بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مسجد

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38306
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: با مسجد محلمون چطور میتونم ارتباط بگیرم؟ چه وقتی که داخلش هستم چه وقتی که داخلش نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نقش امام جماعت بسیار مهم است. وظیفه ما حضور در مسجد است در مواردی که می‌توان در مسجد حاضر بود. موفق باشید

37471
متن پرسش

https://eitaa.com/lobolmizan/16224 در مورد این پیام، واقعا در مدارس زیادی به وجود معلمی که درس دین خوانده باشد نیاز است، به خصوص معلم مرد، همچنین برای جهاد تبیین، از طریق مدرک حوزه هم می شود آزمون استخدامی شرکت کرد، در کنار فعالیت مسجد و احیانا حضور در فضای مجازی اگر خودشان به دنبالش هستند، می توانید پیشنهاد بدهید اگر می‌خواهند به عنوان طلبه ای معلم هم ان شاء الله فعالیت کنند، البته اگر خودشان می خواهند، یا مواردی در ارتباط با دانش آموزان (مثلا در حین آموزش قرآن، یا تدریس تعلیمات دینی یا عربی، نکات زیادی را می توانند بیان کنند)، به امثال ایشان واقعا در مدارس نیاز است، چه ابتدایی چه پايه های دیگر، در فضای مجازی هم می توانند فعالیت کنند که مردم از علم ایشان بهره ببرند، همچنین یاد دادن امربه معروف و نهی از منکر به افرادی که به مسجد می آیند و گفتن مسائلی به آنها که بتوانند برای خانواده خود تبیین کنند. من در گذشته جذب مسجدی مربوط به حوزه علمیه شدم که در آن کتاب های مفیدی را برای استفاده و امانت بردن قرار داده بودند و امام جماعت مسجد، کلاس های چهل حدیث و اعتقادی داشتند (البته گویا برای طلبه ها بود ولی مردم هم می توانستند شرکت کنند)، همچنین به تفسیر هم بسیار علاقه داشتم، امام جماعت مسجدی را سراغ دارم که صبح های زیادی بعد از نماز جماعت صبح و تعقیبات، با وجود اینکه جمعیت کمی آنجا حضور دارند اما برای تفسیر و گاهی تصحیح قرائت وقت می گذاشتند و اتفاقا باعث علاقه من به آنجا شده بود، گاهی جوانان دیگری هم می آمدند. بعضی ظهرها هم درس نهج البلاغه قبل از اذان و نماز داشتند، و بعد از نماز گاهی صحیفه سجادیه خوانده می‌شد و مقداری در مورد آن صحبت می کردند. چنين جلساتی حتی اگر در حد چند دقیقه باشند واقعا مفیدند. برای امربه معروف و نهی از منکر هم خیلی ها نیاز به آموزش دارند، و نیاز است افراد خیلی بیشتری به سمت تذکر لسانی سوق داده شوند، و با جهاد تبیین برای اطرافیان خود هم در حد توان تبیین کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت اطلاع کاربر محترم سوال شماره ۳۷۴۰۸ . موفق باشید

36647
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده طلبه پایه ۸، مدت حدود ۶ سال در مدرسه مسجد محور به عنوان مدیر دبستان فعالیت داشته ام به تازگی با توجه به سخنان رهبری و این قاعده که باید تحول از بالا به پایین باشد تصمیم گرفته ام که از این مدارس خارج و جهت ادامه خدمت، استخدام آموزش و پرورش شوم. هدف بنده از ورود به آموزش و پرورش حقوق و مزایا نیست بلکه تلاش علمی و عملی برای ایجاد تحولی عمیق در بدنه آموزش و پرورش کشور هست که یک فرآیند ۱۰ الی ۲۰ ساله دارد. سوال اول اینکه به نظر حضرتعالی آیا تحول از بالا به پایین است یعنی از وزارت آموزش و پرورش این تحول اتفاق می‌افتد یا از دل مردم و مدارس غیر انتفاعی و مسجد محور و....؟ سوال دوم اینکه بنده توانایی همکاری قوی با مدارس مسجد محور را دارم و حتی خودم می‌توانم مدرسه در مسجد تاسیس و فعالیت کنم، حال به نظر شما آیا وارد آموزش و پرورش شوم یا در خارج از آموزش و پرورش پیگیر تحول باشم؟ سؤال سوم اینکه به نظر شما آیا این هدف جزء اهداف منطقی و صحیح هست یا نه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام حُسن خود را دارد و این امر، به روحیه خودتان بستگی دارد. شاید بتوان با حضور در آموزش و پرورش زمینه ای را فراهم کرد تا آرام‌آرام، آموزش و پرورش به سوی اهداف اصلی انقلاب جلو برود. ولی به هر حال هر دو حضوری که می فرمایید هرکدام حُسن خود را دارد. موفق باشید

36053
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرانقدر: مباحث مربوط به مسجد رو گوش کردم، برایم سوال پیش اومد این همه فضایل برای رفتن به مسجد آیا برای خانم ها هم همین گونه است باید نمازهاشون رو در مسجد بخونند؟ استاد آیا می‌شود خانمی در که حال تحصیل دروس حوزه است در مسجد درس بخواند همراه با فرزندانش برای بهره مندی هایی که فرمودید حضور در مسجد برای علم دارد؟ متشکرم از وقتی که میذارید استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خانم‌ها بستگی به شرایط امنیت روحی آن‌ها دارد که در گذشته از این جهت بعضاً مشکلاتی بوده و لذا توصیه می‌کردند در منزلشان نماز بخوانند که البته در حال حاضر از این جهت مشکلی نیست. حال می‌ماند فضای معنوی مسجد که باید حفظ شود و از این جهت نسبت به حضور کودکان غیر ممیز باید حساس بود. موفق باشید

35186
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: شما در سخنرانی ای اباذر، در مورد مسجد و اینکه چطور باید در آنجا حضور پیدا کرد و چطور حرمتش رو به خوبی حفظ کنیم صحبت هایی داشتید. مسئله ای فکر بنده را مشغول کرد، اینکه روایاتی در مورد حضور خانم ها در مسجد موجود است و می‌گویند نماز خواندن در خانه برای خانم ها نیکو تر است. اگر امکانش هست در مورد حکمت این مسئله هم توضیحی بدهید. اجرتان با امام زمان (عج)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نهی حضور خانم‌ها در مساجد، در فضایی بوده است که مردان بیکار در کنار کوچه‌ها می‌نشستند و فضای عبور و مرور خانم‌ها را نا امن می‌کردند. موفق باشید

