بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39049
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: میشه لینک کتاب مدرنیته و توهم رو بفرستین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لینک کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» https://lobolmizan.ir/book/93?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%87. موفق باشید

39042
متن پرسش

سلام و عرض ادب و تشکر از سخنرانی خوبتون: چرا فکر می کنید غرب در علم خود منحرف شده است؟ علم فقط کاپیتالیسم نیست. فیزیک و شیمی و زیست و علوم شناختی و... است. چه انحرافی در پیشرفت علوم طبیعی در غرب می بینید شما که ما وقتی عمیق می شویم در این علوم، انحرافی نمی بینیم؟ علوم طبیعی با علوم انسانی متفاوت است. علوم انسانی هم البته جای گفتگو داره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در وادی امر توجه به علوم به عنوان راه کشف استعدادهای طبیعی، نوعی پیشرفت بشر می‌باشد. ولی وقتی عقل تکنیکی به جای روحی که باید استعدادهای بشر را جهت دهد، بنشیند؛ موضوع تغییر می‌کند. در این رابطه خوب است به بحث «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" و جايگاه "انقلاب اسلامی" https://lobolmizan.ir/sound/885?mark=%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87  رجوع فرمایید. موفق باشید

38938
متن پرسش

تأملی در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا «گشتل و آینده نظم جهانی». علی اصغر مصلح:  انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا در کنار همه دلالتهایش، واقعیتِ درحال گسترشی را آشکار ساخت. جهان در حال سوق‌یافتن در جهتی جدیدی است. در این جهت‌گیری شاید با مدرنیته به مثابه سنتی پشت‌سر‌نهاده شده روبرو شویم. نظم جهان مدرن از آغاز تاکنون با نظر به دو قطب هابزی-لاکی شکل گرفته و دگرگون شده است. اما اکنون گویا در حال گذار به صورت جدیدی از نظم هستیم که عامل تکنولوژی وارد نظم انسانی در مقیاس گسترده شده است. در رقابت اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اوباما به عنوان برجسته‌ترین طرفدار کاندیدای دمکرات، به لحاظ نظری بر آخرین تجارب و اصول فلسفی-نظری فکر مدرن که میراث نهضت روشنگری است، تکیه می کرد. اما ایلان ماسک نماینده موج جدیدی در قلمرو سیاست و فرهنگ است. او اکنون نماد رانهٔ تکنولوژی به مثابه گِشتِل، در عرصه سیاست است. ماسک به چیزی فرامی‌خواند که هنوز در حوزه‌های نظری فلسفی، به وضوح به اندیشه درنیامده‌است. او نماینده و تجسم اراده قدرتی است که نیچه آن را در بنیاد حیات آدمی یافته بود و به روایت مارتین هایدگر به صورت گشتل (Gestell) بر زندگی انسان معاصر غالب شده‌است؛ همان که در اندیشه فوکو با تلفیق مفاهیمی چون «قدرت»، «اپیستمه» و «تکنیک»، به نحو دیگری به بیان درآمده. قدرت ایلان ماسک تنها به مالکیت مهمترین ابزار تکنیکی (مثل ایکس و اسپیس ایکس) نیست. قدرت اصلی او ناشی از برخورداری از ذهن تکنیکی است؛ همان که او را ثروتمندترین انسان امروز کرده است. به بیان هایدگری او نمود انسان/دازاینی است که در نسبتی جدید با هستی قرار گرفته، و در این نسبت راسخ است. ایلان ماسک نماد و بلکه خدایگان انسان تکنیکی امروز است. زبان او را هر فرد تن‌داده به اقتضائات جهان تکنیکی می‌فهمد. او و همه تکنیکرهای جهان رانهٔ‌ اصلی جهان آینده‌اند. فلسفه، علوم انسانی و صورتهای الهیاتی شکل گرفته در محدوده ادیان ابراهیمی برای تفکر در باره مسائل جهانِ پیشِ رو ناکافی است. فهم رخدادهای جاری از جمله نقش رو به تزاید روندهای گشتلی در جهان معاصر ‌ نیازمند بازگشت به بنیادها به قصد درک امکاناتی است که تاکنون به اندیشه درنیامده‌است. روزنامه اعتماد، ۱۴۰۳.۸.۲۱ @jostarha_yadashtha سلام و عرض ادب تحلیل استاد را نسبت به نوشتار آقای دکتر مصلح می خواستم بدانم. آیا ما نیازمند امتداد میراث مان در جهان امروز هستیم یا بایستی به دنبال ساخت انسانی دیگر و جهان دیگری باشیم تا با گذر از آینده ی تکنولوژیک و هوش مصنوعی به ساحت ظهور بقیه اللهی گام نهیم؟ لازم بذکر است که نماد این امر در شهر ما جناب آقای صرامی است. که آینده ی شهر اصفهان در سیطره ی ذهن تکنیکی وی رقم خواهد خورد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکتر مصلح متوجه نکات دقیقی هستند. آری در این زمانه در مقابل ما دو میدان قرار دارد. یک میدان که ایلان ماسک و صرّامی ها با امیدواری به ذهن تکنیکی ما مقابل ما گشوده‌اند که چندان هم از الهیات عرفیِ زمانه بیگانه نیست و افراد را در عین تعلق به ذهن تکنیکی از آن نوع الهیات جدا نمی‌کند و یک میدان هم میدانی است با نظر به انسان در عین سوبژه بودن او در نزد خود با حضور در توحید ربوبی به عنوان انسان آخرالزمان در حال طلوع است و ما می‌توانیم نسبت به این حضور که بنده در افق نگاه صدرا و هایدگر یافته‌ام فکر کنیم. موفق باشید      

38937
متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: با توجه به مطالعة کتاب هستی و زمان هایدگر مزاحم اوقات شما می‌شوم، جناب استاد نمی‌دانم چرا اولا این کتاب برام جالبه و دوما چرا افق های آشنای عرفانی از آن درک می‌کنم، لطفا راهنمایی در خصوص این کتاب و در خصوص ضرورت بحث دازاین بعنوان پیش نیاز احتمالي برای مطالعة هایدگر و علی الخصوص این کتاب بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم برای جناب هایدگر جایگاه بلندی قائل هستم بخصوص که مسیر او به هایدگرِ واپسین می‌رسد که بسیار درخشان است. تصور بنده آن است که اگر با شرح اساتید محترم کتاب «هستی و زمان» را ادامه دهید نیازی به پیش‌نیازنداشته باشید. موفق باشید

