و بصیرتی مختص خودشان و در راستای تعالیم امامشان بوده که این نوع حضور را رقم زدند؟ آیا اگر امام ایشان در کنار ایشان حضور فیزیکی نداشتند ایشان چنین تصمیمی را می‌گرفتند و دقیقا به همین شکل عمل می‌کردند؟ یا اینکه اگر امر امامشان نبود خودشان به چنین تشخیصی نمی‌رسیدند؟ آیا لازم هست یک زن، با بصیرت و تفکر قبل از قول امام به تشخیص امر امامش برسد؟ یا اگر حضرت زینب (س) منهای حضور امام سجاد (ع) در کربلا و مجلس یزید بودند، به تشخیص خودشان چنین عمل می‌کردند؟ یا به تشخیص امامشان نیاز داشتند؟ اینکه می‌گویند، ۵۰ نفر از یاران خاص امام عصر زن هستند، این خانمها، لازم هست دارای چه روحیات و خصوصیاتی باشند؟ آیا در عرض یاران آقا سپاه هستند؟ بلحاظ رتبه، مقام، مسئولیت، بینش، بصیرت و... یا تفاوتهایی وجود دارد؟ لازم هست فقط مطیع باشند؟ یا مبتکر و متفکر، بصیر و...؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آنچه خداوند در قرآن به پیامبر خود فرموده است نیز می‌توان فکر کرد آن‌جا که می‌فرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/۴۴)  ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه که بر جان مردم نازل شده است را برایشان تبیین نمایی. این نشان می‌دهد آنچه رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌خواهند برای مردم بگویند به صورت کلی و اجمالی بر جان مردمی که با حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تاریخی که با آن حضرت شروع شده، نازل شده و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مأمور تبیین آن می‌باشند. آری! با توجه به آیه فوق، همه منوّر به نوری هستند که بر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده و اگر خود را با هوس‌ها و روزمره‌گی‌ها فریب ندهند، با تمام وجود می‌یابند که پیامبر و امام، قصه حضور آن‌ها را متذکر می‌شوند و از این جهت انسان در واقع به نور اولیای الهی در خود طلوع می‌کند. عرایضی در جزوه «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» شده است تا معلوم شود نقشی که انسان در تاریخ خود می‌تواند داشته باشد، ماورای زن بودن زن و یا مرد بودن مرد است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/500?mark=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D9%86%D8%B1%D9%85     

 

36411
متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار: بنا بر تحقیق بنده برروی آیین باستانی «میترا» و جهانی بودن این آیین، در باب اسلام و تشیع شباهت هایی یافتم که نمیدونم درسته که بگویم که این آیین باستانی ایرانی در دین اسلام تاثیراتی داشته همانطور که در قرآن به خورشید قسم یاد شده. می‌شود گفت که باورهای این آیین بر اسلام تاثیر گذاشته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به موقعیت عربستان در آن زمان که تقریباً در حاشیه جهان آن روز بوده و با نظر به امّی‌بودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بسیار بعید است که این نوع آیین ها در آنجا حاضر بوده باشد. از طرفی سوگند به «شمس» در قرآن نظر به سنت حضور نور در عالَم دارد تا جایگاه نور هدایت الهی از طریق پیامبر را متذکر شود، نه اینکه برای «شمس» استقلالی قائل باشد و پرستش آن را به میان آورد. موفق باشید

36345
متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: استاد عزیز اینکه از شروع خلقت انسان هر چه جلو تر می آییم در تاریخ به مرور، شریعت مطرح می شود و موارد بیشتری با بشر در میان گذاشته می شود تا آخرالزمان که ظرفیت پذیرش بشر زیاد شده را باید با چه بیانی مطرح کرد؟ از جهتی نمی توان گفت بشر الان بزرگتر از بشر قبل است چون سابقون و مقربون در قبل بیشتر از الان بودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرموده‌اند مصداق «السابقون» در آیه مذکور، حضرت علی«علیه‌السلام» و به یک معنا ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشند، انسان‌هایی فراتاریخی. و لذا اگر از همه زودتر حقیقت را یافته‌اند، نمادِ حقیقت برای همه بشریت هستند که البته از «اصحاب یمین» با همه خوبی‌هایی که دارند، متفاوتند. ۲. خود روایات به ما خبر از مؤمنین آخرالزمان می‌دهد که بسی از مؤمنین صدر اسلام برتر و بالاترند در این راستا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله» در جواب ابوعبیده که از یاران حضرت بود و پرسید: آیا شما بهتر از ما را می‌شناسید که اولاً: اسلام را اختیار کردیم و به شما ایمان آوردیم و ثانیاً: در کنار شما به جهاد پرداختیم؟ حضرت فرمودند: «بَلى قَومٌ مِن اُمَّتی یَأتونَ مِن بَعدِکُم فَیُؤمِنونَ بی» آری! قومی از امت من که پس از شما می‌آیند و به من ایمان دارند. به همان معنایی که آن حضرت فرمودند آن‌ها «فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلي بَياضٍ» به سیاهی بر روی سپیدی ایمان دارند، حاکی از خبرهایی که آن‌ها از وجود مقدس رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در نوشته‌ها خوانده‌اند، و به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام»: مردم زمان غیبتِ حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که به امامت آن حضرت پای بندند و نیز «الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ» همواره در حال انتظار به‌سر می‌برند، از مردم همه زمان‌ها برترند، زیرا خداوند چنان درک و فهم و نیروی تشخیص آنان را قوت بخشیده که غیبت نزد آنان همانند ظهور است (بحارالانوار، ج 52، ص 122). موفق باشید