35026
متن پرسش

سلام خدا قوت استاد گرامی: بعد از آمدن بچه هامون توفیق مون برای شرکت در جلسات شما کمتر شد، چون هیس هیس های حاضران در جلسه ما رو معذب می‌کرد که ما داریم برای بهره بردن خودمون از جلسه داریم موجب اذیت دیگران میشیم. آرامش جلسه برایمان تبدیل به تشویش و نگرانی شده بود. امروز با دیدن تلاش مادران بچه های نوپا برای حضور در جلسه و صداهای هیس گفتن و حالات چهره و تذکر های لسانی از سمت برادران، گریه ام گرفت، به اندازه ی تمام جلساتی که خودم و دوستان بچه دارم دلمان می‌خواست در جلسات حضور داشته باشیم و به خاطر عذاب وجدان دیگران شرکت نکردیم. حالا بنده چند سوال دارم: اطرافیان شما چقدر در محقق شدن صحبت رهبری برای افزایش جمعیت سهیم اند؟ آیا با حذف مادران بچه دار از جلسه، پای ثابت جلسات شما تعدادی افراد ثابت و اهل سلوک و جا افتاده می مانند، کافی است؟ آیا این افراد سالک نباید وسعت روحی خود را برای پذیرش بچه بیشتر کنند و با یه جیغ بچه تمرکزشون بهم نخوره که مادران بچه دار مجبور نشن برن توی راهروی حسینیه روی زمین بشینن؟ چرا بعد از این همه سال جایگاهی برای حضور بچه ها در جلسه و فراهم نمودن شرایط بازی و حالت مهد کودک در حسینیه مسجد فراهم نیست؟ و در آخر، چرا اکثر مادران بچه دار احساس میکنن جایگاهی در جلسات شما ندارند؟ و این افراد احساس ترد شدگی از جلسات شما دارند؟ اگر بگید این جلسات حالت خصوصی دارد و امکان حضور بچه ها نیست، باشه به روی چشم، پس لطفا ما مادران مشتاق و بچه دار را هم قابل بدانید و جلسه ای متناسب با این فضا برگزار کنید، تا شاهد مادران تمدن ساز بیشتری باشیم، حتما فراهم آوردن این شرایط به خواست و اراده ی‌ اطرافیان شماست و چون بنده دسترسی به این افراد ندارم و اگر هم داشتم کسی برای حرف بنده تره خورد نمی‌کرد، از شما درخواست عاجزانه دارم که صحبت بنده را به این بزرگواران انتقال دهید، تا ما هم ان شاءالله از این فیض بی بهره نمانیم. بنده قبلا هم این دغدغه را در مسیر اربعین با افراد دیگری از اطرافیان شما مطرح کردم (چون در سخنرانی های در مسیر هم بسیار از مواهب اطرافیان بهره مند شدیم، آنجا که دیگه جلسه خصوصی معنا نداره، همه موکب امام حسین علیه السلام است😭......) و گفتند ما پیگیری می‌کنیم ولی متأسفانه خبری نشد. امیدوارم به زودی با همت شما شرایط فراهم بشه. تشکر از شما به خاطر وقت گذاشتن برای خواندن این دغدغه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خدمت رفقا عرض می‌شود بنده در مدیریت مسجد انبیاء که جلسه شنبه‌شب‌ها تشکیل می‌شود، نقشی ندارم. ولی چه خوب بود اگر دست‌اندرکاران محترم آن مسجد نسبت به محلی برای سرگرم‌کردن کودکان فکری می‌کردند. در عین حال تصور بنده آن است که اگر از یک طرف رفقا نسبت به حضور کودکان حساسیت نشان ندهند و ذهن خود را مشغول بحث بفرمایند و از طرف دیگر، والدین محترم کودکان نیز در حدّ خود، کودکان را کنترل کنند، مشکلی پیش نخواهد آمد. بخصوص که برای بنده تحرکات کودکان مشکلی ایجاد نمی‌کند که موجب حواس پرتی‌ام شود. موفق باشید