38889
متن پرسش

سلام استاد: ناظر به پرسش قبلی این متن را هم تقدیم می کنم و ما را از نظر مبارک تان مستفیض بفرمایید. ✍ عنوان: جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی و آینده ی توحیدی و تمدنی آن 🔹اسلام به خاطر توحید همه جانبه و عمیق و حکمت دقیقی که دارد، در مواجهه با پدیده های تاریخی که عقبه ی صد ها ساله و هزاران ساله دارند و در تار و پود زندگی و تاریخ جوامع تنیده شده اند، رویکردی خاص را اتخاذ می کند‌. نمونه اش پدیده های برده داری و چند همسری. 🔸اسلام چون گشودگی دارد و معاصریت را می شناسد و سخت از بی خردی و بی تاریخی و تحجر و دگماتیسم فاصله دارد، در ابتدای کار هیچ وقت با این پدیده ها برخورد حذفی نکرد و حتی خودش را هم از جامعه حذف نکرد و غار نشینی پیشه نکرد. 🔹 بلکه با حضوری حکیمانه و سترگ آن ها را اصلاح کرد و به آن ها جهتی توحیدی و انسانی داد. به تعبیر دیگر با نفوذی خاص از بنیاد این پدیده ها تجلی کرد و مهارشان را در کف گرفت و به سمت و سویی قدسی و انسانی هدایت کرد. (جالب است امروز کسانی که دم از آزادی و ضدیت با تحجر و دگماتیسم می زنند، به اسلام اعتراض می کنند که چرا برده داری و...را به یکباره حذف و حرام نکرد!!) 🔸امروز هم انقلاب اسلامی که قطار توحیدی است که از آدم علیه السلام شروع شده و در ذات خودش تجلی توحید در این زمانه و تاریخ است، با جهان مدرن و پدیده های تاریخ تجدد رو در رو است. به این معنا انقلاب اسلامی یک پدیده ی مدرن است. ولی به قول جناب دکتر داوری اردکانی: «انقلاب اسلامی در وضع خاصی واقع شده و در همین وضع باید مورد نظر قرار گیرد؛ به شرط آنکه گمان نشود که انقلاب معلول و حاصل این وضع است»! مسأله ای که برخی گرفتار شدند و پنداشتند که انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است. 🔹 لذا انقلاب همچون عقابی که در حال فرود آمدن به زمین است و بال های خودش را گشوده، با پدیده هایی در زمین و زمان و جهان کنونی روبرو است. 🔸 حال پرسش سترگ این است که پدیده توحیدیِ انقلاب اسلامی که در حال نزول و فرود آمدن است، می خواهد با جهان مدرن چه کند؟ و چگونه توحید را در جهان کنونی محقق کند؟! با دموکراسی، تکنولوژی، علوم تجربی، ساختارهای مدرن و...چه خواهد کرد؟ 🔹 انقلاب نه به فکر حذف پدیده‌های جهان مدرن است و نه به فکر حذف خودش از این جهان و خالی کردن میدان. چون نه ممکن است و نه معقول. 🔸 انقلاب به دنبال اصلاح جهان مدرن است. و می خواهد با تجلیِ خاصی از بنیاد این پدیده ها، جهت آن ها را در کف گرفته و به سمت و سویی الهی اصلاح و هدایت کند. این است «جایگاه تاریخی» انقلاب اسلامی. تا کنون چه اتفاقاتی افتاده؟ 🔹 دموکراسی غربی شد جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی. یعنی نه نقش مردم حذف شد و نه امیال مردم تماماً میدان دار شد! (اگر روزی دیدید روشنفکرانی در این کشور، از غم و غصه ی این پدیده دق مرگ شدند تعجب نکنید!) 🔸 لذا استکبار و روشنفکران غرب پرست حیران و سرگردان مانده اند که با این پدیده ی جمهوری اسلامی چه کنند. چون جمهوریتش مانع شده که او را متهم به دیکتاتوری و استبداد کند، و اسلامیتش مانع شده که کفر و شرک و استکبار و نیهیلیسم او به تمامه در ایران جاری شود! 💥 حال پرسش این است که در ادامه انقلاب اسلامی، تحقق توحید و ایجاد سبک زندگی موحدانه چگونه امکان پذیر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید که از یک طرف ما در جهان جدید با نظمی روبرو هستیم که همراه است با توسعه یافتگی و از طرفی نظام دانایی جهان آمریکایی محتاج اندیشه فلسفی دیگری است که از یک طرف در آن نظم حاضر باشیم و از طرف دیگر در آن نظام فلسفی که ابعاد قدسی انسان را مد نظر دارد انسان خود را معنا کند. نظام داناییِ دوره‌ای که باید در آن باشیم نمی‌تواند از علم  و فناوری غفلت کند، در عین آنکه این انسان باید در احساس بودن خود به عنوان بودنی تاریخی علم و فناوری را مد نظر داشته باشد، تا نه از نظم بشر جدید و جهان مدرن بیرون باشد و نه گرفتار جهان بی روح آمریکایی گردد، اینجاست که باز آینده و باز حضوری دیگر.
به نظر بنده هر اندازه نسبت به جهان مدرن و روح آمریکایی به عنوان نهایت جهان مدرن، بیندیشیم نتیجه خواهیم گرفت. به گفته فوکو باید آنچه آمریکا را آمریکا کرده است تبارشناسی شود. در آن صورت است که ما می‌توانیم خود را در این جهان در عین هویت و حضور آخرالزمانی حاضر کنیم و ادامه دهیم، هرچند با کسانی روبرو هستیم که به معنی حضوری غیر از حضور ایرانی دلبسته‌اند، نظم جهان جدید برایشان معنا ندارد و نمی‌توانند نسبتی با مردم غزه و فلسطین و لبنان به عنوان بودنی که بودن ما است برقرار کنند ولی این ما هستیم و سبکی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ پیش آمده.
با توجه به آنچه می‌فرمایید آری! اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ پس باید متوجه باشیم که می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما می‌گشاید ممکن است، از آن جهت آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. موفق باشید        
 

38857
متن پرسش

با سلام و احترام: جوانی هستم دارای مدرک ارشد مهندسی و معتقد به الگوی پیشرفت اسلامی که قصد دارم برای آینده کاری خود برنامه ریزی کنم. لکن مشاغل مرتبط با رشته ی من تماما مملو از ظلمات مدرنیته و آسیب رسان به محیط زیست و روح و جسم انسان است و تکمیل کننده ی پازل سرمایه داری است که ام المصائب ماست. و همین موضوع سبب ناامیدی و بی انگیزگی و بی علاقگی به علوم آمریکایی و عدم کسب مهارت های لازم شغلی و تخصصی مرتبط شده است. از طرفی حضرت آقا تاکید بر علوم پایه و مهندسی دارند از طرفی می گویند که هدف ما باید تمدن اسلامی باشد. نمی‌دانم این تضاد را چگونه باید در زندگی و شغل خود حل کنم و گرفتار وسواس هستم تا خدایی نکرده شغل من بصورت غیر مستقیم منجر به نابودی زیست و حیات مردم نشود. از استاد تقاضا دارم در این زمینه راهنمایی بفرمایند. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر می‌آید فرهنگ دانش‌بنیان با نظر به روحی که در عقل تکنیکی نهفته است، اشارات خوبی دارد. عرایضی تحت عنوان «تذکر به عقل تکنیکی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/748?mark=%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C 