36171
متن پرسش

سلام علیکم: آیا صلوات فرستادن ما باعث بالا رفتن درجه اهل بیت می‌شود و نفعی برای آنها دارد؟ اگر اینطور هست یعنی اهل بیت علیهم السلام کامل نیستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کتاب « صلوات بر پيامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»؛ عامل قدسي‌شدن روح» که روی سایت هست، در این مورد شده است. موفق باشید

36153
متن پرسش

با سلام: در پرسش ۳۶۱۴۸ بر پیامبر (ص) اسم متکلم به صدای علی (ع) بر پیامبر (ص)، تجلی کرد. سوال: کدام اسم خداست که اگر بر انسان تجلی کند، مثلاً صورت یک انسان است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اسم متکلم که عرض شد. مانند آن‌که فرشته‌ای در شما صوتی را ایجاد می‌کند و انسان ممکن است گمان کند کسی در بیرون با او صحبت می‌کند در حالیکه آن فرشته، آن صوت را ایجاد نموده است. عرایضی در این رابطه در جواب آقای سروش نسبت به تشکیک ایشان در رابطه با صوتی که باید موجب الفاظ قرآن شده باشد،  تحت عنوان « غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» داده شد https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4 . موفق باشید

36148
متن پرسش

با سلام: پیامبر (ص) در معراج با خدا به صدای علی (ع) روبرو شد چگونه خدای نامتناهی می‌آید و در قالب متناهی با پیامبر (ص) حرف می‌زند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسم متکلم الهی است در جان رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه وآله» بدون نیاز به صوتی که مربوط به حنجره و گوش باشد. آری! آن صوت در قالب صدایی که مأنوس رسول خدا بود و آن حضرت علاقه‌مند به آن صدا بودند یعنی صوت علی «علیه‌السلام»، به میان آمد. موفق باشید

36036
متن پرسش

سلام استاد: پیرو صوت چه نیاز به نبی و اینکه ما باید پیامبر را در نفس خودمون جستجو کنیم من همیشه این مشکل رو داشتم که موقع نماز چرا همش دروغ میگیم مثلا شهادت میدیم که محمد رسول خداست در حالی هر چی فکر می‌کنیم این حقیقت رو ندیدیم و شهادت های دیگه (چه در نماز و اذان) و همیشه امیدوارم بودم این شهادت رو راست بگم ولی نمیتونم باهاش کنار بیام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این ماییم و شخصیتی به نام حضرت محمد «صلوات الله‌علیه‌وآله» و سیره و سخنانی که با خود به ظهور آورده‌اند. باید از خود پرسید آیا او با این سیره و سخن می‌تواند پیامبر خدا نباشد؟ موفق باشید

35546
متن پرسش

سلام استاد گرامی سؤالی داشتم راجع به این روایت حضرت رسول (ص) قسمتی که می‌فرمایند ای ۶۰ ساله ها زراعتی هستید که هنگام درو رسیده. لطفاً بفرمایید منظور حضرت رسول چه بوده؟ ارشادالقلوب جلد ۱صفحه۳۲ و قَالَ النَّبِيُ‌ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا^ وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: خداوند فرشته ‏اى را آفريده و هر بامداد مى‏ آيد و فرياد مى ‏زند: اى افراد بيست ساله تلاش و كوشش كنيد و اى سى ساله‏ ها زندگى دنيا شما را فريب ندهد و اى چهل ساله ‏ها براى ديدار خدا چه چيزى آماده كرده ‏اید؟ و اى پنجاه ساله‏ ها خطر به بالاى سرتان رسيده است و اى شصت ساله ‏ها نزديك است از دنيا برويد و اى هفتاد سالگان شما را ندا مى ‏كنند، و شما غافليد، سپس مى‏‌گويد: اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و كودكان شيرخوار و حيوانات بى‏‌گناه، نبودند، عذاب بر سرتان فرو مى‌‏ريخت.»
به افرادی که وارد ۶۰ سال شدند متذکر می‌شوند که باید نسبت به جهان ابدی، خود را آماده کنند و نمونه آن وجود مقدس خود حضرت که در ۶۳ سالگی رحلت کردند. به این معنا که پس از ۶۰ سال انسان باید خود را باید برای جهان دیگر آماده کند. موفق باشید