34824
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد بزرگوار: خدا قوت و سلامتی بده به شما و خانواده محترمتون ان شاءالله، که برامون وقت میذارین. چند تا سوال داشتم ۱. بخورمریم رو چقدر اعتقاد دارین؟ و روایت معتبر داریم، کسانی که انجام میدن احتمال داره برگشت کنه و هر دفعه باید بخور مریم انجام بده؟ یا ندادنش بهتره. ۲. یکی از کتاب های شما خوانده بودیم که بزرگی دم در مسجد ایستاده بود و بچه ها را اجازه نمی داد مسجد وارد شوند چون شلوغ می کنند، و همین که روایت داریم که بچه‌ها مسجد نیاین ولی ظاهراً خواب از امیرالمومنین هم دیده بود ولی می‌گفت که روایت معتبر تر از خواب هست، ظاهراً خواب برعکس روایت بود، اگر اشتباه نکرده باشم. بچه از کوچکی مسجد بره که بهتره انس پیدا می‌کنه. ۳. قرآن سر سفره هفت سین باز بذاریم یا کلا قرآن روی رحل باز باشه برای همیشه سجاده و برای نماز یا دعا هر دفعه باز و بسته نشه و آماده باشه اشکالی داره بهتر کدومه؟ ۴. خلاصه اینکه کتاب اسماء الحسنی دریچه ای نظر به حق، می‌خوایم اینکه هر صفاتی که خدا داره به ما هم همون صفات رو بده؟ زمینه و ظرفیت نداریم که نمیدن ۵. چرا از چیزی که می ترسیم همون رو خدا آزمایش می‌کنه، درسته که مربی هست ولی ترس داره و می‌دونه الان خدا از طریق همین ترسی که داره اذیت میشه. ۶. شبیه اینکه ظرفیت شما زیاد بشه، آزمایش شما هم سنگین تر، آدم فکر می‌کنه که باید سخت باشه، در صورتی که که امام حسین خوشحال بود یا حضرت زینب علیها السلام زیبا میدیدن. اینو چطوری حل کنه؟ ۷. شرمنده و عذرخواهی می کنم این سوال را می‌پرسم خداوند می فرماید اگر شریکی داشتم زمین و آسمان در آن فساد به وجود می آمد پس خلق خدا در دنیا شریک دارند یا شخصی جاری یا باجناق نسبت به هم مشکل دارن طبیعیه، چون خدا تنهایی را نسبت به باهم بودن رو راحت تر میدونست خیلی از خدا استغفار می‌کنم که می‌پرسم سوال پستی هست.... ۸. چون خدا ما رو خلق کرد و اشراف بر ما داره نادانی و بی ادبی ما رو تحمل میکنه و حلیم هست بر ما، مثل مادر نسبت به فرزند خودش، پس در شب و بی وقت یا هر زمانی تحمل میکنه و با عشق بر خورد میکنه، اما همین مادر با شخص بزرگتر یا همسر، اون تحمل و بردباری رو نداره چون خالقش نیست و به دنیا نیاورد. اینجا که خدا شریک نمیتونه داشته باشه. ۹. علما و صلحا که معرفت نفس دارند و اشراف بر باطن هم دارند یا هر کسی که اشراف بر علم لدنی داشته باشه بهتر تحمل میکنه، و توحید داشته باشه گناه نمیکنه. یا مثل افرادی که در زندگی پس از زندگی شرکت می کنند در کنار دیدند به یقین رسیدن، گرچه اونا هم سخنی خودشو داره، ولی تلاش ما، به جایی ما رو نمی رسونه ۱۰. هر کاری و تلاشی می‌کنم باز عقبم و هیچ کاری برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شهدا و انقلاب نکردم اصلا از خودم راضی نیستم . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد اطلاعی ندارم. ۲. اگر با والدین وارد مسجد شوند، آرامش مسجد حفظ می‌شود ولی آن روایات که متذکر می‌شود که مانع حضور بچه‌ها در مسجد شویم؛ وقتی است که خودشان باشند و فضای مسجد را از آرامش خارج کنند. ۳. فکر می‌کنم فرق نمی‌کند عمده توجه به حضور قرآن در آن شرایط ۴. إن‌شاءالله داده‌اند ۵ و۶. خداوند بر اساس ظرفیت‌ انسان‌ها، انسان‌ها را به حکم ربوبیت خود تربیت می‌کند تا به ظرفیت بیشتری مفتخر نماید. همین‌که متوجه ربوبیت و بنده‌پروریِ خداوند بشویم، آن سختی‌ها شیرین می‌شود. ۷. خداوند اراده مطلق است و دو اراده مطلق وقتی در نظام إعمال شود حتماً نظام مختل خواهد شد ولی ما انسان‌ها ذیل اراده او و در درون سنت‌های او در کنار همدیگر هستیم. بحث در این رابطه در جزوه «معارف ۱» در قسمت «صفات خداوند و لازمه یگانگی او» شده است. می‌توانید به آن جزوه در سایت رجوع فرمایید.

انجام وظایف و رعایت احکام الهی و نظر به حقایق موجود در عالم و سنت‌های جاری در آن ما را به امام‌مان نزدیک می‌کند. موفق باشید  

34337
متن پرسش

سلام و رحمه‌الله خدمت استاد عزیز: إن شا الله توفیقتون روز افزون، یک مسئله ای که درحال حاضر درگیرش هستم و به شدت بنده رو آزرده و لحظات زندگی بنده رو فرسایشی و اضطراب آوار کرده، بنده دانشجو معلم سال آخر کارشناسی الهیات و طلبه پایه ۱ و از جهت مطالعاتی مقدار کمی رو مبانی اندیشه اسلامی، بحث های تربیتی و کلامی کار کردم اما از همه اینا که بگذریم از جنبه عمل درگیر یک کار تربیتی در مسجد و بسیج شدم روی یه تعداد قابل توجهی دانش آموز ابتدایی و راهنمایی که به قول آقای صفایی حائری عشق و دغدغه بود اما شور زیاد بدون تمرین می‌تونه کمر آدم رو با وجود عشق زیاد بشکنه و بنده الان مبتلا به همچین دردی شدم، دغدغه کار فرهنگی و تربیتی هست، انسی با این بچه ها گرفتیم اما واقعا کم آوردم و به دلیل عمق کم، علم کم، عدم درس خواندن درست و عدم ارتباط مستمر با یک بزرگتر، وجود عادت های بد و... باعث شده علاوه بر خودم که رشدم بسیار کم شده به نظرم با این وضعیت آینده این بچه چیز خوشایندی و پر ثمر نخواهد و نگران استمرار صحیح اینا هستم، از طرفی دلم می گوید غوره نشده مویز شدی باید کمی صبر می‌کردی تا به حد قابل قبولی برسی بعد دیگر سازی شروع می‌کردی و به‌شدت به این اعتقاد دارم و به‌ نظرم گرفتاری من سر اینه و به دلم هست گرفتاری ها رو ترک یا کم کنم و وقت بزارم بیشتر رو خودم از طرفی خسته از دچار روزمرگی شدن با این بچها و خسته و ناراحت از کارهای ابلاغی نمایشی و بعضاً به نظر من مطابق آنچه که در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود، شما خواندم بسیج که صرفا دنبال کمیت، شتابزده بدون فکر و بحث های فرعی هستند تا حضور تاریخی گام دومی و.... از طرفی هم می‌گویم شاید ترک این بچه ها حالا که تونستی جمع کنی آنان را صلاح نیست اما از طرفی نمی دانم با آینده آنان چه کنم واحساس اینه است که اگه اولویت و مقدمه چیزی که میشه خودسازی برای انجام بشه این قضیه به لطف خدا حفظ و اساسا تربیت دست خداست ما ها چه کاره ایم؟! خلاصه مطلب این شرایط بنده است و تردید به تصمیم صحیح دارم لطفاً راهنمایی بفرمایید و به نظر شما آیا فرضا بگیم بله اصل بر همون تقویت خودسازی عمومی مثل مبانی فکری، اخلاقی و... تقویت خودسازی تخصصی مثل درسی و علوم لازم بیشتر وقت صرف اینا تا مدتی مقدار از وقت صرف نشر چیز های که بلدیم با این بچه ها؟ ببخشید پر حرفی کردیم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به جمع آن دو فکر کنید که از یک طرف در معارف دینی، عمق لازم را بیابید و از طرفی این یتیمانِ آل محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را رها نکنید. به نظر می‌آید آشنایی آن‌ها با معرفت نفس به روش کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و آشنایی آن‌ها با قرآن، نتیجه‌بخش خواهد بود. موفق باشید