38758
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار: دانشجوی دکتری هستم و می‌خواهم روی موضوع «حجابهای معرفتی و اعراض از آن» کار کنم با مطالعاتی که پیرامون واژه حجابهای معرفتی داشتم به نظرم از لحاظ معنایی بین دو واژه حجابهای معرفتی و حجابهای معرفت تفاوت هست می‌خواستم نظر شما را هم بدانم. متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته دقیقی است. آری! گاهی روش ما و مواجهه ما با موضوعاتِ معرفتی غلط است مثل آنکه فکر کنیم همه حقیقت را می‌توان با قیاس منطقی در فلسفه تحلیلی به دست آورد. و گاهی از خود تصوری داریم که دانایی خود را به عنوان مفاهیم، داناییِ کامل می‌دانیم. این همان است که فرموده‌اند: «العلم حجاب الاکبر». امثال گادامر در کتاب «حقیقت و روش» به خوبی متوجه این نکات می‌باشد. خلاصه‌ای از آن کتاب را که یادداشت شده است را می‌توانید مدّ نظر قرار دهید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1571 . موفق باشید

38700
متن پرسش

سلام و رحمت بر استاد طاهرزاده بزرگوار: دانشجوی دکتری فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس هستم. در گذشته از آثار شما استفاده کردم و مکاتبه داشتم. بعد از سالها مزاحمتون شدم تا بیانیه‌ای که برای آغاز یک حرکت تبیینی علمی در این شرایط خطیر نوشتم و مختصات کل جبهه را تعیین می‌کند به نظر حضرت عالی و بازدیدکنندگان تان برسانم. دعا بفرمایید توفیق همراه شود در این زمانه آخر. در ایتا و تلگرام با آیدی انتهای مطلب در خدمت دوستان هستم. ✍ علمی برای نجات، عزمی برای رستاخیز در حین فتنۀ نهایی یا محول الحول و الاحوال یا نور المستوحشین فی الظلم تحولات داخلی و بین‌المللی به مرحله خطیر و خطرناکی رسیده است. بحران اقتصادی و فرهنگی در داخل همزمان شده است با عزم طبقه حاکمه غرب برای مقابله نهایی با ایران و جبهه مقاومت در عرصه نظامی و امنیتی. اگر طبقه شرکتی-بانکی چپاولگر داخلی و عمال سیاسی و دولتی آنها را مستثنا کنیم و آنها را نه در جبهه خودی بلکه شریک طرح استکباری غرب در داخل بدانیم، آنچه باقی می‌ماند منازعه اهل حق در ایران و منطقه با جبهه کفر عبری-غربی است. منازعه حتماً و صد درصد یک منازعه مذهبی است: در یک سو مذهبی است که رحمت و عدالت را در کنار توحید روح دیانت می‌داند و به اولیای الهی تأسی می‌کند و شخصیت‌های رحمانی و عدلانی بزرگی چون خمینی و مطهری و موسی صدر و چمران و سلیمانی و نصرالله و مغنیه و عبدالملک و... اسوه‌های درخشان آنند؛ و در سوی دیگر جبهۀ کفر و الحاد و ظلم و‌ توحش و تزویر به رهبری طبقه حاکمه غرب است که خود را با شبه‌مذاهب یهودی و مسیحی متحد کرده است و به رویکرد طاغوتی خود رنگ شبه مذهبی پاشیده است تا دستکم حمایت پایگاه مردمی فریب‌خورده مسیحی و یهودی را برای آخرین فتنه‌هایش داشته باشد‌. در این ائتلاف طاغوتی شبه‌مذهبی، جزء یهودیت سرآمد و تعیین‌کننده است چرا که بلوک مسیحی در غرب نیز پیرو آن است! مشخصه اصلی یهودیت غالب تفاخر به یک عهد الهی باستانی است که با ایذاء و انکار انبیاء خودشان نقض شده و پیروان آن را به شیاطینی خالی از عدالت و رحمت و سرشار از تکبر و غرور به یک شکوه منسوخ‌شدۀ باستانی تبدیل کرده است. این شبه‌مذهب به تاریخ خیانت‌های خود که در خود تورات‌شان منعکس‌ شده بی‌توجه است و در عوض داستان‌های جلال و قداست انبیاء بنی‌اسرائیل را به وجود منحوس خود می‌چسباند‌. حکم تورات به قتل‌عام کفار پاگان در عهد عتیق را بر فرض صحت و اصالت، تطبیق به مسلمین موحد و مؤمن به نوح و ابراهیم و موسی علیهم‌السلام می‌کند‌ تا اینگونه مؤمنین راستین به تیغ متکبرینی که منکر تجدید عهد الهی با ظهور عیسی و محمد علیهما السلام هستند و‌ سر از توحش در آورده‌اند قتل‌عام شوند. پیروان شقی این شبه‌مذهب از قرون پیش با تبدیل جواز رباخواری از غیریهودیان به کسب‌وکار فاسد بانکداری به اقتصاد غرب مسلط و ذی‌نفعان بزرگ نظام اقتصادی استعماری غرب شدند‌! پیروزی در این منازعه پیچیدۀ تمدنی تنها با تاکید و تبیین تمایز اسوه‌های رحمت و عدالت و مقاومت ایمانی و اخلاقی جبهۀ اسلام در برابر شبه‌مذهب یهودی-مسیحی که تکبر پیروانش آنها را به دشمن رحمت، عدالت و‌ اخلاق تبدیل کرده ممکن است. امروز برای مخاطب آگاه جهانی هم تمایز بین خصائل رحمانی و اخلاقی رهبران اسوه مقاومت اسلامی در زندگی و سبک مبارزه‌شان، از استکبار و ظلم و‌ توحش پیروان شبه‌مذهب یهود و مسیحیت دارد به تدریج روشن می‌شود. امروز باید هر چه بیشتر این خصلت‌های متعالی را در اولیاء دین اسلام و اسوه‌های معاصر آن تبیین و تبلیغ کرد و به آنها اقتداء و تأسی. و البته این جهاد تبیینی حقیقی مستلزم یک امتداد انتقادی در داخل است. در جبهۀ داخلی اهم مسائل تبیین شبیخون «استعمار نو» به مسئولان جمهوری اسلامی بعد از دفاع مقدس است. مردم و مسئولان باید دریابند که فاجعه اقتصادی و فرهنگی داخلی نتیجه سیاست‌های همان تمدن ظلمانی است که متأسفانه بعد از جنگ تحمیلی به دست برخی از مسئولان جمهوری اسلامی أخذ و اجرا شد و سیاستهای کلان اقتصادی و جمعیتی را از مسیر اسلام و‌ انقلاب منحرف کرد و در مسیر اهداف شیطانی تمدن شیطانی غرب قرار داد. تمایز این عناصر سیاستی باطل در جبهه مخلوط داخلی که در آن نور و ظلمت در هم آمیخته و بسیاری از مسئولان و مردم را سردرگم کرده و حتی بخشی را در مسیر بطلان و خیانت قرار داده از اهم مسائل امروز است‌. باید خط نورانی و رحمانی و عدلانی اسلام را در جبهه داخلی و خارجی از خط ظلمانی استعمار نو در داخل و امپریالیسم نظامی در منطقه برای مردم خود و جهانیان تبیین کرد! این است پارامترهای جهاد تبیین حقیقی شما! این است صورت اصلی جهاد کبیر شما! این است بصیرت لازم برای قیام شما! «قل إنما أعظكم بوحدة أن تقوموا لله مثنى و فردى»! سوره سبأ: ۴۶ پند می‌دهم شما را به یک چیز: که برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید، آری! در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در جهان، موانعی که متذکر آن شده‌اید وجود دارد و شناخت جایگاه تاریخی این موانع از یک طرف؛ و شناخت جایگاه انسان که باید در مقابل این جریان‌ها بایستد، از طرف دیگر مهم است وگرنه قصه آن می‌شود که رفت آب بیاورد، و آب او را برد. و از این افراد، کم نداشته‌ایم. این‌جا است که باید متوجه حضور روح بشر جدید و تاریخی که در آن هستیم، باشیم. بخصوص تاریخی که به سوی آینده قدسی در حرکت است و انسانی که متوجه ابعاد متعالی خود در نسبت با خود و جهان می‌باشد. عرایضی تحت عنوان « انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 شده است. امید است برای اندیشیدن به این موضوع، مفید افتد. موفق باشید