35529
متن پرسش

با سلام: لطفا پاسخ این پرسش را طوری بیان کنید که کسانی که اعتقاد کمتری به ائمه و پیامبر دارند قانع بشن. سوالی که مطرحه چرا پیامبر چند زن داشتن و اصلا دلیل اینکه اسلام گفته یک مرد میتونه ۴ تا زن داشته باشه چیه؟ شاید توجیه تعدد زن در زمان پیامبر و جنگ ها منطقی بوده اما این قانون به چه کار جامعه مدرن امروز میاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث، مباحث بسیار گسترده‌ای است و بزرگان دین بحث‌های خوبی در این مورد کرده‌اند که در محدود سؤال و جواب نمی‌گنجد. علامه طباطبایی در تفسیر سوره نساء و سوره احزاب نکات دقیقی در این مورد فرموده‌اند. در بحث سوره احزاب و نساء در تبیین فرمایشات علامه عرایضی از طریق بنده شده است. https://lobolmizan.ir/sound/637?mark=%D8%A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8 https://lobolmizan.ir/sound/698?mark=%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1
موفق باشید

 

35463
متن پرسش

با عرض سلام محضر استاد گرامی: استاد با توجه به اینکه جواب این سؤال را می‌دانم ولی باز می پرسم استاد وقتی نفس ما همه جا هست یعنی در ذات هم هست؟ در محضر ذات هم هست؟ یعنی اگر من خالی از تعلقات رجوع به ذات کنم یا به الله یا به واحد یا ائمه واقعا در محضر قرار می‌گیرم؟ استاد یعنی واقعا وقتی من به ذات رجوع کنم در محضر ذات قرار می‌گیرم؟ استاد من کجا این حرفا کجا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با سالک در فنای فی الله در حديث قدسى داریم: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» بنده‏ من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مى‏‌شود تا آن‏جايى كه محبوب من مى‏ گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى ‏شوم كه با آن بشنود و چشم او مى ‏شوم تا باآن ببيند و دست او مى ‏شوم كه با آن بگيرد. يا مثل اين‏كه خداوند در قرآن به پيامبر (ص) مى‏ فرمايد: «ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللهُ رَمي» تو نيستى كه نيزه پرتاب مى‏ كنى، بلكه خدا است كه چنين مى ‏كند. در اين آيه تمام وجود پيامبر خدا (ص) در احاطه‏ حضرت حق قرار مى ‏گيرد. موفق باشید

35194
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: حدیث پیغمبر اکرم: انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه و الحکمه فلیاتها من بابها شرح آن چیست و چگونه باید اراده کرد و چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «شرح دعای ندبه» که روی سایت هست، در این مورد شده است مبنی بر آن‌که چگونه برای حضور در شخصیت معنوی و قدسی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» باید متوجه نمونه رجوع به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که آن، حضرت علی «علیه‌السلام» است بشویم و در سیره امام المتقین، راهی است به سوی جهان نبی اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله». موفق باشید

35010
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: فایل صوتی مبحث آداب صلوه حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه را گوش می دهم. در مبحث وضو و غسل که در وضوفرمودید رحمت هست و نظر به رحمت خداوند متعال باید بکنیم و آن روایت که یهودی سوال کرد از پیامبر علیه السلام راجع به وضو غسل روزه علت آن برمی گردد به قضیه حضرت آدم و حوا و پدرمان که شجریه ممنوعه خورد تفاسیر مختلف گفتند گندم گفتند میوه یا غیره بوده است به خاطر آن باید وضو و غسل روزه بگیریم تا آخر که در دنیا هستیم. آیا آنجا که بودند بهشت برزخی بوده که در آن مقام بودند و حضرت امام فرمودند توجه به کثرت متوجه اسما الهی بودند که از بهشت بیرون شدند آیا توجه به درخت در ظاهر توجه به غیر خدا هست و آیا توجه اسماء الهی چی می شود چون تمام اسماء مگر در خود الله نیست و خداوند متعال جامع جمیع اسماء مگر نیست پس توجه به اسماء حجاب شد و حضرت آدم که عصمت مطلق و طهارت مطلق داشت چرا این خطیه را انجام داد و یا می گویند ترک اولی داشته آیا این دورست یا خیر؟ علت طهارت فرمودند خلاصه کردند که باید منیت و انانیت برود بیرون از وجودمان حضرت امام گفتند آن عارف بزرگ محی الدین ابن عربی راجع به طهارت دویست چیز گفته امام در یک جمله عرفان و معرفت به خداوند را بیان کردند چکیده خلاصه قصه قصه منیت و خودخواهی بشر هست. باید منیت نداشت تا آن طهارت ایجاد شود که وصل به غیب شویم و چرا اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام باید وضو و غسل بگیرید آنها عصمت مطلق و طهارت مطلق و بی نهایت داشته در زیارت جامعه کبیره هم اشاره کردند امام هادی علیه السلام در معرفی شناخت اهل بیت علیه السلام اینکه پیامبر صلی‌الله علیه وآله و سلم درمستراح رفته بودند کسی پیامبر ندید که به دست شویی برود و بوی مشک و عنبر می دادند همیشه معطر بودند و مردم می فهمید از بوی پیامبر که از اینجا رد شدند و آنها همیشه در بی نهایت فنا فی الله بودند و دایم توجه به خدا داشتند و حضرت زهرا علیه السلام مسأله زنانه نداشتند و داری طهارت مطلق و رجس و پلیدی وقاذورات نداشتند با همه فرق داشتند ولی در وضو غسل در چه مرتبه ای بودند آیا همان گرد غبار دنیایی بوده چون نه پیامبر نه حضرت علی ذره ای به این دنیا دل بسته نبودند چون حضرت آن زندگی زاهدانه که داشتند بسنده به نان جو خشکیده و خیلی ساده زیست بودند ولی زمان امام باقر و صادق علیه السلام و سایرین این طور نبوده. دارد حضرت لباس فاخر پوشیدند چون زمانه فرق کرده اینها استاد مطهری در کتاب سیر در سیره اهل بیت خوندم این سوال شد که اهل بیت در وضو توجه به کثرت نعوذبه الله که نیست و توجه اسما نیست چون همه غیر خدا هست پس چی می شود گفت و انبیا اینگونه بودند عصمت مطلق و بی نهایت توجه به فنا که قابل وصف و توصیف نیست و داریم وقتی وضو می گرفتند امام حسن علیه السلام رنگ از رخسار مبارک می رفت و حالات لرزش داشتند و دگرگونی در وجود مبارکشان بود و یا حضرت علی علیه السلام و یا امام سجاد علیه السلام داشتند توجه دیگر نه به دنیا و غیر خدا داشتند در نماز و عبادات خودشان چون مدام یاد حق بودند و متصل پی درپی وصل به غیب بودند و اینها معنا مفهومی ندارند که در حریم اهل بیت راه ندارد و شیطان هم همین طور نعوذ بالله راه ندارند چون شیاطین تسلیم شدند در مقابل حضرات معصومین علیه اسلام و راجع به خودمان توجه به اسما برای ما چطوری جلوه دارد و چون فرمودید همه ما جنب هستیم چون خودی در صحنه هست منیت هست باید برود کنار غسل باطنی و وضو باطن آن منیت باید برود اگر می شود توضیح بدهید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در مسیر حقیقت، حضور صفر یا صد بودن نیست بلکه حضوری است که همواره می‌تواند شدت و شدت یابد و در همین رابطه از رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» داریم: ««إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً » . به درستی که قلب من زنگارآلود می‌گردد [از این رو] در هر روز هفتاد بار از خدا طلب مغفرت می‌کنم»؟! این بدان معنا است که در هر حال همین که حتی در امور خیر انسان در این دنیا وارد شود به هر حال نوعی در محدوده کثرات وارد می‌شود و هنر اولیای الهی آن بود و هست که در عین حضور در کثرات، وسعت شخصیت وحدانی خود را شدت می بخشند و اگر در عالم کثرت وارد نمی شدند عملا در آن وجه وحدانی اولیه خود می ماندند. موفق باشید