33763
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

33327
متن پرسش

بسم رب الشهداء. با سلام خدمت استاد طاهرزاده: 🌹 قطعا شما از فریضه فوری «جهاد تبیین» آگاهید. الحمدلله خداوند متعال توفیق درک قطره ای از اقیانوس ظهور حقیقت در این انقلاب قدسی را و شناخت امامت جامعه را به بنده حقیر و دیگران داده، در مقابلِ شناخت ظلم و شرک زمانه. خب امروز بیان و شناخت و معرفت دادن به مردم نسبت به حقیقت زمانه و ظلم زمانه یک امر ضروریست، لکن با توجه به اینکه خداوند متعال مسجدی را در جهت جهاد تبیین در اختیار بنده حقیر قرار داده، نمی‌دانم، چگونه باید این جوان ها و نوجوانانی که مسئله شان آرمان های دیکته شده غرب است را وارد مسجد و میدان کرد، و مسجد را از سه چهار نفر پیرمرد و میان سال به یک پایگاه و مرکزیت تبدیل کرد! برای بیان و تبیین افق پیش رو از طریق انقلاب اسلامی و آرمان های انقلاب. بعضی وقت ها حس می‌کنم انگار هر کسی (حتی یک جوان ۱۸ ساله) دنبال اثبات خود و ایجاد دَر و دُکان خود با نام اهل البیت و اسلام است نه معنا کردن و دیدن خود ذیل دستگاه حق و تقابل در مقابل دستگاه ظلم. اگر امروز نبی اکرم (ص) و یا حضرت امام (ره) بودند، در قدم اول در جهت جذب دلهای این جوان ها و افراد آخرزمانی برای ورود مساجد و بعد تبیین مبانی توحیدی انقلاب اسلامی چه کار می‌کردند؟!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که سیره علمای گذشته ما بود با خوشرویی و ارتباط با نوجوانان و یا جوانان حتی در کوچه و محل و در حدّی که در فعالیت‌های ورزشی آن‌ها هم شرکت کنیم، موجب دلگرمی آن‌ها نسبت به مسجد و روحانیت می‌شود. ۲. با آنان راه  می‌آمدند و افقی را مقابل آن‌ها می‌گشودند و متذکرشان می‌کردند که برای رسیدن به آن افق باید تقوا پیشه کنند. موفق باشید

33114
متن پرسش

سلام و ادب: برای کسی که بتازگی وارد عرصه مربی‌گری در حلقات صالحین مساجد شده چه توصیه‌هایی می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های مربوط به «معرفت نفس» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. پیشنهاد می‌شود جهت ابتدای امر با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع شود. موفق باشید

33040
متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده ۱۳سالمه و به خاطر مسائلی دو بار خودکشی ناموفق داشتم. با اینکه از آخرت می‌ترسم ولی با این حال خیلی وسوسه میشم که دوباره این کارو انجام بدم. تمام ترسم اینکه نتوانم جلوی خودم رو بگیرم و مورد بعد بحث شهوت و میل جنسی هست که با این سن در من به وجود اومده و درحال بیشتر شدن است چه کنم که بر گناهانم غلبه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه ابعاد معرفتی خود را از یک طرف و اراده خود را از طرف دیگر تقویت کنید إن شاء الله از این معضلات عبور خواهید کرد. در مورد اول کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «آشتی با خدا» را که هر دوی آنها روی سایت هست پیشنهاد می‌شود و در مورد دوم ورزش کردن و پیاده روی و حضور با رفقای ایمانی در مسجد. موفق باشید

32860
متن پرسش

با عرض سلام: گروهی از فعالان فرهنگی شهر ما، به دنبال ایجاد مدرسه مسجد محور هستند. می‌خواهند دانش آموز را غیر از فضای مدرسه تعلیم و تربیت کنند. من خودم فکر می‌کنم برای کار فرهنگی لزومی به این حرکت ها نیست. لطفا نظر خودتون رو بفرمایید و راهنمایی کنید در این جمع شرکت کنیم یا خیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت بنده نیز از سخنان سالهای قبل رهبر معظم انقلاب، در رابطه با شکل ندادن نهادهایی موازیِ نهادهای دولتی، آن بود که ما باید نهادِ مدرسه را در نظام دولتی آن تقویت کنیم. با اینهمه نمی توان عزم و دلسوزی و زحمات این افرادی که به شکل مذکور فعالیت می‌کنند را نادیده گرفت. موفق باشید

32751
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده: خواهشمند است جهت استفاده هر چی بیشتر علاقمندان جنابعالی از مباحث مطروحه، جلسه ای هفتگی در یکی از مساجد مرکز شهر برگزار نمایید. باسپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر مسجد انبیاء در سه راه سیمین، مرکز شهر نیست؟! از آن جهت که از اطراف مثل فلاورجان و خمینی‌شهر هم می توانند در جلسه شرکت کنند. موفق باشید

32630
متن پرسش

سلام: سپاه یک سری کارت نماز تهیه کرده برای کودکان ۱۰ و ۱۱ساله، که با این کارت موقعی که در نماز جماعت شرکت کردند، این کارت ها را بدهند امام جماعت حضور آنها در کارت ثبت کند. تا بعد پایان ماه مبارک. کسی که شرکت بیشتری داشته جایزه بگیرد. آیا این کار تشویق بچه ها بجای کار برای خدا، کار برای دیگران است؟ این کار پایین آوردن سطح دین نیست؟ شما تایید می‌کنید؟ یاد مطالب شما در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود افتادم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این نوع سن و سال‌ها این نوع تشویق‌ها خوب است تا آن‌که عادت کنند به حضور در نماز جماعت و اُنس با امام جماعت و پس از آن‌که به خود آمدند که باید با خدا معامله کنند، همین عادت‌ها کمک‌شان می کند که آن حضور، برایشان راحت‌تر باشد. موفق باشید