38618
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: استاد اگر بخواهیم به وجه معرفتی قضیه بپردازیم و علل سیاسی را از نتایج و پیامدهای این وجه معرفتی بدانیم، ریشه اصلی این توحش بی حد و مرز رژیم صهیونسیتی و حمایت بی چون چرای جهان غرب از این ظلم آشکار در چیست؟ آیا وخامت تمدن غرب که اکنون در مسئله غزه بیرون زده و برای هر انسان آزاده ای غیر قابل کتمان شده از نظر معرفتی ریشه در همان کوردلی غرب ندارد؟ این چه قوه و دستگاه ادراکی ست که تصور می کند که مثلاً اگر رهبران مقاومت را با صدها بمب یک تنی به شهادت برساند مقاومت مرعوب شده و تسلیم خواسته های او می شود! چه دستگاه ادراکی در غرب کوردل حاکم است که درک نمی کند قدرت فرهنگ مقاومت را در دل های فرد فرد فلسطینیان رنج دیده و مظلوم و در ایمان آنها به وعده الهی و بشارت الهی باید جستجو کرد، این چه دستگاه ادراکی عاجزی ست که نمی فهمد قدرت اصلی حزب‌الله نه به موشک و سازماندهی نظامی و حتی رهبران حکیمی چون شهید سید حسن نصرالله (رحمت الله علیه) است بلکه ریشه در ارادت قلبی آنها به سیدالشهدا و ایمان به تحقق وعده الهی ست. آیا عجز و ناتوانی در ادراک و ندیدن این واقعیات را نباید در همان کوردلی غرب که محصول نگاه مادی این تمدن به جهان است جستجو کرد؟ و اگر ریشه انحطاط و وخامت تمدن غرب همین کوردلی و بینش مادی به جهان است می‌توان به این امید واهی دل بست که با روی کار آمدن این جناح یا آن جناح سیاسی و یا تغییر دولت ها و رئیس جمهوران و رهبرانش، این تمدن بتواند راهی برای تعالی انسان و سعادت بشریت بگشاید؟ و بنابر پاسخ به این سوال، نحوه صحیح برخورد جهان اسلام با این تمدن کوردل چگونه برخوردی باید باشد؟ با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه می باشید وقتی اراده معطوف به قدرت جای اراده معطوف به حقیقت بنشیند آن انسانها گمان می کنند همین که قدرت دارند در واقع همه چیز را در دست دارند و عملاً درکی که باید از خود داشته باشند تا آن اندازه غلط است که ملاحظه می کنید که جز اعمال قدرت هیچ چیز دیگری را حق نمی دانند و این یعنی قربانی کردن هزاران انسان بی گناه و این یعنی بی تفاوتی نسبت به وجدان انسانیت و این یعنی همان کوردلی که می فرمایید و این یعنی عین ناکامی، به همان معنایی که خداوند فرمود: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»(137 آل عمران) شما را چه شده است، چرا به حضور تاریخی جبهه های حق در مقابل باطل در گذشته نگاه نمی کنید؟ «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما هم سنت هایی بوده است و خداوند در تاریخ، سنت های خاصی دارد. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» بروید با نگاه تاریخی- جغرافیایی پرونده زمین را بنگرید. « فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» پس ملاحظه کنید عاقبت کار انکارکنندگانِ حقیقت به کجا کشیده شد؟ در حالی که به ظاهر لشکر ابوسفیان ها و یزیدها پیروز شدند. ولی اگر به نهایت کار آن ها بنگرید با صحنه های دیگری روبه رو می شوید که حکایت از نابودی آن ها در تاریخ دارد. زیرا مقابل حقیقت ایستاده اند. آری! «فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ». موفق باشید    