 

35006
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: آیا دلیل مداومت بر استغفار، صرفا برای عذرخواهی از گناهان و کوتاهی های ما در پیشگاه پروردگار است؟ من مادر دو فرزند هستم، موقع استغفار کردن، بر دلم می گذرد که من از اشتباه فرزندانم، در صورت عذرخواهیشان، به راحتی و خیلی زود می‌گذرم. خداوند که خود ارحم الراحمین است و بر ضعف و نقص ما آگاه است، چرا ما باید مدام از خداوند طلب بخشش کنیم. شاید بفرمایید دلیل مداومت بر استغفار، این باشد که من به خودم یادآور شوم که در پیشگاه باریتعالی، و در مقابل پاکی و قداست حضرتش، بنده ناچیز و پراز لغزش هستم. مخصوصا که پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم، و مقربین درگاه حضرتش با استغفار، قرب بیشتر را طلب می‌کردند. استاد من با این معنا کنار نمی آیم، چرا باید مدام بگویم ببخشید ببخشید.... می‌گویم کاش غفران، معنای دیگری جز بخشش داشته باشد، مثلا طلب رحمت، و فضل الهی. روز بزرگداشت مقام معلم رو خدمت شما تبریک عرض می‌کنم🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در استغفار، به معنای همچنان در راه ماندن و به پیش رفتن است. و آن کس که در راه و صراط الهی قرار دارد می یابد که بسی مراحل و مقامات در پیش است. آری! به خود می آید تا در آنچه شایسته حضور در صراط مستقیم است، خود را ارزیابی کند و بنگرد چه کارهایی که باید می کرده و نکرده و از حضرت معبود تقاضا می‌کند  تا با غفران خود کوتاهی های بنده اش را نادیده بگیرد تا بنده اش همچنان امیدوارانه پیش برود و از آن مهم تر فراز آخر ذکر استغفار است که عرضه می‌دارد «واتوب الیه» یعنی و همچنان من به سوی تو ادامه می‌دهم. و اینجا است که می فهمیم چرا رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» می‌فرمایند: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فِي كُلِّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً » . به درستی که قلب من زنگارآلود می‌گردد [از این رو] در هر روز هفتاد بار از خدا طلب مغفرت می‌کنم»؟! موفق باشید     