31818
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز و خدا قوت: خواستم بدانم اگر امام جماعت با انقلاب اسلامی مخالف باشد یا انتقاداتی به رهبری داشته باشد از درجه عدالت ساقط است؟ ما مسجدی سر کوچه مان داریم که امام جماعت آن از طرفداران آقای منتظری هستند آیا می‌شود پشت سر ایشان نماز جماعت خواند؟ ممنون از شما که وقت می‌گذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است آن شخص با چنین عقایدی عدالتی برایش مانده باشد. موفق باشید

 

30748
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روز افزون استاد بزرگوار در ماه مبارک رمضان: استاد حقیقتش الان در اولین سحر ماه رمضان روی سجاده نشسته ام و نمی‌توانم سراغ مفاتیحم بروم و ادعیه را بخوانم. وقتی که در اوج غربت دین و قرآن فقط در کل کوچه مان و آپارتمانهای چند طبقه اش فقط چراغ دو سه تا خانه روشن شده. چراغهایی که هر سال نسبت به قبل خاموشتر می مانند و امسال تاسف بیشترم ازین است که شاید خادمان دو مسجد محله مان فکر کرده اند حتی با پخش صدای اذان ممکن است ویروس کرونا را در سطح محله پخش کنند و کلا مساجدمان را به سکوت کشانده اند! این بوده جواب خون شهدا؟! این بوده عمل به فرمایشات بنیانگذار مومن و بصیر انقلاب که فرمودند: «مساجد سنگرند، سنگرها را پر کنید!» در حالیکه ما سنگرهایمان را دودستی تقدیم دشمن کردیم و گفتیم: چشم؛ شما هر چقدر می‌خواهید بتازانید ما هم مطیع امر شما هستیم «آقای فائوچی» غربی و سازمان جهانی بهداشت و دستهای سازمانهای معلوم الحال جهانی در ایران و وزارت مربوطه. استاد یاد خاطرات شهید علم الهدی که می افتم برای خودم متاسف می‌شوم که چرا نمی‌دانم درین موقعیت حمله ی دشمن به تمام اعتقادات ما باید دقیقا چه کار کنم؟ باید همینجور ادعیه فردی بخوانم و ثواب جمع کنم؟! یا اینکه باید حرکتی یا اعتراضی اجتماعی به وضع دین هراسی موجود در جهت تعجیل در فرج داشته باشم؟! استاد در این یکساله که فتنه ی خطرناک کرونا در کشور پیاده شد با توجه به نیمچه تخصصم در علوم پزشکی تمام تلاشم این بود که دیگران را تا حد امکان با پشت پرده های این فتنه آشنا کنم و بگویم من به عنوان یک پرستاری که در بخش آی سی یو کار کرده است و با دیدن اتفاقات ناخوشایند ناشی از تسلط روح غربی و مدرن بر اکثر کادر درمانی در محیطهای بیمارستانی و همچنین علم ناقص پزشکی (یا به گفته ی امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب کشف الاسراشون ؛طب استعماری) به خصوص این بخش بیمارستان نتوانستم بیش ازین شاهد مرگ عزیزان و یا زجر کشیدن بیمارانی باشم که با راههای خیلی ساده تر و بسیار ارزانتر و کاملا حکیمانه طب ایرانی اسلامی به اذن الهی درمان می شوند و شفا می یابند و به خانواده های خود بر می گردند. استاد من از بیمارستان با وجود حقوقهای چندین برابری (نسبت به فعالیت فعلی ام) بیرون امدم و از کار انصراف دادم چرا که صادقانه بگویم نمی‌خواستم شریک جرمی برای این سیستم معیوب درمانی و کالبدی برای تدابیر روح مدرنیته‌ باشم. استاد یکسال است که زبانم مو در آورد از بس به سایرین و به خصوص مدعیان انقلابی گری گفتم زدن ماسک برای جلوگیری از نشر ویروس مثل استفاده از تور والیبال برای پشه بند است و رهبری به خاطر فهم ضعیف مردم مجبورند ماسک بزنند و ایشان خود در یک سخنرانی فرموده بودند اگر نظری علمی و کارشناسی مخالف نظر اینجانب باشد این اختلاف فکری به معنای ضد ولایت فقیه بودن آن کارشناس نیست توهینی که این یکسال زیاد بهم شد و گفتند چون رهبر ماسک زده و شما ایرادات علمی می گیری یعنی ضد ولایت فقیهی) (البته بنده ماسک زدن را نمادی از تقلید کورکورانه می‌دانم) دوست دارم ازین دوستان مدعی بپرسم رهبری، سالها به خاطر اینکه خودشان را در سطح پایین مردم قرار دهند از خوردن میوه جات امتناع می کردند آیا شما هم در تبعیت بی چون و چرا از ایشان میوه نمی خورید؟ یا چند درصد ازین تابعین گوشیهای موبایلشان ساخت داخل است (تاکید رهبری بر استفاده از تولیدات داخل)؟ یا مثلا چرا وقتی که رهبری دقیقا در سیاستهای ابلاغی خودشون در حوزه سلامت در سال ۹۳ در چند بند از استفاده از ظرفیتهای طب سنتی در حوزه وزارت بهداشت تاکید کرده اند و ابن ابلاغیه لازم الاجراست که چنانچه مدعیان اطاعت بی چون و چرا؛ پیگیر و خواستار اجرای این سیاستهای مهم توسط وزارت بهداشت بودند، طی این شش سال وضعیت طب را باید آنقدر ارتقا می دادند، که الان با یک ویروس منحوس حقیر (به فرمایش حضرت آقا) کل کشور از پا در نمی آمد و مساجدمان در ماه مبارک رمضان تعطیل نمی‌شد و اربعینمان با تمام عظمت برگزار می‌شد و مناطق جنگی مان دقیقا در همان ماه اسفند با توطئه ای از پیش تعیین شده ناگهان قرمز نمی شد و توفیق حضور در اردوی روح افزای راهیان نور از ما گرفته نمی‌شد راه کربلا بسته و راه ترکیه و انتالیا باز نمی‌شد! یک سوال: چرا باوجود اینکه در عراق انواع تجمعات مذهبی ویژه اربعین، نیمه شعبان، شهادت امام موسی کاظم (ع) آمار کرونا به وضعیت قرمز در نیامد (با وجودیکه در عراق هم نمایندگان سازمان کشتار جهانی حضور دارند و خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم در عراق آمار مرگ و میر کرونایی درست اعلام نمی‌شود به خصوص که در این فتنه دین گریزی شاهدیم که مثلا بهداشت جهانی از کاه کوه می‌سازند و مغرضانه یکی را صد نشان می دهند. و الان که مساجد می‌توانست بهترین مکان برای حضور نامزدهای انقلابی ریاست جمهوری باشد به دستور آقایان با مداد رنگی قرمزی که دست گرفته اند تعطیل و تحقیر نمی‌شد! استاد در سوم آبان ۹۹ (بنا به اهمیت موضوع) رهبری بعد از ماهها غیبت در محافل جمعی؛ اولین جلسه حضوریشان را با ستاد کرونا برگزار کردند و طبق گفته شاهدان، تذکرات جدی را پیرامون بی تدبیریهای ستاد کرونا به ایشان دادند و به ایشان معترض شدند که چرا از ظرفیتهای طب سنتی استفاده نمی کنید؟ و یا در سخترانی نوزدهم دی ماه دقیقا در بخش مهم از فرمایشاتشون، به استفاده از طب سنتی و داروهای تولیدیش دستور دادند اما با کمال تاسف (فرزندان همان پدرانی که وقتی پیغمبر اسلام (ص) در روز رحلتشون کاغذ طلبیدند تا حقایقی را برایمان روشن کنند گفتند پیغمبر دچار هذیان شده است همان آبا و اجدادی که عظمت غدیر را به حب حضرت علی تقلیل دادند. همان خائنین و نفوذیهایی که تا خانه ی امام حسن واردم شده بودن و کلا فرزندان پدرانی که جز خسارت برای دین نیت و عملکرد دیگری ندارند) باز هم متاسفانه در کانالهای «خامنه ای و لبیک دات آی ار» که وظیفه ذاتی شان نشر تمام و کمال فرمایشات رهبریست در اقدامی فتنه برانگیز این بخش از صحبتهای رهبری را سانسور کردند و نگذاشتند صدای حقیقت این بار از حلقوم مبارک نائب امام زمان شنیده شود تا یک سری نادان بگویند: غرب توانسته است واکسن کرونا بسازد و ما باید به این واسطه در برابر غرب کرنش کنیم و بگوییم اینبار خورشید علم و معرفت از غرب طلوع کرده! وای که چقدر نادانند، وقتی یکسال است اطبای متعهد طب ایرانی اسلامی با تمام بی توجهی ها و بی مهری ها و حتی توهین و تمسخرهای وزارت بهداشت باز هم توانسته اند به مدد الهی ازین طب فاخر و شفا بخش برای درمان و بهبودی درصد بسیار بالایی از بیماران بهره ببرند و اتفاقا در بیماری شاید ساختگی و مجهول الهویه ای که کل سیستم معیوب درمانی جهان نتوانسته است و البته بهتر است بگویم «نخواسته است» برای آن تدبیر و علاجی پیدا کند، این طب ایرانی اسلامیست که پرچمش بالاست و معجزه کرده است چه بسیار بیمارانی که به توفیق الهی خودم به شخصه با آنها مواجهه داشتم و تنها با تقویت قدرت ایمنی بدن با حجامت و تغذیه صحیح و مصرف داروی منسوب به امام کاظم علیه السلام و سایر داروهای گیاهی، الحمدلله بهبودی حاصل کرده اند و البته اساتید بنده که کاملا درین مورد الحمدلله موفق و موید بوده اند چرا که با وجود رعایت تمام تدابیر طب ایرانی اسلامی هیچ نیازی حتی به واکسن داخلی هم نبوده چه برسد که واکسنهای کاملا مشکوک و پر عارضه ای که رهبری در مورد سلامتی آن هشدار داده بودند و ورود آنها را ممنوع کردند و متاسفانه دولت ما با تحمیل هزینه های سنگین برای خرید، آنها را بر خلاف دستور رهبری وارد کشور کردند. راستی مدعیان تبعیت از رهبری؛ پس چرا الان ساکتند وقتی واکسن‌های استرازانکا وارد کشور شد؟ چرا نرفتید جلوی وزارت بهداشت تجمع کنید که چرا دقیقا حرف رهبری را زیر پا گذاشتند؟ استاد درین فتنه کرونا، فتنه آخرالزمانی یک سوال بی جواب و یک دغدغه ی بسیار غمبار از تمام «ندبه خوانان» دارم اگر احیانا خدا به ما رحم کرد و بقیه غیبت حضرت را بر ما بخشید و ایشان ظهور کردند وظیفه ی ما چیست؛ اگر مسئولین بهداشتی گفتند: نروید با ایشان بیعت کنید چون تجمع برای بیعت موجب نشر ویروس کرونا می شود؟ آیا این‌بار هم ما در نقش کوفیان نیستیم؟ استاد وقتی مشهد رفتم در جوار عالم آل محمد این سوال را از خادمها و حتی قاری قرآن و هر کس از مسئولین استان مقدس می پرسیدم اما با رفتاری کاملا ناشایست بدون این که جوابی داشته باشند من را طرد کردند و گفتند اینجا جایش نیست! از قاری که آیات سوره مومنون را قرائت می کرد پرسیدم: به نظر شخصی خودتون فارغ از اینکه قاری هستید آیا ما درین فتنه ی کرونا همان زیانکاران مصداق آیه سی چهارم سوره ی مومنین نیستیم «و یقینا اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید زیانکاراید»؟! (تازه ما از بشری که دشمنی اش در طول تاریخ بر ما ثابت شده و آمار بیماریهای ساختگی و مرگهای خاموش این سازمان که در کشورهای ضعیف در تاریخ ثبت شده است را اطاعت کردیم) و قاری هیچ جوابی نداشت! و من واقعا تاسف خوردم که کاش قطره ای از اقیانوس علم الهی حضرت رضا در وجود خادم و زایر و قاری قران و مدعیان تشیع بود و چقدر متاسف شدم از غربت قرآنهایی که به عنوان شی آلوده از دسترس مردم دور می‌کردند که همان قرآنی که دقیفا در سوره اسراء اشاره شده «و ننزل من القرآن ما هو الشفا و رحمة للمومنین» با این فتنه غریب و غریب و غریب‌تر شده! و ما نباید درین غربت امام و قرآن و دین و معنویت متاسف باشیم که چرا آسمان با ما قهر کرده و میزان بارندگی و نزول رحمت شهر اصفهان بسیار کمتر از سال قبل شده و به نظر بنده که هیچ ادعای ایمانی و حتی انقلابی گری واقعا ندارم، تابستان جهنمی کمترین تنبیه و شاید عذابیست که خدا برای کشور ساکت و خاموش ایران در نظر گرفته است. استاد خیلی ممنون میشم اگر در دلهایم را نشر دهید و برای این شاگرد معترض خود که نیتش زینبی بودن است هر چند در عمل ایرادات فراوانی دارد بسیار دعا کنید و امیدوارم بعد از ایام ماه مبارک باز هم از شنبه های قرآنی شما فیض ببرم و حداقل درب مسجد انبیا (ع) را بتوانیم با دلایل کاملا عقلی و علمی باز کنیم تا بیشتر از این آب به آسیاب دشمن از خدا بیخبر ریخته نشود.‌ ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در شرایط سخت برای امتحان‌دادن قرار گرفته‌ایم بخصوص که جوانب مختلفی در میان است. البته و صد البته در این‌که مردم چیزی نمی‌گذرد و در رجوع به دینداری به خود می‌آیند؛ بحثی نیست. و در این‌که به راحتی نباید از ترس آن ویروس مساجد را تعطیل کرد هم، بحثی نیست. عمده آن است که با بصیرت مقام معظم رهبری طوری عمل کنیم که حکیمانه از این مرحله بتوانیم عبور نماییم و خرد شیعی و ایرانی خود را در این صحنه به ظهور آوریم، إن‌شاءالله. موفق باشید