38607
متن پرسش

با سلام خدمت جناب آقای طاهرزاده: در مورد کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» خوب دیدم تا تجربه ای را در میان بگذارم: یکی از گفتمان های مغفول و البته تمام نشده در انقلاب اسلامی، کتاب نامه هایی به یک بسیجی اثر استاد میرشکاک است، آنچه در این کتاب مطرح شده است را می توان تعمیم اوایل انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ را به زمانه ی حاضر دید، اگر بخواهیم بر اساس دو گانه ی: بوطیقای ارسطو و پدیدارشناسی هوسرل مصداقی برای این کتاب پیدا کنیم، به سه اثر هنری می رسیم که بر اساس سه گانه ی کمدی الهی دانته به عنوان یک پیش فرض و قالب که در گذر زمان امتداد دارد می شود: ۱. فیلم آژانس شیشه ای اثر حاتمی کیا ۲. فیلم سربازهای جمعه اثر مسعود کیمیایی ۳. فیلم اخراجی ها ۳ اثر آقای ده نمکی. مثلا در فیلم آژانس شیشه ای، حاج کاظم در ابتدا به دنبال معیشت زندگی است اما با پدیداری ناشناخته و محاسبه نشده رو به رو می شود و در نهایت تبدیل به یک انفجار بزرگی می شود که حتی خودش را نیز قربانی می کند، در فیلم سربازهای جمعه در ابتدا چند سرباز در خوابگاه بر سر هیچ و پوچ دعوا می کنند اما در گشت و گذار به ناگاه با جنایتی هولناک رو به رو می شوند که یک دانشجوی نخبه گرفتار چند ارازل و اوباش بی سواد شده است، یعنی با رویدادی ناشناخته و محاسبه نشده رو به رو می شوند و در نهایت به قهوه خانه حمله می کنند و حتی تلفات می دهند، و در نهایت دو تجربه ی قبلی در اخراجی های ۳ تکمیل می شود و در قالب طنز و کمدی، اوج تفاوت اندیشه و عمل و ارزش های معکوس را به خوبی نشان می دهد. آنچه در این مصادیق هنری می توان دید، این است که در نهایت این گفتمان به یکسان سازی و یکدست شدن با سایر پدیدارها منتهی شده است، یعنی آنچه که زمانی یک آرمان و ارزش بوده و تلفات و هزینه ی زیادی از افراد گرفته است در نهایت به یک تجربه ی زیسته تبدیل شده و قانون و مقرراتی پیدا می کند. آنچه که در اخراجی های ۳ به عنوان ضد ارزش مطرح شده است در سایر ممالک و ملت ها نیز مشابه است، مثلا در اثر هنری سوریه به نام سریال «مدیر کل» و...نکته ی مهم این است که این «اشاره های قدسی» در کجای این مصادیق پیدا می شود؟ چنانچه دیدم یک تجربه ی کامل از این اشاره ها در نهایت به یک راه طی شده منتهی می شود، و تبدیل به هنجار، ارزش، قانون و... می شود، «قدسی» بودن چه ملاک هایی دارد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه ظریفی در میان است که حتماً باید به تک تکِ آن ها فکر کرد. عمده توجه عزیزان به انسان است که خودش مسئله خودش شده است. 
خودآگاهی جدید نه از غرب بیگانه است و نه از دین، او از ذات تقدیر تکنولوژیک پرسش می‌کند، از بندِ بندگی اسم جدیدگذشته، به عالم چنان می‌نگرد که هرچیز را در مظهریت ذاتی خود می‌بیند، نه در حجاب ۱۵۰ ساله ترجمه غرب‌زده که مردمان آخرالزمان گرفتار آن بوده‌اند. وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان می آید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهره مند می شود که می خواهد همه انسان ها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی را باید در آن نیستی دنبال کرد که جناب مولوی متذکر آن می شود و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است. آیا جز این است که انسان های اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این ارتباط، عطای پیامبران خدا به بشریت است؟ دغدغه بزرگانی که نام بردید را از این نوع می دانم. موفق باشید. 

38606
متن پرسش

سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه در گفتار حضرتعالی سخن از «عبور از نيهيليسم» به میان آمده است احساس کردم ممکن است در ذهن مخاطب شما این تصور شکل بگیرد که نيهيليسم یک امر مذموم، منفی یا به معنای اخلاقی «بد» است و ما باید به نحوی از آن عبور کنیم تا به امری خوب و ممدوح برسیم. مستحضرید که چنین تلقی‌ای به دور از تفکر فلسفی و نگاه تاریخی است و قطعا مراد شما چنین نیست. بنده با اشاره به سخن هایدگر مبنی بر اینکه نیست انگاری فراداد وجود در تاریخ ماست و به جای طفره رفتن از آن باید به استقبال آن رفت، سعی کردم در گفتگویی با آقای نجات بخش، به معنای فلسفی و انتولوژیک «عبور» از نيهيليسم نزدیک شویم: https://eitaa.com/varastegi_ir/1403 تقدیم به محضرتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال جناب هایدگر روبروشدنِ بشر جدید با نیهیلیسم را مربوط به غفلت از وجود می داند و هرگز این امر، حضور ممدوحی نیست و بشر جدید باید به راه های عبور از نیهیلیسم بیندیشد و به قول آقای دکتر محمود خاتمی، همه فکر و ذهن هایدگر عبور از نیهیلیسم است. موفق باشید

38264
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: از استادی یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب خواستم که ایشون این سیر رو پیشنهاد دادن ۱. رساله های افلاطون ۲. آثار آگوستین و توماس آکویناس ۳. آثار کانت ۴. آثار دکارت ۵ اسپینوزا آیا این سیر مورد تایید شما می‌باشد و در غیر اینصورت ممنون میشم یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب پیشنهاد بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این موارد را طی سیر مطالعاتی مورد توجه قرار داد. در این موارد می‌توانید به جزوات «تاریخ فلسفه غرب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/397?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
https://lobolmizan.ir/leaflet/960?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
 

38197
متن پرسش

سلام علیکم: فرق کفر با نیهیلیسم چیست؟ انگار خیلی شبیه هم هستند ولی نمیدونم فرقش چیه خیلی ها که امروز احساس نیست انگاری دارن فکر میکنن کافر شدن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کفر، انکار حقایق است در حالیکه در نیهیلیسم لازم نیست انسان کافر باشد، بلکه گرفتار احساسی می‌شود که خود را در نزد خود از ظرفیتی که دارد، بیگانه می‌یابد. موفق باشید

38106
متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی شما: استاد عزیز بنده پانزده سال هست که از مطالب شما استفاده می کنم و یک نکته ایی که بنظر بنده مغفول مانده ظاهر شدن فاطیما (احتمالا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) بر دو دختر و یک پسر چوپان در کشور پرتقال است. که ایشان مردم و سیاسیون اروپا را انذار دادند و و بلای جنگ جهانی دوم را هشدار دادند ولی متاسفانه توسط کلیسا تحریف و بایکوت شد ولی ما مسلمان ها هم در تحلیل های خودمان از این قضیه استفاده نمی کنیم. مردم ما که جذب فرهنگ غرب شده اند اگر این اتفاق درست برای شان باز شود بهتر متوجه باطن غرب خواهند شد و کمتر گول ظواهر شان را خواهند خورد. و بهتر می فهمیم که خدا و اهل بیت برای کل کره زمین برنامه دارند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نکته مهمی در این موضوع در میان است و حقیقتاً نیاز به تحقیق بیشتری دارد. و همین‌طور که می‌‌فرمایید می‌توان از این طریق متوجه امری فوق آنچه غرب گرفتار آن است، شد. موفق باشید