34912
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مدتی پیش از شما سوالی پرسیدم در این باب که بتوانم خودم را در حضور ائمه درک کنم و ارتباطم را با آنها تقویت کنم و به معرفت حضور ایشان برسم. جواب شما در زمان خاصی به دستم رسید که آن را لطف و هدیه ی امام رئوف دیدم. کتاب مبانی نظری نبوت و امامت و حقیقت نوری اهل البیت را که فرمودید مطالعه کردم و سعی در ترک گناهان و عمل به واجبات و رعایت اخلاق دارم. با مطالعه حقیقت نوری اهل البیت حقایق خوبی را به وسع خود فهمیدم و تشکر می‌کنم اما حس می‌کنم از دنیایی گفتید که من آن را ندیده ام و فهم و درک من از کتاب اندک بود. من بیچاره حتی یک لحظه در خواب نیز هیچ امام معصومی را ندیده ام که این مطالب را تطبیق و تمرین و دید خود را اصلاح کنم. نمی‌دانم باید کتاب دیگری مطالعه کنم یا اگر تمرین عملی خاصی دارید که به چشمم کمک کند ممنون می‌شوم مرا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به ابعاد انسانیِ اولیای الهی و پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر کرد آن هم به حکم آیه «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» کمال انسانی به درک الهامِ «فجور» و «تقوا» است و این‌که همواره این دو حالت به او الهام می‌شود تا از فجوری که او را از خودش و از خدا دور می‌کند، به سوی تقوایی سیر کند که او را به خود و خدا نزدیک می‌نماید و این با رعایت شریعت الهی ممکن است که انسان‌ترین انسان یعنی پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مأمور ابلاغ آن است. آیا ممکن است پیامبر خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به انسان و کمال انسانی نظر نداشته باشند و خداوند این‌چنین عمیق معنای انسان را با پیامبر خود و بدون مطالبه درونیِ رسولش با او در میان بگذارد؟ راستی را! رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نسبت به انسان چگونه می‌اندیشیدند و به دنبال چه بودند که خداوند در جواب این وسیع‌ترین انسان، این آیات را به او وَحی می‌فرماید تا در این زمانه که انسان خودش مسئله خود شده است، بتواند از طریق وحی الهی اصیل‌ترین جواب را دریافت کند؟ و این اصلی‌ترین سخن بنده است در نسبتی که می‌توان با اولیای الهی داشت یعنی نسبت بین انسانیتِ خودمان در نسبت عالی‌ترین افق‌های انسانی. امری که حتی امروز و فردا بیش از دیروزها بدان نیاز داریم و در جواب موضوعی که سؤال‌کننده شماره 34902 به میان آوردند، باز بر همین نکته تأکید شد. موفق باشید   

34810
متن پرسش

سلام بر حضرت استاد بزرگوار: الحمدلله امروز مباحثی مطرح شد که اگر در آن تعمق و یک مطالعه داشت بسیار زیبا می‌شود با بشر امروزی که تشنه ایمان لبریز از عشق یا کفر بی انتها هست برخورد کرد خب بصورت کلی فهمیدیم با در نظر گرفتن آن افقی که سوره حمد امام رحمةالله علیه میده باید پیش رفت ولی می‌خواهم بیشتر راهنمایی کنی، افرادی که در این باب سخنانی دارند مورد تایید شما و عرایضی که مرتبط است با این مطلب کدام اند، مثلا رویکرد بنده با پسرخاله ام که متاسفانه در حال حاضر دین را برنامه ای مفید برای زندگی مورد رضایت نمی‌داند این است که بیرون می‌رویم، حتی جاهایی که اوضاع حجاب در آنجا خوب نیست مثل چهارباغ و سی و سه پل می‌رویم و یک چیزی هم می‌خوریم و خاطره سازی و البته محبت سازی می‌کنیم ولی خب واقعیتش آهی در بساط ندارم که براش خیلی چیزارو اعم از سیاسی و دینی توضیح بدم. مثلا بهش میگم که این دین میتونه انسان را به زندگی مورد رضایت و آرامش برسونه ولی میگه خب خدا باید اول یک نمونه به من بده و یک نشانه به من بده تا من مطمئن بیام یعنی عناد نداره و اگر من مجهز به ادله بودم در کنار محبت می‌تونستم خیلی کارها کنم. خلاصه هر مطلبی که قابل استفاده است در این زمینه را لطفا راهنمایی کنید، البته من فقط خودم نیستم و از جواب این سوال افرادی رو که نیازمند این مطلب باشند رو هم بهره‌مند می‌کنم مثل والدین همین پسرخاله ام، امروز به آنها گفتم صحبت و معاشرت و تعامل با این نسل یک سری اصول ساده میخواد که امید است یاد بگیریم اما آنها چیست، در ضمن حقیر خیلی روی تبیین دین به این بیانی که شما داشتین تاکید دارم مثلا در بحث حجاب متوجه شدم که شما هرچه سعی کردید بفرمایید این باید انتخاب شود و نه اجبار برخی فکر کردن که حالا جامعه با این روش به چه فساد هایی کشیده می‌شود غافل از اینکه اگر معنا بدیم به زن امروزی دیگر نه تنها حجاب را انتخاب می‌کند بلکه تبلیغ نیز می‌کند، حقیر خیلی نیازمندم که این نگاه باز شما را داشته باشم که خد اقلش در رفتارها با افراد مختلف مخصوصا در مواجهه با برخی فعل های حرام از نظر شرعی حرص نخورم و راه درست را پیش بگیرم، ببخشید وقت گرفتم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان نسبت به انسانیتی که باید داشته باشد حساس شود، به نمونه‌ای از انسانیت که حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشند؛ نظر خواهد کرد و می‌یابد چه اندازه می‌تواند با خود به خوبی زندگی کند و این‌جا است که جامعه‌ای انسانی شکل می‌گیرد. زمانه، زمانه‌ای است که انسان‌ها باید متوجه شوند اگر جواب ابعاد معنوی خود را از طریق دین الهی ندهند، گرفتار انواع پوچی‌ها می‌شوند و در این صورت باید خود را ملامت کنند. عرایضی در این رابطه در مصاحبه‌ای که با مجله «سوره» شد، پیش آمد. امید است مفید افتد.