30733
متن پرسش
سلام: طاعات قبول. این چند روزی که محدودیت گذاشتند شما نماز جماعت شرکت می‌کنید؟ و آیا اگر جایی نماز جماعت برگزار شود آیا شرکت کردن در نماز مشکلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم بنده کاملاً توجیه نشده‌ام که چرا ستاد کرونایی که در تعطیلیِ جزئی‌ترین اعمال، اظهار نظر می‌کند و سال گذشته نیز مستقیماً پیشنهاد تعطیلی مساجد را اعلام کردند؛ امسال مستقیماً نفرمودند نماز جماعت تعطیل باشد. هرچند که امور مساجد اصفهان اعلام فرموده‌اند: «حضرات ائمه محترم جماعات. با توجه به اطلاعیه ستاد کرونای استان و حسب الامر حضرت آیت الله طباطبایی نژاد نماینده محترم ولی فقیه در استان؛ ضروریست ضمن باز نگهداشتن درب مساجد در اوقات نماز و پخش اذان از موذنه ها فقط نمازهای جماعت بمدت ده روز در شهرهای قرمز استان تعطیل می باشد.

ابطحی. مدیر اجرائی مرکز رسیدگی به امور مساجد استان اصفهان».

در حالی‌که مرکز رسیدگی به امور مساجد، نهاد مستقلی است و باید نظر امور مساجد مرکز را اعلام کند کاری که سال گذشته انجام شد. با توجه به این امر که ستاد کرونای استان نمی‌تواند حجّت باشد مگر آن‌که ستاد مرکزی کشور نظر بدهد؛ هرکس باید تکلیف خود را بداند. موفق باشید

30282
متن پرسش
سلام علیکم: در ارتباط با حق همسایه داری توصیه ها و تذکرات زیادی از طرف پیامبر اکرم (ص) وجود دارد ولی در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده که به یهودیان امت من سلام نکنید و حضرت مصداق آن را کسانی می‌دانند که صدای اذان را می‌شنوند اما در نماز جماعت حاضر نمی‌شود از این نمونه همسایه ها بدون اقراق زیاد وجود دارد که شرکت در نماز پیش کش که اینها اصلا اهل نماز نیستند به نظر شما بین این دو را چگونه باید جمع کرد یعنی هم حق همسایه داری که سلام و احوال‌پرسی یکی از مصادیق آن است و هم عمل به دستور پیامبر اکرم (ص)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احادیث با نظر به شرایط خاص شهر مدینه مطرح شده که یک مسجدالنّبی بود و امام جماعتی به نام پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله». شرایط امروز متفاوت است. موفق باشید

30012
متن پرسش
موقع اقامه نماز جماعت تعدادی از نوجوانانی که از سن تکلیف شون گذشته اهمیت به نماز نمیدن و نمیان نماز و بعضاً تو شبستان و یا حیاط مسجد در حال صحبت با یکدیگرند، برخورد با آنان چطور باید باشد؟ اگر وهن نماز جماعت است برخورد را نظر بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید دوستانه به آن افراد تذکر داد که مسجد را آن‌هایی که بنا کرده‌اند برای اقامه‌ی نماز و قرآن بوده. و اگر در حین نماز در مسجد باشند ولی در نماز شرکت نکنند، حقوق بانی یا بانیان را زیر پا گذاشته‌اند. ۲. در حدیثی از پیامبر (ص) داریم: «اِنّما نُصِبَتِ المَساجِدُ لِلقُرآن؛ «مساجد را برای قرآن بنا کرده‌اند.» بنابراین خادم مسجد باید اگر حضور بچه‌های غیر ممیّز مانع نماز و قرآن شود، به نحوی آن‌ها را از مسجد خارج کند و یا همراه والدین‌شان به مسجد بیایند. موفق باشید

29565
متن پرسش
سلام: از آنجایی که کرونا علامتهای مختلفی دارد، هر شخصی به یکی از این علامتها دچار شد مثلا صدایش گرفت آیا رفتن به مسجد و جلسات اشکال دارد؟ به علت مشکل داشتن سایت در ارسال به ایمیل لطفا پاسخ همین جا داده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از آن جهت که ستاد کرونا می‌فرمایند چنین افرادی نیز حامل ویروس هستند، علی‌القاعده این افراد هم نباید در مجامع عمومی حاضر شوند، مگر آن‌که دوران قرنطینه‌ی آن‌ها به پایان رسیده باشد. موفق باشید