38100
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: انسان از ابتدای خلقت در زمانه و بستری زندگی می‌کرد که امور زمینی اش جز پوشاندن بدن و غذایی برای خوردن و داشتن پناهگاهی نبود و مشتغلات زندگی اش محدود بود برای همین ارتباطش با عالم غیب به اسانی بود و زندگی بر مدار ارتباطات غیبی می گذشت. هرچه زمان گذشت اشتغالات زمینی اش روبه فزونی یافت که دیگر در زمان کنونی نمی‌توان فرض بیشتر از این را کرد که انسان بعد از این چه می‌تواند بکند تا بتواند تمام اشتغالاتش را در طول شبانه روز انجام دهد و زمان کم نیاورد؛ مگر اینکه کاری کند که سرعت گردش زمین را کاهش دهد تا هر ۴۸ ساعت یک شبانه روز به حساب بیاید و فقط بتواند اشتغالاتی که برای یک روزش تعریف کرده را انجام دهد. راز کشش آتشینی که در پیشرفت تکنولوژی بوجود آمده چیست؟ چرا اینطور دارد پیش می رود؟ یک پیامی خواندم از آیت الله صفائی حائری ناظر به ادیسون؛ «بعضى‌ها مى‌گويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، پس اديسون هم خدمت كرده است. خدمت يعنى چه‌؟ وقتى آدميت آدمى را مسدود كردند، وقتى چشم او را كور كردند، اگر نور افكن هم برايش درست كرده باشند، آيا به او خدمت كرده‌اند؟! وقتى دلش را كور كردند، اگر برايش چراغ آماده كنند، خدمت است‌؟! دنيايى كه چشم آدم‌ها را از كاسه در آورده، دل آنها را وارونه كرده، ذهنيت آنها را بسته و كور كرده، حال اگر به آنها نان بدهد، آب بدهد، زندگى كامپيوترى بدهد و همه چيز را براى آنها همان طور كه مى‌خواهند فراهم كند، آيا به آنها خدمت كرده است‌؟! چه كسى را فريب مى‌دهيد؟ در چه فضايى حرف مى‌زنيد؟» حال نه اینکه ادیسون به تنهایی چشم بشر را کور کرد و نور افکن به او داد. اما همین نور افکن باعث شد که دیگر دنبال نور دیگری نگردد که تمام نور همینست. چرا به گونه ای شد پیشرفت علمیِ تکنولوژی که زندگی اگر با این ها توامان نباشد دچار اختلال جدیست؟ و چرا در جامعه اسلامی رشد صنعتی یکی از اهداف اصلیست؟ خب اینکه به بیشتر چسبیدن بشر به زمین می افزاید؟ برای حیات مقابله با دشمن است؟ آیا رازیست در پیشرفت تکنولوژی با رسیدن به عالم غیب؟ (چگونه فاش می‌گردد این راز؟)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته مولای‌مان امام المتقین «علیه‌السلام»: «العلم نقطة کثّرها الجاهلون» علم، نقطه‌ای بود که جاهلان آن را تبدیل به انواع‌ نمودند. و این آغازِ سرگردانی‌ها شد و خوشا به حال روحیه‌هایی که همه حقیقت را در ساده‌ترین زندگی‌ها دنبال کردند و نگریستند. و به امید آینده‌ای که باز انسان متوجه شود بسیاری از این کثرات، حجاب حضور در محضر حقیقت است. می‌ماند که باید به یک معنا فرزند زمان خود شد و در همین جهان زندگی کرد، ولی دل به آن نبست و سعی کرد جهت‌ها را به سوی آن سادگی‌ها جلو برد برای آینده‌ای دیگر، نه برای برگشت به دیروزی که برگشت‌پذیر نیست. موفق باشید

38017
متن پرسش

بسم الله. بنده از علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی هستم و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به خارج ایران رفتم تا دانش سودمندتری کسب کنم و به ایران برگردم. اکنون در اروپا ساکن هستم. پیش از آنکه به اروپا بیایم، یک بار شما را در اصفهان دیدم و گفتگوی کوتاهی کردیم. اگر فراموش نکنم فرمودید هرجا که بروم اگر قدر انقلاب اسلامی را بشناسم راه خوبی در پیش دارم. من هنوز علاقه‌مند به اسلام و انقلاب هستم، اما در راهم در تحصیل در اروپا به مشکلاتی برخوردم. مشکلاتی نظیر استرس فراوان، تنهایی شدید و هم‌چنین احساس پوچی زیاد در این فرهنگ. با خود گفتم در روز عاشورای حسینی از شما بپرسم که چگونه نسبت خود را با محیطی که در آن هستم_ محیطی که گویی انسان‌ها در آن ده‌ها سال است مرده‌اند هرچند خود متوجه نباشند_ باز تعریف کنم تا از گزند این هجمه اضطراب و پوچی در امان بمانم و سرمایه‌ای برای دنیا و آخرتم از سال‌های زیستنم در اروپا فراهم کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همه حرف در این است که چگونه انسان غربی و جهان مدرن گرفتار این‌همه نیست‌انگاری و نیهیلیسم شده است؟ و راه عبور از آن چیست؟ متفکرانی همچون هایدگر که در دل جهان غرب، آن نوع نیست‌انگاری را با جان خود تجربه کرده است؛ جهت عبور از آن متذکر حضور در تاریخ می‌شود که به گفته دکتر احمد فردید همین حضور در انقلاب اسلامی می‌باشد. عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» شده است امید است که راهگشا باشد. https://lobolmizan.ir/sound/1520 موفق باشید 