https://eitaa.com/matalebevijeh/12424 موفق باشید

34734
متن پرسش

با عرض سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: سؤالی که بنده برایم پیش آمده این است که با توجه به این که امام مهدی (عج) روح این عالم هستند و به فرموده آیت الله بهجت سخنان ما قبل از این که از دهانمان به گوشمان برسد، امام آن را می‌شنوند؛ پس معنی عرضه اعمال در روزها و یا ایام خاص به ایشان چیست؟ ایشان که از کوچکترین اعمال ما همان لحظه باخبر هستند. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اجمال و تفصیل عمل می‌باشد. مثل آن‌که قرآن در شب قدر به صورت اجمال بر قلب پیامبر نازل می‌شود ولی به صورت تفصیل، طی ۲۳ سال ظهور می‌کند. در مورد عرضه اعمال نیز، منظور همان حالت اجمال و تفصیل است، وگرنه امام باطنِ هر اراده‌ای را می‌دانند و از آن آگاه می‌باشند. موفق باشید

34612
متن پرسش

سلام استاد: آیا می‌شود که انسان خودش را در عین اینکه می‌داند که خداوند متعال او را بخشیده و بخشنده هستند، خطاکار بداند برای ایجاد شکستگی در نفس برای خداوند متعال و خود را پایین تر از مردم دیدن؟ آیا تبدیل این حال به ملکه صحیح است؟ البته منظورم این نیست که فرد گناه کند ولی مثلا با یادآوری گناهان گذشته و نقص عمل خود در عبادت خداوند خود را خطاکار بداند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه نسبت خود با حضرت پروردگار شود، همچون مولای‌مان علی «علیه‌السلام» در دعای کمیل می‌یابد که چه اندازه نسبت به شأن پروردگار کوتاهی‌ها دارد، نه از آن جهت که گناهِ علنی کرده، بلکه از آن جهت که شأن بندگیِ حضرت ربّ العالمین را به جا نیاورده و در همین رابطه به ما فرموده‌اند: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند.»  

آری! وقتی پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در نظر به حضرت حق عرضه داشتند: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك» (بحارالأنوار، ج 68، ص23) ما تو را آن‌طور که شایسته است نشناختیم. نه می‌توان گفت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هیچ نسبتی با خداوند نداشتند و نه می‌توان گفت همه‌ آنچه از خداوند واقعیت دارد را حضرت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» دارا هستند. بلکه باید بگوییم آن حضرت با واقعیت خداوند نسبتی نزد خود دارا هستند که نه عین واقعیت خداوند است و نه غیر واقعیت خداوند، بلکه آن حضرت در بسط حضور خود، دانایی و درک و احساس خاصی از آن واقعیت و حضور را یافته‌اند و این شکاکیت محسوب نمی‌شود که گفته شود بالاخره یا خدا را یافته‌اند و یا نیافته‌اند، بلکه آن حضرت با خداوند نسبتی برقرار کرده‌اند و این نوع معرفت عملاً از دوگانه‌ «هست»، یا «نیست»، خارج است، زیرا جانی است به سوی خدا و ایمانی است بعد از ایمانی، با توجهی باز به سوی خدا و نوعی رفت و آمد، بین خدا و انسان. از یک طرف خداوند بر قلب آماده‌ رسول خدا«صلوات‌الله‌عليه‌وآله» تجلی می‌کند و از طرف دیگر رسول خدا «صلوات‌الله‌عليه‌وآله» به جهت ظرفیت خاص خود آن تجلی را به بهترین شکل می‌پذیرند و در آن قرار می‌گیرند و آماده برای تجلیِ بعدی می‌شوند، از این جهت نوعی «آمد» و «شد» در میان است. آمدنی از طرف خداوند و شدنی از طرف رسول خدا «صلوات‌الله‌عليه‌وآله».