29063
متن پرسش
در پاسخ به پرسش شماره 29034 استاد گرامی چندین بار بر حسب وظیفه بخاطر مطالب ارزنده شما در مباحث عرفانی تشکر کرده ام. اما متاسفانه برخی مطالب حضرتعالی واقعا از واقعیت بدور است. اظهار نظر در خصوص کرونا و اقدامات لازمی که باید صورت گیرد مطلبی است کاملا علمی بر پایه های براهین و یافته های قطعی علمی. جبهه گرفتن و رد کردن آنها جز بی منطق جلوه کردن افراد مخالف و وهن «دین» نتیجه دیگری ندارد. اگر هر گونه توضیحی لازم می دانید در خدمت هستم. در ثانی از نظر درون دینی، تا آنجایی‌که بنده حقیر و کم اطلاع در زمینه معارف دینی می دانم حکم عقل واجب الاطاعه است و موضع گیری افرادی خشک مقدس و کج فهم از معارف دینی که حاضر به ترک عبادات و مستحبات نیستند مضحک است. مکرر از استاتید مختلف این لطیفه را شنیدیم که برخی انچنان به عبادات تاکید دارند که وقتی صحبت از ترک آن می کنید در جواب می گویند «وقتی پای عبادت در میانه من دیگه خدا را نمی شناسم!» دکتر حسین صادقی پور 09123259389
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکری که فرمودید. در جواب به نگرانی آن کاربر محترم، بنده نفی نظرات علمی نسبت به ویروس کرونا را نکرده‌ام، عرض بنده آن بود که به این این موضوع فکر کنند که جریان، سیاسی باشد به این معنا که در دل پمپاژ ویروس مذکور، برنامه‌ و پروژه‌ای در جریان است که حتماً اطلاع دارید از نظر و نظریات بعضی از صاحب‌نظران در این رابطه. و این به معنای عکس‌العمل خوب و دلسوزانه‌ی جریانی نیست که بنا دارند با زحمات خود پروژه‌ی مذکور را خنثی کنند. با این‌همه باز تأکید بنده آن است نظام عالم، اصالت‌هایی دارد که خداوند در عین میدان‌دادن به انسان‌ها و حتی انسان‌های شرور، امکانِ به هم زدنِ آن اصالت‌ها را به آن‌ها نمی‌دهد. تصور بنده آن است که نمازخواندن، یک اصالتی است در عالم و در هیچ شرایطی تعطیل‌بردار نیست و از طرفی اصلِ نماز در جماعت است و در این رابطه فکر می‌کنم نباید طوری از ویروس مذکور منفعل شد که ترک جماعت مسلمین شود، هرچند در دل اقامه‌ی نماز جماعت، رعایت نظرات صاحب‌نظران در رابطه با سلامت لازم است. موفق باشید   

28789
متن پرسش
با سلام خدمت استاد شریف: عزاداری هاتون قبول باشه. استاد یک سوال درد و دل گونه دارم ان شا الله بتونم منظورم رو برسونم. استاد بر اساس ابلاغیه آخر ستاد مبارزه با کرونا که متاستفانه دو روز قبل از محرم اعلام شد فضاهای مسقف باید تعطیل می‌شد جدای از اینکه هزار نقد به ستاد کرونا داریم اما متاستفانه یک سری از دوستان مذهبی با در نظر نگرفتن ابلاغیه آخر در فضاهای مسقف جلسه می‌گیرند و متاستفانه بعضی اهل منبر و معروفین هم با این حرفا که مثلا اینها کارشناس نیستند و هر روز حرفشون عوض شده کار خود را می‌کنند استاد این می‌تواند امتحان بزرگ بچه مذهبی ها باشد؟چون آقا فرمودند: من دقیقا به حرف های ستاد عمل می‌کنم و اگر رعایت نشود فاجعه رخ می‌دهد. استاد اگر برداشتم درست است بفرمایید و اگر برداشتم اشتباه است بفرمایید که ما هم مثل بعضی عزیزان به اجتهاد خود عمل کنیم و حرف ستاد را گوش ندهیم. امیدوارم منظورم را رسانده باشم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون افراد مقصد و هدف ستاد کرونا را بر اساس سخنان خودشان متوجه می‌شوند، این شبیه بحثی است که در فقه داریم تحت عنوان «مسنتبط العلة» که می‌دانیم منظور و مقصود آن حکم چه چیزی هست و مطابق آن تصمیم می‌گیریم. در مورد ستاد کرونا، قصدشان برگزاری مراسم در جایی است که رعایت دستورات بهداشتی بشود و ازدحامی صورت نگیرد و به همین جهت حسینیه‌ها و مساجدی که سقف بلند داشتند را مانعی برای برگزاری مراسم نمی‌دیدند تا این‌که به این فکر افتادند اگر در همان محل‌ها نیز ازدحام زیادی به‌وجود آید، عملاً بلندی سقف کافی نیست و لذا فضای آزاد را پیشنهاد کردند. این‌جاست که بعضی از افراد متوجه شدند اگر آن ازدحام نباشد و فاصله‌ها رعایت شود و سقف به اندازه‌ی کافی بلند باشد، عملاً مقصود ستاد کرونا برآورده شده است. موفق باشید

28658
متن پرسش
سلام: مطلبی خواندم با این مضمون «پیامبر با بچه ها بازی می‌کرد حتی موقع نماز جماعت بگونه ای که مثلا هنگام قیام بچه را با با یک دستشان می‌گرفتند و هنگام سجده بر زمین می‌گذاشتند و....» از طرف دیگر فرمودید روایت هست که از ورود بچه ها به مسجد جلوگیری شود، بدلیل اینکه فضای ملکوتی و آرامشی که در مسجد باید باشد از بین نرود. این دو چگونه با هم جمع می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایات که می‌فرماید بچه‌ها را به مسجد راه ندهید؛ یعنی بچه‌های کوچه که بدون همراهی والدین وارد مسجد می‌شوند و شلوغ می‌کنند. موفق باشید

28327
متن پرسش
سلام استاد: شما در شرح حدیث ای اباذر فرمودین که در مسجد نباید حرف لغو زد. خوب استاد اگه بخوایم با اهالی مسجد ارتباط بگیریم راهی جز زدن حرف لغو نیست وگرنه کسی با Hدم حرف نمی زند یعنی باید برویم فقط نماز و ذکر و سکوت چه طور ارتباط برقرار کنیم که حرف لغو هم نزده باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درد و دل با مؤمنین جهت اُنس با آن‌ها و دلجویی از آن‌ها، با لغوگفتن و برای وقت‌گذراندن فرق می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!