37950
متن پرسش

سلام علیکم: خدای بزرگ را بی نهایت سپاسگزارم که بر بنده منت گذاشت تا در سفر معنوی که به شهر مقدس مشهد داشتم، در تاریخ پانزدهم تیر ماه ۱۴۰۳ در اردوگاه فرهنگی امام رضا علیه السلام، ساعتی را با شما دیدار و گفت‌وگو کنم. در آن ساعت، هرچند که اندک بود، اما برکات آن تا سالها برای بنده ماندگار است. مدت‌هاست در این فکر هستم که فلسفه امروزی ما، با همه حامیان و موافقان، مخالفان و منتقدانی که دارد، نیازمندِ اندیشمند جدیدی است که مانند کانت و هگل روح تازه و طرح تازه ای به آن دراندازد. گمان می‌کنم تا این مرحله طی نشود و هسته سخت و اصلیِ فلسفهِ ما _که البته بر مبنای مبانی اسلامی باید شکل یابد_ مورد بازبینی و تازه سازی قرار نگیرد، مابقی مشکلات جامعه کنونی ما حل نخواهد شد. اسپینوزا و کانت و هگل و دیگر فیلسوفانِ _بقول خودشان دسته دوم_ مانند لایب نیتس و بارکلی آمدند و رفتند تا غرب توانست سینه خودرا ستبر کند و دم از عبور از سنت و رسیدن به دروازه های تمدن و مدرنیته بزند و سپس _متاسفانه_ شروع به استعمار نماید. لکن در گفت‌وگویی که خداوند بر اینجانب منت گذاشت تا با شما داشته باشم، فرمودید مشکل انسان امروزی عدم وجود دیالوگ صحیح است. سپس در ادامه فرمودید که دونکته در مواجهه با این چالش باید مد نظر قرار گیرد: ۱- (دیگر کسی مانند گذشته نمی‌تواند در مرکزیت قرار گیرد و همه باید باهم مسیر را طی کنند. نه اینکه کسی مسیر را برای دیگران تبیین کند.) همین نکته با عرایضی که چندسطر بالاتر عرض کردم در تضاد است. چراکه بزرگانی که نام بردم همه در مرکزیت بودند. ۲- (انسان باید نقش و جایگاه تاریخی خویش را بداند.) نکته دوم، محل پرسش اینجانب نیست. حال با ذکر این مقدمه و بیان برخی از فرمایشات شما، سئوال اصلی که از حضرت‌عالی دارم این است که بنده بعنوان کسی که احساس «ضرورت» و «وظیفه» بر روی دوشم سنگینی می‌کند و بیشتر اوقات آرامشِ فکری و روانی را از اینجانب سلب نموده، _تا جایی که از نظر معنوی ابدا نفس خویش را آماده چنین مسیری نمی‌دانم و عذاب وجدان برای گناهان و عمر از دست رفته روانم را هر روز بیش از پیش مخدوش می‌نماید، درحالی که هرروز درحال تکرار گناهانم هستم و اراده ترک معصیت ندارم، «چه هدف کلی را برای خود انتخاب کنم؟» که بر اساس آن هدفِ کلی، زندگی خویش را تا لقاءالله برنامه ریزی و پی ریزی نمایم؟ بازسازی هسته سخت و مرکزیِ فلسفی (که فرمودید با تکیه بر ملاصدرا شدنی است) یا برنامه ریزی برای تعامل و تزریق آگاهی و سبک زندگی و رفتار صحیح در میان مردم؟ این دو آنقدر عظیم هستند که گمان می‌کنم اگر بخواهم در مسیر یکی از آنها به شکلی کامل گام بردارم، قطعا از رسیدن به دیگری باز خواهم ماند. همین دوراهی عظیمی که گمان می‌کنم برای بنده سرنوشت‌ساز ترین دوراهی است، دو سال است که باعث شده حتی برای انتخاب رشته دانشگاهی خود ناتوان باشم. گاهی به روانشناسی فکر می‌کنم: روانشناسی اجتماعی، مشاور خانواده و . . . و گاهی به فلسفه و رشته های مربوط به آن. در فرمایشات حضرت‌عالی متوجه شدم این احساس ضرورت و میل به آگاهی را مانند این حقیر داشته اید. همین نقطه اشتراک را که تا کنون در کسی ندیده بودم، کافی است تا دست کمک را پس از خدا و حضرت صاحب امر بسوی شما دراز کنم. از خداوند متعال تقاضای طول عمر و سلامتی برای شما دارم و از او می‌خواهم افتخار زیارت مجدد شما را بارها و بارها نصیب این بنده روسیاه نماید. شدیدا محتاج دعای شما هستم . یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با ملاقات جنابعالی و چند نفر از دوستانی که مانند جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان دارای دغدغه‌هایی این‌چنین بزرگ بودند؛ علاوه بر آن‌که بسیار مسرور گشتم، امیدوار شدم که خداوند در دانشگاه فرهنگیان چه تقدیر بزرگی را رقم زده است. اما در مورد نکاتی که فرمودید ۱. در رابطه با مرکزیت فیلسوفان غربی که نام بردید، همین اندازه باید عرض کنم که نظر و اشاره آن‌ها به افق تاریخی بود که با تاریخ مدرن، گشوده شد ولی با پیش‌آمدنِ جنگ جهانی، آن افق که حتی هگل معتقد به ظهور شخصیت حضرت مسیح «علیه‌السلام» در انسان غربی بود، تا حدی تیره گشت. ۲. در مورد دو نوع حضوری که می‌فرمایید و به نظر می‌آید در ابتدای امر قابل جمع نیست، می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر آورد و به میان‌آوردنِ جناب صدرالمتألهین در میدان جامع «اصالت وجود»، تا انسان به حضوری نزدیک شود به گستردگیِ جمع کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت، که البته بحث در این مورد بسیار است. عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شده است خوب است در این رابطه تأمّلی بفرمایید https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 موفق باشید    

37861
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: یکی از دوستان خوب من، که از بچه های فعال حزب‌اللهی بود، بعد از اغتشاشات و مسائل اینچنینی، به‌کلی از اسلام و انقلاب بریده. می‌گوید که دیگر حرف از آسمان ها و ایمان قانع‌اش نمیکنه. و جمهوری اسلامی و رهبری رو یک نظام و رهبر مستبد، دیکتاتور و فشل میدونه چونکه اولیات زندگی مردم رو نتونسته تامین کنه، امنیت روانی رو به خطر انداخته، عدالت رو نتونسته برپا کنه، با کل دنیا تنش درست کرده و منزوی است و از این جهت کشورهایی مثل امارات و آلمان و سوئد را برای فراهم کردن همه اینها من جمله عدالت اقتصادی و اجتماعی که واقعا هم در نروژ و دانمارک وجود دارد، تمجید میکنه ولی از این طرف نظام رو مستحق ذم و تحقیر میبینه. از عدالت در کشورهای شمال اروپایی و نه آمریکا که حرف زد، نتونستم پاسخ بدم که چطور اونها میتونن عدالت برقرار کنن ولی ما نه، و به کلی رشته سخن از دستم رفت. با یک چنین فردی چطور می‌توان صحبت کرد، و چطور میشه قانعش کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا نه از واقعیات جهان و انسان جدید خبر دارند و نه از واقعیات کشور ایران. و دلسوزیِ ما از این افراد به عنوان فرزندان خود از آن جهت است که ضربه‌های سختی به روح و روان و زندگی خودشان وارد می‌شود. شاید مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که روی سایت هست، افقی در رابطه با تفکر در مقابل این عزیزان بگشاید. موفق باشید

37755
متن پرسش

سلام و عرض ادب: ممکنه شورای نگهبان کسی رو تایید صلاحیت کنه که انقلاب اون فرد رو پس می زنه؟ یعنی قوانین ما کافی نیستند؟‌ یا افراد در تایید صلاحیت اشتباه میکنن؟‌ وقتی شورای نگهبان تایید میکنه و رهبر امضا می‌کنند، بازم میشه گفت انتخاب کاندیدای دیگه ای یعنی ما غیرانقلابی عمل کردیم؟‌ یعنی اگر من به کسی غیر از جلیلی رای بدهم غیرانقلابی عمل کرده ام؟‌ اگه تشخیص متفاوتی داشتم چی؟‌ یعنی مثلا همه افرادی که به قالیباف یا بقیه کاندیداها رای بدن اینها غیرانقلابی عمل کردند؟‌ منتظر راهنمایی شما هستم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افرادی که نظر شورای نگهبان را احراز نمودند؛ مطابق قانون اساسی می‌توانند نامزد ریاست جمهوری باشند. حال این مائیم که در بین آن افراد بنگریم کدامیک به اهداف انقلاب نزدیکترند و متوجه حقیقت انقلاب اسلامی هستند که آغازی است برای حضور انسان در ساحتی غیر از ساحتی که جهان مدرن برای انسان تعریف کرده است وگرنه ملاحظه می‌فرمایید که افق نگاه بعضی از نامزدها در عین دلسوزی، نگاهی است که جهان مدرن با فرهنگ توسعه غربی مدّ نظرها آورده و این به یک معنا ادامه فرهنگ نئولیبرالیسم می‌باشد با تضاد طبقاتی فراوانی که امثال آقای هاشمی پیش آوردند و به نظر بنده جناب آقای دکتر جلیلی در این مورد بصیرت خوبی را مدّ نظر دارند هرچند که کار، یک شبه درست نمی‌شود ولی حداقل باید مسیر، تغییر کند. آیا نامزدهای موجود متوجه آثار منفی اقتصاد نئولیبرالیستی هستند؟ موفق باشید        