موفق باشید

34611
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: ضمن تبریک به مناسبت بعثت پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله». استاد حقیقتش از یک طرف متوجه عظمت پدیده بعثت حضرت رسول «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستم و از طرف دیگر نمی‌دانم چه نسبتی باید با این پدیده پیدا کنم تا بین خودم و دیگران گفتگویی صورت بگیرد که حاصل آن گفتگو، نزدیکی هرچه بیشتر به شریعت الهی باشد و آن را برای خود یک طراحی بزرگ الهی احساس کنم؟ این روزها احساس می‌کنم باید موضوع رسالت را با بازخوانیِ جدیدی مدّ نظر قرار دهم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «جانا سخن از زبان ما می‌گویی». به نظر بنده شرایط، شرایطی است که اتفاقاً باید مطابق همین شرایط، باز به رسالت نبیّ نظر کرد و همان‌طور که می‌فرمایید با نگاهی «پدیدارشناسانه» پدیده را ارزیابی کرد. رهبر معظم انقلاب در روز مبعث در همین رابطه نکات ارزشمندی را نسبت به توحید و تزکیه و تعلیم کتاب و تعلیم استقامت و قسط و عدالت و شدیّت و سخت‌بودن و غیر قابل نفوذبودن در مقابل دشمنان، به میان آوردند که جای تفکر دارد. و بنده نیز اخیراً مطابق همین نگاه و همین دغدغه عرایضی تحت عنوان «ما و نیاز امروزینِ ما به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در ۱۴ شماره  تنظیم شد و محور سخنان روز شنبه ۲۹ بهمن قرار گرفت که ذیلاً متن آن سخنان همراه با فایل صوتی تقدیم می‌شود. موفق باشید .

بسم الله الرّحمن الرّحیم

السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّرَاجُ الْمُنِیرُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّفِیرُ بَیْنَ اللهِ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ، یا رسول الله

  • 1- با تبریک به جهت بعثت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»، خداوند در قرآن در نسبت به جایگاه رسالت آن حضرت می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10)  که این کتاب به یاد شما و برای کمال شما نازل شده، چه جایگاهی می‌تواند در زندگی شما داشته باشد؟ حال باید از خود پرسید:

2- آیا در این روزها و با نظر به رسالت نبی اکرم «صلوات الله علیه وآله» به آن نوع حضور که سبک زندگی ما را متوجه جهانی کند که محور آن نه غرب باشد و نه زندگی غربی و نه انسان غربی باشد و به انسانیت انسان ها و به عدالتی که با آن حضور پیش می آید فکر کرده ایم؟ در حالی که در آن کتاب که بر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده، نوعی ورود در راهی است که هنوز برای بشر این دوران طی نشده و طوری باید در آن ورود کرد که حضور خداوند را در آن مسیر احساس کنیم.

3- با توجه به این امر، یعنی با توجه به حضور خداوند در زندگی، آیا انقلاب اسلامی ادامه نبوت رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» و بعثت آن حضرت نیست؟

4- پیامبران همواره متذکر خطر بی دینی در انسان ها بوده و هستند، خطری که انسان را همیشه نه تنها با خود بیگانه می کند حتی با خود درگیر می‌نماید و آن درگیری در ابدیت به صورت جهنم، انسان را از درون و از بیرون در بر می گیرد.

5- کسی معنای شریعت الهی را درست می یابد و به آن دستورات مقید می شود که خطر بی دینی را درست احساس کند، در آن صورت تلاش می کند در تمام ابعادِ انسانی، چه در ابعاد فردی و چه در ابعاد اجتماعی، انسان متدینی باشد. امری که حقیقتاً در این زمانه، آخرین پیامبر«صلوات الله علیه و آله» از طریق قرآن به خوبی با ما در میان می گذارد.

6- «نبوت» و «نبی» در کنار آموزش‌های دینی، نیایش با خدا را به معنای اصیل آن به انسانها متذکر می‌شود تا انسانها خود را در جهانی بسیار گسترده‌تر و لطیف‌تر و آرامش‌بخش، احساس کنند. آیا جهان انسان هایی که اهل نیایش اند را می‌توان با جهان تاریک آنهایی که راه نیایش با خدا را از طریق فرهنگ نبوتِ پیامبران نمی شناسند، مقایسه کرد؟ آیا در همین رابطه متوجه ضرورت ارسال پیامبران برای بشریت از طریق حضرت رب العالمین و ضرورت وجود پیوندی که با نیایش، می‌توانیم با پروردگار عالم برقرار کنیم، نمی شویم ؟

7- اگر دیانتی که «عقل» پشتیبان آن باشد و «قلب» آن را احساس کند، نیاز اصلی بشر نبود ، پدیده پوچی در جهان مدرن چرا به سراغ بشری آمد که خود را در نهایت رفاه احساس می‌کرد و امروزه احساس پوچی به عنوان اصلی‌ترین مشکل زمانه، هرکس را به نوعی به خود مشغول کرده و برای نادیده گرفتن آن و یا عبور از آن، به هر کاری و تلاشی دست می‌زند. یکی با انواع سرگرمی ها - در عین آن که می داند کارش بی‌فایده است ولی کار دیگری را نمی شناسد- و دیگری با اتصال به عرفان های کاذب، تا در فرار از پوچی، خود را فریب دهد، زیرا متوجه نبوت به عنوان عطای رب العالمین که رب انسان‌ها نیز هست، نیستند و اینجاست که جایگاه و حساسیت و ضرورت نبوت، بیش از پیش در جوانِ این زمانه خود را نشان می دهد و ما در این زمانه بیش از پیش باید جایگاه «نبوت» را برای این نسل به عنوان «جهاد تبیین» هرچه بیشتر روشن کنیم.

8- آیا جز این است که هر روز بیش از پیش انسان ها متوجه رازهایی در نزد خود می شوند که تنها و تنها از طریق آموزه‌های انبیا می‌توان با آن رازها در وجود خود کنار آمد و از این همه ابعاد پنهانی که در درون انسان ها هست حیرت کرد و تنها با تبعیت از شریعت الهی می‌توان در کنار آن رازها و همراه آنها زندگی کرد؟

9- از رازهایی که بین انسان و خدا هست بگیرید، تا رازهایی که بین زن و مرد و یا بین انسان و جهان در صحنه است، تنها می توان از طریق آموزه ها و راهکار انبیا در کنار آن رازها زندگی کرد، بدون آنکه متوجه حقیقت آنها بود. اگر گفته‌اند زندگی سراسر راز است و تنها خالق جهان و خالق انسان از آن آگاه است، در نسبت بین دستورات شریعت الهی و نتایجی که بیش می آید بیشتر روشن می‌شود که مثلاً چگونه می‌توان بین صداقت و جهانی که مقابل انسان قرار می گیرد رابطه برقرار کرد؟ زیرا رازی در میان است که ما تنها با رعایت دستورات شریعت الهی در کنار آن رازها قرار می‌گیریم، وگرنه اصلِ آن رازها بسی مهم‌تر از ظاهر این دستورات است که ما را دعوت به انجام آن کرده‌اند.

10- آیا به این نکته فکر کرده ایم که در این زمانه تنها زندگی دینی می تواند ما را در همه ابعاد وجودی‌مان، به خود آورد و از خیانتی که می توانیم به خود و زندگی خود روا داریم نجات یابیم؟ آن نوع زندگی دینی کدام زندگی است که نه کَرَخیِ دینداران عادی را داشته باشد و نه پوچی زندگی بی‌دینان را؟ این یعنی با آغازی دیگر به سوی دینداری آمدن، یعنی «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْل‏» (نساء/136)

11- آیا به ایمانی که حضرت محمد «صلوات الله علیه و آله» از طریق قرآن و با سیره خود برای ما آورده رسیده‌ایم؟ یا «هنوز نه!» ولی بنای همدلی با پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله» داریم؟ بخش هایی از وجود ما برای ما چه نوع برخوردی را با دین خدا به ما پیشنهاد می‌کند تا در عین دین‌داری، بخش اعظم وجودمان را تاریکی فرا نگیرد؟ آیا بخش اعظم وجود ما «بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا» و‏ «بَشِّرِ الصَّابِرين‏» و «بَشِّرِ الْمُؤْمِنين»‏ را که حکایت پایداری در دینداری است، با همه مشکلی که به ظاهر در مسیر دینداری پیش می‌آید را شنیده است؟

12- اگر اختیار آدمی به معنای آن است که انسان‌ها، مجبور در سیطره هوس‌ها نمی‌باشند، پس اختیار آدمی تنها در پیوند با خداوند از طریق شریعت الهی به ظهور می‌آید و انسان‌ها حقیقتاً در این رابطه اختیار خود را احساس می‌کنند و این‌جا است که اشاره آیه «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي‏ّ» معنا می‌یابد. به این صورت که آنچه پیامبران آورده‌اند در نسبت با انتخابِ خود انسان‌ها معنا دارد تا بتوانند مسیر رشد و کمال را در مقابل مسیر گمراهی و بی‌ثمری زندگی، خودشان انتخاب کنند تا شخصیت انتخابگریِ آن‌ها به «فعلیت» برسد و در سیطره هوس‌های‌شان نباشند.

13- وقتی متوجه باشیم گشودن قید و بند از پای نفس، برترین فرزانگی است و این کار بهترین و بیشترین بهره را برای انسان دارد؛ می‌فهمیم چگونه خداوند جایگاه رسول خود را این‌چنین معرفی می‌کند: که او «يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف/157) انسان ها را از زنجیرهایی که  بر پای خود بسته‌اند آزاد می‌کند، پس آن‌هایی که به او ایمان آورند و او را بزرگ دارند و یاری نمایند و از نوری که بر او نازل شده تبعیت کنند؛ آنانی می‌باشند که حقیقتاً شخصیت خود را رشد داده‌اند.

14- تنها با درک حقیقت نبوت است، آن‌هم نبوتِ آخرین پیامبر که می‌توان در مقابل ظلمات آخرالزمان مقاومت کرد. و این بود راز حضور مردم در 22 بهمن‌ماه امسال، که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «شنبه‌ای بود تاریخی» و حماسه‌ای بود که مردم با آمدن خود در صحنه حقایق زیادی را بیان کردند، زیرا همین که  فهمیدند آمریکا نمی‌خواسته در این صحنه حاضر بشوند، به میدان آمدند. آیا این نوع حضور، همان حضوری نیست که پیامبر خدا مقابل انسان‌ها گشودند تا نسبت به زمانه خود آگاه باشند و با سیره و آموزه‌های پیامبران، ماورای تبلیغات دشمنانِ انسانیت، خود را معنا کنند؟

و این است معنای این‌که امروز بیش از گذشته نیاز به وجود پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

https://eitaa.com/matalebevijeh/13005

 

نمایش چاپی