37752
متن پرسش

سلام: ببخشید اگر ممکنه یکم توضیح بدهید اشکال کار من و امثال من درچی بوده که دختری در کشور دیگر متوجه می‌شود کشور ایران حکم کشتی نوح را دارد و به ایران می آید و با نشاط کار می‌کند ولی ما در کشور جمهوری اسلامی دچار سرگردانی و افسردگی شدیم. اشکال از سبک زندگی و خصوصیات اخلاقی و گناه و غفلت بوده چون ایشون هم قاعدتا مطالعه خاصی در زمینه امام خمینی و سلوک که نداشته اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه حقیقت یک تاریخ بشود که در حالِ آغاز است، نسبت به آنچه در حال وقوع می‌باشد، بصیرت پیدا می‌کند به همان معنایی که حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «عَلَی العَاقِلِ أن یَکوُنَ بَصِیراً بِزَمَانِهِ» عاقل آن است که نسبت به زمانش بصیرت داشته باشد. «مُقبِلاً عَلَی شَأنِه». در این نگاه است که رهبر معظم انقلاب فرمودند اسرائیل در حال ذوب‌شدن است زیرا متوجه اراده الهی در زمانه خود می‌باشند و در واقع، زندگی با توجه با چنین حضوری معنا مییابد وگرنه انسان گرفتار آرزوهای سراسر توهمی جهان مدرن می‌شود چیزی که بعضاً در بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری می‌یابید که حتی متوجه تاریخ خود و این انقلاب نیستند و بیشتر با آرزوسازی‌هایی که نظر به زندگی سراسر توهمیِ جهان مدرن دارد، با مخاطبان خود صحبت می‌کنند که این نوع، بی‌تاریخی است امری که رهبر معظم انقلاب به خوبی متذکر آن هستند و به ما توصیه می‌کنند به نامزدهایی رجوع شود که به شعارهای انقلاب و آینده‌ای که در بستر همین انقلاب در پیش است؛ نظر دارند. موفق باشید                

37748
متن پرسش

سلام و سپاس: واقعا منظور شما که گفتید در غرب خانواده از بین رفته را متوجه نمیشم. اتفاقا در غرب هم خانواده هست هم وضعیت خانواده بهتر از ایرانه. بر مبنای چه دانشی این صحبت رو فرمودید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در این مورد علاوه بر آن کتاب که عرض شد، متفکران غربی معتقدند چیزی به نام خانواده دیگر در غرب معنا ندارد که البته لازم است جنابعالی خودتان در این مورد تحقیق و بررسی نمایید. موفق باشید

37577
متن پرسش

سلام و ادب: در مطالب بعضی از منتقدین غرب و مدرنیته جمله‌ای هست که می‌گوید «در عالم جدید ساحت قدس فروبسته است.» من به طور دقیق متوجه نمی‌شوم که این فروبستگی به چه معناست؟ حیثیت فردی دارد یا جمعی؟ یا این فروبستگی مطلق است؟ اگر عالم جدید که حدود ۳۰۰ سال سابقه دارد و در این مدت عالم قدس بسته بوده است، پس این انسان های قدسی دوران معاصر ما از کجا آمده اند؟ علامه طباطبایی ها و حسن زاده آملی ها و بهجت ها چطور در این فروبستگی عالم قدس، قدسی شده اند؟ در حیثیت جمعی، آیا نمی‌شود گفت این جامعه و تاریخ است که از عالم قدس فاصله گرفته نه اینکه ساحت قدس مستور شده باشد؟ اگر عالم قدس فروبسته است، حاج قاسم در این عالم چکار می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فروبستگی ساحت قدس به معنای آن است که افق نظر به حقیقت در نگاهی که انسان سوبژه خودش می‌شود، بسته می‌گردد. آری! خودآگاهی به این موضوع، موجب می‌شود تا انسان از خود معنا و تعریفی غیر از آنچه در فرهنگ غربی پیش آمده در خود بیابد و در نتیجه انسان‌هایی مانند عزیزانی که نام بردید به میان آیند. موفق باشید

37573
متن پرسش

سلام وقت بخیر: پرسشی داشتم و بنا بر پرسش، منبعی از مطالب استاد اگر وجود دارد. اگر ما می‌گوییم غرب یک کلی (منطقی) یا کل (اجزاء مشخص) است دلایل ما برای اثبات آن چیست که آنگاه جهتمندی او را اثبات کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که در سایت هست، بتوانید در این مورد تفکر بفرمایید. موفق باشید

37493
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اینکه جهان امروز جهان سیطره مدرنیته و فرهنگ منحط غربی است و گناهان و ظلمات همواره در حال گسترش یافتن است، به نظر حضرتعالی طرح و برنامه خدای متعال برای اینکه به صورتی اساسی ترمز بشر مدرن را بکشد چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با پایداری در راهی که خداوند مقابل‌مان قرار داده می‌توانیم به لطف الهی با بشر این زمانه گفتگو کنیم تا او عزم دیگری به میان آورد. موفق باشید

37468
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: ۱. نظر حضرتعالی در رابطه با جایگاه تاریخی جناب هایدگر و حضور و ظهور تفکر ایشان در جهان غرب چیست؟ ۲. آیا هنوز هم عظمت سابق را برای تفکر ایشان قائل هستید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بنده اتفاقاً در نسبت با نگاهی که هایدگر به انسان در رابطه با حضور تاریخی‌اش دارد، بسیار در حیرت هستم. و همان‌طور که مکرر خدمت طلاب عزیز عرض شده، پس از حضور کافی در «حکمت متعالیه» جناب صدرالمتألهین، نمی‌توانند جناب آقای دکتر رضا داوری و جناب آقای مارتین هایدگر را برای حضور در این تاریخ و در نسبت با این بشر، نادیده بگیرند. موفق باشید

خوب است به متنی که تحت عنوان فراسوی_ایمان_و_کفر  در کانال وارستگی نوشته شده توجه بفرمایید.https://eitaa.com/varastegi_ir/1021

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!